آیه ۲۶ - سوره اسراء

آیه وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَ الْمِسْكِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِيراً [26]

و حقّ خويشاوندان‌ را بپرداز و [همچنين حقّ] مستمند و وامانده‌ی در راه را و هرگز اسراف و تبذير مكن.

و حقّ خویشاوندان را بپرداز

۱ -۱
(اسراء/ ۲۶)

الرّسول ( إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمْ أَمْرَیْنِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ عزّوجلّ وَ أَهْلَ بَیْتِی عِتْرَتِی أَیُّهَا النَّاسُ اسْمَعُوا وَ قَدْ بَلَّغْتُ إِنَّکُمْ سَتَرِدُونَ عَلَیَّ الْحَوْضَ فَأَسْأَلُکُمْ عَمَّا فَعَلْتُمْ فِی الثَّقَلَیْنِ وَ الثَّقَلَانِ کِتَابُ اللَّهِ جَلَّ ذِکْرُهُ وَ أَهْلُ بَیْتِی فَلَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَهْلِکُوا وَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْکُمْ فَوَقَعَتِ الْحُجَّهًُْ بِقَوْلِ النَّبِیِّ (وَ بِالْکِتَابِ الَّذِی یَقْرَأُهُ النَّاسُ فَلَمْ یَزَلْ یُلْقِی فَضْلَ أَهْلِ بَیْتِهِ بِالْکَلَامِ وَ یُبَیِّنُ لَهُمْ بِالْقُرْآنِ إِنَّما یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً وَ قَالَ عَزَّ ذِکْرُهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ للهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی ثُمَّ قَالَ: وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ فَکَانَ عَلِیٌّ (وَ کَانَ حَقُّهُ الْوَصِیَّهًَْ الَّتِی جُعِلَتْ لَهُ وَ الِاسْمَ الْأَکْبَرَ وَ مِیرَاثَ الْعِلْمِ وَ آثَارَ عِلْمِ النُّبُوَّهًِْ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- همانا من دو امر در میان شما می‌گذارم، اگر آن‌ها را بپذیرید هرگز گمراه نمی‌شوید؛ ۱ کتاب خدای عزّوجلّ (قرآن) ۲ اهل بیت (و عترت من. ای مردم! گوش‌کنید که من تبلیغ کردم، شما در قیامت سر حوض بر من وارد می‌شوید و من از آنچه نسبت به ثقلین انجام داده‌اید از شما بازخواست می‌کنم و ثقلین؛ کتاب خدای عزّوجلّ و اهل بیت من هستند، بر ایشان پیشی نگیرید که هلاک می‌شوید و به ایشان چیزی نیاموزید که آن‌ها از شما داناترند. بنابراین حجّت [خدا برای مردم] با قول پیغمبر (صلی الله علیه و آله) و قرآنی که خود مردم آن را می‌خوانند ثابت شد، زیرا پیغمبر (صلی الله علیه و آله) همواره فضیلت اهل بیتش را به‌وسیله‌ی بیان القا می‌فرمود و به‌وسیله‌ی قرآن برای مردم روشن می‌ساخت. آیاتی‌که متضمّن فضیلت اهل بیت (است از این قرار است؛ خداوند فقط می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملًا شما را پاک سازد. (احزاب/۳۳) خدای فرمود: بدانید؛ هرگونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا، و برای پیامبر، و برای ذی القربی اوست. (انفال/۴۱) سپس فرمود: وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ؛ مقصود از خویشاوندان علی (علیه السلام) است و حقّ او وصیّتی است که برای او قرار داده و اسم اکبر و میراث علم و آثار علم نبوّت است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۱۴۰
الکافی، ج۱، ص۲۹۳
۱ -۲
(اسراء/ ۲۶)

الکاظم ( عَلِیِّ‌بْنِ‌أَسْبَاطٍ قَال لَمَّا وَرَدَ أَبُوالْحَسَنِ‌مُوسَی (عَلَی الْمَهْدِیِّ رَآهُ یَرُدُّ الْمَظَالِمَ فَقَالَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ مَا بَالُ مَظْلِمَتِنَا لَا تُرَدُّ فَقَالَ لَهُ وَ مَا ذَاکَ یَا أَبَاالْحَسَنِ (قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمَّا فَتَحَ عَلَی نَبِیِّهِ (فَدَکاً وَ مَا وَالَاهَا لَمْ یُوجَفْ عَلَیْهِ بِخَیْلٍ وَ لَا رِکَابٍ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَی نَبِیِّهِ (وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ فَلَمْ یَدْرِ رَسُولُ اللَّهِ (مَنْ هُمْ فَرَاجَعَ فِی ذَلِکَ جَبْرَئِیلَ وَ رَاجَعَ جَبْرَئِیلُ (رَبَّهُ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ أَنِ ادْفَعْ فَدَکاً إِلَی فَاطِمَهًَْ (فَدَعَاهَا رَسُولُ اللَّهِ (فَقَالَ لَهَا یَا فَاطِمَهًُْ (إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی أَنْ أَدْفَعَ إِلَیْکِ فَدَکاً فَقَالَتْ قَدْ قَبِلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ (مِنَ اللَّهِ وَ مِنْکَ فَلَمْ یَزَلْ وُکَلَاؤُهَا فِیهَا حَیَاهًَْ رَسُولِ اللَّهِ (فَلَمَّا وُلِّیَ أَبُوبَکْرٍ أَخْرَجَ عَنْهَا وُکَلَاءَهَا فَأَتَتْهُ فَسَأَلَتْهُ أَنْ یَرُدَّهَا عَلَیْهَا فَقَالَ لَهَا ائْتِینِی بِأَسْوَدَ أَوْ أَحْمَرَ یَشْهَدُ لَکِ بِذَلِکِ فَجَاءَتْ بِأَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (وَ أُمِّ أَیْمَنَ فَشَهِدَا لَهَا فَکَتَبَ لَهَا بِتَرْکِ التَّعَرُّضِ فَخَرَجَتْ وَ الْکِتَابُ مَعَهَا فَلَقِیَهَا عُمَرُ فَقَالَ مَا هَذَا مَعَکِ یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ (قَالَتْ کِتَابٌ کَتَبَهُ لِیَ ابْنُ أَبِی‌قُحَافَهًَْ قَالَ أَرِینِیهِ فَأَبَتْ فَانْتَزَعَهُ مِنْ یَدِهَا وَ نَظَرَ فِیهِ ثُمَّ تَفَلَ فِیهِ وَ مَحَاهُ وَ خَرَقَهُ فَقَالَ لَهَا هَذَا لَمْ یُوجِفْ عَلَیْهِ أَبُوکِ بِخَیْلٍ وَ لَا رِکَابٍ فَضَعِی الْحِبَالَ فِی رِقَابِنَا فَقَالَ لَهُ الْمَهْدِیُّ یَا أَبَاالْحَسَنِ (حُدَّهَا لِی فَقَالَ حَدٌّ مِنْهَا جَبَلُ أُحُدٍ وَ حَدٌّ مِنْهَا عَرِیشُ مِصْرَ وَ حَدٌّ مِنْهَا سِیفُ الْبَحْرِ وَ حَدٌّ مِنْهَا دُومَهًُْ الْجَنْدَلِ فَقَالَ لَهُ کُلُّ هَذَا قَالَ نَعَمْ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ هَذَا کُلُّهُ إِنَّ هَذَا کُلَّهُ مِمَّا لَمْ یُوجِفْ عَلَی أَهْلِهِ رَسُولُ اللَّهِ (بِخَیْلٍ وَ لَا رِکَابٍ فَقَالَ کَثِیرٌ وَ أَنْظُرُ فِیهِ.

