آیه ۲۷ - سوره فتح

آیه لَقَدْ صَدَقَ اللهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللهُ آمِنينَ مُحَلِّقينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرينَ لا تَخافُونَ فَعَلِمَ ما لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذلِكَ فَتْحاً قَريباً [27]

خداوند آنچه را به پيامبرش در عالم خواب نشان داد راست گفت به‌طور قطع همه‌ي شما به خواست خدا وارد مسجد الحرام مى‌شويد در نهايت امنيّت و درحالى‌كه سرهاى خود را تراشيده يا كوتاه كرده‌ايد و از هيچ‌كس ترس و وحشتى نداريد ولى خداوند چيزهايى را مى‌دانست كه شما نمى‌دانستيد [و در اين تأخير حكمتى بود] و قبل از آن، فتح نزديكى [براى شما] قرار داده است.

خداوند آنچه را به پیامبرش در عالم خواب نشان داد راست گفت به‌طور قطع همه‌ی شما به خواست خدا وارد مسجد الحرام می‌شوید

۱ -۱
(فتح/ ۲۷)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- أَنَّ یَهُودِیّاً مِنْ یَهُودِ الشَّامِ وَ أَحْبَارِهِمْ کَانَ قَدْ قَرَأَ التَّوْرَاهًَْ وَ الْإِنْجِیلَ وَ الزَّبُورَ وَ صُحُفَ الْأَنْبِیَاءِ (علیهم السلام) وَ عَرَفَ دَلَائِلَهُمْ جَاءَ إِلَی مَجْلِسٍ فِیهِ أَصْحَابُ رسول الله (صلی الله علیه و آله) وَ فِیهِمْ علی‌بن‌أبی‌طالب (علیه السلام) وَ ابْنُ‌عَبَّاسٍ (رحمة الله علیه) وَ أَبُو مَعْبَدٍ الْجُهَنِیُّ فَقَالَ یَا أُمَّهًَْ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) مَا تَرَکْتُمْ لِنَبِیٍّ دَرَجَهًًْ وَ لَا لِمُرْسَلٍ فَضِیلَهًًْ إِلَّا نَحَلْتُمُوهَا نَبِیَّکُمْ فَهَلْ تُجِیبُونِّی عَمَّا أَسْأَلُکُمْ عَنْهُ فَکَاعَ الْقَوْمُ عَنْهُ فَقَالَ علی‌بن‌أبی‌طالب (علیه السلام) نَعَمْ مَا أَعْطَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِیّاً دَرَجَهًًْ وَ لَا مُرْسَلًا فَضِیلَهًًْ إِلَّا وَ قَدْ جَمَعَهَا لِمحمد (صلی الله علیه و آله)وَ زَادَ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) عَلَی الْأَنْبِیَاءِ (علیهم السلام) أَضْعَافاً مُضَاعَفَهًًْ فَقَالَ لَهُ الْیَهُودِیُّ فَهَلْ أَنْتَ مُجِیبُنِی قَالَ لَهُ نَعَم فَقَالَ الْیَهُودِیُّ فَإِنَّ هَذَا یُوسُفُ (علیه السلام) قَاسَی مَرَارَهًَْ الْفُرْقَهًِْ وَ حُبِسَ فِی السِّجْنِ تَوَقِّیاً لِلْمَعْصِیَهًِْ فَأُلْقِیَ فِی الْجُبِّ وَحِیداً قَالَ لَهُ عَلِیٌّ (علیه السلام) لَقَدْ کَانَ کَذَلِکَ وَ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) قَاسَی مَرَارَهًَْ الْغُرْبَهًِْ وَ فَارَقَ الْأَهْلَ وَ الْأَوْلَادَ وَ الْمَالَ مُهَاجِراً مِنْ حَرَمِ اللَّهِ تَعَالَی وَ أَمْنِهِ فَلَمَّا رَأَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ کَآبَتَهُ وَ اسْتِشْعَارَهُ الْحُزْنَ أَرَاهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی اسْمَهُ رُؤْیَا تُوَازِی رُؤْیَا یُوسُفَ (علیه السلام) فِی تَأْوِیلِهَا وَ أَبَانَ لِلْعَالَمِینَ صِدْقَ تَحْقِیقِهَا فَقَالَ لَقَدْ صَدَقَ اللهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُؤُسَکُمْ وَ مُقَصِّرِینَ لا تَخافُونَ.

امام علی (علیه السلام)- روزی یکی از علمای یهودی اهل شام که کتب آسمانی تورات و انجیل و زبور و صحف پیامبران (علیهم السلام) را خوانده و بر دلایل و براهین همه‌ی آن‌ها واقف و آگاه بود به مجلسی وارد شد که در آن گروهی از اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله)؛ حضرت امیر (علیه السلام) و ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) و ابن‌مسعود، و ابومعبد الجهنیّ حضور داشتند. یهودی گفت: «ای امّت محمّد هیچ درجه و فضیلتی از انبیاء و مرسلین ترک نگفتید جز آنکه همه‌ی آن‌ها را به پیامبر خودتان نسبت دادید، حال حاضرید به سؤالات من در آن مورد پاسخ گویید»؟ با این سؤال همه خاموش شده و هیچ نگفتند. حضرت امیر (علیه السلام) وقتی این‌گونه دید فرمود: «آری من حاضرم». یهودی گفت: «یوسف تلخ کامی فراق را با تمام ناراحتیش تحمّل کرد و زندانی کشید تا از معصیت محفوظ بماند. او را تنها میان چاه انداختند». علی (علیه السلام) فرمود: «همین‌طور است محمّد (صلی الله علیه و آله) سختی غربت را کشید و از خانواده و فرزندان و مال خود فاصله گرفت و از حرم خدا و جایگاه امن پروردگار مهاجرت نمود وقتی خداوند ناراحتی و حزن او را دید خوابی شبیه رؤیای یوسف (علیه السلام) در تأویل به او نشان داد و برای جهانیان راستی آن رؤیا را آشکار کرد فرمود: لَقَدْ صَدَقَ اللهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ المَسْجِدَ الحَرامَ إِنْ شاءَ اللهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُؤُسَکُمْ وَ مُقَصِّرِینَ لا تَخافُون.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص۴۸۲
بحارالأنوار، ج۱۰، ص۳۳/ بحارالأنوار، ج۱۷، ص۲۸۰/ الاحتجاج، ج۱، ص۲۱۵/ نورالثقلین
۱ -۲
(فتح/ ۲۷)

الصّادق (علیه السلام)- عَنْ أَبِی‌بَصِیرٍ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام): جُعِلْتُ فِدَاکَ، الرُّؤْیَا الصَّادِقَهًُْ وَ الْکَاذِبَهًُْ مَخْرَجُهُمَا مِنْ مَوْضِعٍ وَاحِدٍ، قَالَ: صَدَقْتَ؛ أَمَّا الْکَاذِبَهًُْ الْمُخْتَلِفَهًُْ، فَإِنَّ الرَّجُلَ یَرَاهَا فِی أَوَّلِ لَیْلَهًٍْ فِی سُلْطَانِ الْمَرَدَهًِْ الْفَسَقَهًِْ، وَ إِنَّمَا هِیَ شَیْءٌ یُخَیَّلُ إِلَی الرَّجُلِ وَ هِیَ کَاذِبَهًٌْ مُخَالِفَهًٌْ، لَاخَیْرَ فِیهَا؛ وَ أَمَّا الصَّادِقَهًُْ إِذَا رَآهَا بَعْدَ الثُّلُثَیْنِ مِنَ اللَّیْلِ مَعَ حُلُولِ الْمَلَائِکَهًِْ وَ ذلِکَ قَبْلَ السَّحَرِ، فَهِیَ صَادِقَهًٌْ لَاتَخَلَّفُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ، إِلَّا أَنْ یَکُونَ جُنُباً، أَوْ یَنَامَ عَلی غَیْرِ طَهُورٍ وَ لَمْ یَذْکُرِ اللَّهَ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ حَقِیقَهًَْ ذِکْرِهِ، فَإِنَّهَا تَخْتَلِفُ وَ تُبْطِئُ عَلی صَاحِبِهَا.

