آیه ۷۶ - سوره انعام

آیه فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأى كَوْكَباً قالَ هذا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ الْآفِلينَ [76]

هنگامى‌كه [تاريكى] شب او را فرا گرفت، ستاره‌اى را مشاهده كرد؛ گفت: «اين پروردگار من است»؟! امّا هنگامى‌كه غروب كرد، گفت: «غروب‌كنندگان را دوست ندارم».

۱
(انعام/ ۷۶)

علی بن ابراهیم (رحمة الله علیه)- فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأی کَوْکَباً قالَ هذا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ أَی غَابَ قالَ لا أُحِبُّ الْآفِلِینَ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأَی کَوْکَبًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ یعنی افول کرد و ناپدید شد؛ گفت: «غروب‌کنندگان را دوست ندارم».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۴۴۸
البرهان
۲
(انعام/ ۷۶)

الصّادق (علیه السلام)- سُئِلَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) هذا رَبِّی لِغَیْرِ اللَّهِ هَلْ أَشْرَکَ فِی قَوْلِهِ هذا رَبِّی فَقَالَ مَنْ قَالَ هَذَا الْیَوْمَ فَهُوَ مُشْرِکٌ وَ لَمْ یَکُنْ مِنْ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) شِرْکٌ وَ إِنَّمَا کَانَ فِی طَلَبِ رَبِّهِ وَ هُوَ مِنْ غَیْرِهِ شِرْکٌ.

امام صادق (علیه السلام)- از امام صادق (علیه السلام) درباره‌ی این سخن ابراهیم (علیه السلام) هَذَا رَبِّی سؤال شد: یعنی چگونه می‌شود ابراهیم (علیه السلام) ستارگان را با عبارت هَذَا رَبِّی مورد خطاب قرار دهد؟ فرمود: «خیر، کسی که این را امروز بگوید، حکم مشرک را دارد، درحالی‌که شرک از ابراهیم (علیه السلام) سر نزده است، بلکه او در جستجوی پروردگارش بود، و درغیر این‌صورت، شرک است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۴۴۸
بحارالأنوار، ج۱۱، ص۷۷/ البرهان/ القمی، ج۱، ص۲۰۷/ العیاشی، ج۱، ص۳۶۵/ نورالثقلین
۳
(انعام/ ۷۶)

الصّادق (علیه السلام)- عَنْ مُحَمَّدِ‌بْنِ‌حُمْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أباعبدالله (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ فِیمَا أَخْبَرَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) هذا رَبِّی قَالَ لَمْ یَبْلُغْ بِهِ شَیْئاً أَرَادَ غَیْرَ الَّذِی قَالَ.

امام صادق (علیه السلام)- محمّدبن‌حمران گوید: از امام صادق (علیه السلام) پیرامون این فرموده‌ی خدا: هَذَا رَبِّی در مورد داستان ابراهیم (علیه السلام) پرسیدم. فرمود: «از این سخن، [شرک] را اراده نکرده است، بلکه غیر آنچه را که گفته بود، اراده کرده است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۴۴۸
بحارالأنوار، ج۱۱، ص۸۸/ البرهان/ العیاشی، ج۱، ص۳۶۵
۴
(انعام/ ۷۶)

الصّادق (علیه السلام)- إِذْ رَأَی کَوْکَباً قَالَ إِنَّمَا کَانَ طَالِباً لِرَبِّهِ وَ لَمْ یَبْلُغْ کُفْراً وَ إِنَّهُ مَنْ فَکَّرَ مِنَ النَّاسِ فِی مِثْلِ ذَلِکَ فَإِنَّهُ بِمَنْزِلَتِهِ.

