آیه ۷۰ - سوره نحل

آیه وَ اللهُ خَلَقَكُمْ ثُمَّ يَتَوَفَّاكُمْ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْ لا يَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَيْئاً إِنَّ اللهَ عَليمٌ قَديرٌ [70]

خداوند شما را آفرید؛ سپس شما را مىمیراند؛ بعضى از شما به نامطلوبترین [مراحل] عمر مىرسند، که بعد از آگاهى، چیزى نمىدانند [و همه چیز را فراموش مى‌کنند]؛ خداوند دانا و تواناست.

۱
(نحل/ ۷۰)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهًَْ قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَی أَمِیرِ‌الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فَقَال (علیه السلام) له ... خَلَقَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ النَّاسَ عَلَی ثَلَاثِ طَبَقَاتٍ وَ أَنْزَلَهُمْ ثَلَاثَ مَنَازِلَ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِی الْکِتَابِ أَصْحَابُ الْمَیْمَنَةِ وَ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ وَ السَّابِقُون ... ثُمَّ ذَکَرَ أَصْحَابَ الْمَیْمَنَهًِْ وَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً بِأَعْیَانِهِمْ جَعَلَ اللَّهُ فِیهِمْ أَرْبَعَهًَْ أَرْوَاحٍ رُوحَ الْإِیمَانِ وَ رُوحَ الْقُوَّهًِْ وَ رُوحَ الشَّهْوَهًِْ وَ رُوحَ الْبَدَنِ فَلَا یَزَالُ الْعَبْدُ یَسْتَکْمِلُ هَذِهِ الْأَرْوَاحَ الْأَرْبَعَهًَْ حَتَّی تَأْتِیَ عَلَیْهِ حَالَاتٌ فَقَالَ الرَّجُلُ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) مَا هَذِهِ الْحَالَاتُ فَقَالَ أَمَّا أُولَاهُنَّ فَهُوَ کَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلی أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْ لا یَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَیْئاً فَهَذَا یَنْتَقِصُ مِنْهُ جَمِیعُ الْأَرْوَاحِ وَ لَیْسَ بِالَّذِی یَخْرُجُ مِنْ دِینِ اللَّهِ لِأَنَّ الْفَاعِلَ بِهِ رَدَّهُ إِلَی أَرْذَلِ عُمُرِهِ فَهُوَ لَا یَعْرِفُ لِلصَّلَاهًِْ وَقْتاً وَ لَا یَسْتَطِیعُ التَّهَجُّدَ بِاللَّیْلِ وَ لَا بِالنَّهَارِ وَ لَا الْقِیَامَ فِی الصَّفِّ مَعَ النَّاسِ فَهَذَا نُقْصَانٌ مِنْ رُوحِ الْإِیمَانِ وَ لَیْسَ یَضُرُّهُ شَیْئاً وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَقِصُ مِنْهُ رُوحُ الْقُوَّهًِْ فَلَا یَسْتَطِیعُ جِهَادَ عَدُوِّهِ وَ لَا یَسْتَطِیعُ طَلَبَ الْمَعِیشَهًِْ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَقِصُ مِنْهُ رُوحُ الشَّهْوَهًِْ فَلَوْ مَرَّتْ بِهِ أَصْبَحُ بَنَاتِ آدَمَ لَمْ یَحِنَّ إِلَیْهَا وَ لَمْ یَقُمْ وَ تَبْقَی رُوحُ الْبَدَنِ فِیهِ فَهُوَ یَدِبُّ وَ یَدْرُجُ حَتَّی یَأْتِیَهُ مَلَکُ الْمَوْتِ فَهَذَا الْحَالُ خَیْرٌ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ هُوَ الْفَاعِلُ بِهِ وَ قَدْ تَأْتِی عَلَیْهِ حَالَاتٌ فِی قُوَّتِهِ وَ شَبَابِهِ فَیَهُمُّ بِالْخَطِیئَهًِْ فَیُشَجِّعُهُ رُوحُ الْقُوَّهًِْ وَ یُزَیِّنُ لَهُ رُوحُ الشَّهْوَهًِْ وَ یَقُودُهُ رُوحُ الْبَدَنِ حَتَّی تُوْقِعَهُ فِی الْخَطِیئَهًِْ فَإِذَا لَامَسَهَا نَقَصَ مِنَ الْإِیمَانِ وَ تَفَصَّی مِنْهُ فَلَیْسَ یَعُودُ فِیهِ حَتَّی یَتُوبَ فَإِذَا تَابَ تَابَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ إِنْ عَادَ أَدْخَلَهُ اللَّهُ نَارَ جَهَنَّم.

