آیه ۱۰۶ - سوره نساء

آیه وَ اسْتَغْفِرِ اللهَ إِنَّ اللهَ كاَنَ غَفُورًا رَّحِيمًا [106]

و از خداوند، طلب آمرزش نما، كه خداوند، آمرزنده و مهربان است.

۱
(نساء/ ۱۰۶)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه)- قَوْلُهُ إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ ... فَإِنَّهُ کَانَ سَبَبَ نُزُولِهَا أَنَّ قَوْماً مِنَ الْأَنْصَارِ مِنْ بَنِی أُبَیْرِقٍ إِخْوَهًًْ ثَلَاثَهًًْ کَانُوا مُنَافِقِینَ بُشَیْرٌ وَ مُبَشِّرٌ وَ بِشْرٌ فَنَقَبُوا عَلَی عَمِّ قَتَادَهًَْ‌بْنِ‌النُّعْمَانِ وَ کَانَ قَتَادَهًُْ بَدْرِیّاً وَ أَخْرَجُوا طَعَاماً کَانَ أَعَدَّهُ لِعِیَالِهِ وَ سَیْفاً وَ دِرْعاً فَشَکَا قَتَادَهًُْ ذَلِکَ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِنَّ قَوْماً أَنْقَبُوا عَلَی عَمِّی وَ أَخَذُوا طَعَاماً کَانَ أَعَدَّهُ لِعِیَالِهِ وَ دِرْعاً وَ سَیْفاً وَ هُمْ أَهْلُ بَیْتِ سَوْءٍ وَ کَانَ مَعَهُمْ فِی الرَّأْیِ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ یُقَالُ لَهُ لَبِیدُ‌بْنُ‌سَهْلٍ فَقَالَ بَنُوأُبَیْرِقٍ لِقَتَادَهًَْ هَذَا عَمَلُ لَبِیدِ‌بْنِ‌سَهْلٍ فَبَلَغَ ذَلِکَ لَبِیداً فَأَخَذَ سَیْفَهُ وَ خَرَجَ عَلَیْهِمْ فَقَالَ یَا بَنِی‌أُبَیْرِقٍ أَ‌تَرْمُونَنِی بِالسَّرَقِ وَ أَنْتُمْ أَوْلَی بِهِ مِنِّی وَ أَنْتُمُ الْمُنَافِقُونَ تَهْجُونَ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ تَنْسُبُونَهُ إِلَی قُرَیْشٍ لَتُبَیِّنُنَّ ذَلِکَ أَوْ لَأَمْلَأَنَّ سَیْفِی مِنْکُمْ فَدَارُوهُ فَقَالُوا لَهُ ارْجِعْ رَحِمَکَ اللَّهُ فَإِنَّکَ بَرِیءٌ مِنْ ذَلِکَ فَمَشَی بَنُو أُبَیْرِقٍ إِلَی رَجُلٍ مِنْ رَهْطِهِمْ یُقَالُ لَهُ أُسَیْدُ‌بْنُ‌عُرْوَهًَْ وَ کَانَ مِنْطِیقاً بَلِیغاً فَمَشَی إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّه (صلی الله علیه و آله) إِنَّ قَتَادَهًَْ‌بْنَ‌النُّعْمَانِ عَمَدَ إِلَی أَهْلِ بَیْتٍ مِنَّا أَهْلِ شَرَفٍ وَ حَسَبٍ وَ نَسَبٍ فَرَمَاهُمْ بِالسَّرَقِ وَ أَنَّبَهُمْ بِمَا لَیْسَ فِیهِمْ فَاغْتَمَّ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مِنْ ذَلِکَ وَ جَاءَ إِلَیْهِ قَتَادَهًُْ فَأَقْبَلَ عَلَیْهِ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ لَهُ عَمَدْتَ إِلَی أَهْلِ بَیْتِ شَرَفٍ وَ حَسَبٍ وَ نَسَبٍ فَرَمَیْتَهُمْ بِالسَّرِقَهًِْ فَعَاتَبَهُ عِتَاباً شَدِیداً فَاغْتَمَّ قَتَادَهًُْ مِنْ ذَلِکَ وَ رَجَعَ إِلَی عَمِّهِ وَ قَالَ لَیْتَنِی مِتُّ وَ لَمْ أُکَلِّمْ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَدْ کَلَّمَنِی بِمَا کَرِهْتُهُ فَقَالَ عَمُّهُ اللَّهُ الْمُسْتَعَانُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِی ذَلِکَ عَلَی نَبِیِّهِ (صلی الله علیه و آله) إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ إِلَی قَوْلِهِ وَ هُوَ مَعَهُمْ إِذْ یُبَیِّتُونَ ما لا یَرْضی مِنَ الْقَوْلِ یَعْنِی الْفِعْلَ فَوَقَعَ الْقَوْلُ مَقَامَ الْفِعْلِ ثُمَّ قَالَ ثُمَّ یَرْمِ بِهِ بَرِیئاً لَبِیدَ‌بْنَ‌سَهْلٍ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاکَ اللهُ وَلاَ تَکُن لِّلْخَآئِنِینَ خَصِیمًا؛ شأن نزول این آیه این بود که از میان قومی از انصار بنی‌اُبَیرق، سه