امام صادق (علیه السلام)- در مورد ابراهیم (علیه السلام) موقعی که ستاره را دید، روایت شده است که فرمود: «همانا او در جستجوی پروردگارش بود و کفر نمی‌ورزید و هرکه از مردم مانند آن به ذهنش خطور کند، همان حکم را دارد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۴۵۰
بحار الأنوار، ج۱۱، ص۸۷/ البرهان/ نورالثقلین
۵
(انعام/ ۷۶)

الصّادق (علیه السلام)- عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ، عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (علیه السلام) وَ ذَکَرَ حَدِیثَ مَا ابْتَلَی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) فَقَالَ (علیه السلام)مِنْهَا الْیَقِینُ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ وَ مِنْهَا الْمَعْرِفَهًُْ بِقِدَمِ بَارِئِهِ وَ تَوْحِیدِهِ وَ تَنْزِیهِهِ عَنِ التَّشْبِیهِ حِینَ نَظَرَ إِلَی الْکَوْکَبِ وَ الْقَمَرِ وَ الشَّمْسِ فَاسْتَدَلَّ بِأُفُولِ کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهَا عَلَی حُدُوثِهِ وَ بِحُدُوثِهِ عَلَی مُحْدِثِهِ.

امام صادق (علیه السلام)- مفضّل نقل می‌کند: امام صادق (علیه السلام) حدیث مورد آزمایش قراردادن ابراهیم (علیه السلام) توسّط خدای عزّوجلّ را ذکر کرده و فرمود: از جمله‌ی آن ابتلاها، یقین است و این همان کلام خداوند عزّوجلّ است که فرمود: وَ کَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ المُوقِنِینَ؛ و همچنین شناخت قدیم‌بودن آفریدگار و توحید او و منزّه‌شمردن او از تشبیه است، زمانی‌که به ستاره و ماه و خورشید نگاه کرد و با افول هرکدام بر حدوث آن‌ها استدلال کرد و با حدوث آن‌ها بر ایجادکننده‌ی آن استدلال نمود».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۴۵۰
البرهان
۶
(انعام/ ۷۶)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنْ أَمِیرِالمُؤمِنِینَ (علیه السلام) حَدِیثٌ طَوِیلٌ یَقُولُ فِیهِ (علیه السلام) یُجِیبُ لِبَعضِ الزَّنَادِقَهًِْ وَ قَد قَالَ وَ أَجِدُهُ قَدْ شَهَرَ هَفَوَاتِ أَنْبِیَائِهِ بِوَصْفِهِ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) بِأَنَّهُ عَبَدَ کَوْکَباً مَرَّهًًْ وَ مَرَّهًًْ قَمَراً وَ مَرَّهًًْ شَمْساً: وَ أَمَّا هَفَوَاتُ الْأَنْبِیَاءِ (علیهم السلام) وَ مَا بَیَّنَهُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ أَدَلِّ الدَّلَائِلِ عَلَی حِکْمَهًِْ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الْبَاهِرَهًِْ وَ قُدْرَتِهِ الْقَاهِرَهًِْ وَ عِزَّتِهِ الظَّاهِرَهًِْ لِأَنَّهُ عَلِمَ أَنَ بَرَاهِینَ الْأَنْبِیَاءِ (علیهم السلام) تَکْبُرُ فِی صُدُورِ أُمَمِهِمْ وَ أَنَّ مِنْهُمْ مَنْ یَتَّخِذُ بَعْضَهُمْ إِلَهاً کَالَّذِی کَانَ مِنَ النَّصَارَی فِی ابْنِ مَرْیَمَ (علیه السلام) فَذِکْرُهَا دَلَالَهًٌْ عَلَی تَخَلُّفِهِمْ عَنِ الْکَمَالِ الَّذِی تَفَرَّدَ بِهِ عَزَّوَجَلَّ.

