آیه ۱۸ - سوره غافر

آیه وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِرِ كاظِمينَ ما لِلظَّالِمينَ مِنْ حَميمٍ وَ لا شَفيعٍ يُطاعُ [18]

و آن‌ها را از روز نزديك (روز قيامت) بترسان، هنگامى‌كه [از شدّت وحشت] دل‌ها به گلوگاه مى‌رسد در‌حالى‌كه تمامى وجود آن‌ها مملوّ از اندوه است؛ براى ستمكاران نه دوستى وجود دارد، و نه شفاعت‌كننده‌اى كه شفاعتش پذيرفته شود.

۱
(غافر/ ۱۸)

السّجّاد (علیه السلام)- یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ ذلِکَ یَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَ ذلِکَ یَوْمٌ مَشْهُودٌ یَجْمَعُ اللَّهُ عزّوجلّ فِیهِ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ ذَلِکَ یَوْمٌ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ وَ تُبَعْثَرُ فِیهِ الْقُبُورُ وَ ذَلِکَ یَوْمُ الْآزِفَهًِْ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَی الْحَناجِرِ کاظِمِینَ وَ ذَلِکَ یَوْمٌ لَا تُقَالُ فِیهِ عَثْرَهًٌْ وَ لَا یُؤْخَذُ مِنْ أَحَدٍ فِدْیَهًٌْ وَ لَا تُقْبَلُ مِنْ أَحَدٍ مَعْذِرَهًٌْ.

امام سجاد (علیه السلام)- آن روز که مردم جملگی گرد آیند و آن روز که [همه چیز] آشکار است [و مردم تمام کردارهای خود و جزای آن را عیان بینند]. خدا در آن روز پیشینیان و پسینیان را گرد می‌آورد، روزی که در صور بدمند و گورها زیر و زبر شود [و هرکه درون آن‌هاست برآید]. این است روز رستاخیز، آنگاه که دل‌ها در گلوگاه‌ها به خفقان بتپد و جان‌ها به لب برسد و دم فرو خورد. آن روز است که در آن از لغزشی [هم] در نمی‌گذرند و از کسی به‌جای مجازات، تاوان نمی‌پذیرند و از احدی معذرت نمی‌شنوند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۸۰
الکافی، ج۸، ص۷۲/ بحارالأنوار، ج۷، ص۶۰؛ «بتفاوت لفظی»/ نورالثقلین؛ «بتفاوت لفظی» و «یوم القیامه ذلک یوم... فیه القبور» محذوف و «و ذلک یوم الاقتال... احد معذرهًْ» محذوف
۲
(غافر/ ۱۸)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه)- وَ قَوْلُهُ وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْآزِفَةِ یَعْنِی یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَی الْحَناجِرِ کَاظِمِینَ قَالَ: مَغْمُومِینَ مَکْرُوبِینَ ثُمَّ قَالَ: مَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَ لا شَفِیعٍ یُطاعُ یَعْنِی مَا یَنْظُرُ إِلَی مَا یَحِلُّ لَهُ أَنْ یَقْبَلَ شَفَاعَتَهُ.

