الصّادق (علیه السلام)- إِنَّ الْعَزَائِمَ أَرْبَعٌ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ وَ النَّجْمُ وَ تَنْزِیلُ السَّجْدَهًِْ وَ حم السَّجْدَهًِْ.
امام صادق (علیه السلام)- عزائم چهار سوره است سوره: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ و سورهی نجم و سورهی تنزیل سجده و سورهی حم سجده.
الصّادق (علیه السلام)- مَنْ کَانَ یُدْمِنُ قِرَاءَهًَْ وَ النَّجْمِ فِی کُلِّ یَوْمٍ أَوْ فِی کُلِّ لَیْلَهًٍْ عَاشَ مَحْمُوداً بَیْنَ النَّاسِ وَ کَانَ مَوْفُوراً لَهُ وَ کَانَ مَحْبُوباً بَیْنَ النَّاسِ.
امام صادق (علیه السلام)- هرکس سورهی نجم را هر روز و یا هر شب بخواند، در میان مردم بهگونهای پسندیده زندگی خواهد کرد و مورد آمرزش قرار میگیرد و در میان مردم محبوب خواهد بود.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- مَنْ قَرَأَ سُورَهًَْ وَ النَّجْمِ أُعْطِیَ مِنَ الْأَجْرِ عَشْرَ حَسَنَاتٍ بِعَدَدِ مَنْ صَدَّقَ بِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ مَنْ جَحَدَ بِهِ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- هرکس این سوره را بخواند، ده برابر آن کسانی که محمّد (صلی الله علیه و آله) را تصدیق و انکار کردهاند، پاداش داده میشود.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- مَنْ کَتَبَهَا فِی جِلْدِ نَمِرٍ وَ عَلَّقَهَا عَلَیْهِ، قَوِیَ قَلْبُهُ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ وَ احْتَرَمَهُ کُلُّ سُلْطَانٍ یَدْخُلُ عَلَیْهِ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- هرکس آن را بر پوست پلنگ بنویسد و بر خود آویزان کند، قلبش در برابر همه چیز قوی خواهد شد و نزد هر پادشاه و حاکمی برود، آن پادشاه به او احترام میگذارد.
الصّادق (علیه السلام)- مَنْ کَتَبَهَا عَلَی جِلْدِ نَمِرٍ وَ عَلَّقَهَا عَلَیْهِ قَوِیَ بِهَا عَلَی کُلِّ شَیْطَانٍ وَ لَا یُخَاصِمُ أَحَداً إِلَّا قَهَرَهُ وَ کَانَ لَهُ الْیَدُ وَ الْقُوَّهًُْ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی.
امام صادق (علیه السلام)- هرکس آن را بر پوست پلنگ بنویسد و بر خود آویزان کند، بر هر شیطانی چیره خواهد شد و با هرکس بجنگد بر او غلبه خواهد کرد و به اذن و اجازهی خداوند متعال دارای زور بازو و قوّت و قدرت خواهد شد.
آیه وَ النَّجْمِ إِذا هَوى [1]
سوگند به ستاره هنگامىكه افول مىكند.
الصّادق (علیه السلام)- لَمَّا أَوْقَفَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) یَوْمَ الْغَدِیرِ افْتَرَقَ النَّاسُ ثَلَاثَ فِرَقٍ فَقَالَتْ فِرْقَهًٌْ ضَلَّ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) وَ فِرْقَهًٌْ قَالَتْ غَوَی وَ فِرْقَهًٌْ قَالَتْ بِهَوَاهُ یَقُولُ فِی أَهْلِ بَیْتِهِ (علیهم السلام) وَ ابْنِ عَمِّهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ النَّجْمِ إِذا هَوی الْآیَاتِ.
امام صادق (علیه السلام)- وقتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در روز غدیر، دست امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را بلند کرد، مردم به سه دسته تقسیم شدند: گروهی گفتند: محمّد (صلی الله علیه و آله) به بیراهه رفته است و گروهی گفتند: گمراه شده است و گروه دیگری گفتند: با هویوهوس خود دربارهی اهل بیت (علیهم السلام) و پسر عموی خود سخن میگوید. آنگاه خداوند سبحان این آیات را نازل کرد و النَّجْمِ إِذَا هَوی، مَا ضَل صَاحِبُکُمْ و مَا غَوی * و مَا یَنطِقُ عَنِ الهَوی * إِنْ هُو إِلا وحْیٌ یُوحَی
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- قَالَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) لَیْلَهًَْ أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ صِرْتُ إِلَی سِدْرَهًِْ الْمُنْتَهَی فَقَالَ لِی جَبْرَئِیلُ تَقَدَّمْ یَا مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) فَدَنَوْتُ دُنُوَّهًًْ وَ الدُّنُوَّهًُْ مَدُّ الْبَصَرِ فَرَأَیْتُ نُوراً سَاطِعاً فَخَرَرْتُ لِلَّهِ سَاجِداً فَقَالَ لِی یَا مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) مَنْ خَلَّفْتَ فِی الْأَرْضِ قُلْتُ یَا رَبِّ أَعْدَلَهَا وَ أَصْدَقَهَا وَ أَبَرَّهَا عَلِیَّبْنَأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) وَصِیِّی وَ وَارِثِی وَ خَلِیفَتِی فِی أَهْلِی فَقَالَ لِی أَقْرِئْهُ مِنِّی السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُ إِنَّ غَضَبَهُ عِزٌّ وَ رِضَاهُ حُکْمٌ یَا مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) إِنِّی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا الْعَلِیُّ الْأَعْلَی وَهَبْتُ لِأَخِیکَ اسْماً مِنْ أَسْمَائِی فَسَمَّیْتُهُ عَلِیّاً (علیه السلام) وَ أَنَا الْعَلِیُّ الْأَعْلَی یَا مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) إِنِّی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَهَبْتُ لِابْنَتِکَ اسْماً مِنْ أَسْمَائِی فَسَمَّیْتُهَا فَاطِمَهًَْ (سلام الله علیها) وَ أَنَا فَاطِرُ کُلِّ شَیْءٍ یَا مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) إِنِّی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا الْحَسَنُ الْبَلَاءِ وَهَبْتُ لِسِبْطَیْکَ اسْمَیْنِ مِنْ أَسْمَائِی فَسَمَّیْتُهُمَا الْحَسَنَ (علیه السلام) وَ الْحُسَیْنَ (علیه السلام) وَ أَنَا الْحَسَنُ الْبَلَاءِ قَالَ فَلَمَّا حَدَّثَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) قُرَیْشاً بِهَذَا الْحَدِیثِ قَالَ قَوْمٌ مَا أَوْحَی اللَّهُ إِلَی مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) بِشَیْءٍ وَ إِنَّمَا تَکَلَّمَ عَنْ هَوَی نَفْسِهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی تِبْیَانَ ذَلِکَ وَ النَّجْمِ إِذا هَوی ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوی إِلَی آخِرِ الْآیَاتِ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «آن شبی که مرا به آسمان میبردند، به سدرهًْ المنتهی رسیدم. جبرئیل به من گفت: ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! جلو بیا، خیلی نزدیک شدم و نزدیکشدن در اینجا بهمعنای چشمانداختن و دیدن میباشد نور بسیار درخشانی را دیدم. خدا را سجده کردم. جبرئیل به من گفت: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! چه کسی را در زمین بهجای خود گذاشتی»؟ گفتم: «پروردگارا! عادلترین فرد زمین و صادقترین آن، و پاکترین آن و امینترین آن علیّبنابیطالب (علیه السلام). او جانشین و وارث من است و جانشین من در میان خاندان من است. پس به من گفت: سلام مرا به او برسان و به او بگو: خشم او عزّت است و رضایت او حکم و فرمان است. ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! من آن خدایی هستم که جز او خدایی نیست؛ همان رفیع الشأن بالا مرتبه. به برادر تو، اسمی از اسمهای خود را دادهام و او را علی (علیه السلام) نامیدم و من خود همان علی اعلی (رفیع الشأن بلندمرتبه) هستم. ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! من آن خداوندی هستم که جز او خدایی نیست. همان آفرینندهی آسمانها و زمین. به دختر تو نامی از نامهای خودم را دادهام. او را فاطمه (سلام الله علیها) نام نهادم و من خود شکافندهی (فاطر) و آفرینندهی همه چیز هستم. ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! من همان خدایی هستم که جز او خدایی نیست. همانکه خوب آزمایش میکند. به نوادگان تو، دو اسم از اسمهای خود را عطا کردم. آن دو را، حسن و حسین (علیها السلام) نامیدم. و من خود آن آزمایشگر نیکو (حسن البلاء) هستم». حضرت فرمود: «وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) این حدیث را برای قریش خواند، گروهی گفتند: خداوند، چیزی به محمّد (صلی الله علیه و آله) وحی نکرده است، او از خودش این حرفها را میزند. در نتیجه خداوند در بیان آن موضوع، این آیات را نازل کرد: و النَّجْمِ إِذَا هَوی، «مَا ضَل صَاحِبُکُمْ و مَا غَوی * و مَا یَنطِقُ عَنِ الهَوی * إِنْ هُو إِلا وحْیٌ یُوحَی * عَلمَهُ شَدِیدُ القُوی
الباقر (علیه السلام)- قَالَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) لَیْلَهًَْ أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ صِرْتُ إِلَی سِدْرَهًِْ الْمُنْتَهَی فَقَالَ لِی جَبْرَئِیلُ تَقَدَّمْ یَا مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) فَدَنَوْتُ دُنُوَّهًًْ وَ الدُّنُوَّهًُْ مَدُّ الْبَصَرِ فَرَأَیْتُ نُوراً سَاطِعاً فَخَرَرْتُ لِلَّهِ سَاجِداً فَقَالَ لِی یَا مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) مَنْ خَلَّفْتَ فِی الْأَرْضِ قُلْتُ یَا رَبِّ أَعْدَلَهَا وَ أَصْدَقَهَا وَ أَبَرَّهَا عَلِیَّبْنَأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) وَصِیِّی وَ وَارِثِی وَ خَلِیفَتِی فِی أَهْلِی فَقَالَ لِی أَقْرِئْهُ مِنِّی السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُ إِنَّ غَضَبَهُ عِزٌّ وَ رِضَاهُ حُکْمٌ یَا مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) إِنِّی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا الْعَلِیُّ الْأَعْلَی وَهَبْتُ لِأَخِیکَ اسْماً مِنْ أَسْمَائِی فَسَمَّیْتُهُ عَلِیّاً (علیه السلام) وَ أَنَا الْعَلِیُّ الْأَعْلَی یَا مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) إِنِّی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَهَبْتُ لِابْنَتِکَ اسْماً مِنْ أَسْمَائِی فَسَمَّیْتُهَا فَاطِمَهًَْ (سلام الله علیها) وَ أَنَا فَاطِرُ کُلِّ شَیْءٍ یَا مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) إِنِّی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا الْحَسَنُ الْبَلَاءِ وَهَبْتُ لِسِبْطَیْکَ اسْمَیْنِ مِنْ أَسْمَائِی فَسَمَّیْتُهُمَا الْحَسَنَ (علیه السلام) وَ الْحُسَیْنَ (علیه السلام) وَ أَنَا الْحَسَنُ الْبَلَاءِ قَالَ فَلَمَّا حَدَّثَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) قُرَیْشاً بِهَذَا الْحَدِیثِ قَالَ قَوْمٌ مَا أَوْحَی اللَّهُ إِلَی مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) بِشَیْءٍ وَ إِنَّمَا تَکَلَّمَ عَنْ هَوَی نَفْسِهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی تِبْیَانَ ذَلِکَ وَ النَّجْمِ إِذا هَوی ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوی إِلَی آخِرِ الْآیَاتِ.