امام علی (علیه السلام)- حدیثی طولانی از امیرالمؤمنین (علیه السلام) است و در آن امام (علیه السلام) در جواب بعضی از زندیق‌ها که گفته بود: «می‌بینم که [خدا در قرآن] لغزش‌های پیامبرانش را مشهور ساخته است، مثل اینکه ابراهیم (علیه السلام) را توصیف کرده است به اینکه یک‌بار ستاره، یک‌بار ماه و یک‌بار خورشید را پرستید». پاسخ می‌دهد: «امّا لغزش‌های انبیاء (علیهم السلام) و آنچه خدا در کتابش بیان فرموده، از روشن‌ترین دلیل‌ها بر حکمت نورانی و قدرت غالب و عزّت آشکار خدای عزّوجلّ است؛ زیرا می‌دانست که معجزات پیامبران (علیهم السلام) در نظر امّت‌هایشان بزرگ جلوه می‌کند و بعضی از این امّت‌ها، برخی از انبیاء (علیهم السلام) را معبود خود قرار می‌دهند؛ مثل آنچه نصاری در مورد فرزند مریم انجام دادند؛ پس آن را بیان کرد تا بر پایین‌بودن آن‌ها از کمالی که مخصوص خدای عزّوجلّ است، دلالت کند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۴۵۰
الإحتجاج، ج۱، ص۲۴۵/ نورالثقلین
۷
(انعام/ ۷۶)

الرّضا (علیه السلام)- عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْجَهْمِ قَالَ حَضَرْتُ مَجْلِسَ الْمَأْمُونِ وَ عِنْدَهُ عَلِیُّ بْنُ مُوسَی الرِّضَا (علیه السلام) فَقَالَ له الْمَأْمُونُ فَأَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأی کَوْکَباً قالَ هذا رَبِّی فَقَالَ الرضا (علیه السلام) إِنَّ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) وَقَعَ إِلَی ثَلَاثَهًِْ أَصْنَافٍ صنْفٍ یَعْبُدُ الزُّهْرَهًَْ وَ صنْفٍ یَعْبُدُ الْقَمَرَ وَ صنْفٍ یَعْبُدُ الشَّمْسَ وَ ذَلِکَ حِینَ خَرَجَ مِنَ السَّرَبِ الَّذِی أُخْفِیَ فِیهِ فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ فَرَأَی الزُّهْرَهًَْ فَقَالَ هَذَا رَبِّی عَلَی الْإِنْکَارِ وَ الِاسْتِخْبَارِ فَلَمَّا أَفَلَ الْکَوْکَبُ قالَ لا أُحِبُّ الْآفِلِینَ لِأَنَّ الْأُفُولَ مِنْ صفَاتِ الْحَدَثِ لَا مِنْ صفَاتِ الْقِدَمِ فَلَمَّا رَأَی الْقَمَرَ بازِغاً قالَ هذا رَبِّی عَلَی الْإِنْکَارِ وَ الِاسْتِخْبَارِ فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ یَقُولُ لَوْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَکُنْتُ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ فَلَمَّا أَصْبَحَ وَ رَأَی الشَّمْسَ بازِغَةً قالَ هذا رَبِّی هذا أَکْبَرُ مِنَ الزُّهْرَهًِْ وَ الْقَمَرِ عَلَی الْإِنْکَارِ وَ الِاسْتِخْبَارِ لَا عَلَی الْإِخْبَارِ وَ الْإِقْرَارِ فَلَمَّا أَفَلَتْ قالَ لِلْأَصْنَافِ الثَّلَاثَهًِْ مِنْ عَبَدَهًِْ الزُّهْرَهًِْ وَ الْقَمَرِ وَ الشَّمْسِ یا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ وَ إِنَّمَا أَرَادَ إِبْرَاهِیمُ (علیه السلام) بِمَا قَالَ أَنْ یُبَیِّنَ لَهُمْ بُطْلَانَ دِینِهِمْ وَ یُثْبِتَ عِنْدَهُمْ أَنَّ الْعِبَادَهًَْ لَا تَحِقُّ لِمَا کَانَ بِصِفَهًِْ الزُّهْرَهًِْ وَ الْقَمَرِ وَ الشَّمْسِ وَ إِنَّمَا تَحِقُّ الْعِبَادَهًُْ لِخَالِقِهَا وَ خَالِقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ کَانَ مَا احْتَجَّ بِهِ عَلَی قَوْمِهِ بِمَا أَلْهَمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ آتَاهُ کَمَا قَالَ عزَّوَجَلَّ وَ تِلْکَ حُجَّتُنا آتَیْناها إِبْراهِیمَ عَلی قَوْمِهِ فَقَالَ الْمَأْمُونُ لِلَّهِ دَرُّکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّه (صلی الله علیه و آله).