برادر بودند به نام‌های بشیر، بِشر و مُبشّر که هر سه منافق بودند. ایشان بر خانه عموی قتاده‌بن‌نعمان دستبرد زدند و غذایی را که برای خوراک سال خانواده‌اش فراهم کرده بود و یک سپر و شمشیر وی را با خود بردند و قتاده که از اصحاب بدر بود، به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شکایت برد و گفت: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! گروهی به خانه‌ی عمویم دستبرد زده و طعام سال خانوار و شمشیر و سپر وی را برده‌اند و این دزدان، اهل خاندانی پلیدند». مردی مؤمن به نام لبیدبن‌سهل نیز در تصمیم‌گیری با ایشان بود. بنی‌ابیرق به قتاده گفتند که این کار لبیدبن‌سهل است. این سخن به گوش لبید رسید و او شمشیر خود کشید و به‌سوی ایشان شتافت و فریاد برآورد: «ای بنی‌اُبیرق! آیا مرا به سرقت متّهم می‌کنید؛ حال آنکه شما خود بدان سزاوارترید و شما منافقانید که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را هجو می‌گویید و به قریش نسبت‌های ناروا می‌دهید؛ یا سارقان را معرفی می‌کنید یا آنکه شمشیرم را از خون شما سیراب می‌کنم». ایشان با وی مدارا کردند و گفتند: «بازگرد؛ رحمت خدا بر تو باد، که تو از این اتّهام بری هستی». فرزندان ابیرق نزد مردی از طایفه خود به نام اُسیّدبن‌عروه که بسیار زبان‌آور و شیوا سخن بود رفتند و او نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمد و گفت: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! قتاده‌بن‌نعمان، دست به آبروی گروهی شریف و با حسب‌ونسب از خاندان ما برده و ایشان را به سرقت و آنچه در ایشان نیست، متّهم کرده است». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از این جهت اندوهگین گشت و زمانی‌که قتاده نزد حضرت آمد، به وی رو کرد و گفت: «با خاندانی شرافتمند و با حسب‌ونسب رودررو شدی و ایشان را به سرقت متّهم کرده‌ای»؟ و او را سخت سرزنش نمود. قتاده از این بابت بسیار غمگین شد و نزد عمویش برگشت و گفت: «ای کاش مرده بودم و با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سخن نگفته بودم؛ چیزهایی به من گفت که بسیار آزرده شدم». عمویش گفت: «خداوند، یاری‌رسان است». و خداوند دراین‌باره این آیه را بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نازل کرد: إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاکَ اللهُ وَلاَ تَکُن لِّلْخَآئِنِینَ خَصِیمًا* وَ اسْتَغْفِرِ اللهَ إِنَّ اللهَ کَانَ غَفُورًا رَّحِیمًا* وَ لاَ تُجَادِلْ عنِ الَّذِینَ یَخْتَانُونَ أَنفُسَهُمْ إِنَّ اللهَ لاَ یُحِبُّ مَن کَانَ خَوَّانًا أَثِیمًا *یَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلاَ یَسْتَخْفُونَ مِنَ اللهِ وَهُوَ مَعهُمْ إِذْ یُبَیِّتُونَ مَا لاَ یَرْضَی مِنَ الْقَوْلِ؛ و مراد از قول، فعل است و سخن را به‌منزله و همسنگ کردار آورده است. سپس فرمود: ثُمَّ یَرْمِ بِهِ بَرِیئًا؛ منظور از بی‌گناه در این آیه، لبیدبن‌سهل است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۴۲۲
بحارالأنوار، ج۱۷، ص۷۸/ القمی، ج۱، ص۱۵۰/ البرهان
۲
