الباقر (علیه السلام)- مَنْ قَرَأَ سُورَهًَْ ص فِی لَیْلَهًِْ الْجُمُعَهًِْ أُعْطِیَ مِنْ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهًِْ مَا لَمْ یُعْطَ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ إِلَّا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ أَوْ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ أَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّهًَْ وَ کُلَّ مَنْ أَحَبَّ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ حَتَّی خَادِمَهُ الَّذِی یَخْدُمُهُ وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ فِی حَدِّ عِیَالِهِ وَ لَا فِی حَدِّ مَنْ یَشْفَعُ فِیهِ.
امام باقر (علیه السلام)- هرکس سوره ص را در شب جمعه بخواند، از خیر دنیا و آخرت، آنچه که جز نبی مرسل یا فرشته مقرب به هیچ یک از مردم داده نشده است، به او عطا میشود و خداوند او را به همراه هر کسیکه از خانوادهاش دوست دارد، اگر چه نه در حد زن و فرزند او باشد و نه در حد کسیکه دربارهی او شفاعت میشود، حتی خدمتکاری که به او خدمت میکند را وارد بهشت میکند.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- مَنْ قَرَأَ سُورَهًَْ ص أُعْطِیَ مِنَ الْأَجْرِ بِوَزْنِ کُلِّ جَبَلٍ سَخَّرَهُ اللَّهُ لِدَاوُدَ حَسَنَاتٍ وَ عَصَمَهُ اللَّهُ أَنْ یُصِرَّ عَلَی ذَنْبٍ صَغِیرٍ أَوْ کَبِیرٍ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- هرکس سورهی ص را بخواند، هموزن کوههایی که خداوند به فرمان داود (علیه السلام) درآورد، پاداش میبرد و خداوند او را از پافشاری در انجام گناهان کوچک و بزرگ در امان میدارد.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- مَنْ کَتَبَهَا تَحْتَ قَاضٍ أَوْ وَالٍ لَمْ یَقِفِ الْأَمْرُ بِیَدِهِ أَکْثَرَ مِنْ ثَلَاثَهًِْ أَیَّامٍ وَ ظَهَرَتْ لِلنَّاسِ عُیُوبُهُ وَ تَفَرَّقَ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- هرکس آن را بنویسد و به زیر نشیمنگاه قاضی یا والی بگذارد، زیاده از سه روز، امر قضاوت در دست او نماند و عیبهایش [بر مردم] آشکار شود و [مردم از اطراف او پراکنده شوند].
الصّادق (علیه السلام)- مَنْ کَتَبَهَا وَ جَعَلَهَا فِی إِنَاءٍ زُجَاجٍ وَ أَخْرَقَهُ وَ جَعَلَهَا فِی مَوْضِعِ قَاضٍ أَوْ مَوْضِعِ شُرْطَهًٍْ لَمْ یَقُمْ عَلَیْهِ ثَلَاثَهًَُْ أَیَّامٍ إِلَّا وَ قَدْ ظَهَرَتْ عُیُوبُهُ وَ تَنْقُصُ النَّاسُ بِقَدْرِهِ وَ لَا یَنْفُذُ لَهُ أْمُرٌ بَعْدَ ذَلِکَ وَ یَبْقَی فِی ضِیقٍ وَ شِدَّهًٍْ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی.
امام صادق (علیه السلام)- هرکس آن را بنویسد و در ظرفی شیشهای بگذارد و آن را سوراخ کند و در جایگاه قاضی یا شحنهای قرار دهد، بیشتر از سه روز نمیگذرد که عیبهایش آشکار میشود و مردم از منزلتش میکاهند و پس از آن، کاری از پیش نخواهد برد و به اذن خدا در تنگنا و دشواری خواهد ماند.
آیه ص، وَ الْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ [1]
ص، سوگند به قرآنى كه داراى ذكر است [كه اين كتاب، معجزهی الهى است].
