آیه لَهُم مَّا يَشاءُونَ فِيهَا وَ لَدَيْنَا مَزِيدٌ [35]
هرچه بخواهند در آنجا براى آنها هست و نزد ما افزون بر آن است [نعمتهايى كه به فكر هيچكس نمىرسد]!
الصّادق (علیه السلام)- إِنَّ لِلَّهِ کَرَامَهًًْ فِی عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ فِی کُلِّ یَوْمِ جُمُعَهًٍْ فَإِذَا کَانَ یَوْمُ الْجُمُعَهًِْ بَعَثَ اللَّهُ إِلَی الْمُؤْمِنِ مَلَکاً مَعَهُ حُلَّهًٌْ فَیَنْتَهِی إِلَی بَابِ الْجَنَّهًِْ فَیَقُولُ اسْتَأْذِنُوا لِی عَلَی فُلَانٍ فَیُقَالُ لَهُ هَذَا رَسُولُ رَبِّکَ عَلَی الْبَابِ فَیَقُولُ لِأَزْوَاجِهِ أَیَّ شَیْءٍ تَرَیْنَ عَلَیَّ أَحْسَنَ فَیَقُلْنَ یَا سَیِّدَنَا وَ الَّذِی أَبَاحَکَ الْجَنَّهًَْ مَا رَأَیْنَا عَلَیْکَ شَیْئاً أَحْسَنَ مِنْ هَذَا بَعَثَ إِلَیْکَ رَبُّکَ فَیَتَّزِرُ بِوَاحِدَهًٍْ وَ یَتَعَطَّفُ بِالْأُخْرَی فَلَا یَمُرُّ بِشَیْءٍ إِلَّا أَضَاءَ لَهُ حَتَّی یَنْتَهِیَ إِلَی الْمَوْعِدِ فَإِذَا اجْتَمَعُوا تَجَلَّی لَهُمُ الرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَإِذَا نَظَرُوا إِلَیْهِ خَرُّوا سُجَّداً فَیَقُولُ عِبَادِی ارْفَعُوا رُءُوسَکُمْ لَیْسَ هَذَا یَوْمَ سُجُودٍ وَ لَا یَوْمَ عِبَادَهًٍْ قَدْ رَفَعْتُ عَنْکُمُ الْمَئُونَهًَْ فَیَقُولُونَ یَا رَبِّ وَ أَیُّ شَیْءٍ أَفْضَلُ مِمَّا أَعْطَیْتَنَا أَعْطَیْتَنَا الْجَنَّهًَْ فَیَقُولُ لَکُمْ مِثْلُ مَا فِی أَیْدِیکُمْ سَبْعِینَ ضِعْفاً فَیَرْجِعُ الْمُؤْمِنُ فِی کُلِّ جُمُعَهًٍْ بِسَبْعِینَ ضِعْفاً مِثْلَ مَا فِی یَدَیْهِ وَ هُوَ قَوْلُهُ: وَ لَدَیْنا مَزِیدٌ وَ هُوَ یَوْمُ الْجُمُعَهًِْ إِنَّ لَیْلَهَا لَیْلَهًٌْ غَرَّاءُ وَ یَوْمُهَا یَوْمٌ أَزْهَر.