امام کاظم (علیه السلام)- علی‌بن‌اسباط گوید: وقتی امام رضا (علیه السلام) بر مهدی [عبّاسی] وارد شد، دید که او حقّی را که به ظلم غصب شده به صاحب حقیقی آن بازمی‌گرداند، پرسید: «ای امیرمؤمنان! آنچه از ما به ظلم غصب شده چرا به ما بازگردانده نمی‌شود»؟ پرسید: «ای اباالحسن (علیه السلام)! آن کدام حق است»؟ فرمود: «وقتی خداوند تبارک و تعالی فدک و حوالی آن را برای پیامبر خود (صلی الله علیه و آله) فتح نمود، از آنجا که برای فتح آن اسب و مرکبی رانده نشده بود، به پیامبر خود (صلی الله علیه و آله) وحی‌کرد که؛ وَ آتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ و پیامبر (صلی الله علیه و آله) ندانست که منظور، چه کسانی هستند و لذا دراین‌باره از جبرئیل پرسید و جبرئیل از خداوند پرسید و خدا به او وحی کرد که فدک را به فاطمه (سلام الله علیها) بده، پیامبر (صلی الله علیه و آله) فاطمه (سلام الله علیها) را صدا کرد و فرمود: «ای فاطمه (سلام الله علیها)! خدا به من امر کرده است که فدک را به تو بدهم». فاطمه (سلام الله علیها) گفت: «من آن را از خدا و از تو می‌پذیرم». در زمان حیات رسول خدا (صلی الله علیه و آله) همیشه وکلای فاطمه (سلام الله علیها) در آنجا بودند، وقتی ابوبکر به خلافت رسید، وکلا و گماشته‌های فاطمه (سلام الله علیها) را از آنجا بیرون کرد، فاطمه (سلام الله علیها) نزد ابوبکر آمد و از او خواست فدک را به او بازگرداند، ابوبکر گفت: «سرخ یا سیاه بیاور تا برای اثبات گفته‌ها و ادّعایت شهادت بدهد». فاطمه (سلام الله علیها) امیرالمؤمنین (علیه السلام) و اُمّ اَیْمَن را آورد و آن‌ها به سود او شهادت دادند، ابوبکر نوشت که باید متعرّضان، فدک را ترک کنند و به فاطمه (سلام الله علیها) تحویل دهند. فاطمه (سلام الله علیها) درحالی‌که نامه‌ی ابوبکر را در دست داشت بیرون آمد، در راه عُمَر او را دید و پرسید: «این چیست در دست تو ای دختر محمّد (صلی الله علیه و آله)»؟! فاطمه (سلام الله علیها) فرمود:»نامه‌ای که ابن‌ابی‌قُحافه برای من نوشته است». گفت: «نشانم بده». فاطمه (سلام الله علیها) امتناع کرد، عمر آن را از دست فاطمه (سلام الله علیها) گرفت و نگاهی به آن انداخت، سپس در آن تف کرد و نوشته‌ها را محو نمود و نامه را پاره کرد و به فاطمه (سلام الله علیها) گفت: «این ملکی است که برای فتح آن اسب و مرکبی رانده نشده، پس ریسمان را در گردن ما قرار بده». مهدی گفت: «ای اباالحسن (علیه السلام)! حدود آن ملک را برایم معیّن کن». فرمود: «یک سوی آن کوه احد و یک طرف آن شهر عرش مصر و یک طرف آن ساحل دریا و یک سوی دیگر آن دومهًْ الجَندَل است». مأمون گفت: «همه‌ی این‌ها را که گفتی»؟! فرمود: «آری، ای امیرالمؤمنین! همه‌ی این‌ها که گفتم، همه‌ی این‌ها که بر شمردم پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای فتح آن‌ها اسب و مرکبی نتاخته است». مهدی گفت: «زیاد است، باید دراین‌باره بیشتر بیندیشم».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۱۴۰
الکافی، ج۱، ص۵۴۳/ بحارالأنوار، ج۴۸، ص۱۵۶/ نورالثقلین/ البرهان
۱ -۳
(اسراء/ ۲۶)

