آیه ۱۳ - سوره نجم

آیه وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرى [13]

و بار ديگر نيز او را مشاهده كرد.

۱
(نجم/ ۱۳)

الباقر (علیه السلام)- یَا حَبِیبُ وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْری، عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهی، عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوی یَعْنِی عِنْدَهَا وَافَی بِهِ جَبْرَئِیلُ حِینَ صَعِدَ إِلَی السَّمَاءِ قَالَ فَلَمَّا انْتَهَی إِلَی مَحَلِّ السِّدْرَهًِْ وَقَفَ جَبْرَئِیلُ دُونَهَا وَ قَالَ یَا مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) إِنَّ هَذَا مَوْقِفِیَ الَّذِی وَضَعَنِیَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِیهِ وَ لَنْ أَقْدِرَ عَلَی أَنْ أَتَقَدَّمَهُ وَ لَکِنِ امْضِ أَنْتَ أَمَامَکَ إِلَی السِّدْرَهًِْ فَوَقَفَ عِنْدَهَا قَالَ فَتَقَدَّمَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) إِلَی السِّدْرَهًِْ وَ تَخَلَّفَ جَبْرَئِیلُ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام) إِنَّمَا سُمِّیَتْ سِدْرَةَ الْمُنْتَهَی لِأَنَّ أَعْمَالَ أَهْلِ الْأَرْضِ تَصْعَدُ بِهَا الْمَلَائِکَهًُْ الْحَفَظَهًُْ إِلَی مَحَلِّ السِّدْرَهًِْ وَ الْحَفَظَهًُْ الْکِرَامُ الْبَرَرَهًُْ دُونَ السِّدْرَهًِْ یَکْتُبُونَ مَا تَرْفَعُ إِلَیْهِمُ الْمَلَائِکَهًُْ مِنْ أَعْمَالِ الْعِبَادِ فِی الْأَرْضِ قَالَ فَیَنْتَهُونَ بِهَا إِلَی مَحَلِّ السِّدْرَهًِْ قَالَ فَنَظَرَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) فَرَأَی أَغْصَانَهَا تَحْتَ الْعَرْشِ وَ حَوْلَهُ قَالَ فَتَجَلَّی لِمُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) نُورُ الْجَبَّارِ عَزَّوَجَلَّ فَلَمَّا غَشِیَ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) النُّورُ شَخَصَ بِبَصَرِهِ وَ ارْتَعَدَتْ فَرَائِصُهُ قَالَ فَشَدَّ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لِمُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) قَلْبَهُ وَ قَوَّی لَهُ بَصَرَهُ حَتَّی رَأَی مِنْ آیَاتِ رَبِّهِ مَا رَأَی وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْری، عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهی، عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوی قَالَ یَعْنِی الْمُوَافَاهًَْ قَالَ فَرَأَی مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) مَا رَأَی بِبَصَرِهِ مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْری یَعْنِی أَکْبَرَ الْآیَاتِ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام) وَ إِنَّ غِلَظَ السِّدْرَهًِْ بِمَسِیرَهًِْ مِائَهًِْ عَامٍ مِنْ أَیَّامِ الدُّنْیَا وَ إِنَّ الْوَرَقَهًَْ مِنْهَا تُغَطِّی أَهْلَ الدُّنْیَا وَ إِنَّ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَلَائِکَهًًْ وَکَّلَهُمْ بِنَبَاتِ الْأَرْضِ مِنَ الشَّجَرِ وَ النَّخْلِ فَلَیْسَ مِنْ شَجَرَهًٍْ وَ لَا نَخْلَهًٍْ إِلَّا وَ مَعَهَا مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَلَکٌ یَحْفَظُهَا وَ مَا کَانَ فِیهَا وَ لَوْ لَا أَنَّ مَعَهَا مَنْ یَمْنَعُهَا لَأَکَلَهَا السِّبَاعُ وَ هَوَامُّ الْأَرْضِ إِذَا کَانَ فِیهَا ثَمَرُهَا قَالَ وَ إِنَّمَا نَهَی رسول الله (صلی الله علیه و آله) أَنْ یَضْرِبَ أَحَدٌ مِنَ الْمُسْلِمِینَ خَلَاهُ تَحْتَ شَجَرَهًٍْ أَوْ نَخْلَهًٍْ قَدْ أَثْمَرَتْ لِمَکَانِ الْمَلَائِکَهًِْ الْمُوَکَّلِینَ بِهَا قَالَ وَ لِذَلِکَ یَکُونُ الشَّجَرُ وَ النَّخْلُ أُنْساً إِذَا کَانَ فِیهِ حَمْلُهُ لِأَنَّ الْمَلَائِکَهًَْ تَحْضُرُهُ.