الباقر (علیه السلام)- أَقْبَلَ أَبُوجَهْلِبْنُهِشَامٍ وَ مَعَهُ قَوْمٌ مِنْ قُرَیْشٍ فَدَخَلُوا عَلَی أَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) فَقَالُوا إِنَّ ابْنَ أَخِیکَ قَدْ آذَانَا وَ آذَی آلِهَتَنَا فَادْعُهُ وَ مُرْهُ فَلْیَکُفَّ عَنْ آلِهَتِنَا وَ نَکُفُّ عَنْ إِلَهِهِ قَالَ فَبَعَثَ أَبُوطَالِبٍ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَدَعَاهُ فَلَمَّا دَخَلَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) لَمْیَرَ فِی الْبَیْتِ إِلَّا مُشْرِکاً فَقَالَ السَّلَامُ عَلَی مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَی ثُمَّ جَلَسَ فَخَبَّرَهُ أَبُوطَالِبٍ بِمَا جَاءُوا لَهُ فَقَالَ أَوَ هَلْ لَهُمْ فِی کَلِمَهًٍْ خَیْرٍ لَهُمْ مِنْ هَذَا یَسُودُونَ بِهَا الْعَرَبَ وَ یَطَئُونَ أَعْنَاقَهُمْ فَقَالَ أَبُوجَهْلٍ نَعَمْ وَ مَا هَذِهِ الْکَلِمَهًُْ فَقَالَ تَقُولُونَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ قَالَ فَوَضَعُوا أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ وَ خَرَجُوا هُرَّاباً وَ هُمْ یَقُولُونَ ما سَمِعْنا بِهذا فِی الْمِلَّهًِْ الْآخِرَهًِْ إِنْ هذا إِلَّا اخْتِلاقٌ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی فِی قَوْلِهِمْ وَ الْقُرْآنِ ذِی الذِّکْر.
امام باقر (علیه السلام)- ابوجهلبنهشام با گروهی از قریشیان نزد ابوطالب (رفتند و گفتند: «این برادرزادهات ما را و خدایان ما را میآزارد. او را فرا خوان و به او امر کن که از خدایان ما دست بردارد تا ما هم از خدای او دست برداریم». ابوطالب (کسی را نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرستاد و ایشان را فرا خواند. هنگامیکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) وارد خانه شد، در خانه بهجز مشرک کسی ندید، پس فرمود: و درود بر آن کس باد که از هدایت پیروی میکند!. (طه/۴۷) سپس نشست و ابوطالب (از آنچه مشرکان گفته بودند، ایشان را آگاه ساخت. حضرت (صلی الله علیه و آله) فرمود: «آیا بهجای این پیشنهاد، سخنی نمیخواهند که با آن بر عرب سروری کنند و آنان را به زیر فرمان خود درآورند»؟ ابوجهل عرض کرد: «آری! آن سخن چیست»؟ فرمود: «بگویید: هیچ خدایی جز الله نیست». آنان انگشتهای خود را در گوشهایشان نهادند و گریزان از آنجا بیرون رفتند و میگفتند: ما هرگز چنین چیزی در آیین دیگری نشنیدهایم این تنها یک آئین ساختگی است!. آنگاه خداوند متعال دربارهی سخن آنها نازل فرمود: ص وَالْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ.
الکاظم (علیه السلام)- عَنْ إِسْحَاقَبْنِعَمَّارٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَیبْنَجَعْفَرٍ (علیه السلام) کَیْفَ صَارَتِ الصَّلَاهًُْ رَکْعَهًًْ وَ سَجْدَتَیْنِ وَ کَیْفَ إِذَا صَارَتْ سَجْدَتَیْنِ لَمْ تَکُنْ رَکْعَتَیْنِ فَقَالَ إِذَا سَأَلْتَ عَنْ شَیْءٍ فَفَرِّغْ قَلْبَکَ لِتَفْهَم إِنَّ أَوَّلَ صَلَاهًٍْ صَلَّاهَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِنَّمَا صَلَّاهَا فِی السَّمَاءِ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی قُدَّامَ عَرْشِهِ جَلَّ جَلَالُهُ وَ ذَلِکَ أَنَّهُ لَمَّا أُسْرِیَ بِهِ وَ صَارَ عِنْدَ عَرْشِهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی قَالَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) ادْنُ مِنْ صَادٍ فَاغْسِلْ مَسَاجِدَکَ وَ طَهِّرْهَا وَ صَلِّ لِرَبِّکَ فَدَنَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِلَی حَیْثُ أَمَرَهُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَتَوَضَّأَ فَأَصْبَغَ وُضُوءَهُ ... قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ مَا صَادٌ الَّذِی أُمِرَ أَنْ یَغْتَسِلَ مِنْهُ فَقَالَ عَیْنٌ تَنْفَجِرُ مِنْ رُکْنٍ مِنْ أَرْکَانِ الْعَرْشِ یُقَالُ لَهُ مَاءُ الْحَیَاهًِْ وَ هُوَ مَا قَالَ اللَّهُ عزّوجلّ ص وَ الْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ إِنَّمَا أَمَرَهُ أَنْ یَتَوَضَّأَ وَ یَقْرَأَ وَ یُصَلِّیَ.