الرّضا ( فَقَالَ الْمَأْمُونُ هَلْ فَضَّلَ اللَّهُ الْعِتْرَهًَْ عَلَی سَائِرِ النَّاسِ فَقَالَ أَبُوالْحَسَنِ (إِنَّ اللَّهَ عزّوجلّ أَبَانَ فَضْلَ الْعِتْرَهًِْ عَلَی سَائِرِ النَّاسِ فِی مُحْکَم ... قَالَتِ الْعُلَمَاءُ فَأَخْبِرْنَا هَلْ فَسَّرَ اللَّهُ تَعَالَی الِاصْطِفَاءَ فِی الْکِتَابِ. فَقَالَ الرِّضَا (فَسَّرَ الِاصْطِفَاءَ فِی الظَّاهِرِ سِوَی الْبَاطِنِ فِی اثْنَیْ عَشَرَ مَوْطِناً وَ مَوْضِعاً ... وَ الْآیَهًُْ الْخَامِسَهًُْ قَوْلُ اللَّهِ عزّوجلّ وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ خُصُوصِیَّهًٌْ خَصَّهُمُ اللَّهُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ بِهَا وَ اصْطَفَاهُمْ عَلَی الْأُمَّهًِْ فَلَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (قَالَ ادْعُوا لِی فَاطِمَهًَْ (فَدُعِیَتْ لَهُ فَقَالَ یَا فَاطِمَهًُْ (قَالَتْ لَبَّیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (فَقَالَ (هَذِهِ فَدَکُ هِیَ مِمَّا لَمْ یُوجَفْ عَلَیْهِ بِخَیْلٍ وَ لَا رِکَابٍ وَ هِیَ لِی خَاصَّهًًْ دُونَ الْمُسْلِمِینَ وَ قَدْ جَعَلْتُهَا لَکِ لِمَا أَمَرَنِیَ اللَّهُ بِهِ فَخُذِیْهَا لَکِ وَ لِوُلْدِکِ فَهَذِهِ الْخَامِسَهًْ.

امام رضا (علیه السلام)- مأمون گفت: «آیا خداوند عترت را بر سایر مردم فضیلت بخشیده است»؟ فرمود: «خداوند برتری عترت را در کتاب خود آشکارا بیان‌کرده است». علماء گفتند: «آیا خداوند در قرآن اصطفاء و برگزیدن را تفسیر نموده است»؟ فرمود: «خداوند برگزیدن را در دوازده مورد از قرآن آشکارا تفسیر نموده غیر از آنچه در باطن قرآن است؛ وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ؛ خصوصیّتی است که خدا مخصوص آن‌ها کرده است و آن‌ها را از میان امّت برگزیده؛ چون این آیه بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نازل شد، فرمود: «فاطمه (سلام الله علیها) را نزد من بخوانید»، فاطمه (سلام الله علیها) را دعوت کردند، فرمود: «ای فاطمه (سلام الله علیها)»! عرض کرد: «لبّیک ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)»! فرمود: «این فدک است که با قوّه‌ی قشون اسب سوار و شترسوار فتح نشده و مخصوص من است و به مسلمانان ربطی ندارد به دستور خدا من آن را به تو دادم، آن را برای خود و فرزندانت بگیر».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۱۴۲
بحارالأنوار، ج۲۵، ص۲۲۳/ الأمالی للصدوق، ص۵۲۵/ عیون أخبارالرضا (ج۱، ص۲۳۱/ نورالثقلین/ البرهان؛ «بتفاوت لفظی
۱ -۴
(اسراء/ ۲۶)

علی‌بن‌إبراهیم ( یَعْنِی قَرَابَهًَْ رَسُولِ اللَّهِ (وَ نَزَلَتْ فِی فَاطِمَهًَْ (فَجَعَلَ لَهَا فَدَکَ وَ الْمِسْکِینَ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَهًَْ وَ ابْنَ السَّبِیلِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ وُلْدِ فَاطِمَهًَْ (.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- وَ آتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ؛ منظور از ذا القربی، خویشاوندی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است و درباره‌ی فاطمه (سلام الله علیها) نازل شده است. لذا پیامبر (صلی الله علیه و آله) فدک را به او داد. الْمِسْکِینَ نیز یعنی درماندگان فرزندان فاطمه (سلام الله علیها) وَ ابْنَ السَّبِیلِ یعنی در راه ماندگان آل محمّد و فرزندان فاطمه (سلام الله علیها)».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۱۴۲
بحارالأنوار، ج۹۳، ص۱۹۹/ البرهان
۱ -۵
(اسراء/ ۲۶)

أمیرالمومنین ( عَنْ أَبِی‌الطُّفَیْل عَنْ عَلِیٍّ (قَالَ قَالَ یَوْمَ الشُّورَی أَفِیکُمْ أَحَدٌ تَمَّ نُورُهُ مِنَ السَّمَاءِ حِینَ قَالَ وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ وَ الْمِسْکِینَ قَالُوا لَا.

امام علی (علیه السلام)- ابوطفیل گوید: امام علی (علیه السلام) در روز شورا فرمود: «آیا کسی در میان شما هست که نور او از طرف آسمان، کامل و تمام شده باشد؛ آنگاه که خدا فرمود: وَ آتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ وَ الْمِسْکِینَ»؟ گفتند: «نه»!

