آیه يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَليفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبيلِ اللهِ إِنَّ الَّذينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبيلِ اللهِ لَهُمْ عَذابٌ شَديدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ [26]
اى داود! ما تو را خليفه [و نمايندهی خود] در زمين قرار داديم؛ پس در ميان مردم به حق داورى كن و از هواى نفس پيروى مكن كه تو را از راه خدا منحرف سازد؛ كسانى كه از راه خدا گمراه شوند، عذاب شديدى به خاطر فراموش كردن روز حساب دارند!
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ (علیه السلام) قَالَ: بَیْنَمَا أَنَا أَمْشِی مَعَ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) فِی بَعْضِ طُرُقَاتِ الْمَدِینَهًِْ إِذْ لَقِیَنَا شَیْخٌ طُوَالٌ کَثُّ اللِّحْیَهًِْ بَعِیدُ مَا بَیْنَ الْمَنْکِبَیْنِ فَسَلَّمَ عَلَی النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) وَ رَحَّبَ بِهِ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَیَّ وَ قَالَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَابِعَ الْخُلَفَاءِ وَ رَحْمَهًُْ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ أَلَیْسَ کَذَلِکَ هُوَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) بَلَی ثُمَّ مَضَی فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مَا هَذَا الَّذِی قَالَ لِی هَذَا الشَّیْخُ وَ تَصْدِیقُکَ لَهُ قَالَ أَنْتَ کَذَلِکَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ إِنَّ اللَّهَ عزّوجلّ قَالَ فِی کِتَابِهِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً وَ الْخَلِیفَهًُْ الْمَجْعُولُ فِیهَا آدَمُ وَ قَالَ عزّوجلّ یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ فَهُوَ الثَّانِی وَ قَالَ عزّوجلّ حِکَایَهًًْ عَنْ مُوسَی (علیه السلام) ... فَهُوَ هَارُونُ إِذَا اسْتَخْلَفَهُ مُوسَی (علیه السلام) فِی قَوْمِهِ وَ هُوَ الثَّالِث ... فَکُنْتَ أَنْتَ الْمُبَلِّغَ عَنِ اللَّهِ وَ عَنْ رَسُولِهِ (صلی الله علیه و آله) وَ أَنْتَ وَصِیِّی وَ وَزِیرِی وَ قَاضِی دَیْنِی وَ الْمُؤَدِّی عَنِّی وَ أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَهًِْ هَارُونَ مِنْ مُوسَی (علیه السلام) إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ (صلی الله علیه و آله) بَعْدِی فَأَنْتَ رَابِعُ الْخُلَفَاءِ کَمَا سَلَّمَ عَلَیْکَ الشَّیْخُ أَ وَ لَا تَدْرِی مَنْ هُوَ قُلْتُ لَا قَالَ ذَاکَ أَخُوکَ الْخَضِرُ (علیه السلام) فَاعْلَمْ.
امام علی (علیه السلام)- امام رضا (علیه السلام) از پدرانش از امام علی (علیه السلام) نقل کرده است که فرمود: درحال راه رفتن با پیامبر (صلی الله علیه و آله) در یکی از کوچههای مدینه بودم که ناگهان پیرمردی بلند قامت را با ریش پُرپشت و شانههای پهن دیدیم. او بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) سلام کرد و به او خوش آمد گفت. پس رو به من کرد و گفت: «سلام بر شما، ای چهارمین خلیفه و رحمت و برکات خدا بر تو باشد، آیا چنین نیست، ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)»؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به وی گفت: «بلی! و سپس رفت». گفتم: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! آن چه بود که آن پیرمرد به شما گفت و شما او را باور کردی»؟ فرمود: «تو، شکر خدا! چنین هستی. همانا خدای عزّوجلّ در کتابش چنین میفرماید: من در روی زمین، جانشینی [نمایندهای] قرار خواهم داد (بقره/۳۰) و [آن که] خلیفه قرار داده شده در زمین، آدم (علیه السلام) بود و او خلیفهی نخست بود. فرمود: یَا داود إنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُم بَیْنَ النَّاسِ بِالحَقِّ، پس او دوّمی بود و خدای عزّوجل از زبان موسی (علیه السلام) فرمود .... موسی (علیه السلام) او را (هارون) در میان قومش خلیفهی (جانشین) خود قرار داد. او سوّمی بود ... پس مؤذّن از جانب خدا و از جانب رسولش تو بودی و تو وصیّ و وزیر و پرداختکنندهی وام من و اداکنندهی دین از جانب من هستی و تو نزد من به منزلهی هارون (علیه السلام) از [نسبت به] موسی (علیه السلام) هستی، فقط پیامبری پس از من نیست، پس تو چهارمین خلیفه هستی، چنانکه آن شیخ بر تو سلام کرد. آیا میدانی (نمیدانی) او که بود»؟ عرض کردم: «خیر»! فرمود: «بدانکه او برادر تو خضر (علیه السلام) بود».