امام باقر (علیه السلام)- رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «آن شبی که مرا به آسمان میبردند، به سدرهًْ المنتهی رسیدم. جبرئیل به من گفت: ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! جلو بیا». خیلی نزدیک شدم و نزدیکشدن در اینجا بهمعنای چشمانداختن و دیدن میباشد نور بسیار درخشانی را دیدم. خدا را سجده کردم. جبرئیل به من گفت: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! چه کسی را در زمین بهجای خود گذاشتی»؟ گفتم: «پروردگارا! عادلترین فرد زمین و صادقترین آن، و پاکترین آن و امینترین آن علیّبنابیطالب (علیه السلام). او جانشین و وارث من است و جانشین من در میان خاندان من است». پس به من گفت: «سلام مرا به او برسان و به او بگو: خشم او عزّت است و رضایت او حکم و فرمان است. ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! من آن خدایی هستم که جز او خدایی نیست؛ همان رفیع الشأن بالا مرتبه. به برادر تو، اسمی از اسمهای خود را دادهام و او را علی (علیه السلام) نامیدم و من خود همان علیّ اعلی (رفیع الشأن بلند مرتبه) هستم. ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! من آن خداوندی هستم که جز او خدایی نیست. همان آفرینندهی آسمانها و زمین. به دختر تو نامی از نامهای خودم را دادهام. او را فاطمه (سلام الله علیها) نام نهادم و من خود شکافندهی (فاطر) و آفرینندهی همه چیز هستم. ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! من همان خدایی هستم که جز او خدایی نیست. همان که خوب آزمایش میکند. به نوادگان تو، دو اسم از اسمهای خود را عطا کردم. آن دو را، حسن و حسین (علیها السلام) نامیدم. و من خود آن آزمایشگر نیکو (حسن البلاء) هستم». حضرت فرمود: «وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) این حدیث را برای قریش خواند، گروهی گفتند: خداوند، چیزی به محمّد (صلی الله علیه و آله) وحی نکرده است، او از خودش این حرفها را میزند. در نتیجه خداوند در بیان آن موضوع، این آیات را نازل کرد: و النَّجْمِ إِذَا هَوی؛ مَا ضَل صَاحِبُکُمْ و مَا غَوی * و مَا یَنطِقُ عَنِ الهَوی * إِنْ هُو إِلا وحْیٌ یُوحَی * عَلمَهُ شَدِیدُ القُوی
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ (رحمة الله علیه) فِی قَوْلِ اللَّهِ: وَ النَّجْمِ إِذا هَوی قَالَ: لَمَّا جَمَعَتِ الْأَنْصَارُ لِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) سَبْعَمِائَهًِْ دِینَارٍ، وَ أَتَوْا بِهَا إِلَیْهِ فَقَالُوا: قَدْ جَمَعْنَا لَکَ هَذِهِ فَاقْبَلْهَا مِنَّا. فَأَنْزَلَ اللَّهُ قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ عَلَی تَبْلِیغِ الرِّسَالَهًِْ وَ الْقُرْآنِ أَجْراً أَیْ جُعْلًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی یَعْنِی إِلَّا حُبَّ أَهْلِ بَیْتِی، فَقَالَ الْمُنَافِقُونَ: إِنَّهُ یُرِیدُ مِنَّا أَنْ نُحِبَّ أَهْلَ بَیْتِهِ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ وَ النَّجْمِ إِذا هَوی یَعْنِی وَ الْقُرْآنِ إِذَا نَزَلَ نَجْماً نَجْماً عَلَی مُحَمَّدٍ ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ مَا کَذَبَ مُحَمَّد وَ ما غَوی إِنَّمَا فَضَّلَ أَهْلَ بَیْتِهِ مِنْ قَوْلِی وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی یَعْنِی {فِیمَا قَالَهُ} رَسُولُ اللَّهِ فِی فَضْلِ أَهْلِ بَیْتِهِ إِنْ هُوَ یَعْنِی الْقُرْآنَ إِلَّا وَحْیٌ مِنَ اللَّهِ فِی فَضْلِ أَهْلِ بَیْتِهِ {وَ} مُحَمَّدٍ بِوَحْیٍ مِنَ اللَّهِ یَقُولُ. الْآیَهًْ.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- ابنعبّاس (رحمة الله علیه) دربارهی سخن خداوند وَ النَّجْمِ إِذا هَوی گفت: «انصار برای پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) هفتصد دینار جمع کردند و آن را نزد آن حضرت آوردند و گفتند: این مبلغ را برای تو جمع کردهایم آن را از ما بپذیر، پس خداوند این آیه را نازل کرد: بگو: «در برابر این (رسالت و تبلیغ)، پاداشی از شما نمیطلبم! این (رسالت). (شوری/۲۳) جز دوستداشتن نزدیکانم [اهل بیتم]. (شوری/۲۳) منافقان گفتند: او از ما میخواهد که اهل بیت او را دوست داشته باشیم، پس خداوند این آیه را نازل کرد وَ النَّجْمِ إِذا هَوی یعنی سوگند به قرآن هنگامیکه به تدریج بر محمّد (صلی الله علیه و آله) نازل میشود. که هرگز دوست شما [محمّد] منحرف نشده و مقصد را گم نکرده است. (نجم/۲) و اهل بیت خود را از قول من برتری میدهد و هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید!. (نجم/۳) یعنی سخن پیامبر راجع به فضیلت اهل بیت خود از روی هوا و هوس نیست آنچه میگوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست!. (نجم/۴) یعنی قرآن وحی از جانب خداست و محمّد (صلی الله علیه و آله) در فضیلت اهل بیت خود از جانب خداوند سخن میگوید.