امام علی (علیه السلام)- اصبغ‌بن‌نباته گوید: مردی نزد امام علی (علیه السلام) آمد و امام (علیه السلام) فرمود: ... «خداوند مردم را سه دسته آفریده و ایشان را در سه جایگاه قرار داده است. آیه شریفه: [نخست] سعادتمندان و خجستگان [هستند] چه سعادتمندان و خجستگانی! گروه دیگر شقاوتمندان و شومانند، چه شقاوتمندان و شومانی! و [سوّمین گروه] پیشگامان پیشگامند. (واقعه/۱۰۸) ... به همین مطلب اشاره دارد. خداوند أَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ را یاد کرده که آن‌ها همان مؤمنین واقعی هستند که خداوند در آن‌ها چهار روح قرار داده: روح ایمان، روح قوّت، روح شهوت و روح بدن. پیوسته بنده‌ی مؤمن، این ارواح را کمال می‌دهد تا حالاتی در او پیدا شود. مردی گفت: «ای امیرمؤمنان (علیه السلام)! این حالات چیست»؟ فرمود: «اولیترین حالت آن است که خداوند در این آیه می‌فرماید: وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلی أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْلا یَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئاً در تمام روح‌ها در این حالت کاستی ایجاد میشود امّا نه اینکه از ایمان خارج شود؛ زیرا پدیدآورندهاش، انسان را به این حد زندگی (پیری) رسانده است. [دوران پیری چنان فرتوت می‌شود که] او نه وقت نماز را می‌داند، نه قدرت تهجّد و نافله‌ی نیمه شب را دارد، نه میتواند روزه بگیرد و نه در صف نماز با مردم بایستد. این خود نقصانی است در روح ایمان، امّا موجب زیانی برای او نخواهد شد. روح قوّت نیز کم می‌شود؛ قادر به جهاد و جستجوی روزی نیست. روح شهوت نیز در او کم می‌شود؛ اگر زیباترین دختران آدم (علیه السلام) از جلو او بگذرد به او تمایلی ندارد و تلاشی نمی‌کند. روح بدن در بدن باقی می‌ماند رفتوآمدی دارد تا مرگ گریبانش را بگیرد. این حال خوبی است زیرا خداوند به او این حالت را داده است. گاهی برایش حالاتی پیش می‌آید در حال قدرت و جوانی تصمیم به گناه می‌گیرد روح قوّت او را تشجیع و روح شهوت برایش آرایش میدهد و روح بدن او را به گناه می‌کشاند تا بالأخره انجام میدهد. وقتی این گناه را انجام داد از روح ایمان او کاسته می‌گردد و دیگر بازگشت نخواهد کرد مگر اینکه توبه کند، اگر توبه کرد خدا از او می‌گذرد اگر باز تکرار کرد خداوند او را داخل جهنّم می‌کند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۶۷۸
الکافی، ج۲، ص۲۸۱/ بحارالأنوار، ج۶۶، ص۱۷۹/ بصایرالدرجات، ص۴۴۹؛ «یستطیر» بدل «یستطیع» و «نقصانه من الایمان ... عرف الولایه» محذوف و فی موضعه: «تفصّی منه ... فاذا تاب»/ نورالثقلین؛ «خلق الله ... السابقون» محذوف
۲
(نحل/ ۷۰)