امام باقر (علیه السلام)- ای حبیب! وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْری، عِنْدَ سِدْرَةِ الْمنْتَهی، عِنْدَها جَنَّةُ المَأْوی یعنی هنگامی‌که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به آسمان بالا رفت، جبرئیل در سدرهًْ المنتهی به آن جناب رسید، زمانی‌که سیر و حرکت جبرئیل به محلّ سدرهًْ منتهی شد همان‌جا ایستاد و به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عرض کرد: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله) اینجا محلّ توقف و ایستادن من است و جایی است که خدای عزّوجلّ مرا در آن قرار داده و هرگز قدرت ندارم جلوتر بروم ولی شما بگذرید و به جلو بروید تا به سدره برسید سپس در آنجا توقّف نمایید، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به‌طرف سدره جلو رفت و جبرئیل ایستاد و توقّف نمود. وقتی فرشتگان نگهبان اعمال اهل زمین را به محلّ سدره بالا برده و آنجا می‌نهند این مکان به سِدْرَةَ الْمنْتَهَی موسوم گردیده است باری اعمال وقتی به آنجا برده شد فرشتگان نگهبان که جملگی کرام و برره هستند آن‌ها را می‌نویسند. امام (علیه السلام) فرمود: «فرشتگان اعمال بندگان را به محلّ سدره می‌رسانند، و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نظر می‌اندازند و شاخه‌های این درخت (سدره) را می‌بینند که زیر عرش و اطراف آن می‌باشند». پس از آن امام (علیه السلام) فرمود: «نور خدای عزّوجلّ به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تجلّی کرده و آن حضرت را فرا می‌گیرد دراین‌هنگام از شدّت نور و عظمت آن چشمان مبارک حضرت باز مانده به‌طوری که لحظه‌ای به هم نیامده و شانه‌های مبارکش به لرزه می‌آید». پس از آن فرمود: «خدای متعال قلب رسولش را محکم و نور دیدگانش را قوی نمود تا از آیات پروردگار دید آنچه را که دید و همین است معنای فرموده خدای عزّوجلّ: وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْری، عِنْدَ سِدْرَةِ الْمنْتَهی، عِنْدَها جَنَّةُ المَأْوی منظور موافات و رسیدن آن حضرت به سدرهًْ المنتهی است و پس از رسیدن حضرت دیدند آنچه را که با چشم ملاحظه کردند؛ یعنی آیات بزرگ الهی را که مقصود بزرگ‌ترین آیات پروردگار می‌باشد با چشم دیدند». امام (علیه السلام) فرمود: «قطر و ضخامت سدره به مقدار صد سال راه از ایّام دنیا بوده و هر برگی از آن اهل دنیا را می‌پوشاند و حقّ تعالی فرشتگانی دارد که آن‌ها را موکّل درخت و نخل خرما قرار داده، لذا هیچ درخت و نخلی نیست مگر آنکه با آن فرشته‌ای است که او را نگهداری می‌کند و اگر چنین نمی‌بود سباع و حشرات زمین تمام آن‌ها را درحالی‌که میوه داشتند می‌خوردند». سپس امام (علیه السلام) فرمود: «و سرّ اینکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از تخلّی‌نمودن زیر درخت یا نخل میوه‌دار نهی فرمود آن است که فرشتگان موکّل آنجا هستند و به خاطر همین است که درخت نخل وقتی در آن میوه هست مأنوس می‌باشد چرا که فرشتگان در آنجا حاضر هستند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۲۵۸
بحارالأنوار، ج۳، ص۳۱۵/ بحارالأنوار، ج۱۸، ص۳۶۴/ علل الشرایع، ج۱، ص۲۷۶/ نورالثقلین؛ «و ان لله عزوجل ... الی آخر» محذوف
۲
(نجم/ ۱۳)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- فِی خَبَرِ الْیَهُودِیِّ الَّذِی سَأَلَ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) عَنْ فَضَائِلِ نَبِیِّنَا (صلی الله علیه و آله) قَالَ (علیه السلام) قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ جَعَلْتُ أُمَّتَکَ یَا مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) کَالشَّامَهًِْ الْبَیْضَاءِ فِی الثَّوْرِ الْأَسْوَدِ هُمُ الْقَادِرُونَ وَ هُمُ الْقَاهِرُونَ یَسْتَخْدِمُونَ وَ لَا یُسْتَخْدَمُونَ لِکَرَامَتِکَ وَ حَقٌّ عَلَیَّ أَنْ أُظْهِرَ دِینَکَ عَلَی الْأَدْیَانِ حَتَّی لَا یَبْقَی فِی شَرْقِ الْأَرْضِ وَ لَا غَرْبِهَا دِیْنٌ إِلَّا دِینُکَ وَ یُؤَدُّونَ إِلَی أَهْلِ دِینِکَ الْجِزْیَهًَْ وَ هُمْ صَاغِرُونَ وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَهًًْ أُخْری عِنْدَ سِدْرَهًِْ الْمُنْتَهی عِنْدَها جَنَّهًُْ الْمَأْوی إِذْ یَغْشَی السِّدْرَهًَْ ما یَغْشی ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغی لَقَدْ رَأی مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْری فَهَذَا أَعْظَمُ یَا أَخَا الْیَهُودِ مِنْ مُنَاجَاتِهِ لِمُوسی (علیه السلام) عَلَی طُورِ سَیْنَاءَ ثُمَّ زَادَ اللَّهُ لِمُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) أَنْ مَثَّلَ النَّبِیِّینَ فَصَلَّی بِهِمْ وَ هُمْ خَلْفَهُ یَقْتَدُونَ بِهِ وَ لَقَدْ عَایَنَ تِلْکَ اللَّیْلَهًَْ الْجَنَّهًَْ وَ النَّارَ وَ عُرِجَ بِهِ إِلَی سَمَاءٍ سَمَاءٍ فَسَلَّمَتْ عَلَیْهِ الْمَلَائِکَهًُْ فَهَذَا أَکْثَرُ مِنْ ذَلِک.

