آیه ۳ - سوره کوثر

آیه إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ [3]

[و بدان] دشمن تو قطعاً بريده‌نسل و بي‌عقب است!

۱
(کوثر/ ۳)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) عَلَی عَمْرِوبْنِ‌الْعَاصِ وَ الْحَکَمِ‌بْنِ‌أَبِی‌الْعَاصِ فَقَالَ عَمْرٌو یَا بَا الْأَبْتَرِ وَ کَانَ الرَّجُلُ فِی الْجَاهِلِیَّهًِْ إِذَا لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلَدٌ یُسَمَّی أَبْتَرَ ثُمَّ قَالَ عَمْرٌو إِنِّی لَأَشْنَأُ مُحَمَّدا (صلی الله علیه و آله) أَیْ أُبْغِضُهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَی رَسُولِهِ (صلی الله علیه و آله) إِنَّ شانِئَکَ أَیْ مُبْغِضَکَ عَمْرَوبْنَ‌الْعَاصِ هُوَ الْأَبْتَرُ یَعْنِی لَا دِینَ لَهُ وَ لَا نَسَبَ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- رسول خدا (صلی الله علیه و آله) داخل مسجد شد، حال آنکه عمروبن‌عاص و حکم‌بن ابی‌عاص آنجا بودند. عمرو گفت: «ای ابا الأبتر! (ای پدر بی تبار) در زمان جاهلیّت رسم بود که چون کسی پسر نداشت، او را ابتر مینامیدند». سپس عمرو گفت: «محمّد (صلی الله علیه و آله) را شنائت کردم، یعنی با او دشمنی کردم». آنگاه خداوند بر رسولش (صلی الله علیه و آله) نازل فرمود: «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ* فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ* إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ». یعنی دشمنت عمروبن‌عاص هُوَ الْأَبْتَرُ یعنی نه دینی دارد و نه تباری.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۴۲۰
بحارالأنوار، ج۱۷، ص۲۰۹/ بحارالأنوار، ج۳۳، ص۱۶۳/ نورالثقلین/ القمی، ج۲، ص۴۴۵؛ «دخل رسول الله ... علی رسوله (ص)» محذوف
۲
(کوثر/ ۳)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) کُنْتُ نَائِماً فِی الْحِجْرِ إِذْ أَتَانِی جَبْرَئِیلُ فَحَرَّکَنِی تَحْرِیکاً لَطِیفاً ثُمَّ قَالَ لِی ... هُوَ الَّذِی یَقُولُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ إِلَی مَوْضِعِ الْأَبْتَرُ عَمْرُوبْنُ‌الْعَاصِ هُوَ الْأَبْتَرُ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- محمّدبن‌عجلان و زیدبن‌علی گویند رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «من در حجر خوابیده بودم که جبرئیل به نزدم آمد و مرا به آرامی تکان داد. سپس به من گفت: او همان کسی است که خداوند عزّوجلّ می‌فرماید: إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ* فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ* إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ؛ و عمروبن‌عاص، ابتر و بیتبار است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۴۲۲
بحارالأنوار، ج۳۷، ص۳۱۴/ بحارالأنوار، ج۱۸، ص۳۹۲/ الیقین، ص۲۹۱
۳
(کوثر/ ۳)

الحسن (علیه السلام)- وَ أَمَّا أَنْتَ یَا عَمْرَوبْنَ‌الْعَاصِ الشَّانِئِ اللَّعِینِ الْأَبْتَرِ فَإِنَّمَا أَنْتَ کَلْبٌ أَوَّلُ أَمْرِکَ أُمُّکَ لَبَغِیَّهًٌْ وَ إِنَّکَ وُلِدْتَ عَلَی فِرَاشٍ مُشْتَرَکٍ فَتَحَاکَمَتْ فِیکَ رِجَالُ قُرَیْشٍ مِنْهُمْ أَبُو سُفْیَانَ‌بْنُ‌حَرْبٍ وَ الْوَلِیدُ‌بْنُ‌الْمُغِیرَهًِْ وَ عُثْمَانُ‌بْنُ‌الْحَارِثِ وَ النَّضْرُ‌بْنُ‌الْحَارِثِ‌بْنِ‌کَلْدَهًَْ وَ الْعَاصُ‌بْنُ‌وَائِلٍ کُلُّهُمْ یَزْعُمُ أَنَّکَ ابْنُهُ فَغَلَبَهُمْ عَلَیْکَ مِنْ بَیْنِ قُرَیْشٍ أَلْأَمُهُمْ حَسَباً وَ أَخْبَثُهُمْ مَنْصَباً وَ أَعْظَمُهُمْ بُغْیَهًًْ ثُمَّ قُمْتَ خَطِیباً وَ قُلْتَ أَنَا شَانِئُ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ قَالَ الْعَاصُ‌بْنُ‌وَائِلٍ إِنَّ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) رَجُلٌ أَبْتَرُ لَا وَلَدَ لَهُ فَلَوْ قَدْ مَاتَ انْقَطَعَ ذِکْرُهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ.