الباقر (علیه السلام)- عَنْ جَابِر (رحمة الله علیه) قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاجَعْفَرٍ (علیه السلام) عَنِ الرُّوحِ قَال قَالَ یَا جَابِرُ (رحمة الله علیه) إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْخَلْقَ عَلَی ثَلَاثِ طَبَقَاتٍ وَ أَنْزَلَهُمْ ثَلَاثَ مَنَازِل ... وَ أَمَّا مَا ذَکَرْتَ مِنْ أَصْحَابِ الْمَیْمَنَهًِْ فَهُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً جَعَلَ فِیهِمْ أَرْبَعَهًَْ أَرْوَاحٍ رُوحَ الْإِیمَانِ وَ رُوحَ الْقُوَّهًِْ وَ رُوحَ الشَّهْوَهًِْ وَ رُوحَ الْبَدَنِ وَ لَا یَزَالُ الْعَبْدُ مُسْتَکْمِلًا بِهَذِهِ الْأَرْوَاحِ الْأَرْبَعَهًِْ حَتَّی یَهُمَّ بِالْخَطِیئَهًِْ فَإِذَا هَمَّ بِالْخَطِیئَهًِْ تَزَیَّنَ لَهُ رُوحُ الشَّهْوَهًِْ وَ شَجَّعَهُ رُوحُ الْقُوَّهًِْ وَ قَادَهُ رُوحُ الْبَدَنِ حَتَّی یُوقِعَهُ فِی‌تِلْکَ الْخَطِیئَهًِْ فَإِذَا لَامَسَ الْخَطِیئَهًَْ انْتَقَصَ مِنَ الْإِیمَانِ وَ انْتَقَصَ الْإِیمَانُ مِنْهُ فَإِنْ تَابَ تَابَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ قَدْ تَأْتِی عَلَی الْعَبْدِ تَارَاتٌ یَنْقُصُ مِنْهُ بَعْضُ هَذِهِ الْأَرْبَعَهًِْ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَی وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلی أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْ لا یَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَیْئاً فَتَنْتَقِصُ رُوحُ الْقُوَّهًِْ وَ لَا یَسْتَطِیعُ مُجَاهَدَهًَْ الْعَدُوِّ وَ لَا مُعَالَجَهًَْ الْمَعِیشَهًِْ وَ تَنْتَقِصُ مِنْهُ رُوحُ الشَّهْوَهًِْ فَلَوْ مَرَّتْ بِهِ أَحْسَنُ بَنَاتِ آدَمَ لَمْ یَحِنَّ إِلَیْهَا وَ تَبْقَی فِیهِ رُوحُ الْإِیمَانِ وَ رُوحُ الْبَدَنِ فَبِرُوحِ الْإِیمَانِ یَعْبُدُ اللَّهَ وَ بِرُوحِ الْبَدَنِ یَدِبُّ وَ یَدْرُجُ حَتَّی یَأْتِیَهُ مَلَکُ الْمَوْتِ.