(نساء/ ۱۰۶)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- قال أمیرالمؤمنین (علیه السلام) ... أَمَّا الَّذِی تَأْوِیلُهُ قَبْلَ تَنْزِیلِهِ فَمِثْلُ قَوْلِهِ تَعَالَی فِی الْأُمُورِ الَّتِی حَدَثَتْ فِی عَصْرِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مِمَّا لَمْ یَکُنِ اللَّهُ أَنْزَلَ فِیهَا حُکْماً مَشْرُوحاً وَ لَمْ یَکُنْ عِنْدَ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) فِیهَا شَیْءٌ وَ لَا عُرِفَ مَا وَجَبَ فِیهَا مِثْلُ ذَلِک أَنَّ قَوْماً مِنَ الْأَنْصَارِ کَانُوا یُعْرَفُونَ بِبَنِی أُبَیْرِقٍ وَ کَانُوا مُنَافِقِینَ قَدْ أَظْهَرُوا الْإِسْلَامَ وَ أَسَرُّوا النِّفَاقَ وَ هُمْ ثَلَاثَهًُْ إِخْوَهًٍْ یُقَالُ لَهُمْ بِشْرٌ وَ مُبَشِّرٌ وَ بَشِیرٌ وَ کَانَ بِشْرٌ یُکَنَّی أَبَاطُعْمَهًَْ وَ کَانَ رَجُلًا حَثِیثاً شَاعِراً قَالَ فَنَقَبُوا عَلَی رَجُلٍ مِنَ الْأَنْصَارِ یُقَالُ لَهُ رِفَاعَهًُْ‌بْنُ‌زَیْدِ‌بْنِ عَامِرٍ وَ کَانَ عَمَّ قَتَادَهًَْ‌بْنِ‌النُّعْمَانِ الْأَنْصَارِیِّ وَ کَانَ قَتَادَهًُْ مِمَّنْ شَهِدَ بَدْراً فَأَخَذُوا طَعَاماً کَانَ قَدْ أَعَدَّهُ لِعِیَالِهِ وَ سَیْفاً وَ دِرْعاً فَقَالَ رِفَاعَهًُْ لِابْنِ‌أَخِیهِ قَتَادَهًَْ إِنَّ بَنِی‌أُبَیْرِقٍ قَدْ فَعَلُوا بِی کَذَا فَلَمَّا بَلَغَ بَنِی‌أُبَیْرِقٍ ذَلِکَ جَاءُوا إِلَیْهِمَا وَ قَالُوا لَهُمَا إِنَّ هَذَا مِنْ عَمَلِ لَبِیدِ‌بْنِ‌سَهْلٍ وَ کَانَ لَبِیدُ‌بْنُ‌سَهْلٍ رَجُلًا صَالِحاً شُجَاعاً بَطَلًا إِلَّا أَنَّهُ فَقِیرٌ لَا مَالَ لَهُ فَبَلَغَ لَبِیداً قَوْلُهُمْ فَأَخَذَ سَیْفَهُ وَ خَرَجَ إِلَیْهِمْ فَقَالَ لَهُمْ یَا بَنِی‌أُبَیْرِقٍ أَ تَرْمُونِّی بِالسَّرِقَهًِْ وَ أَنْتُمْ أَوْلَی بِهِ مِنِّی وَ اللَّهُ لَتُبَیِّنُنَّ ذَلِکَ أَوْ لَأُمَکِّنَنَّ سَیْفِی مِنْکُمْ فَلَا یَزَالُوا یُلَاطِفُونَهُ حَتَّی رَجَعَ عَنْهُمْ وَ قَالُوا لَهُ أَنْتَ بَرِیءٌ مِنْ هَذَا فَجَاءَ قَتَادَهًُْ‌بْنُ‌النُّعْمَانِ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ لَهُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی إِنَّ أَهْلَ بَیْتٍ مِنَّا نَقَبُوا عَلَی عَمِّی وَ أَخَذُوا لَهُ کَذَا وَ کَذَا وَ هُمْ أَهْلُ بَیْتِ سَوْءٍ وَ ذَکَرَهُمْ بِقَبِیحٍ فَبَلَغَ ذَلِکَ بَنِی‌أُبَیْرِقٍ فَمَشَوْا إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ مَعَهُمْ رَجُلٌ مِنْ بَنِی‌عَمِّهِمْ یُقَالُ لَهُ أَشْتَرُ‌بْنُ‌عُرْوَهًَْ وَ کَانَ رَجُلًا فَصِیحاً خَطِیباً فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِنَّ قَتَادَهًَْ‌بْنَ‌النُّعْمَانِ عَمَدَ إِلَی أَهْلِ بَیْتٍ مِنَّا لَهُمْ حَسَبٌ وَ نَسَبٌ وَ صَلَاحٌ فَرَمَاهُمْ بِالسَّرَقِ وَ ذَکَرَهُمْ بِالْقَبِیحِ وَ قَالَ فِیهِمْ غَیْرَ الْوَاجِبِ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِنْ کَانَ مَا قُلْتَهُ حَقّاً فَبِئْسَ مَا صَنَعَ فَاغْتَمَّ قَتَادَهًُْ مِنْ ذَلِکَ وَ رَجَعَ إِلَی عَمِّهِ فَقَالَ یَا لَیْتَنِی مِتُّ وَ لَمْ أَکُنْ کَلَّمْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فِی هَذَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِما أَراکَ اللهُ وَ لا تَکُنْ لِلْخائِنِینَ خَصِیماً وَ اسْتَغْفِرِ اللهَ إِنَّ اللهَ کانَ غَفُوراً رَحِیماً وَ لا تُجادِلْ عَنِ الَّذِینَ یَخْتانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللهَ لا یُحِبُّ مَنْ کانَ خَوَّاناً أَثِیماً إِلَی قَوْلِهِ وَ کانَ فَضْلُ اللهِ عَلَیْکَ عَظِیما.