امام صادق (علیه السلام)- خداوند در هر روز جمعه کرامتی به بندگان مؤمن خود عنایت میفرماید. چون روز جمعه شود، خداوند فرشتهای را با دو جامه به دروازهی بهشت میفرستد و میگوید: «به فلانی خبر دهید که آمادهی دیدار پروردگارش گردد». در آن هنگام به آن مرد گفته میشود: «اینک فرستادهی پروردگارت کنار در منتظر توست». پس مرد رو به همسرانش کرده و میگوید: «کدام یک از این دو جامه را برای من بهتر میدانید». گویند: «سرور ما! قسم به آن که بهشت را به تو روا داشته، جامهای زیباتر از این که خداوند برایت فرستاده ندیدهایم». پس آن مؤمن، دو جامه را از فرشته میگیرد و یکی از آن دو را به صورت اِزار بر تن کرده و دیگری را به صورت رَدا بر دوش خود میافکند و از کنار هر چیزی که گذر میکند، برای او میدرخشد تا اینکه به وعدهگاه میرسد. پس هنگامی که تمام مؤمنان گرد هم میآیند، پروردگار تبارکوتعالی بر آنان تجلّی مییابد و چون نگاه آنان به خداوند یعنی به رحمت خداوند میافتد، خاضعانه به سجده میافتند. در آن هنگام خداوند به آنان میفرماید: «ای بندگان من! سرتان را بالا بگیرید، چراکه امروز، روز سجده و عبادت نیست و من، بار زحمت و مشقّت را از شانههایتان برداشتهام». مؤمنان به خداوند عرض میکنند: «پروردگارا! هیچ چیزی بهتر از آنچه به ما ارزانی داشتهای، نیست؛ چراکه تو بهشت را به ما ارزانی داشتهای». خداوند، به آنان میفرماید: «هفتاد برابر آنچه که در اختیارتان است، برای شما میباشد». پس مؤمن در هر جمعه، هفتاد برابر آنچه را که در اختیار اوست، به دست میآورد و معنای آیه لَدَیْنَا مَزِیدٌ همین است و منظور از آیه، روز جمعه است و شب جمعه، شبی تابناک و روز آن، روزی درخشان است.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- إِنَّ فِی الْجَنَّهًِْ لَنَهَراً حَافَتَاهُ الْجَوَارِی قَالَ فَیُوحِی إِلَیْهِنَّ الرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَسْمِعْنَ عِبَادِی تَمْجِیدِی وَ تَسْبِیحِی وَ تَحْمِیدِی فَیَرْفَعْنَ أَصْوَاتَهُنَّ بِأَلْحَانٍ وَ تَرْجِیعٍ لَمْ یَسْمَعِ الْخَلَائِقُ مِثْلَهَا قَطُّ فَتَطْرَبُ أَهْلُ الْجَنَّهًِْ وَ إِنَّهُ لَتُشْرِفُ عَلَی (علیه السلام) وَلِیِّ اللَّهِ الْمَرْأَهًُْ لَیْسَتْ مِنْ نِسَائِهِ مِنَ السَّجْفِ فَمَلَأَتْ قُصُورَهُ وَ مَنَازِلَهُ ضَوْءاً وَ نُوراً فَیَظُنُّ وَلِیُّ اللَّهِ أَنَّ رَبَّهُ أَشْرَفَ عَلَیْهِ أَوْ مَلَکٌ مِنْ مَلَائِکَتِهِ فَیَرْفَعُ رَأْسَهُ فَإِذَا هُوَ بِزَوْجَهًٍْ قَدْ کَادَتْ یَذْهَبُ نُورُهَا نُورَ عَیْنَیْهِ قَالَ فَتُنَادِیهِ قَدْ آنَ لَنَا أَنْ تَکُونَ لَنَا مِنْکَ دَوْلَهًٌْ قَالَ فَیَقُولُ لَهَا وَ مَنْ أَنْتِ قَالَ فَتَقُولُ أَنَا مِمَّنْ ذَکَرَ اللَّهُ فِی الْقُرْآنِ: لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فِیها وَ لَدَیْنا مَزِیدٌ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- همانا در بهشت رودی است که در ساحل آن دخترانی نشستهاند. پروردگار تبارکوتعالی به آنان وحی میفرستد: تمجید و تسبیح و حمد مرا به گوش بندگانم برسانید. پس آنان صدا را به نغمهها و آهنگی که هیچ کس مانند آن را نشنیده بلند میکنند و بهشتیان به شادی و طرب درآیند. و همانا در تاریکی شب زنی نزد ولی خدا میآید که از همسران او نیست، نور و روشنایی او قصرها و خانهها را پر میکند. او گمان میکند پروردگارش بر او نمایان شده یا فرشتهای از فرشتگان اوست، سرش را بلند میکند و میبیند او زنی است که از روشنایی او نزدیک است چشمانش نابینا شوند. صدا میزند: «اکنون نوبت ماست که از شما چیزی به ما برسد». میپرسد: «تو کیستی»؟ پاسخ میدهد: «من از کسانی هستم که خداوند در قرآن نامشان را برده است: لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فِیها وَ لَدَیْنا مَزِیدٌ».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- إِنَّ رسول الله (صلی الله علیه و آله) قَالَ لِعَلِیٍّ (علیه السلام) لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ رَأَیْتُ فِی الْجَنَّهًِْ نَهَراً أَبْیَضَ مِنَ اللَّبَنِ وَ أَحْلَی مِنَ الْعَسَلِ فِیهِ أَبَارِیقُ عَدَدَ نُجُومِ السَّمَاءِ عَلَی شَاطِئِهِ قِبَابُ الْیَاقُوتِ الْأَحْمَرِ وَ الدُّرِّ الْأَبْیَضِ فَضَرَبَ جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) بِجَنَاحِهِ إِلَی جَانِبِهِ فَإِذَا هُوَ مِسْکٌ أَذْفَرُ ثُمَّ قَالَ وَ الَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) بِیَدِهِ إِنَّ فِیهَا لَشَجَراً یُصَفِّقْنَ بِالتَّسْبِیحِ بِصَوْتٍ لَمْ یَسْمَعِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخَرُونَ بِمِثْلِهِ یُثْمِرْنَ أَثْدَاءً کَالرُّمَّانِ تُلْقِی الثَّمَرَهًَْ إِلَی الرَّجُلِ فَیَشُقُّهَا عَنْ سَبْعِینَ حُلَّهًًْ وَ الْمُؤْمِنُونَ یَا عَلِیُّ (علیه السلام) عَلَی کَرَاسِیَّ مِنْ نُورٍ وَ هُمُ الْغُرُّ الْمُحَجَّلُونَ وَ أَنْتَ إِمَامُهُمْ عَلَی الرَّجُلِ نَعْلَانِ یُضِیءُ لَهُ شِرَاکُهُمَا أَمَامَهُ حَیْثُ شَاءَ مِنَ الْجَنَّهًِْ فَبَیْنَا الْمُؤْمِنُ کَذَلِکَ إِذَا أَشْرَفَتْ عَلَیْهِ امْرَأَهًٌْ مِنْ فَوْقِهِمْ فَتَقُولُ سُبْحَانَ اللَّهِ یَا عَبْدَ اللَّهِ أَ مَا لَنَا مِنْکَ دَوْلَهًٌْ فَیَقُولُ وَ مَنْ أَنْتِ فَتَقُولُ أَنَا مِنَ اللَّوَاتِی قَالَ اللَّهُ: وَ لَدَیْنا مَزِیدٌ فَبَیْنَا هُوَ کَذَلِکَ إِذْ أَشْرَفَتْ عَلَیْهِ أُخْرَی مِنْ فَوْقِهِم.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- امام صادق (علیه السلام) فرمود: از امام باقر (علیه السلام) شنیدم که فرمود: هنگامی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به معراج رفت [و بازگشت]، به علی (علیه السلام) فرمود: «ای علی! من در بهشت نهری را دیدم که از شیر سفیدتر و از عسل شیرینتر و از تیر راستتر بود. در آن، به اندازه ستارگان آسمان کاسه بود و بر کناره آن، قبّههایی از یاقوت سرخ و درّ سفید. جبرئیل با بالش به کنار آن زد [و معلوم شد] مشک خوشبو و معطّر است». سپس [رسول خدا (صلی الله علیه و آله)] فرمود: «به آن خدایی که جان محمّد به دست قدرت اوست، در بهشت درختی است که با صدای بلند، تسبیح خداوند را میگوید. صدای آن درخت، به گونهای است که اوّلین و آخرین [آفریدگان]، زیباتر از آن صدا را نشنیدهاند. این درخت همچون درخت انار میوه میدهد و میوههایش را بر سر مؤمن میریزد و چون آن را باز نماید، آن را از بین نود حلّه میشکافد. مؤمنین بر روی تختهایی از نورند، درحالیکه پیشانی و دست و پاهای آنها درخشان و نورانی است. [ای علی] تو در قیامت، پیشوایشان هستی. هر یک از آنها کفشهایی میپوشد که بندهایش از نور است و جلوی خود را تا هر جا که بخواهد، روشن میکند. مؤمن در چنین موقعیّتی است که ناگهان زنی از مقام بالاتر به او مینگرد و میگوید: «ای بندهی خدا! تو بر ما تصرّف و تملّک نداری»؟ مؤمن میگوید: «تو کیستی»؟ و او میگوید: «من از جمله نعمتهایی هستم که خداوند عزّوجلّ دربارهی آنها چنین فرموده است: وَ لَدَیْنا مَزِیدٌ، در این میان که اوضاع اینگونه است، ناگهان زن دیگری بر او از بالای سرش، اشراف پیدا میکند (پدیدار میشود).