امام کاظم (علیه السلام)- اسحاقبنعمّار گوید: از امام کاظم (علیه السلام) پرسیدم: «چرا نماز یک رکعت و دو سجده دارد؟ و چگونه است وقتی دو سجده شد دو رکعت نشد»؟ فرمود: «حال که دربارهی امری سؤالی کردی، خوب دقّت کن تا جواب را نیک بفهمی. اوّلین نمازی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) خواند، در آسمان و در محضر خداوند تبارکوتعالی و جلوی عرش الهی بود. وقتی خداوند پیامبر (صلی الله علیه و آله) را به معراج برد و وقتی حضرت (صلی الله علیه و آله) به عرش خداوند رسید، خداوند فرمود: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! به صاد نزدیک شو و مواضع و جوارح سجدهی خود را بشوی و پاکیزه گردان و برای پروردگارت نماز بگزار». پیامبر (صلی الله علیه و آله) به آنجا که خدا امر کرده بود رفت و وضو گرفت، وقتی وضویش کامل شد ...». [اسحاق گوید:] پرسیدم: «فدایتان شوم! صاد چیست که خدا به پیامبر (صلی الله علیه و آله) دستور داد با آن خود را بشوید و وضو بگیرد»؟ فرمود: «صاد چشمهای است که از یکی از ارکان عرش میجوشد، به آن آب حیات گفته میشود و آن چشمه همان است که خداوند فرمود: ص وَ الْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ و خدا به پیامبر (صلی الله علیه و آله) امر کرد که وضو بگیرد و نماز بگزارد».
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) ... أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَال: ثُمَّ أَوْحَی اللَّهُ إِلَیَّ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) ادْنُ مِنْ صَادٍ فَاغْسِلْ مَسَاجِدَکَ وَ طَهِّرْهَا وَ صَلِ لِرَبِّکَ فَدَنَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مِنْ صَادٍ وَ هُوَ مَاءٌ یَسِیلُ مِنْ سَاقِ الْعَرْشِ الْأَیْمَن.
امام صادق (علیه السلام)- امام صادق (علیه السلام) از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است که فرمود: ... سپس خداوند به من وحی کرد: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! به صاد نزدیک شو و اعضای سجدهی خود را بشوی و مطهّر گردان و برای پروردگارت نماز بگزار». پیامبر (صلی الله علیه و آله) به صاد نزدیک شد، صاد نام آبی است که از طرف راست عرش جاری است.
الصّادق (علیه السلام)- عَنِ الْحُسَیْنِبْنِأَبِیالْعَلَاءِ قَالَ: ... فقال (علیه السلام): ... إِنَّ النَّاسَ یَزْعُمُون أَنَّ أَوَّلَ صَلَاهًٍْ صَلَّاهَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فِی الْأَرْضِ أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ بِهَا وَ کَذَبُوا إِنَّ أَوَّلَ صَلَاهًٍْ صَلَّاهَا فِی السَّمَاءِ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مُقَابِلَ عَرْشِهِ جَلَّ جَلَالُهُ وَ أَوْحَی إِلَیْهِ وَ أَمَرَهُ أَنْ یَدْنُوَ مِنْ صَادٍ فَیَتَوَضَّأَ وَ قَالَ أَسْبِغْ وُضُوءَکَ وَ طَهِّرْ مَسَاجِدَکَ وَ صَلِّ لِرَبِّکَ قُلْتُ لَهُ وَ مَا الصَّادُ قَالَ عَیْنٌ تَحْتَ رُکْنٍ مِنْ أَرْکَانِ الْعَرْشِ أُعِدَّتْ لِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) ثُمَّ قَرَأَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) ص وَ الْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ فَتَوَضَّأَ وَ أَسْبَغَ وُضُوءَهُ ثُمَّ اسْتَقْبَلَ عَرْشَ الرَّحْمَنِ فَقَامَ قَائِماً فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ بِافْتِتَاحِ الصَّلَاهًِْ فَفَعَل.