امام رضا (علیه السلام)- علی‌بن‌محمّدبن‌جهم گوید: درحالی‌که امام رضا (علیه السلام) نزد مأمون بود، در مجلس حضور داشتم. مأمون گفت: «این فرموده خدای عزّوجلّ: فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأَی کَوْکَبًا قَالَ هَذَا رَبِّی در مورد ابراهیم (علیه السلام) را توضیح ده». امام رضا (علیه السلام) فرمود: «هنگامی‌که ابراهیم (علیه السلام) از سردابی که در آن مخفی شده بود، بیرون آمد، سه گروه از مردم را یافت: گروهی که ستاره‌ی زهره را و گروهی که ماه را و گروهی که خورشید را می‌پرستیدند. پس هنگامی‌که شب بر او سایه انداخت و ستاره‌ی زهره را دید، [از روی انکار و طلب علم] گفت: «این خدای من است؟! هنگامی‌که این ستاره افول کرد، گفت: من افول‌کنندگان را دوست ندارم، زیرا که افول از صفات حادث است نه چیزی که قدیم است. پس از آن، وقتی‌که ماه را دید که طلوع کرده است، انکارآمیز و پرسش‌گرانه گفت: «این پروردگار من است؟ زمانی که ماه از دیدگان نهان شد». گفت: «اگر پروردگارم مرا هدایت نکند، از گمراهان خواهم بود. چون صبح شد و خورشید را دید که درخشان و آشکار است، [از روی انکار و پرسش، نه از روی پذیرش و اقرار] گفت: «این پروردگار من است؟! این از زهره و ماه هم بزرگ‌تر است! آنگاه که خورشید غروب کرد، به گروه‌های سه‌گانه‌ای که زهره، ماه و خورشید را می‌پرستیدند». گفت: «ای قوم من از شریک‌هایی که شما [برای خدا] می‌سازید، بیزارم! من روی خود را به‌سوی کسی کردم که آسمان‌ها و زمین را آفریده من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم!. ابراهیم (علیه السلام) خواست برای آنان بطلان دینشان را روشن و ثابت کند که پرستش همانند زهره، ماه یا خورشید سزاوار نیست و تنها شایسته‌ی ستایش، همانا آفریننده‌ی آن‌ها و خالق آسمان‌ها و زمین است. آنچه ابراهیم با آن بر قومش حجّت آورد و استدلال کرد، از چیزهایی بود که خداوند عزّوجلّ به او الهام کرده بود. همچنان‌که می‌فرماید: وَ تِلْکَ حُجَّتُنَا آتَیْنَاهَا إِبْرَاهِیمَ عَلَی قَوْمِهِ». پس مأمون گفت: «آفرین بر تو ای پسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله)».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۴۵۰
بحارالأنوار، ج۱۱، ص۷۹/ الاحتجاج، ج۲، ص۴۲۷/ التوحید، ص۷۴/ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۱۹۵؛ فیه: «محدث» بدلٌ «حدث»/ قصص الأنبیاءللجزایری، ص۱۴؛ فیه: «قدیم» بدلٌ «قدم»/ نورالثقلین/ البرهان؛ فیهم «محدث» بدلٌ «حدث» و «قدیم» بدلٌ «قدم»
۸
(انعام/ ۷۶)