علیّ‌ّبن‌ابراهیم ( منظور از وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْآزِفَةِ روز قیامت است إِذِ الْقُلُوبُ لَدَی الحَناجِرِ کاظِمِینَ به‌معنای اندوهگین و غم زده است. ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَ لا شَفِیعٍ یُطاعُ به این معناست که ظالمان در انتظار کسی نخواهند بود که شفاعتش پذیرفته باشد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۸۲
القمی، ج۲، ص۲۵۷/ البرهان؛ «بتفاوت لفظی»
۳
(غافر/ ۱۸)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- لَا یَأْتِی عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ إِلَّا أَمَاتُوا فِیهِ سُنَّهًًْ وَ أَحْیَوْا فِیهِ بِدْعَهًًْ حَتَّی تَمُوتَ السُّنَنُ وَ تَحْیَا الْبِدَعُ وَ بَعْدُ فَوَ اللَّهِ مَا أَهْلَکَ النَّاسَ وَ أَزَالَهُمْ عَنِ الْحُجَّهًِْ قَدِیماً وَ حَدِیثاً إِلَّا عُلَمَاءُ السَّوْءِ قَعَدُوا عَلَی طَرِیقِ الْآخِرَهًِْ فَمَنَعُوا النَّاسَ سُلُوکَهَا وَ الْوُصُولَ إِلَیْهَا وَ شَکَّکُوهُمْ فِیهَا مَثَلُ ذَلِکَ مَثَلُ رَجُلٍ کَانَ عَطْشَاناً فَرَأَی جَرَّهًًْ مَمْلُوءَهًًْ مَاءً فَأَرَادَ أَنْ یَشْرَبَ مِنْهَا فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ لَا تُدْخِلْ یَدَکَ فِیهَا فَإِنَّ فِیهَا أَفْعَی تَلْسَعُکَ وَ قَدْ مَلَأَتْهَا سَمّاً فَامْتَنَعَ الرَّجُلُ مِنْ ذَلِکَ ثُمَّ إِنَّ الْمُخْبِرَ عَنْ ذَلِکَ أَخَذَ یُدْخِلُ یَدَهُ فِیهَا قَالَ الْعَطْشَانُ لَوْ کَانَ فِیهَا سَمّاً لَمَا أَدْخَلَ یَدَهُ وَ کَذَلِکَ حَالُ النَّاسِ مَعَ عُلَمَاءِ السَّوْءِ زَهَّدُوا النَّاسَ فِی الدُّنْیَا وَ رَغَّبُوهُمْ فِیهَا وَ مَنَعُوا النَّاسَ مِنَ الدُّخُولِ إِلَی الْوُلَاهًِْ وَ التَّعْظِیمِ لَهُمْ وَ دَخَلُوا هُمْ إِلَیْهِمْ وَ عَظَّمُوهُمْ وَ مَدَحُوهُمْ وَ حَسَّنُوا إِلَیْهِمْ أَفْعَالَهُمْ وَ وَعَدُوهُمْ بِالسَّلَامَهًِْ لَا بَلْ قَالُوا لَهُمْ قَدْ رَأَیْنَا لَکُمُ الْمَنَامَاتِ بِعَظِیمِ الْمَنَازِلِ وَ الْقَبُولِ فَفَتَنُوهُمْ وَ غَرُّوهُمْ وَ نَسُوا قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَی إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِی نَعِیمٍ وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِی جَحِیمٍ و قَولَهُ تَعَالَی ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَ لا شَفِیعٍ یُطاعُ.

ابن‌عبّاس ( زمانی بر مردم می‌گذرد که در آن زمان سنّت را می‌کشند و بدعت را زنده می‌کنند به‌طوری که سنّت‌ها بمیرد و بدعت‌ها زنده گردد، و بعد از آن به خدا سوگند که مردم را هلاک نکرد و دستشان را از دامن حجّت‌هایشان کوتاه نکرد مگر دانشمندان که سر راه آخرت می‌نشینند و مردم را منع می‌کنند که از آن راه بروند و آنان را مردود می‌کنند. مثال این مطلب مانند مرد تشنه است که کوزه‌ای پر از آب می‌بیند اراده می‌کند که از آن آب بخورد پس مردی به او می‌گوید که دست میان این خمره‌ی آب مبر که در میانش افعی است؛ دستت را می‌گزد و آن خمره‌ی آب را پر از زهر کرده سپس مرد را از خوردن آب مانع می‌شود. بعد همین مردی که این خبر افعی را داده دست خود را داخل خمره‌ی آب می‌کند. مرد تشنه می‌گوید اگر در این ظرف آب زهر است چرا خودش دستش را داخل ظرف آب می‌کند. و همین‌طور است حال مردم با علماء و دانشمندان بد که مردم را به پارسایی دنیا وادار می‌کنند. ولی خودشان میل در آن دنیا می‌کنند و مردم را مانع می‌شوند که به دربار زمامداران بروند و آنان را تعظیم کنند ولی خودشان به دربار زمامداران می‌روند و کوچکی می‌کنند و آنان را نیز ستایش و ثناخوانی می‌کنند و کردارشان را تحسین و وعده‌ی سلامتی به آن‌ها می‌دهند بالاتر از این می‌گویند ما برای شما خواب‌های بزرگ دیده‌ایم که شما در کاخ‌های سر به فلک کشیده به سر می‌برید مقام‌های بلند دارید کردارتان مورد توجّه و قبول خداست آن‌ها را به این حرف‌ها فریب می‌دهند. ولی سخن خدای متعال را فراموش کرده‌اند که می‌فرماید: به یقین نیکان در نعمتی فراوانند. و بدکاران در دوزخند. (انفطار/۱۴-۱۳)! و فرموده است: ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَ لا شَفِیعٍ یُطاعُ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۸۲
إرشادالقلوب، ج۱، ص۶۹
۴
(غافر/ ۱۸)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- الْقُرْآنُ ظَاهِرُهُ أَنِیقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِیقٌ لَا تَفْنَی عَجَائِبُهُ وَ لَا تَنْقَضِی غَرَائِبُهُ وَ لَا تُکْشَفُ الظُّلُمَاتُ إِلَّا بِهِ فَتَفَکَّرُوا وَ انْزَجِرُوا بِقَوْلِهِ تَعَالَی وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَی الْحَناجِرِ کاظِمِینَ ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَ لا شَفِیعٍ یُطاعُ.

