آیه قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ ما يُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما يُعيدُ [49]
بگو: «حق آمد و باطل [كارى از آن ساخته نيست و] نمىتواند آغازگر [چيزى] باشد و نه تجديدكننده [آن]».
الرّضا ( دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ (یَوْمَ فَتْحِ مَکَّهًَْ وَ الْأَصْنَامُ حَوْلَ الْکَعْبَهًِْ وَ کَانَتْ ثَلَاثَمِائَهًٍْ وَ سِتِّینَ صَنَماً فَجَعَلَ یَطْعَنُهَا بِمِخْصَرَهًٍْ فِی یَدِهِ وَ یَقُولُ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً. جاءَ الْحَقُّ وَ ما یُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما یُعِیدُ فَجَعَلَتْ تَکُبُّ لِوَجْهِهَا.
امام رضا ( پیغمبر اکرم (هنگام فتح مکّه وارد کعبه شد، مشاهده کرد سیصدوشصت بت در اطراف کعبه آویزان است، با عصایی که در دست داشت آن بتها را بر زمین ریخت و فرمود: و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد یقیناً باطل نابودشدنی است»!. (اسراء/۸۱) جاءَ الحَقُّ وَ ما یُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما یُعِیدُ و بتها همه بر زمین ریخته شد.
الرّسول ( مِمَّا رَوَاهُ ابْنُمَسْعُودٍ قَالَ دَخَلْتُ یَوْماً عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ (عَلَیْکَ السَّلَامُ أَرِنِی الْحَقَّ لِأَنْظُرَ إِلَیْهِ فَقَالَ یَا عَبْدَ اللَّهِ لِجِ الْمِخْدَعَ فَوَلَجْتُ الْمِخْدَعَ وَ عَلِیُّبْنُأَبِیطَالِبٍ (یُصَلِّی وَ هُوَ یَقُولُ فِی سُجُودِهِ وَ رُکُوعِهِ اللَّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ (عَبْدِکَ اغْفِرْ لِلْخَاطِئِینَ مِنْ شِیعَتِی ... فَخَرَجْتُ حَتَّی اجْتَزْتُ بِرَسُولِ اللَّهِ (فَرَأَیْتُهُ یُصَلِّی وَ هُوَ یَقُولُ اللَّهُمَّ بِحَقِّ عَلِیٍّ عَبْدِکَ اغْفِرْ لِلْخَاطِئِینَ مِنْ أُمَّتِی قَالَ فَأَخَذَنِی مِنْ ذَلِکَ الْهَلَعُ الْعَظِیمُ فَأَوْجَزَ النَّبِیُّ (فِی صَلَاتِهِ وَ قَالَ یَا ابْنَمَسْعُودٍ أَ کُفْرٌ بَعْدَ إِیمَانٍ فَقُلْتُ حَاشَا وَ کَلَّا یَا رَسُولَ اللَّهِ (وَ لَکِنْ رَأَیْتُ عَلِیّاً (یَسْأَلُ اللَّهَ بِکَ وَ رَأَیْتُکَ تَسْأَلُ اللَّهَ بِعَلِیٍّ (فَلَا أَعْلَمُ أَیُّکُمَا أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ قَالَ اجْلِسْ یَا ابْنَمَسْعُودٍ فَجَلَسْتُ بَیْنَ یَدَیْهِ فَقَالَ لِیَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَنِی وَ عَلِیّاً (مِنْ نُورِ قُدْرَتِهِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ الْخَلْقَ بِأَلْفَیْ عَامٍ إِذْ لَا تَسْبِیحَ وَ لَا تَقْدِیسَ فَفَتَقَ نُورِی فَخَلَقَ مِنْهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ وَ أَنَا وَ اللَّهِ أَجَلُّ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ وَ فَتَقَ نُورَ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (فَخَلَقَ مِنْهُ الْعَرْشَ وَ الْکُرْسِیَّ وَ عَلِیُّبْنُأَبِیطَالِبٍ (وَ اللَّهِ أَفْضَلُ مِنَ الْعَرْشِ وَ الْکُرْسِیِّ وَ فَتَقَ نُورَ الْحَسَنِ (فَخَلَقَ مِنْهُ اللَّوْحَ وَ الْقَلَمَ وَ الْحَسَنُ (وَ اللَّهِ أَفْضَلُ مِنَ اللَّوْحِ وَ الْقَلَمِ وَ فَتَقَ نُورَ الْحُسَیْنِ (فَخَلَقَ مِنْهُ الْجِنَانَ وَ الْحُورَ الْعِینَ وَ الْحُسَیْنُ (وَ اللَّهِ أَفْضَلُ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ ثُمَّ أَظْلَمَتِ الْمَشَارِقُ وَ الْمَغَارِبُ فَشَکَتِ الْمَلَائِکَهًُْ (إِلَی اللَّهِ تَعَالَی أَنْ یَکْشِفَ عَنْهُمْ تِلْکَ الظُّلْمَهًَْ فَتَکَلَّمَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ کَلِمَهًًْ فَخَلَقَ مِنْهَا رُوحاً ثُمَّ تَکَلَّمَ بِکَلِمَهًٍْ فَخَلَقَ مِنْ تِلْکَ الْکَلِمَهًِْ نُوراً فَأَضَافَ النُّورَ إِلَی تِلْکَ الرُّوحِ وَ أَقَامَهَا مَقَامَ الْعَرْشِ فَزَهَرَتِ الْمَشَارِقُ وَ الْمَغَارِبُ فَهِیَ فَاطِمَهًُْ الزَّهْرَاءُ (وَ لِذَلِکَ سُمِّیَتِ الزَّهْرَاءَ (لِأَنَّ نُورَهَا زَهَرَتْ بِهِ السَّمَاوَاتُ یَا ابْنَمَسْعُودٍ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهًِْ یَقُولُ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ لِی وَ لِعَلِیٍّ (أَدْخِلَا الْجَنَّهًَْ مَنْ شِئْتُمَا وَ أَدْخِلَا النَّارَ مَنْ شِئْتُمَا وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَی أَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنِیدٍ فَالْکَافِرُ مَنْ جَحَدَ نُبُوَّتِی وَ الْعَنِیدُ مَنْ جَحَدَ بِوَلَایَهًِْ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (وَ عِتْرَتِهِ (وَ الْجَنَّهًُْ لِشِیعَتِهِ وَ لِمُحِبِّیهِ.