الباقر (علیه السلام)- عَنْ مُحَمَّدِبْنِمُسْلِمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشی وَ النَّجْمِ إِذا هَوی وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِکَ فَقَالَ إِنَّ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَنْ یُقْسِمَ مِنْ خَلْقِهِ بِمَا شَاءَ وَ لَیْسَ لِخَلْقِهِ أَنْ یُقْسِمُوا إِلَّا بِه.
امام باقر (علیه السلام)- محمّدبنمسلم گوید: از امام باقر (علیه السلام) دربارهی آیه: قسم به شب در آن هنگام که [جهان را] بپوشاند. (لیل/۱) و آیه: و النَّجْمِ إِذَا هَوی و آیات مشابه اینها پرسیدم. آن حضرت فرمود: «خداوند عزّوجلّ از مخلوقاتش به هرچه بخواهد قسم میخورد امّا آفریدگانش فقط باید به الله قسم بخورند».
علیبنإبراهیم (علیه السلام)- النَّجْمُ رسول الله (صلی الله علیه و آله) وَ قَدْ سَمَّاهُ اللَّهُ فِی غَیْرِ مَوْضِعٍ فَقَالَ وَ النَّجْمِ إِذا هَوی.
علیّبنابراهیم (رحمة الله علیه)- النَّجْمُ پیامبر (صلی الله علیه و آله) است که در چند مورد از آن جناب به نجم تعبیر شده یکی در این آیه وَ النَّجْمِ إِذا هَوی است.
الباقر (علیه السلام)- وَ النَّجْمِ إِذا هَوی قَالَ أُقْسِمُ بِقَبْضِ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) إِذَا قُبِضَ ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ بِتَفْضِیلِهِ أَهْلَ بَیْتِهِ (علیهم السلام) وَ ما غَوی وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی یَقُولُ مَا یَتَکَلَّمُ بِفَضْلِ أَهْلِ بَیْتِهِ (علیهم السلام) بِهَوَاهُ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحی.
امام باقر (علیه السلام)- و النَّجْمِ إِذَا هَوی به قبر محمّد (صلی الله علیه و آله) قسم میخورم آنگاه که از دنیا برود که هرگز دوست شما [محمّد] منحرف نشده. (نجم/۲) به خاطر اینکه اهل بیتش (علیهم السلام) را بر دیگران برتری داده است و مقصد را گم نکرده است، و هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید!. (نجم/۳۲) یعنی: از روی هوی و هوس دربارهی فضل و برتری خانوادهاش سخن نمیگوید و این کلام خداوند است که میفرماید: آنچه میگوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست!. (نجم/۴)
الباقر (علیه السلام)- وَ النَّجْمِ إِذا هَوی قَالَ أُقْسِمُ بِقَبْرِ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) إِذَا قُبِضَ ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ بِتَفْضِیلِهِ أَهْلَ بَیْتِهِ (علیهم السلام) وَ ما غَوی.
امام باقر (علیه السلام)- وَ النَّجْمِ إِذا هَوی؛ قسم به قبر محمّد (صلی الله علیه و آله) زمانیکه از دنیا رود که هرگز دوست شما [محمّد] منحرف نشده و مقصد را گم نکرده است. (نجم/۲) اشتباه نکرده و گمراه نشده که خویشاوندان خود را برتری میبخشد.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- النَّجْمُ رسول الله (صلی الله علیه و آله) إِذا هَوی لَمَّا أُسْرِیَ بِهِ إِلَی السَّمَاءِ وَ هُوَ فِی الْهَوَاءِ هَذَا رَدٌّ عَلَی مَنْ أَنْکَرَ الْمِعْرَاجَ وَ هُوَ قَسَمٌ بِرسول الله (صلی الله علیه و آله) وَ هُوَ فَضْلٌ لَهُ عَلَی الْأَنْبِیَاءِ (علیهم السلام) وَ جَوَابُ الْقَسَمِ ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوی وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی أَیْ لَا یَتَکَلَّمُ بِالْهَوَی إِنْ هُوَ یَعْنِی الْقُرْآنَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحی عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوی یَعْنِی اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ ذُو مِرَّهًٍْ فَاسْتَوی یَعْنِی رسول الله (صلی الله علیه و آله).
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- در آیهی و النَّجْمِ إِذَا هَوی منظور از نجم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) میباشد. و إِذَا هَوی موقعی است که به آسمان برده شد و او در هوا بود و این در جواب کسی نازل شده است که معراج را قبول ندارد و این در واقع قسم به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) میباشد و این برتری او را نسبت به سایر پیامبران (علیهم السلام) نشان میدهد. و جواب قسم، دو آیه بعدی: مَا ضَل صَاحِبُکُمْ و مَا غَوی * و مَا یَنطِقُ عَنِ الهَوی میباشد. یعنی از روی هوی و هوس سخن نمیگوید. إِنْ هُو یعنی قرآن «إِلا وحْیٌ یُوحَی* عَلمَهُ شَدِیدُ القُوی یعنی خداوند عزّوجلّ. ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوی یعنی رسول خدا (صلی الله علیه و آله).
