آیه ۱۱ - سوره فاطر

آیه وَ اللهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْواجاً وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى وَ لا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ وَ ما يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلاَّ في كِتابٍ إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللهِ يَسيرٌ [11]

خداوند شما را از خاكى آفريد، سپس از نطفه‌اى؛ سپس شما را به صورت زوج‌هايى قرار داد؛ هيچ جنس ماده‌اى باردار نمى‌شود و وضع حمل نمى‌كند مگر به علم او، و هيچ‌كس عمر طولانى نمى‌كند، يا از عمرش كاسته نمى‌شود مگر اينكه در كتاب [علم خداوند] ثبت است؛ اين‌ها همه براى خداوند آسان است.

و هیچ‌کس عمر طولانی نمی‌کند، یا از عمرش کاسته نمی‌شود مگر اینکه در کتاب [علم خداوند] ثبت است؛ این‌ها همه برای خداوند آسان است

۱ -۱
(فاطر/ ۱۱)

الرّضا ( الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ النَّوْفَلِیُّ یَقُولُ قَدِمَ سُلَیْمَانُ الْمَرْوَزِیُّ مُتَکَلِّمُ خُرَاسَانَ عَلَی الْمَأْمُون ... قَالَ (وَ مَا أَنْکَرْتَ مِنَ الْبَدَاءِ یَا سُلَیْمَانُ وَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یَقُول ... وَ ما یُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا یُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِی کِتابٍ قَالَ سُلَیْمَانُ هَلْ رَوَیْتَ فِیهِ شَیْئاً عَنْ آبَائِکَ قَالَ نَعَمْ رَوَیْتُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (أَنَّهُ قَالَ إِنَّ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ عِلْمَیْنِ عِلْماً مَخْزُوناً مَکْنُوناً لَا یَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ مِنْ ذَلِکَ یَکُونُ الْبَدَاءُ وَ عِلْماً عَلَّمَهُ مَلَائِکَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَالْعُلَمَاءُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّهِ یَعْلَمُونَه.

امام رضا ( حسن‌بن محمد نوفلی گوید: سلیمان مروزی متکلّم خراسان پیش مأمون آمد ... امام (فرمود: «من منکر بداء نیستم با اینکه خداوند در قرآن می‌فرماید: ... وَ ما یُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا یُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِی کِتابٍ. سلیمان گفت: «آیا در مورد بداء از پدران گرامیت چیزی روایت شده است»؟ فرمود: «آری، پدرم از امام صادق (نقل کرده که فرموده است: خدا دارای دو علم است: ۱ علمی پنهان و مخفی کسی جز خود او از آن علم اطّلاع ندارد که بداء جزء همین علم است. ۲ علمی که آن را به ملائکه و پیامبران (آموخته است و علمای اهل بیت (امامان) از این علم اطّلاع دارند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۴۱۶
التوحید، ص۴۴۱/ عیون أخبارالرضا (ج۱، ص۱۷۹/ بحار الأنوار، ج۱۰، ص۳۳۰؛ «نبیک» بدل «نبیه»/ بحار الأنوار، ج۴، ص۹۵؛ «نبیک» بدل «نبیه»
۱ -۲
(فاطر/ ۱۱)

علی‌بن‌إبراهیم ( وَ ما یُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا یُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِی کِتابٍ یَعْنِی یُکْتَبُ فِی کِتَابٍ وَ هُوَ رَدٌّ عَلَی مَنْ یُنْکِرُ الْبَدَاءَ.