امام حسن (علیه السلام)- از شعبی نقل شده است: امام حسن (علیه السلام) فرمود: ...امّا تو ای عمروبن‌عاص! که دارای بغض علی (علیه السلام) و لعین و بدون نسل هستی: جز این نیست که یک هستی اوّلین عیب و ننگ تو این است که مادرت زنی زنا کار بود! تو در رختخواب زنا که بین چند نفر مشترک بود متولّد شدی، آنگاه گروهی از مردان قریش درباره‌ی تو محاکمه نمودند که از جمله آنان ابوسفیان‌ابن‌حرب، ولیدبن‌مغیره، عثمان‌بن‌حارث، نصربن‌حارث بن‌کلده و عاص‌بن‌وائل بودند که هرکدام مدّعی بودند: تو پسر آنان هستی! آخر الامر آن کسی که از لحاظ حسب و نسب پست‌تر و از نظر منصب خبیث‌تر و از جهت زناکاری بزرگ‌تر بود بر ما بقی غلبه یافت و تو را به پسری تصاحب نمود. با این سوابقی که داری برمی‌خیزی و می‌گویی: «من بغض حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) را دارم»!؟ عاص‌بن‌وائل گفت: «محمّد (صلی الله علیه و آله) مردی است که پسر و نسلی ندارد، هرگاه بمیرد اسم و رسم وی نابود خواهد شد، لذا خدای علیم آیه‌ی ذیل را در شأن عاص‌بن‌وائل نازل کرد که می‌فرماید: إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ یعنی یا محمّد (صلی الله علیه و آله)! نسل آن کسی که بغض تو را دارد قطع خواهد شد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۴۲۲
بحارالأنوار، ج۴۴، ص۷۹/ الاحتجاج، ج۱، ص۲۷۶/ نورالثقلین
۴
(کوثر/ ۳)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- عَنْ عَبْدِ الْمَلِکِ‌بْنِ‌مَرْوَانَ قَالَ کُنَّا عِنْدَ مُعَاوِیَهًَْ ذَاتَ یَوْمٍ وَ قَدِ اجْتَمَعَ عِنْدَهُ جَمَاعَهًٌْ مِنْ قُرَیْشٍ وَ فِیهِمْ عِدَّهًٌْ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ ... فَقَالَ ابْنُ‌عَبَّاسٍ (رحمة الله علیه) إِنَّ عَمْراً دَاخِلٌ بَیْنَ الْعَظْمِ وَ اللَّحْمِ وَ الْعَصَا وَ اللِّحَا وَ قَدْ تَکَلَّمَ فَلْیَسْتَمِعْ فَقَدْ وَافَقَ قَرْناً أَمَا وَ اللَّهِ یَا عَمْرُو إِنِّی لَأُبْغِضُکَ فِی اللَّهِ وَ مَا أَعْتَذِرُ مِنْهُ إِنَّکَ قُمْتَ خَطِیباً فَقُلْتَ أَنَا شَانِئُ مُحَمَّدٍ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ فَأَنْتَ أَبْتَرُ الدِّینِ وَ الدُّنْیَا وَ أَنْتَ شَانِئُ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) فِی الْجَاهِلِیَّهًِْ وَ الْإِسْلَامِ.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- عبد الملک‌بن‌مروان گوید: یک روز ما نزد معاویه بودیم، گروهی از قریش که عدّه‌ای از بنی‌هاشم در بین آنان بودند نیز حضور داشتند. معاویه گفت: ای بنی‌هاشم ... ابن‌عبّاس گفت: عمروعاص بی‌جهت خود را به میان استخوان و گوشت و مغز و پوست در آورد ولی چون گفته است باید بشنود که با حریف خود روبرو است به‌خدا قسم ای عمرو من برای خدا شدیدا ترا دشمن می‌دارم و از این دشمنی معذرت هم نمی‌خواهم تو همانی که برای خطابه بپا خواستی و گفتی من محمّد (صلی الله علیه و آله) را دشمن می‌دارم خداوند این آیه را فرود آورد که آنکه تو را دشمن بدارد خود زیان کار است پس تو زیان کار دین و دنیایی و تویی که در جاهلیّت و اسلام بدخواه محمّد (صلی الله علیه و آله) بودی».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۴۲۲
بحارالأنوار، ج۴۴، ص۱۱۵/ الخصال، ج۱، ص۲۱۳
۵
(کوثر/ ۳)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنْ سُلَیْمٍ قَالَ بَلَغَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) أَنَّ عَمْرَوبْنَ‌الْعَاصِ خَطَبَ النَّاس ... لَمَّا مَاتَ إِبْرَاهِیمُ‌بْنُ‌رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَامَ فَقَالَ إِنَّ مُحَمَّداً قَدْ صَارَ أَبْتَرَ لَا عَقِبَ لَهُ وَ إِنِّی لَأَشْنَأُ النَّاسِ لَهُ وَ أَقْوَلُهُمْ فِیهِ سُوءاً فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِیهِ إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ یَعْنِی أَبْتَرَ مِنَ الْإِیمَانِ وَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ.

