آیه ۳۸ - سوره هود

آیه وَ يَصْنَعُ الْفُلْكَ وَ كُلَّما مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَما تَسْخَرُونَ [38]

او مشغول ساختن کشتى بود و هر زمان گروهى از اشراف قومش بر او مى‌گذشتند، او را مسخره مى‌کردند؛ [ولى نوح] گفت: «اگر ما را مسخره مى‌کنید، ما نیز شما را همین‌گونه مسخره خواهیم کرد.

۱
(هود/ ۳۸)

الصّادق (علیه السلام)- بَقِیَ نُوحٌ (علیه السلام) فِی قَوْمِهِ ثَلَاثَمِائَهًِْ سَنَهًٍْ یَدْعُوهُمْ إِلَی اللَّهِ فَلَمْ یُجِیبُوهُ فَهَمَّ أَنْ یَدْعُوَ عَلَیْهِمْ، فَوَافَاهُ عِنْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ اثْنَا عَشَرَ أَلْفَ قَبِیلٍ مِنْ قَبَائِلِ مَلَائِکَهًِْ سَمَاءِ الدُّنْیَا وَ هُمُ الْعُظَمَاءُ مِنَ الْمَلَائِکَهًِْ، فَقَالَ لَهُمْ نُوحٌ (علیه السلام) مَنْ أَنْتُمْ فَقَالُوا نَحْنُ اثْنَا عَشَرَ أَلْفَ قَبِیلٍ مِنْ قَبَائِلِ مَلَائِکَهًِْ سَمَاءِ الدُّنْیَا وَ إِنَّ مَسِیرَهًَْ غِلَظِ سَمَاءِ الدُّنْیَا خَمْسُمِائَهًِْ عَامٍ وَ مِنْ سَمَاءِ الدُّنْیَا إِلَی الدُّنْیَا مَسِیرَهًُْ خَمْسِمِائَهًِْ عَام وَ خَرَجْنَا {أَخْرَجَنَا اللَّهُ} عِنْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ وَافَیْنَاکَ فِی هَذَا الْوَقْتِ فَنَسْأَلُکَ أَنْ لَا تَدْعُوَ عَلَی قَوْمِکَ، فَقَالَ نُوحٌ (علیه السلام) قَدْ أَجَّلْتُهُمْ ثَلَاثَمِائَهًِْ سَنَهًٍْ، فَلَمَّا أَتَی عَلَیْهِمْ سِتُّمِائَهًِْ سَنَهًٍْ وَ لَمْ یُؤْمِنُوا هَمَّ أَنْ یَدْعُوَ عَلَیْهِمْ فَوَافَاهُ اثْنَا عَشَرَ أَلْفَ قَبِیلٍ مِنْ قَبَائِلِ مَلَائِکَهًِْ السَّمَاءِ الثَّانِیَهًِْ فَقَالَ نُوحٌ (علیه السلام) مَنْ أَنْتُمْ قَالُوا نَحْنُ اثْنَا عَشَرَ أَلْفَ قَبِیلٍ مِنْ قَبَائِلِ مَلَائِکَهًِْ السَّمَاءِ الثَّانِیَهًِْ وَ غِلَظُ السَّمَاءِ الثَّانِیَهًِْ مَسِیرَهًُْ خَمْسِمِائَهًِْ عَامٍ وَ مِنَ السَّمَاءِ الثَّانِیَهًِْ إِلَی سَمَاءِ الدُّنْیَا مَسِیرَهًُْ خَمْسِمِائَهًِْ عَامٍ وَ غِلَظُ سَمَاءِ الدُّنْیَا مَسِیرَهًُْ خَمْسِمِائَهًِْ عَامٍ وَ مِنْ سَمَاءِ الدُّنْیَا إِلَی الدُّنْیَا مَسِیرَهًُْ خَمْسِمِائَهًِْ عَامٍ خَرَجْنَا عِنْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ وَافَیْنَاکَ ضَحْوَهًًْ نَسْأَلُکَ أَنْ لَا تَدْعُوَ عَلَی قَوْمِکَ فَقَالَ نُوحٌ (علیه السلام) قَدْ أَجَّلْتُهُمْ ثَلَاثَمِائَهًِْ سَنَهًٍْ. فَلَمَّا أَتَی عَلَیْهِمْ تِسْعُمِائَهًِْ سَنَهًٍْ هَمَّ أَنْ یَدْعُوَ عَلَیْهِمْ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ أَنَّهُ لَنْ یُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِکَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ فَلا تَبْتَئِسْ بِما کانُوا یَفْعَلُونَ فَقَالَ نُوحٌ (علیه السلام) رَبِّ لا تَذَرْ عَلَی الْأَرْضِ مِنَ الْکافِرِینَ دَیَّاراً إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبادَکَ وَ لا یَلِدُوا إِلَّا فاجِراً کَفَّاراً فَأَمَرَهُ اللَّهُ أَنْ یَغْرِسَ النَّخْلَ فَکَانَ قَوْمُهُ یَمُرُّونَ بِهِ فَیَسْخَرُونَ مِنْهُ وَ یَسْتَهْزِءُونَ بِهِ وَ یَقُولُونَ شَیْخٌ قَدْ أَتَی لَهُ تِسْعُمِائَهًِْ سَنَهًٍْ یَغْرِسُ النَّخْلَ وَ کَانُوا یَرْمُونَهُ بِالْحِجَارَهًِْ فَلَمَّا أَتَی لِذَلِکَ خَمْسُونَ سَنَهًًْ وَ بَلَغَ النَّخْلُ وَ اسْتَحْکَمَ أَمَرَ بِقَطْعِهِ فَسَخِرُوا مِنْهُ وَ قَالُوا بَلَغَ النَّخْلُ مَبْلَغَهُ وَ هُوَ قَوْلُهُ وَ کُلَّما مَرَّ عَلَیْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْکُمْ کَما تَسْخَرُونَ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ فَأَمَرَهُ اللَّهُ أَنْ یَنْحِتَ السَّفِینَهًَْ وَ أَمَرَ جَبْرَئِیلَ (علیه السلام) أَنْ یَنْزِلَ عَلَیْهِ وَ یُعَلِّمَهُ کَیْفَ یَتَّخِذُهَا فَقَدَّرَ طُولَهَا فِی الْأَرْضِ أَلْفاً وَ مِائَتَیْ ذِرَاعٍ، وَ عَرْضَهَا ثَمَانَمِائَهًِْ ذِرَاعٍ وَ طُولُهَا فِی السَّمَاءِ ثَمَانُونَ ذِرَاعاً فَقَالَ یَا رَبِّ مَنْ یُعِینُنِی عَلَی اتِّخَاذِهَا فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ نَادِ فِی قَوْمِکَ مَنْ أَعَانَنِی عَلَیْهَا وَ نَجَرَ مِنْهَا شَیْئاً صَارَ مَا یَنْجُرُهُ ذَهَباً وَ فِضَّهًًْ، فَنَادَی نُوحٌ (علیه السلام) فِیهِمْ بِذَلِکَ فَأَعَانُوهُ عَلَیْهَا وَ کَانُوا یَسْخَرُونَ مِنْهُ وَ یَقُولُونَ یَنْحِتُ سَفِینَهًًْ فِی الْبَرِّ.