علیّ‌بن‌ابراهیم ( وَ ما یُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا یُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِی کِتابٍ یعنی در کتاب نوشته میشود که این ردّی بر منکران بداء است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۴۱۶
بحار الأنوار، ج۴، ص۱۰۱/ القمی، ج۲، ص۲۰۸/ نورالثقلین/ البرهان
۱ -۳
(فاطر/ ۱۱)

أمیرالمومنین ( ثَلَاثُ خِصَالٍ لَا یَمُوتُ صَاحِبُهُنَّ أَبَداً حَتَّی یَرَی وَبَالَهُنَّ الْبَغْیُ وَ قَطِیعَهًُْ الرَّحِمِ وَ الْیَمِینُ الْکَاذِبَهًُْ یُبَارِزُ اللَّهَ بِهَا ... وَ إِنَّ الْقَوْمَ لَیَکُونُونَ فُجَّاراً فَیَتَوَاصَلُونَ فَتَنْمِی أَمْوَالُهُمْ وَ یُثْرُونَ وَ إِنَّ الْیَمِینَ الْکَاذِبَهًَْ وَ قَطِیعَهًَْ الرَّحِمِ لَیَذَرَانِ الدِّیَارَ بَلَاقِعَ مِنْ أَهْلِهَا.

امام علی ( سه خصلت است که دارنده‌ی آن نمی‌میرد مگر آنکه وبال آن‌ها را ببیند: ستم، و قطع رابطه با خویشاوندان، و سوگند دروغ. ... و براستی‌که چه بسا مردمی که از حق رویگردانند و چون پیوند خویشاوندی خود را با هم حفظ می‌کنند، اموالشان رشد کرده و ثروتمند می‌گردند. و همانا سوگند دروغ و قطع رابطه با خویشاوندان آبادی‌ها را از اهل و خانمان تهی می‌سازد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۴۱۸
تحف العقول، ص۲۹۴/ نورالثقلین؛ «بتفاوت»
۱ -۴
(فاطر/ ۱۱)

الصّادق ( مَا نَعْلَمُ شَیْئاً یَزِیدُ فِی الْعُمُرِ إِلَّا صِلَهًَْ الرَّحِمِ حَتَّی إِنَّ الرَّجُلَ یَکُونُ أَجَلُهُ ثَلَاثَ سِنِینَ فَیَکُونُ وَصُولًا لِلرَّحِمِ فَیَزِیدُ اللَّهُ فِی عُمُرِهِ ثَلَاثِینَ سَنَهًًْ فَیَجْعَلُهَا ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِینَ سَنَهًًْ وَ یَکُونُ أَجَلُهُ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِینَ سَنَهًًْ فَیَکُونُ قَاطِعاً لِلرَّحِمِ فَیَنْقُصُهُ اللَّهُ ثَلَاثِینَ سَنَهًًْ وَ یَجْعَلُ أَجَلَهُ إِلَی ثَلَاثِ سِنِینَ.

امام صادق ( ما چیزی که عمر را به جز صلهرحم افزایش دهد، نمی‌شناسیم؛ تا آنجا که شخصی سه سال از عمرش مانده و صله‌ی رحم میکند و خدا سی سال به عمرش میافزاید و آن را سی‌وسه سال میکند؛ و شخص دیگری، عمرش سی‌وسه سال است و قطع رحم میکند؛ خدا سی سال از عمرش را کم میکند و سه سال می‌کند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۴۱۸
وسایل الشیعهًْ، ج۲۱، ص۳۵۶/ نورالثقلین/ البرهان
۱ -۵
(فاطر/ ۱۱)

الرّسول ( مَنْ سَرَّهُ أَنْ یُبْسَطَ لَهُ فِی رِزْقِهِ وَ یُنْسَأَ لَهُ فِی أَجَلِهِ فَلْیَصِلْ رَحِمَهُ.

پیامبر ( هرکس دوست دارد که در روزی‌اش وسعت داده شود و اجلش به تأخیر افتد، پس باید صله‌ی رحم کند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۴۱۸
نورالثقلین
۱ -۶
(فاطر/ ۱۱)

الرّسول ( إِنَّ الصَّدَقَهًَْ وَ صِلَهًَْ الرَّحِمِ تُعَمِّرَانِ الدِّیَارَ وَ تَزِیدَانِ فِی الْأَعْمَارِ.