امام صادق (علیه السلام)- ابوبصیر گوید: به امام صادق (علیه السلام) گفتم: «فدایت شوم! خواب راست و دروغ از یکجا برمی‌آیند»؟ فرمود: «خوب گفتی امّا خواب دروغ پریشان این است که مرد آن را در آغاز شب هنگام تسلّط دیوهای سرکش و بدکار بیند و همانا چیز است که در خیال مرد افتاده دروغ است و بی‌سود، و امّا خواب درست را پس از گذشت شب با آمدن فرشته‌ها پیش از سحرگاه می‌بیند که درست است و پریشان نیست. ان‌شاءاللَّه مگر آنکه جنب باشد یا بی‌وضوء و ناپاک یا یاد خدا را نکرده باشد چنانچه باید که پریشان باشد و به کندی اثر بخشد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص۴۸۴
الکافی، ج۱۵، ص۲۲۴/ نورالثقلین

در نهایت امنیّت

۲ -۱
(فتح/ ۲۷)

الصّادق (علیه السلام)- عَنِ الْحَسَنِ‌بْنِ‌زِیَادٍ الْعَطَّارِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) إِنَّهُمْ یَقُولُونَ لَنَا: أَ مُؤْمِنُونَ أَنْتُمْ؟ فَنَقُولُ: نَعَمْ. فَیَقُولُونَ: أَ لَیْسَ الْمُؤْمِنُونَ فِی الْجَنَّهًِْ؟ فَنَقُولُ: بَلَی. فَیَقُولُونَ: أَ فَأَنْتُمْ فِی الْجَنَّهًِْ؟ فَإِذَا نَظَرْنَا إِلَی أَنْفُسِنَا ضَعُفْنَا وَ انْکَسَرْنَا عَنِ الْجَوَابِ قَالَ: فَقَالَ (علیه السلام): إِذَا قَالُوا لَکُمْ أَ مُؤْمِنُونَ أَنْتُمْ فَقُولُوا نَعَمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ. قَالَ: قُلْتُ: فَإِنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّمَا اسْتَثْنَیْتُمْ لِأَنَّکُمْ شُکَّاکٌ. قَالَ: فَقُولُوا لَهُمْ وَ اللَّهِ مَا نَحْنُ بِشُکَّاکٍ وَ لَکِنِ اسْتَثْنَیْنَا کَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ‌وَ‌جَلَ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللهُ آمِنِینَ وَ هُوَ یَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَدْخُلُونَهُ أَوَّلًا وَ قَدْ سَمَّی اللَّهُ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ الْمُؤْمِنِینَ بِالْعَمَلِ الصَّالِحِ مُؤْمِنِینَ وَ لَمْ یُسَمِّ مَنْ رَکِبَ الْکَبَائِرَ وَ مَا وَعَدَ اللَّهُ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ عَلَیْهِ النَّارَ فِی قُرْآنٍ وَ لَا أَثَرٍ وَ لَا نُسَمِّیهِمْ بِالْإِیمَانِ بَعْدَ ذَلِکَ الْفِعْل.