امام صادق (علیه السلام)- حسینبنابیعلاء گوید: ... امام صادق (علیه السلام) فرمود: ... اوّلین نمازی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) خواند، در آسمان و در محضر خداوند تبارکوتعالی و جلوی عرش الهی بود. وقتی خداوند پیامبر (صلی الله علیه و آله) را به معراج برد و وقتی حضرت (صلی الله علیه و آله) به عرش خداوند رسید، خداوند فرمود: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! به صاد نزدیک شو و مواضع و جوارح سجدهی خود را بشوی و پاکیزه گردان و برای پروردگارت نماز بگزار» ... پرسیدم: «فدایتان شوم! صاد چیست که خداوند به پیامبر (صلی الله علیه و آله) دستور داد با آن خود را بشوید و وضو بگیرد»؟ فرمود: «صاد چشمهای است که از یکی از ارکان عرش میجوشد، به آن آب حیات گفته میشود و آن چشمه همان است که خداوند فرمود: ص وَ الْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ و خدا به پیامبر (صلی الله علیه و آله) امر کرد که وضو بگیرد و نماز بگزارد».
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ سُفْیَانَ الثَّوْرِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِلصَّادِقِ (علیه السلام) یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مَا مَعْنَی قَوْلِ اللَّهِ عزّوجلّ الم وَ المص وَ الر وَ المر وَ کهیعص وَ طه وَ طس وَ طسم وَ یس وَ ص وَ حم وَ حم عسق وَ ق وَ ن قَالَ (علیه السلام) ... أَمَّا ص فَعَیْنٌ تَنْبُعُ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ وَ هِیَ الَّتِی تَوَضَّأَ مِنْهَا النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) لَمَّا عُرِجَ بِهِ وَ یَدْخُلُهَا جَبْرَئِیلُ کُلَّ یَوْمٍ دَخْلَهًًْ فَیَغْتَمِسُ فِیهَا ثُمَّ یَخْرُجُ فَیَنْفُضُ أَجْنِحَتَهُ فَلَیْسَ مِنْ قَطْرَهًٍْ تَقْطُرُ مِنْ أَجْنِحَتِهِ إِلَّا خَلَقَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مِنْهَا مَلَکاً یُسَبِّحُ اللَّهَ وَ یُقَدِّسُهُ وَ یُکَبِّرُهُ وَ یُحَمِّدُهُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهًْ.
امام صادق (علیه السلام)- سفیان ثوری گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: «ای پسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! معنای کلام خداوند عزّوجلّ الم و المص و الر و المر و کهیعص و طه و طس و طسم و یس و ص و حم و حم عسق و ق و ن چیست»؟ امام (علیه السلام) فرمود: «... ص چشمهای است که از زیر عرش سرچشمه گرفته است و همان است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بههنگام عروج، از آن وضو گرفت و جبرئیل نیز هر روز واردش میشود و در آن فرو میرود و سپس بیرون میآید و پرهای خود را میتکاند و خداوند تبارکوتعالی از هر قطرهای که از پرهای او میچکد، فرشتهای میآفریند که تا روز قیامت، خدا را تسبیح میگوید و او را پاک و منزّه میخواند و بزرگش میدارد و او را میستاید».
الصّادق (علیه السلام)- وَ أَمَّا ص؛ فَرُوِیَ عَنْ الصادق (علیه السلام) أَنَّهُ اسْمُ مِنْ أَسْمَائِهِ تَعَالَی أَقْسَمَ بِهِ.
امام صادق (علیه السلام)- از امام صادق (علیه السلام) در مورد معنای کلمهی ص روایت شده که فرمود: «ص؛ یکی از اسمهای خداوند تعالی است که [در این سوره] به آن قسم میخورد».
السّجّاد (علیه السلام)- عَن زَینُالعَابِدِینَ (علیه السلام) وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ (علیه السلام) فِی یَوْمِ الْفِطْر وَ سَاقَ الدُّعَاءُ إلَی قَولِهِ و قُلْتَ جَلَّ قَوْلُکَ لَهُ حِینَ اخْتَصَصْتَهُ بِمَا سَمَّیْتَهُ مِنَ الْأَسْمَاء: طه ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقی وَ قُلْتَ عَزَّ قَوْلُکَ: یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ وَ قُلْتَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُکَ: ص وَ الْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ وَ قُلْتَ عَظُمَتْ آلَاؤُکَ: ق وَ الْقُرْآنِ الْمَجِیدِ فَخَصَصْتَهُ أَنْ جَعَلْتَهُ قَسَمَکَ حِینَ أَسْمَیْتَهُ وَ قَرَنْتَ الْقُرْآنَ مَعَهُ فَمَا فِی کِتَابِکَ مِنْ شَاهِدِ قَسَمٍ وَ الْقُرْآنُ مُرْدَفٌ بِهِ إِلَّا وَ هُوَ اسْمُهُ وَ ذَلِکَ شَرَفٌ شَرَّفْتَهُ بِه.