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنْ الْحُسَیْنِبْنِزَیْدٍ عَنْ جَعْفَرِبْنِمُحَمَّدٍ (علیه السلام) عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّبْنِالْحُسَیْنِ (علیه السلام) عَنْ أَبِیهِ قَال قَالَ أَمِیرُالمُؤمِنِینَ (علیه السلام): مَنْ لَمْ یَقُلْ إِنِّی رَابِعُ الْخُلَفَاءِ الْأَرْبَعَهًِْ فَعَلَیْهِ لَعْنَهًُْ اللَّهِ. قَالَ الْحُسَیْنُبْنُزَیْدٍ: فَقُلْتُ لِجَعْفَرِبْنِمُحَمَّدٍ (علیه السلام): قَدْ رَوَیْتُمْ غَیْرَ هَذَا فَإِنَّکُمْ لَا تَکْذِبُونَ. قَالَ: نَعَمْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ: وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً فَکَانَ آدَمُ (علیه السلام) أَوَّلَ خَلِیفَهًِْ اللَّهِ قَوْلُهُ تَعَالَی: إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً وَ قَالَ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَکَانَ دَاوُدُ (علیه السلام) الثَّانِیَ وَ کَانَ هَارُونُ (علیه السلام) خَلِیفَهًَْ مُوسَی (علیه السلام) قَوْلُه تَعَالَی: اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَ أَصْلِحْ وَ هُوَ خَلِیفَهًُْ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) فَمَنْ لَمْ یَقُلْ إِنِّی رَابِعُ الْخُلَفَاءِ فَعَلَیْهِ لَعْنَهًُْ اللَّه.
امام علی (علیه السلام)- حسینبنزید از امام صادق (علیه السلام) از پدرانش نقل کرده است که امام علی (علیه السلام) فرمود: هرکس که نگوید من چهارمین فرد از خلفای چهارگانهام پس لعنت خدا بر او باد. حسینبنزید میگوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: «شما چیزی غیر از این، روایت کردهاید؛ اینطور نیست»؟ امام (علیه السلام) فرمود: «بله! خداوند در آیات محکم کتاب خویش میفرماید: [به خاطر بیاور] هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روی زمین، جانشینی [نمایندهای] قرار خواهم داد». (بقره/۳۰) پس آدم (علیه السلام) اوّلین جانشین خدا بود و نیز ای داود! ما تو را خلیفه [و نمایندهی خود] در زمین قرار دادیم و داود (علیه السلام) دوّمی بود و سوّمی، هارون جانشین موسی (علیه السلام) بود که خداوند از قول موسی (علیه السلام) فرمود: جانشین من در میان قومم باش. و [آنها] را اصلاح کن!. (اعراف/۱۴۲) و علی (علیه السلام) جانشین محمّد (صلی الله علیه و آله) است. پس هرکس که نگوید من چهارمین فرد از خلفای چهارگانهام لعنت خدا بر او باد.