سوره همزه

ثواب قرائت

۱
(همزه/ مقدمه)

الصّادق (علیه السلام)- مَنْ قَرَأَ وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ فِی فَرَائِضِهِ أَبْعَدَ اللَّهُ عَنْهُ الْفَقْرَ وَ جَلَبَ عَلَیْهِ الرِّزْقَ وَ یَدْفَعُ عَنْهُ مِیتَهًَْ السَّوْءِ.

امام صادق (علیه السلام)- هرکس وَیْلٌ لِّکُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ را در نمازهای واجب خود بخواند، خداوند فقر را از او دور میکند و برایش روزی فراهم میآورد و مرگ ناگوار را از او دفع میکند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۳۷۴
ثواب الأعمال، ص۱۲۶/ نورالثقلین/ البرهان
۲
(همزه/ مقدمه)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- مَنْ قَرَأَ هَذِهِ السُّورَهًَْ کَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ بِعَدَدِ مَنِ اسْتَهْزَأَ بِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ أَصْحَابِهِ وَ إِنْ قُرِئَتْ عَلَی الْعَیْنِ نَفَعَهَا وَ قَالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله): مَنْ قَرَأَهَا وَ کَتَبَهَا لِعَیْنٍ وَجِعَهًٍْ تُعَافَی بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- هرکه این سوره را بخواند، به شمار کسانی که محمّد (صلی الله علیه و آله) و یارانش را ریشخند کردند به او پاداش داده میشود؛ و اگر بر چشم خوانده شود، به آن سود رساند. هرکه این سوره را بخواند و آن را برای چشمی دردمند بنویسد، آن چشم به اذن خدا شفا مییابد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۳۷۴
البرهان
۳
(همزه/ مقدمه)

الصّادق (علیه السلام)- إِذَا قُرِئَتْ عَلَی مَنْ بِهِ عَیْنٌ زَالَتْ عَنْهُ الْعَیْنُ بِقُدْرَهًِْ اللَّهِ تَعَالَی.

امام صادق (علیه السلام)- اگر این سوره بر کسی که چشم خورده خوانده شود، به قدرت خداوند چشم زخم از او برطرف میگردد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۳۷۴
البرهان
۴
(همزه/ مقدمه)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- مَنْ قَرَأَهَا أُعْطِیَ مِنَ الْأَجْرِ عَشْرَ حَسَنَاتٍ بِعَدَدِ مَنِ اسْتَهَزَأَ بِالنَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) وَ أَصْحَابِه.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- هرکه این سوره را بخواند، ده حسنه به شمار کسانی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) و یارانش را ریشخند کردند به او پاداش داده میشود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۳۷۴
المصباح للکفعمی، ص۴۵۲

آیه وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَة [1]

واي بر هر عيب‌جوي مسخره كننده‌اي!

۱
(همزه/ ۱)

الصّادق (علیه السلام)- عَنْ مُحَمَّدِ‌بْنِ‌سُلَیْمَانَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) مَا مَعْنَی قَوْلِهِ تَعَالَی وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ قَالَ الَّذِینَ هَمَزُوا آلَ مُحَمَّدٍ (علیهم السلام) حَقَّهُمْ وَ لَمَزُوهُمْ وَ جَلَسُوا مَجْلِساً کَانَ آلُ مُحَمَّدٍ (علیهم السلام) أَحَقَّ بِهِ مِنْهُمْ.

امام صادق (علیه السلام)- محمدبن‌سلیمان گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: معنای کلام خداوند عزّ‌وجلّ: وَیْلٌ لِّکُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ چیست؟ ایشان فرمود: «کسانی که در حقّ خاندان حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) بد گفتند و از ایشان عیبجویی کردند و در جایگاهی نشستند که خاندان حضرت محمّد (علیهم السلام) برای آن مقام سزاوارتر از آنها بودند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۳۷۴
بحارالأنوار، ج۲۴، ص۳۰۹/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۸۱۹/ البرهان
۲
(همزه/ ۱)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ قَالَ: الَّذِی یَغْمِزُ النَّاسَ وَ یَسْتَحِقُر الْفُقَرَاء وَ قَوْلُهُ لُمَزَةٍ الَّذِی یَلْوِی عُنُقَهُ وَ رَأْسَهُ وَ یَغْضَبُ إِذَا رَأَی فَقِیراً أَوْ سَائِلًا.

