آیه إِذِ انْبَعَثَ أَشْقاها [12]
آنگاه كه شقىترين آنها بهپاخاست.
علیّبنابراهیم (رحمة الله علیه)- قَالَ عَلِیُّبْنُإِبْرَاهِیمَ (رحمة الله علیه) فِی قَوْلِهِ: کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْواها إِذِ انْبَعَثَ أَشْقاها قَالَ: الَّذِی عَقَرَ النَّاقَهًْ.
علیبنابراهیم (رحمة الله علیه)- کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا إِذِ انبَعَثَ أَشْقَاهَا؛ کسیکه مادّه شتر را پی کرد.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ عُثْمَانَبْنِصُهَیْبٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لِعَلِیِّبْنِأَبِی طَالِبٍ (علیه السلام) مَنْ أَشْقَی الْأَوَّلِینَ قَالَ عَاقِرُ النَّاقَهًِْ قَالَ صَدَقْتَ فَمَنْ أَشْقَی الْآخِرِینَ قَالَ قُلْتُ لَا أَعْلَمُ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الَّذِی یَضْرِبُکَ عَلَی هَذِهِ وَ أَشَارَ إِلَی یَافُوخِهِ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- عثمانبنصهیب از پدرش نقل کرده است: پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) به امام علی (علیه السلام) فرمود: «یا علی (علیه السلام)! شقیترین گذشتگان کیست»؟ گفت: «کسی که ناقه [ی صالح (علیه السلام)] را پی کرد». فرمود: «راست گفتی! شقیترین آیندگان کیست»؟ گفت: «نمیدانم»!؟ گفت: «او کسی است که تو را برای این کار میزند، او مانند پیکنندهی ناقهی خدا است».
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- کَانَ عَلِیٌّ (علیه السلام) یَقْرَأُ إِذِ انْبَعَثَ أَشْقاها قَالَ فَوَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَتُخْضَبَنَّ هَذِهِ مِنْ هَذَا وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَی لِحْیَتِهِ وَ رَأْسِهِ.
امام علی (علیه السلام)- روایت شده است: امام علی (علیه السلام) این آیه: إِذِ انبَعَثَ أَشْقَاهَا و فرمود: «و به خدایی که جانم به دست اوست، این [محاسن] از [خون] این [فرق] خضاب خواهد شد. و به سر و ریشش اشاره کرد.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- کَانَ مِنْ وُلْدِ قُدَارَ عَاقِرِ نَاقَهًِْ صَالِحٍ وَ قِصَّتُهُمَا وَاحِدَهًٌْ لِأَنَّ قُدَارَ عَشِقَ امْرَأَهًًْ یُقَالُ لَهَا رَبَابٌ کَمَا عَشِقَ ابْنُ مُلْجَمٍ قَطَاما.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- عبدالرّحمنبنملجم که لعنت خدا بر او باد از فرزندان قُدار، پیکنندهی مادّه شتر حضرت صالح (علیه السلام) بود و قصّهی این هر دو یکی است، چراکه قدار عاشق زنی به نام رَباب شد، همانطور که ابنملجم عاشق قَطام شد.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- قَالَ لَهُ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام): هَلْ أَخْبَرَتْکَ أُمُّکَ أَنَّهَا حَمَلَتْ بِکَ وَ هِیَ طَامِثٌ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: بَایِعْ. فَبَایَعَ. ثُمَّ قَالَ: خَلُّوا سَبِیلَهُ. وَ قَدْ سَمِعَهُ وَ هُوَ یَقُولُ: لَأَضْرِبَنَّ عَلِیّاً (علیه السلام) بِسَیْفِی هَذَا.
امام علی (علیه السلام)- امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به او (ابنملجم) فرمود: «آیا مادرت به تو خبر داده که وقتی تو را باردار شد، در حیض بود»؟ عرض کرد: «بله»! حضرت فرمود: «بیعت کن». او بیعت کرد، سپس حضرت (علیه السلام) فرمود: «بگذارید برود». حال آنکه حضرت از او شنید که میگفت: «بیشک علی را با این شمشیرم خواهم زد».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ عَمَّارِبْنِیَاسِرٍ قَالَ کُنْتُ أَنَا وَ عَلِیُّبْنُأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) فِی غَزْوَهًِْ الْعَشِیرَهًِْ نَائِمَیْنِ فِی صَوْرٍ مِنَ النَّخْلِ وَ دَقْعَاءَ مِنَ التُّرَابِ فَوَ اللَّهِ مَا أَهَبَّنَا إِلَّا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یُحَرِّکُنَا بِرِجْلِهِ وَ قَدْ تَتَرَّبْنَا مِنْ تِلْکَ الدَّقْعَاءِ فَقَالَ أَ لَا أُحَدِّثُکُمَا بِأَشْقَی النَّاسِ رَجُلَیْنِ قُلْنَا بَلَی یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَحْمَرُ ثَمُودَ الَّذِی عَقَرَ النَّاقَهًَْ وَ الَّذِی یَضْرِبُکَ یَا عَلِیّ (علیه السلام) عَلَی هَذِهِ وَ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی قَرْنِهِ حَتَّی یُبَلَّ مِنْهَا هَذِهِ وَ أَخَذَ بِلِحْیَتِهِناقَةَ اللهِ أَیِ احْذَرُوهَا فَلَا تَعْقِرُوهَا وَ سُقْیاها فَلَا تَزَاحَمُوا فِیه.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- از عمّاربنیاسر چنین نقل شده که گفت: «من و علیّبنابیطالب (علیه السلام) در جنگ عشیره (نام جنگی است که در سال دوّم هجری میان مسلمانان و بنیمدلج و همپیمانان آنها به وقوع پیوست) در میان نخلستانی بر روی خاکِ نرمی خواب بودیم، سوگند به خدا! کسی جز رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ما را از خواب بیدار نکرد درحالیکه با پای خویش ما را که از (خوابیدن بر رویِ) آن خاک نرم، خاکی شده بودیم تکان میداد، آنگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «آیا با شما از دو مردی که نگونبختترین مردم هستند سخن بگویم»؟ عرضکردیم: «آری، ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)»! حضرت (صلی الله علیه و آله) فرمود: «[یکی] آن مرد سرخگونِ قوم ثمود که مادّه شتر را پی کرد [و آن را به هلاکت رساند] و [دیگری] آنکس که [با شمشیر] بر فرقِ سر تو، ای علی (علیه السلام) خواهد زد تا اینکه محاسنت به خون سرت آغشته گردد».