پیامبر ( صدقه و صله‌ی رحم شهرها را آباد و عمرها را طولانی می‌کنند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۴۱۸
نورالثقلین
۱ -۷
(فاطر/ ۱۱)

الصّادق ( مَنْ صَدَقَ لِسَانُهُ زَکَا عَمَلُهُ وَ مَنْ حَسُنَتْ نِیَّتُهُ زَادَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِی رِزْقِهِ وَ مَنْ حَسُنَ بِرُّهُ بِأَهْلِهِ زَادَ اللَّهُ فِی عُمُرِهِ.

امام صادق ( هرکس زبانش راستگو باشد و عملش پاک گردد و نیّت او نیکو شود خداوند روزی او را زیاد می‌کند، و هرکس به خاندان خود نیکی نماید خداوند عمر او را زیاد می‌گرداند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۴۱۸
الکافی، ج۸، ص۲۱۹/ نورالثقلین
۱ -۸
(فاطر/ ۱۱)

الکاظم ( عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: جَاءَنِی مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ وَ قَدِ اعْتَمَرْنَا عُمْرَهًَْ رَجَبٍ وَ نَحْنُ یَوْمَئِذٍ بِمَکَّهًَْ فَقَالَ یَا عَمِّ إِنِّی أُرِیدُ بَغْدَادَ وَ قَدْ أَحْبَبْتُ أَنْ أُوَدِّعَ عَمِّی أَبَا الْحَسَنِ (یَعْنِی مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ (وَ أَحْبَبْتُ أَنْ تَذْهَبَ مَعِی إِلَیْهِ فَخَرَجْتُ مَعَهُ نَحْوَ أَخِی وَ هُوَ فِی دَارِهِ الَّتِی بِالْحَوْبَهًِْ وَ ذَلِکَ بَعْدَ الْمَغْرِبِ بِقَلِیلٍ فَضَرَبْتُ الْبَابَ فَأَجَابَنِی أَخِی فَقَالَ مَنْ هَذَا فَقُلْتُ عَلِیٌّ فَقَالَ هُوَ ذَا أَخْرُجُ وَ کَانَ بَطِیءَ الْوُضُوءِ فَقُلْتُ الْعَجَلَ قَالَ وَ أَعْجَلُ فَخَرَجَ وَ عَلَیْهِ إِزَارٌ مُمَشَّقٌ قَدْ عَقَدَهُ فِی عُنُقِهِ حَتَّی قَعَدَ تَحْتَ عَتَبَهًِْ الْبَابِ فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ جَعْفَرٍ فَانْکَبَبْتُ عَلَیْهِ فَقَبَّلْتُ رَأْسَهُ وَ قُلْتُ قَدْ جِئْتُکَ فِی أَمْرٍ إِنْ تَرَهُ صَوَاباً فَاللَّهُ وَفَّقَ لَهُ وَ إِنْ یَکُنْ غَیْرَ ذَلِکَ فَمَا أَکْثَرَ مَا نُخْطِئُ قَالَ وَ مَا هُوَ قُلْتُ هَذَا ابْنُ أَخِیکَ یُرِیدُ أَنْ یُوَدِّعَکَ وَ یَخْرُجَ إِلَی بَغْدَادَ فَقَالَ لِیَ ادْعُهُ فَدَعَوْتُهُ وَ کَانَ مُتَنَحِّیاً فَدَنَا مِنْهُ فَقَبَّلَ رَأْسَهُ وَ قَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَوْصِنِی فَقَالَ أُوصِیکَ أَنْ تَتَّقِیَ اللَّهَ فِی دَمِی فَقَالَ مُجِیباً لَهُ مَنْ أَرَادَکَ بِسُوءٍ فَعَلَ اللَّهُ بِهِ وَ جَعَلَ یَدْعُو عَلَی مَنْ یُرِیدُهُ بِسُوءٍ ثُمَّ عَادَ فَقَبَّلَ رَأْسَهُ فَقَالَ یَا عَمِّ أَوْصِنِی فَقَالَ أُوصِیکَ أَنْ تَتَّقِیَ اللَّهَ فِی دَمِی فَقَالَ مَنْ أَرَادَکَ بِسُوءٍ فَعَلَ اللَّهُ بِهِ وَ فَعَلَ ثُمَّ عَادَ فَقَبَّلَ رَأْسَهُ ثُمَّ قَالَ یَا عَمِّ أَوْصِنِی فَقَالَ أُوصِیکَ أَنْ تَتَّقِیَ اللَّهَ فِی دَمِی فَدَعَا عَلَی مَنْ أَرَادَهُ بِسُوءٍ ثُمَّ تَنَحَّی عَنْهُ وَ مَضَیْتُ مَعَهُ فَقَالَ لِی أَخِی یَا عَلِیُّ مَکَانَکَ فَقُمْتُ مَکَانِی فَدَخَلَ مَنْزِلَهُ ثُمَّ دَعَانِی فَدَخَلْتُ إِلَیْهِ فَتَنَاوَلَ صُرَّهًًْ فِیهَا مِائَهًُْ دِینَارٍ فَأَعْطَانِیهَا وَ قَالَ قُلْ لِابْنِ أَخِیکَ یَسْتَعِینُ بِهَا عَلَی سَفَرِهِ قَالَ عَلِیٌّ فَأَخَذْتُهَا فَأَدْرَجْتُهَا فِی حَاشِیَهًِْ رِدَائِی ثُمَّ نَاوَلَنِی مِائَهًًْ أُخْرَی وَ قَالَ أَعْطِهِ أَیْضاً ثُمَّ نَاوَلَنِی صُرَّهًًْ أُخْرَی وَ قَالَ أَعْطِهِ أَیْضاً فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِذَا کُنْتَ تَخَافُ مِنْهُ مِثْلَ الَّذِی ذَکَرْتَ فَلِمَ تُعِینُهُ عَلَی نَفْسِکَ فَقَالَ إِذَا وَصَلْتُهُ وَ قَطَعَنِی قَطَعَ اللَّهُ أَجَلَهُ ثُمَّ تَنَاوَلَ مِخَدَّهًَْ أَدَمٍ فِیهَا ثَلَاثَهًُْ آلَافِ دِرْهَمٍ وَضَحٍ وَ قَالَ أَعْطِهِ هَذِهِ أَیْضاً قَالَ فَخَرَجْتُ إِلَیْهِ فَأَعْطَیْتُهُ الْمِائَهًَْ الْأُولَی فَفَرِحَ بِهَا فَرَحاً شَدِیداً وَ دَعَا لِعَمِّهِ ثُمَّ أَعْطَیْتُهُ الثَّانِیَهًَْ وَ الثَّالِثَهًَْ فَفَرِحَ بِهَا حَتَّی ظَنَنْتُ أَنَّهُ سَیَرْجِعُ وَ لَا یَخْرُجُ ثُمَّ أَعْطَیْتُهُ الثَّلَاثَهًَْ آلَافِ دِرْهَمٍ فَمَضَی عَلَی وَجْهِهِ حَتَّی دَخَلَ عَلَی هَارُونَ فَسَلَّمَ عَلَیْهِ بِالْخِلَافَهًِْ وَ قَالَ مَا ظَنَنْتُ أَنَ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَتَیْنِ حَتَّی رَأَیْتُ عَمِّی مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ (یُسَلَّمُ عَلَیْهِ بِالْخِلَافَهًِْ فَأَرْسَلَ هَارُونُ إِلَیْهِ بِمِائَهًِْ أَلْفِ دِرْهَمٍ فَرَمَاهُ اللَّهُ بِالذُّبَحَهًِْ فَمَا نَظَرَ مِنْهَا إِلَی دِرْهَمٍ وَ لَا مَسَّه.