علی‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- این فرموده خدای تبارک‌وتعالی: وَیْلٌ لِّکُلِّ هُمَزَةٍ یعنی کسی که به مردم بهتان میزند و فقیران را حقیرمیپندارد لُّمَزَةٍ کسی است که زمانی که فقیر و گدایی را میبیند، [مسخره می‌کند].

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۳۷۴
القمی، ج۲، ص۴۴۱/ نورالثقلین
۳
(همزه/ ۱)

السجّاد (علیه السلام)- المُسُوخُ مِنْ بَنِی آدَمَ ثَلَاثَهًَْ عَشَرَ ... أَمَّا الْعَقْرَبُ فَکَانَ رَجُلًا هَمَّازاً لَمَّازاً فَمَسَخَهُ اللَّهُ عَقْرَبا.

امام سجّاد (علیه السلام)- حیواناتی که از صورت آدمیزاده برگشته‌اند سیزده صنفند؛.. امّا عقرب مردی بود عیب‌بین و بدزبان که خدا او را به صورت عقرب درآورد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۳۷۶
علل الشرایع، ج۲، ص۴۸۸/ نورالثقلین
۴
(همزه/ ۱)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی طَالِبٍ (علیه السلام) قَالَ: سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) عَنِ الْمُسُوخِ فَقَالَ هُمْ ثَلَاثَهًَْ عَشَرَ الْفِیلُ وَ الدُّبُّ ... وَ أَمَّا الْعَقْرَبُ فَکَانَ رَجُلًا هَمَّازاً لَا یَسْلَمُ مِنْهُ أَحَد.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- امام علی (علیه السلام) فرمود: از پیغمبر (صلی الله علیه و آله) پرسیدم: «حیوانات مسخ شده کدامند»؟ فرمود: «سیزده تا؛ از فیل و خرس فرمودند تا به عقرب؛ مرد بدزبانی بود که هیچ‌کس از نیش زبانش آسوده نبود».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۳۷۶
وسایل الشیعه، ج۲۴، ص۱۱۰

آیه الَّذي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ [2]

همان كس كه مال فراواني جمع آوريو آماده ساخته [بي آنكه حلال و حرام آن را حساب كند]!

۱
(همزه/ ۲)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- الَّذِی جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ قَالَ أَعَدَّهُ وَ وَضَعَهُ.

علی‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- الَّذِی جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ یعنی مالی را فراهم آورد و در گوشهای نهاد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۳۷۶
القمی، ج۲، ص۴۴۱
۲
(همزه/ ۲)

الرّضا (علیه السلام)- لَا یَجْتَمِعُ الْمَالُ الَّا بِخَمْسِ خِصَالٍ: بُخْلٍ شَدِیدٍ وَ أمَلٍ طَوِیلٍ، وَ حِرْصٍ غَالِبٍ، وَ قَطِیعَهًٍْ رَحِمٍ، وَ إیثَارٍ الدُّنیَا عَلَی الْآخِرَهًِْ.