امام صادق (علیه السلام)- حسن‌بن‌زیاد عطار گوید: خدمت امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: «مخالفان ما از ما می‌پرسند: آیا شما مؤمن هستید»؟ پاسخ می‌دهیم: «آری! ان‌شاءالله». آن‌ها مجدّداً سؤال می‌کنند: «مگر نه اینکه مؤمنان در بهشت هستند»؟ پاسخ می‌دهیم: «بلی»! آن‌ها می‌پرسند: «پس آیا شما هم در بهشت خواهید بود»؟ دراین‌هنگام وقتی به خودمان می‌نگریم از پاسخ‌دادن به سؤال آن‌ها عاجز می‌مانیم». امام فرمود: «اگر از شما پرسیدند: آیا مؤمن هستید»؟ پاسخ بدهید: «آری! ان‌شاءالله». عرض کردم: «آن‌ها می‌گویند: شما به این علّت (ان‌شاءالله می‌گویید) که نسبت به ایمان خود شک و تردید دارید». امام فرمود: «به آن‌ها بگویید: به خدا قسم! ما دراین‌باره هیچ تردیدی نداریم. امّا به این علّت (ان‌شاءالله) می‌گوییم که خداوند در آیه‌ی زیر این عبارت را آورده است: لتَدْخُلنَّ المَسْجِدَ الحَرَامَ إِن شَاء اللهُ آمِنِینَ با این وجود خداوند از همان ابتدا می‌دانست که آن‌ها وارد مسجد الحرام خواهند شد. خداوند، مؤمنان را به خاطر انجام اعمال نیک، مؤمن نامیده است و نام مؤمن را بر کسانی که مرتکب گناهان کبیره می‌شوند و سایر گناهانی را که خداوند متعال، آتش را مجازات آن‌ها در قرآن ذکر کرده است، انجام می‌دهند، نگذاشته است. بنابراین پس از ارتکاب آن عمل، آن‌ها را مؤمن نمی‌داند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص۴۸۴
بحارالأنوار، ج۶۶، ص۷۲/ معانی الأخبار، ص۴۱۳/ البرهان

در نهایت امنیّت و درحالی‌که سرهای خود را تراشیده یا کوتاه کرده‌اید و از هیچ‌کس ترس و وحشتی ندارید ولی خداوند چیزهایی را می‌دانست که شما نمی‌دانستید

۳ -۱
(فتح/ ۲۷)

الباقر (علیه السلام)- لَیْسَ عَلَیَّ النِّسَاءِ الْحَلْقُ إنَّما یُقَصِّرُونَ مِنْ شُعُورِهِنَّ.

امام باقر (علیه السلام)- تحلیق بر زنان واجب نیست بلکه از موی خویش تقصیر می‌نمایند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص۴۸۶
نورالثقلین
۳ -۲
(فتح/ ۲۷)

الصّادق (علیه السلام)- عَنْ أَبِی‌بَصِیرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی‌عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) الْفَرْقُ مِنَ السُّنَّهًِْ قَالَ لَا قُلْتُ فَهَلْ فَرَقَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) قَالَ نَعَمْ قُلْتُ کَیْفَ فَرَقَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) وَ لَیْسَ مِنَ السُّنَّهًِْ قَالَ مَنْ أَصَابَهُ مَا أَصَابَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) یَفْرُقُ کَمَا فَرَقَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) فَقَدْ أَصَابَ سُنَّهًَْ رسول الله (صلی الله علیه و آله) وَ إِلَّا فَلَا قُلْتُ لَهُ کَیْفَ ذَلِکَ قَالَ إِنَّ رسول الله (صلی الله علیه و آله) حِینَ صُدَّ عَنِ الْبَیْتِ وَ قَدْ کَانَ سَاقَ الْهَدْیَ وَ أَحْرَمَ أَرَاهُ اللَّهُ الرُّؤْیَا الَّتِی أَخْبَرَهُ اللَّهُ بِهَا فِی کِتَابِهِ إِذْ یَقُولُ لَقَدْ صَدَقَ اللهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُؤُسَکُمْ وَ مُقَصِّرِینَ لا تَخافُونَ فَعَلِمَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) أَنَّ اللَّهَ سَیَفِی لَهُ بِمَا أَرَاهُ فَمِنْ ثَمَّ وَفَّرَ ذَلِکَ الشَّعْرَ الَّذِی کَانَ عَلَی رَأْسِهِ حِینَ أَحْرَمَ انْتِظَاراً لِحَلْقِهِ فِی الْحَرَمِ حَیْثُ وَعَدَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَمَّا حَلَقَهُ لَمْ یُعِدْ فِی تَوْفِیرِ الشَّعْرِ وَ لَا کَانَ ذَلِکَ مِنْ قَبْلِه.