امام کاظم ( علی‌بن‌جعفر گوید: عمره رجب را گزارده و در مکّه بودیم که محمّدبن‌اسماعیل (نوه‌ی امام صادق (که طایفه‌ی اسماعیلیه به پدر او منتسب هستند) نزد من آمد و گفت: «عمو جان! من خیال رفتن به بغداد را دارم و دوست دارم که با عمویم ابوالحسن (یعنی موسی‌بن‌جعفر (خداحافظی کنم. دلم می‌خواهد تو نیز همراه من باشی، من با او به طرف برادرم که در منزل حوبه بود رهسپار شدیم، اندکی از مغرب گذشته بود، من در زدم، برادرم جواب داد و در را باز کرد، و فرمود: «این کیست»؟ گفتم: «علی است»، فرمود: «اکنون می‌آیم و او وضو را طول می‌داد». من گفتم: «شتاب کنید». فرمود: «شتاب می‌کنم، سپس آمد و پارچه رنگ کرده‌ایی به گردنش بسته بود و پایین آستانه در نشست». من به جانب او خم شدم و سرش را بوسیدم و گفتم: «من برای کاری آمده‌ام که اگر تأیید کنی توفیق خداست و اگر غیر از آن باشد، ما خطای بسیار داریم». فرمود: «چه کار است»؟ گفتم: «این برادرزاده شماست که می‌خواهد با شما خداحافظی کند و به بغداد برود». فرمود: «بگو بیاید». من او را که در کناری ایستاده بود صدا زدم. او نزدیک آمد و سر حضرت را بوسید و گفت: «فدایت شوم! مرا سفارشی کن (پند و موعظه بفرما)». فرمود: «به تو سفارش می‌کنم که درباره‌ی خون من از خدا بترسی». او پاسخ داد: «هرکه درباره‌ی تو بدی خواهد خدا به خودش می‌رساند». و به بدخواه او نفرین می‌کرد تا باز سرش را بوسید و گفت: «عمویم! مرا سفارشی کن». فرمود: «به تو سفارش می‌کنم که درباره‌ی خون من از خدا بترسی». گفت: «هرکه بد شما را خواهد، خدا به خودش می‌رساند». باز سرش را بوسید و گفت: «ای عمو! به من سفارشی کن»، فرمود: «به تو سفارش می‌کنم که درباره‌ی خون من از خدا بترسی». باز او بر بد خواهش نفرین کرد و به کناری رفت، من سوی او رفتم. برادرم به من فرمود: «علی اینجا باش»، من ایستادم، حضرت به اندرون رفت و مرا صدا زد، من نزدش رفتم کیسه‌ای که صد دینار داشت برداشت، به من داد و فرمود: «به پسر برادرت بگو این پول را در سفر کمک خرجش سازد». من آن را گرفتم و در حاشیه عبایم گذاشتم، باز صد دینار دیگر داد و فرمود: «این را هم به او بده». سپس کیسه‌ی دیگری داد و فرمود: «این را هم به او بده». من گفتم: «فدایت شوم، اگر به خاطر آنچه که فرمودی، از او می‌ترسی، چرا او را علیه خود کمک می‌کنی»؟ فرمود: «هرگاه من به او بپیوندم و او از من ببرد، خدا عمرش را قطع می‌کند». سپس یک مخدّه چرمی که سه هزار درهم خالص داشت برداشت و فرمود: «این را هم به او بده». من نزد محمّد رفتم و صد دینار اوّل را به او دادم، بسیار خوشحال شد و عمویش را دعا کرد، سپس کیسه‌ی دوّم و سوّم را دادم، چنان خوشحالی کرد که من گمان کردم باز می‌گردد و به بغداد نمی‌رود، باز سیصددرهم را به او دادم، ولی او راه خود را پیش گرفت و نزد هارون رفت و به‌عنوان خلافت به او سلام کرد و گفت: «من گمان نمی‌کردم که در روی زمین دو خلیفه باشند، تا آنکه دیدم مردم به عمویم موسی‌بن‌جعفر (به‌عنوان خلافت سلام می‌کنند، هارون صد هزار درهم برایش فرستاد، ولی خدا او را به بیماری ذبحه (خنازیر و خناق) مبتلا کرد که نتوانست به یک درهمش نگاه کند و دست برساند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۴۱۸
الکافی، ج۱، ص۴۸۶/ نورالثقلین
۱ -۹
(فاطر/ ۱۱)

الصّادق ( إِنَ أَیَّامَ زَائِرِی الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ (لَا تُعَدُّ مِنْ آجَالِهِم.