امام رضا (علیه السلام)- مال، جز در اثر پنج خصلت گرد نمی‌آید: در اثر بخل شدید، آرزوی دراز، حرص غالب، قطع رحم و برتری دادن دنیا بر آخرت.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۳۷۶
نورالثقلین
۳
(همزه/ ۲)

الصّادق (علیه السلام)- أَبَانٌ الْأَحْمَرُ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ‌بْنِ‌مُحَمَّدٍ (علیه السلام) أَنَّهُ جَاءَ إِلَیْهِ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی عِظْنِی مَوْعِظَهًًْ فَقَالَ (علیه السلام) إِنْ کَانَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی قَدْ تَکَفَّلَ بِالرِّزْقِ فَاهْتِمَامُکَ لِمَا ذَا وَ إِنْ کَانَ الرِّزْقُ مَقْسُوماً فَالْحِرْصُ لِمَا ذَا وَ إِنْ کَانَ الْحِسَابُ حَقّاً فَالْجَمْعُ لِمَا ذَا وَ إِن کَانَ الْخَلَفُ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ حَقّاً فَالْبُخْلُ لِمَا ذَا.

امام صادق (علیه السلام)- ابان احمر از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است: مردی خدمت ایشان رسید و گفت: «پدر و مادرم فدایت ای پسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! مرا پندی بیاموز». به او فرمود: «اگر رزق را خدا کفالت کرده، رنج و مشقّت تو برای چیست؟ اگر روزی قسمت شده، حرص چرا؟ اگر حساب واقعیّت دارد، چرا باید جمع کرد؟ اگر ثواب از جانب خدا هست، تنبلی برای چه؟ اگر خدا عوض انفاق را می‌دهد پس بخل و خسّت برای چیست»؟

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۳۷۶
التوحید، ص۳۷۶

آیه يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ [3]

او مي‌پندارد اموالش او را جاودانه مي‌سازد.

۱
(همزه/ ۳)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- یَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ قَالَ یَحْسَبُ أَنَ مَالَهُ یُخْلِدُهُ وَ یُبْقِیه.

علی‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- یَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ میپندارد که مالش او را جاوید میکند و پایدارش میدارد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۳۷۶
القمی، ج۲، ص۴۴۱

آیه كَلاَّ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَة [4]

چنين نيست [كه مي پندارد]; بزودي در «حطمه» (آتشي خردكننده ) پرتاب مي‌شود.

آیه وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ [5]

و تو چه مي‌داني «حطمه» چيست؟!

۱
(همزه/ ۵)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- کَلَّا لَیُنْبَذَنَّ فِی الْحُطَمَةِ وَ الْحُطَمَهًُْ النَّارُ الَّتِی تَحْطِمُ کُلَّ شَیْءٍ.

علی‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- کَلَّا لَیُنبَذَنَّ فِی الْحُطَمَةِ حطمه؛ آتشی است که هر چیزی را خرد میکند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۳۷۶
القمی، ج۲، ص۴۴۱/ نورالثقلین
۲
(همزه/ ۵)

الباقر (علیه السلام)- فِی رِوَایَهًِْ أَبِی‌الْجَارُودِ عَنْ أَبِی‌جَعْفَرٍ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ فَوُقُوفُهُمْ عَلَی الصِّرَاطِ وَ أَمَّا لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ فَبَلَغَنِی وَ اللَّهُ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ جَعَلَهَا سَبْعَ دَرَکَاتٍ أَعْلَاهَا الْجَحِیم ... وَ الرَّابِعَهًُْ الْحُطَمَهًُْ وَ مِنْهَا یَثُورُ شَرَرٌ کَالْقَصْرِ کَأَنَّهَا جِمَالَاتٌ صُفْرٌ تُدَقُّ کُلُّ مَنْ صَارَ إِلَیْهَا مِثْلَ الْکُحْلِ فَلَا یَمُوتُ الرُّوحُ کُلَّمَا صَارُوا مِثْلَ الْکُحْلِ عَادُوا.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- و در روایت ابوجارود از امام باقر (علیه السلام) آمده است: و دوزخ، میعادگاه همه آنهاست! (حجر/۴۳) ایستادنشان بر صراط است و امّا؛ هفت در دارد و برای هر دری، گروه معیّنی از آنها تقسیم شده‌اند! (حجر/۴۴). شنیده‌ام و خدا عالِم است خداوند جهنّم را در هفت درجه و مرتبه‌ی مختلف آفریده است که بدترین و سوزاننده‌ترین آن جحیم است... چهارم حُطَمه است؛ شراره‌هایی از خود پرتاب می‌کند مانند یک کاخ! گویی [در سرعت و کثرت] همچون شتران زردرنگی هستند (که به هر سو پراکنده می‌شوند) هرکس در آن بیفتد همانند سرمه پودر می‌شود، امّا روحش نمی‌میرد، و هربار که پودر شود و بسوزد، دوباره به حالت اوّل برمی‌گردد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۳۷۸
بحارالأنوار، ج۸، ص۲۸۹

آیه نارُ اللهِ الْمُوقَدَةُ [6]

آتش برافروخته الهي است،

آیه الَّتي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ [7]

كه از دل‌ها سر مي زند.

۱
(همزه/ ۷)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- نارُ اللهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الْأَفْئِدَةِ قَالَ تَلْتَهِبُ عَلَی الْفُؤَادِ.

علی‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- نَارُ اللهِ الْمُوقَدَةُ* الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الْأَفْئِدَةِ؛ آتشی که بر دلها شعلهور می‌شود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۳۷۸
القمی، ج۲، ص۴۴۱
۲
(همزه/ ۷)

السجّاد (علیه السلام)- اللَّهُمَّ وَ خَلَقْتَ نَاراً لِمَنْ عَصَاکَ وَ أَعْدَدْتَ لِأَهْلِهَا مِنْ أَنْوَاعِ الْعَذَابِ فِیهَا وَ وَصَفْتَهُ وَ صَنَّفْتَهُ مِنَ الْحَمِیمِ وَ الْغَسَّاقِ وَ الْمُهْلِ وَ الضَّرِیعِ وَ الصَّدِیدِ وَ الْغِسْلِینِ وَ الزَّقُّومِ وَ السَّلَاسِلِ وَ الْأَغْلَالِ وَ مَقَامِعِ الْحَدِیدِ وَ الْعَذَابِ الْغَلِیظِ وَ الْعَذَابِ الشَّدِیدِ وَ الْعَذَابِ الْمُهِینِ وَ الْعَذَابِ الْمُقِیمِ وَ عَذَابِ الْحَرِیقِ وَ عَذَابِ السَّمُومِ وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ وَ سَرَابِیلِ الْقَطِرَانِ وَ سُرَادِقَاتِ النَّارِ وَ النُّحَاسِ وَ الزَّقُّومِ وَ الْحُطَمَهًِْ وَ الْهَاوِیَهًِْ وَ لَظَی وَ النَّارِ الْحَامِیَهًِْ وَ النَّارِ الْمُوقَدَهًِْ الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الْأَفْئِدَةِ.

امام سجّاد (علیه السلام)- خدایا! آتش را برای سرکشان از فرمانت آفریدی و برای اهل آن انواع عذاب را آماده کردی و آن را توصیف کردی و آب‌های جوشان آن را گروه گروه گرداندی، از حمیم و غسّاق و مهل و ضریع و صدید و غسلین و زقّوم و غل‌ها و زنجیرها و گرزهای آهنی و عذاب غلیظ و عذاب سخت و عذاب خوارکننده و عذاب پابرجا و عذاب سوزان و عذاب سموم و سایه‌ای از آتش و لباس‌های قطران و سایبان های آتش و نحاس و زقّوم و حطمهًْ‌و هاویهًْ‌و لظّی و آتش سوزاننده و آتش زبانه کش که از دل‌ها سر می زند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۳۷۸
بحارالأنوار، ج۹۱، ص۱۳۵
۳
(همزه/ ۷)