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۱۴۲
بحارالأنوار، ج۲۹، ص۱۲۱/ العیاشی، ج۲، ص۲۸۸/ بناءالمقالهًْ الفاطمیهًْ، ص۴۰۹/ الطرایف، ج۲، ص۴۱۱/ نورالثقلین/ البرهان
۱ -۶
(اسراء/ ۲۶)

السّجّاد ( عَنْ أَبِی نُعَیْمٍ قَالَ حَدَّثَنِی حَاجِبُ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ زِیَاد لَمَّا جِیءَ بِرَأْسِ الْحُسَیْنِ (... فَأَتَاهُمْ شَیْخٌ مِنْ أَشْیَاخِ أَهْلِ الشَّامِ فَقَالَ لَهُمْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی قَتَلَکُمْ وَ أَهْلَکَکُمْ وَ قَطَعَ قَرْنَ الْفِتْنَهًِْ فَلَمْ یَأْلُ عَنْ شَتْمِهِمْ فَلَمَّا انْقَضَی کَلَامُهُ قَالَ لَهُ عَلِی‌بْن‌الحُسَیْن (أَمَا قَرَأْتَ کِتَابَ اللَّهِ عزّوجلّ قَالَ نَعَمْ قَالَ أَمَا قَرَأْتَ هَذِهِ الْآیَهًَْ قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی قَالَ بَلَی قَالَ فَنَحْنُ أُولَئِکَ ثُمَّ قَالَ أَمَا قَرَأْتَ وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ قَالَ بَلَی قَالَ فَنَحْنُ هُمْ فَهَلْ قَرَأْتَ هَذِهِ الْآیَهًَْ إِنَّما یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً قَالَ بَلَی قَالَ فَنَحْنُ هُمْ فَرَفَعَ الشَّامِیُّ یَدَهُ إِلَی السَّمَاءِ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ اللَّهُمَّ إِنِّی أَبْرَأُ إِلَیْکَ مِنْ عَدُوِّ آلِ مُحَمَّدٍ (وَ مِنْ قَتَلَهًِْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ (لَقَدْ قَرَأْتُ الْقُرْآنَ فَمَا شَعَرْتُ بِهَذَا قَبْلَ الْیَوْم.

امام سجّاد (علیه السلام)- ابونعیم گوید: حاجب عبیدالله‌بن‌زیاد برای من نقل کرد: وقتی که سر [مبارک] امام حسین (علیه السلام) را آوردند ... ناگاه پیرمردی از اهل شام نزد آنان آمد و گفت: «سپاس مخصوص آن خدایی است که شما را کشت و هلاک نمود و فتنه را خاموش نمود». هرچه توانست به اسیران ناسزا گفت! وقتی سخنش خاتمه یافت امام سجّاد (علیه السلام) به او فرمود: «آیا قرآن خدا را تلاوت می‌کنی»؟ گفت: «آری»! فرمود: «این آیه را نخواندی که خدا می‌فرماید: بگو: «من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست‌داشتن نزدیکانم [اهل بیتم]». (شوری/۲۳)»؟ پیرمرد گفت: «بله [خوانده‌ام]»! حضرت سجّاد (علیه السلام) فرمود: «ما همان اهل بیت هستیم». سپس فرمود: «آیا این آیه را نخواندی که می‌فرماید: وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ»؟ گفت: «چرا»! فرمود: «ما همان افراد هستیم». [باز فرمود]: «آیا این آیه را نخواندی که می‌فرماید: خداوند فقط می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملًا شما را پاک سازد. (احزاب/۳۳)» ؟. گفت: «چرا»! فرمود: «ما همان اهل بیتی هستیم که قرآن می‌فرماید». آن پیرمرد شامی دست خود را به‌طرف آسمان بلند کرد و گفت: «پروردگارا! من توبه کردم». و سه مرتبه گفت: «بار خدایا! من از دشمنان آل محمّد (صلی الله علیه و آله) و قاتلین آنان بیزاری می‌جویم. من قبل از این قرآن را می‌خواندم ولی قبل از امروز به معنی این آیات پی نبرده بودم».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۱۴۴
بحارالأنوار، ج۴۵، ص۱۵۴
۱ -۷
(اسراء/ ۲۶)

الصّادق ( قَالَ وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ فَکَانَ عَلِیٌّ (وَ کَانَ حَقُّهُ الْوَصِیَّهًَْ الَّتِی جُعِلَتْ لَهُ وَ الِاسْمَ الْأَکْبَرَ وَ مِیرَاثَ الْعِلْمِ وَ آثَارَ عِلْمِ النُّبُوَّهًْ.

امام صادق (علیه السلام)- وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ؛ مقصود از خویشاوندان؛ علی (علیه السلام) است و حقّ او وصیّتی است که برای او قرار داده و اسم اکبر و میراث علم و آثار علم نبوّت است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۱۴۴
الکافی، ج۱، ص۲۹۴/ نورالثقلین
۱ -۸
(اسراء/ ۲۶)

أمیرالمومنین ( لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ عزّوجلّ وَآتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ (فَاطِمَهًَْ (فَنَحَلَهَا فَدَک.

امام علی (علیه السلام)- هنگامی‌که خداوند آیه: وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ را نازل فرمود، [پیامبر (صلی الله علیه و آله)] فاطمه (سلام الله علیها) را طلبید و فدک را به او عطا فرمود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۱۴۴
بحارالأنوار، ج۲۹، ص۵۶۲/ شواهدالتنزیل، ج۱، ص۴۴۲؛ «بتفاوت لفظی»/ العددالقویهًْ، ص۱۹۵
۱ -۹
(اسراء/ ۲۶)

الصّادق ( کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (أَعْطَی فَاطِمَهًَْ (فَدَکاً قَالَ کَانَ وَقَفَهَا، فَأَنْزَلَ اللَّهُ وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ، فَأَعْطَاهَا فَدَکاً.

