آیه ۴۲ - سوره ص

آیه ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ [42]

[به او گفتيم]: پاى خود را بر زمين بكوب؛ [تا چشمه‌اى ظاهر گردد] اين آبى خنك براى شستشو و نوشيدن است.

۱
(ص/ ۴۲)

الأئمّهًْ (علیهم السلام)- رُوِیَ أَنَّهُ لَمَّا اشْتَدَّ بِهِ الْبَلَاءُ قَالَتْ لَهُ امْرَأَتُهُ یَوْماً: إِنَّ دُعَاءَ الْأَنْبِیَاءِ مُسْتَجَابٌ فَلَوْ سَأَلْتَ اللَّهَ کَشْفَ مَا بِکَ. فَقَالَ لَهَا: یَا هَذِهِ مَتَّعَنَا اللَّهُ بِالنِّعَمِ سَبْعِینَ سَنَهًًْ فَدَعِینَا نَصْبِرْ عَلَی بَلَائِهِ مِثْلَ ذَلِک. وَ رُوِیَ أَنَّهُ لَمَّا جَاءَتِ امْرَأَتُهُ إِلَیْهِ وَ قَدْ بَاعَتْ أَحَدَ ظَفَائِرِهَا بِقُوتِهِ شَقَ عَلَیْهِ ذَلِکَ فَنَصَبَ نَفْسَهُ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ تَعَالَی ثُمَّ قَالَ: یَا رَبِّ إِنَّکَ ابْتَلَیْتَنِی بِفَقْدِ الْأَهْلِ وَ الْأَوْلَادِ فَصَبَرْتُ وَ بِالْمَرَضِ الْفُلَانِیِّ فَصَبَرْتُ ثُمَّ عَدَّدَ أَمْرَاضَهُ فَإِذَا النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ أَنْ یَا أَیُّوبُ لِمَنِ الْمِنَّهًُْ عَلَیْکَ فِی صَبْرِکَ؟ فَقَالَ: اللَّهُمَّ لَکَ اللَّهُمَّ لَکَ وَ صَارَ یَحْثُو التُّرَابَ عَلَی رَأْسِهِ وَ یَبْکِی وَ یَقُولُ: اللَّهُمَّ لَکَ اللَّهُمَّ لَکَ فَجَاءَ النِّدَاءُ ارْکُضْ بِرِجْلِکَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ فَرَکَضَ بِرِجْلِهِ فَنَبَعَتْ عَیْنٌ عَظِیمَهًٌْ فَاغْتَسَلَ مِنْهَا فَخَرَجَ جِسْمُهُ کَاللُّؤْلُؤَهًِْ الْبَیْضَاءِ وَ جَاءَ جَرَادٌ کُلُّهُ ذَهَبٌ فَصَادَهُ هُوَ وَ أَهْلُهُ أوحی {وَ أَحْیَا} اللَّهُ تَعَالَی لَهُ مَنْ مَاتَ مِنْ وُلْدِهِ وَ أَهْلِهِ وَ رَزَقَهُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِی تُزُوِّجْنَ أَوْلَاداً کَثِیرَهًْ.

ائمّه (علیهم السلام)- وقتی بیماری ایّوب (علیه السلام) شدّت یافت، همسرش به او گفت: «دعای پیامبران الهی مستجاب می‌گردد، پس اگر از خدا بخواهی مشکلات رفع می‌شود». فرمود: «ای زن! خداوند هفتاد سال ما را غرق در نعمت خود کرد، حالا باید به همان اندازه بر بلایش شکیبایی ورزیم». همانا همسرش به‌سوی او آمد درحالتی‌که یکی از گیسوانش را برای قوت روزانه‌اش فروخته بود این منظره سخت ایّوب (علیه السلام) را ناراحت کرد پس خود را در پیشگاه خدا قرار داد و عرض کرد: «پروردگارا! مرا به هجران فرزندان و اهل و عیالم گرفتار کردی شکیبایی را پیشه کردم، رنجور و بیمارم کردی صبر کردم، بعد یک‌یک بیماری‌ها و گرفتاری‌هایش را شمرد». پس ناگاه ندایی از طرف خدا رسید: «ای ایّوب (علیه السلام)! بر چه کسی منّت می‌گذاری و صبر را چه کسی به تو داد»؟ عرضه داشت: «خدایا! تو، خدایا! تو». و خاک بر سر و صورت خود می‌ریخت و گریه می‌کرد و می‌گفت: «بار الها! منّت برای تو است، بار الها! منّت برای تو است». پس ندایی آمد: ارْکُضْ بِرِجْلِکَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَراب. پایش را به زمین کوبید پس چشمه‌ی بزرگی جوشیدن گرفت سپس خود را از آن شستشو داد و از آن چشمه بیرون شد، بدنش مانند لؤلؤ سفید درخشش داشت، ملخ‌های طلا از آسمان بارید ایّوب (علیه السلام) و اهلش ملخ‌ها را گرفتند و خدا تمام فرزندانش را که مرده بودند زنده کرد و زنانی را تزویج کرد و از آن‌ها فرزندان فراوانی به وجود آمد [و از زنانی که تزویج کرد فرزندان زیادی روزی او کرد].

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۱۲۴
إرشادالقلوب، ج۱، ص۱۲۷
۲
(ص/ ۴۲)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- إِنَّ أَیُّوبَ (علیه السلام) نَبِیَّ اللَّهِ لَبِثَ بِهِ بَلَاؤُهُ ثَمَانِیَ عَشْرَهًَْ سَنَهًًْ فَرَفَضَهُ الْقَرِیبُ وَ الْبَعِیدُ إِلَّا رَجُلَیْنِ مِنْ إِخْوَانِهِ وَ کَانَ یَخْرُجُ لِحَاجَتِهِ فَإِذَا قَضَی حَاجَتَهُ أَمْسَکَ امْرَأَتَهُ بِیَدِهِ حَتَّی یَبْلُغَ فَلَمَّا کَانَ ذَاتُ یَوْمٍ أَبْطَأَ عَلَیْهَا وَ أُوحِیَ إِلَی أَیُّوبَ (علیه السلام) فِی مَکَانِهِ ارْکُضْ بِرِجْلِکَ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ایّوب (علیه السلام) پیامبر خدا بود که مدّت هجده سال درگیر مصائب بود و همه‌ی اقوام و آشنایان دور و نزدیک او را طرد کردند، به‌جز دو مرد از پیروانش و همسرش. و او وقتی برای قضای حاجت می‌رفت، همسرش به او کمک می‌کرد و خود ناتوان بود، روزی این امر به طول انجامید و در همان حال به او وحی رسید: ارْکُضْ بِرِجْلِکَ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۱۲۴
قصص الأنبیاءللجزایری، ص۲۰۷
بیشتر