الباقر (علیه السلام)- عَنْ جَابِرِ‌بْنِ‌یَزِیدَ الْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إِذَا أَرَادَ اللَّهُ قَبْضَ رُوحِ الْکَافِر ... ثُمَّ تُعَلَّقُ عَلَی کُلِّ غُصْنٍ مِنَ الزَّقُّومِ سَبْعُونَ أَلْفَ رَجُلٍ مَا یَنْحَنِی وَ لَا یَنْکَسِرُ فَتَدْخُلُ النَّارُ أَدْبَارَهُمْ فَ تَطَّلِعُ عَلَی الْأَفْئِدَةِ تُقَلِّصُ الشِّفَاهَ وَ تُطَیِّرُ الْجَنَانَ وَ تُنْضِجُ الْجُلُودَ وَ تُذَوِّبُ الشُّحُومَ وَ یَغْضَبُ الْحَیُّ الْقَیُّومُ فَیَقُولُ یَا مَالِکُ قُلْ لَهُمْ ذُوقُوا فَلَنْ نَزِیدَکُمْ إِلَّا عَذاباً یَا مَالِکُ سَعِّرْ سَعِّرْ قَدِ اشْتَدَّ غَضَبِی عَلَی مَنْ شَتَمَنِی عَلَی عَرْشِی وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّی وَ أَنَا الْمَلِکُ الْجَبَّارُ فَیُنَادِی مَالِکٌ یَا أَهْلَ الضَّلَالِ وَ الِاسْتِکْبَارِ وَ النِّعْمَهًِْ فِی دَارِ الدُّنْیَا کَیْفَ تَجِدُونَ مَسَّ سَقَرَ قَالَ فَیَقُولُونَ قَدْ أَنْضَجَتْ قُلُوبَنَا وَ أَکَلَتْ لُحُومَنَا وَ حَطَمَتْ عِظَامَنَا فَلَیْسَ لَنَا مُسْتَغِیثٌ وَ لَا لَنَا مُعِینٌ قَالَ فَیَقُولُ مَالِکٌ وَ عِزَّهًِْ رَبِّی لَا أَزِیدُکُمْ إِلَّا عَذَاباً فَیَقُولُونَ إِنْ عَذَّبَنَا رَبُّنَا لَمْ یَظْلِمْنَا شَیْئاً قَالَ فَیَقُولُ مَالِکٌ فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِیرِ یَعْنِی بُعْداً لِأَصْحَابِ السَّعِیرِ ثُمَّ یَغْضَبُ الْجَبَّارُ فَیَقُولُ یَا مَالِکُ سَعِّرْ سَعِّرْ فَیَغْضَبُ مَالِکٌ فَیَبْعَثُ عَلَیْهِمْ سَحَابَهًًْ سَوْدَاءَ تُظِلُّ أَهْلَ النَّارِ کُلَّهُمْ ثُمَّ یُنَادِیهِمْ فَیَسْمَعُهَا أَوَّلُهُمْ وَ آخِرُهُمْ وَ أَفْضَلُهُمْ وَ أَدْنَاهُمْ فَیَقُولُ مَا ذَا تُرِیدُونَ إِنْ أَمْطَرَکُمْ فَیَقُولُونَ الْمَاءَ الْبَارِدَ وَا عَطَشَاهْ وَا طُولَ هَوَانَاهْ فَیُمْطِرُهُمْ حِجَارَهًًْ وَ کَلَالِیبَ وَ خَطَاطِیفَ وَ غِسْلِیناً وَ دِیدَاناً مِنْ نَارٍ فَیُنْضِجُ وُجُوهَهُمْ وَ جِبَاهَهُمْ وَ یُعْمِی أَبْصَارَهُمْ وَ یَحْطِمُ عِظَامَهُمْ فَعِنْدَ ذَلِکَ یُنَادُونَ وَا ثُبُورَاهْ فَإِذَا بَقِیَتِ الْعِظَامُ عَوَارِیَ مِنَ اللُّحُومِ اشْتَدَّ غَضَبُ اللَّهِ فَیَقُولُ یَا مَالِکُ اسْجُرْهَا عَلَیْهِمْ کَالْحَطَبِ فِی النَّارِ ثُمَّ یَضْرِبُ أَمْوَاجَهَا أَرْوَاحَهُمْ سَبْعِینَ خَرِیفاً فِی النَّارِ ثُمَّ یُطْبِقُ عَلَیْهِمْ أَبْوَابَهَا مِنَ الْبَابِ إِلَی الْبَابِ مَسِیرَهًَْ خَمْسِمِائَهًِْ عَامٍ وَ غِلَظُ الْبَابِ مَسِیرَهًُْ خَمْسِمِائَهًِْ عَامٍ ثُمَّ یَجْعَلُ کُلَّ رَجُلٍ مِنْهُمْ فِی ثَلَاثِ تَوَابِیتَ مِنْ حَدِیدٍ مِنَ النَّارِ بَعْضُهَا فِی بَعْضٍ فَلَا یَسْمَعُ لَهُمْ کَلَاماً أَبَداً إِلَّا أَنَ لَهُمْ فِیها ... شَهِیقٌ کَشَهِیقِ الْبِغَالِ وَ زَفِیرٌ مِثْلُ نَهِیقِ الْحَمِیرِ وَ عُوَاءٌ کَعُوَاءِ الْکِلَابِ صُمٌ بُکْمٌ عُمْیٌ فَلَیْسَ لَهُمْ فِیهَا کَلَامٌ إِلَّا أَنِینٌ فَیُطْبَقُ عَلَیْهِمْ أَبْوَابُهَا وَ یُسَدُّ عَلَیْهِمْ عَمَدُهَا فَلَا یَدْخُلُ عَلَیْهِمْ رَوْحٌ أَبَداً وَ لَا یَخْرُجُ مِنْهُمُ الْغَمُّ أَبَداً وَ هِیَ عَلَیْهِمْ مُؤْصَدَةٌ یَعْنِی مُطْبَقَهًٌْ لَیْسَ لَهُمُ الْمَلَائِکَهًُْ شَافِعُونَ وَ لَا مِنْ أَهْلِ الْجَنَّهًِْ صِدِّیقٌ حَمِیمٌ وَ یَنْسَاهُمُ الرَّبُّ وَ یَمْحُو ذِکْرَهُمْ مِنْ قُلُوبِ الْعِبَادِ فَلَا یُذْکَرُونَ أَبَداً فَنَعُوذُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ الْغَفُورِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ مِنَ النَّارِ وَ مَا فِیهَا وَ مِنْ کُلِّ عَمَلٍ یُقَرِّبُ مِنَ النَّارِ إِنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ جَوَادٌ کَرِیم.