امام باقر (علیه السلام)- جابر (رحمة الله علیه) گوید: از امام باقر (علیه السلام) درباره‌ی روح سؤال کردم، فرمود: «ای جابر (رحمة الله علیه)! خداوند مردم را در سه طبقه آفرید و آن‌ها را در سه درجه قرار داد ... امّا اصحاب دست راست، آن‌ها مؤمنان واقعی هستند، که در آن‌ها چهار روح قراردارد: روح ایمان، روح قوّت، روح شهوت و روح بدن و بندگان همواره در تکمیل این ارواح چهارگانه هستند، تا آنگاه که مرتکب معصیت نشده‌اند. هنگامی‌که تصمیم به گناه و معصیت می‌گیرد، روح شهوت موضوع را در نظرش زیبا جلوه می‌دهد و روح قوّت او را وادار به کار می‌کند و روح بدن او را به طرف مقصود و عمل می‌برد تا آن گناه را مرتکب گردد، هرگاه گناه را انجام داد از ایمانش کاسته می‌شود و اگر توبه کرد خداوند هم گناه او را مورد عفو قرار می‌دهد. گاهی برای بندگان لغزش‌هایی پیش می‌آید که بعضی از این ارواح چهارگانه نقصان پیدا می‌کند و خداوند در این مورد فرموده است: وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلی أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْ لا یَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَیْئاً در اینجا روح قوّت نقصان پیدا می‌کند و توانایی جنگ با دشمن را پیدا نمی‌کند؛ او روح شهوت را هم از دست می‌دهد [به‌طوری‌که] اگر زیباترین دختران آدم از جلو او بگذرد به او تمایلی ندارد. در اینجا فقط برای او روح ایمان و روح بدن باقی می‌ماند، بهوسیله‌ی روح ایمان خداوند را عبادت می‌کند و به‌وسیله‌ی روح بدن راه می‌رود و گردش می‌کند، تا آنگاه که فرشته‌ی مرگ بیاید و او را قبض روح کند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۶۸۰
بحارالأنوار، ج۶۶، ص۱۹۱/ بصایرالدرجات، ص۴۴۷؛ «مستعملا» بدل «مستکملا»
۳
(نحل/ ۷۰)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- وَ أَمَّا الرَّدُّ عَلَی الزَّنَادِقَهًِْ فَقَوْلُهُ تَعَالَی وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یَعْقِلُونَ فَأَعْلَمَنَا تَعَالَی أَنَّ الَّذِی ذَهَبَ إِلَیْهِ الزَّنَادِقَهًُْ مِنْ قَوْلِهِمْ إِنَّ الْعَالَمَ یَتَوَلَّدُ بِدَوَرَانِ الْفَلَکِ وَ وُقُوعِ النُّطْفَهًِْ فِی الْأَرْحَامِ لِأَنَّ عِنْدَهُمْ أَنَّ النُّطْفَهًَْ إِذَا وَقَعَتْ تَلَقَّاهَا الْأَشْکَالُ الَّتِی تُشَاکِلُهَا فَیَتَوَلَّدُ حِینَئِذٍ بِدَوَرَانِ الْقُدْرَهًِْ وَ الْأَشْکَالِ الَّتِی تَتَلَقَّاهَا مُرُورَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ الْأَغْذِیَهًِْ وَ الْأَشْرِبَهًِْ وَ الطَّبِیعَهًِْ فَتَتَرَبَّی وَ تَنْتَقِلُ وَ تَکْبُرُ فَعَکَسَ تَعَالَی قَوْلَهُمْ بِقَوْلِهِ وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ مَعْنَاهُ أَنَّ مَنْ طَالَ عُمُرُهُ وَ کَبِرَ سِنُّهُ رَجَعَ إِلَی مِثْلِ مَا کَانَ عَلَیْهِ فِی حَالِ صِغَرِهِ وَ طُفُولِیَّتِهِ فَیَسْتَوْلِی عَلَیْهِ عِنْدَ ذَلِکَ النُّقْصَانُ فِی جَمِیعِ آلَاتِهِ وَ یَضْعُفُ فِی جَمِیعِ حَالَاتِهِ وَ لَوْ کَانَ الْأَمْرُ کَمَا زَعَمُوا مِنْ أَنَّهُ لَیْسَ لِلْعِبَادِ خَالِقٌ مُخْتَارٌ لَوَجَبَ أَنْ یَکُونَ تِلْکَ النَّسَمَهًُْ أَوْ ذَلِکَ الْإِنْسَانُ زَائِداً أَبَداً مَا دَامَتِ الْأَشْکَالُ الَّتِی ادَّعَوْا أَنَّ بِهَا کَانَ قِوَامُ ابْتِدَائِهَا قَائِمَهًًْ وَ الْفَلَکُ ثَابِتٌ وَ الْغَدَاءُ مُمْکِنٌ وَ مُرُورُ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ مُتَّصِلٌ وَ لَمَا صَحَّ فِی الْعُقُولِ مَعْنَی قَوْلِهِ تَعَالَی وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ وَ قَوْلِهِ سُبْحَانَهُ وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلی أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْ لا یَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَیْئاً عُلِمَ أَنَّ هَذَا مِنْ تَدْبِیرِ الْخَالِقِ الْمُخْتَارِ وَ حِکْمَتِهِ وَ وَحْدَانِیَّتِهِ وَ ابْتِدَاعِهِ لِلْخَلْقِ فَتَثْبُتُ وَحْدَانِیَّتُهُ.