الصّادق (علیه السلام)- إِنَّ آزَرَ أَبَا إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) کَانَ مُنَجِّماً لِنُمْرُودَبْنِ‌کَنْعَانَ فَقَالَ لَهُ إِنِّی أَرَی فِی حِسَابِ النُّجُومِ أَنَّ هَذَا الزَّمَانَ یُحْدِثُ رَجُلًا فَیَنْسَخُ هَذَا الدِّینَ وَ یَدْعُو إِلَی دَیْنٍ آخَرَ فَقَالَ لَهُ نُمْرُودُ فِی أَیِّ بِلَادٍ یَکُونُ قَالَ فِی هَذِهِ الْبِلَادِ وَ کَانَ مَنْزِلُ نُمْرُودَ بِکُوثَی رُبَی فَقَالَ لَهُ نُمْرُودُ قَدْ خَرَجَ إِلَی الدُّنْیَا قَالَ آزَرُ لَا قَالَ فَیَنْبَغِی أَنْ یُفَرَّقَ بَیْنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ فَفَرَّقَ بَیْنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ حَمَلَتْ أُمُّ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) بِإِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) وَ لَمْ یُبَیَّنْ حَمْلُهَا فَلَمَّا حَانَتْ وِلَادَتُهَا قَالَتْ یَا آزَرُ إِنِّی قَدِ اعْتَلَلْتُ وَ أُرِیدُ أَنْ أَعْتَزِلَ عَنْکَ وَ کَانَ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ الْمَرْأَهًُْ إِذَا اعْتَلَّتْ اعْتَزَلَتْ عَنْ زَوْجِهَا فَخَرَجَتْ وَ اعْتَزَلَتْ فِی غَارٍ وَ وَضَعَتْ بِإِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) وَ هَیَّأَتْهُ وَ قَمَّطَتْهُ وَ رَجَعَتْ إِلَی مَنْزِلِهَا وَ سَدَّتْ بَابَ الْغَارِ بِالْحِجَارَهًِْ فَأَجْرَی اللَّهُ لِإِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) لَبَناً مِنْ إِبْهَامِهِ وَ کَانَتْ تَأْتِیهِ أُمُّهُ وَ وَکَّلَ نُمْرُودُ بِکُلِّ امْرَأَهًٍْ حَامِلٍ فَکَانَ یَذْبَحُ کُلَّ وَلَدٍ ذَکَرٍ فَهَرَبَتْ أُمُّ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) بِإِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) مِنَ الذَّبْحِ وَ کَانَ یَشِبُّ إِبْرَاهِیمُ (علیه السلام) فِی الْغَارِ یَوْماً کَمَا یَشِبُّ غَیْرُهُ فِی الشَّهْرِ حَتَّی أَتَی لَهُ فِی الْغَارِ ثَلَاثَ عَشَرَهًَْ سَنَهًًْ فَلَمَّا کَانَ بَعْدَ ذَلِکَ زَارَتْهُ أُمُّهُ فَلَمَّا أَرَادَتْ أَنْ تُفَارِقَهُ تَشَبَّثَ بِهَا فَقَالَ یَا أُمِّی أَخْرِجِینِی فَقَالَتْ لَهُ یَا بُنَیَّ إِنَّ الْمَلِکَ إِنْ عَلِمَ أَنَّکَ وُلِدْتَ فِی هَذَا الزَّمَانِ قَتَلَکَ فَلَمَّا خَرَجَتْ أُمُّهُ خَرَجَ مِنَ الْغَارِ وَ قَدْ غَابَتِ الشَّمْسُ نَظَرَ إِلَی الزُّهْرَهًِْ فِی السَّمَاءِ فَقَالَ هذا رَبِّی فَلَمَّا غَابَتِ الزُّهْرَهًُْ فَقَالَ لَوْ کَانَ هَذَا رَبِّی مَا تَحَرَّکَ وَ لَا بَرِحَ ثُمَّ قَالَ لا أُحِبُّ الْآفِلِینَ وَ الْآفِلُ الْغَائِبُ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَی الْمَشْرِقِ رَأَی وَ قَدْ طَلَعَ الْقَمَرُ قَالَ هذا رَبِّی هَذَا أَکْبَرُ وَ أَحْسَنُ فَلَمَّا تَحَرَّکَ وَ زَالَ قَالَ لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ فَلَمَّا أَصْبَحَ وَ طَلَعَتِ الشَّمْسُ وَ رَأَی ضَوْأَهَا وَ قَدْ أَضَاءَتِ الشَّمْسُ الدُّنْیَا لِطُلُوعِهَا قَالَ هذا رَبِّی هذا أَکْبَرُ وَ أَحْسَنُ فَلَمَّا تَحَرَّکَتْ وَ زَالَتْ کَشَطَ اللَّهُ عَنِ السَّمَاوَاتِ حَتَّی رَأَی الْعَرْشَ وَ مَنْ عَلَیْهِ وَ أَرَاهُ اللَّهُ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ فَعِنْدَ ذَلِکَ قَالَ یا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ فَجَاءَ إِلَی أُمِّهِ وَ أَدْخَلَتْهُ دَارَهَا وَ جَعَلَتْهُ بَیْنَ أَوْلَادِهَا وَ سُئِلَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) هذا رَبِّی لِغَیْرِ اللَّهِ هَلْ أَشْرَکَ فِی قَوْلِهِ هذا رَبِّی فَقَالَ مَنْ قَالَ هَذَا الْیَوْمَ فَهُوَ مُشْرِکٌ وَ لَمْ یَکُنْ مِنْ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) شِرْکٌ.