امام علی (علیه السلام)- ای محمّد! امّت تو را همچون خالی سپید بر تن گاوی سیاه قرار دادم، آنان توانمند و چیرهاند، و به پاس ارجمندیِ تو خدمت میگیرند و به خدمت گرفته نمیشوند، بر عهده من است که دین تو را بر همه ادیان پیروز گردانم آنچنان که در شرق و غرب زمین دینی جز دین تو بر جا نمانَد و آنان به خواری به اهل دین تو جزیه بپردازند: وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْری * عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهی * عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوی * إِذْ یَغْشَی السِّدْرَةَ ما یَغْشی * ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغی * لَقَدْ رَأی مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْری ای برادر یهودی! این از نجوای خداوند با موسی (علیه السلام) در طور سینا والاتر است، خداوند باز هم بر محمّد (صلی الله علیه و آله) افزود، او پیامبران را پدیدار کرد و محمّد (صلی الله علیه و آله) پیشاپیش آنان نماز گزارد و آنان پشت سر وی ایستادند و به او اقتدا کردند، آن شب محمّد (صلی الله علیه و آله) بهشت و دوزخ را مشاهده کرد و آسمان به آسمان فراز بُرده شد و فرشتگان بر او سلام دادند؛ پس این بیشتر از آن است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۲۶۰
بحارالأنوار، ج۱۶، ص۳۴۷/ إرشادالقلوب، ج۲، ص۴۱۱
۳
(نجم/ ۱۳)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- أَنَّ رَجُلًا أَتَی أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَعلِیَّ‌بْنَ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) فَقَالَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) إِنِّی قَدْ شَکَکْتُ فِی کِتَابِ اللَّهِ الْمُنْزَلِ قَالَ لَهُ عَلِیٌّ (علیه السلام) ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ فَهَاتِ مَا شَکَکْتَ فِیهِ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ قَالَ لَهُ الرَّجُلُ إِنِّی وَجَدْتُ اللَّهَ یَقُول لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ وَ یَقُولُ وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْری عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهی فَقَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) أَمَّا قَوْلُهُ وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْری عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهی یَعْنِی مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) حَیْثُ لَا یُجَاوِزُهَا خَلْقٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ وَ قَوْلُهُ فِی آخِرِ الْآیَهًِْ ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغی لَقَدْ رَأی مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْری رَأَی جَبْرَئِیلَ فِی صُورَتِهِ مَرَّتَیْنِ هَذِهِ الْمَرَّهًَْ وَ مَرَّهًًْ أُخْرَی وَ ذَلِکَ أَنَّ خَلْقَ جَبْرَئِیلَ عَظِیمٌ فَهُوَ مِنَ الرُّوحَانِیِّینَ الَّذِینَ لَا یُدْرِکُ خَلْقُهُمْ وَ صِفَتُهُمْ إِلَّا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ.

امام علی (علیه السلام)- از ابومَعمَر سَعدانی روایت شده است که: مردی خدمت حضرت امام علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) رسید و عرض کرد: «ای امیر مؤمنان! من در کتاب نازل شده خداوند شکّ کردهام». حضرت (علیه السلام) به او فرمود: «مادرت سوگوارت باد! چگونه در کتاب نازل شده خداوند شک کردهای»؟! عرض کرد: «بدان سبب که دیدهام ... در کتاب خداوند آمده: چشم‌ها او را نمی‌بینند ولی او همه چشم‌ها را می‌بیند و او بخشنده [انواع نعمت‌ها، و باخبر از دقایق موجودات]، و آگاه [از همه] چیز است. (انعام/۱۰۳) و می‌فرماید: وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْری* عِندَ سِدْرَةِ المُنْتَهَی؛ (نجم/۱۴۱۳)». امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: «و امّا کلام حق تعالی و لقَدْ رَآهُ نَزْلةً أُخْرَی* عِندَ سِدْرَةِ المُنْتَهَی. (نجم/۱۴۱۳)». منظور، حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) است که در کنار سدرهًْ المنتهی بود، جایی که هیچ آفریدهای از آفریدگان خدا پشت سرش نمی‌گذارد. کلام حق تعالی در آیههای دیگر: چشم او هرگز منحرف نشد و طغیان نکرد [آنچه دید واقعیّت بود]! او پاره‌ای از آیات و نشانه‌های بزرگ پروردگارش را دید!. (نجم/۱۸۱۷)». جبرئیل را میفرماید که دو مرتبه در چهره ایشان نگریست، این بار و باری دیگر. این سخن بدان جهت است که آفرینش جبرئیل آفرینشی شکوهمند است و او از جمله روحانیّونی است که آفرینش ایشان و صفتشان را کسی جز خداوند، همان پروردگار جهانیان در نمییابد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۲۶۰