امام صادق (علیه السلام)- از امام (علیه السلام) سؤال شد: «پیامبر (صلی الله علیه و آله) فدک را به فاطمه (سلام الله علیها) بخشید»؟ فرمود: «پیامبر (صلی الله علیه و آله) آن را وقف کرد، پس از اینکه خداوند آیه: وَ آتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ را نازل کرد، پیامبر (صلی الله علیه و آله) حقّ فاطمه (سلام الله علیها) را به او داد». پرسیدم: «پیامبر (صلی الله علیه و آله) فدک را به فاطمه (سلام الله علیها) بخشید»؟ فرمود: «نه! خدا فدک را به او بخشید».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۱۴۴
بحارالأنوار، ج۲۹، ص۱۱۹/ العیاشی، ج۲، ص۲۸۷/ فرات الکوفی، ص۳۲۳/ نورالثقلین؛ و البرهان؛ «بتفاوت لفظی»
۱ -۱
(اسراء/ ۲۶)

الصّادق ( عَنْ أَبِی‌مَرْیَمَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (یَقُول لَمَّا نَزَلَتِ الْآیَهًُْ وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ أَعْطَی رَسُولُ اللَّهِ (فَاطِمَهًَْ (فَدَکاً. فَقَالَ أَبَانُ‌بْنُ‌تَغْلِبَ رَسُولُ اللَّهِ (أَعْطَاهَا قَالَ: فَغَضِبَ أَبُوجَعْفَرٍ (ثُمَّ قَالَ اللَّهُ أَعْطَاهَا.

امام صادق (علیه السلام)- ابو مریم گوید: امام باقر (علیه السلام) فرمود: «هنگامی‌که آیه: وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ نازل گردید رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فدک را به فاطمه (سلام الله علیها) بخشید». ابان‌بن‌تغلب عرض کرد: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله) [از طرف خویش] به او بخشید»؟! امام باقر (علیه السلام) خشمگین شده و فرمود: «[بلکه] خداوند به فاطمه (سلام الله علیها) بخشید».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۱۴۴
بحارالأنوار، ج۲۹، ص۱۲۱/ فرات الکوفی، ص۲۳۹
۱ -۱۱
(اسراء/ ۲۶)