امام سجّاد (علیه السلام)- دعای امام سجّاد (علیه السلام) در روز عید فطر: ... [خداوندا]! این کلام تو است که او (محمّد (صلی الله علیه و آله)) را به این نام اختصاص دادی و فرمودی: طه* ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به زحمت بیفکنی. (طه/۲-۱) و در جای دیگر فرمودی: سوگند به قرآن حکیم. (یس/۲-۱) و تو که اسمهایت همه پاک و منزّه است، خود فرمودی: ص وَ الْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ و تو که نعمتهایت بزرگاند فرمودی: ق، سوگند به قرآن مجید [که قیامت و رستاخیز حقّ است]!. (ق/۱) و تو محمّد (صلی الله علیه و آله) را به این اسمها مخصوص گردانیدی تا بتوانی به نام او قسم بخوری و همراه با قسم به نام او، به قرآن نیز قسم خوردی هیچکجا در قرآن به چیزی در کنار قسم به قرآن، قسم نخوردهای مگر آنکه نام او نیز همراه آن باشد و آن چیز نام او (پیامبر (صلی الله علیه و آله)) است و این شرافتی است که تو به پیامبر (صلی الله علیه و آله) دادی.
الصّادق (علیه السلام)- هُوَ اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ تَعَالَی أَقْسَمَ بِهِ.
امام صادق (علیه السلام)- ص اسمی از اسمهای خداوند است که به آن قسم میخورد.
علیّبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ* ص وَ الْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ قَالَ هُوَ قَسَمٌ وَ جَوَابُهُ بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ یَعْنِی فِی کُفْرٍ.
علیّبنابراهیم ( بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، ص وَ الْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ؛ قسم است که جوابش پس از آن آمده است: بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی عِزَّةٍ وَ شِقَاقٍ یعنی در کفر.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- وَ الْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ أَیْ ذِی الشَّرَفِ.
ابنعبّاس ( وَ الْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ یعنی قرآن با شرافت و شریف.
آیه بَلِ الَّذينَ كَفَرُوا في عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ [2]
ولى كافران گرفتار غرور و اختلافند.
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- فِی عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ یَعْنِی فِی کُفْر.
علیّبنابراهیم ( فِی عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ یعنی در کفر.
آیه كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ فَنادَوْا وَ لاتَ حينَ مَناصٍ [3]
چه بسيار اقوامى را كه پيش از آنها هلاك كرديم و بههنگام نزول عذاب فرياد مىزدند [و كمك مىخواستند] ولى وقت نجات گذشته بود.
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- وَ لاتَ حِینَ مَناصٍ أَیْ لَیْسَ هُوَ وَقْتَ مَفَرٍّ.
علیّبنابراهیم ( وَ لَاتَ حِینَ مَنَاصٍ یعنی آن زمان، هنگام گریز نیست.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- وَ مِنْ کِتَابٍ لَهُ (علیه السلام) إِلَی عَبْدِ اللَّهِبْنِالْعَبَّاس (رحمة الله علیه) ... أُقْسِمُ بِاللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ مَا یَسُرُّنِی أَنَّ مَا أَخَذْتَهُ مِنْ أَمْوَالِهِمْ حَلَالٌ لِی أَتْرُکُهُ مِیرَاثاً لِمَنْ بَعْدِی فَضَحِّ رُوَیْداً فَکَأَنَّکَ قَدْ بَلَغْتَ الْمَدَی وَ دُفِنْتَ تَحْتَ الثَّرَی وَ عُرِضَتْ عَلَیْک َأَعْمَالُکَ بِالْمَحَلِّ الَّذِی یُنَادِی الظَّالِمُ فِیهِ بِالْحَسْرَهًِْ وَ یَتَمَنَّی الْمُضَیِّعُ الرَّجْعَهًَْ فِیهِ وَ لاتَ حِینَ مَناصٍ.