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- یَا ابْنَ مَسْعُودٍ إِنْ شِئْتَ نَبَّأْتُکَ بِأَمْرِ دَاوُدَ خَلِیفَهًِْ اللَّهِ فِی الْأَرْضِ وَ کَانَ لِبَاسُهُ الشَّعْرَ وَ طَعَامُهُ الشَّعِیرَ وَ إِنْ شِئْتَ نَبَّأْتُکَ بِأَمْرِ سُلَیْمَانَ (علیه السلام) مَعَ مَا کَانَ فِیهِ مِنَ الْمُلْکِ کَانَ یَأْکُلُ الشَّعِیرَ وَ یُطْعِمُ النَّاسَ الْحُوَّارَی وَ کَانَ لِبَاسُهُ الشَّعْرَ وَ کَانَ إِذَا جَنَّهُ اللَّیْلُ شَدَّ یَدَهُ إِلَی عُنُقِهِ فَلَا یَزَالُ قَائِماً یُصَلِّی حَتَّی یُصْبِح ... یَا ابْنَمَسْعُودٍ کُلُّ هَذَا مِنْهُمْ یُبْغِضُونَ مَا أَبْغَضَ اللَّهُ وَ یُصَغِّرُونَ مَا صَغَّرَ اللَّهُ وَ یُزْهِدُونَ مَا أَزْهَدَ اللَّهُ وَ قَدْ أَثْنَی اللَّهُ عَلَیْهِمْ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ فَقَالَ لِنُوحٍ إِنَّهُ کانَ عَبْداً شَکُوراً وَ قَالَ لِإِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) اتَّخَذَ اللهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلًا وَ قَالَ لِدَاوُدَ (علیه السلام) إِنَّا جَعَلْناکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ای پسر مسعود! اگر میخواهی از داود برایت بگویم که خلیفهی خدا در زمین بود و جامهاش از مو و غذایش نان جو بود؛ اگر میخواهی از سلیمان حرف بزم که با آن سلطنت که داشت نان جو میخورد، امّا به مردم نان سفید گندم میداد و در شب دست خود را به گردن میبست و تا صبح به مناجات میایستاد ... پسر مسعود! همه اینها آنچه را که خدا دشمن داشت دشمن میداشتند، آنچه را که خدا کوچک میشمرد ناچیز میانگاشتند و نسبت به آنچه را که خدا دوست ندارد، زهد و بیرغبتی نشان میدادند. خداوند آنها را در کتاب خود مدح گفته: درباره نوح گوید: او بندهی شکرگزاری بود. [شما هم مانند او باشید، تا نجات یابید]!. (اسراء/۳) و دربارهی ابراهیم (علیه السلام) گوید: و خدا ابراهیم را به دوستیِ خود، انتخاب کرد. (نساء/۱۲۵) و دربارهی داود (علیه السلام) گوید: إِنَّا جَعَلْناکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ».
الصّادق (علیه السلام)- لَا تَذْهَبُ الدُّنْیَا حَتَّی یَخْرُجَ رَجُلٌ مِنِّی یَحْکُمُ بِحُکُومَهًِْ آلِ دَاوُدَ (علیه السلام) وَ لَا یَسْأَلُ بَیِّنَهًًْ یُعْطِی کُلَّ نَفْسٍ حَقَّهَا.
امام صادق (علیه السلام)- دنیا پایان نیابد تا آنکه مردی از فرزندان من بیرون آید که طبق حکومت آل داود (علیه السلام) حکم کند، گواه نخواهد و حقّ هرکس را به او عطا کند.
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام): بِمَا تَحْکُمُونَ إِذَا حَکَمْتُمْ؟ فَقَالَ: بِحُکْمِ اللَّهِ وَ حُکْمِ دَاوُدَ (علیه السلام) فَإِذَا وَرَدَ عَلَیْنَا شَیْءٌ لَیْسَ عِنْدَنَا تَلَقَّانَا بِهِ رُوحُ الْقُدُسِ.
امام صادق (علیه السلام)- عمّار ساباطی گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: «هرگاه شما حاکم شوید، چگونه حکم کنید»؟ فرمود: «طبق حکم خدا و حکم داود (علیه السلام) و هرگاه موضوعی برای ما پیش آید که آن را ندانیم. روح القدس آن را به ما القا کند و برساند».