امام علی (علیه السلام)- قرآن ظاهرش شگفت‌انگیز و باطنش دریایی ژرف و بی‌پایان از حقایق است شگفتی‌های قرآن نابودشدنی نیست و مشکلات و اسرارش به پایان نمی‌رسد تاریکی‌ها جز به‌واسطه‌ی قرآن برطرف نمی‌شود؛ پس اندیشه کنید و از بدی‌ها به سبب فرمان خدای متعال که می‌فرماید: وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَی الحَناجِرِ کاظِمِینَ ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَ لا شَفِیعٍ یُطاعُ. بپرهیزید

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۸۲
إرشادالقلوب، ج۱، ص۸

شفاعت

۱
(غافر/ ۱۸)

الکاظم (علیه السلام)- عَنِ ابْنِ أَبِی‌عُمَیْرٍ قَالَ قُلْتُ لِمُوسَی‌بْنِ‌جَعْفَرٍ (علیه السلام): یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَکَیْفَ تَکُونُ الشَّفَاعَهًُْ لِأَهْلِ الْکَبَائِرِ وَ اللَّهُ تَعَالَی یَقُولُ وَ لا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضی وَ هُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ وَ مَنْ یَرْکَبُ الْکَبَائِرَ لَا یَکُونُ مُرْتَضًی فَقَالَ یَا أَبَاأَحْمَدَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَرْتَکِبُ ذَنْباً إِلَّا سَاءَهُ ذَلِکَ وَ نَدِمَ عَلَیْهِ وَ قَدْ قَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) کَفَی بِالنَّدَمِ تَوْبَهًًْ وَ قَالَ مَنْ سَرَّتْهُ حَسَنَهًٌْ وَ سَاءَتْهُ سَیِّئَهًٌْ فَهُوَ مُؤْمِنٌ فَمَنْ لَمْ یَنْدَمْ عَلَی ذَنْبٍ یَرْتَکِبُهُ فَلَیْسَ بِمُؤْمِنٍ وَ لَمْ تَجِبْ لَهُ الشَّفَاعَهًُْ وَ کَانَ ظَالِماً وَ اللَّهُ تَعَالَی یَقُولُ ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَ لا شَفِیعٍ یُطاع.

امام کاظم (علیه السلام)- محمّدبن‌ابی‌عمیر گوید: به امام کاظم (علیه السلام) عرض کردم: «ای پسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) چگونه شفاعت برای صاحبان گناهان کبیره می‌باشد، درحالی‌که خدای متعال می‌فرماید: آن‌ها جز برای کسی که خدا راضی [به شفاعت برای او] است شفاعت نمی‌کنند و از ترس او بیمناکند. (انبیاء/۲۸). و هرکه گناهان کبیره را مرتکب شود پسندیده نباشد». حضرت فرمود: «ای ابواحمد! هیچ مؤمنی نیست که گناهی را مرتکب شود مگر آنکه از این امر بدش آید و بر آن پشیمان شود. و پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «کافیست که پشیمانی توبه باشد». و آن حضرت (علیه السلام) فرمود: «که هرکه خوبی او را شاد کند و از بدی، بدش آید، مؤمن است و هرکه بر گناهی که آن را مرتکب می‌شود، پشیمان نشود مؤمن نیست و شفاعت برایش واجب نمی‌باشد و ستمکار خواهد بود و خدای متعال می‌فرماید: ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَ لا شَفِیعٍ یُطاع».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۸۲
بحارالأنوار، ج۸، ص۳۵۱/ التوحید، ص۴۰۷/ مشکاهًْ الأنوار، ص۳۲۸/ نورالثقلین؛ «یابن رسول الله فکیف... الکبایر لایکون» محذوف
۲
(غافر/ ۱۸)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ یُرِیدُ مَا لِلْمُشْرِکِینَ وَ الْمُنَافِقِینَ مِنْ قَرِیبٍ یَنْفَعُهُمْ وَ لا شَفِیعٍ یُطاعُ فِیهِمْ فَتَقَبَّلْ شَفَاعَتِهِ.

ابن‌عبّاس ( ما لِلظَّالِمینَ مِنْ حَمیمٍ یعنی مشرکان و منافقان آشنایی ندارند که نفعی به حالشان داشته باشد. وَ لا شَفیعٍ یُطاعُ و شفیعی ندارند که اطاعت شود و شفاعتش در مورد آنان مورد قبول افتد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۸۴
بحارالأنوار، ج۷، ص۷۸
بیشتر