الصّادق (علیه السلام)- قَالَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) أَنَا سَیِّدُ النَّاسِ وَ لَا فَخْرَ وَ عَلِیٌّ (علیه السلام) سَیِّدُ الْمُؤْمِنِینَ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ فَقَالَ رَجُلٌ مِنْ قُرَیْشٍ وَ اللَّهِ لَا یَأْلُوا یُطْرِئُ ابْنَ عَمِّهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ النَّجْمِ إِذا هَوی، ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوی، وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی وَ مَا هَذَا الْقَوْلُ الَّذِی یَقُولُهُ بِهَوَاهُ فِی ابْنِ عَمِّهِ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحی.
امام صادق (علیه السلام)- پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «من بهترین فرد مردم فخر نمیکنم و علی (علیه السلام) بهترین فرد مؤمنین است بیآنکه فخر کند خدایا دوست بدار دوستش را و دشمن بدار دشمنش را». مردی از قریش گفت: «پیوسته پسر عموی خود را بالا میبرد و میستاید خداوند این آیه را نازل فرمود: که هرگز دوست شما [محمّد] منحرف نشده و مقصد را گم نکرده است، و هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید!. (نجم/۳۲)» که منظور این است این حرفی که دربارهی پسر عمویش میگوید از روی هوای نفس نیست آنچه میگوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست!. (نجم/۴)
الباقر (علیه السلام)- عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ وَ النَّجْمِ إِذا هَوی مَا فُتِنْتُمْ إِلَّا بِبُغْضِ آلِ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) إِذَا مَضَی ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ بِتَفْضِیلِهِ أَهْلَ بَیْتِهِ (علیهم السلام).
امام باقر (علیه السلام)- از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است که دربارهی آیه: و النَّجْمِ إِذَا هَوی فرمود: «فقط با دشمنی اهل بیت محمّد (علیهم السلام) مورد آزمایش قرار گرفتید آنگاه که آیه: مَا ضَل صَاحِبُکُمْ؛ نازل شد و اعلام کرد که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با برتریدادن اهل بیت خود به گمراهی نرفته است.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- اجْتَمَعَ أَصْحَابُ رسول الله (صلی الله علیه و آله) فِی عَامِ فَتْحِ مَکَّهًَْ فَقَالَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) إِنَّ مِنْ شَأْنِ الْأَنْبِیَاءِ (علیهم السلام) إِذَا اسْتَقَامَ أَمْرُهُمْ أَنْ یَدُلُّوا عَلَی وَصِیٍّ مِنْ بَعْدِهِمْ یَقُومُ بِأَمْرِهِمْ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی قَدْ وَعَدَنِی أَنْ یُبَیِّنَ لِی هَذِهِ اللَّیْلَهًَْ وَصِیّاً مِنْ بَعْدِی وَ الْخَلِیفَهًَْ الَّذِی یَقُومُ بِأَمْرِی بِآیَهًٍْ تَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ فَلَمَّا فَرَغَ النَّاسُ مِنْ صَلَاهًِْ الْعِشَاءِ الْآخِرَهًِْ مِنْ تِلْکَ اللَّیْلَهًِْ وَ دَخَلُوا الْبُیُوتَ وَ کَانَتْ لَیْلَهًَْ ظَلَامٍ لَا قَمَرٍ فَإِذَا نَجْمٌ قَدْ نَزَلَ مِنَ السَّمَاءِ بِدَوِیٍّ عَظِیمٍ وَ شُعَاعٍ هَائِلٍ حَتَّی وَقَفَ عَلَی ذِرْوَهًِْ حُجْرَهًِْعَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) وَ صَارَتِ الْحُجْرَهًُْ کَالنَّهَارِ أَضَاءَتِ الدُّورُ بِشُعَاعِهِ فَفَزِعَ النَّاسُ وَ جَاءُوا یُهْرَعُونَ إِلَی رسول الله (صلی الله علیه و آله) وَ یَقُولُونَ إِنَّ الْآیَهًَْ الَّتِی وَعَدْتَنَا بِهَا قَدْ نَزَلَتْ وَ هُوَ نَجْمٌ وَ قَدْ نَزَلَ عَلَی ذِرْوَهًِْ دَارِ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) فَقَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) فَهُوَ الْخَلِیفَهًُْ مِنْ بَعْدِی وَ القائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مِنْ بَعْدِی وَ الْوَصِیُّ مِنْ بَعْدِی وَ الْوَلِیُّ بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَی فَأَطِیعُوهُ وَ لَا تُخَالِفُوهُ فَخَرَجُوا مِنْ عِنْدِهِ فَقَالَ الْأَوَّلُ لِلثَّانِی مَا یَقُولُ فِی ابْنِ عَمِّهِ إِلَّا بِالْهَوَی وَ قَدْ رَکِبَتْهُ الْغَوَایَهًُْ فِیهِ حَتَّی لَوْ یُرِیدُ أَنْ یَجْعَلَهُ نَبِیّاً (صلی الله علیه و آله) مِنْ بَعْدِهِ لَفَعَلَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی وَ النَّجْمِ إِذا هَوی، ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوی، وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحی، عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوی.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- یاران رسول خد (صلی الله علیه و آله) در شبی در سال فتح مکّه دور هم جمع شدند و گفتند: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! همهی پیامبران وقتی که کارشان سر و سامان پیدا میکرد، جانشین یا قائممقامی برای خود تعیین میکردند تا دستورات او را انجام دهد و سیرت او را در آن ملّت پیاده کند»؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «پروردگار من این وعده را به من داده است که با آیهای که از آسمان میفرستد، مشخص کند که چه کسی را دوست دارد که پس از من جانشین من در میان امّت من باشد تا مردم هم آن جانشین را بشناسند. وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) آخرین نماز عشاء را در آن ساعت با مردم خواند، مردم به آسمان نگاه کردند تا ببیند چه چیزی رخ میدهد. آن شب، بسیار تاریک بود و ماه نیز نبود. ناگهان نور زیادی مشرق و مغرب را روشن کرد. در واقع ستارهای از آسمان به طرف زمین فرود آمد و شروع کرد به چرخیدن به دور خانهها، تا اینکه بر بالای خانهی علی (علیه السلام) توقّف کرد. نور وحشتناکی داشت و مانند پارچهای که تنور را میپوشاند، خانهی علی (علیه السلام) را پوشاند. آن نور خانهها را روشن کرده بود، مردم ترسیده بودند و شروع کردند به گفتن: لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَ اللهُ أَکْبَر. و گفتند: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! ستارهای از آسمان بر بالای خانهی علی (علیه السلام) افتاد». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ایستاد و گفت: «به خدا قسم، او پس از من امام است و جانشین من است و به پادارندهی امر من است. از او اطاعت کنید و با او مخالفت نکنید و از او پیشی نگیرید. او پس از من، جانشین خداوند در زمین میباشد». راوی گفت: «مردم از اطراف رسول خدا (صلی الله علیه و آله) متفرّق شدند». یکی از منافقین گفت: «هرچه دربارهی پسر عمویش میگوید از روی هوی و هوس است. گمراهی بر او چیره شده است تا آنجا که اگر برایش امکان داشت میگفت علی (علیه السلام)، پیامبر (صلی الله علیه و آله) است». آنگاه جبرئیل نازل شد و گفت: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! خداوند بلند مرتبه بر تو سلام میرساند و میگوید: بخوان؛ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ * و النَّجْمِ إِذَا هَوی، مَا ضَل صَاحِبُکُمْ و مَا غَوی * و مَا یَنطِقُ عَنِ الهَوی * إِنْ هُو إِلا وحْیٌ یُوحَی * عَلمَهُ شَدِیدُ القُوی.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- جَاءَتْ جَمَاعَهًٌْ مِنْ قُرَیْشٍ إِلَی النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) فَقَالُوا یَا رسول الله (صلی الله علیه و آله) انْصِبْ لَنَا عَلَماً یَکُونُ لَنَا مِنْ بَعْدِکَ لِنَهْتَدِیَ وَ لَا نَضِلَّ کَمَا ضَلَّتْ بَنُو إِسْرَائِیلَ بَعْدَ مُوسی (علیه السلام) بْنِعِمْرَانَ (علیه السلام) فَقَدْ قَالَ رَبُّکَ سُبْحَانَهُ إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ وَ لَسْنَا لِنَطْمَعَ أَنْ تُعَمَّرَ فِینَا مَا عُمِّرَ نُوحٌ (علیه السلام) فِی قَوْمِهِ وَ قَدْ عَرَفْتَ مُنْتَهَی أَجَلِکَ وَ نُرِیدُ أَنْ نَهْتَدِیَ وَ لَا نَضِلَّ قَالَ إِنَّکُمْ قَرِیبُو عَهْدٍ بِالْجَاهِلِیَّهًِْ وَ فِی قُلُوبِ أَقْوَامٍ أَضْغَانٌ وَ عَسَیْتَ إِنْ فَعَلْتَ أَنْ لَا تَقْبَلُوا وَ لَکِنْ مَنْ کَانَ فِی مَنْزِلِهِ اللَّیْلَهًَْ آیَهًٌْ مِنْ غَیْرِ ضَیْرٍ فَهُوَ صَاحِبُ الْحَقِّ قَالَ فَلَمَّا صَلَّی النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) الْعِشَاءَ وَ انْصَرَفَ إِلَی مَنْزِلِهِ سَقَطَ فِی مَنْزِلِی نَجْمٌ أَضَاءَتْ لَهُ الْمَدِینَهًُْ وَ مَا حَوْلَهَا وَ انْفَلَقَ بِأَرْبَعِ فِلَقٍ وَ انْشَعَبَ فِی کُلِّ شِعْبٍ فِلْقَهًٌْ مِنْ غَیْرِ ضَیْرٍ قَالَ نَوْفٌ قَالَ لِی جَابِرُبْنُعَبْدِ اللَّهِ إِنَّ الْقَوْمَ أَصَرُّوا عَلَی ذَلِکَ وَ أَمْسَکُوا فَلَمَّا أَوْحَی اللَّهُ إِلَی نَبِیِّهِ أَنْ ارْفَعْ بِضَبْعِ ابْنِ عَمِّکَ قَالَ یَا جَبْرَئِیلُ أَخَافُ مِنْ تَشَتُّتِ قُلُوبِ الْقَوْمِ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ فَأَمَرَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) بِلَالًا أَنْ یُنَادِیَ بِالصَّلَاهًِْ جَامِعَهًًْ فَاجْتَمَعَ الْمُهَاجِرُونَ وَ الْأَنْصَارُ فَصَعِدَ الْمِنْبَرَ فَحَمِدَ اللَّهَ تَعَالَی وَ أَثْنَی عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ یَا مَعْشَرَ قُرَیْشٍ لَکُمُ الْیَوْمَ الشَّرَفُ صُفُّوا صُفُوفَکُمْ ثُمَّ قَالَ یَا مَعْشَرَ الْعَرَبِ لَکُمُ الْیَوْمَ الشَّرَفُ صُفُّوا صُفُوفَکُمْ ثُمَّ قَالَ یَا مَعْشَرَ الْمَوَالِی لَکُمُ الْیَوْمَ الشَّرَفُ صُفُّوا صُفُوفَکُمْ ثُمَّ دَعَا بِدَوَاهًٍْ وَ طِرْسٍ فَأَمَرَ وَ کُتِبَ فِیهِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) رسول الله (صلی الله علیه و آله) قَالَ شَهِدْتُمْ قَالُوا نَعَمْ قَالَ أَ فَتَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ مَوْلَاکُمْ قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ قَالَ أَ فَتَعْلَمُونَ أَنَّنِی مَوْلَاکُمْ قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ قَالَ فَقَبَضَ عَلَی ضَبْعِ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) فَرَفَعَهُ فِی النَّاسِ حَتَّی تَبَیَّنَ بَیَاضُ إِبْطَیْهِ ثُمَّ قَالَ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ (علیه السلام) مَوْلَاهُ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَ فِیهِ کَلَامٌ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی وَ النَّجْمِ إِذا هَوی، ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوی، وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحی فَأَوْحَی إِلَیْهِ یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ.