امام علی (علیه السلام)- امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: «نمونه‌ای از آیات که تأویلش قبل از تنزیلش بوده آن آیاتی است که در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رخ داده و خداوند حکم مشروحی برای آنان نازل نکرده بود و پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز حکمی در آن مورد در اختیار نداشت و نمی‌دانست چه کاری بر او واجب است مثل آن مورد که عدّه‌ای از انصار است که با قبیله‌ی بنی‌ابریق آشنایی داشتند که آن‌ها قبیله‌ای منافق بودند که اظهار اسلام کرده بودند و نفاق خود را پنهان کرده بودند. آن‌ها سه برادر بودند که به آن‌ها بشر و مبشر و بشیر می‌گفتند. کنیه‌ی بشر، اباطعمه بود و مردی عجول و شاعر بود. به قصد سرقت سراغ یکی از انصار به نام رِفاعهًْ‌بن‌زیدبنِ‌عامرٍ رفتند که عموی قتادهًْ‌بنِ‌نعْمانِ‌أَنصارِی بود. قتاده نیز خود از کسانی بود که در جنگ بدر شهید شده بود. آن سه برادر از رفاعه، غذایی که برای خانواده‌اش آماده کرده بود به همراه یک شمشیر و یک لباس دزدیدند. رفاعه به پسر برادرش قتاده گفت که بنی‌ابریق با من چنین کاری کردند، پیش آن‌ها برو و بگو که این کار را لبیدبن‌سهیل کرده که مردی خوب و شجاع بود ولی فقیر بود و مالی نداشت. این خبر به لبید رسید و او شمشیرش را برداشت و به‌سمت آنان رفت و به آن‌ها گفت: «ای بنی‌ابریق آیا مرا متّهم به سرقت می‌کنید درحالی‌که خودتان به این اتهام سزاوارترید!؟ یا خدا این مطلب را روشن می‌کند یا شمشیرم را از خون شما سیراب می‌کنم». آن‌ها با او از در سازش در آمدند و گفتند: «تو از چنین تهمتی مبرّی هستی». قتاده‌بن‌نعمان پیش رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رفت و گفت: «پدر و مادرم فدای تو! خانواده‌ای شرور که به اعمال بد مشهور هستند به عموی من دستبرد زدند و این و آن را برده‌اند. این خبر به بنی‌ابریق رسید و آن‌ها پیش رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رفتند یکی از فرزندان پسر عمویشان را نیز با خود بردند که به او اشتربن‌عروه می‌گفتند. او مردی فصیح و سخنور بود و گفت: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! قتاده‌بن‌نعمان، به خانواده‌ی ما که خانواده‌ای با اصل و نسب و سابقه‌ای خوب هستند تهمت دزدی زده و بدی آن‌ها را گفته و حرف‌هایی که لایق آن‌ها نیست را به آن‌ها گفته. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «اگر این حرف‌هایی که تو می‌زنی درست باشد، کار درستی نکرده است. قتاده از این سخن ناراحت شد و پیش عموییش برگشت و گفت: «کاش می‌مردم و در این مورد با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) صحبت نمی‌کردم». خداوند نازل کرد: إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِما أَراکَ اللهُ وَ لا تَکُنْ لِلْخائِنِینَ خَصِیماً وَ اسْتَغْفِرِ اللهَ إِنَّ اللهَ کانَ غَفُوراً رَحِیماً وَ لا تُجادِلْ عَنِ الَّذِینَ یَخْتانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللهَ لا یُحِبُّ مَنْ کانَ خَوَّاناً أَثِیماً ... وَ کانَ فَضْلُ اللهِ عَلَیْکَ عَظِیما.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۴۲۴
بحارالأنوار، ج۹۰، ص۷۳
۳
(نساء/ ۱۰۶)