امام علی (علیه السلام)- از نامههای ایشان به عبداللهبنعبّاس: ... اگر آنچه که تو از اموال مسلمانان به نا حق بردی، بر من حلال بود، خشنود نبودم که آن را میراث باز ماندگانم قرار دهم، پس دست نگهدار و اندیشه نما، فکر کن که به پایان زندگی رسیدهای، و در زیر خاکها پنهان شده، و اعمال تو را بر تو عرضه داشتند، آنجا که ستمکار با حسرت فریاد میزند، و تباه کننده عمر و فرصتها، آرزوی بازگشت دارد امّا وقت نجات گذشته بود.
آیه وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَ قالَ الْكافِرُونَ هذا ساحِرٌ كَذَّابٌ [4]
آنها تعجّب كردند كه [پيامبر] انذاركنندهاى از ميان خودشان بهسويشان آمده و كافران گفتند: «اين ساحر بسيار دروغگويى است».
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ قَالَ نَزَلَتْ بِمَکَّهًَْ لَمَّا أَظْهَرَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) الدَّعْوَهًَْ بِمَکَّهًَْ اجْتَمَعَتْ قُرَیْشٌ إِلَی أَبِیطَالِبٍ فَقَالُوا یَا أَبَاطَالِبٍ إِنَّ ابْنَ أَخِیکَ قَدْ سَفِهَ أَحْلَامَنَا وَ سَبَّ آلِهَتَنَا وَ أَفْسَدَ شَبَابَنَا وَ فَرَّقَ جَمَاعَتَنَا فَإِنْ کَانَ الَّذِی یَحْمِلُهُ عَلَی ذَلِکَ الْعَدَمُ جَمَعْنَا لَهُ مَالًا حَتَّی یَکُونَ أَغْنَی رَجُلٍ فِی قُرَیْشٍ وَ نُمَلِّکَهُ عَلَیْنَا فَأَخْبَرَ أَبُوطَالِبٍ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) بِذَلِکَ فَقَالَ لَوْ وَضَعُوا الشَّمْسَ فِی یَمِینِی وَ الْقَمَرَ فِی یَسَارِی مَا أَرَدْتُهُ وَ لَکِنْ یُعْطُونِی کَلِمَهًًْ یُمَلِّکُونَ بِهَا الْعَرَبَ وَ یَدِینُ لَهُمْ بِهَا الْعَجَمُ وَ یَکُونُونَ مُلُوکاً فِی الْجَنَّهًِْ فَقَالَ لَهُمْ أَبُوطَالِبٍ ذَلِکَ فَقَالُوا نَعَمْ وَ عَشْرَ کَلِمَاتٍ فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) تَشْهَدُونَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنِّی رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالُوا نَدَعُ ثَلَاثَمِائَهًٍْ وَ سِتِّینَ إِلَهاً وَ نَعْبُدُ إِلَهاً وَاحِداً فَأَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَ قالَ الْکافِرُونَ هذا ساحِرٌ کَذَّابٌ.
علیّبنابراهیم ( وَعَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ، این آیه وقتی در مکّه نازل شد که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دعوت خویش را آشکار کرد و قریشیان نزد ابوطالب (گرد آمدند و گفتند: «ای ابوطالب (! این عموزادهی تو ما را بیخرد خوانده و خدایان ما را ناسزا گفته و جوانان ما را به تباهی کشانده و جمع ما را پراکنده کرده است. اگر تهیدستی، او را به چنین کاری وا میدارد، ما چنان ثروتی به او میدهیم که بینیازترین مرد قریش شود و او را فرمانروای خود میکنیم». ابوطالب (رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را از این سخن آگاه ساخت. حضرت (صلی الله علیه و آله) فرمود: «اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپ من قرار دهند، من آن را نمیخواهم، بلکه میخواهم سخنی به من بدهند [بگویند] که با آن بر عرب فرمانروا میشوند و عجم به فرمانشان در میآید و پادشاهان آخرت خواهند شد». ابوطالب (این سخن به آنها رساند و آنها پذیرفتند و گفتند: «فقط ده کلمه». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به آنها فرمود: گواهی دهید که هیچ خدایی جز الله نیست و من فرستادهی اویم». گفتند: «سیصدوشصت خدا را کنار بگذاریم و یک خدا را بپرستیم»؟! پس خداوند متعال نازل فرمود: وَ عَجِبُوا أن جاءهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ وَ قَالَ الْکَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ کَذَّابٌ.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- لَمَّا خَرَجَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) اجْتَمَعَتْ قُرَیْشٌ إِلَیْهِ فَقَالُوا إِلَی مَا تَدْعُونَا یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) قَالَ إِلَی شَهَادَهًِْ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ خَلْعِ الْأَنْدَادِ کُلِّهَا قَالُوا نَدَعُ ثَلَاثَمِائَهًٍْ وَ سِتِّینَ إِلَهاً وَ نَعْبُدُ إِلَهاً وَاحِداً فَنَزَلَ وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ إِلَی قَوْلِهِ عَذاب.