الرّسول ( نَزَلَ النَّبِیُّ (عَلَی فَدَکَ یُحَارِبُهُمْ. ثُمَّ قَالَ لَهُمْ وَ مَا یَأْمَنُکُمْ أَنْ تَکُونُوا آمِنِینَ فِی هَذَا الْحِصْنِ وَ أَمْضِی إِلَی حُصُونِکُمْ فَأَفْتَحُهَا. فَقَالُوا إِنَّهَا مُقَفَّلَهًٌْ، وَ عَلَیْهَا مَنْ یَمْنَعُ عَنْهَا، وَ مَفَاتِیحُهَا عِنْدَنَا. فَقَالَ (إِنَّ مَفَاتِیحَهَا دُفِعَتْ إِلَیَّ، ثُمَّ أَخْرَجَهَا وَ أَرَاهَا الْقَوْمَ. فَاتَّهَمُوا دَیَّانَهُمْ أَنَّهُ صَبَا إِلَی دِینِ مُحَمَّدٍ (وَ دَفَعَ الْمَفَاتِیحَ إِلَیْهِ. فَحَلَفَ أَنَّ الْمَفَاتِیحَ عِنْدَهُ، وَ أَنَّهَا فِی سَفَطٍ فِی صُنْدُوقٍ فِی بَیْتٍ مُقَفَّلٍ عَلَیْهِ، فَلَمَّا فُتِّشَ عَنْهَا فَفُقِدَتْ. فَقَالَ الدَّیَّانُ لَقَدْ أَحْرَزْتُهَا وَ قَرَأْتُ عَلَیْهَا مِنَ التَّوْرَاهًِْ وَ خَشِیتُ مِنْ سِحْرِهِ، وَ أَعْلَمُ الْآنَ أَنَّهُ لَیْسَ بِسَاحِرٍ، وَ إِنَّ أَمْرَهُ لَعَظِیمٌ. فَرَجَعُوا إِلَی النَّبِیِّ (وَ قَالُوا مَنْ أَعْطَاکَهَا قَالَ: أَعْطَانِی الَّذِی أَعْطَی مُوسَی (الْأَلْوَاحَ جَبْرَئِیلُ. فَتَشَهَّدَ الدَّیَّانُ، ثُمَّ فَتَحُوا الْبَابَ وَ خَرَجُوا إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (وَ أَسْلَمَ مَنْ أَسْلَمَ مِنْهُمْ، فَأَقَرَّهُمْ فِی بُیُوتِهِمْ وَ أَخَذَ مِنْهُمْ أَخْمَاسَهُمْ. فَنَزَلَ وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ. قَالَ وَ مَا هُوَ قَالَ أَعْطِ فَاطِمَهًَْ (فَدَکاً، وَ هِیَ مِنْ مِیرَاثِهَا مِنْ أُمِّهَا خَدِیجَهًَْ، وَ مِنْ أُخْتِهَا هِنْدٍ بِنْتِ أَبِی‌هَالَهًَْ، فَحَمَلَ إِلَیْهَا النَّبِیُّ (مَا أَخَذَ مِنْهُ، وَ أَخْبَرَهَا بِالْآیَهًِْ. فَقَالَتْ لَسْتُ أُحْدِثُ فِیهَا حَدَثاً وَ أَنْتَ حَیٌّ، أَنْتَ أَوْلَی بِی مِنْ نَفْسِی وَ مَالِی لَکَ. فَقَالَ: أَکْرَهُ أَنْ یَجْعَلُوهَا عَلَیْکِ سُبَّهًًْ فَیَمْنَعُوکِ إِیَّاهَا مِنْ بَعْدِی. فَقَالَتْ أَنْفِذْ فِیهَا أَمْرَکَ، فَجَمَعَ النَّاسَ إِلَی مَنْزِلِهَا وَ أَخْبَرَهُمْ أَنَّ هَذَا الْمَالَ لِفَاطِمَهًَْ (فَفَرَّقَهُ فِیهِمْ، وَ کَانَ کُلُّ سَنَهًٍْ کَذَلِکَ، وَ یَأْخُذُ مِنْهُ قُوتَهَا، فَلَمَّا دَنَا وَفَاتُهُ دَفَعَهُ إِلَیْهَا.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- پیامبر (صلی الله علیه و آله) وارد سرزمین فدک شد تا با اهل آن پیکار نماید. به آن‌ها فرمود: «چه چیز باعث شده که در این قلعه احساس امنیّت کنید با اینکه من به [تمامِ] قلعه‌های شما رفته و آن‌ها را فتح خواهم نمود»؟! گفتند: «قلعه‌های ما قفل زده شده و کسانی که بر آن‌ها گماشته گشته‌اند، از آن‌ها دفاع خواهند کرد و کلید آن قفل‌ها نزد ماست». پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «کلید آن قفل‌ها به من داده شده است»، و آن‌ها را بیرون آورده و به ایشان نشان داد. آن‌ها حاکمشان را متّهم نمودند که به دین محمّد (صلی الله علیه و آله) گرایش پیدا کرده و کلیدها را به او تحویل داده است، ولی او سوگند یاد کرد که کلیدها نزد خودش می‌باشد و اکنون درون عطردانی در صندوقی داخل خانه‌ای است که بر آن قفل زده شده است. چون آن را بازرسی کردند دیدند کلیدها گمشده است. حاکم گفت: «من کلیدها را پنهان کرده و بر آن‌ها قسمتی از تورات را خواندم چون از جادو و سحر محمّد (صلی الله علیه و آله) به شدّت می‌ترسیدم ولی اکنون دانستم که محمّد (صلی الله علیه و آله) جادوگر و ساحر نیست و شأنش بسیار بلند مرتبه است». اهل فدک نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) بازگشته و پرسیدند: «چه کسی کلیدها را به تو داده است»؟ فرمود: «همان جبرئیلی که الواح (تورات) را به موسی (علیه السلام) داد، کلیدها را به من داده است». دراین‌هنگام حاکم فدک، شهادتین را بر زبان جاری ساخت و یهودیان در را باز کرده و نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رفتند و عدّه‌ای از ایشان اسلام آوردند و پیامبر (صلی الله علیه و آله) آنان را در خانه‌هایشان باقی گذاشته و یک‌پنجم اموالشان را گرفت. دراین‌هنگام آیه: وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ نازل شد، پیامبر (صلی الله علیه و آله) پرسید: «آن حقّ، کدام است»؟ جبرئیل پاسخ داد: «فدک را به فاطمه (سلام الله علیها) ببخش که فدک، ارث او از مادرش خدیجه (سلام الله علیها) و خواهرش هند، دختر ابوهاله است». پیامبر (صلی الله علیه و آله) آنچه از فدک گرفته بود نزد فاطمه (سلام الله علیها) فرستاد و او را از آیه باخبر ساخت». فاطمه (سلام الله علیها) عرض کرد: «تا شما زنده هستید، من در فدک کاری انجام نمی‌دهم، شما از من به خودم سزاوارترید و دارایی‌ام برای شماست». پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «می‌ترسم بعد از من، آن را بر تو ننگ دانسته و تو را از آن محروم سازند». فاطمه (سلام الله علیها) عرض کرد: «[حال‌که چنین است] خواسته‌ی خویش را درمورد فدک، اجرا نما». پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز [عدّه‌ای از] مردم را به منزل فاطمه (سلام الله علیها) خوانده و ایشان را باخبر ساخت که فدک، حقّ مخصوص فاطمه (سلام الله علیها) است، آنگاه فدک را میان ایشان تقسیم نمود و هرساله چنین بود و پیامبر (صلی الله علیه و آله) از فدک، به مقدار معیشتِ فاطمه (سلام الله علیها) برمی‌گرفت و چون وفات پیامبر (صلی الله علیه و آله) نزدیک شد فدک را به فاطمه (سلام الله علیها) تحویل داد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۱۴۴
بحارالأنوار، ج۲۹، ص۱۱۷/ المناقب، ج۱، ص۱۴۲
۱ -۱۲
(اسراء/ ۲۶)

الصّادق ( عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (قَالَ: لَمَّا بُویِعَ أَبُو بَکْرٍ وَ اسْتَقَامَ لَهُ الْأَمْرُ عَلَی جَمِیعِ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ، بَعَثَ إِلَی فَدَکَ مَنْ أَخْرَجَ وَکِیلَ فَاطِمَهًَْ بِنْتِ رَسُولِ اللّه (مِنْهَا. فَجَاءَتْ فَاطِمَهًُْ (إِلَی أَبِی بَکْرٍ فَقَالَتْ: یَا أَبَا بَکْرٍ! لِمَ تَمْنَعُنِی مِیرَاثِی مِنْ أَبِی رَسُولِ اللَّهِ (وَ أَخْرَجْتَ وَکِیلِی مِنْ فَدَکَ؟! وَ قَدْ جَعَلَهَا لِی رَسُولُ اللَّهِ (بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَی. فَقَالَ: هَاتِی عَلَی ذَلِکَ بِشُهُودٍ. فَجَاءَتْ بِأُمِّ أَیْمَنَ، فَقَالَتْ: لَا أَشْهَدُ یَا أَبَا بَکْرٍ حَتَّی أَحْتَجَّ عَلَیْکَ بِمَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (أَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَ لَسْتَ تَعْلَمُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (قَالَ: إِنَ أُمَّ أَیْمَنَ امْرَأَهًٌْ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّهًِْ؟ فَقَالَ: بَلَی. قَالَتْ: فَأَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْحَی إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (فَآتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ فَجَعَلَ فَدَکَ لِفَاطِمَهًَْ (بِأَمْرِ اللَّهِ. وَ جَاءَ عَلِیٌّ فَشَهِدَ بِمِثْلِ ذَلِکَ. فَکَتَبَ لَهَا کِتَاباً وَ دَفَعَهُ إِلَیْهَا. فَدَخَلَ عُمَرُ، فَقَالَ: مَا هَذَا الْکِتَابُ؟ فَقَالَ: إِنَّ فَاطِمَهًَْ (ادَّعَتْ فِی فَدَکَ وَ شَهِدَتْ لَهَا أُمُّ أَیْمَنَ وَ عَلِیٌّ فَکَتَبْتُهُ.