امام صادق (علیه السلام)- پدر ابراهیم (علیه السلام) یعنی آزر، منجم نمرودبن‌کنعان بود. به وی گفت: «من در محاسبات نجومی چنین می‌بینم که در این زمان مردی ظهور می‌کند و این دین را دگرگون می‌کند و به دینی دیگر دعوت می‌کند». نمرود گفت: «از کدام سرزمین ظهور خواهد کرد»؟ گفت: «در این سرزمین». خانه‌ی نمرود در سرزمین کوثی ربّا بود، پس نمرود به او گفت: «آیا به دنیا آمده است»؟ آذر جواب داد: «خیر». گفت: «پس بهتر است مردان را از زنان جدا کنیم». همین کار را انجام دادند. سپس مادر ابراهیم (علیه السلام) به ابراهیم (علیه السلام) آبستن شد و آبستنی خویش را اظهار نکرد. هنگامی‌که زایمان او فرا رسید، گفت: «ای آذر! من مریض شدم و می‌خواهم از تو جدا شوم و در آن زمان هرگاه زنی مریض می‌شد، از شوهرش فاصله می‌گرفت. پس خارج شد و در غاری گوشه‌نشینی کرد و ابراهیم (علیه السلام) را زایید و او را آماده کرد و قنداق بر او بست و در غار گذاشت و به خانه‌اش برگشت و با سنگ در غار را بست. خدا شیر را از انگشت شصت برای وی جاری ساخت و مادرش به او سر می‌زد و نمرود مردی را بر هر زن آبستنی گماشت و هر فرزند پسری را که به دنیا میآمد، سر می‌برید. پس مادر ابراهیم (علیه السلام) پسرش را از مرگ نجات داد و ابراهیم (علیه السلام) در یک روز به‌اندازه‌ی یک ماه، بزرگ می‌شد، تا اینکه در این غار، سیزده سال از عمرش گذشت پس از گذشت این مدّت، مادرش برای دیدن او آمد و هنگامی‌که خواست از او جدا شود، ابراهیم (علیه السلام) به وی در آویخت و به مادرش گفت: «مادر! مرا از اینجا بیرون بیاور». به او گفت: «پسرم! پادشاه اگر بداند تو در این زمان به دنیا آمدی، تو را می‌کشد. هنگامی‌که مادرش بیرون آمد، از غار خارج شد، درحالی‌که خورشید غروب کرده بود. به ستاره‌ی زهره در آسمان نگاه کرد و گفت: «این پروردگار من است». و موقعی‌که غروب کرد، گفت: «اگر این پروردگار من بود، حرکت نمی‌کرد و افول نمی‌کرد. سپس گفت: «افول کنندگان را دوست ندارم». زمانی‌که به مشرق نگاه کرد، ماه را درحال طلوع دید و گفت: «این پروردگار من است. این بزرگ‌تر و زیباتر است. ولی هنگامی‌که حرکت کرد و ناپدید شد، ابراهیم (علیه السلام) گفت: اگر پروردگارم مرا راهنمایی نکند، مسلّماً از گروه گمراهان خواهم بود. موقعی‌که صبح شد و خورشید طلوع کرد و نورش را دید و دنیا از طلوع آن نورانی شد، گفت: «این پروردگار من است». این بزرگتر است. زمانی‌که حرکت کرد و ناپدید شد، خداوند، پهنه آسمانها را برای او آشکار کرد تا اینکه عرش و آنچه بر روی آن است را دید و نیز ملکوت آسمانها و زمین را به وی نشان داد و دراین‌هنگام گفت: ای قوم من از شریک‌هایی که شما [برای خدا] می‌سازید، بیزارم! من روی خود را به‌سوی کسی کردم که آسمان‌ها و زمین را آفریده من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم!. پس پیش مادرش رفت و مادر، او را وارد خانه کرد و جزو فرزندانش قرار داد. همچنین از امام صادق (علیه السلام) درباره‌ی این سخن ابراهیم (علیه السلام) هَذَا رَبِّی سؤال شد: «یعنی چگونه می‌شود ابراهیم (علیه السلام) ستارگان را با عبارت هَذَا رَبِّی مورد خطاب قرار دهد»؟ فرمود: «خیر، کسی که این را امروز بگوید، حکم مشرک را دارد، درحالی‌که شرک از ابراهیم (علیه السلام) سر نزده است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۴۵۲
بحارالأنوار، ج۱۲، ص۲۹/ القمی، ج۱، ص۲۰۶/ فرج المهموم، ص۲۵/ نورالثقلین/ البرهان
۹
(انعام/ ۷۶)

