معرفی تفسیر اهل بیت علیهم السلام

قرآن کریم تأثیری عظیم در زندگى بشر و تحوّل تاریخ داشته است، امّا چنانکه شایسته و بایسته‌ی مقام قرآن باشد به آن توجّه نشده و در بین مسلمانان - تا چه رسد به دیگر انسان‌ها - مهجور مانده است. قرآن در عبارتی رسا فرموده است: «وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِر»ٍ، بخشی از مطالب و حقایق قرآنى مورد فراموشى و بى‌توجّهى قرار گرفته است، همان‌طورکه درباره‏ى مسیحیان می‌فرماید: «فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ».

قرآن کریم از ابتدا تا انتهایش، پیام الهى براى بشریّت است و بدیهی است که آگاهى و آشنایى با تمامی این پیام لازم است، چراکه پیامی است مربوط به سعادت دنیوى و اُخروی انسان‏ها که تدبّر در تمام آیات و مطالب آن لازم می‌نماید؛ «كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ».

قرآن ‌کریم کتابی برای هدایت همه‌ی انسان‌ها و در همه‌ی اعصار است؛ پهنه‌ی گیتی و گستره‌ی زمان، حوزه‌ی نورافشانی خورشیدِ هماره‏تابان قرآن‌کریم است و نور هدایت قرآن همواره می‌درخشد و فراتر از اقتضائات عصری، نسلی و نژادی است: «وَ ما هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمینَ»، «وَ ما هِيَ إِلاَّ ذِكْرى‏ لِلْبَشَرِ». خدای ‌متعال نیز در تبیین قلمرو رسالت پیامبر اعظم (ص) می‏فرماید: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ كَافَّهًًْ لِلنَّاسِ بَشیراً وَ نَذیراً» ؛ بنابراین رسالت آن‌ حضرت، جهان‌شمول و ابدی، و کتاب او جهانی و جاودانه و قوم او نیز همه‌ی افراد بشرند نه گروهی از مردم حجاز؛ قلمرو انذار پیامبر اسلام (ص) نیز گستره‌ی عالمیان و همه‌ی افراد بشر معرّفی شده است: «تَبارَكَ الَّذی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى‏ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمینَ نَذیراً» ؛ «نَذیراً لِلْبَشَرِ».

در قرآن‌کریم مواضع ابهام و موارد اجمال بسیار است؛ زیرا اصول معارف و کليّات شریعت مطرح گردیده و تفاصیل و جزئیات آن‌ها را بایستى از دلایل شرعی و عقلی به‌دست آورد. بسیارى از مطالب عالیه‌ی قرآن در قالب تمثیل، تشبیه و استعاره نمودار گشته و نیازمند ذوقى لطیف و درکى ظریف است تا به عمق مطالب رهنمون گردد. همچنین در آن به وقایع تاریخى و سرگذشت امّت‌های‌گذشته اشاره شده ‌است. تا نسبت به آن وقایع و حوادث آگاهی‌کاملی وجود نداشته باشد، فهم درست آیات مربوط به آن‌ها میسّر نمی‌گردد. از سوی دیگر از لحاظ وزن ادبى و فنون لغوى در سطحى بسیار بالا قرار دارد و تا کسی با ادبیات عرب و ویژگی‌هاى این لغت آشنایى کامل و گسترده‌ای نداشته باشد نمی‌تواند به معانى لطیف و ظریف قرآن پی‌برد. این‌ها برخى از عوامل ابهام و اجمال در قرآن است که جویای معارف ‌بلندش را محتاج به علم تفسیر می‌کند و گرچه راه رسیدن به این دانش براى همگان باز است ولی پیمودن این طریق بدون توشه و راهنمای ‌متبحّر، دشوار بلکه غیرممکن است.

علم تفسیر قرآن یکى از علوم اسلامى است که پیدایش آن در عهد رسالت صورت گرفت؛ در آن دوره مسائل پراکنده و گوناگون پیرامون مطالب وارده در قرآن، بر رسول اکرم (ص) عرضه مى‌شد و ‌حضرت به حکم وظیفه، هریک را به فراخور حال شرح و بسط مى‌فرمود؛ چراکه بر اساس مفهوم آیه‌ی «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» یکی از رسالت‌های پیامبر (ص) شرح و تبیین آیات قرآن است؛ هرگاه مسلمانان با مشکلى در فهم معانى قرآن یا درک مطالب عمیق آن روبرو مى‌شدند به سراغ پیامبر (ص) رفته و علاج درد خود را در محضر او مى‌یافتند.

در این زمینه پرسش‌ها و پاسخ‌هاى فراوانى در دست است که هسته‌ی اوليّه‌ی علم تفسیر را تشکیل داده و زیربناى تفاسیر صحابه و تابعین گردید سپس در عهد تدوین که تفسیر مانند دیگر علوم اسلامى به‌صورت مدوّن درآمد، مجموعه‌ی اقوال و آراى سلَف، بزرگ‌ترین و سرشارترین مایه‌ی تدوین تفسیر گردید.