امام صادق (علیه السلام)- از حمّادبن‌عثمان نقل است که امام صادق (علیه السلام) فرمود: وقتی با ابوبکر بیعت شد و خلافت او بر همه مهاجر و انصار محقّق و ثابت شد، فردی را از جانب خود به سرزمین فدک فرستاد و دستور داد تا نماینده حضرت زهرا (سلام الله علیها) را از آنجا بیرون کند. در پی این اقدام، حضرت فاطمه (سلام الله علیها) نزد ابوبکر آمده و فرمود: «چرا مرا از ارث پدری محروم کردی و نماینده‌ام را از آنجا بیرون کردی، حال اینکه پدرم آنجا را به دستور خدا برای من اختصاص داده بود»؟ ابوبکر گفت: «بر این ماجرا شاهد بیاور». آن حضرت نیز امّ ایمن را آورد، و او گفت: «پیش از اینکه شهادت و گواهی بدهم، باید از تو ای ابو بکر بپرسم، تو را به خدا قسم، آیا این فرمایش پیامبر را قبول داری که فرمود: «امّ ایمن یکی از زنان اهل بهشت است»؟ گفت: «آری قبول دارم»، گفت: «بنابراین من نیز شهادت می‌دهم که خداوند عزیز و جلیل بر پیامبر وحی فرستاد که: پس حقّ نزدیکان را ادا کن! (روم/۳۸) پس آن رسول گرامی نیز فدک را به دستور خداوند برای فاطمه (سلام الله علیها) قرار داد». سپس علی (علیه السلام) نیز وارد شده و چنین شهادت داد. پس ابوبکر نامه‌ای نوشته و به حضرت زهرا (سلام الله علیها) داد. در این هنگام عمر وارد شد و گفت: «این نامه چیست»؟ گفت: «فاطمه ادّعای فدک را نموده و امّ ایمن و علی برای او شهادت دادند و من حکم آن را برای او نوشتم»!

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۱۴۶
بحارالأنوار، ج۲۹، ص۱۲۷/ الاحتجاج، ج۱، ص۹۰

و هرگز اسراف و تبذیر مکن

۲ -۱
(اسراء/ ۲۶)

الصّادق ( عَنْ عَامِرِ‌بْنِ‌جُذَاعَهًَْ قَالَ جَاءَ رَجُلٌ إِلَی أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ (فَقَالَ لَهُ یَا أَبَاعَبْدِاللَّهِ (قَرْضٌ إِلَی مَیْسَرَهًٍْ فَقَالَ لَهُ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (إِلَی غَلَّهًٍْ تُدْرَکُ فَقَالَ الرَّجُلُ لَا وَ اللَّهِ قَالَ فَإِلَی تِجَارَهًٍْ تُؤَبُّ قَالَ لَا وَ اللَّهِ قَالَ فَإِلَی عُقْدَهًٍْ تُبَاعُ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ فَقَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (فَأَنْتَ مِمَّنْ جَعَلَ اللَّهُ لَهُ فِی أَمْوَالِنَا حَقّاً ثُمَّ دَعَا بِکِیسٍ فِیهِ دَرَاهِمُ فَأَدْخَلَ یَدَهُ فِیهِ فَنَاوَلَهُ مِنْهُ قَبْضَهًًْ ثُمَّ قَالَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ وَ لَا تُسْرِفْ وَ لَا تَقْتُرْ وَ لَکِنْ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَاماً إِنَّ التَّبْذِیرَ مِنَ الْإِسْرَافِ قَالَ اللَّهُ عزّوجلّ وَلا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً.

امام صادق (علیه السلام)- عامربن‌جذاعه گوید: مردی بر امام صادق (علیه السلام) وارد شد و عرض کرد: «ای اباعبدالله (علیه السلام)! به من وام ده تا آن زمان‌که گشاده دست شوم، آن را به تو باز گردانم». حضرت (علیه السلام) فرمود: «به هنگام برداشت محصول، دستت باز خواهد شد»؟ عرض کرد: «به خدا سوگند! خیر». پس فرمود: «تا آن زمان‌که به تجارت بپردازی و از آن فارغ شوی، توانایی بازپرداخت وام را داری»؟ عرض کرد: «به خدا سوگند! خیر». حضرت فرمود: «آن زمان‌که مستغلّات یا اموالت را به فروش برسانی، قدرت بازپرداخت را خواهی داشت»؟ عرض کرد: «به خدا سوگند! خیر». دراین‌هنگام امام (علیه السلام) فرمود: «پس تو ازجمله‌ی کسانی هستی که خداوند در اموال ما برای او حقّی قرار داده است». سپس حضرت (علیه السلام) فرمود تا برایش کیسه‌ای درهم آورند و دست در آن کرد و یک مشت برداشت و به آن مرد داد و فرمود: «از خدا بترس و اسراف و بُخل نداشته باش و میانه‌ی این دو معتدل عمل کن، که بذل و بخشش زیاده از حد، اسراف است و خدا فرموده است: وَ لاَ تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۱۴۸
الکافی، ج۳، ص۵۰۱/ بحارالأنوار، ج۷۲، ص۳۰۲/ وسایل الشیعهًْ، ج۹، ص۴۵/ مستدرک الوسایل، ج۱۳، ص۵۱/ البرهان
۲ -۲
(اسراء/ ۲۶)

الصّادق ( لَا تُبَذِّرُوا وَلَایَهًَْ عَلِیٍّ (.