بحارالأنوار، ج۹۰، ص۱۲۷/ بحارالأنوار، ج۹۰، ص۹۸ و البرهان والاحتجاج، ج۱، ص۲۴۰؛ «ان رجلا أتی ... عند سدرهًْ المنتهی» محذوف/ التوحید، ص۲۵۴ و نورالثقلین؛ «بتفاوت»
۴
(نجم/ ۱۳)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه)- قولهوَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْری عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهی قَالَفِی السَّمَاءِ السَّابِعَهًِْ وَ جَنَّهًُْ الْمَأْوَی عِنْدَهَا.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- و لقَدْ رَآهُ نَزْلةً أُخْرَی، عِندَ سِدْرَةِ المُنْتَهَی در آسمان هفتم قرار دارد و جنهًْ المأوی هم در کنار آن است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۲۶۲
البرهان/ القمی، ج۲، ص۳۳۵ و نورالثقلین؛ «و جنهًْ المأوی عندها» محذوف
۵
(نجم/ ۱۳)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ أَبِی بُرْدَهًَْ الْأَسْلَمِیِّ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّه (صلی الله علیه و آله) یَقُولُ لِعَلِیٍّ یَا عَلِیُّ إِنَ اللَّهَ أَشْهَدَکَ مَعِی فِی سَبْعِ مَوَاطِنَ أَمَّا أَوَّلُ ذَلِکَ فَلَیْلَهًَْ أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ قَالَ لِی جَبْرَئِیلُ أَیْنَ أَخُوکَ قُلْتُ خَلَّفْتُهُ وَرَائِی قَالَ ادْعُ اللَّهَ فَلْیَأْتِکَ بِهِ فَدَعَوْتُ وَ إِذَا مِثَالُکَ مَعِی وَ إِذَا الْمَلَائِکَهًُْ وُقُوفٌ صُفُوفٌ فَقُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ مَنْ هَؤُلَاءِ قَالَ هُمُ الَّذِینَ یُبَاهِیهِمُ اللَّهُ بِکَ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ فَدَنَوْتُ فَنَطَقْتُ بِمَا کَانَ وَ بِمَا یَکُونُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ وَ الثَّانِی حِینَ أُسْرِیَ بِی فِی الْمَرَّهًِْ الثَّانِیَهًِْ فَقَالَ لِی جَبْرَئِیلُ أَیْنَ أَخُوکَ قُلْتُ خَلَّفْتُهُ وَرَائِی قَالَ ادْعُ اللَّهَ فَلْیَأْتِکَ بِهِ فَدَعَوْتُ اللَّهَ فَإِذَا مِثَالُکَ مَعِی فَکُشِطَ لِی عَنْ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ حَتَّی رَأَیْتُ سُکَّانَهَا وَ عُمَّارَهَا وَ مَوْضِعَ کُلِّ مَلَکٍ مِنْهَا وَ الثَّالِثُ حِینَ بُعِثْتُ إِلَی الْجِنِّ فَقَالَ لِی جَبْرَئِیلُ أَیْنَ أَخُوکَ قُلْتُ خَلَّفْتُهُ وَرَائِی فَقَالَ ادْعُ اللَّهَ فَلْیَأْتِکَ بِهِ فَدَعَوْتُ اللَّهَ فَإِذَا أَنْتَ مَعِی فَمَا قُلْتُ لَهُمْ شَیْئاً وَ لَا رَدُّوا عَلَیَّ شَیْئاً إِلَّا سَمِعْتَه وَ الرَّابِعُ خُصِّصْنَا بِلَیْلَهًِْ الْقَدْرِ وَ لَیْسَتْ لِأَحَدٍ غَیْرِنَا وَ الْخَامِسُ دَعَوْتُ اللَّهَ فِیکَ وَ أَعْطَانِی فِیکَ کُلَّ شَیْءٍ إِلَّا النُّبُوَّهًَْ فَإِنَّهُ قَالَ خَصَّصْتُکَ بِهَا وَ خَتَمْتُهَا بِکَ وَ أَمَّا السَّادِسُ لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ جَمَعَ اللَّهُ لِیَ النَّبِیِّینَ فَصَلَّیْتُ بِهِمْ وَ مِثَالُکَ خَلْفِی وَ السَّابِعُ هَلَاکُ الْأَحْزَابِ بِأَیْدِینَا.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- اسلمیّ گوید: شنیدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به علی (علیه السلام) می‌فرماید: «خداوند در هفت‌جا تو را در کنار من حاضر و شاهد گردانیده است: امّا اوّلین آن، همان شبی است که به آسمان برده شدم. جبرئیل به من گفت: «برادرت کجاست»؟ گفتم: «او را به‌جای خودم گذاشته‌ام». گفت: «از خدا بخواه تا او را به نزد تو بیاورد. از خدا خواستم و ناگهان دیدم که کسی مثل تو همراه من است، و فرشتگان در صف ایستاده بودند». گفتم: «ای جبرئیل! این‌ها چه کسانی هستند»؟ گفت: «آن‌ها کسانی هستند که در روز قیامت، خداوند آن‌ها را به همراهی تو مفتخر می‌گرداند. آنگاه به آن‌ها نزدیک شدم و درباره‌ی چیزهایی که تاکنون اتّفاق افتاده و تا قیامت اتّفاق خواهد افتاد، صحبت کردیم. دوّم؛ آن موقعی بود که برای بار دوّم به آسمان برده شدم». جبرئیل به من گفت: «برادرت کجاست»؟ گفتم: «او را به‌جای خودم گذاشته‌ام». گفت: «از خدا بخواه او را به نزد تو بیاورد. آنگاه از خدا خواستم. ناگهان دیدم که شخصی همچون تو همراه من است. سپس پرده از هفت آسمان برایم برداشته شد و من همه‌ی ساکنان آن اعم از جن و پری را دیدم و جای هر فرشته‌ای را در آنجا ملاحظه کردم. سوّمین‌بار؛ موقعی بود که به پیامبری جنّیان مبعوث شدم. آنگاه جبرئیل به من گفت: «برادرت کجاست»؟ گفتم: «او را به‌جای خودم گذاشته‌ام». گفت: «از خدا بخواه که او را به نزد تو بیاورد. پس از خدا خواستم. ناگهان دیدم که تو همراه من هستی. من به آن‌ها چیزی نگفتم و آن‌ها هم به من پاسخی ندادند مگر اینکه تو همه‌ی آن سخنان را شنیده‌ای. چهارمین‌بار، مخصوص من و تو است در شب قدر و به کسی جز ما اختصاص ندارد. پنجم، درباره‌ی تو از خدا درخواست کردم و خداوند همه چیز را درباره‌ی تو به من بخشیده است به جز پیامبری که خداوند فرمود: ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! آن را مخصوص تو قرار داده‌ام و با تو آن را خاتمه داده‌ام. و امّا ششم؛ آن هنگامی است که به آسمان برده شدم. خداوند همه‌ی پیامبران (علیهم السلام) را در آنجا جمع کرده بود. با آن‌ها نماز گزاردم و کسی مثل تو در پشت‌سر من بود. و هفتم؛ نابودی احزاب و گروه‌ها به دست من و توست».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۲۶۲