پیامبر ( ابن مسعود گفت: روزی بر پیامبر (وارد شدم و گفتم: «ای رسول خدا (! حق را به من نشان ده تا به آن نگاه کنم». پیامبر (گفت: «ای ابو عبدالله داخل در آن اتاق شو». وقتی داخل شدم علیبنابیطالب (را در حال نماز خواندن یافتم درحالیکه در سجده این کلمات را بر زبان جاری میساخت: «پرودگارا به حق محمّد عبد و فرستادهات از گناهکارانِ شیعیانم بگذر». از آنجا خارج شدم و بر رسول خدا (گذشتم و او را هم در سجده یافتم که میفرمود: «پروردگار به حق بندهات علی (از گناهکاران امّتم در گذر». از دیدن این دو صحنه بیتاب و پریشان شدم. پیامبر (نمازش را کوتاه کرد و فرمود: «ای ابن مسعود! آیا دچار کفر پس از ایمان شدهای [که اینچنین آشفتهای]»؟ گفتم: «هرگز ای رسول خدا! امّا علی (را در نماز دیدم که نزد خدا به شما توسّل میجوید و شما نزد خدا به او توسّل میجویید، نمیدانم کدام یک از شما در نزد خداوند عزّوجلّ برتر است»؟ پیامبر (فرمود: «ای ابن مسعود! بنشین». در مقابلش نشستم، فرمود: «بدان که خداوند دو هزار سال قبل از آفرینش مخلوقات یعنی زمانی که نه تسبیح و نه تقدیسی وجود داشت من و علی (را از نور قدرتش آفرید. سپس نور من را شکافت و از آن آسمانها و زمینها را آفرید و سوگند به خدا که من برتر از آسمانها و زمینها هستم. بعد از آن نور علی (را شکافت و از آن عرش و کرسی را آفرید و سوگند به خداوند، علی (برتر از عرش و کرسی است. سپس نور حسن (را شکافت و از آن لوح و قلم را آفرید و به خدا سوگند که حسن (برتر از قلم و لوح است. به دنبال آن نور حسین (را شکافت و از آن بهشتها و حوریان سیاه چشم را آفرید و به خدا سوگند که حسین (برتر از حوریان سیاه چشم است. بعد از آن مشرق و مغرب در تاریکی و ظلمت فرو رفت. ملائکه به خداوند التماس کردند که این تاریکی را از بین برد و روشنائی را به آنها بازگرداند. خداوند کلمهای گفت و روحی از آن به وجود آورد، سپس کلمهای دیگر گفت و این بار از آن نوری پدید آورد. آن نور را به روح اضافه کرد و آن را به جای عرش الهی نهاد و بعد از آن بود که مشرق و مغرب نورانی شدند. آن نور، فاطمه زهرا (بود و به همین خاطر است که «زهراء» لقب گرفته است چرا که نور وی آسمانها را نورانی کرد. ای ابن مسعود! زمانی که روز قیامت فرا رسد خداوند متعال به من و علی (میفرماید: هر آنکس را که میخواهید در بهشت جای دهید و هر آنکس را که میخواهید وارد جهنّم کنید. این معنای سخن خداوند متعال است: هر کافر متکبّر لجوج را در جهنّم افکنید!. (ق/۲۴). کافر کسی است که نبوّت مرا انکار کند و عنید (طاغی) کسی است که منکر ولایت علی (و خاندان او شود. بدان که بهشت از آن شیعیان و دوستداران علی (است».
الصّادق ( أَوْلَمَ إِسْمَاعِیلُ فَقَالَ لَهُ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (عَلَیْکَ بِالْمَسَاکِینِ فَأَشْبِعْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ وَ ما یُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما یُعِیدُ.
امام صادق ( اسماعیل ولیمهای ترتیب داد و امام صادق (به او فرمود: «به مستمندان عنایت بورز و آنان را سیر کن؛ چرا که خداوند عزّوجلّ میفرماید: وَ مَا یُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَ مَا یُعِیدُ».