آیه ۲۱ - سوره تکویر

آیه مُطاعٍ ثَمَّ أَمينٍ [21]

در آنجا فرمانروا و امين است!

۱
(تکویر/ ۲۱)

الصّادق (علیه السلام)- ِ عَنْ أَبِی‌بَصِیرٍ عَنْ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ ... مُطاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ قَالَ یَعْنِی رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) هُوَ الْمُطَاعُ عِنْدَ رَبِّهِ الْأَمِینُ یَوْمَ الْقِیَامَهًْ.

امام صادق (علیه السلام)- ابوبصیر از امام صادق (علیه السلام) درباره‌ی این آیه: مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ نقل کرده است که فرمود: «منظور، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است. اوست که خداوند، خواسته‌های وی را برآورده می‌کند و در روز قیامت، صاحب مقام است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۴۱۴
بحارالأنوار، ج۹، ص۲۴۸/ بحارالأنوار، ج۳۶، ص۱۷۵/ نورالثقلین/ البرهان/ القمی، ج۸۱، ص۴۰۸
۲
(تکویر/ ۲۱)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- فِی قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ ... ذِی قُوَّةٍ عِنْدَ ذِی الْعَرْشِ مَکِینٍ مُطاعٍ عِنْدَ رِضْوَانَ خَازِنِ الْجَنَّهًِْ وَ عِنْدَ مَالِکٍ خَازِنِ النَّارِ ثَمَّ أَمِینٍ فِیمَا اسْتَوْدَعَهُ اللَّهُ إِلَی خَلْقِهِ وَ أَخُوهُ عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ أَمِینٌ أَیْضاً فِیمَا اسْتَوْدَعَهُ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) إِلَی أُمَّتِهِ.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- ذِی قُوَّةٍ عِندَ ذِی الْعَرْشِ مَکِینٍ * مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ، منظور، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است که نیرومندی است که نزد صاحب عرش، دارای مقام است و رضوان، خزانه‌دار بهشت و مالک، خزانه‌دار جهنّم، از امر وی اطاعت می‌کنند، و در آنجا نسبت به آنچه خداوند نزد وی به امانت گذاشته است که آن را به مردم بسپارد، امانت‌دار است، و برادر وی، امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز نسبت به آنچه محمّد (صلی الله علیه و آله) نزد وی به امانت گذاشته است، امانت‌دار است که آن امانت را به امّت خویش بسپارد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۴۱۴
تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۷۴۴/ البرهان
۳
(تکویر/ ۲۱)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ هِشَامِ‌بْنِ‌سَالِمٍ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) فِی خَبَرِ الْمِعْرَاجِ قَالَ قَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) ... فَصَعِدَ جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) وَ صَعِدْتُ حَتَّی دَخَلْتُ سَمَاءَ الدُّنْیَا فَمَا لَقِیَنِی مَلَکٌ إِلَّا وَ هُوَ ضَاحِکٌ مُسْتَبْشِرٌ حَتَّی لَقِیَنِی مَلَکٌ مِنَ الْمَلَائِکَهًِْ لَمْ أَرَ أَعْظَمَ خَلْقاً مِنْهُ کَرِیهُ الْمَنْظَرِ ظَاهِرُ الْغَضَبِ فَقَالَ لِی مِثْلَ مَا قَالُوا مِنَ الدُّعَاءِ إِلَّا أَنَّهُ لَمْ یَضْحَکْ وَ لَمْ أَرَ فِیهِ مِنَ الِاسْتِبْشَارِ مَا رَأَیْتُ مِمَّنْ ضَحِکَ مِنَ الْمَلَائِکَهًِْ فَقُلْتُ مَنْ هَذَا یَا جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) فَإِنِّی قَدْ فَزِعْتُ مِنْهُ فَقَالَ یَجُوزُ أَنْ تَفْزَعَ مِنْهُ فَکُلُّنَا یَفْزَعُ مِنْهُ إِنَّ هَذَا مَالِکٌ خَازِنُ النَّارِ لَمْ یَضْحَکْ قَطُّ وَ لَمْ یَزَلْ مُنْذُ وَلَّاهُ اللَّهُ جَهَنَّمَ یَزْدَادُ کُلَّ یَوْمٍ غَضَباً وَ غَیْظاً عَلَی أَعْدَاءِ اللَّهِ وَ أَهْلِ مَعْصِیَتِهِ فَیَنْتَقِمُ اللَّهُ بِهِ مِنْهُمْ وَ لَوْ ضَحِکَ إِلَی أَحَدٍ کَانَ قَبْلَکَ أَوْ کَانَ ضَاحِکاً إِلَی أَحَدٍ بَعْدَکَ لَضَحِکَ إِلَیْکَ وَ لَکِنَّهُ لَا یَضْحَکُ فَسَلَّمْتُ عَلَیْهِ فَرَدَّ السَّلَامَ عَلَیَّ وَ بَشَّرَنِی بِالْجَنَّهًِْ فَقُلْتُ لِجَبْرَئِیلَ (علیه السلام) وَ جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) بِالْمَکَانِ الَّذِی وَصَفَهُ اللَّهُ مُطاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- تا اینکه به آسمان دنیا وارد شدم به‌طوری که هر فرشته‌ای که مرا می‌دید لبخندزنان و بشارت‌دهنده بود، تا اینکه فرشته‌ای با من دیدار کرد که در میان همه‌ی آفریدگان خداوند، عظیم‌تر و بزرگ‌تر از او ندیده بودم؛ بدترکیب و خشم‌آلود بود، و همین دعایی که سایر فرشتگان در حقّ من کردند، را بازگو کرد، امّا لبخندی نزد و مانند سایر فرشتگان بشارت‌دهنده نبود. گفتم: «ای جبرئیل! این کیست که باعث ترس و وحشت من شد»؟ عرض کرد: «رَواست که از او وحشت کنی، همه‌ی ما از وی وحشت داریم. این مالک، خزانه‌دار دوزخ است، هیچ‌گاه لبخندی بر لب جاری نساخته است، و از آن روز که خداوند، وی را عهده‌دار دوزخ کرده است، روز به روز، بر میزان خشم و غضب وی نسبت به دشمنان خداوند و گناهکاران افزوده می‌شود، و خداوند، وی را مسئول انتقام‌گرفتن از آن‌ها قرار داده است، و اگر بر کسی قبل از تو لبخندی زده بود و یا میخواست بر کسی بعد از تو لبخندی بزند، بی‌گمان برای تو نیز لبخند می‌زد، امّا این فرشته به هیچ وجه لبخندی بر لب جاری نمی‌سازد». پس من به وی سلام کردم و او جواب سلام مرا داد و مرا به بهشت بشارت داد. به جبرئیل درحالی‌که در جایی بود که خداوند این‌گونه آنجا را توصیف می‌کند: مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۴۱۴
بحارالأنوار، ج۸، ص۲۹۱/ بحارالأنوار، ج۱۸، ص۳۲۱/ القمی، ج۲، ص۵/ البرهان
بیشتر