ابنعبّاس ( زمانیکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بیرون رفت و بر حجر [در گوشهی شمالی کعبه] ایستاد، [قریش] گفتند: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! ما را به چه فرا میخوانی»؟ فرمود: «به اینکه گواهی دهید هیچ خدایی جز الله نیست و همهی این شریکها را کنار بگذارید». گفتند: «سیصدوشصت خدا را کنار بگذاریم و یک خدا را بپرستیم»؟! خداوند سبحان سخن آنان را حکایت کرد و فرمود: «وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ ... عَذَابِ.
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- وَ لَمَّا أَتَی عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) زَمَانٌ عِنْدَ ذَلِکَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ قَامَ عَلَی الْحِجْرِ وَ قَالَ یَا مَعْشَرَ قُرَیْشٍ یَا مَعْشَرَ الْعَرَبِ أَدْعُوکُمْ إِلَی عِبَادَهًِْ اللَّهِ وَ خَلْعِ الْأَنْدَادِ وَ الْأَصْنَامِ وَ أَدْعُوکُمْ إِلَی شَهَادَهًِْ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنِّی رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَأَجِیبُونِی تَمْلِکُونَ بِهَا الْعَرَبَ وَ تَدِینُ لَکُمْ بِهَا الْعَجَمُ وَ تَکُونُونَ مُلُوکاً فَاسْتَهْزَءُوا مِنْهُ وَ ضَحِکُوا وَ قَالُوا جُنَّ مُحَمَّدُبْنُعَبْدِاللَّهِ وَ آذَوْهُ بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ کَانَ مَنْ یَسْمَعُ مِنْ خَبَرِهِ مَا سَمِعَ مِنْ أَهْلِ الْکُتُبِ یُسْلِمُونَ فَلَمَّا رَأَتْ قُرَیْشٌ مَنْ یَدْخُلُ فِی الْإِسْلَامِ جَزِعُوا مِنْ ذَلِکَ وَ مَشَوْا إِلَی أَبِیطَالِبٍ وَ قَالُوا کُفَّ عَنَّا ابْنَ أَخِیکَ فَإِنَّهُ قَدْ سَفِهَ أَحْلَامَنَا وَ سَبَّ آلِهَتَنَا وَ أَفْسَدَ شَبَابَنَا وَ فَرَّقَ جَمَاعَتَنَا وَ قَالُوا یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) إِلَی مَا تَدْعُو قَالَ إِلَی شَهَادَهًِْ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ خَلْعِ الْأَنْدَادِ کُلِّهَا قَالُوا نَدَعُ ثَلَاثَمِائَهًٍْ وَ سِتِّینَ إِلَهاً وَ نَعْبُدُ إِلَهاً وَاحِداً وَ حَکَی اللَّهُ تَعَالَی عزّوجلّا قَوْلَهُمْ وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَ قالَ الْکافِرُونَ هذا ساحِرٌ کَذَّاب أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هذا لَشَیْءٌ عُجابٌ إِلَی قَوْلِهِ بَلْ لَمَّا یَذُوقُوا عَذابِ ثُمَّ قَالُوا لِأَبِیطَالِبٍ إِنْ کَانَ ابْنُ أَخِیکَ یَحْمِلُهُ عَلَی هَذَا الْعَدَمُ جَمَعْنَا لَهُ مَالًا فَیَکُونُ أَکْثَرَ قُرَیْشٍ مَالًا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مَا لِی حَاجَهًٌْ فِی الْمَالِ فَأَجِیبُونِی تَکُونُوا مُلُوکاً فِی الدُّنْیَا وَ مُلُوکاً فِی الْآخِرَهًِْ فَتَفَرَّقُوا ثُمَّ جَاءُوا إِلَی أَبِیطَالِبٍ فَقَالُوا أَنْتَ سَیِّدٌ مِنْ سَادَاتِنَا وَ ابْنُ أَخِیکَ فَرَّقَ جَمَاعَتَنَا فَهَلُمَّ نَدْفَعُ إِلَیْکَ أَبْهَی فَتًی مِنْ قُرَیْشٍ وَ أَجْمَلَهُمْ وَ أَشْرَفَهُمْ عُمَارَهًَْبْنَالْوَلِیدِ یَکُونُ لَکَ ابْناً وَ تَدْفَعُ إِلَیْنَا مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) لِنَقْتُلَهُ فَقَالَ أَبُوطَالِبٍ مَا أَنْصَفْتُمُونِی تَسْأَلُونِّی أَنْ أَدْفَعَ إِلَیْکُمُ ابْنِی لِتَقْتُلُوهُ وَ تَدْفَعُونَ إِلَیَّ ابْنَکُمْ لِأُرَبِّیَهُ لَکُمْ فَلَمَّا أَیِسُوا مِنْهُ کَفُّوا.