بحارالأنوار، ج۱۸، ص۴۰۵/ البرهان/ القمی، ج۲، ص۳۳۵ و نورالثقلین؛ «بتفاوت»
۶
(نجم/ ۱۳)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْری قَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) رَأَیْتُ‌جَبْرَئِیلَ‌فِی‌صُورَهًٍْ‌لَهُ‌سِتُّمِائَهًِْ‌جَنَاحٍ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- یک‌بار دیگر هم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) او (جبرئیل) را مشاهده کرد، «پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: دیدم جبرئیل را در صورتی که ششصد بال داشت».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۲۶۲
الطرایف، ج۱، ص۱۲
۷
(نجم/ ۱۳)

علی‌بن‌إبراهیم (علیه السلام)- وَ أمَّا الرَّدُ عَلَی مَنْ أَنْکَرَ الرُّؤْیَهًَْ فَقَوْلُهُ مَا کَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأی، أَ فَتُمارُونَهُ عَلی ما یَری، وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْری، عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهی، عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوی.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- أَ فَتُمارُونَهُ عَلی ما یَری* وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْری* عِنْدَ سِدْرَةِ المُنْتَهی* عِنْدَها جَنَّةُ المَأْوی؛ امّا در پاسخ به کسانی که بهشت و جهنّم را انکار می‌کنند. عِندَهَا جَنَّةُ المَأْوی یعنی در زیر سدرهًْ المنتهی که در آسمان هفتم قرار دارد و جنهًْ المأوی هم در کنار آن است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۲۶۲
القمی، ج۱، ص۲۰
۸
(نجم/ ۱۳)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- یَا فَاطِمَهًُْ! أَ مَا عَلِمْتِ أَنَّ اللَّهَ أَشْرَفَ عَلَی الدُّنْیَا فَاخْتَارَنِی عَلَی رِجَالِ الْعَالَمِینَ نَبِیّاً ثُمَّ اطَّلَعَ أُخْرَی فَاخْتَارَ عَلِیّاً عَلَی رِجَالِ الْعَالَمِینَ وَصِیّاً ثُمَّ اطَّلَعَ فَاخْتَارَکِ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَیَا فَاطِمَهًُْ! إِنَّهُ لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ وَجَدْتُ مَکْتُوباً عَلَی صَخْرَهًِْ بَیْتِ الْمَقْدِسِ «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَیَّدْتُهُ بِوَزِیرِهِ وَ نَصَرْتُهُ بِوَزِیرِهِ» فَقُلْتُ لِجَبْرَئِیلَ (علیه السلام) وَ مَنْ وَزِیرِی فَقَالَ عَلِیُّ‌بْنُ‌أَبِی طَالِبٍ، فَلَمَّا انْتَهَیْتُ إِلَی سِدْرَهًِْ الْمُنْتَهَی وَجَدْتُ مَکْتُوباً عَلَیْهَا «إِنِّی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا وَحْدِی مُحَمَّدٌ {حَبِیبِی} صَفْوَتِی مِنْ خَلْقِی أَیَّدْتُهُ بِوَزِیرِهِ وَ نَصَرْتُهُ بِوَزِیرِهِ» فَقُلْتُ لِجَبْرَئِیلَ (علیه السلام) وَ مَنْ وَزِیرِی قَالَ عَلِیُّ‌بْنُ‌أَبِی طَالِبٍ (علیه السلام) فَلَمَّا جَاوَزْتُ سِدْرَهًَْ الْمُنْتَهَی انْتَهَیْتُ إِلَی عَرْشِ رَبِّ الْعَالَمِینَ فَوَجَدْتُ مَکْتُوباً عَلَی کُلِّ قَائِمَهًٍْ مِنْ قَوَائِمِ الْعَرْشِ «أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا مُحَمَّدٌ حَبِیبِی أَیَّدْتُهُ بِوَزِیرِهِ وَ نَصَرْتُهُ بِوَزِیرِهِ» فَلَمَّا دَخَلْتُ الْجَنَّهًَْ رَأَیْتُ فِی الْجَنَّهًِْ شَجَرَهًَْ طُوبَی أَصْلُهَا فِی دَارِعَلِیٍّ وَ مَا فِی الْجَنَّهًِْ قَصْرٌ وَ لَا مَنْزِلٌ إِلَّا وَ فِیهَا فَرْعٌ مِنْهَا أَعْلَاهَا أَسْفَاطُ حُلَلٍ مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ یَکُونُ لِلْعَبْدِ الْمُؤْمِنِ أَلْفُ أَلْفِ سَفَطٍ، فِی کُلِّ سَفَطٍ مِائَهًُْ أَلْفِ حُلَّهًٍْ مَا فَوْقَهَا حُلَّهًٌْ تُشْبِهُ الْأُخْرَی عَلَی أَلْوَانٍ مُخْتَلِفَهًٍْ، وَ هُوَ ثِیَابُ أَهْلِ الْجَنَّهًِْ وَسَطَهَا ظِلٌّ مَمْدُودٌ کَعَرْضِ السَّمَاء وَ الْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ یَسِیرُ الرَّاکِبُ فِی ذَلِکَ الظِّلِّ مَسِیرَهًَْ مِائَهًِْ عَامٍ فَلَا یَقْطَعُهُ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ أَسْفَلُهَا ثِمَارُ أَهْلِ الْجَنَّهًِْ وَ طَعَامُهُمْ مُتَذَلِّلٌ فِی بُیُوتِهِمْ یَکُونُ فِی الْقَضِیبِ مِنْهَا مِائَهًُْ لَوْنٍ مِنَ الْفَاکِهَهًِْ مِمَّا رَأَیْتُمْ فِی دَارِ الدُّنْیَا وَ مِمَّا لَمْ تَرَوْهُ وَ مَا