آیه لَقَدْ كانَ لِسَبَإٍ في مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتانِ عَنْ يَمينٍ وَ شِمالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَ اشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ [15]
براى قوم سبأ در محلّ سكونتشان نشانهاى [از قدرت الهى] بود؛ دو باغ [بزرگ با ميوههاى فراوان] از راست و چپ [رودخانهی عظيم و به آنها گفتيم]: از روزى پروردگارتان بخوريد و شكر او را بهجا آوريد، شهرى است پاك و پاكيزه و پروردگارى آمرزنده [و مهربان].
علیبنابراهیم ( لَقَدْ کانَ لِسَبَإٍ فِی مَسْکَنِهِمْ آیَةٌ جَنَّتانِ عَنْ یَمِینٍ وَ شِمالٍ قَالَ فَإِنَّ بَحْراً کَانَ مِنَ الْیَمَنِ وَ کَانَ سُلَیْمَانُ (أَمَرَ جُنُودَهُ أَنْ یُجْرُوا لَهُمْ (لَهُ) خَلِیجاً مِنَ الْبَحْرِ الْعَذْبِ إِلَی بِلَادِ الْهِنْدِ فَفَعَلُوا ذَلِکَ وَ عَقَدُوا لَهُ عُقْدَهًًْ عَظِیمَهًًْ مِنَ الصَّخْرِ وَ الْکِلْسِ حَتَّی یُفِیضَ عَلَی بِلَادِهِمْ وَ جَعَلُوا لِلْخَلِیجِ مَجَارِیَ وَ کَانُوا إِذَا أَرَادُوا أَنْ یُرْسِلُوا مِنْهُ الْمَاءَ أَرْسَلُوهُ بِقَدْرِ مَا یَحْتَاجُونَ إِلَیْهِ وَ کَانَتْ لَهُمْ جَنَّتَانِ عَنْ یَمِینٍ وَ شِمَالٍ عَنْ مَسِیرَهًِْ عَشَرَهًِْ أَیَّامٍ فِیمَنْ یَمُرُّ لَا تَقَعُ عَلَیْهِ الشَّمْسُ مِنِ الْتِفَافِهَا فَلَمَّا عَمِلُوا بِالْمَعَاصِی وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَ نَهَاهُمُ الصَّالِحُونَ فَلَمْ یَنْتَهُوا بَعَثَ اللَّهُ عَلَی ذَلِکَ السَّدِّ الْجُرَذَ وَ هِیَ الْفَأْرَهًُْ الْکَبِیرَهًُْ فَکَانَتْ تَقْلَعُ الصَّخْرَهًَْ الَّتِی لَا یَسْتَقِلُّهَا الرَّجُلُ وَ تَرْمِی بِهَا فَلَمَّا رَأَی ذَلِکَ قَوْمٌ مِنْهُمْ هَرَبُوا وَ تَرَکُوا الْبِلَادَ فَمَا زَالَ الْجُرَذُ تَقْلَعُ الْحَجَرَ حَتَّی خَرَّبُوا ذَلِکَ السَّدَّ فَلَمْ یَشْعُرُوا حَتَّی غَشِیَهُمُ السَّیْلُ وَ خَرَّبَ بِلَادَهُمْ وَ قَلَعَ أَشْجَارَهُمْ وَ هُوَ قَوْلُهُ لَقَدْ کانَ لِسَبَإٍ فِی مَسْکَنِهِمْ آیَةٌ جَنَّتانِ عَنْ یَمِینٍ وَ شِمال إِلَی قَوْلِهِ سَیْلَ الْعَرِمِ.
علیّبنابراهیم ( لَقَدْ کانَ لِسَبَإٍ فِی مَسْکَنِهِمْ آیَةٌ جَنَّتانِ عَنْ یَمِینٍ وَ شِمالٍ، دریایی در یمن بود و حضرت سلیمان (به لشکریان خود دستور داد تا برای او، از آن دریا که آب گوارایی داشت تا سرزمین هند، خلیجی احداث کنند. آنان چنین کردند و بر سر راه آن، سدّ بزرگی از صخره و ساروج درست کردند تا آب در آن پر شده و به سرزمینشان بریزد و برای آن خلیج کانالهایی قرار دادند و هرگاه میخواستند که از راه آن، آب بفرستند، بهاندازهی نیاز خودشان آب را گسیل میداشتند و برای آنان در دوطرف راست و چپ، دو باغ بود که در مسیری که پیمودن آن ده روز طول میکشید، قرار داشت و آن باغ چنان از درختان و گیاهان پوشیده شده بود که اگر کسی از آن عبور میکرد، نور خورشید به او نمیرسید؛ امّا چون آنان مرتکب معصیت شدند و از فرمان پروردگارشان سرکشی نمودند و افراد صالح، آنان را نهی نموده، امّا به حرف آنان گوش نکردند، خداوند، جُرَذ که موش بزرگی بود را بهسوی آن سدّ فرستاد و آن موش، صخرههایی که یک مرد قادر به کندن آن نیست را از جا میکند و آن را پرتاب مینمود. پس چون آن قوم، این صحنه را دیدند، گریختند و سرزمین خود را ترک گفتند. پس آن موش همچنان سنگها را میکند تا آنکه آن سدّ را تخریب نمود و درحالیکه اطلاع نداشتند، سیل آنان را در برگرفت و سرزمینشان را از بین برد و درختان آنان را از جا کند و این همان است که فرمود: لَقَدْ کَانَ لِسَبَإٍ فِی مَسْکَنِهِمْ آیَةٌ جَنَّتَانِ عَن یَمِینٍ وَ شِمَالٍ ... سَیْلَ الْعَرِمِ.
الرّسول ( عَنْ فَرْوَهًَْ بْنِ مُسَیْکٍ أَنَّهُ قَالَ: سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ (عَنْ سَبَإٍ أَ رَجُلٌ هُوَ أَمِ امْرَأَهًٌْ فَقَالَ هُوَ رَجُلٌ مِنَ الْعَرَبِ وُلِدَ لَهُ عَشَرَهًٌْ تَیَامَنَ مِنْهُمْ سِتَّهًٌْ وَ تَشَاءَمَ مِنْهُمْ أَرْبَعَهًٌْ فَأَمَّا الَّذِینَ تَیَامَنُوا فَالْأَزْدُ وَ کِنْدَهًُْ وَ مَذْحِجٌ وَ الْأَشْعَرُونَ وَ الْأَنْمَارُ وَ حِمْیَرٌ فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْقَوْمِ مَا أَنْمَارٌ قَالَ الَّذِینَ مِنْهُمْ خَثْعَمٌ وَ بَجِیلَهًُْ وَ أَمَّا الَّذِینَ تَشَاءَمُوا فَعَامِلَهًُْ وَ جُذَامُ وَ لَحْمٌ وَ غَسَّان.
پیامبر ( فروهًْبنمسیک نقل میکند: از رسول خدا (دربارهی [پادشاه قوم] سبأ پرسیدم: «آیا مرد بود یا زن»؟ فرمود: «او مردی بود از نژاد عرب که ده فرزند به دنیا آورد. شش نفر از آنها خوش یُمن و چهارنفرشان شوم بودند. آنهایی که خوش یُمن بودند، عبارتند از؛ ازد، کنده، مذحج، اشعرون، انمار و حمیر». مردی از میان جمعیّت گفت: «انمار کیست»؟ فرمود: «کسانی هستند که خثعم و بجیله از آنها هستند و آنهایی که شوم بودند عبارتند از؛ عامله و جذام و لخم و غسان».