الباقر (علیه السلام)- عَنْ جَابِرِبْنِیَزِیدَ الْجُعْفِیِّ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام): إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیُفَوِّضُ اللَّهُ إِلَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ فَیَصْنَعُ مَا یَشَاءُ قُلْتُ حَدِّثْنِی فِی کِتَابِ اللَّهِ أَیْنَ قَالَ قَالَ قَوْلُهُ: لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فِیها وَ لَدَیْنا مَزِیدٌ فَمَشِیَّهًُْ اللَّهِ مُفَوَّضَهًٌْ إِلَیْهِ وَ الْمَزِیدُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا یُحْصَی.
امام باقر (علیه السلام)- جابربنیزید جعفی گوید: امام باقر (علیه السلام) به من فرمود: «خداوند روز قیامت دست مؤمن را باز میگذارد و او هر کاری که بخواهد انجام میدهد». عرض کردم: «از کتاب خداوند دراینباره برای من چیزی قرائت کن». امام (علیه السلام) فرمود: «خداوند میفرماید: لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فِیها وَ لَدَیْنا مَزِیدٌ. از این آیه روشن است که آنها روز قیامت اجازه دارند هرچه بخواهند و خداوند هم علاوه بر خواستههای آنان به آنها عطا میکند».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- فَیَا حَسْرَهًًْ عَلَی الْعَاصِینَ حَسْرَهًًْ لَا یُمْلَکُ تَلَافِیهَا وَ یَا نُصْرَهًًْ لِلْمُخْلِصِینَ تَکَامَلَ صَافِیهَا ادْخُلُوا الْجَنَّهًَْ لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فِیها وَ لَدَیْنا مَزِید.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- پس حسرت و اندوه باد بر گنهکاران، اندوه و حسرتی که جبرانپذیر نیست پس نصرت و یاری بر بندگان مخلص باد که روز تکامل آنهاست. در آن روز وارد بهشت میشوند؛ لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فِیها وَ لَدَیْنا مَزِیدٌ.
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فِیها وَ لَدَیْنا مَزِیدٌ قَالَ: النَّظَرُ إِلَی رَحْمَهًِْ اللَّهِ.
علیّبنابراهیم (رحمة الله علیه)- لهُم مَّا یَشَاؤُونَ فِیهَا و لدَیْنَا مَزِیدٌ؛ نظر به وجه خدا یعنی نظر به رحمت خداوند.
