آیه ۲ - سوره ملک

آیه الَّذي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزيزُ الْغَفُورُ [2]

آن كس كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدام‌يك از شما بهتر عمل مى‌كنيد، و او توانا و آمرزنده است.

آن کس که مرگ و حیات را آفرید

۱ -۱
(ملک/ ۲)

الباقر (علیه السلام)- إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَل‌خَلَقَ الْحَیَاهًَْ قَبْلَ الْمَوْتِ.

امام باقر (علیه السلام)- به‌راستی که خداوند زندگی را پیش از مردن آفرید.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۶، ص۴۱۴
نورالثقلین
۱ -۲
(ملک/ ۲)

الباقر (علیه السلام)- الْحَیَاهًُْ وَ الْمَوْتُ خَلْقَانِ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ فَإِذَا جَاءَ الْمَوْتُ فَدَخَلَ فِی الْإِنْسَانِ لَمْ یَدْخُلْ فِی شَیْءٍ إِلَّا وَ قَدْ خَرَجَتْ مِنْهُ الْحَیَاهًُْ.

امام باقر (علیه السلام)- زندگی و مرگ دو آفریده‌ی خداوند هستند. اگر مرگ بیاید و به انسان روی آورد، داخل در او می شود و مرگ داخل چیزی نمی‌شود مگر اینکه زندگی از آن خارج بشود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۶، ص۴۱۴
الکافی، ج۳، ص۲۵۹/ البرهان/ نورالثقلین
۱ -۳
(ملک/ ۲)

الصّادق (علیه السلام)- مُوسَی‌بْنِ‌جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: قِیلَ لِلصَّادِقِ (علیه السلام) صِفْ لَنَا الْمَوْتَ قَالَ لِلْمُؤْمِنِ کَأَطْیَبِ رِیحٍ یَشَمُّهُ فَیَنْعُسُ لِطِیبِهِ وَ یَنْقَطِعُ التَّعَبُ وَ الْأَلَمُ کُلُّهُ عَنْهُ وَ لِلْکَافِرِ کَلَسْعِ الْأَفَاعِیِّ وَ لَدْغِ الْعَقَارِبِ وَ أَشَدَّ قِیلَ فَإِنَّ قَوْماً یَقُولُونَ إِنَّهُ أَشَدُّ مِنْ نَشْرٍ بِالْمَنَاشِیرِ وَ قَرْضٍ بِالْمَقَارِیضِ وَ رَضْخٍ بِالْأَحْجَارِ وَ تَدْوِیرِ قُطْبِ الْأَرْحِیَهًْ عَلَی الْأَحْدَاقِ قَالَ کَذَلِکَ هُوَ عَلَی بَعْضِ الْکَافِرِینَ وَ الْفَاجِرِینَ أَ لَا تَرَوْنَ مِنْهُمْ مَنْ یُعَایِنُ تِلْکَ الشَّدَائِدَ فَذَلِکُمُ الَّذِی هُوَ أَشَدُّ مِنْ هَذَا الْأَمْرِ عَذَابُ الْآخِرَهًْ فَإِنَّهُ أَشَدُّ مِنْ عَذَابِ الدُّنْیَا قِیلَ فَمَا بَالُنَا نَرَی کَافِراً یَسْهُلُ عَلَیْهِ النَّزْعُ فَیَنْطَفِی وَ هُوَ یُحَدِّثُ وَ یَضْحَکُ وَ یَتَکَلَّمُ وَ فِی الْمُؤْمِنِینَ أَیْضاً مَنْ یَکُونُ کَذَلِکَ وَ فِی الْمُؤْمِنِینَ وَ الْکَافِرِینَ مَنْ یُقَاسِی عِنْدَ سَکَرَاتِ الْمَوْتِ هَذِهِ الشَّدَائِدَ فَقَالَ مَا کَانَ مِنْ رَاحَهًْ لِلْمُؤْمِنِ هُنَاکَ فَهُوَ تَعْجِیلُ ثَوَابٍ وَ مَا کَانَ مِنْ شَدِیدٍ فَتَمْحِیصُهُ مِنْ ذُنُوبِهِ لِیَرِدَ الْآخِرَهًَْ نَقِیّاً نَظِیفاً مُسْتَحِقّاً لِلثَّوَابِ الْأَبَدِ لَا مَانِعَ لَهُ دُونَهُ وَ مَا کَانَ مِنْ سُهُولَهًْ هُنَاکَ عَلَی الْکَافِرِ فَلِیُوَفَّی أَجْرَ حَسَنَاتِهِ فِی الدُّنْیَا لِیَرِدَ الْآخِرَهًَْ وَ لَیْسَ لَهُ إِلَّا مَا یُوجِبُ عَلَیْهِ الْعَذَابَ وَ مَا کَانَ مِنْ شِدَّهًْ عَلَی الْکَافِرِ هُنَاکَ فَهُوَ ابْتِدَاءُ عَذَابِ اللَّهِ لَهُ ذَلِکُمْ بِأَنَّ اللَّهَ عَدْلٌ لَا یَجُور.

امام صادق (علیه السلام)- امام کاظم (علیه السلام) فرمود: به امام صادق (علیه السلام) عرض شد: «مرگ را برای ما توصیف فرمایید»؟ حضرت فرمود: «مرگ برای مؤمن مثل خوشترین بویی است که آن را استشمام کرده و به خاطر خوش‌بودنش حالت چرتی بر او عارض شود و به‌دنبالش تمام رنج‌ها و محنت‌ها تمام می‌شود و برای کافر همچون گزیدن افعی‌ها و نیش عقرب‌ها یا سخت‌تر از این‌ها است». عرض شد: جماعتی می‌گویند: «مرگ سخت‌تر و دردش شدیدتر از بریدن با ارّه و چیدن با قیچی و کوبیدن با سنگ و گردیدن قطب آسیاب در چشم می‌باشد». حضرت فرمود: «نسبت به برخی از کافرین و فاجرین البتّه همین‌طور است مگر نمی‌بینی برخی از ایشان چنین رنج‌هایی را کشیده و متحمّل می‌شوند، ایشان همان کسانی هستند که درد مرگ بر آن‌ها شدیدتر و سخت‌تر از آنچه ذکر شد می‌باشد. توجّه داشته باش این عذاب دنیا است و عذاب آخرت محقّقا شدیدتر از عذاب دنیا خواهد بود». عرض شد: «پس چرا برخی از کفّار را می‌بینیم که حالت نزع و جان‌دادنشان سهل بوده به‌طوری که درحال صحبت‌نمودن و خندیدن تکلّم‌کردن خاموش می‌شوند و بعضی از مؤمنین نیز همین‌طور می‌باشند ولی پاره‌ای از اهل ایمان و کفر را مشاهده کرده‌ایم که هنگام سکرات مرگ این شدائد و سختی‌ها را رفته‌رفته و کم‌کم متحمّل می‌شوند»؟ حضرت فرمود: «اگر مؤمنی را دیدی که به سهولت از دنیا رفت این از باب آن است که ثوابش را خداوند به تأخیر نیانداخت بلکه عاجلا به او مرحمت فرموده و اگر مؤمنی سخت جان داد به خاطر محونمودن گناهانش بوده تا در آخرت پاک و پاکیزه وارد شده و مستحق ثواب دائم و ابدی باشد و اگر کافری به راحتی و سهولت از دنیا رفت به خاطر آن است که حقّ تبارک‌وتعالی اجر حسنات و اعمال نیکش را که در دنیا انجام داده بدین‌ترتیب عنایت فرموده تا در آخرت وقتی وارد شد عملی نداشته باشد مگر آنچه که موجب عذاب و عقوبت است و اگر کافری به سختی و شدّت جان داد این سختی آغاز عذاب او است که استحقاقش را دارد و خداوند هرگز جور و ستم نمی‌کند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۶، ص۴۱۴
عیون أخبارالرضا، ج۱، ص۲۷۴/ نورالثقلین
۱ -۴
(ملک/ ۲)

السّجّاد (علیه السلام)- مُحَمَّدُ‌بْنُ‌عَلِیٍّ (علیه السلام) قِیلَ لِعَلِیِّ‌بْنِ‌الْحُسَیْنِ (علیه السلام) مَا الْمَوْتُ قَالَ لِلْمُؤْمِنِ کَنَزْعِ ثِیَابٍ وَسِخَهًْ قَمِلَهًْ وَ فَکِّ قُیُودٍ وَ أَغْلَالٍ ثَقِیلَهًْ وَ الِاسْتِبْدَالِ بِأَفْخَرِ الثِّیَابِ وَ أَطْیَبِهَا رَوَائِحَ وَ أَوْطَإِ الْمَرَاکِبِ وَ آنَسِ الْمَنَازِلِ وَ لِلْکَافِرِ کَخَلْعِ ثِیَابٍ فَاخِرَهًْ وَ النَّقْلِ عَنْ مَنَازِلَ أَنِیسَهًْ وَ الِاسْتِبْدَالِ بِأَوْسَخِ الثِّیَابِ وَ أَخْشَنِهَا وَ أَوْحَشِ الْمَنَازِلِ وَ أَعْظَمِ الْعَذَاب وَ قِیلَ لِمُحَمَّدِ‌بْنِ‌عَلِیٍّ (علیه السلام) مَا الْمَوْتُ قَالَ هُوَ النَّوْمُ الَّذِی یَأْتِیکُمْ کُلَّ لَیْلَهًْ إِلَّا أَنَّهُ طَوِیلٌ مُدَّتُهُ لَا یُنْتَبَهُ مِنْهُ إِلَّا یَوْمَ الْقِیَامَهًْ.