امام صادق (علیه السلام)- از ابوبصیر روایت شده که گفت: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: « «فرق» بازکردن در وسط موی سر از سنّت است»؟ فرمود: «نه»، گفتم: «آیا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هیچ وقت برای موی سرش «فرق» گذاشت»؟ فرمود: «آری». عرضه داشتم: «چگونه می‌شود که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) این کار را انجام دهد و حال آنکه از «سنّت» نباشد»؟!. فرمود: «هرکس در وضعی قرار بگیرد که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در آن وضع قرار داشت می‌بایست مانند آن حضرت موی سرش را تفریق نماید». گفتم: «چه بود»؟ فرمود: «در سال ششم هجرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از مدینه عازم بیت اللَّه الحرام شد، و احرام حج بست و قربانی هم با خود همراه برد، پس از آنکه کفّار قریش مانع ورود آن حضرت به مکّه شدند، برطبق آیه: لَقَدْ صَدَقَ اللهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمسْجِدَ الحَرامَ إِنْ شاءَ اللهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُؤُسَکُمْ وَ مُقَصِّرِینَ لا تَخافُونَ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دانست که در آینده‌ی نزدیکی به سلامت وارد مکّه معظمه خواهد شد، لذا موی سرش را تقصیر نکرد و از زمانی‌که احرام بسته بود تا سال بعد همچنان موی سرش باقی بود که به ناچار نیازمند تفریق گردید ولی پس از انجام عمل حج و تراشیدن موی سر، آن حضرت دیگر موی سرش را بلند نکرد، و نه قبل از وضع نامبرده، موی سرش را می‌گذاشت که آنقدر بلند شود که احتیاج به «تفریق» داشته باشد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص۴۸۶
الکافی، ج۶، ص۴۸۶/ وسایل الشیعهًْ، ج۲، ص۱۰۹/ بحارالأنوار، ج۱۶، ص۱۸۹؛ «فقد اصاب سنهًْ رسول الله (ص)» محذوف و «الرؤیا التی ... الله رسوله» محذوف/ نورالثقلین
۳ -۳
(فتح/ ۲۷)

الصّادق (علیه السلام)- عن سُلَیْمَانَ‌بْنِ‌مِهْرَانَ قَالَ قُلْتُ لِجَعْفَرِ‌بْنِ‌مُحَمَّدٍ (علیه السلام) وَ کَیْفَ صَارَ الصَّرُورَهًُْ یُسْتَحَبُّ لَهُ دُخُولُ الْکَعْبَهًِْ دُونَ مَنْ قَدْ حَجَّ فَقَالَ لِأَنَّ الصَّرُورَهًَْ قَاضِی فَرْضٍ مَدْعُوٍّ إِلَی حَجِّ بَیْتِ اللَّهِ فَیَجِبُ أَنْ یَدْخُلَ الْبَیْتَ الَّذِی دُعِیَ إِلَیْهِ لِیُکْرَمَ فِیهِ فَقُلْتُ وَ کَیْفَ صَارَ الْحَلْقُ عَلَیْهِ وَاجِباً دُونَ مَنْ قَدْ حَجَّ فَقَالَ لِیَصِیرَ بِذَلِکَ مُوسَماً بِسِمَهًِْ الْآمِنِینَ أَ لَا تَسْمَعُ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُؤُسَکُمْ وَ مُقَصِّرِینَ لا تَخافُونَ.

