آیه ۷۰ - سوره یوسف

آیه فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهازِهِمْ جَعَلَ السِّقايَةَ في رَحْلِ أَخيهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعيرُ إِنَّكُمْ لَسارِقُونَ [70]

و هنگامى‌‌كه [مأمور يوسف] بارهاى آن‌ها را بست، جام آبخورى [گران قيمت] پادشاه را در بارِ برادرش گذاشت؛ سپس كسى صدا زد: «اى اهل قافله! شما سارقيد».

۱
(یوسف/ ۷۰)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه)- فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهازِهِمْ وَ أَعْطَاهُمْ وَ أَحْسَنَ إِلَیْهِمْ قَالَ لِبَعْضِ قُوَّامِهِ اجْعَلُوا هَذَا الصَّاعَ فِی رَحْلِ هَذَا وَ کَانَ الصَّاعُ الَّذِی یَکِیلُونَ بِهِ مِنْ ذَهَبٍ فَجَعَلُوهُ فِی رَحْلِهِ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَقِفُوا عَلَیْهِ إِخْوَتُهُ فَلَمَّا ارْتَحَلُوا بَعَثَ إِلَیْهِمْ یُوسُفُ (علیه السلام) وَ حَبَسَهُمْ ثُمَّ أَمَرَ مُنَادِیاً یُنَادِی أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسارِقُونَ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- کاروان فرزندان یعقوب آماده‌ی حرکت بود که یوسف (علیه السلام) به یکی از خواجگان خویش دستور داد تا پیمانه‌ی غلّه‌ی پادشاهی را که از جنس طلا بود پنهانی در میان اثاثیه‌ی بنیامین جا دهد لحظه‌ای که فرزندان یعقوب (علیه السلام) قصد خروج از نزد یوسف (علیه السلام) را داشتند فریاد کسی را شنیدند که می‌گفت: «ای کاروانیان شما متّهم به سرقت هستید، أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسارِقُون».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۱۱۶
بحارالأنوار، ج۱۲، ص۲۳۸
۲
(یوسف/ ۷۰)

الصّادق (علیه السلام)- لَمَّا دَخَلَ إِخْوَهًُْ یُوسُفَ (علیه السلام) عَلَیْهِ وَ قَدْ جَاءُوا بِأَخِیهِمْ مَعَهُمْ وَضَعَ لَهُمُ الْمَوَائِدَ قَالَ یَمْتَارُ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْکُمْ مَعَ أَخِیهِ لِأُمِّهِ عَلَی الْخِوَانِ فَجَلَسُوا وَ بَقِیَ أَخُوهُ قَائِماً فَقَالَ لَهُ مَا لَکَ لَا تَجْلِسُ مَعَ إِخْوَتِکَ قَالَ لَیْسَ لِی مِنْهُمْ أَخٌ مِنْ أُمِّی قَالَ فَلَکَ أَخٌ مِنْ أُمِّکَ زَعَمَ هَؤُلَاءِ أَنَّ الذِّئْبَ أَکَلَهُ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَاقْعُدْ وَ کُلْ مَعِی قَالَ فَتَرَکَ إِخْوَتُهُ الْأَکْلَ قَالُوا إِنَّا نُرِیدُ أَمْراً وَ یَأْبَی اللَّهُ إِلَّا أَنْ یَرْفَعَ وَلَدَ یَامِینَ عَلَیْنَا ثُمَّ قَالَ حِینَ فَرَغُوا مِنْ جِهَازِهِمْ أَمَرَ أَنْ یَضَعَ الصَّاعَ فِی رَحْلِ أَخِیهِ فَلَمَّا فَصَلُوا نَادَی مُنَادٍ أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسارِقُونَ قَالَ فَرَجَعُوا فَقَالُوا ما ذا تَفْقِدُونَ قالُوا نَفْقِدُ صُواعَ الْمَلِکِ إِلَی قَوْلِهِ جَزاؤُهُ مَنْ وُجِدَ فِی رَحْلِهِ فَهُوَ جَزاؤُهُ یَعْنُونَ السُّنَّهًَْ الَّتِی تَجْرِی فِیهِمْ أَنْ یَحْبِسَهُ فَبَدَأَ بِأَوْعِیَتِهِمْ قَبْلَ وِعاءِ أَخِیهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَها مِنْ وِعاءِ أَخِیهِ فَقالُوا إِنْ یَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ.