امام سجاد (علیه السلام)- امام باقر (علیه السلام) فرمود: از امام سجّاد (علیه السلام) سؤال شد: «مرگ چیست»؟ فرمود: «برای مؤمن چون کندن جامه‌ی چرکین شپشین و غل‌های سنگین و به عوض آن پوشیدن فاخرترین لباس‌ها و خوشبوترین جام‌ها و سواری رهوارترین مرکب‌ها و سکنای دلنشین‌ترین منزل‌ها و برای کافر چون افکندن جامه‌های فاخر و انتقال از منزل‌های دلنشین و به دل‌گرفتن چرکین‌ترین جام‌ها و درشت‌ترین لباس‌ها و موحش‌ترین منزل‌ها و عظیم‌ترین عذاب‌ها». و از امام باقر (علیه السلام) سؤال شد: «مرگ چیست»؟ فرمود: «همان خوابیست که شما را هر شب می‌آید مگر آنکه مدّتش طولانی است و از آن خواب تا روز قیامت بیدار نمی‌شوید».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۶، ص۴۱۶
معانی الأخبار، ص۲۸۹/ بحرالعرفان، ج۱۶، ص۱۰۲/ نورالثقلین؛ «قیل لعلی بن الحسین (... اعظم العذاب» محذوف و «لاینتبه» بدل «لاینبه»

تا شما را بیازماید که کدام‌یک از شما بهتر عمل می‌کنید، و او توانا و آمرزنده است

۲ -۱
(ملک/ ۲)

الصّادق (علیه السلام)- عَنْ سُفْیَانَ‌بْنِ‌عُیَیْنَهًَْ عَنْ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا قَالَ لَیْسَ یَعْنِی أَکْثَرَ عَمَلًا وَ لَکِنْ أَصْوَبَکُمْ عَمَلًا وَ إِنَّمَا الْإِصَابَهًُْ خَشْیَهًُْ اللَّهِ وَ النِّیَّهًُْ الصَّادِقَهًُْ وَ الْحَسَنَهًُْ ثُمَّ قَالَ الْإِبْقَاءُ عَلَی الْعَمَلِ حَتَّی یَخْلُصَ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ وَ الْعَمَلُ الْخَالِصُ الَّذِی لَا تُرِیدُ أَنْ یَحْمَدَکَ عَلَیْهِ أَحَدٌ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ وَ النِّیَّهًُْ أَفْضَلُ مِنَ الْعَمَلِ أَلَا وَ إِنَّ النِّیَّهًَْ هِیَ الْعَمَلُ.

امام صادق (علیه السلام)- سفیان‌بن‌عیینه گوید: امام صادق (علیه السلام) درباره‌ی سخن خداوند عزّوجلّ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا، فرمود: «نه به‌معنای این است که عملش از نظر کثرت و فراوانی بیشتر باشد، بلکه عملش درست‌تر باشد، و درست‌بودن عمل در ترس از خداوند و نیّت صادق و نیکی می‌باشد». سپس فرمود: «خالص گردانیدن عمل از خود عمل دشوارتر است، و عمل خالص عبارت است از؛ آنکه نخواهی کسی به جز خداوند عزّوجلّ به خاطر آن تو را پاداش دهد، و نیّت همان عمل است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۶، ص۴۱۶
الکافی، ج۲، ص۱۶/ بحارالأنوار، ج۶۷، ص۲۳۰/ بحارالأنوار، ج۶۷، ص۲۵۰/ البرهان
۲ -۲
(ملک/ ۲)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- قَالَ أَبُو قَتَادَهًْ سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَی أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا مَا عَنَی بِهِ فَقَالَ یَقُولُ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَقْلًا ثُمَّ قَالَ (صلی الله علیه و آله) أَتَمُّکُمْ عَقْلًا وَ أَشَدُّکُمْ لِلَّهِ خَوْفاً وَ أَحْسَنُکُمْ فِیمَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ وَ نَهَی عَنْهُ نَظَراً وَ إِنْ کَانَ أَقَلَّکُمْ تَطَوُّعاً.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ابوقتاده گوید: از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) درباره‌ی معنای آیه: أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا سؤال کردم. فرمود: «یعنی کدام‌یک از شما عقل و خردش بهتر است»؟ سپس فرمود: «یعنی آن‌کس که عقلش کامل‌تر و خوف و ترسش از خدا بیشتر و شدیدتر و درباره‌ی اوامر و نواهی خدا اندیشه و دقّت او نیکوتر باشد؛ گرچه از نظر انجام کارهای مستحبی کمتر از همه باشد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۶، ص۴۱۶
بحارالأنوار، ج۶۷، ص۲۳۲/ نورالثقلین
۲ -۳
(ملک/ ۲)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنِ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) أَنَّهُ تَلَا قَوْلَهُ تَبارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ إِلَی قَوْلِهِ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ثُمَّ قَالَ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَقْلًا وَ أَوْرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ أَسْرَعُ فِی طَاعَهًِْ اللَّهِ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- از پیامبر (صلی الله علیه و آله) روایت شده است آیه: تَبارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ المُلْکُ ... أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا تلاوت کرد و سپس فرمود: «کدام‌یک از شما عقل و خردش کامل‌تر و بهتر و اجتناب و دوری او از محرّمات الهی بیشتر و در انجام فرمان خدا سریع‌تر است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۶، ص۴۱۶
بحارالأنوار، ج۶۷، ص۲۳۳/ نورالثقلین
۲ -۴
(ملک/ ۲)

الهادی (علیه السلام)- وَ أَمَّا آیَاتُ الْبَلْوَی بِمَعْنَی الِاخْتِبَارِ قَوْلُه لِیَبْلُوَکُمْ فِی ما آتاکُمْ و قوله ثُمَّ صَرَفَکُمْ عَنْهُمْ لِیَبْتَلِیَکُمْ و قوله إِنَّا بَلَوْناهُمْ کَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنَّةِ و قوله خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً.

امام هادی (علیه السلام)- اما آیاتی که در آنها ابتلا به معنای آزمون است؛ این سخن خداوند: خدا می‌خواهد شما را در آنچه به شما بخشیده بیازماید (مائده/۴۸) و این سخن خداوند: سپس خداوند شما را از آنان منصرف ساخت [و پیروزی شما به شکست انجامی] تا شما را آزمایش کند (آل عمران/۱۵۲) و نیز این سخن خداوند متعال: ما آنها را آزمودیم، همان گونه که «صاحبان باغ» را آزمایش کردیم (قلم/۱۷) و این سخن خدای متعال: خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۶، ص۴۱۸
تحف العقول، ص۴۷۴
۲ -۵
(ملک/ ۲)

علیّ‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه)- الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ قَالَ: قَدَّرَهُمَا وَ مَعْنَاهُ قَدَّرَ الْحَیَاهًَْ ثُمَّ الْمَوْتَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا أَیْ یَخْتَبِرُکُمْ بِالْأَمْرِ وَ النَّهْیِ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ، آن را مقدّر کرد، و منظورش این است که زندگی را مقدّر کرد و سپس مرگ را مقدّر کرد. لِیَبْلُوَکُمْ یعنی شما را به وسیله امر و نهی امتحان می‌کند؛ کدام‌یک از شما بهتر عمل می‌کنید، و او توانا و آمرزنده است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۶، ص۴۱۸
القمی، ج۲، ص۳۷۸ و البرهان؛ «و هو العزیز الغفور» زیادهًْ/ نورالثقلین؛ «لیبلوکم ... احسن عملا» محذوف
۲ -۶
(ملک/ ۲)

الصّادق (علیه السلام)- هِشَامُ‌بْنُ‌الْحَکَمِ أَنَّهُ سَأَلَ الزِّنْدِیقُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) لِأَیِ عِلَّهًْ خَلَقَ الْخَلْقَ وَ هُوَ غَیْرُ مُحْتَاجٍ إِلَیْهِمْ وَ لَا مُضْطَرٍّ إِلَی خَلْقِهِمْ وَ لَا یَلِیقُ بِهِ الْعَبَثُ بِنَا قَالَ خَلَقَهُمْ لِإِظْهَارِ حِکْمَتِهِ وَ إِنْفَاذِ عِلْمِهِ وَ إِمْضَاءِ تَدْبِیرِهِ قَالَ وَ کَیْفَ لَا یَقْتَصِرُ عَلَی هَذِهِ الدَّارِ فَیَجْعَلَهَا دَارَ ثَوَابِهِ وَ مَحْبِسَ عِقَابِهِ قَالَ إِنَّ هَذِهِ دَارُ بَلَاءٍ وَ مَتْجَرُ الثَّوَابِ وَ مُکْتَسَبُ الرَّحْمَهًْ مُلِئَتْ آفَاتٍ وَ طُبِّقَتْ شَهَوَاتٍ لِیَخْتَبِرَ فِیهَا عِبَادَهُ بِالطَّاعَهًْ فَلَا یَکُونُ دَارُ عَمَلٍ دَارَ جَزَاءٍ الْخَبَرَ.

امام صادق (علیه السلام)- هشام‌بن‌حکم گوید: زندیقی از امام صادق (علیه السلام) پرسید: «به چه علّت این مخلوق را آفرید با اینکه احتیاج نداشت و مجبور به آفرینش آن‌ها نبود و نباید کار بیهوده‌ای در مورد خلقت ما کرده باشد». فرمود: «برای اظهار حکمت و اجرای علم و تدبیر خویش آفرید». گفت: «چرا به همین جهان اکتفا نکرد که ثواب و عقاب خود را در همین‌جا بدهد». فرمود: «این جهان محلّ گرفتاری و جایگاه ثواب اندوزی و کسب رحمت است که آمیخته شده با بلاها و پر از شهوت‌ها است در اینجا بندگان را می‌آزماید با فرمانبرداری نمی‌تواند جایگاه عمل محلّ جزا و پاداش باشد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۶، ص۴۱۸
بحارالأنوار، ج۵، ص۳۱۷
۲ -۷
(ملک/ ۲)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- إِنَ النُّورَ إِذَا دَخَلَ الصَّدْرَ انْفَسَحَ فَقِیلَ لَهُ هَلْ لِذَلِکَ عَلَامَهًْ فَقَالَ نَعَمْ التَّجَافِی عَنْ دَارِ الْغُرُورِ وَ الْإِنَابَهًُْ إِلَی دَارِ الْخُلُودِ وَ الِاسْتِعْدَادُ لِلْمَوْتِ قَبْلَ نُزُولِهِ قال الله تعالی الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا أَیْ أَیُّکُمْ أَکْثَرُ لِلْمَوْتِ ذِکْراً وَ أَحْسَنُ لَهُ اسْتِعْدَاداً وَ أَشَدُّ مِنْهُ خَوْفاً وَ حَذَراً.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- هرگاه نور ایمان وارد قلب شد، قلب باز می‌شود. به ایشان گفته شد: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! آیا آن حالت نشانه‌ای دارد»؟ فرمود: «نشانه‌ی آن کناره‌گیری از سرای فریب، و توجّه به سرای جاوید و آمادگی برای مرگ پیش از فرارسیدن است. خدای متعال فرمود: الَّذِی خَلَقَ المَوْتَ وَ الحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا یعنی؛ کدام‌یک بیشتر به یاد مرگ بوده و آماده‌تر هستید، و بیم و ترستان بیشتر است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۶، ص۴۱۸
مجموعهًْ ورام، ج۱، ص۲۸۰
۲ -۸
(ملک/ ۲)