امام صادق ( ایّام زیارت امام حسین (جزء عمر زائر شمرده نشده و از اجلشان محسوب نمی‌گردد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۴۲۰
نورالثقلین/ وسایل الشیعهًْ، ج۱۴، ص۴۱۴/ البرهان؛ «بتفاوت»
۱ -۱۰
(فاطر/ ۱۱)

الصّادق ( إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ جَعَلَ لِمَنْ جَعَلَ لَهُ سُلْطَاناً أَجَلًا وَ مُدَّهًًْ مِنْ لَیَالٍ وَ أَیَّامٍ وَ سِنِینَ وَ شُهُورٍ فَإِنْ عَدَلُوا فِی النَّاسِ أَمَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ صَاحِبَ الْفَلَکِ أَنْ یُبْطِئَ بِإِدَارَتِهِ فَطَالَتْ أَیَّامُهُمْ وَ لَیَالِیهِمْ وَ سِنِینُهُمْ وَ شُهُورُهُمْ وَ إِنْ جَارُوا فِی النَّاسِ وَ لَمْ یَعْدِلُوا أَمَرَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی صَاحِبَ الْفَلَکِ فَأَسْرَعَ بِإِدَارَتِهِ فَقَصُرَتْ لَیَالِیهِمْ وَ أَیَّامُهُمْ وَ سِنِینُهُمْ وَ شُهُورُهُمْ وَ قَدْ وَفَی لَهُ عَزَّوَجَلَّ بِعَدَدِ اللَّیَالِی وَ الشُّهُورِ.

امام صادق ( به راستی که خداوند به هر کسی که سلطنت داده مدّتی از شب و روز و سال‌ها و ماه برای آن گذاشته است و اگر با مردم به عدالت رفتار کنند خداوند عزّ‌وجلّ به چرخاننده فلک دستور می‌دهد که آن را به اراده‌اش کند بگرداند؛ پس روزها و شب‌ها و سال‌های آن‌ها طولانی می‌شود، و اگر به مردم ظلم کنند و عدالت نورزند، خداوند تبارک و تعالی به صاحب فلک دستور می‌دهد که آن را تند بگرداند، پس شب ها، روزها و سال‌های آن‌ها کوتاه می‌شود و خدای عزّوجلّ نیز درباره‌ی آن‌ها به همان عدد شب‌ها و ماه‌ها وفا کرده است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۴۲۰
بحار الأنوار، ج۵۵، ص۲۷۱/ نورالثقلین
۱ -۱۱
(فاطر/ ۱۱)

الرّسول ( إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَوْحَی إِلَی نَبِیٍّ مِنْ أَنْبِیَائِهِ أَنْ أَخْبِرْ فُلَانَ الْمَلِکِ أَنِّی مُتَوَفِّیهِ إِلَی کَذَا وَ کَذَا فَأَتَاهُ ذَلِکَ النَّبِیُّ فَأَخْبَرَهُ فَدَعَا اللَّهَ الْمَلِکُ وَ هُوَ عَلَی سَرِیرِهِ حَتَّی سَقَطَ مِنَ السَّرِیرِ وَ قَالَ یَا رَبِّ أَجِّلْنِی حَتَّی یَشِبَّ طِفْلِی وَ أَقْضِیَ أَمْرِی فَأَوْحَی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَی ذَلِکَ النَّبِیِّ أَنِ ائْتِ فُلَانَ الْمَلِکِ فَأَعْلِمْهُ أَنِّی قَدْ أَنْسَیتُ أَجَلَهُ وَ زِدْتُ فِی عُمُرِهِ خَمْسَ عَشْرَهًَْ سَنَهًًْ فَقَالَ ذَلِکَ النَّبِیُّ یَا رَبِّ إِنَّکَ لَتَعْلَمُ أَنِّی لَمْ أَکْذِبْ قَطُّ فَأَوْحَی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَیْهِ إِنَّمَا أَنْتَ عَبْدٌ مَأْمُورٌ فَأَبْلِغْهُ ذَلِکَ وَ اللَّهُ لا یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَل.