امام صادق (علیه السلام)- هنگامی‌که برادران یوسف (علیه السلام) به همراه بنیامین بر او وارد شدند یوسف (علیه السلام) برایشان سفره‌های غذا گستراند و گفت: «هرکدام از شما با برادر مادری خود بر سر سفره بنشیند و هم غذا شود». آن‌ها نیز چنین کردند ولی بنیامین همچنان ایستاده بود. یوسف (علیه السلام) به او گفت: «چرا تو با برادرانت نمی‌نشینی»؟! در جواب گفت: «من در میان این‌ها برادر مادری ندارم». یوسف (علیه السلام) گفت: «تو برادری مادری داری که این‌ها گمان می‌کنند گرگ او را خورده است»؟ گفت: «آری»! یوسف (علیه السلام) گفت: «بنشین و با من هم‌غذا شو»! دراین‌هنگام برادران، دست از خوردن کشیده و گفتند: «ما به‌دنبال رسیدن به خواسته‌ی خود [سروری و جانشینی بعد از یعقوب (علیه السلام)] هستیم ولی خدا اراده کرده است که فرزند «بنیامین» [نام مادر یوسف (علیه السلام) و بنیامین که البتّه نام اصلی‌اش «راحیل» بوده» را بر ما برتری دهد». هنگامی‌که مأموران بارهای آنان را بستند یوسف (علیه السلام) دستور داد پیمانه را در بار بنیامین قرار دهند؛ چون برادران به راه افتادند کسی صدا زد: «ای اهل قافله! شما سارقید». برادران برگشته و گفتند: چه چیز گم کرده‌اید؟. (یوسف/۷۱) پیمانه پادشاه را! و هرکس آن را بیاورد، یک‌بار شتر (غلّه) به او داده می‌شود و من ضامن این (پاداش) هستم»! گفتند: «به خدا سوگند شما می‌دانید ما نیامده‌ایم که در این سرزمین فساد کنیم و ما [هرگز] دزد نبوده‌ایم»! آن‌ها گفتند: «اگر دروغگو باشید، کیفرش چیست»؟ گفتند: «هرکس [آن پیمانه] در بارِ او پیدا شود، خودش کیفر آن خواهد بود. (یوسف/۷۵۷۲) مراد آن‌ها شیوه‌ای بود که در میان خودشان معمول بود یعنی یوسف (علیه السلام)، می‌تواند دزد را نزد خود نگهدارد دراین‌هنگام، [یوسف] قبل از بار برادرش، به کاوش بارهای آن‌ها پرداخت. (یوسف/۷۶) دراین‌هنگام [برادران] گفتند: «اگر او (بنیامین) دزدی کند، [جای تعجّب نیست] برادرش (یوسف) نیز قبل از او دزدی کرد. (یوسف/۷۷).

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۱۱۶
بحارالأنوار، ج۱۲، ص۳۰۷/ العیاشی، ج۲، ص۱۸۳
۳
(یوسف/ ۷۰)

الصّادق (علیه السلام)- عَنِ الْحَسَنِ الصَّیْقَلِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) إِنَّا قَدْ رُوِّینَا عَنْ أَبِی‌جَعْفَرٍ (علیه السلام) فِی قَوْلِ یُوسُفَ (علیه السلام) أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسارِقُونَ فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا سَرَقُوا وَ مَا کَذَبَ وَ قَالَ إِبْرَاهِیمُ (علیه السلام) بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ هذا فَسْئَلُوهُمْ إِنْ کانُوا یَنْطِقُونَ فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا فَعَلُوا وَ مَا کَذَبَ قَالَ فَقَالَ أَبُوعَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) مَا عِنْدَکُمْ فِیهَا یَا صَیْقَلُ قَالَ فَقُلْتُ مَا عِنْدَنَا فِیهَا إِلَّا التَّسْلِیمُ قَالَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ أَحَبَّ اثْنَیْنِ وَ أَبْغَضَ اثْنَیْنِ أَحَبَّ الْخَطَرَ فِیمَا بَیْنَ الصَّفَّیْنِ وَ أَحَبَّ الْکَذِبَ فِی الْإِصْلَاحِ وَ أَبْغَضَ الْخَطَرَ فِی الطُّرُقَاتِ وَ أَبْغَضَ الْکَذِبَ فِی غَیْرِ الْإِصْلَاحِ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) إِنَّمَا قَالَ بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ هذا إِرَادَهًْ‌َ الْإِصْلَاحِ وَ دَلَالَهًًْ عَلَی أَنَّهُمْ لَا یَفْعَلُونَ وَ قَالَ یُوسُفُ (علیه السلام) إِرَادَهًَْ الْإِصْلَاحِ.

امام صادق (علیه السلام)- حسن‌بن‌صیقل گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: «از امام باقر (علیه السلام) درباره‌ی جمله‌ای که یوسف (علیه السلام) در این آیه که گفته: أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسَارِقُونَ روایت شده است که امام (علیه السلام) فرمود: به خداوند قسم! که آنان دزدی نکرده بودند و یوسف (علیه السلام) هم دروغ نگفت. و ابراهیم (علیه السلام) [هم] گفته است: بلکه بزرگ‌ترینشان چنین کرده است. اگر سخن می‌گویند از آن‌ها بپرسید. (انبیاء/۶۳) که امام باقر (علیه السلام) فرموده است: «به خدا قسم! آن بت‌ها چنان نکرده بودند و ابراهیم (علیه السلام) هم دروغ نگفته بود». امام صادق (علیه السلام) در توضیح آن فرمود: «ای صیقل! نظر شما چیست»؟ عرض کردم: «ما جز تسلیم و پذیرش به رأی شما، در این‌باره هیچ نظر و دیدگاهی نداریم». امام صادق (علیه السلام) فرمود: «خداوند دو چیز را می‌پسندد و از دو چیز، بیزار است: خرامیدن و خودپسندانه راه‌رفتن در میان دو لشکر. دروغ مصلحت‌آمیز را هم دوست دارد؛ امّا خرامیدن در کوچه و بازار و بین مردم را نمی‌پسندد و از دروغی که برای مصلحت نباشد، بیزار است. وقتی حضرت ابراهیم (علیه السلام) این آیه‌ی؛ بلکه این کار را بزرگشان کرده است!. (انبیاء/۶۳) را فرمود، تنها قصد اصلاح داشت، به این دلیل که بت‌ها نمی‌توانستند کاری انجام دهند؛ یوسف (علیه السلام) هم به قصد اصلاح، چنین گفت.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۱۱۸
الکافی، ج۲، ص۳۴۱/ بحارالأنوار، ج۱۲، ص۵۵، فیه: «یعقلون» بدل «یفعلون» / وسایل الشیعهًْ، ج۱۲، ص۲۵۳/ نورالثقلین/ البرهان
۴
(یوسف/ ۷۰)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): لَا کَذَبَ عَلَی مُصْلِحٍ ثُمَّ تَلَا أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسارِقُونَ ثُمَّ قَالَ وَ اللَّهِ مَا سَرَقُوا وَ مَا کَذَب.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- از امام صادق (علیه السلام) روایت است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: اصلاح‌گر، هیچ‌وقت دروغگو نیست. سپس آیه: أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسَارِقُونَ را تلاوت کرده و فرمود: «به خدا قسم آنان دزدی نکردند و یوسف (علیه السلام) هم دروغ نگفت».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۱۱۸
الکافی، ج۲، ص۳۴۳/ بحارالأنوار، ج۶۹، ص۲۵۲/ قصص الأنبیاءللجزایری، ص۱۱۲/ وسایل الشیعهًْ، ج۱۲، ص۲۵۴/ نورالثقلین/ البرهان
۵
(یوسف/ ۷۰)

الصّادق (علیه السلام)- الْکَلَامُ ثَلَاثَهًٌْ: صِدْقٌ، وَ کَذِبٌ، وَ إِصْلَاحٌ بَیْنَ النَّاس.