علم تفسیر را از نظر تاریخى در چهار دوره‌ی عمده رده‌بندى کرده‌اند:

منابع اصیل تفسیر که بدون مراجعه به آن‌ها رسیدن به بیشتر مفاهیم قرآنى دشوار است عبارتند از: متن قرآن، اقوال و آرای پیامبر (ص)، اهل ‌بیت ایشان (ع)، علماى صحابه و بزرگان تابعین. عمده‌ترین و اصیل‌ترین مرجع تفسیر، خود قرآن است؛ زیرا مجموعه‌ی آیات و سور قرآن، یک سخن است و از یک سرچشمه نشأت گرفته و یک بافت ‌واحد را تشکیل مى‌دهد و هر گوشه‌اى از آن مى‌تواند در شرح گوشه‌ی دیگر که درباره‌اش به اجمال سخن رفته ‌است، رهنمون باشد و آن را شرح و تبیین نماید؛ از این‌رو بزرگان فرموده‌اند: «القرآنُ يُفسّر بعضُه بعضاً»؛ یعنی آیات قرآن یکدیگر را تفسیر مى‏کنند. البته فهم قرآن از قرآن، ورزیدگى خاصى لازم دارد که شرط اوّل آن احاطه‌ی کامل به معانى قرآن است، تفسیر گران‌سنگ «المیزان» نوشته‌ی علّامه‌ی بزرگوار طباطبایی (ره) از مصادیق این روش و مکتب تفسیری است.

امّا مرجع دیگر تفسیر قرآن، نخست پیامبر اعظم (ص) است که شخصاً در تبیین و تفسیر بسیارى از مشکلات قرآن کوشیده است و در مرحله‌ی بعد، خاندان پاک او که وارثان علم او هستند، ودایع نبوّت دراختیار آن‌هاست و بر اساس حدیث متواتر ثقلین همتای قرآن هستند و راه او را باکمال امانت و صداقت ادامه داده‌اند. می‌توان گفت که کلید فهم بسیاری از حقایق قرآن نزد اهل‏بیت عصمت و طهارت (ع) است. سپس علماى صحابه و بزرگان تابعین که مشعل‌داران هدایت امّت در زمینه‌هاى مختلف بوده‌اند. امروزه ما اندوخته‌ی فراوانى از اقوال و آراى بزرگان دینی در اختیار داریم که با دیدی‌ وسیع و لمس حوادث معاصر با نزول قرآن، بسیارى از ابهامات آن را مى‌زدایند و حقایقى آشکار از قرآن را بر جهانیان عرضه می‌دارند. تفسیر تبیان شیخ طوسى، مجمع‌البیان مرحوم طبرسى، تفسیر ابوالفتوح رازى، تفسیر صافى، تفسیر کنزالدقائق مرحوم مشهدى و تفاسیر بزرگی‌ دیگر، حاوى ارجمندترین گنجینه‌ها در این زمینه‌اند.

علاوه بر این، کتب حدیثى مانند الکافى، الوافى، وسائل‌الشیعه، بحارالانوار و دیگر کتب حدیثی، قسمت اعظم این آثار را گرد آورده‌اند.

از آنچه گفته شد فهم می‌شود که در تفسیر قرآن، عدم مراجعه به روایات وارده از پیامبر و اهل‌بیت ایشان(ع) همچنین بزرگان از صحابه و تابعین موجب می‌شود که از فهم و درک بسیاری از آیات قرآن محروم شویم؛ به‌همین‌خاطر علما و بزرگانی همچون علی‌بن‌ابراهیم‌قمی، عیّاشی، فرات ‌کوفی، ملّامحسن ‌فیض‌کاشانی، سید هاشم‌ بحرانی، مرحوم عروسی‌ حویزی و بزرگانی ‌دیگر، تفاسیر روایی را به‌رشته‌ی تحریر درآوردند و در جمع‌آوری و حفظ و نگهداری این منبع عظیم روایی خدمات شایانی به علم تفسیر قرآن نمودند.

پراکندگی روایات‌ تفسیری در کتب مختلف اعمّ از تفسیری و روایی از یک‌سو و کامل‌نبودن کتب تفسیری روایی موجود از سویی ‌دیگر، ما را بر آن داشت که مجموعه‌ای کامل از روایات مختلف تفسیری را به نام «تفسیر اهل‌بیت (ع)» گردآوری و ترجمه کنیم تا راه برای اساتید، محقّقان، دانش‌پژوهان قرآنی و مؤسّسات و مجامع حوزوی و دانشگاهی و عموم علاقه‌مندان به مباحث ‌تفسیری هموار گردد و بتوانند روایات فراوان تفسیری را در یک‌ مجموعه‌ی واحد در اختیار داشته‌ باشند.

طرح اولیّه‌ی این مجموعه در بهار سال ۱۳۸۳ و با انجام جستجوهای لازم برای استخراج و جمع‌آوری روایات و با تتبّع در میان کتب مختلف توسّط عدّه‌ای از علاقه‌مندان این حوزه آغاز گردید؛ سپس اقدام به دسته‎بندی احادیث استخراج شده ذیل آیات قرآن (از نظر نقش آن‌ها در بیان فضیلت و ثواب قرائت سوره، شأن نزول آیه و شرح و تفسیر آن) صورت پذیرفت و در ادامه، ترجمه‌ی روایاتی‌ که درگذشته ترجمه شده ‌است از میان منابع مختلف چاپی و الکترونیکی استخراج گردید که برخی از آن‌ها به‌دلیل نثر کهن و یا ترجمه‌ی تحت‌ اللفظی و غیر روان، نیازمند به ویرایش مجدّد بود. بخشی از روایات فاقد ترجمه توسّط عدّه‌ای از فرهیختگان حوزوی و دانشگاهی ترجمه شد. در پایان نیز ویرایش هر دو متن عربی و فارسی توسّط همکاران ‌محترم صورت ‌پذیرفت.

در اینجا ذکر چند نکته‌ی مهم ضروری و لازم است؛