امام علی (علیه السلام)- جمعی از قریش نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمده و گفتند: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! شخصی را به ما معرّفی کن که بعد از تو از او پیروی کنیم تا آنگونه که بنیاسرائیل پس از مرگ موسیبنعمران (علیه السلام) گمراه گشتند، گمراه نشویم و خداوند فرموده است:؛ تو میمیری و آنها نیز خواهند مرد!. (زمر/۳۰) و انتظار آن نداریم در میان ما عمر نوح (علیه السلام) داشته باشی و خود میدانی که عمرتان به پایان خود نزدیک میشود و ما خواهان آنیم که هدایت یابیم و گمراه نگردیم». فرمود: «شما فاصله زیادی از دوره جاهلیّت ندارید و مردمانی هستند که هنوز دلهایشان مالامال از کینه است و بیم آن دارم که اگر کسی را معرّفی کنم، نپذیرید، امّا بدانید کسی که امشب ستارهای بر خانهاش فرود آید و آسیبی به وی نرساند، هم او صاحب حقّ است». علی (علیه السلام) گوید: «چون آن شب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نماز عشاء را اقامه فرمود و به خانهاش رفت و من هم به خانه خود رفتم. ستارهای بر خانهام فرود آمد که تمام شهر و پیرامون آن را روشن کرد و سپس به چهار قسمت شکافته شد و هر قسمتی در درّهای افتاد بیآنکه کسی آسیبی ببیند». جابربنعبدالله انصاری گوید: «امّا آن قوم با وجود این معجزه بر نفاق خویش اصرار ورزیدند و فضل علی (علیه السلام) را نپذیرفتند. و چون آیهای نازل گشت که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) میباید دست علی (علیه السلام) را به عنوان جانشین خود بالا ببرد، پیامبر (صلی الله علیه و آله) به جبرئیل فرمود: «بیم آن دارم با این کار دلهای مردم پراکنده شود»، از این رو خداوند فرمود: ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملًا [به مردم] برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام ندادهای! خداوند تو را از [خطرات احتمالی] مردم، نگاه میدارد. (مائده/۶۷)، پس پیامبر (صلی الله علیه و آله) دستور داد بلال نماز جمعه را ندا در دهد. و چون مهاجرین و انصار گرد آمدند، پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر منبر رفته و حمد و ثنای خدا را به جا آورده سپس فرموده: «ای مردم قریش! امروز شرافت از آن شماست، پس صفهای خود را فشرده سازید». سپس أمر فرمود دوات و قرطاسی بیاورند. و چون آوردند، دستور داد در آن چنین بنویسند: «بِسمِ اللهِ الرحَمنِ الرَّحیم لا ألهَ إلّا الله محّمدٌ رَسُول الله». آنگاه فرمود: «آیا به این دو شهادت میدهید»؟ گفتند: «آری، به خدا»! فرمود: «آیا میدانید که من مولای شما هستم»؟ گفتند: «آری، به خدا»! سپس بازوی علیبنابیطالب (علیه السلام) چنان بالا برد که سفیدی زیر بغل او پیدا گشت. و فرمود: «هرکس من مولای او بودهام اینک علی (علیه السلام) مولای اوست» و در ادامه فرمود: «خداوندا، با دوست او دوست باش و با دشمن او، دشمن، و یار آن کس باش که او را یاری کند و هرکس او را خوار و ذلیل بدارد، خوار و ذلیلش بدار». سپس خداوند این آیه را نازل فرمود: وَ النَّجْمِ إِذا هَوی* مَا ضَل صَاحِبُکُمْ و مَا غَوی * و مَا یَنطِقُ عَنِ الهَوی * إِنْ هُو إِلا وحْیٌ یُوحَی و به دنبال آن آیه: ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است. (مائده/۶۷) را تلاوت کرد».