الصّادق (علیه السلام)- لَا وَ اللَّهِ مَا فَوَّضَ اللَّهُ إِلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ إِلَّا إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ إِلَی الْأَئِمَّهًِْ (قَالَ عَزَّوَجَلَّ إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِما أَراکَ اللهُ وَ هِیَ جَارِیَهًٌْ فِی الْأَوْصِیَاءِ.

امام صادق (علیه السلام)- به خدا سوگند که خداوند هرگز قرآن را به احدی از خلقش واگذار نکرد، مگر به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و به ائمّه (خدای عزّوجلّ می‌فرماید: إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاکَ اللهُ وَلاَ تَکُن لِّلْخَآئِنِینَ خَصِیمًا و مضمون آیه در میان اوصیای نبی (نیز جاری است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۴۲۶
الکافی، ج۱، ص۲۶۷/ بحارالأنوار، ج۱۷، ص۶/ الاختصاص، ص۳۳۱/ بصایرالدرجات، ص۳۸۶/ البرهان
۴
(نساء/ ۱۰۶)

الصّادق (علیه السلام)- الاحتجاج: أَنَّ الصَّادِقَ (علیه السلام) قَالَ لِأَبِی‌حَنِیفَهًَْ ... تَزْعُمُ أَنَّکَ تُفْتِی بِکِتَابِ اللَّهِ وَ لَسْتَ مِمَّنْ وَرِثَهُ وَ تَزْعُمُ أَنَّکَ صَاحِبُ قِیَاسٍ وَ أَوَّلُ مَنْ قَاسَ إِبْلِیسُ وَ لَمْ یُبْنَ دَیْنُ الْإِسْلَامِ عَلَی الْقِیَاسِ وَ تَزْعُمُ أَنَّکَ صَاحِبُ رَأْیٍ وَ کَانَ الرَّأْیُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) صَوَاباً وَ مِنْ دُونِهِ خَطَأً لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی قَالَ احْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما أَراکَ اللهُ وَ لَمْ یَقُلْ ذَلِکَ لِغَیْرِهِ.

امام صادق (علیه السلام)- امام صادق (علیه السلام) به ابوحنیفه فرمود: «تو می‌پنداری براساس کتاب خدا فتوا می‌دهی درحالی‌که از اهل آن نیستی، و می‌پنداری که صاحب قیاسی، حال اینکه نخستین فرد قیاس‌گر ابلیس ملعون بود، و دین اسلام بر پایه‌ی قیاس بنا نشده، و می‌پنداری صاحب رأی و نظر هستی. درحالی‌که تنها رأی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) صواب و درست است، و جز آن خطا و نادرست می‌باشد، زیرا خداوند متعال فرموده: لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِما أَراکَ اللهُ، و این را به غیر او نفرمود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۴۲۶
بحارالأنوار، ج۲، ص۲۸۷/ الاحتجاج، ج۲، ص۳۶۰
۵
(نساء/ ۱۰۶)

الصّادق (علیه السلام)- إِنَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَ فَوَّضَ إِلَی سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ (علیه السلام) مُلْکَهُ فَقَالَ هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِکْ بِغَیْرِ حِسابٍ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَّضَ إِلَی مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) أَمْرَ دِینِهِ فَقَالَ: احْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِما أَراکَ اللهُ وَ إِنَّ اللَّهَ فَوَّضَ إِلَیْنَا ذَلِکَ کَمَا فَوَّضَ إِلَی مُحَمَّد (صلی الله علیه و آله).

امام صادق (علیه السلام)- خداوند تبارک‌وتعالی ملک خود را به سلیمان‌بن‌داود (علیه السلام) واگذاشت و فرمود: این عطای بی‌حساب ماست خواهی آن را ببخش و خواهی نگه دار. (ص/۳۹). و خدای تعالی امر دینش را به محمّد (صلی الله علیه و آله) واگذاشت و فرمود: لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاکَ اللهُ وَلاَ تَکُن لِّلْخَآئِنِینَ خَصِیمًا و خداوند از امر دینش به ما نیز همچنان که به محمّد (صلی الله علیه و آله) رسول خود واگذاشته بود، عطا فرموده است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۴۲۶
مختصر البصایر، ص۲۶۵
بیشتر