امام باقر (علیه السلام)- جابربن‌یزید جعفی از امام باقر (علیه السلام) روایت کرده است که ایشان در حدیثی طولانی در بیان صفت دوزخیان به آنجا رسید که فرمود: سپس بر هر شاخهای از درخت زقّوم، هفتاد هزار مرد آویخته میشوند چنان که شاخهها کج میشوند امّا نمیشکنند. آنگاه آتش از پشتهایشان داخل میشود و دلهایشان را فرا میگیرد و لبهایشان میچروکد و قلبهایشان از جا برکنده میشود و پوستهایشان میپزد و گوشتهایشان آب میشود و خداوند زنده‌ی جاودان خشم میآورد و میفرماید: «ای دوزخبان! به آنان بگو: بچشید که جز عذاب چیزی بر شما نخواهیم افزود. ای دوزخبان! آتش برافروز، آتش برافروز که خشم من بر کسانی که مرا بر عرشم شماتت کردند و حقّم را سبک پنداشتند، سخت شده است و منم پادشاه جبّار». در آن دم دوزخبان ندا سرمیدهد: «ای اهل گمراهی و تکبّر و ثروت در سرای دنیا! نوازش دوزخ را چگونه مییابید»؟ آنان میگویند: «قلبهایمان را به آتش کشید و گوشتهایمان را خورد و استخوان‌هایمان را درهم شکست، امّا هیچ فریادرسی نیست و هیچ یاوری نداریم». دوزخبان می‌گوید: «به شُکوه پروردگارم سوگند! که جز عذاب چیزی بر شما نمیافزایم». آنان میگویند: «اگر پروردگارمان ما را عذاب کند، هیچ بر ما ستم نکرده است». آن گاه دوزخبان می‌گوید: اینجاست که به گناه خود اعتراف می‌کنند دور باشند دوزخیان از رحمت خدا! (ملک/۱۱) یعنی دور باد اهل دوزخ از رحمت خدا». سپس خداوند جبّار میفرماید: «ای دوزخبان! آتش برافروز، آتش برافروز». دوزخبان به خشم می‌آید و ابری سیاه به سویشان روانه میکند که بر تمامی دوزخیان سایه میافکند. آن گاه آنان را چنان ندا میدهد که از اوّل تا به آخر و از دور تا به نزدیک، همه‌ی آنها میشنوند و میگوید: «چه میخواهید بر شما ببارانم»؟ می‌گویند: «آب سرد، وای از تشنگی و وای از ذلّت بسیار»! امّا او بر آنان سنگ و پارههای آهن و قلّاب و چرک و کِرمهای آتشین میباراند و این همه، چهرهها و پیشانیهایشان را میسوزاند و دیدگانشان را کور میکند و استخوانهایشان را درهم میشکند و در آن لحظه آنان ندای واویلا سر میدهند. چون استخوانهایشان خالی از گوشت بر جا میماند، خشم خدا سختتر میشود و میفرماید: «ای دوزخبان! همچون هیزم در آتش، دوزخ را بر آنان شعلهور کن». این چنین امواج آتش هفتاد پائیز روحهایشان را در دوزخ به ضربه میگیرد و درهایش، که از یکی تا دیگری پانصد سال راه است و هر یک ضخامتی هم اندازه راه صد ساله دارد، بر آنان فرو بسته میشود. سپس هر یک از آنان را در سه تابوت تو در تو از جنس آهن آتشین میگذارند، چنان که هیچ صدایی از آنان به گوش نرسد جز آن که بانگ قاطر برآورند و چون الاغ عرعر کنند و چون سگ به پارس‌کردن افتند و کر و لال و نابینا (بقره/۱۷۱) هیچ سخن نگویند جز آن که ناله کنند. در آن دم درهای دوزخ بر آنان بسته میشود و ستونهایش بر آنان نهاده میشود و این گونه هیچ تاب و توانی به آنان نمیرسد و هیچ اندوهی از آنان بیرون نمی‌شود و آتش بر آنان فرو بسته میشود و سیطره مییابد و در میان فرشتگان هیچ شفیعی ندارند و در میان بهشتیان هیچ دوست دلسوزی ندارند و پروردگار فراموششان میکند و یادشان را از دلهای بندگان پاک میکند و دیگر از آنان هیچ یادی نمیشود. پس پناه میبریم به خداوند والامرتبه بخشاینده مهربان و بخشنده.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۳۷۸
الإختصاص، ص۳۶۴

آیه إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ [8]

اين آتش بر آن‌ها فرو بسته شده

۱
(همزه/ ۸)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- إِنَّها عَلَیْهِمْ مُؤْصَدَةٌ قَالَ مُطْبَقَهًٌْ.

علی‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- إِنَّهَا عَلَیْهِم مُّؤْصَدَةٌ [یعنی] بر آنان فرو بسته شده است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۳۸۰
القمی، ج۲، ص۴۴۲

آیه في عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ [9]

در ستون‌هاي كشيده و طولاني.

۱
(همزه/ ۹)

الباقر (علیه السلام)- فِی عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ، ٍ قَالَ إِذَا مُدَّتِ الْعُمُدُ أَکَلَتْ وَ اللَّهِ الْجُلُودَ {کَانَ وَ اللَّهِ الْخُلُود}.

امام باقر (علیه السلام)- فِی عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ؛ وقتی ستون‌هایی بلند، آنان را در میان گیرد، به خدا سوگند پوست‌هایشان را میخورد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۳۸۰
القمی، ج۲، ص۴۴۲/ البرهان
بیشتر