امام صادق (علیه السلام)- سخن بر سه‌گونه است؛ راست، دروغ و یا اصلاح بین مردم.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۱۱۸
بحارالأنوار، ج۶۹، ص۲۵۱/ نورالثقلین
۶
(یوسف/ ۷۰)

الصّادق (علیه السلام)- عَنْ صَالِحِ‌بْنِ‌سَعِیدٍ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) قَال: سَأَلْتُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِی یُوسُفَ (علیه السلام) أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسارِقُونَ قَالَ إِنَّهُمْ سَرَقُوا یُوسُفَ (علیه السلام) مِنْ أَبِیهِ أَ‌لَا تَرَی أَنَّهُ قَالَ لَهُمْ حِینَ قَالُوا ما ذا تَفْقِدُونَ قالُوا نَفْقِدُ صُواعَ الْمَلِکِ وَ لَمْ یَقُولُوا سَرَقْتُمْ صُوَاعَ الْمَلِکِ إِنَّمَا عَنَی أَنَّکُمْ سَرَقْتُمْ یُوسُفَ (علیه السلام) عَنْ أَبِیهِ.

امام صادق (علیه السلام)- صالح‌بن‌سعید از مردی از شیعیان ما نقل می‌کند که از امام صادق (علیه السلام) و در مورد آیه: أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسَارِقُونَ در سوره‌ی یوسف را از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم. امام فرمود: «آنان یوسف (علیه السلام) را از پدر دزدیدند، مگر ندیدی وقتی کاروانیان و برادران یوسف (علیه السلام) با صدای منادی، برگشته و به سوی او روی آوردند و از منادی پرسیدند: ماذا تَفْقِدُونَ آنان گفتند: نَفْقِدُ صُواعَ الْملِکِ و نگفتند: شما کاروانیان دزد هستید. بنابراین در اینجا نیز مقصود، این است که شما یوسف (علیه السلام) را از پدرش دزدیدید.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۱۱۸
بحارالأنوار، ج۱۲، ص۲۷۸/ الاحتجاج، ج۲، ص۳۵۴/ العیاشی، ج۲، ص۱۸۵/ القمی، ج۱، ص۳۴۹/ علل الشرایع، ج۱، ص۵۲/ البرهان
۷
(یوسف/ ۷۰)

الصّادق (علیه السلام)- عَنْ أَبِی‌بَصِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) التَّقِیَّهًُْ مِنْ دِینِ اللَّهِ قُلْتُ مِنْ دِینِ اللَّهِ قَالَ إِی وَ اللَّهِ مِنْ دِینِ اللَّهِ وَ لَقَدْ قَالَ یُوسُفُ (علیه السلام) أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسارِقُونَ وَ اللَّهِ مَا کَانُوا سَرَقُوا شَیْئاً.

امام صادق (علیه السلام)- ابوبصیر گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: «تقیّه، جزئی از دین خداست». عرض کردم: «جزئی از دین خداست»؟ امام فرمود: «آری، به خدا قسم! جزئی از دین خداست؛ یوسف (علیه السلام) گفته است: أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسَارِقُونَ سپس فرمود: به خدا قسم، چیزی را ندزدیده بودند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۱۲۰
الکافی، ج۲، ص۲۱۷/ وسایل الشیعهًْ، ج۱۶، ص۲۰۹/ وسایل الشیعهًْ، ج۱۶، ص۲۱۵/ العیاشی، ج۲، ص۱۸۴/ علل الشرایع، ج۱، ص۵۱/ المحاسن، ج۱، ص۲۵۸/ مشکاهًْ الأنوار، ص۴۳/ نورالثقلین/ البرهان
۸
(یوسف/ ۷۰)

الباقر (علیه السلام)- لَا خَیْرَ فِیمَنْ لَا تَقِیَّهًَْ لَهُ وَ لَقَدْ قَالَ یُوسُفُ (علیه السلام) أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسارِقُونَ وَ مَا سَرَقُوا.