امام صادق (علیه السلام)- وَ لاَ تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا، یعنی در ولایت علی (علیه السلام) اسراف و زیاده‌روی نکنید.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۱۴۸
بحارالأنوار، ج۲۵، ص۲۸۴/ بحارالأنوار، ج۳۶، ص۱۰۶/ العیاشی، ج۲، ص۲۸۸المحاسن، ج۱، ص۲۵۷/ نورالثقلین/ البرهان
۲ -۳
(اسراء/ ۲۶)

الصّادق ( مَنْ أَنْفَقَ شَیْئاً فِی غَیْرِ طَاعَهًِْ اللَّهِ فَهُوَ مُبَذِّرٌ وَ مَنْ أَنْفَقَ فِی سَبِیلِ الْخَیْرِ فَهُوَ مُقْتَصِدٌ.

امام صادق (علیه السلام)- هرکس چیزی را جز در اطاعت از امر خدا ببخشد اسراف‌کار است و هرکس مالی را در راه خیر و نیکی بدهد، مقتصد و معتدل است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۱۴۸
بحارالأنوار، ج۷۲، ص۳۰۲/ العیاشی، ج۲، ص۲۸۸/ مستدرک الوسایل، ج۱۵، ص۲۶۹/ نورالثقلین/ البرهان
۲ -۴
(اسراء/ ۲۶)

علی‌بن‌إبراهیم ( وَ قَوْلُهُ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً أَیْ لَا تُنْفِقِ الْمَالَ فِی غَیْرِ طَاعَهًِْ اللَّهِ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- وَ لاَ تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا؛ یعنی مالی را در راهی که اطاعت خدا در آن نیست [صرف‌کردن].

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۱۴۸
البرهان
۲ -۵
(اسراء/ ۲۶)

الصّادق ( لَیْسَ فِی طَاعَهًِْ اللَّهِ تَبْذِیرٌ.

امام صادق (علیه السلام)- در پیروی‌کردن از خدا، اسراف وجود ندارد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۱۴۸
مستدرک الوسایل، ج۱۵، ص۲۷۱/ دعایم الإسلام، ج۲، ص۲۵۴
۲ -۶
(اسراء/ ۲۶)

الصّادق ( عَنْ أَبِی‌بَصِیرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (عَنْ قَوْلِهِ لا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً قَالَ بَذَّرَ الرَّجُلُ مَالَهُ وَ یَقْعُدُ لَیْسَ لَهُ مَالٌ قَالَ فَیَکُونُ تَبْذِیرٌ فِی حَلَالٍ قَالَ نَعَمْ.

امام صادق (علیه السلام)- ابوبصیر گوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره‌ی آیه: وَ لاَ تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا پرسیدم. فرمود: «یعنی اینکه انسان هرچه دارد ببخشد، سپس بدون هیچ مال و سرمایه‌ای بیکار و خانه‌نشین شود». پرسیدم: «آیا در مال حلال هم اسراف ممکن است»؟ فرمود: «آری»!

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۱۴۸
بحارالأنوار، ج۷۲، ص۳۰۲/ العیاشی، ج۲، ص۲۸۸/ مستدرک الوسایل، ج۱۵، ص۲۶۹/ نورالثقلین/ البرهان
۲ -۷
(اسراء/ ۲۶)

الصّادق ( اتَّقِ اللَّهَ وَ لَا تُسْرِفْ وَ لَا تَقْتُرْ وَ کُنْ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَاماً إِنَّ التَّبْذِیرَ مِنَ الْإِسْرَافِ وَ قَالَ اللَّهُ لا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً إِنَّ اللَّهَ لَا یُعَذِّبُ عَلَی الْقَصْدِ.

امام صادق (علیه السلام)- از خدا بترسید و در بذل مال اسراف و کوتاهی نکنید، بلکه میانه‌ی این دو و معتدل رفتار کنید، بذل بیش از حدّ مال، اسراف است و خدا فرموده است: وَ لاَ تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا. خداوند متعال، آن را که اعتدال و میانه‌روی داشته ‎باشد، عذاب نمی‌کند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۱۴۸
بحارالأنوار، ج۷۲، ص۳۰۲/ العیاشی، ج۲، ص۲۸۸/ نورالثقلین؛ «ان الله لایعذب علی القصد» محذوف/ البرهان
۲ -۸
(اسراء/ ۲۶)

الصّادق ( عَنْ بِشْرِ‌بْنِ‌مَرْوَانَ قَالَ دَخَلْنَا عَلَی أَبِی‌عَبْدِ اللَّهِ (فَدَعَا بِرُطَبٍ فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ یَرْمِی بِالنَّوَی قَالَ وَ أَمْسَکَ أَبُوعَبْدِ اللَّهِ (یَدَهُ فَقَالَ لَا تَفْعَلْ إِنَّ هَذَا مِنَ التَّبْذِیرِ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الْفَسادَ.

امام صادق (علیه السلام)- بشربن‌مروان گوید: نزد امام صادق (علیه السلام) رفتیم و امام برای پذیرایی فرمود تا خرما بیاورند. یک نفر بعد از خوردن خرما هسته‌ی آن را دور می‌انداخت. امام (علیه السلام) دست او را گرفت و فرمود: «این کار را نکن، که اسراف است و خداوند تبارک‌وتعالی، فساد و خرابکاری و تباهی را دوست ندارد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۱۴۸
نورالثقلین/ البرهان
بیشتر