امام علی (علیه السلام)- سلیم گوید: به امیرالمؤمنین (علیه السلام) خبر رسید که عمروعاص هنگامی‌که ابراهیم پسر پیامبر (صلی الله علیه و آله) از دنیا رفت عمروعاص بپا خاست و گفت: «محمّد (صلی الله علیه و آله) ابتر گردید و نسلی نخواهد داشت، و من از همه‌ی مردم بیشتر او را سرزنش می‌کنم، و درباره‌ی او از همه بدگوترم. خداوند این آیه را درباره‌ی او نازل کرد إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ به این معنی که از ایمان و از هر خیری بریده است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۴۲۲
کتاب سلیم بن قیس، ص۷۳۶ بحارالأنوار، ج۳۳، ص۲۲۴
۶
(کوثر/ ۳)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ (رحمة الله علیه): أَوَّلُ مَنْ وُلِدَ لِرَسُولِ اللهِ (صلی الله علیه و آله) بِمَکَّهًَْ قَبْلَ النُّبُوَّهًِْ الْقَاسِمُ وَ یُکَنَّی بِهِ، ثُمَّ وُلِدَ لَهُ زَیْنَبُ ثُمَّ رُقَیَّهًُْ ثُمَّ فَاطِمَهًُْ ثُمَّ أُمُّ کُلْثُومٍ ثُمَّ وُلِدَ لَهُ فِی الْإِسْلَامِ عَبْدُ‌اللهِ فَسُمِّیَ الطَّیِّبَ وَ الطَّاهِرَ وَ أُمُّهُمْ جَمِیعاً خَدِیجَهًُْ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ وَ کَانَ أَوَّلُ مَنْ مَاتَ مِنْ وُلْدِهِ الْقَاسِمَ ثُمَّ مَاتَ عَبْدُ اللَّهِ بِمَکَّهًَْ فَقَالَ الْعَاصُ بْنُ وَائِلٍ السَّهْمِیُّ: قَدِ انْقَطَعَ وُلْدُهُ فَهُوَ أَبْتَرُ. فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- اوّلین فرزند پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مکّه قبل از نبوّت ایشان قاسم بود و بدین‌خاطر این نام کنیه‌ی پیامبر (صلی الله علیه و آله) قرار گرفت. سپس به‌ترتیب زینب، رقیه، فاطمه، ام کلثوم متولّد شدند. در عصر اسلام عبدالله متولّد شد و ملقّب به طیب و طاهر گشت. مادران تمام این فرزندان ذکر شده خدیجه دختر خویلد بود. و قاسم اوّلین فرزندش بود که به رحمت ایزدی پیوست. بعد از او عبدالله در مکّه از دنیا رفت. در همین موقع بود که عاص‌بن‌وائل سهمی گفت: «پیامبر (صلی الله علیه و آله) مقطوع النّسل است و خداوند هم این آیه را نازل کرد: إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۴۲۲
بحارالأنوار، ج۲۲، ص۱۶۶/ بحارالأنوار، ج۱۷، ص۲۰۳؛ «بتفاوت»
بیشتر