علیّبنابراهیم ( وقتی پس از آن، سه سال بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گذشت، خداوند بر او نازل فرمود: آنچه را مأموریت داری، آشکارا بیان کن! و از مشرکان روی گردان [و به آنها اعتنا نکن]!. (حجر/۹۴) رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بیرون رفت و بر حجر [در گوشهی شمالی کعبه] ایستاد و فرمود: «ای جماعت قریش و ای جماعت عرب! شما را به پرستش خداوند و کنارگذاشتن شریکها و بتها فرا میخوانم و شما را دعوت میکنم تا گواهی دهید هیچ خدایی جز الله نیست؛ چرا که من فرستادهی خدا هستم. پس مرا اجابت کنید تا بر عرب فرمانروا شوید و عجم به فرمانتان درآید و پادشاهان بهشت شوید». آنها آن حضرت (صلی الله علیه و آله) را ریشخند کردند و خندیدند و گفتند: «محمّدبنعبدالله، دیوانه شده». و او را با زبانهایشان آزردند. کسانیکه خبر ظهور حضرت (صلی الله علیه و آله) را از اهل کتاب شنیده بودند، اسلام آوردند. وقتی قریشیان آنان را دیدند که به اسلام میگروند، از این امر برآشفتند و نزد ابوطالب (رفتند و گفتند: «برادرزادهات را از ما بازدار؛ چرا که او ما را بیخرد خوانده و خدایان ما را ناسزا گفته و جوانان ما را به تباهی کشانده و جمع ما را پراکنده کرده است». و گفتند: «ای محمّد! ما را به چه فرا میخوانی»؟ فرمود: «به اینکه گواهی دهید هیچ خدایی جز الله نیست و همهی این شریکها را کنار بگذارید». گفتند: «سیصدوشصت خدا را کنار بگذاریم و یک خدا را بپرستیم»؟! خداوند سبحان سخن آنان را حکایت کرد و فرمود: وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ وَ قَالَ الْکَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ کَذَّابٌ* أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَیْءٌ عُجَابٌ ... أَ أُنْزِلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ مِنْ بَیْنِنا بَلْ هُمْ فی شَکٍّ مِنْ ذِکْری بَلْ لَمَّا یَذُوقُوا عَذَابِ سپس به ابوطالب (گفتند: «اگر فقر برادرزادهات او را به این کار وا داشته، مالی برای او جمع میکنیم تا ثروتمندترین شخص قریش بشود»، پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «من به این اموال احتیاجی ندارم، آنان دین مرا بپذیرند تا پادشاه دنیا و آخرت گردند». متفرّق شدند و بار دیگر آمدند و گفتند: «یا اباطالب (شما از رؤسا و مشایخ ما هستید [درحالیکه برادرزادهات] جماعت ما را از هم متفرّق میکند ما اکنون حاضریم که زیباترین جوان قریش را که در جمال نظیر ندارد و از نظر حسب و نسب نیز فوق العاده است مانند عمّارهًْبنولید به شما ببخشیم و در مقابل آن برادرزادهات محمّد (صلی الله علیه و آله) را به ما بده تا او را بکشیم». ابوطالب (گفت: «شما در اینجا انصاف نکردید، من پسرم را بدهم تا شما او را بکشید و شما نیز در مقابل او پسرتان را به من بدهید تا او را تربیت کنم»؟! هنگامیکه قریش این سخن را از ابوطالب (شنیدند نومید برگشتند و از ابوطالب (دست کشیدند.