امام صادق (علیه السلام)- نوح (علیه السلام) به مدّت سیصدسال قومش را به‌سوی خداوند متعال دعوت کرد، امّا اجابتش نکردند. و خواست که آن‌ها را نفرین کند، امّا به وقت برآمدن آفتاب، با دوازده‌هزار قبیله از قبایل فرشتگان آسمان دنیا برخورد کرد که از بزرگان فرشته‌ها بودند. نوح (علیه السلام) به آنان گفت: «شما کیستید»؟! گفتند: «ما دوازده‌هزار قبیله، از قبایل فرشته‌های آسمان دنیاییم و مسیر عرض آسمان دنیا که به‌اندازه‌ی پانصدسال است و از آسمان دنیا تا دنیا، که پانصدسال دیگر است را پیموده‌ایم. ما هنگام طلوع آفتاب، بیرون آمدیم [و راه افتادیم] و هم‌اکنون با تو روبرو گشته‌ایم. از تو درخواست می‌کنیم که قومت را نفرین نکنی». نوح (علیه السلام) گفت: «سیصدسال به آنان مهلت می‌دهم». وقتی ششصدسال کامل گشت و آنان ایمان نیاوردند، خواست آن‌ها را نفرین کند که با دوازده هزار قبیله، از قبایل فرشتگان آسمان دوّم مواجّه شد. نوح (علیه السلام) گفت: «شما کیستید»؟! گفتند: «ما دوازده‌هزار قبیله، از قبایل فرشتگان آسمان دوّم هستیم. عرض مسیر آسمان دوّم به‌اندازه‌ی مسافت پانصدسال است و از آسمان دوّم تا آسمان دنیا، به‌اندازه‌ی پانصدسال دیگر و عرض آسمان دنیا نیز پانصدسال است و از آسمان دنیا تا دنیا، نیز پانصدسال است. ما به هنگام طلوع آفتاب به راه افتاده‌ایم و به وقت چاشت [که خورشید تازه درحال بالارفتن است] با تو مواجه شده‌ایم؛ تا از تو بخواهیم که قومت را نفرین نکنی». نوح (علیه السلام) گفت: «سیصدسال دیگر به آنان مهلت می‌دهم [و نفرین را به تأخیر می‌اندازم]». وقتی که نهصدسال مهلتشان به‌سر آمد و باز ایمان‌نیاوردند خواست که نفرینشان کند. پس خداوند متعال آیه: و به نوح وحی رسید که از قوم تو جز آن گروه که ایمان آورده‌اند، دیگر ایمان نخواهند آورد. از کردار آنان اندوهگین مباش. (هود/۳۶) را نازل کرد. نوح (علیه السلام) عرض کرد: و نوح گفت: ای پروردگار من! بر روی زمین هیچ‌یک از کافران را مگذار. که اگر بگذاریشان، بندگانت را گمراه می‌کنند و جز فرزندانی فاجر و کافر نیاورند چیست؟ (نوح/۲۷۲۶) سپس خداوند به وی فرمان‌داد که نهال خرما بکارد. نوح (علیه السلام) مشغول این کار شد، قومش بر او می‌گذشتند و او را مسخره کرده، به او می‌خندیدند و می‌گفتند: «پیر مردی که نهصد سال دارد، نهال می‌کارد»! و نوح (علیه السلام) را با سنگ می‌زدند. وقتی‌که از این تاریخ پنجاه‌سال گذشت و درخت خرما تنومند و مُحکم گشت، پروردگار فرمان قطع‌کردن آن را داد. قوم نوح (علیه السلام) دوباره او را مسخره کردند و می‌گفتند: «درخت خرما رسیده است»! و پروردگار نیز چنین فرمود: و هر زمان گروهی از اشراف قومش بر او می‌گذشتند، او را مسخره می‌کردند؛ [ولی نوح] گفت: «اگر ما را مسخره می‌کنید، ما نیز شما را همین‌گونه مسخره خواهیم کرد. به‌زودی خواهید دانست. (هود/۳۹۳۸) پروردگار به نوح (علیه السلام) فرمان داد که ساخت کشتی را شروع کند و به جبرئیل فرمان داد که نزد او برود و به او یاد بدهد که چگونه کشتی بسازد و او طول کشتی را هزارودویست ذراع و عرض آن را هشتصدذراع و ارتفاع آن را هشتادذراع، اندازه‌گیری کرد. نوح (علیه السلام) عرض کرد: «پروردگارا! چه کسی در ساخت آن به من کمک می‌کند»؟ خداوند به او وحی کرد: «در میان قومت فریاد بزن که هرکس در ساخت کشتی به من یاری برساند و بخشی از آن را نجّاری کند هرآنچه نجّاری‌کرده بعداً برای او تبدیل به نقره و طلا می‌شود». پس نوح (علیه السلام) در میان قومش بانگ برآورد امّا باز قومش او را مسخره کرده و گفتند: «نوح (علیه السلام) در خشکی شروع به ساختن کشتی می‌کند»!