الرّضا (علیه السلام)- إِنَّ لِلَّهِ عزّوجلّ عِلْمَیْنِ عِلْماً مَخْزُوناً مَکْنُوناً لَا یَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ مِنْ ذَلِکَ یَکُونُ الْبَدَاءُ وَ عِلْماً عَلَّمَهُ مَلَائِکَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَالْعُلَمَاءُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ یَعْلَمُونَهُ قَالَ سُلَیْمَانُ أُحِبُّ أَنْ تَنْزِعَهُ لِی مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عزّوجلّ ... قَالَ الرِّضَا (علیه السلام) یَا سُلَیْمَانُ هَلْ یَعْلَمُ اللَّهُ جَمِیعَ مَا فِی الْجَنَّهًِْ وَ النَّارِ. قَالَ سُلَیْمَانُ: نَعَمْ قَالَ: فَیَکُونُ مَا عَلِمَ اللَّهُ عزّوجلّ أَنَّهُ یَکُونُ مِنْ ذَلِکَ. قَالَ: نَعَمْ قَالَ فَإِذَا کَانَ حَتَّی لَا یَبْقَی مِنْهُ شَیْءٌ إِلَّا کَانَ أَ یَزِیدُهُمْ أَوْ یَطْوِیهِ عَنْهُمْ. قَالَ سُلَیْمَانُ: بَلْ یَزِیدُهُمْ قَالَ فَأَرَاهُ فِی قَوْلِکَ قَدْ زَادَهُمْ مَا لَمْ یَکُنْ فِی عِلْمِهِ أَنَّهُ یَکُونُ قَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَالْمَزِیدُ لَا غَایَهًَْ لَهُ قَالَ فَلَیْسَ یُحِیطُ عِلْمُهُ عِنْدَکُمْ بِمَا یَکُونُ فِیهِمَا إِذَا لَمْ یَعْرِفْ غَایَهًَْ ذَلِکَ وَ إِذَا لَمْ یُحِطْ عِلْمُهُ بِمَا یَکُونُ فِیهِمَا لَمْ یَعْلَمْ مَا یَکُونُ فِیهِمَا أَنْ یَکُونَ تَعَالَی اللَّهُ عَنْ ذَلِکَ عُلُوّاً کَبِیراً قَالَ سُلَیْمَانُ إِنَّمَا قُلْتُ لَا یَعْلَمُهُ لِأَنَّهُ لَا غَایَهًَْ لِهَذَا لِأَنَّ اللَّهَ عزّوجلّ وَصَفَهُمَا بِالْخُلُودِ وَ کَرِهْنَا أَنْ نَجْعَلَ لَهُمَا انْقِطَاعاً قَالَ الرِّضَا (علیه السلام) لَیْسَ عِلْمُهُ بِذَلِکَ بِمُوجِبٍ لِانْقِطَاعِهِ عَنْهُمْ لِأَنَّهُ قَدْ یَعْلَمُ ذَلِکَ ثُمَّ یَزِیدُهُمْ ثُمَّ لَا یَقْطَعُهُ عَنْهُمْ وَ کَذَلِکَ قَالَ عزّوجلّ فِی کِتَابِهِ: کُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَیْرَها لِیَذُوقُوا الْعَذابَ وَ قَالَ لِأَهْلِ الْجَنَّهًِْعَطاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ وَ قَالَ عزّوجلّ: وَ فاکِهَةٍ کَثِیرَةٍ لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ فَهُوَ جَلَّ وَ عَزَّ یَعْلَمُ ذَلِکَ وَ لَا یَقْطَعُ عَنْهُمُ الزِّیَادَهًَْ أَرَأَیْتَ مَا أَکَلَ أَهْلُ الْجَنَّهًِْ وَ مَا شَرِبُوا أَ لَیْسَ یُخْلِفُ مَکَانَهُ قَالَ بَلَی قَالَ أَ فَیَکُونُ یَقْطَعُ ذَلِکَ عَنْهُمْ وَ قَدْ أَخْلَفَ مَکَانَهُ. قَالَ سُلَیْمَانُ لَا قَالَ فَکَذَلِکَ کُلَّمَا یَکُونُ فِیهَا إِذَا أَخْلَفَ مَکَانَهُ فَلَیْسَ بِمَقْطُوعٍ عَنْهُمْ قَالَ سُلَیْمَانُ بَلْ یَقْطَعُهُ عَنْهُمْ وَ لَا یَزِیدُهُمْ قَالَ الرِّضَا (علیه السلام) إِذاً یَبِیدُ مَا فِیهِمَا وَ هَذَا. یَا سُلَیْمَانُ إِبْطَالُ الْخُلُودِ وَ خِلَافُ الْکِتَابِ لِأَنَّ اللَّهَ عزّوجلّ یَقُولُ لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فِیها وَ لَدَیْنا مَزِیدٌ.