الباقر (علیه السلام)- عَنْ حَبِیبٍ السِّجِسْتَانِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السلام) یَقُول: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ لَمَّا أَخْرَجَ ذُرِّیَّهًَْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظَهْرِهِ لِیَأْخُذَ عَلَیْهِمُ الْمِیثَاقَ بِالرُّبُوبِیَّهًِْ لَهُ وَ بِالنُّبُوَّهًِْ لِکُلِّ نَبِیٍّ فَکَانَ أَوَّلَ مَنْ أَخَذَ لَهُ عَلَیْهِمُ الْمِیثَاقَ بِنُبُوَّتِهِ مُحَمَّدُ‌بْنُ‌عَبْدِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) ثُمَّ قَالَ اللَّهُ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ لآِدَمَ انْظُرْ مَا ذَا تَرَی قَالَ فَنَظَرَ آدَمُ (علیه السلام) إِلَی ذُرِّیَّتِهِ وَ هُمْ ذَرٌّ قَدْ مَلَئُوا السَّمَاءَ قَالَ آدَمُ (علیه السلام) یَا رَبِّ مَا أَکْثَرَ ذُرِّیَّتِی وَ لِأَمْرٍ مَا خَلَقْتَهُمْ فَمَا تُرِیدُ مِنْهُمْ بِأَخْذِکَ الْمِیثَاقَ عَلَیْهِمْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ یَعْبُدُونَنِی وَ لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَ یُؤْمِنُونَ بِرُسُلِی وَ یَتَّبِعُونَهُمْ قَالَ آدَمُ یَا رَبِّ فَمَا لِی أَرَی بَعْضَ الذَّرِّ أَعْظَمَ مِنْ بَعْضٍ وَ بَعْضَهُمْ لَهُ نُورٌ کَثِیرٌ وَ بَعْضَهُمْ لَهُ نُورٌ قَلِیلٌ وَ بَعْضَهُمْ لَیْسَ لَهُ نُورٌ أَصْلًا فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ وَ کَذَلِکَ خَلَقْتُهُمْ لِأَبْلُوَهُمْ فِی کُلِّ حَالَاتِهِمْ قَالَ آدَمُ (علیه السلام) یَا رَبِّ فَتَأْذَنُ لِی فِی الْکَلَامِ فَأَتَکَلَّمَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ تَکَلَّمْ فَإِنَّ رُوحَکَ مِنْ رُوحِی وَ طَبِیعَتَکَ خِلَافُ کَیْنُونَتِی قَالَ آدَمُ (علیه السلام) فَلَوْ کُنْتَ خَلَقْتَهُمْ عَلَی مِثَالٍ وَاحِدٍ وَ قَدْرٍ وَاحِدٍ وَ طَبِیعَهًٍْ وَاحِدَهًٍْ وَ جِبِلَّهًٍْ وَاحِدَهًٍْ وَ أَلْوَانٍ وَاحِدَهًٍْ وَ أَعْمَارٍ وَاحِدَهًٍْ وَ أَرْزَاقٍ سَوَاءٍ لَمْ یَبْغِ بَعْضُهُمْ عَلَی بَعْضٍ وَ لَمْ یَکُ بَیْنَهُمْ تَحَاسُدٌ وَ لَا تَبَاغُضٌ وَ لَا اخْتِلَافٌ فِی شَیْءٍ مِنَ الْأَشْیَاءِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ یَا آدَمُ (علیه السلام) بِرُوحِی نَطَقْتَ وَ بِضَعْفِ طَبِیعَتِکَ تَکَلَّمْتَ مَا لَا عِلْمَ لَکَ بِهِ وَ أَنَا الْخَالِقُ الْعَلِیمُ بِعِلْمِی خَالَفْتُ بَیْنَ خَلْقِهِمْ وَ بِمَشِیَّتِی یَمْضِی فِیهِمْ أَمْرِی وَ إِلَی تَدْبِیرِی وَ تَقْدِیرِی صَائِرُونَ وَ لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِی إِنَّمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ لِیَعْبُدُونِی وَ خَلَقْتُ الْجَنَّهًَْ لِمَنْ عَبَدَنِی فَأَطَاعَنِی مِنْهُمْ وَ اتَّبَعَ رُسُلِی وَ لَا أُبَالِی وَ خَلَقْتُ النَّارَ لِمَنْ کَفَرَ بِی وَ عَصَانِی وَ لَمْ یَتَّبِعْ رُسُلِی وَ لَا أُبَالِی وَ خَلَقْتُکَ وَ خَلَقْتُ ذُرِّیَّتَکَ مِنْ غَیْرِ فَاقَهًٍْ بِی إِلَیْکَ وَ إِلَیْهِمْ وَ إِنَّمَا خَلَقْتُکَ وَ خَلَقْتُهُمْ لِأَبْلُوَکَ وَ أَبْلُوَهُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا فِی دَارِ الدُّنْیَا فِی حَیَاتِکُمْ وَ قَبْلَ مَمَاتِکُمْ فَلِذَلِکَ خَلَقْتُ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهًَْ وَ الْحَیَاهًَْ وَ الْمَوْتَ وَ الطَّاعَهًَْ وَ الْمَعْصِیَهًَْ وَ الْجَنَّهًَْ وَ النَّارَ وَ کَذَلِکَ أَرَدْتُ فِی تَقْدِیرِی وَ تَدْبِیرِی وَ بِعِلْمِیَ النَّافِذِ فِیهِمْ خَالَفْتُ بَیْنَ صُوَرِهِمْ وَ أَجْسَامِهِمْ وَ أَلْوَانِهِمْ وَ أَعْمَارِهِمْ وَ أَرْزَاقِهِمْ وَ طَاعَتِهِمْ وَ مَعْصِیَتِهِمْ فَجَعَلْتُ مِنْهُمُ الشَّقِیَّ وَ السَّعِیدَ وَ الْبَصِیرَ وَ الْأَعْمَی وَ الْقَصِیرَ وَ الطَّوِیلَ وَ الْجَمِیلَ وَ الدَّمِیمَ وَ الْعَالِمَ وَ الْجَاهِلَ وَ الْغَنِیَّ وَ الْفَقِیرَ وَ الْمُطِیعَ وَ الْعَاصِیَ وَ الصَّحِیحَ وَ السَّقِیمَ وَ مَنْ بِهِ الزَّمَانَهًُْ وَ مَنْ لَا عَاهَهًَْ بِهِ فَیَنْظُرُ الصَّحِیحُ إِلَی الَّذِی بِهِ الْعَاهَهًُْ فَیَحْمَدُنِی عَلَی عَافِیَتِهِ وَ یَنْظُرُ الَّذِی بِهِ الْعَاهَهًُْ إِلَی الصَّحِیحِ فَیَدْعُونِی وَ یَسْأَلُنِی أَنْ أُعَافِیَهُ وَ یَصْبِرُ عَلَی بَلَائِی فَأُثِیبُهُ جَزِیلَ عَطَائِی وَ یَنْظُرُ الْغَنِیُّ إِلَی الْفَقِیرِ فَیَحْمَدُنِی وَ یَشْکُرُنِی وَ یَنْظُرُ الْفَقِیرُ إِلَی الْغَنِیِّ فَیَدْعُونِی وَ یَسْأَلُنِی وَ یَنْظُرُ الْمُؤْمِنُ إِلَی الْکَافِرِ فَیَحْمَدُنِی عَلَی مَا هَدَیْتُهُ فَلِذَلِکَ خَلَقْتُهُمْ لِأَبْلُوَهُمْ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ فِیمَا أُعَافِیهِمْ وَ فِیمَا أَبْتَلِیهِمْ وَ فِیمَا أُعْطِیهِمْ وَ فِیمَا أَمْنَعُهُمْ وَ أَنَا اللَّهُ الْمَلِکُ الْقَادِرُ وَ لِی أَنْ أَمْضِیَ جَمِیعَ مَا قَدَّرْتُ عَلَی مَا دَبَّرْتُ وَ لِی أَنْ أُغَیِّرَ مِنْ ذَلِکَ مَا شِئْتُ إِلَی مَا شِئْتُ وَ أُقَدِّمَ مِنْ ذَلِکَ مَا أَخَّرْتُ وَ أُؤَخِّرَ مِنْ ذَلِکَ مَا قَدَّمْتُ وَ أَنَا اللَّهُ الْفَعَّالُ لِمَا أُرِیدُ لَا أُسْأَلُ عَمَّا أَفْعَلُ وَ أَنَا أَسْأَلُ خَلْقِی عَمَّا هُمْ فَاعِلُونَ.

امام باقر (علیه السلام)- حبیب سجستانی گوید: شنیدم امام باقر (علیه السلام) می‌فرمود: چون خدا عزّوجلّ نژاد آدمیزاده را از پشتش در آورد تا از آن‌ها پیمان بر ربوبیّت ستاند برای خود، و بر نبوّت هر پیغمبر نخست پیمان بر نبوّت محمّدبن‌عبداللَّه (صلی الله علیه و آله) گرفت، وانگه فرمود: «به آدم بنگر تا چه بینی»؟ فرمود: «آدم نگریست به نژادش که ذره بودند و آسمان را انباشته بودند». و گفت: «پروردگارا چه بسیارند نژادم برای کاری بزرگ آن‌ها را آفریدی چه خواهی از آنان در گرفتن پیمان؟ خدای عزّوجلّ فرمود: آن چنان‌که تنها مرا می‌پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت. (نور/۵۵) باور دارند رسولانم را و پیرو آن‌ها باشند. آدم (علیه السلام) گفت: «پروردگارا، چیست مرا که بینم برخی بزرگ‌تر از دیگریند و برخی نور بیش دارند و برخی کم و برخی هیچ؟ خدا عزّوجلّ فرمود: چنین آفریدمشان تا بیازمایم آن‌ها را در هرحال. آدم گفت: پروردگارا اجازه می‌دهی در سخن تا سخنی گویم؟ فرمودش بگو که جانت از من است و طبعت جز بود من، آدم (علیه السلام) گفت: کاش همه را مانند آفریده بودی در یک اندازه و یک منش و یک غریزه، و یک رنگ، یک اندازه عمر و روزی برابر تا بهم ستم نکردند و حسد و کینه نورزیدند و در چیزی اختلاف نکردند. خدا عزّوجلّ فرمود: ای آدم به جانی که از من داری گویا شدی و به طبع سست خود سخن گفتی بدان چه ندانی، منم آفریننده‌ی دانا، به دانشم میان آفریدگانم اختلاف انداختم و به خواست، من فرمانم در آن‌ها اجراء شود. و به تدبیر و تقدیر من روانه باشند، آفرینش من دگرگون نگردد. و همانا پری و آدمی را آفریدم تا مرا پرستند و بهشت را آفریدم برای هرکه مرا پرستد و مرا فرمان برد و پیرو رسولانم گردد و باکی ندارم و دوزخ را آفریدم برای هرکه به من کافر شود و گناه کند و پیرو رسولانم نشود و باکی ندارم، و آفریدم تو را و نژادت را و بی‌نیازم به تو و آنان و همانا تو را و آنان را آفریدم تا بیازمایمت و بیازمایمشان تا کدام خوش کردارترند در دار دنیا در زندگی شماها و پیش از مرگتان و ازاین‌رو دنیا و آخرت آفریدم و زندگی و مرگ و طاعت و معصیت و بهشت و دوزخ. در تقدیر و تدبیرم چنین خواستم، و به دانشم که در آنان نافذ است، صورت و تن و رنگ و عمر و روزی و طاعت و گناه آنان را چندگونه ساختم و از آن‌ها خوشبخت و بدبخت و بینا و کور و کوتاه و بلند و زیبا و زشت و دانا و نادان و توانگر و درویش و فرمانبر و نافرمان و تندرست و بیمار و زمین‌گیر و بی‌آفت ساختم. پس تندرست به آفت زده بنگرد و بر عافیت خود مرا سپاس گوید و آفت زده بدو بنگرد و از من عافیت خواهد به بلایم صبر کند و عطای شایانش بدهم و توانگر به درویش نگرد و مرا سپاس و شکر گوید و درویش به توانگر نگرد و به درگاهم دعا کند و خواهش کند، و مؤمن به کافر نگرد و مرا به رهنمونیش سپاس گوید. برای این چنانشان آفریدم که در خوشی و ناخوشی آن‌ها را بیازمایم و در عافیت بخشی و بلادادن و در آنچه بدان‌ها بدهم و یا دریغ کنم، منم خدای مالک توانا و مرا رسد که آنچه مقدّر کردم طبق تدبیرم اجراء نمایم و مرا رسد که دیگرگون سازم از آن هرجور خواهم و پیش اندازم آنچه پس انداختم و پس اندازم آنچه پیش داشتم، منم خدا که هر کار خواهم کنم و از هرچه کنم بازپرسی ندارد و بازپرسی کنم از هرچه خلقم کنند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۶، ص۴۱۸
بحارالأنوار، ج۶۴، ص۱۱۶
۲ -۹
(ملک/ ۲)