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۶۶۲
القمی، ج۱، ص۳۲۵ / نور الثقلین/ البرهان
۲
(هود/ ۳۸)

الباقر (علیه السلام)- إِنَّ نُوحاً (علیه السلام) لَمَّا غَرَسَ النَّوَی مَرَّ عَلَیْهِ قَوْمُهُ فَجَعَلُوا یَضْحَکُونَ وَ یَسْخَرُونَ وَ یَقُولُونَ قَدْ قَعَدَ غَرَّاساً حَتَّی إِذَا طَالَ النَّخْلُ وَ کَانَ جَبَّاراً طُوَالًا قَطَعَهُ ثُمَّ نَحَتَهُ فَقَالُوا قَدْ قَعَدَ نَجَّاراً ثُمَّ أَلَّفَهُ فَجَعَلَهُ سَفِینَهًًْ فَمَرُّوا عَلَیْهِ فَجَعَلُوا یَضْحَکُونَ وَ یَسْخَرُونَ وَ یَقُولُونَ قَدْ قَعَدَ مَلَّاحاً فِی فَلَاهًٍْ مِنَ الْأَرْضِ حَتَّی فَرَغَ مِنْهَا.

امام باقر (علیه السلام)- وقتی نوح (علیه السلام) هسته‌ی [خرما] را می‌کاشت قومش بر او گذر می‌کردند، به او می‌خندیدند، او را مسخره می‌کردند و می‌گفتند: «حالا دیگر نشسته و درختکار شده»! تا آنکه تبدیل به درخت نخل بلندی شد و بسیار مستحکم و بلند قامت شد، آن‌ها را برید و تراشید. به او گفتند: «دیگر نشسته نجّاری می‌کند». نوح (علیه السلام) آن‌ها را به هم‌پیوست و کشتی ساخت. قوم بر او گذر می‌کردند، به او می‌خندیدند، او را مسخره می‌کردند و می‌گفتند: «در این زمین خشک و بی‌آب دریانورد شده»! [و این تمسخرها ادامه داشت] تا آنکه نوح (علیه السلام) کار ساختن کشتی را تمام کرد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۶۶۴
الکافی، ج۸، ص۲۸۳
بیشتر