امیرالمؤمنین (علیه السلام)- امّا رد بر زنادقه مانند این سخن خداست: هرکس را طول عمر دهیم، در آفرینش واژگونه‌اش می‌کنیم [و به ناتوانی کودکی باز می‌گردانیم] آیا اندیشه نمی‌کنند؟! (یس/۶۸) خداوند متعال در این آیه باطل بودن سخن زنادقه را گوشزد می‌کند که می‌گویند عالم با چرخش فلک و قرار گرفتن نطفه در رحم‌ها به وجود می‌آید. آنان می‌گویند وقتی نطفه واقع می‌شود، با حالت‌های مختلفی مواجه می‌شود که متناسب با آن است در این حالت انسان با دَوَران قدرت و اشکال مختلفی که در طی گذشت شب و روز و غذاها و آشامیدنی‌ها و طبیعت مواجه است متولّد می‌شود و رشد کرده و حرکت می‌کند و بزرگ می‌شود. خداوند سخن آنان را این‌گونه معکوس می‌کند: وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ؛ معنای آن این است که کسی که عمرش طولانی و سنّش زیاد می‌شود به حالت‌های کودکی و طفولیّتش باز می‌گردد و نقصان در تمام توانایی‌هایش بر او مسلّط می‌شود و در همه‌ی حالاتش ضعیف می‌شود. اگر سخن آنان درست بود که می‌پندارند بندگان خالق مختاری ندارند تا زمانی که اشکالی که آن‌ها ادّعا می‌کنند قوام انسان به آن‌هاست پایدار است و فلک ثابت و غذا موجود است و شب و روز نیز وجود دارد، لازم بود که آن مخلوق یا انسان همیشه رو به ازدیاد می‌گذاشت و از نظر عقلی این سخن خداوند: وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ معنی نداشت: و همچنین این سخن خداوند سبحان: و مِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلَی أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْ لاَ یَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَیْئاً؛ لذا معلوم می‌شود این از تدبیر خالق مختار و حکمت او و وحدانیتش و خلقت عالم است لذا وحدانیت او جلت عظمته ثابت می‌شود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۶۸۲
بحارالأنوار، ج۹۰، ص۳۵
۴
(نحل/ ۷۰)

علی‌ّبن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- و قوله وَ اللهُ خَلَقَکُمْ ثُمَّ یَتَوَفَّاکُمْ إلی قوله لِکَیْ لا یَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَیْئاً قال إذا کبر لا یعلم ما علمه قبل ذلک.

علی‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- وَ اللهُ خَلَقَکمُ‌ْ ثُمَّ یَتَوَفَّئکُمْ ... لِکَیْ لَا یَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَیْاً؛ یعنی وقتی بزرگ شود، نمی‌داند قبل از این چه چیزی آموخته است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۶۸۲
القمی، ج۱، ص۳۸۷/ نورالثقلین/ البرهان
۵
(نحل/ ۷۰)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- أَنَ أَرْذَلَ الْعُمُرِ خَمْسٌ وَ سَبْعُونَ سَنَهًْ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- أَرْذَلِ الْعُمُرِ، سنّ هفتادوپنج سالگی است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۶۸۲
بحارالأنوار، ج۶، ص۱۱۹/ نورالثقلین/ البرهان
۶
(نحل/ ۷۰)

الصّادق (علیه السلام)- إِذَا بَلَغَ الْعَبْدُ مِائَهًَْ سَنَهًٍْ فَذَلِکَ أَرْذَلُ الْعُمُر.

امام صادق (علیه السلام)- هرگاه کسی به صد سالگی برسد می‌گوییم به أَرْذَلِ الْعُمُرِ رسیده است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۶۸۲
القمی، ج۲، ص۷۹/ البرهان/ نورالثقلین
بیشتر