الهادی (علیه السلام)- مِمَّا أَجَابَ بِهِ أَبُو الْحَسَنِ عَلِیُّ‌بْنُ‌مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیُّ (علیه السلام) فِی رِسَالَتِهِ إِلَی أَهْلِ الْأَهْوَازِ حِینَ سَأَلُوهُ عَنِ الْجَبْرِ وَ التَّفْوِیضِ أَنْ قَالَ اجْتَمَعَتِ الْأُمَّهًُْ قَاطِبَهًْ لَا اخْتِلَافَ بَیْنَهُمْ فِی ذَلِکَ أَنَّ الْقُرْآنَ حَقٌّ لَا رَیْبَ فِیهِ عِنْدَ جَمِیعِ فِرَقِهَا فَهُمْ فِی حَالَهًْ الِاجْتِمَاعِ عَلَیْهِ مُصِیبُونَ وَ عَلَی تَصْدِیقِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مُهْتَدُونَ لِقَوْلِ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) لَا تَجْتَمِعُ أُمَّتِی عَلَی ضَلَالَهًْ فَأَخْبَرَ (صلی الله علیه و آله) أَنَّ مَا اجْتَمَعَتْ عَلَیْهِ الْأُمَّهًُْ وَ لَمْ یُخَالِفْ بَعْضُهَا بَعْضاً هُوَ الْحَقُّ فَهَذَا مَعْنَی الْحَدِیثِ لَا مَا تَأَوَّلَهُ الْجَاهِلُونَ وَ لَا مَا قَالَهُ الْمُعَانِدُونَ مِنْ إِبْطَالِ حُکْمِ الْکِتَابِ وَ اتِّبَاعِ حُکْمِ الْأَحَادِیثِ الْمُزَوَّرَهًْ وَ الرِّوَایَاتِ الْمُزَخْرَفَهًْ وَ اتِّبَاعِ الْأَهْوَاءِ الْمُرْدِیَهًْ الْمُهْلِکَهًْ الَّتِی تُخَالِفُ نَصَّ الْکِتَابِ وَ تَحْقِیقَ الْآیَاتِ الْوَاضِحَاتِ النَّیِّرَاتِ وَ نَحْنُ نَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یُوَفِّقَنَا لِلثَّوَابِ وَ یَهْدِیَنَا إِلَی الرَّشَادِ ثُمَّ قَالَ (علیه السلام) فَإِذَا شَهِدَ الْکِتَابُ بِتَصْدِیقِ خَبَرٍ وَ تَحْقِیقِهِ فَأَنْکَرَتْهُ طَائِفَهًْ مِنَ الْأُمَّهًْ وَ عَارَضَتْهُ بِحَدِیثٍ مِنْ هَذِهِ الْأَحَادِیثِ الْمُزَوَّرَهًْ صَارَتْ بِإِنْکَارِهَا وَ دَفْعِهَا الْکِتَابَ کُفَّاراً ضُلَّالًا وَ أَصَحُّ خَبَرٍ مَا عُرِفَ تَحْقِیقُهُ مِنَ الْکِتَابِ مِثْلُ الْخَبَرِ الْمُجْمَعِ عَلَیْهِ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) حَیْثُ قَالَ إِنِّی مُسْتَخْلِفٌ فِیکُمْ خَلِیفَتَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ وَ اللَّفْظَهًُْ الْأُخْرَی عَنْهُ فِی هَذَا الْمَعْنَی بِعَیْنِهِ قَوْلُهُ (صلی الله علیه و آله) إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَمْ تَضِلُّوا فَلَمَّا وَجَدْنَا شَوَاهِدَ هَذَا الْحَدِیثِ نَصّاً فِی کِتَابِ اللَّهِ مِثْلَ قَوْلِهِ إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ ثُمَّ اتَّفَقَتْ رِوَایَاتُ الْعُلَمَاءِ فِی ذَلِکَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) أَنَّهُ تَصَدَّقَ بِخَاتَمِهِ وَ هُوَ رَاکِعٌ فَشَکَرَ اللَّهُ ذَلِکَ لَهُ وَ أَنْزَلَ الْآیَهًَْ فِیهِ ثُمَّ وَجَدْنَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَدْ أَبَانَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ بِهَذِهِ اللَّفْظَهًْ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ قَوْلِهِ (صلی الله علیه و آله) عَلِیٌّ یَقْضِی دَیْنِی وَ یُنْجِزُ مَوْعِدِی وَ هُوَ خَلِیفَتِی عَلَیْکُمْ بَعْدِی وَ قَوْلِهِ (صلی الله علیه و آله) حَیْثُ اسْتَخْلَفَهُ عَلَی الْمَدِینَهًْ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ تُخْلِفُنِی عَلَی النِّسَاءِ وَ الصِّبْیَانِ فَقَالَ أَ مَا تَرْضَی أَنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَهًْ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی فَعَلِمْنَا أَنَّ الْکِتَابَ شَهِدَ بِتَصْدِیقِ هَذِهِ الْأَخْبَارِ وَ تَحْقِیقِ هَذِهِ الشَّوَاهِدِ فَیَلْزَمُ الْأُمَّهًَْ الْإِقْرَارُ بِهَا إِذْ کَانَتْ هَذِهِ الْأَخْبَارُ وَافَقَتِ الْقُرْآنَ وَ وَافَقَ الْقُرْآنُ هَذِهِ الْأَخْبَارَ فَلَمَّا وَجَدْنَا ذَلِکَ مُوَافِقاً لِکِتَابِ اللَّهِ وَ وَجَدْنَا کِتَابَ اللَّهِ مُوَافِقاً لِهَذِهِ الْأَخْبَارِ وَ عَلَیْهَا دَلِیلًا کَانَ الِاقْتِدَاءُ بِهَذِهِ الْأَخْبَارِ فَرْضاً لَا یَتَعَدَّاهُ إِلَّا أَهْلُ الْعِنَادِ وَ الْفَسَادِ ثُمَّ قَالَ (علیه السلام) وَ مُرَادُنَا وَ قَصْدُنَا الْکَلَامُ فِی الْجَبْرِ وَ التَّفْوِیضِ وَ شَرْحِهِمَا وَ بَیَانِهِمَا وَ إِنَّمَا قَدَّمْنَا مَا قَدَّمْنَا لِکَوْنِ اتِّفَاقِ الْکِتَابِ وَ الْخَبَرِ إِذَا اتَّفَقَا دَلِیلًا لِمَا أَرَدْنَاهُ وَ قُوَّهًْ لِمَا نَحْنُ مُبَیِّنُوهُ مِنْ ذَلِکَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ. فَقَالَ الْجَبْرُ وَ التَّفْوِیضُ بِقَوْلِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ‌بْنِ‌مُحَمَّدٍ (علیه السلام) عِنْدَ مَا سُئِلَ عَنْ ذَلِکَ فَقَالَ لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِیضَ بَلْ أَمْرٌ بَیْنَ أَمْرَیْنِ وَ قِیلَ فَمَا ذَا یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ صِحَّهًُْ الْعَقْلِ وَ تَخْلِیَهًُْ السَّرْبِ وَ الْمُهْلَهًُْ فِی الْوَقْتِ وَ الزَّادُ مِنْ قِبَلِ الرَّاحِلَهًْ وَ السَّبَبُ الْمُهَیِّجُ لِلْفَاعِلِ عَلَی فِعْلِهِ فَهَذِهِ خَمْسَهًُْ أَشْیَاءَ فَإِذَا نَقَصَ الْعَبْدُ مِنْهَا خَلَّهًْ کَانَ الْعَمَلُ عَنْهُ مُطَّرَحاً بِحَسَبِهِ وَ أَنَا أَضْرِبُ لِکُلِّ بَابٍ مِنْ هَذِهِ الْأَبْوَابِ الثَّلَاثَهًْ وَ هِیَ الْجَبْرُ وَ التَّفْوِیضُ وَ الْمَنْزِلَهًُْ بَیْنَ الْمَنْزِلَتَیْنِ مَثَلًا یُقَرِّبُ الْمَعْنَی لِلطَّالِبِ وَ یُسَهِّلُ لَهُ الْبَحْثَ مِنْ شَرْحِهِ وَ یَشْهَدُ بِهِ الْقُرْآنُ بِمُحْکَمِ آیَاتِهِ وَ تَحَقُّقِ تَصْدِیقِهِ عِنْدَ ذَوِی الْأَلْبَابِ وَ بِاللَّهِ الْعِصْمَهًُْ وَ التَّوْفِیقُ ثُمَّ قَالَ (علیه السلام) فَأَمَّا الْجَبْرُ فَهُوَ قَوْلُ مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ جَبَرَ الْعِبَادَ عَلَی الْمَعَاصِی وَ عَاقَبَهُمْ عَلَیْهَا وَ مَنْ قَالَ بِهَذَا الْقَوْلِ فَقَدْ ظَلَّمَ اللَّهَ وَ کَذَّبَهُ وَ رَدَّ عَلَیْهِ قَوْلَهُ وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً وَ قَوْلَهُ جَلَّ ذِکْرُهُ ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ یَداکَ وَ أَنَّ اللهَ لَیْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ مَعَ آیٍ کَثِیرَهًْ فِی مِثْلِ هَذَا فَمَنْ زَعَمَ أَنَّهُ مَجْبُورٌ عَلَی الْمَعَاصِی فَقَدْ أَحَالَ بِذَنْبِهِ عَلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ ظَلَّمَهُ فِی عُقُوبَتِهِ لَهُ وَ مَنْ ظَلَّمَ رَبَّهُ فَقَدْ کَذَّبَ کِتَابَهُ وَ مَنْ کَذَّبَ کِتَابَهُ لَزِمَهُ الْکُفْرُ بِاجْتِمَاعِ الْأُمَّهًْ وَ الْمَثَلُ الْمَضْرُوبُ فِی ذَلِکَ مَثَلُ رَجُلٍ مَلَکَ عَبْداً مَمْلُوکاً لَا یَمْلِکُ إِلَّا نَفْسَهُ وَ لَا یَمْلِکُ عَرَضاً مِنْ عُرُوضٍ الدُّنْیَا وَ یَعْلَمُ مَوْلَاهُ ذَلِکَ مِنْهُ فَأَمَرَهُ عَلَی عِلْمٍ مِنْهُ بِالْمَصِیرِ إِلَی السُّوقِ بِحَاجَهًْ یَأْتِیهِ بِهَا وَ لَا یُمَلِّکُهُ ثَمَنَ مَا یَأْتِیهِ بِهِ وَ عَلِمَ الْمَالِکُ أَنَّ عَلَی الْحَاجَهًْ رَقِیباً لَا یَطْمَعُ أَحَدٌ فِی أَخْذِهَا مِنْهُ إِلَّا بِمَا یَرْضَی بِهِ مِنَ الثَّمَنِ وَ قَدْ وَصَفَ مَالِکُ هَذَا الْعَبْدِ نَفْسَهُ بِالْعَدْلِ وَ النَّصَفَهًْ وَ إِظْهَارِ الْحِکْمَهًْ وَ نَفْیِ الْجَوْرِ فَأَوْعَدَ عَبْدَهُ إِنْ لَمْ یَأْتِهِ بِالْحَاجَهًْ أَنْ یُعَاقِبَهُ فَلَمَّا صَارَ الْعَبْدُ إِلَی السُّوقِ وَ حَاوَلَ أَخْذَ الْحَاجَهًْ الَّتِی بَعَثَهُ الْمَوْلَی لِلْإِتْیَانِ بِهَا وَجَدَ عَلَیْهَا مَانِعاً یَمْنَعُهُ مِنْهَا إِلَّا بِالثَّمَنِ وَ لَا یَمْلِکُ الْعَبْدُ ثَمَنَهَا فَانْصَرَفَ إِلَی مَوْلَاهُ خَائِباً بِغَیْرِ قَضَاءِ حَاجَتِهِ فَاغْتَاظَ مَوْلَاهُ لِذَلِکَ وَ عَاقَبَهُ عَلَی ذَلِکَ فَإِنَّهُ کَانَ ظَالِماً مُتَعَدِّیاً مُبْطِلًا لِمَا وَصَفَ مِنْ عَدْلِهِ وَ حِکْمَتِهِ وَ نَصَفَتِهِ وَ إِنْ لَمْ یُعَاقِبْهُ کَذَّبَ نَفْسَهُ أَ لَیْسَ یَجِبُ أَنْ لَا یُعَاقِبَهُ وَ الْکَذِبُ وَ الظُّلْمُ یَنْفِیَانِ الْعَدْلَ وَ الْحِکْمَهًَْ تَعَالَی اللَّهُ عَمَّا یَقُولُ الْمُجَبِّرَهًُْ عُلُوّاً کَبِیراً ثُمَّ قَالَ الْعَالِمُ (علیه السلام) بَعْدَ کَلَامٍ طَوِیلٍ فَأَمَّا التَّفْوِیضُ الَّذِی أَبْطَلَهُ الصَّادِقُ (علیه السلام) وَ خَطَّأَ مَنْ دَانَ بِهِ فَهُوَ قَوْلُ الْقَائِلِ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی فَوَّضَ إِلَی الْعِبَادِ اخْتِیَارَ أَمْرِهِ وَ نَهْیِهِ وَ أَهْمَلَهُمْ وَ فِی هَذَا کَلَامٌ دَقِیقٌ لَمْ یَذْهَبْ إِلَی غَوْرِهِ وَ دِقَّتِهِ إِلَّا الْأَئِمَّهًُْ الْمَهْدِیَّهًُْ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مِنْ عِتْرَهًْ آلِ الرَّسُولِ (علیهم السلام) فَإِنَّهُمْ قَالُوا لَوْ فَوَّضَ اللَّهُ أَمْرَهُ إِلَیْهِمْ عَلَی جِهَهًْ الْإِهْمَالِ لَکَانَ لَازِماً لَهُ رِضَا مَا اخْتَارَهُ وَ اسْتَوْجَبُوا بِهِ مِنَ الثَّوَابِ وَ لَمْ یَکُنْ عَلَیْهِمْ فِیمَا اجْتَرَمُوا الْعِقَابُ إِذَا کَانَ الْإِهْمَالُ وَاقِعاً وَ تَنْصَرِفُ هَذِهِ الْمَقَالَهًُْ عَلَی مَعْنَیَیْنِ إِمَّا أَنْ یَکُونَ الْعِبَادُ تَظَاهَرُوا عَلَیْهِ فَأَلْزَمُوهُ قَبُولَ اخْتِیَارِهِمْ بِآرَائِهِمْ ضَرُورَهًْ کَرِهَ ذَلِکَ أَمْ أَحَبَّهُ فَقَدْ لَزِمَهُ الْوَهْنُ أَوْ یَکُونُ جَلَّ وَ تَقَدَّسَ عَجَزَ عَنْ تَعَبُّدِهِمْ بِالْأَمْرِ وَ النَّهْیِ عَنْ إِرَادَتِهِ فَفَوَّضَ أَمْرَهُ وَ نَهْیَهُ إِلَیْهِمْ وَ أَجْرَاهُمَا عَلَی مَحَبَّتِهِمْ إِذْ عَجَزَ عَنْ تَعَبُّدِهِمْ بِالْأَمْرِ وَ النَّهْیِ عَلَی إِرَادَتِهِ فَجَعَلَ الِاخْتِیَارَ إِلَیْهِمْ فِی الْکُفْرِ وَ الْإِیمَانِ وَ مَثَلُ ذَلِکَ مَثَلُ رَجُلٍ مَلَکَ عَبْداً ابْتَاعَهُ لِیَخْدُمَهُ وَ یُعَرِّفَ لَهُ فَضْلَ وِلَایَتِهِ وَ یَقِفَ عِنْدَ أَمْرِهِ وَ نَهْیِهِ وَ ادَّعَی مَالِکُ الْعَبْدِ أَنَّهُ قَادِرٌ قَاهِرٌ عَزِیزٌ حَکِیمٌ فَأَمَرَ عَبْدَهُ وَ نَهَاهُ وَ وَعَدَهُ عَلَی اتِّبَاعِ أَمْرِهِ عَظِیمَ الثَّوَابِ وَ أَوْعَدَهُ عَلَی مَعْصِیَتِهِ أَلِیمَ الْعِقَابِ فَخَالَفَ الْعَبْدُ إِرَادَهًَْ مَالِکِهِ وَ لَمْ یَقِفْ عِنْدَ أَمْرِهِ وَ نَهْیِهِ فَأَیُّ أَمْرٍ أَمَرَهُ بِهِ أَوْ نَهْیٍ نَهَاهُ عَنْهُ لَمْ یَأْتَمِرْ عَلَی إِرَادَهًْ الْمَوْلَی بَلْ کَانَ الْعَبْدُ یَتَّبِعُ إِرَادَهًَْ نَفْسِهِ وَ بَعَثَهُ فِی بَعْضِ حَوَائِجِهِ وَ فِیهَا الْحَاجَهًُْ لَهُ فَصَارَ الْعَبْدُ بِغَیْرِ تِلْکَ الْحَاجَهًْ خِلَافاً عَلَی مَوْلَاهُ وَ قَصَدَ إِرَادَهًَْ نَفْسِهِ وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ فَلَمَّا رَجَعَ إِلَی مَوْلَاهُ نَظَرَ إِلَی مَا أَتَاهُ فَإِذَا هُوَ خِلَافُ مَا أَمَرَهُ فَقَالَ الْعَبْدُ اتَّکَلْتُ عَلَی تَفْوِیضِکَ الْأَمْرَ إِلَیَّ فَاتَّبَعْتُ هَوَایَ وَ إِرَادَتِی لِأَنَّ الْمُفَوَّضَ إِلَیْهِ غَیْرُ مَحْظُورٍ عَلَیْهِ لِاسْتِحَالَهًْ اجْتِمَاعِ التَّفْوِیضِ وَ التَّحْصِیرِ ثُمَّ قَالَ (علیه السلام) فَمَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ فَوَّضَ قَبُولَ أَمْرِهِ وَ نَهْیِهِ إِلَی عِبَادِهِ فَقَدْ أَثْبَتَ عَلَیْهِ الْعَجْزَ وَ أَوْجَبَ عَلَیْهِ قَبُولَ کُلِّ مَا عَمِلُوا مِنْ خَیْرٍ أَوْ شَرٍّ وَ أَبْطَلَ أَمْرَ اللَّهِ تَعَالَی وَ نَهْیَهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْخَلْقَ بِقُدْرَتِهِ وَ مَلَّکَهُمْ اسْتِطَاعَهًَْ مَا تَعَبَّدَهُمْ بِهِ مِنَ الْأَمْرِ وَ النَّهْیِ وَ قَبِلَ مِنْهُمُ اتِّبَاعَ أَمْرِهِ وَ رَضِیَ بِذَلِکَ مِنْهُمْ وَ نَهَاهُمْ عَنْ مَعْصِیَتِهِ وَ ذَمَّ مَنْ عَصَاهُ وَ عَاقَبَهُ عَلَیْهَا وَ لِلَّهِ الْخِیَرَهًُْ فِی الْأَمْرِ وَ النَّهْیِ یَخْتَارُ مَا یُرِیدُ وَ یَأْمُرُ بِهِ وَ یَنْهَی عَمَّا یَکْرَهُ وَ یُثِیبُ وَ یُعَاقِبُ بِالاسْتِطَاعَهًْ الَّتِی مَلَّکَهَا عِبَادَهُ لِاتِّبَاعِ أَمْرِهِ وَ اجْتِنَابِ مَعَاصِیهِ لِأَنَّهُ الْعَدْلُ وَ مِنْهُ النَّصَفَهًُْ وَ الْحُکُومَهًُْ بَالَغَ الْحُجَّهًَْ بِالْإِعْذَارِ وَ الْإِنْذَارِ وَ إِلَیْهِ الصَّفْوَهًُْ یَصْطَفِی مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ اصْطَفَی مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) وَ بَعَثَهُ بِالرِّسَالَهًْ إِلَی خَلْقِهِ وَ لَوْ فَوَّضَ اخْتِیَارَ أُمُورِهِ إِلَی عِبَادِهِ لَأَجَازَ لِقُرَیْشٍ اخْتِیَارَ أُمَیَّهًَْ‌بْنِ‌الصَّلْتِ وَ أَبِی مَسْعُودٍ الثَّقَفِیِّ إِذْ کَانَا عِنْدَهُمْ أَفْضَلَ مِنْ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) لِمَا قَالُوا لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلی رَجُلٍ مِنَ الْقَرْیَتَیْنِ عَظِیمٍ یَعْنُونَهُمَا بِذَلِکَ فَهَذَا هُوَ الْقَوْلُ بَیْنَ الْقَوْلَیْنِ لَیْسَ بِجَبْرٍ وَ لَا تَفْوِیضٍ بِذَلِکَ أَخْبَرَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) حِینَ سَأَلَهُ عَبَایَهًُْ‌بْنُ‌رِبْعِیٍّ الْأَسَدِیُّ عَنِ الِاسْتِطَاعَهًْ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) تَمْلِکُهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْ مَعَ اللَّهِ فَسَکَتَ عَبَایَهًُْ‌بْنُ‌رِبْعِیٍ فَقَالَ لَهُ قُلْ یَا عَبَایَهًُْ قَالَ وَ مَا أَقُولُ قَالَ إِنْ قُلْتَ تَمْلِکُهَا مَعَ اللَّهِ قَتَلْتُکَ وَ إِنْ قُلْتَ تَمْلِکُهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ قَتَلْتُکَ قَالَ وَ مَا أَقُولُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) قَالَ تَقُولُ تَمْلِکُهَا بِاللَّهِ الَّذِی یَمْلِکُهَا مِنْ دُونِکَ فَإِنْ مَلَّکَکَهَا کَانَ ذَلِکَ مِنْ عَطَائِهِ وَ إِنْ سَلَبَکَهَا کَانَ ذَلِکَ مِنْ بَلَائِهِ وَ هُوَ الْمَالِکُ لِمَا مَلَّکَکَ وَ الْمَالِکُ لِمَا عَلَیْهِ أَقْدَرَکَ أَ مَا سَمِعْتَ النَّاسَ یَسْأَلُونَ الْحَوْلَ وَ الْقُوَّهًَْ حَیْثُ یَقُولُونَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهًَْ إِلَّا بِاللَّهِ فَقَالَ الرَّجُلُ وَ مَا تَأْوِیلُهَا یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) قَالَ لَا حَوْلَ لَنَا عَنْ مَعَاصِی اللَّهِ إِلَّا بِعِصْمَهًْ اللَّهِ وَ لَا قُوَّهًَْ لَنَا عَلَی طَاعَهًْ اللَّهِ إِلَّا بِعَوْنِ اللَّهِ قَالَ فَوَثَبَ الرَّجُلُ وَ قَبَّلَ یَدَیْهِ وَ رِجْلَیْهِ ثُمَّ قَالَ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ تَعَالَی وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّی نَعْلَمَ الْمُجاهِدِینَ مِنْکُمْ وَ الصَّابِرِینَ وَ نَبْلُوَا أَخْبارَکُمْ وَ فِی قَوْلِهِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ وَ فِی قَوْلِهِ أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ وَ فِی قَوْلِهِ وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَیْمانَ وَ فِی قَوْلِهِ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَکَ مِنْ بَعْدِکَ وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِیُ وَ قَوْلِ مُوسَی إِنْ هِیَ إِلَّا فِتْنَتُکَ وَ قَوْلِهِ لِیَبْلُوَکُمْ فِی ما آتاکُمْ وَ قَوْلِهِ ثُمَّ صَرَفَکُمْ عَنْهُمْ لِیَبْتَلِیَکُمْ وَ قَوْلِهِ إِنَّا بَلَوْناهُمْ کَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنَّةِ وَ قَوْلِهِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَ قَوْلِهِ وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ وَ قَوْلِهِ وَ لَوْ یَشاءُ اللهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَ لکِنْ لِیَبْلُوَا بَعْضَکُمْ بِبَعْضٍ إِنَّ جَمِیعَهَا جَاءَتْ فِی الْقُرْآنِ بِمَعْنَی الِاخْتِبَارِ ثُمَّ قَالَ (علیه السلام) فَإِنْ قَالُوا مَا الْحُجَّهًُْ فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِکَ قُلْنَا فَعَلَی مَجَازِ هَذِهِ الْآیَهًْ یَقْتَضِی مَعْنَیَیْنِ أَحَدُهُمَا أَنَّهُ إِخْبَارٌ عَنْ کَوْنِهِ تَعَالَی قَادِراً عَلَی هِدَایَهًْ مَنْ یَشَاءُ وَ ضَلَالَهًْ مَنْ یَشَاءُ وَ لَوْ أَجْبَرَهُمْ عَلَی أَحَدِهِمَا لَمْ یَجِبْ لَهُمْ ثَوَابٌ وَ لَا عَلَیْهِمْ عِقَابٌ عَلَی مَا شَرَحْنَاهُ وَ الْمَعْنَی الْآخَرُ أَنَّ الْهِدَایَهًَْ مِنْهُ التَّعْرِیفُ کَقَوْلِهِ تَعَالَی وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَیْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمی عَلَی الْهُدی وَ لَیْسَ کُلُّ آیَهًْ مُشْتَبِهَهًْ فِی الْقُرْآنِ کَانَتِ الْآیَهًُْ حُجَّهًْ عَلَی حُکْمِ الْآیَاتِ اللَّاتِی أُمِرَ بِالْأَخْذِ بِهَا وَ تَقْلِیدِهَا وَ هِیَ قَوْلُهُ هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِیلِهِ الْآیَهًْ وَ قَالَ فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ وَفَّقَنَا اللَّهُ وَ إِیَّاکُمْ لِمَا یُحِبُّ وَ یَرْضَی وَ یُقَرِّبُ لَنَا وَ لَکُمُ الْکَرَامَهًَْ وَ الزُّلْفَی وَ هَدَانَا لِمَا هُوَ لَنَا وَ لَکُمْ خَیْرٌ وَ أَبْقَی إِنَّهُ الْفَعَّالُ لِمَا یُرِیدُ الْحَکِیمُ الْجَوَادُ الْمَجِیدُ.