السّجّاد (علیه السلام)- عَنْ جُعَیْدٍ الْهَمْدَانِیِّ عَنْ عَلِیِّبْنِالْحُسَیْنِ (علیه السلام) قَالَ: سَأَلْتُهُ: بِأَیِ حُکْمٍ تَحْکُمُونَ؟ قَالَ: حُکْمِ آلِ دَاوُدَ (علیه السلام) فَإِنْ أَعْیَانَا شَیْءٌ تَلَقَّانَا بِهِ رُوحُ الْقُدُسِ.
امام سجّاد (علیه السلام)- جُعَید همدانی گوید: از امام سجّاد (علیه السلام) پرسیدم: «شما طبق چه حکمی حکم میدهید»؟ فرمود: «طبق حکم آل داود (علیه السلام) و اگر در موضوعی درماندیم، روح القدس به ما القا کند».
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام): مَا مَنْزِلَهًُْ الْأَئِمَّهًِْ؟ قَالَ: کَمَنْزِلَهًِْ ذِی الْقَرْنَیْنِ وَ کَمَنْزِلَهًِْ یُوشَعَ وَ کَمَنْزِلَهًِْ آصَفَ صَاحِبِ سُلَیْمَانَ. قَالَ: فَبِمَا تَحْکُمُونَ؟ قَالَ: بِحُکْمِ اللَّهِ وَ حُکْمِ آلِ دَاوُدَ (علیه السلام) وَ حُکْمِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ یَتَلَقَّانَا بِهِ رُوحُ الْقُدُسِ.
امام صادق (علیه السلام)- عمّار ساباطی گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: «ائمّه (علیهم السلام) چه مقامی دارند»؟ فرمود: «مانند مقام ذوالقرنین و یوشع و آصف همدم سلیمان (علیهم السلام)»، گفتم: «بهوسیلهی چه چیزی حکم میکنید»؟ فرمود: «به حکم خدا و حکم آل داود (علیه السلام) و حکم محمّد (صلی الله علیه و آله) و آن را روح القدس به ما القا میکند».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- إِنَ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَی أُمَّتِی الْهَوَی وَ طُولُ الْأَمَلِ أَمَّا الْهَوَی فَإِنَّهُ یَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَیُنْسِی الْآخِرَهًْ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- بیش از هرچیز بر امّتم از هوای نفس و درازی آرزو میهراسم امّا هوای نفس از حق جلوگیری میکند و امّا درازای آرزو آخرت را از یاد میبرد.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- أَلَا إِنَ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْکُمْ خَصْلَتَیْنِ اتِّبَاعُ الْهَوَی وَ طُولُ الْأَمَلِ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَی فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ طُولُ الْأَمَلِ یُنْسِی الْآخِرَهًَْ.
امام علی (علیه السلام)- بیش از هرچیز بر شما از هوای نفس و درازی آرزو میهراسم امّا هوای نفس؛ از حق جلوگیری میکند و امّا درازای آرزو؛ آخرت را از یاد میبرد.
الباقر (علیه السلام)- ثَلَاثٌ دَرَجَاتٌ وَ ثَلَاثٌ کَفَّارَاتٌ وَ ثَلَاثٌ مُوبِقَاتٌ وَ ثَلَاثٌ مُنْجِیَاتٌ فَأَمَّا الدَّرَجَاتُ ... أَمَّا الْمُوبِقَاتُ فَشُحٌّ مُطَاعٌ وَ هَوًی مُتَّبَعٌ وَ إِعْجَابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِه.
امام باقر (علیه السلام)- سه چیز باعث بالارفتن مرتبه و درجه و سه چیز موجب کفّارهی گناه و سه چیز تباهکننده و سه چیز نجاتبخشنده (دهنده) است؛ امّا آنچه باعث بالارفتن مقام است ... امّا آن سه چیز که هلاککننده است؛ بخلی که بر وجود انسانی حاکم و فرمانروا باشد و هوای نفسی که از آن پیروی گردد و خودپسندی است».