امام رضا (علیه السلام)- خدا را دو علم است؛ علمی پنهان و مخفی، کسی جز خود او از آن علم اطّلاع ندارد که بداء جزء همین علم است. علمی که به ملائکه و پیامبران (علیهم السلام) آن را آموخته است. علمای اهل بیت (امامان) از این علم اطّلاع دارند. سلیمان گفت: «مایلم از قرآن مطالبی در مورد بداء استخراج فرمایید» ... حضرت (علیه السلام) فرمود: «ای سلیمان! آیا خداوند به تمام آنچه را که در بهشت و دوزخ است، علم دارد»؟ سلیمان گفت: «بله»! حضرت (علیه السلام) فرمود: «آیا آنچه را که خداوند میداند که در آینده ایجاد خواهد شد، ایجاد خواهد شد»؟ گفت: «بله»! حضرت (علیه السلام) فرمود: «حال، اگر موجود شد بهگونهای که دیگر چیزی باقی نماند، آیا باز هم خداوند میتواند چیزهای دیگری به آنها بیفزاید یا صرف نظر میکند»؟ سلیمان گفت: «اضافه میکند». حضرت (علیه السلام) فرمود: «بنابر گفتهی تو که خداوند اضافه میکند چیزی به آنها اضافه کرده است که خود نمیدانسته ایجاد خواهد شد [چون فرض بر این بود که تمام آنچه را خدا به وجود آنان در آینده علم داشته، موجود شده است و دیگر چیزی باقی نیست]». سلیمان گفت: «قربانت گردم! اضافهها غایت و نهایت ندارند». حضرت (علیه السلام) فرمود: «پس از نظر شما علم خداوند به آنچه در آنها (یعنی بهشت و دوزخ) قرار خواهد گرفت، احاطه ندارد، چون نهایتی برای آن قابل تصوّر نیست و اگر علم او به آنچه در آنها خواهد بود احاطه نداشته باشد، آنچه را که در آنها خواهد بود، قبل از وجودشان، نخواهد دانست، خداوند از چنین گفتهها و عقایدی منزّه و بالاتر است». سلیمان گفت: «من که گفتم خداوند به آنها علم ندارد ازاینرو بود که آنها نهایتی ندارند و خود خداوند آنها را به جاودانگی وصف فرموده است و لذا ما نخواستیم پایانی برای آنها قرار دهیم»، حضرت (علیه السلام) فرمود: «علم خداوند به آنها باعث نمیشود آنها متناهی باشند، زیرا چه بسا خداوند به آنها علم دارد سپس بر آنها میافزاید و افزودهها را از آنها قطع نمینماید و خداوند نیز خود چنین فرمود است: هرگاه پوستهای تنشان [در آن] بریان گردد [و بسوزد]، پوستهای دیگری بهجای آن قرار میدهیم، تا کیفر [الهی] را بچشند. (نساء/۵۶) و نیز در مورد بهشتیان فرموده است: بخششی است قطع نشدنی!. (هود/۱۰۸) و نیز فرموده: و میوههای فراوان، که هرگز قطع و ممنوع نمیشود. پس خداوند عزّوجلّ این زیادیها را میداند و آن را از آنان دریغ نمینماید، آیا آنچه اهل بهشت میخورند و میآشامند خداوند چیزی جایگزین آن نمیکند»؟ گفت: «چرا»! حضرت (علیه السلام) فرمود: «آیا حال که بهجای آن خوردنیها و نوشیدنیها که مصرف شده، چیز جدیدی جایگزین فرموده، آیا عطاء خود را قطع کرده است»؟ سلیمان گفت: «نه»! حضرت (علیه السلام) فرمود: «پس همچنین است هرآنچه در بهشت باشد و مصرف شود و چیز دیگری را جای آن قرار دهد، این جایگزین شدهها از اهل بهشت منقطع نشده است و نخواهد شد». سلیمان گفت: «خوب! اضافات را از آنها دریغ میکند و چیز اضافی به آنان نمیدهد». حضرت (علیه السلام) فرمود: «دراینصورت آنچه در بهشت و جهنّم است از بین خواهد رفت و تمام خواهد شد و این مطلب ای سلیمان برخلاف کتاب خدا و ضدّ خلود و جاودانگی است، زیرا خداوند میفرماید: لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فِیها وَ لَدَیْنا مَزِیدٌ.