امام هادی (علیه السلام)- در نامه‌ای به مردم اهواز هنگامی‌که درباره‌ی جبر و اختیار از ایشان پرسیدند؛ فرمود: ... تمامی مردم به‌طور کلّی در این اتّفاق نظر دارند و اختلافی در بین آنان وجود ندارد، که قرآن حق است و تمامی فرقه‌ها در آن شک و تردیدی ندارند. پس اگر آن‌ها بر آن (قرآن) اجماع کنند، مُصیب و بر حق هستند و با تصدیق‌کردن آنچه خداوند نازل کرده، به گفتار پیامبر (صلی الله علیه و آله) هدایت داده می‌شوند که فرمود: «امّت من بر گمراهی اجماع نخواهند داشت. پس حضرت خبر داد که آنچه امّت نسبت به آن نظر اجماع خواهند داشت و با همدیگر نسبت به آن خلافی نداشته باشند، همان حق است، و این معنا و مفهوم حدیث است، نه آن چیزی که جاهلان تأویل می‌کنند و نه آن چیزی که مخالفان می‌گویند که دستورات قرآن را باطل می‌کنند و از دستورات احادیث تحریف شده و روایت‌های پرزرق و برق، و از هواهای نفسانی نابودکننده که با سخن صریح قرآن و معنای آیات واضح و روشن آن مغایرت دارد، پیروی می‌کنند. ما از خداوند می‌خواهیم که توفیق راه درست را عنایت فرماید و ما را به راه راست هدایت کند. سپس فرمود: اگر قرآن نسبت به تأیید خبری گواهی داد و آن را محقّق شمرد و گروهی از مردم آن را انکار کنند و با یکی از این حدیث‌های پرزرق و برق با آن مخالفت کنند، به‌واسطه‌ی همین انکار و مخالفت با قرآن، به کافر و گمراه تبدیل میشوند. صحیح‌ترین و درست‌ترین خبری که از جانب قرآن محقّق و مسلّم شمرده شده است، از قبیل خبری است که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده است و همگان بر آن اتّفاق نظر دارند که می‌فرماید: من قرآن و عترت خویش را نزد شما باقی می‌گذارم، به محض این که به آن‌ها چنگ زدید و یا پایبند بودید به هیچ وجه بعد از من گمراه نخواهید شد، و این دو از هم جدا نخواهند شد تا اینکه در حوض کوثر بر من وارد شوند، و سخن دیگر ایشان با همین مضمون؛ من دو چیز گرانبها را نزد شما به امانت می‌گذارم، قرآن و عترتم، اهل بیت من، و این دو از هم جدا نخواهند شد تا اینکه در حوض کوثر بر من وارد شوند، و به محض آنکه به آن‌ها پایبند شوید و چنگ بزنید، گمراه نخواهید شد. هنگامی‌که شواهد این حدیث را به‌طور صریح در قرآن می‌بینیم: ولیّ شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده‌اند؛ همان کسانی که نماز برپا می‌دارند و درحال رکوع زکات می‌دهند. (مائده/۵۵) و همه‌ی روایت‌های علماء بر این اتّفاق نظر دارد که در خصوص امیرالمؤمنین (علیه السلام) است که درحال رکوع انگشتر خویش را بخشید و خداوند از این کار وی قدردانی کرد، و آیه را در شأن ایشان نازل کرد و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را می‌بینیم که وی را از سایر یارانش جدا نمود و ممتاز ساخت و فرمود: «هرکس من مولای اویم، علی (علیه السلام) مولای اوست، خداوندا! دوستداران وی را دوست بدار، و دشمنانش را دشمن بدار». نیز سخن ایشان (صلی الله علیه و آله) که می‌فرماید: «علی (علیه السلام) دین و بدهی مرا اداء می‌کند و عهد و پیمان مرا انجام می‌دهد و او جانشین و خلیفه‌ی شما بعد از من است». و نیز این سخن ایشان (صلی الله علیه و آله) هنگامی‌که وی را جانشین خویش در مدینه کرد و علی (علیه السلام) عرض کرد: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! آیا مرا بر زنان و کودکان میگماری تا در این زمینه جانشین شما باشم «؟! فرمود: «مگر ملاحظه نمی‌کنی که نسبت تو به من مانند نسبت هارون به موسی (علیه السلام) است، جز اینکه بعد از من پیامبری نیست؟! پس دانستیم که قرآن بر صحّت‌داشتن این اخبار و محقّق داشتن این گواه‌ها شهادت داد. پس بر امّت است، اگر این اخبار با قرآن موافق بود و قرآن با این اخبار موافق بود، به آن اعتراف کند؛ بنابراین هنگامی‌که آن را با قرآن هماهنگ یافتیم، و قرآن را با این اخبار موافق یافتیم و گواهی بر آن بود، اقتدا و پیروی از این اخبار واجب است و به جز ستیزه‌جویان و مفسدان از این حدّ الهی تجاوز نخواهند کرد». سپس فرمود: «منظور و مقصود ما سخن‌گفتن در باب جبر و اختیار و شرح‌دادن و بیان نمودن این دو است، و هدف از آنچه گفته شد عبارت است از هماهنگی و هم خوانی قرآن و خبر؛ اگر با یکدیگر موافق باشند، دلیل و گواهی است بر آنچه که درپی آن هستیم و تأییدی باشد بر آنچه ما به‌دنبال بیان آن هستیم ان‌شاءالله تعالی». پس فرمود: «هنگامی‌که از امام جعفر صادق (علیه السلام) در خصوص جبر و اختیار پرسیده شد، فرمود: نه جبری وجود دارد و نه اختیار، بلکه چیزی بین این دو امر است». گفته شد: «ای فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! منظور چیست»؟ فرمود: «سالم‌بودن عقل، مهیّاکردن راه، و مهلت در زمان، و توشه قبل از سفر، و انگیزه‌ی فاعل از عمل خویش، و این پنج چیز است که اگر بنده در یکی از آن‌ها کمبودی داشته باشد، عمل از جانب وی متروک خواهد بود، و من برای هریک از این سه باب که همانا، جبر و اختیار و حدّ فاصل بین دو امر است، مثالی می‌آورم که معنی و مفهوم را برای طالب آن نزدیک نماید و شرح‌کردن بحث را بر وی آسان گرداند و قرآن با آیات متین و استوارش بر آن گواهی دهد و تأییدکردن آن از سوی خردمندان محقّق شود. در امان ماندن از گناه و به دست‌آوردن توفیق در دست خداوند است». سپس فرمود: «امّا در خصوص جبر، هرکس گمان کند و چنین حرفی را بزند که خداوند عزّوجلّ، بندگان را بر گناهان مجبور کرده است و آنان را به خاطر آن گناهان مجازات می‌کند، به خداوند ظلم کرده است و این سخن او را که می‌فرماید: و پروردگارت به هیچ‌کس ستم نمی‌کند. (کهف/۴۹) و هم‌چنین این سخن او را که می‌فرماید: [و به آنان می‌گوییم]: این در برابر چیزی است که دست‌هایتان از پیش برای شما فرستاده و خداوند هرگز به بندگان ظلم نمی‌کند!. (حج/۱۰) و آیات زیاد دیگر دراین زمینه، را ردّ و تکذیب کرده است. هرکس گمان کند که نسبت به انجام‌دادن گناهان مجبور است، خداوند را عهده‌دار گناهان خویش دانسته و در امر مجازات به او ظلم کرده است، و هرکس به خدای خویش ظلم کند، قرآن را تکذیب کرده است، و هرکس قرآن را تکذیب کند، بنا به اتّفاق‌نظر امّت، کافر شده است. مثالی که دراین‌خصوص آورده می‌شود، این است که مردی، بنده‌ای مملوک بی‌پول را خریداری کرد که آن بنده هیچ بهره و نصیبی از دنیا و مادیّات آن نبرده بود و صاحب وی کاملاً از این مسئله آگاهی داشت. پس به وی دستور داد که به بازار رود و کالایی را از آنجا برایش بیاورد و بهای آن کالا را به وی نداد، و مولای بنده می‌دانست که صاحب آن کالا مردی است که هیچ‌کس نمی‌تواند آن کالا را از وی بخرد بدون آنکه بهای دلخواه او را پرداخت کند. مولای این بنده که خود را به عدالت و انصاف و حکمت و ستم ستیزی معرفی کرده است، بنده‌ی خویش را تهدید کرد که اگر کالا را نیاورد، وی را مجازات خواهد کرد. پس هنگامی‌که بنده راهی بازار شد و خواست که کالای مولای خود را بخرد، بر آن مانعی یافت که فقط درصورت دارابودن بهای آن می‌توانست آن را با خود ببرد و آن بنده بهای آن را نداشت؛ بنابراین ناامید از برآوردن حاجت، نزد مولای خویش بازگشت. مولایش عصبانی شد و وی را مجازات کرد؛ بنابراین او ظالمی تجاوزگر است و بر توصیفات خود مبنی بر عدالت و انصاف و حکمت، خط بطلان کشیده است و اگر بنده را مجازات نمی‌کرد، خود را تکذیب کرده است، مگر چنین نبود که نباید او را مجازات می‌کرد؟ و دروغ‌گفتن و ظلم، عدالت و حکمت را باطل می‌کنند، خداوند از آن چه جبرگرایان می‌گویند، منزّه است. سپس امام (علیه السلام) بعد از سخنانی طولانی فرمود: امّا اختیار که امام صادق (علیه السلام) آن را باطل نمود و کسی که به آن اعتقاد دارد را در اشتباه دانست، این است که کسی بگوید: خداوند تعالی، اختیار امرونهی خویش را به بندگان سپرده است و آنان را فرو گذاشته است. این سخن دقیق و عمیقی است که به‌جز ائمه هدی (علیهم السلام) از خاندان رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، کسی به کنه و عمق آن پی نبرده است. ایشان فرمود: «اگر خداوند از روی سهل‌انگاری، به آنان اختیار داده باشد، حتماً آنچه را اختیار کرده بودند، رضایت‌مندی وی را درپی دارد و سزاوار ثواب و پاداش می‌شوند و نسبت به گناهانی که مرتکب شدند، مجازاتی نخواهند داشت. اگر این اهمال و سهل‌انگاری صحّت داشته باشد، این گفتار بر دو نوع خواهد بود: یا اینکه بندگان علیه او همدستی کردند و او را به قبول‌کردن اختیارداشتن آن‌ها در آراء خویش مجبور کردند که دراین‌صورت، چه بخواهد و چه نخواهد، سستی و ضعف به او راه خواهد یافت، یا اینکه خداوند عزّوجلّ از به بندگی در آوردن آنان با امرونهی و از روی اراده و خواست خود عاجز بود، پس امرونهی خویش را به آنان سپرد و امرونهی خود را برطبق خواسته آنان قرار داد. از آنجا که از به بندگی درآوردن آنان با امرونهی و از روی اراده خود عاجز شد، بنابراین در خصوص کفر و ایمان به آن‌ها اختیار داد. این موضوع مانند مردی است که بنده‌ای را خریداری کرده تا به وی خدمت کند و حقّ سروری وی را به‌جای آورد و امرونهی وی را انجام دهد و مالک آن بنده ادّعا میکند که او توانا، شکست‌ناپذیر، عزیز و داناست. پس به بنده‌ی خویش دستور می‌دهد و امرونهی میکند و به وی وعده میدهد که اگر از دستورات خویش پیروی کند، پاداشی عظیم به وی خواهد داد، و اگر از دستورات وی سرپیچی کند، به شدیدترین شکل مجازات خواهد شد. امّا بنده از خواسته‌های مالک خویش سرباز میزند و از دستورات او سرپیچی میکند و هر دستوری که به وی می‌دهد، به آن عمل نمی‌کند و به خواسته‌های مالک خویش اهمیّتی نمی‌دهد، بلکه از خواسته و اراده‌ی خویش پیروی می‌کند. سپس بنده‌ی خویش را برای برآوردن نیازهای خویش میفرستد، و بنده از خواسته خویش پیروی میکند و چیزهایی برخلاف آنچه مالک وی به آن نیاز داشته با خود میآورد. پس هنگامی‌که نزد مولای خویش بازمیگردد، مولا به آنچه بنده خویش آورده بود، نگاه کرده و ملاحظه میکند که برخلاف آن چیزی است که به وی دستور داده بود. پس بنده میگوید: من با توجّه به اینکه کار را به من سپردی، عمل کردم و از اراده و خواست خودم پیروی کردم و کسی که کاری به وی سپرده می‌شود [اختیار تامّ دارد]، از چیزی منع نمی‌شود، به این دلیل که اختیار و ممانعت در یکجا جمع نمی‌شوند. سپس فرمود: و هرکس ادّعا کند که خداوند، قبول امرونهی خود را به بندگان خویش سپرده است، قائل به عجز و ناتوانی خداوند شده است و بر وی واجب دانسته که همه‌ی اعمال خیر و شرّ آنان را بپذیرد، و امرونهی خداوند را باطل و نفی کرده است. سپس فرمود: خداوند، خلق را با قدرت خویش آفرید و توانایی به بندگی درآوردن آنان با استفاده از امرونهی را در وجود آن‌ها قرار داده است و اطاعت ایشان از امرونهی خویش را از آنان پذیرفت و از این پذیرش آنان راضی بوده و آنان را از عصیان و سرکشی خویش بازداشت. هرکسی را که معصیت و نافرمانی او کند، مورد مذمت قرار داده و به وی وعده مجازات داده است. حقّ اختیار امرونهی در دست خداوند است، آنچه را می‌خواهد، برمی‌گزیند و به آن امر میکند، و از آنچه برای او ناپسند آید، نهی می‌کند و با استفاده از قدرتی که در وجود بندگانش قرار داده و آنان را قادر به پیروی از امر او و یا اجتناب از گناهانش کرده است، مجازات میکند و یا اینکه به آنان پاداش میدهد؛ زیرا او عدل است، و عدالت و انصاف از اوست و حجّت را با هشداردادن و تهدیدکردن، تمام کرده است و گزینش از آن اوست، و هر آن کس را که او بخواهد اختیار می‌کند، و محمّد (صلی الله علیه و آله) را انتخاب و گزینش نمود و با رسالت خویش، وی را بر خلق خویش مبعوث کرد و اگر اختیار امورش را به بندگانش سپرده بود، به قریش این اجازه را می‌داد که امیهًْ‌بن‌ابی صلت و مسعود ثقفی را انتخاب کنند، و این دو نزد آنان از محمّد (صلی الله علیه و آله) والاتر بودند، و گفتند: چرا این قرآن بر مرد بزرگ [و ثروتمندی] از این دو شهر (مکّه و طائف) ناز ل نشده است؟!. (زخرف/۳۱) و منظورشان همان دو مرد بود، و این همان چیزی است که بین دو امر است، نه جبر و نه اختیار است، و این همان چیزی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) در پاسخ به سؤال عبایهًْ‌بن‌ربعی اسدی در خصوص استطاعت و توانایی فرمود. آن حضرت فرمود: «بدون خداوند، صاحب آن هستی، یا همراه خداوند»؟ عبایهًْ‌بن‌ربعی ساکت شد. پس فرمود: «ای عبایه! بگو». عرض کرد: «چه بگویم، ای امیرالمؤمنین (علیه السلام)»؟ فرمود: «اگر بگویی که به همراه خداوند، صاحب آن هستی، تو را به قتل خواهم رساند، و اگر بگویی که بدون خداوند، صاحب آن هستی، تو را نیز به قتل خواهم رساند». عرض کرد: «پس چه بگویم، ای امیرالمؤمنین (علیه السلام)»؟ فرمود: «بگو، از طریق خداوند که مالک و صاحب اصلی آن است، صاحب آن هستی که اگر تو را صاحب اختیار آن کند، از بخشش وی است و اگر آن را از تو بگیرد، این از باب امتحان و بلای وی است، و اوست مالک آنچه تو را صاحب اختیار آن کرده و تو را بر آن توانا ساخته است. مگر نمی‌بینی که مردم «حَول و قوّت» را می‌طلبند، هنگامی‌که می‌گویند: لاَ حَولَ وَ لاَ قُوّةَ إلاَّ بِاللهِ»؟ آن مرد عرض کرد: «ای امیرالمؤمنین (علیه السلام)! تأویل این آیه چیست»؟ فرمود: «قدرتی در برابر گناهان و معصیت‌های خداوند نداریم، مگر پایبندی به عصمت خداوند، و قوّت و نیرویی برای اطاعت از خداوند نداریم، مگر آنکه خداوند به ما یاری کند». گفت: «آن مرد از جای خود پرید و دست و پای وی را بوسید. سپس در خصوص سخن خداوند: ما همه‌ی شما را قطعاً می‌آزماییم تا معلوم شود مجاهدان واقعی و صابران از میان شما کیانند، و اخبار شما را بیازماییم!. (محمّد/۳۱) و آیه‌ی به تدریج از جایی که نمی‌دانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد. (اعراف/۱۸۲) و آیه: بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها می‌شوند و آزمایش نخواهند شد؟!. (عنکبوت/۲) و آیه: ما سلیمان را آزمودیم. (ص/۳۴) و آیه: ما قوم تو را بعد از تو، آزمودیم و سامری آن‌ها را گمراه ساخت!. (طه/۸۵) و سخن موسی (علیه السلام) که می‌فرماید: این، جز آزمایش تو، چیز دیگر نیست. (اعراف/۱۵۵) و آیه: ولی خدا می‌خواهد شما را در آنچه به شما بخشیده بیازماید. (مائده/۴۸) و آیه: سپس خداوند شما را از آنان منصرف ساخت [و پیروزی شما به شکست انجامید] تا شما را آزمایش کند. (آل عمران/۱۵۲) و آیه: ما آن‌ها را آزمودیم، همان‌گونه که «صاحبان باغ» را آزمایش کردیم. (قلم/۱۷) و آیه: لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا و آیه: [به خاطر آورید] هنگامی‌که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود. (بقره/۱۲۴) و آیه: و اگر خدا می‌خواست خودش آن‌ها را مجازات می‌کرد، امّا می‌خواهد بعضی از شما را با بعضی دیگر بیازماید. (محمّد/۴)» فرمود: «تمامی این آیات در قرآن در معنای امتحان و آزمایش آمده است، سپس فرمود: اگر بگویند: حجّت و دلیل در سخن خداوند عزّوجلّ چیست، که می‌فرماید: هرکس را بخواهد گمراه می‌سازد و هرکس را بخواهد هدایت می‌کند. (فاطر/۸) و این به چیزی شباهت دارد»؟ می‌گوییم: فهمیدن معنای مجازی این آیه، درک‌کردن دو معنا و مفهوم را می‌طلبد: اوّل اینکه آگاهی‌دادن نسبت به آنکه خداوند تعالی قادر است که هر آن کس را که بخواهد، هدایت کند و هر آن‌کس را که بخواهد، گمراه کند، و اگر آنان را بر یکی از دو مسیر مجبور می‌کرد، آن گونه که شرح دادیم، پاداش و مجازات را بر آن‌ها واجب نمی‌دانست. دوّم اینکه؛ یکی از معانی هدایت، معرفی‌کردن و شناساندن است، آن‌گونه که خداوند تعالی می‌فرماید: امّا ثمود را هدایت کردیم، ولی آن‌ها نابینایی را بر هدایت ترجیح دادند. (فصلت/۱۷) و این‌طور نیست که هر آیه متشابهی در قرآن، حجّتی باشد بر حکم آیاتی که دستور داده شد که به آن چنگ زنیم و از آن‌ها پیروی کنیم. و این همان سخن خداوند است که می‌فرماید: او کسی است که این کتاب [آسمانی] را بر تو نازل کرد، که قسمتی از آن، آیات «محکم» [صریح و روشن] است که اساس این کتاب می‌باشد [و هرگونه پیچیدگی در آیات دیگر، با مراجعه به این‌ها، برطرف می‌گردد]. و قسمتی از آن، «متشابه» است [آیاتی که به خاطر بالابودن سطح مطلب و جهات دیگر، در نگاه اوّل، احتمالات مختلفی در آن می‌رود ولی با توجّه به آیات محکم، تفسیر آن‌ها آشکار می‌گردد]. امّا آن‌ها که در قلوبشان انحراف است، به‌دنبال متشابهاتند، تا فتنه‌انگیزی کنند [و مردم را گمراه سازند] و تفسیر [نادرستی] برای آن می‌طلبند. (آل عمران/۷) و می‌فرماید: پس بندگان مرا بشارت ده! همان کسانی که سخنان را می‌شنوند و از نیکوترین آن‌ها پیروی می‌کنند آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده، و آن‌ها خردمندانند. (زمر/۱۸۱۷) خداوند ما و شما را به آنچه می‌خواهد و می‌پسندد توفیق دهد و ما و شما را با کرامت و مقام و منزلت آشنا سازد و هدایت کند و ما و شما را به آنچه برای ما و شما خیر است و ماندگارتر است، هدایت کند. همانا وی آنچه را می‌خواهد انجام می‌دهد. او حکیم و جواد و مجید است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۶، ص۴۲۲
بخارالأنوار، ج۵، ص۲۰/ البرهان
بیشتر