آیه ۵۲ - سوره حاقه

آیه فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظيمِ [52]

حال كه چنين است به نام پروردگار بزرگت تسبيح گوى.

۱
(حاقه/ ۵۲)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- لَمَّا نَزَلَ قَوْلُهُ تَعَالَی وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْیَقِینِ* فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ قَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) اجْعَلُوهَا فِی رُکُوعِکُمْ وَ لَمَّا نَزَلَ قَوْلُهُ سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَی قَالَ (صلی الله علیه و آله) ضَعُوا هَذَا فِی سُجُودِکُمْ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- در فقه القرآن آمده است: وقتی آیه: وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْیَقِینِ* فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ نازل شد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «این ذکر را در رکوع خود بگویید. و هنگامی‌که آیه: سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَی نازل شد آن حضرت فرمود: این ذکر را در سجود خود بگویید».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۶، ص۵۵۲
مستدرک الوسایل، ج۴، ص۴۳۸/ فقه القرآن، ج۱، ص۱۰۲
۲
(حاقه/ ۵۲)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنْ جُوَیْرِیَهًَْ‌بْنِ‌مُسْهِرٍ قَالَ: أَقْبَلْنَا مَعَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) بَعْدَ قَتْلِ الْخَوَارِجِ حَتَّی إِذَا صِرْنَا فِی أَرْضِ بَابِلَ حَضَرَتْ صَلَاهًُْ الْعَصْرِ فَنَزَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ نَزَلَ النَّاسُ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ هَذِهِ أَرْضٌ مَلْعُونَهًْ وَ قَدْ عُذِّبَتْ مِنَ الدَّهْرِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ هِیَ إِحْدَی الْمُؤْتَفِکَاتِ وَ هِیَ أَوَّلُ أَرْضٍ عُبِدَ فِیهَا وَثَنٌ إِنَّهُ لَا یَحِلُّ لِنَبِیٍّ وَ لَا وَصِیِّ نَبِیٍّ أَنْ یُصَلِّیَ بِهَا فَأَمَرَ النَّاسَ فَمَالُوا إِلَی جَنْبِ الطَّرِیقِ یُصَلُّونَ وَ رَکِبَ بَغْلَهًَْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَمَضَی عَلَیْهَا قَالَ جُوَیْرِیَهًُْ فَقُلْتُ وَ اللَّهِ لَأَتَبَعَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ لَأُقَلِّدَنَّهُ صَلَاتِیَ الْیَوْمَ قَالَ فَمَضَیْتُ خَلْفَهُ وَ اللَّهِ مَا جُزْنَا جِسْرَ سُوَرا حَتَّی غَابَتِ الشَّمْسُ قَالَ فَسَبَبْتُهُ أَوْ هَمَمْتُ أَنْ أَسُبَّهُ قَالَ فَالْتَفَتَ إِلَیَّ فَمَضَیْتُ خَلْفَهُ وَ قَالَ یَا جُوَیْرِیَهًُْ أَذِّنْ قُلْتُ نَعَمْ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ فَنَزَلَ نَاحِیَهًْ فَتَوَضَّأَ ثُمَّ قَامَ فَنَطَقَ بِکَلَامٍ لَا أَحْسَبُهُ إِلَّا بِالْعَبَرَانِیَّهًْ ثُمَّ نَادَی الصَّلَاهًَْ قَالَ فَنَظَرْتُ وَ اللَّهِ إِلَی الشَّمْسِ قَدْ خَرَجَتْ مِنْ بَیْنِ جَبَلَیْنِ لَهَا صَرِیرٌ فَصَلَّی الْعَصْرَ وَ صَلَّیْتُ مَعَهُ فَلَمَّا فَرَغْنَا مِنْ صَلَاتِنَا عَادَ اللَّیْلُ کَمَا کَانَ فَالْتَفَتَ إِلَیَّ فَقَالَ یَا جُوَیْرِیَهًُْ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَقُولُ فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ وَ إِنِّی سَأَلْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِاسْمِهِ الْأَعْظَمِ فَرَدَّ عَلَیَّ الشَّمْس.

امیرالمؤمنین (علیه السلام)- از جویریه‌بن‌مسهر [نقل شده است] که گفت: بعد از کشتن خوارج، به همراه امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمدیم و هنگامی‌که در سرزمین «بابل» قرار گرفتیم، وقت نماز عصر شد. امام (علیه السلام) فرود آمد و مردم فرود آمدند. امام (علیه السلام) فرمود: «ای مردم! این سرزمین، سرزمین لعنت شده‌ای است و در روزگار سه مرتبه عذاب شده است و آن یکی از شهرهای زیرورو شده است و آن اوّلین زمینی است که در آن بت عبادت شده است. بر هیچ پیامبری و نه وصیّ پیامبری جایز نیست که در آن نماز بخواند». سپس به مردم دستور داد و کنار راه رفتند تا نماز بخوانند و قاطر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را سوار شد و بر روی آن رفت. جویریه گفت: [با خود] گفتم: به خدا سوگند دنبال امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‌روم و امروز نماز را به او اقتدا می‌کنم. گفت: «پشت‌سرش رفتم. به خدا سوگند قبل از اینکه از پل «سوراء» عبور کنیم خورشید غروب کرد؛ پس به او نا سزا گفتم یا خواستم بگویم که به‌سوی من توجّه کرد و فرمود: «ای جویریه»! عرض کردم: «بله ای امیرالمؤمنین»! جویریه گفت: سپس به یک طرفی رفت و وضو گرفت سپس ایستاد و با کلامی سخن گفت که به گمانم جز عبرانی نیست. سپس به نماز فرا خواند. جویریه گفت: به خدا سوگند خورشید را دیدم که با صدا از میان دو کوه بیرون آمد؛ پس امام (علیه السلام) نماز خواند و من با او نماز خواندم و هنگامی‌که نمازمان تمام شد، شب به همان حالتی که بود برگشت. سپس به من توجّه کرد و فرمود: «ای جویریه! خدای تبارک‌وتعالی می‌فرماید: فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ و من از خدا به‌وسیله‌ی اسم اعظم درخواست کردم و خورشید را برایم برگرداند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۶، ص۵۵۲
تأویل الآیات الظاهره، ص۲۹۵
بیشتر