آیه ۳۹ - سوره واقعه

آیه ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلينَ [39]

كه گروهى از امّت‌هاى نخستين هستند.

۱
(واقعه/ ۳۹)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه)- ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ قَالَ مِنَ الطَّبَقَهًِْ الْأُولَی الَّتِی کَانَتْ مَعَ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله).

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- ثُلةٌ مِّنَ الاوّلین، آن دسته اوّل هستند که همراه پیامبر (صلی الله علیه و آله) بودند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۴۹۶
بحارالأنوار، ج۸، ص۱۳۴/ القمی، ج۲، ص۳۴۸/ نورالثقلین/ البرهان
۲
(واقعه/ ۳۹)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِینَ هُمَا مِنْ هَذِهِ الْأُمَّهًِْ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ثُلَّةٌ مِنَ الْاوّلین وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِینَ، هر دو گروه از این امّت هستند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۴۹۶
بحارالأنوار، ج۳۸، ص۲۳۰/ المناقب، ج۲، ص۶
۳
(واقعه/ ۳۹)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- إِنَّ فِی الْجَنَّهًِْ عِشْرِینَ وَ مِائَهًَْ صَفٍّ أُمَّتِی مِنْهَا ثَمَانُونَ صَفّاً.

امام صادق (علیه السلام)- اهل بهشت صدوبیست صف هستند که هشتاد صف آن از این امّت است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۴۹۶
الإحتجاج، ج۱، ص۵۰
۴
(واقعه/ ۳۹)

الصّادق (علیه السلام)- عَنْ أَسْبَاطٍ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْمَدَائِنِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِینَ قَالَ ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ حِزْقِیلُ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِینَ عَلِیُّ‌بْنُ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام).