امام صادق (علیه السلام)- از سلیمان‌بن‌مهران نقل است که به جعفربن‌محمّد (علیه السلام) گفتم: «چگونه است که برای صروره (کسی که سفر اوّل حج اوست) مستحبّ است که به کعبه داخل شود، ولی برای کسی که به حجّ رفته باشد استحباب ندارد»؟ فرمود: «زیرا صروره اداکننده‌ی امر واجبی و دعوت شده به حجّ بیت اللَّه است ازاین‌رو واجب است که به آن بیتی که به زیارت آن دعوت شده است داخل شود، تا در آنجا مورد تکریم واقع شود». گفتم: «و چگونه است که تراشیدن سر بر او واجب شده، و بر دیگران واجب نشده است»؟ فرمود: «این عمل برای آن است که صروره به نشان «آمنین» آراسته گردد، آیا کلام خداوند عزّوجلّ را نشنیده‌ای که می‌فرماید: لَتَدْخُلُنَّ المَسْجِدَ الحَرامَ إِنْ شاءَ اللهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُؤُسَکُمْ وَ مُقَصِّرِینَ لا تَخافُونَ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص۴۸۶
من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۲۳۸/ بحارالأنوار، ج۹۶، ص۳۹/ علل الشرایع، ج۲، ص۴۴۹/ نورالثقلین؛ «فدعوا» بدل «مدعو» و «فیحب» بدل «فیجب
۳ -۴
(فتح/ ۲۷)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ عَلِیٍّ (علیه السلام) أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَالَ: اللَّهُمَّ ارْحَمِ الْمُحَلِّقِینَ. فَقِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ الْمُقَصِّرِینَ؟ فَقَالَ: ارْحَمِ الْمُحَلِّقِینَ. فَقِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ الْمُقَصِّرِینَ؟ حَتَّی قَالُوا لَهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ فِی الرَّابِعَهًِْ قَالَ (صلی الله علیه و آله): اللَّهُمَّ ارْحَمِ الْمُحَلِّقِینَ وَ الْمُقَصِّرِینَ فَالْحَلْقُ أَفْضَلُ وَ التَّقْصِیرُ یُجْزِی قَالَ اللَّهُ تَعَالَی: لَقَدْ صَدَقَ اللهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُؤُسَکُمْ وَ مُقَصِّرِینَ فَبَدَأَ بِالْحَلْقِ وَ هُوَ أَفْضَل.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- امام علی (علیه السلام) نقل کرده است: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «خدایا بر تحلیق‌کنندگان ترحّم فرما». عرض شد: «یا رسول الله (صلی الله علیه و آله) برای قصرکنندگان دعا نمی‌فرمایید». فرمود: «خدایا بر حلق‌کنندگان ترحّم فرما». عرض شد: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برای مقصّرین دعا نمایید». تا اینکه سه مرتبه این مطلب را تکرار نمودند و در مرتبه‌ی چهارم فرمود: «خدایا تحلیق‌کنندگان و تقصیرکنندگان را مورد رحمت خویش قرار بده». بنابراین حلق افضل است و تقصیر مجزی و کفایت‌کننده است. خداوند متعال می‌فرماید: لَقَدْ صَدَقَ اللهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ المَسْجِدَ الحَرامَ إِنْ شاءَ اللهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُؤُسَکُمْ وَ مُقَصِّرِینَ و چون حلق در ابتدا آمده نشانه‌ی برتری آن می‌باشد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص۴۸۶
دعایم الإسلام، ج۱، ص۳۳۰/ مستدرک الوسایل، ج۱۰، ص۱۳۴؛ «فقال و المقصرین فی الرابعه» محذوف و فی موضعه: «حتی قالوا له ثلاث ... المحلقین و المقصرین»/ بحارالأنوار، ج۹۶، ص۳۰۲

قبل از آن، فتح نزدیکی [برای شما] قرار داده است

۴ -۱
(فتح/ ۲۷)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه)- فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذلِکَ فَتْحاً قَرِیباً یَعْنِی فَتْحَ خَیْبَرَ لِأَنَّ رَسُولَ اللهِ (صلی الله علیه و آله) لَمَّا رَجَعَ مِنْ حُدَیْبِیَهًَْ غَزَا خَیْبَرَ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- فَجَعَل مِن دُونِ ذَلکَ فَتْحًا قَرِیبًا که منظور از فتح قریب، فتح خیبر بود. زیرا پیامبر (صلی الله علیه و آله) به مجرّد اینکه از حدیبیّه به مدینه بازگشت، خیبر را فتح کرد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص۴۸۸
نورالثقلین/ البرهان
بیشتر