پیامبر ( خداوند عزّوجلّ به یکی از پیامبرانش وحی فرمود که به فلان پادشاه خبر بده که در فلان موقع او را قبض روح خواهم کرد! آن پیامبر نزد پادشاه رفت و او را از آن موضوع مطّلع کرد، پادشاه بعد از شنیدن این خبر به دعا و تضرّع پرداخت به‌نحوی که از روی تخت خود به زمین افتاد، او از خداوند چنین درخواست کرد: «خداوندا! به من مهلت بده تا فرزندم جوان شود و کارم را انجام دهد». خداوند به آن پیامبر وحی فرمود که: «نزد پادشاه برو و به او اطّلاع بده که مرگ او را به تأخیر انداختم و پانزده سال به عمر او اضافه کردم». آن پیامبر عرض کرد: «خدایا! تو خود می‌دانی که من تا به حال دروغ نگفته‌ام». خداوند عزّوجلّ به او وحی فرمود: «تو بنده‌ای هستی مأمور، این مطلب را به او ابلاغ کن، خداوند درباره‌ی کارهایش مورد سؤال واقع نمی‌شود».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۴۲۰
بحارالأنوار، ج۱۰، ص۳۳۰/ نورالثقلین
۱ -۱۲
(فاطر/ ۱۱)

الصّادق ( تَجَنَّبُوا الْبَوَائِقَ یُمَدَّ لَکُمْ فِی الْأَعْمَارِ.

امام صادق ( از گناه و ستم دوری کنید، عمرتان طولانی می‌شود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۴۲۲
بحرالعرفان، ج۱۳، ص۱۸۹/ نورالثقلین
۱ -۱۳
(فاطر/ ۱۱)

الرّسول ( یَا عَلِیُّ (مِنْ کَرَامَهًِْ الْمُؤْمِنِ عَلَی اللَّهِ أَنَّهُ لَمْ یَجْعَلْ لِأَجَلِهِ وَقْتاً حَتَّی یَهُمَ بِبَائِقَهًٍْ فَإِذَا هَمَ بِبَائِقَهًٍْ قَبَضَهُ إِلَیْهِ.

پیامبر ( ای علی (از کرامت مؤمن در نزد خداوند آن است که برای او وقتی معیّن قرار نداده است، و هرگاه گرفتار مصیبت و یا شرّی شد او را به‌طرف خود می‌برد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۴۲۲
بحار الأنوار، ج۶۵، ص۱۹/ نورالثقلین
۱ -۱۴
(فاطر/ ۱۱)

الصّادق ( إِنَّ قَائِمَنَا (إِذَا قَامَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ اسْتَغْنَی الْعِبَادُ عَنْ ضَوْءِ الشَّمْسِ وَ ذَهَبَتِ الظَّلَمَهًُْ وَ یُعَمَّرُ الرَّجُلُ فِی مُلْکِهِ حَتَّی یُولَدَ لَهُ أَلْفُ ذَکَرٍ لَا تُولَدُ فِیهِمْ أُنْثَی.

امام صادق ( همانا چون قائم ما (قیام کند زمین به نور پروردگارش روشن می‌شود، و مردم از نور خورشید بی‌نیاز می‌گردند، و تاریکی یک‌سره از میان می‌رود، و مردم در زمان سلطنت آن حضرت عمرهای طولانی می‌کنند تا آنجا که دارای هزار پسر می‌شوند که در میان آن‌ها هیچ دختری متولّد نمی‌شود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۴۲۲
بحار الأنوار، ج۵۲، ص۳۳۷/ نورالثقلین
بیشتر