امام باقر (علیه السلام)- آن‌کس که تقیّه ندارد، هیچ خیر و برکتی در او نیست. این یوسف (علیه السلام) است که فرموده أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسَارِقُونَ درحالی‌که آنان چیزی را ندزدیده بودند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۱۲۰
بحارالأنوار، ج۱۲، ص۳۰۸/ بحارالأنوار، ج۱۲، ص۲۷۸/ العیاشی، ج۲، ص۱۸۴/ علل الشرایع، ج۱، ص۵۱/ وسایل الشیعهًْ، ج۱۶، ص۲۰۸/ مستدرک الوسایل، ج۱۲، ص۲۵۴/ نورالثقلین/ البرهان
۹
(یوسف/ ۷۰)

الباقر (علیه السلام)- عَنْ أَبِی‌بَصِیرٍ قَالَ: قِیلَ لِأَبِی‌جَعْفَرٍ (علیه السلام) وَ أَنَا عِنْدَهُ إِنَّ سَالِمَ بْنَ‌أَبِی‌حَفْصَهًَْ وَ أَصْحَابَهُ یَرْوُونَ عَنْکَ أَنَّکَ تَکَلَّمُ عَلَی سَبْعِینَ وَجْهاً لَکَ مِنْهَا الْمَخْرَجُ فَقَالَ مَا یُرِیدُ سَالِمٌ مِنِّی أَ‌یُرِیدُ أَنْ أَجِیءَ بِالْمَلَائِکَهًِْ وَ اللَّهِ مَا جَاءَتْ بِهَذَا النَّبِیُّونَ وَ لَقَدْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ (علیه السلام) إِنِّی سَقِیمٌ وَ مَا کَانَ سَقِیماً وَ مَا کَذَبَ وَ لَقَدْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ (علیه السلام) بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ هذا وَ مَا فَعَلَهُ وَ مَا کَذَبَ وَ لَقَدْ قَالَ یُوسُفُ (علیه السلام) أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسارِقُونَ وَ اللَّهِ مَا کَانُوا سَارِقِینَ وَ مَا کَذَبَ.

امام باقر (علیه السلام)- ابوبصیر گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: «سالم‌بن‌حفصه از شما روایت می‌کند که شما به هفتادگونه سخن می‌گویید و می‌توانید از همه‌ی آن‌ها روزنه‌ای پیدا کنید و بیرون آیید». امام (علیه السلام) فرمود: «سالم چه توقعی از من دارد؟ مثل اینکه می‌خواهد برای صدق ادّعایم فرشته‌ها را به زمین بیاورم؛ به خدا قسم! پیامبران نیز در اثبات خود فرشتگان را به گواهی نیاورده‌اند». حضرت ابراهیم (علیه السلام) فرمود: من بیمارم [و با شما به مراسم جشن نمی‌آیم]. (صافات/۸۹). و به خدا قسم مریض نبود، امّا دروغ هم نگفت؛ همو فرمود: بلکه بزرگ‌ترینشان چنین کرده است. (انبیاء/۶۳). و این بت بزرگ نبود که آن بلا را بر سر بت‌ها درآورد، با این وصف ابراهیم (علیه السلام) دروغ نگفت. یوسف (علیه السلام) گفت: أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسَارِقُونَ به خدا سوگند که آن‌ها چیزی ندزدیده بودند و یوسف (علیه السلام) هم دروغ نگفت.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۱۲۰
الکافی، ج۸، ص۱۰۰/ بحارالأنوار، ج۲، ص۲۰۶/ بحارالأنوار، ج۲، ص۲۰۹/ العیاشی، ج۲، ص۱۸۴/ رجال الکشی، ص۲۳۴/ مستدرک الوسایل، ج۱۲، ص۲۵۵/ نورالثقلین/ البرهان
۱۰
(یوسف/ ۷۰)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه)- أَیَّتُهَا الْعِیرُ مَعْنَاهُ یَا أَهْلَ الْعِیرِ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- أَیَّتُهَا الْعِیرُ یعنی ای اهل کاروان!

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۱۲۰
القمی، ج۱، ص۳۴۹
بیشتر