امام صادق (علیه السلام)- ابوسعید مدائنی گوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره‌ی آیه: ثُلةٌ مِّنَ الاوّلین و ثُلةٌ مِّنَ الآخِرِینَ پرسیدم. حضرت (علیه السلام) فرمود: ثُلةٌ مِّنَ الاوّلین، حزقیل مؤمن آل فرعون است. و و ثُلةٌ مِّنَ الآخِرِینَ علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۴۹۶
تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۶۲۱/ القمی، ج۲، ص۳۴۸/ نورالثقلین/ البرهان
۵
(واقعه/ ۳۹)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ قَالَ: تَحَدَّثْنَا عِنْدَ رَسُولِ اللهِ (صلی الله علیه و آله) لَیْلَهًًْ حَتَّی أَکْثَرْنَا الْحَدِیثَ ثُمَّ رَجَعْنَا إِلَی أَهْلِنَا، فَلَمَّا أَصْبَحْنَا غَدَوْنَا إِلَی رَسُولِ الله (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ: عُرِضَتْ عَلَیَّ الْأَنْبِیَاءُ (علیهم السلام) اللَّیْلَهًَْ بِأَتْبَاعِهَا مِنْ أُمَمِهَا، فَکَانَ النَّبِیُّ یَجِیءُ مَعَهُ الثُّلَّهًُْ مِنْ أُمَّتِهِ وَ النَّبِیُّ مَعَهُ الْعِصَابَهًُْ مِنْ أُمَّتِهِ وَ النَّبِیُّ مَعَهُ النَّفْسُ مِنْ أُمَّتِهِ وَ النَّبِیُّ مَعَهُ الرَّجُلُ مِنْ أُمَّتِهِ وَ النَّبِیُّ مَا مَعَهُ مِنْ أُمَّتِهِ أَحَدٌ حَتَّی أَتَی أَخِی مُوسَی (علیه السلام) فِی کَبْکَبَهًٍْ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ فَلَمَّا رَأَیْتُهُمْ أَعْجَبُونِی. فَقُلْتُ: أَیْ رَبِّ، مَنْ هَؤُلَاءِ؟ فَقَالَ: أَخُوکَ مُوسَی‌بْنُ‌عِمْرَانَ (علیه السلام) وَ مَنْ مَعَهُ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ. فَقُلْتُ: رَبِّ فَأَیْنَ أُمَّتِی؟ فَقَالَ: انْظُرْ عَنْ یَمِینِکَ فَإِذَا ظِرَابُ مَکَّهًَْ قَدْ سُدَّتْ بِوُجُوهِ الرِّجَالِ. فَقُلْتُ: مَنْ هَؤُلَاءِ؟ فَقِیلَ: هَؤُلَاءِ أَمَتُکَ؟ أَ رَضِیتَ؟ قُلْتُ: رَبِّ رَضِیتُ. فَقِیلَ: إِنَّ مَعَ هَؤُلَاءِ سَبْعِینَ أَلْفاً مِنْ أُمَّتِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّهًَْ لَا حِسَابَ عَلَیْهِمْ. قَالَ: فَأَنْشَأَعُکَّاشَهًُْ‌بْنُ‌مِحْصَنٍ مِنْ بَنِی أَسَدِ‌بْنِ‌خُزَیْمَهًَْ فَقَالَ: یَا نَبِیَّ الله (صلی الله علیه و آله) ادْعُ رَبَّکَ أَنْ یَجْعَلَنِی مِنْهُمْ. فَقَالَ: اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ مِنْهُمْ. ثُمَّ أَنْشَأَ رَجُلٌ آخَرُ فَقَالَ: یَا نَبِیَّ اللهِ (صلی الله علیه و آله) ادْعُ رَبَّکَ أَنْ یَجْعَلَنِی مِنْهُمْ. فَقَالَ: سَبَقَکَ بِهَا عُکَّاشَهًُْ. فَقَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) فِدَاکُمْ أَبِی وَ أُمِّی إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَکُونُوا مِنَ السَّبْعِینَ فَکُونُوا، وَ إِنْ عَجَزْتُمْ وَ قَصَّرْتُمْ فَکُونُوا مِنْ أَهْلِ الظِّرَابِ، فَإِنْ عَجَزْتُمْ وَ قَصَّرْتُمْ فَکُونُوا مِنْ أَهْلِ الْأُفُقِ وَ إِنِّی قَدْ رَأَیْتُ ثَمَّ نَاساً کَثِیراً یَتَهَاوَشُونَ کَثِیراً، فَقُلْتُ: هَؤُلَاءِ السَّبْعُونَ أَلْفاً فَاتَّفَقَ رَأْیُنَا عَلَی أَنَّهُمْ نَاسٌ وُلِدُوا فِی الْإِسْلَامِ فَلَمْ یَزَالُوا یَعْمَلُونَ بِهِ حَتَّی مَاتُوا عَلَیْهِ. فَانْتَهَی حَدِیثُهُمْ إِلَی رَسُولِ اللهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ: لَیْسَ کَذَلِکَ وَ لَکِنَّهُمُ الَّذِینَ لَا یُسْرِفُونَ وَ لَا یَتَکَبَّرُونَ وَ لَا یَبْطَرُونَ وَ عَلَی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ. ثُمَّ قَالَ: إِنِّی لَأَرْجُو أَنْ یَکُونَ مَنْ تَبِعَنِی رُبُعَ الْجَنَّهًِْ. قَالَ: فَکَبَّرْنَا ثُمَّ قَالَ: إِنِّی لَأَرْجُو أَنْ یَکُونُوا ثُلُثَ أَهْلِ الْجَنَّهًِْ. فَکَبَّرْنَا. ثُمَّ قَالَ: إِنِّی لَأَرْجُو أَنْ یَکُونُوا شَطْرَ أَهْلِ الْجَنَّهًِْ. ثُمَّ تَلَا رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله) ثُلَّةُ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ ثُلَّةُ مِنَ الْآخِرِینَ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- از ابن‌مسعود روایت شده است که گفت: «شبی نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با هم سخن گفتیم تا اینکه سخن‌گفتن ما طولانی شد. سپس به خانه‌هایمان برگشتیم. هنگامی‌که صبح کردیم به‌سوی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمدیم. فرمود: «امشب پیامبران به همراه پیروان آن‌ها از امّت‌هایشان بر من عرضه شدند، پس پیامبری بود که با او گروهی از امّتش می‌آمد و پیامبری با او گروه اندکی از امّتش و پیامبری با او یک نفر از امّتش و پیامبری با او یک مرد از امّتش می‌آمد و پیامبری با او یک‌نفر هم از امّتش نبود تا اینکه برادرم موسی (علیه السلام) در میان جماعتی متّصل به هم از بنی‌اسرائیل آمد. وقتی آن‌ها را دیدم مرا به شگفتی واداشتند و عرض کردم: «پروردگارا! این‌ها چه کسانی هستند»؟ فرمود: «برادرت موسی‌بن‌عمران (علیه السلام) و کسانی از بنی‌اسرائیل که با او هستند». عرض کردم: «پروردگارا! پس امّت من کجاست»؟ فرمود: «به‌سمت راستت نگاه کن». ناگهان [دیدم] کوه‌های مکّه با چهره‌های مردان بسته [و پوشیده] شده است». گفتم: «این‌ها چه کسانی هستند». گفته شد: «این‌ها امّت تو هستند. آیا راضی شدی»؟ عرض کردم: «پروردگارا! راضی شدم». پس گفته شد: «همراه این‌ها هفتادهزار نفر از امّت تو بدون حساب وارد بهشت می‌شوند». پس عکّاشهًْ‌بن‌محصن اسدی از بنی‌اسدبن‌خزیمه شعری خواند و گفت: «ای پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله)! پروردگارت را بخوان که مرا از آن‌ها قرار دهد» پس پیامبر (صلی الله علیه و آله) گفت: «خدایا! او را از آن‌ها قرار بده». سپس مرد دیگری شعری سرود و گفت: «ای پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله)! پروردگارت را بخوان که مرا هم از آن‌ها قرار دهد». پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «عکّاشه از تو به آن سبقت گرفت»، پس پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «پدر و مادرم به قربان شما! اگر توانستید که از هفتاد [هزار] نفر باشید [باشید] و اگر عاجز شدید و نتوانستید، پس از اهل کوه‌ها [ی مکّه] باشید؛ من مردم زیادی را آنجا دیدم که با تعداد زیادی در هم آمیخته می‌شوند پس گفتم: «این گروه هفتاد هزار نفرند». پس اتّفاق‌نظر پیدا کردیم بر اینکه آن‌ها مردمی هستند که در اسلام به دنیا آمده و همواره به آن عمل کردند تا بر دین اسلام از دنیا رفتند، پس سخن آن‌ها به پیامبر (صلی الله علیه و آله) رسید که فرمود: «این‌طور نیست [که شما خیال کردید] و لکن آن‌ها کسانی هستند که اسراف نمی‌کنند و تکبّر نمی‌ورزند و طغیان نمی‌کنند و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند». سپس فرمود: «من امیدوارم که پیروان من یک‌چهارم اهل بهشت باشند». پس ما گفتیم: «اللهُ اکبر». سپس فرمود: «من امیدوارم که یک‌سوّم اهل بهشت باشند». پس گفتیم: «اللهُ اکبر». سپس فرمود: «من امیدوارم که نصف اهل بهشت باشند». سپس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تلاوت فرمود: «ثُلَّةٌ مِنَ الْاوّلین وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِینَ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۴۹۶
نورالثقلین
بیشتر