الرّضا (علیه السلام)- لَمَّا قَدِمَ الْمُهَاجِرُونَ إِلَی الْمَدِینَهًِْ بَنَوْا حَوَالِیَ مَسْجِدِهِ بُیُوتاً فِیهَا أَبْوَابٌ شَارِعَهًٌْ فِی الْمَسْجِدِ وَ نَامَ بَعْضُهُمْ فِی الْمَسْجِدِ فَأَرْسَلَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) مُعَاذَ بْنَ جَبَلٍ فَنَادَی إِنَّ النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَسُدُّوا أَبْوَابَکُمْ إِلَّا بَابَ عَلِیٍّ فَأَطَاعُوهُ إِلَّا رَجُلٌ قَالَ فَقَامَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَی عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَأَمَّا بَعْدُ فَإِنِّی أُمِرْتُ بِسَدِّ هَذِهِ الْأَبْوَابِ غَیْرَ بَابِ عَلِیٍّ فَقَالَ فِیهِ قَائِلُکُمْ وَ إِنِّی وَ اللَّهِ مَا سَدَدْتُ شَیْئاً وَ لَا فَتَحْتُهُ وَ لَکِنْ أُمِرْتُ بِشَیْءٍ فَاتَّبَعْتُهُ.
امام رضا (علیه السلام)- گروهی از اصحاب درهایی به مسجد گشوده بودند که میتوانستند به آسانی وارد مسجد شوند. در یکی از روزها، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خطاب به مردم فرمود: «همه این درها را ببندید، مگر در خانهی علی (علیه السلام) که باید همچنان گشوده بماند. مردم در این فرمانی که صادر فرمود، به گفتگو نشستند و هریک سخن نابجایی گفتند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) که از ناراحتی آنان اطّلاع یافته بود، به میان مردم آمد و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: «از پیش خود فرمانی صادر نکردم، بلکه از سوی خدای تعالی مأمور بودم تا همهی درها، جز در خانهی علی (علیه السلام) را، مسدود بسازم. بنابراین آنچه دراینباره ابراز داشتهاید برخلاف حقیقت بوده است. به خدا سوگند! از پیش خود دری را مسدود نکردم و دری را گشوده نگذاشتم، بلکه مأمور بودم و ناچار باید از مأموریّتی که داشتم پیروی میکردم».
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- صَلَّیْنَا الْعِشَاءَ الْآخِرَهًَْ ذَاتَ لَیْلَهًٍْ مَعَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) فَلَمَّا سَلَّمَ أَقْبَلَ عَلَیْنَا بِوَجْهِهِ ثُمَّ قَالَ أَمَا إِنَّهُ سَیَنْقَضُّ کَوْکَبٌ مِنَ السَّمَاءِ مَعَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَیَسْقُطُ فِی دَارِ أَحَدِکُمْ فَمَنْ سَقَطَ ذَلِکَ الْکَوْکَبُ فِی دَارِهِ فَهُوَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی وَ الْإِمَامُ بَعْدِی فَلَمَّا کَانَ قُرْبُ الْفَجْرِ جَلَسَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنَّا فِی دَارِهِ یَنْتَظِرُ سُقُوطَ الْکَوْکَبِ فِی دَارِهِ وَ کَانَ أَطْمَعَ الْقَوْمِ فِی ذَلِکَ أَبِی الْعَبَّاسُبْنُعَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَلَمَّا طَلَعَ الْفَجْرُ انْقَضَّ الْکَوْکَبُ مِنَ الْهَوَاءِ فَسَقَطَ فِی دَارِ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) فَقَالَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) لِعَلِیٍّ (علیه السلام) یا علی (علیه السلام) وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالنُّبُوَّهًِْ لَقَدْ وَجَبَتْ لَکَ الْوَصِیَّهًُْ وَ الْخِلَافَهًُْ وَ الْإِمَامَهًُْ بَعْدِی فَقَالَ الْمُنَافِقُونَ عَبْدُ اللَّهِبْنُأُبَیٍّ وَ أَصْحَابُهُ لَقَدْ ضَلَّ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) فِی مَحَبَّهًِْ ابْنِ عَمِّهِ وَ غَوَی وَ مَا یَنْطِقُ فِی شَأْنِهِ إِلَّا بِالْهَوَی فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ النَّجْمِ إِذا هَوی ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ یَعْنِی فِی مَحَبَّهًِْعَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) وَ ما غَوی وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی یَعْنِی فِی شَأْنِهِ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحی.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- یک شب نماز عشاء را با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خواندیم و چون سلام داد به ما رو کرده و فرمود: «امشب با سپیده دم اختری از آسمان در خانه یکی از شماها سقوط کند و هرکه باشد او وصی و خلیفه و امام بعد از من است، نزدیک سپیدهدم هرکدام در خانهی خود نشستند و انتظار سقوط اختر را داشتیم و کسی که بیشتر در آن طمع داشت پدرم عبّاس بود و چون سپیده دمید آن اختر ازجا کنده و در خانهی علیّبنابیطالب (علیه السلام) سقوط کرد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به علی (علیه السلام) فرمود: «ای علی (علیه السلام) بدان که مرا به نبوّت مبعوث کرده وصیّت و خلافت و امامت پس از من برای تو لازم شد». منافقان که عبداللّهبنابی و یارانش بودند. گفتند: «محمّد (صلی الله علیه و آله) در محبّت عموزادهاش گمراه شده و دربارهی او از روی وحی سخن نمیکند و خدای تبارکوتعالی نازل کرد: وَ النَّجْمِ إِذا هَوی ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ یعنی در محبّت علیّبنابیطالب (علیه السلام) مقصد را گم نکرده است، و هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید!. (نجم/۳۲) [یعنی] از راه منحرف نشده و به دلخواه از علیبنابیطالب سخن نمیگوید، آنچه میگوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست!. (نجم/۴)».