الصّادق (علیه السلام)- سَأَلَهُ سَائِلٌ عَنْ وَقْتِ الْمَغْرِبِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ فِی کِتَابِهِ لِإِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأی کَوْکَباً فَهَذَا أَوَّلُ الْوَقْتِ وَ آخِرُ ذَلِکَ غَیْبُوبَهًُْ الشَّفَقِ وَ أَوَّلُ وَقْتِ الْعِشَاءِ ذَهَابُ الْحُمْرَهًِْ وَ آخِرُ وَقْتِهَا إِلَی غَسَقِ اللَّیْلِ یَعْنِی نِصْفَ اللَّیْلِ.

امام صادق (علیه السلام)- مردی درباره‌ی وقت مغرب از ایشان سؤال کرد. فرمود: «خدای عزّوجلّ در کتاب خود به ابراهیم (علیه السلام) میفرماید: فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأَی کَوْکَبًا و این اوّل وقت است و آخر آن ناپدیدشدن شفق است و اوّل وقت [نماز] عشا، از بین رفتن سرخی و آخر وقت آن تا تاریکی اوّل شب است، یعنی نیمه‌ی شب».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۴۵۴
تهذیب الأحکام، ج۲، ص۳۰/ الإستبصار، ج۱، ص۲۶۴/ وسایل الشیعهًْ، ج۴، ص۱۷۴/ من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۲۱۹/ نورالثقلین/ البرهان
بیشتر