سَمِعْتُمْ بِهِ وَ مَا لَمْ تَسْمَعُوا مِثْلَهَا، وَ کُلَّمَا یُجْتَنَی مِنْهَا شَیْءٌ نَبَتَ مَکَانَهَا أُخْرَی لا مَقْطُوعَهًٍْ وَ لا مَمْنُوعَهًٍْ وَ یَجْرِی نَهَرٌ فِی أَصْلِ تِلْکَ الشَّجَرَهًِْ یَنْفَجِرُ مِنْهَا الْأَنْهَارُ الْأَرْبَعَهًُْ، نَهَرٌ مِنْ ماءٍ غَیْرِ آسِنٍ وَ نَهَرٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ وَ نَهَرٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّهًٍْ لِلشَّارِبِینَ وَ نَهَرٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّی. یَا فَاطِمَهًُْ إِنَّ اللَّهَ أَعْطَانِی فِی عَلِیٍّ سَبْعَ خِصَالٍ: هُوَ أَوَّلُ مَنْ یَنْشَقُّ عَنْهُ الْقَبْرُ مَعِی، وَ أَوَّلُ مَنْ یَقِفُ مَعِی عَلَی الصِّرَاطِ فَیَقُولُ لِلنَّارِ خُذِی ذَا وَ ذَرِی ذَا، وَ أَوَّلُ مَنْ یُکْسَی إِذَا کُسِیتُ، وَ أَوَّلُ مَنْ یَقِفُ مَعِی عَلَی یَمِینِ الْعَرْشِ وَ أَوَّلُ مَنْ یَقْرَعُ مَعِی بَابَ الْجَنَّهًِْ، وَ أَوَّلُ مَنْ یَسْکُنُ مَعِی عِلِّیِّینَ، وَ أَوَّلُ مَنْ یَشْرَبُ مَعِی مِنَ الرَّحِیقِ الْمَخْتُومِ خِتامُهُ مِسْکٌ وَ فِی ذلِکَ فَلْیَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ. یَا فَاطِمَهًُْ هَذَا مَا أَعْطَاهُ اللَّهُ عَلِیّاً (علیه السلام) فِی الْآخِرَهًِْ وَ أَعَدَّ لَهُ فِی الْجَنَّهًِْ إِذَا کَانَ فِی الدُّنْیَا لَا مَالَ لَهُ، فَأَمَّا مَا قُلْتِ إِنَّهُ بَطِینٌ، فَإِنَّهُ مَمْلُوٌّ مِنَ الْعِلْمِ خَصَّهُ اللَّهُ بِهِ وَ أَکْرَمَهُ مِنْ بَیْنِ أُمَّتِی، وَ أَمَّا مَا قُلْتِ إِنَّهُ أَنْزَعُ عَظِیمُ الْعَیْنَیْنِ، فَإِنَّ اللَّهَ خَلَقَهُ بِصِفَهًِْ آدَمَ (علیه السلام)، وَ أَمَّا طُولُ یَدَیْهِ، فَإِنَّ اللَّهَ طَوَّلَهُمَا لِیَقْتُلَ بِهِمَا أَعْدَاءَهُ وَ أَعْدَاءَ رَسُولِهِ وَ بِهِ یُظْهِرُ اللَّهُ‌الدِّینَ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ، وَ بِهِ یَفْتَحُ اللَّهُ الْفُتُوحَ وَ یُقَاتِلُ الْمُشْرِکِینَ عَلَی تَنْزِیلِ الْقُرْآنِ وَ الْمُنَافِقِینَ مِنْ أَهْلِ الْبَغْیِ وَ النَّکْثِ وَ الْفُسُوقِ عَلَی تَأْوِیلِهِ وَ یُخْرِجُ اللَّهُ مِنْ صُلْبِهِ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهًِْ وَ یُزَیِّنُ بِهِمَا عَرْشَهُ. یَا فَاطِمَهًُْ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیّاً إِلَّا جَعَلَ لَهُ ذُرِّیَّتَهُ مِنْ صُلْبِهِ وَ جَعَلَ ذُرِّیَّتِی مِنْ صُلْبِ عَلِیٍّ (علیه السلام)، وَ لَوْ لَا عَلِیٌّ (علیه السلام) مَا کَانَتْ لِی ذُرِّیَّهًٌْ، فَقَالَتْ فَاطِمَهًُْ (سلام الله علیها) یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مَا أَخْتَارُ عَلَیْهِ أَحَداً مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ، فَزَوَّجَهَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)، فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ (رحمة الله علیه) عِنْدَ ذَلِکَ: وَ اللَّهِ مَا کَانَ لِفَاطِمَهًَْ کُفْؤٌ غَیْرُ عَلِیٍّ (علیه السلام).

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ای فاطمه (سلام الله علیها)! وقتی مرا به معراج بردند دیدم بر سنگ بیت المقدّس نوشته شده؛ خدایی غیر از خدای یکتا نیست، محمّد (صلی الله علیه و آله) رسول خداست، من او را به‌وسیله‌ی وزیرش تأیید و یاری نموده‌ام، به جبرئیل گفتم: «وزیر من کیست»؟ گفت: «علیّ‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام)». هنگامی‌که به سدرهًْ المنتهی رسیدم دیدم بر آن نوشته شده؛ من خداوندی هستم که غیر از او معبودی نیست، محمّد (صلی الله علیه و آله) را که حبیب من است به‌وسیله‌ی وزیرش تأیید و نصرت کرده‌ام. به جبرئیل گفتم: «وزیر من کیست»؟ گفت: «علیّ‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام)». وقتی از سدرهًْ المنتهی گذشتم و به عرش پروردگار رسیدم دیدم که بر یکی از قائمه‌های عرش نوشته شده؛ من خدایی هستم که غیر از او معبودی نیست، محمّد (صلی الله علیه و آله) برگزیده و حبیب من است که او را به‌وسیله‌ی وزیرش تأیید و یاری نموده‌ام. وقتی داخل بهشت شدم درخت طوبی را دیدم که ریشه‌اش در خانه‌ی علی (علیه السلام) بود، و در آنجا هیچ قصر و منزلی نبود مگر اینکه در آن شاخه‌ای از این درخت وجود داشت، بالای درخت سبدهایی پر از سندس و استبرق وجود داشت و هر سبدی را هزارهزار سبد بود و در هر سبدی صدهزار حلّه، و هیچ حلّه‌ای در آن نبود که به دیگری شباهت داشته باشد، زیرا آن‌ها دارای رنگ‌های مختلف بودند و لباس‌های اهل بهشت از آنهاست، در وسط بهشت سایه‌ای است ممتد که پهنای آن به قدر پهنای تمام آسمان‌ها و زمین است و خداوند آن را برای ایمان آورندگان به خداوند و رسولش (صلی الله علیه و آله) آماده کرده است. حال اگر شخص سواری مدّت صدسال در آن سایه راه طیّ کند، آن سایه تمام نمی‌شود و همین است قول خداوند در قرآن که می‌فرماید: و سایه کشیده و گسترده. (واقعه/۳۰) و میوه‌های اهل بهشت از آن درخت آویزان است، و غذای هرکسی در خانه‌ی خود از شاخه‌ی آن آویزان شده است و در هر شاخه آن درخت صد رنگ میوه وجود دارد که بخشی از آن رنگ‌ها را هرگز در دنیا ندیده است. هرگاه آن میوه‌ها از درخت چیده شود میوه‌ی دیگری به‌جای آن به وجود می‌آید و آن میوه‌ها هرگز قطع و ممنوع نمی‌شود. (واقعه/۳۳) نهری در زیر این درخت از کنار ریشه‌اش جریان دارد که چهار نهر دیگر از آن منشعب می‌شود و آن چهار نهر همان است که خداوند در قرآن فرموده است: «نهرهایی از آبی که فاسد نمی‌شوند، نهرهایی از شیری از طعم آن تغییر نمی‌کند، نهرهایی از شربت‌های گوارا، نهرهایی از عسل مصفّا». ای فاطمه (سلام الله علیها)! همانا خداوند به علی (علیه السلام) هفت خصلت داده است: ۱ علی (علیه السلام) اوّلین کسی است که با من از قبر خارج می‌شود. ۲ علی (علیه السلام) اوّلین کسی است که با من بر لبه‌ی صراط می‌ایستد و به آتش می‌گوید: این را بسوزان و آن را رها کن. ۳ علی (علیه السلام) اوّلین کسی است که بدنش بعد از من پوشیده می‌شود. ۴ علی (علیه السلام) اوّلین کسی است که با من در طرف راست عرش توقّف خواهد کرد. ۵ علی (علیه السلام) اوّلین کسی است که با من در بهشت را خواهد کوبید. ۶ علی (علیه السلام) اوّلین کسی است که با من ساکن علّیّین خواهد شد. ۷ علی (علیه السلام) اوّلین کسی است که با من از آشامیدنی‌های دست‌ناخورده و ناب خواهد نوشید. سربسته‌ای سیراب می‌شوند! مهری که بر آن نهاده شده از مشک است و در این نعمت‌های بهشتی راغبان باید بر یکدیگر پیشی گیرند!. (مطفقین/۲۶۲۵) ای فاطمه (سلام الله علیها)! این‌ها نعمت‌هایی هستند که خداوند آن‌ها را برای علی (علیه السلام) در آخرت و بهشت اختصاص داده، درصورتی‌که در دنیا زاهد باشد. به‌وسیله‌ی مجاهدت‌های علی (علیه السلام) است که خدا دین خود را ظاهر می‌کند و لو اینکه مشرکان را خوش نیاید، و به‌وسیله‌ی اوست که خداوند فتح و پیروزی به اسلام عطا می‌فرماید و مشرکین براساس تنزیل، و منافقین از اهل بغی و پیمان‌شکنان و فاسقین براساس تأویل قرآن کشته می‌شوند، و خداوند از صلب او دو سرور جوانان بهشت را که بهشت به‌وسیله‌ی آن‌ها زینت می‌شود، خارج می‌نماید. فاطمه جان (سلام الله علیها)! خدا هیچ پیامبری را مبعوث ننموده مگر اینکه ذرّیّه و نسل وی را از صلب او قرار داده ولی نسل مرا از صلب علی (علیه السلام) قرار داده است، اگر علی (علیه السلام) نبود ذرّیّه و نسلی برای من باقی نمی‌ماند. پس از این گفتگوها حضرت فاطمه (سلام الله علیها) گفت: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! من احدی از اهل زمین را بر علی (علیه السلام) مقدّم نخواهم کرد. پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فاطمه (سلام الله علیها) را برای علی (علیه السلام) تزویج کرد». ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) دراین‌باره می‌گوید: «به خداوند سوگند غیر از علی (علیه السلام) کسی لیاقت و شایستگی همسری با فاطمه (سلام الله علیها) را نداشت».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۲۶۲
القمی، ج۲، ص۳۳۶/ البرهان
۹
(نجم/ ۱۳)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- إِنَّ رَسُولَ اللهِ (صلی الله علیه و آله) ذَاتَ یَوْمٍ قَالَ لِجَبْرَائِیلَ: أُحِبُّأَنْ أَرَاکَ فِی الصُّورَهًِْ الَّتِی تَکُونُ فِیهَا بِالسَّمَاءِ. قَالَ: إِنَّکَ لَا تَقْوَی عَلَی ذَلِکَ. قَالَ: لَا بُدَّ لِی مِنْ ذَلِکَ. فَقَسَمَهُ عَلَیْهِ بِخَاتَمِ النُّبُوََّهًِْ. فَقَالَ جَبْرَائِیلُ: أَیْنَ تُرِیدُ ذَلِکَ؟ قَالَ: بِالْأُبْطَحِ. قَالَ: لَا یَسَعُنِی. قَالَ: بِمِنَی. قَالَ: لَا یَسَعُنِی. قَالَ: بِعَرَفَاتٍ. قَالَ: لَا یَسَعُنِی، وَ لَکِنْ سِرْ بِنَا إِلَیْهِ. فَمَضَی رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله) إِلَی عَرَفَاتٍ وَ إِذَا هُوَ جَبْرَائِیلُ بِعَرَفَاتٍ بِخَشْخَشَهًٍْ وَ کَلْکَلَهًٍْ قَدْ مَلَأَ مَا بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ، رَأْسُهُ فِی السَّمَاءِ وَ رِجْلَاهُ فِی الْأَرْضِ السَّابِعَهًِْ فَخَرَّ مَغْشِیّاً عَلَیْهِ، فَتَحَوَّلَ جَبْرَائِیلُ بِصُورَتِهِ الْأُولَی وَ ضَمَّهُ إِلَی صَدْرِهِ وَ قَالَ: یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) لَا تَخَفْ، أَنَا أَخُوکَ جَبْرَائِیلُ. فَقَالَ: یَا أَخِی مَا ظَنَنْتُأَنَّ اللَّهَ خَلَقَ خَلْقاً فِی السَّمَاءِ یُشْبِهُکَ. قَالَ: یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) لَوْ رَأَیْتَإِسْرَافِیلَ الَّذِی رَأْسُهُ تَحْتَ الْعَرْشِ وَ رِجْلَاهُ تَحْتَ تُخُومِ الْأَرْضِ السَّابِعَهًِْ وَ اللَّوْحُ الْمَحْفُوظُ بَیْنَ حَاجِبَیْهِ وَ أَنَّهُإِذَا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ یَبْقَی کَالْعُصْفُورِ. سُئِلَ: جَبْرَائِیلُ یُتَصَوَّرُ (کَذَا)؟ وَ إِذَا هُوَ أَجَلَی الْجَبِینِ مُعْتَدِلُ الشَّعْرِ، کَانَ شَعْرُهُ الْمَرْجانَ، لَهُ جَنَاحَانِ خَضْرَاوَانِ وَ قَدَمَانِ وَ لَوْنُهُ کَالثَّلْجِ الْمُوَشَّحِ بِالدُّرِّ هَکَذَا صُورَتُهُ الَّتِی رَآهُ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) بِهَا وَ ذَلِکَ أَنَّهُ رَآهُ مَرَّتَیْنِ. وَ قَالَ تَعَالَی: وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَی عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَی فَالْمَرَّهًُْ الثَّانِیَهًُْ طَلَبَهُ مِنْهُ أَنْ یَرَاهُ بِبَقِیعِ الْغَرْقَدِ وَ إِذَا بِوَاحِدٍ مِنْ أَجْنِحَتِهِ سَدٌّ مِنَ السَّمَاءِ إِلَی الْأَرْضِ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روزی به جبرئیل گفت: «دوست دارم تو را به همان شکلی ببینم که در آسمان هستی». جبرئیل به او گفت: «تو قدرت این کار را نداری». پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «باید این کار را بکنم و جبرئیل را به خاتم نبوّت قسم داد». آنگاه جبرئیل گفت: «کجا می‌خواهی این کار انجام شود»؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گفت: «در ابطح». جبرئیل گفت: «برای من امکان ندارد». گفت: «در منی». گفت: «نمی‌توانم»، گفت: «در عرفات». گفت: «من نمی‌توانم ولی با هم به آنجا برویم». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به عرفات رفت. ناگهان دید که جبرئیل در عرفات است و سروصدایش می‌آید. و سینه‌ی او تمام مشرق و مغرب را پر کرده است. سرش در آسمان بود و پاهایش در زمین هفتم. پیامبر (صلی الله علیه و آله) غش کرد و بر زمین افتاد. آنگاه جبرئیل به شکل اوّلش برگشت و او را در آغوش گرفت و گفت: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! نترس، من برادر تو هستم، جبرئیل». محمّد (صلی الله علیه و آله) گفت: «ای برادر! فکر نمی‌کردم که خداوند در آسمان موجودی خلق کرده باشد که شبیه تو باشد». جبرئیل گفت: «کاش اسرافیل را می‌دیدی، سرش در زیر عرش قرار دارد و پاهایش زیر سرحدات زمین هفتم و لوح محفوظ بین دو ابرویش قرار دارد و هرگاه اسم خدا برده شود، به شکل گنجشک در می‌آید». سؤال شد: «جبرئیل چه شکلی دارد»؟ فرمود: «او دارای پیشانی درخشان و مویی است نه کوتاه و نه بلند، گویی که مروارید است. دارای دو بال سبز رنگ و دو پا می‌باشد. رنگش مانند برفی است که با مروارید تزیین شده باشد. وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) او را دید، صورتش این‌گونه بود. و آن همان است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) او را دو بار دید که خداوند تعالی فرمود: و لقَدْ رَآهُ نَزْلةً أُخْرَی * عِندَ سِدْرَةِ المُنْتَهَی بار دوّم از او خواست که او را در منطقه «غرقد» ببیند که ناگهان با یکی از بال‌هایش راه آسمان و زمین را مسدود کرد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۲۶۶
البرهان
۱۰
(نجم/ ۱۳)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- إِنَّ إِسْرَافِیلَ سَأَلَ اللَّهَ أَنْ یُعْطِیَهُ قُوَّهًَْ سَبْعِ سَمَوَاتٍ فَأَعْطَاهُ اللَّهُ قُوَّهًَْ سَبْعِ أَرَضِینَ فَأَعْطَاهُ اللَّهُ قُوَّهًَْ الْجِبَالِ وَ قُوَّهًَْ الرِّیَاحِ فَأَعْطَاهُ قُوَّهًَْ الثَّقَلَیْنِ فَأَعْطَاهُ قُوَّهًَْ السِّبَاعِ فَأَعْطَاهُ مِنْ لَدُنْ رَأْسِهِإِلَی قَدَمَیْهِ بِشُعُورٍ وَ أَفْوَاهٍ وَ أَلْسِنَهٍ مُغَطَّاهًٍْ بِأَجْنِحَهًٍْ یُسَبِّحُ اللَّهَ بِکُلِّ لِسَانٍ بِأَلْفِ أَلْفٍ لُغَهًٍْ فَیَصِیرُ مِنْ کُلِّ نَفَسٍ مَلَکٌ یُسَبِّحُونَ اللَّهَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ وَ هُمُ الْمُقَرَّبُونَ وَ حَمَلَهًُْ الْعَرْشِ وَ کِرَامٌ کاتِبِینَ هُمْ عَلَی صِفَهًِْ إِسْرَافِیلَ وَ یَنْظُرُ إِسْرَافِیلُ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَهًٍْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ إِلَی جَهَنَّمَ فَیَذُوبُ إِسْرَافِیلُ وَ یَصِیرَ کَوَتَرِ الْقَوْسِ وَ یَبْکِی، لَوِ انْسَکَبَ دَمْعُهُ مِنَ السَّمَاءِ لَیَطْبِقُ مَا بَیْنَ السَّمَاءِ إِلَی الْأَرْضِ حَتَّی یَغْلِبَ عَلَی الدُّنْیَا. وَ لَوْ صُبَّتْ جَمِیعُ الْبُحُورِ وَ الْأَنْهَارِ عَلَی رَأْسِإِسْرَافِیلَ مَا وَقَعَتْ قَطْرَهًٌْ عَلَی الْأَرْضِ وَ لَولَا أَنَّ اللَّهَ مَنَعَ بُکَائَهُ وَ دُمُوعَهُ لَامْتَلَأَتِ الْأَرْضُ بِدُمُوعِهِ فَصَارَ طُوفَانَ نُوحٍ (علیه السلام). وَ مِنْ عَظَمَهًِْ إِسْرَافِیلَأَنَّ جَبْرَائِیلَ طَارَ ثَلَاثَمِائَهًِْ عَامٍ مَا بَیْنَ شَفَهًِْ إِسْرَافِیلَ وَ أَنْفِهِ فَلَمْ یَبْلُغْ إِلَی آخِرِهِ. وَ أَمَّا مِیکَائِیلُ خَلَقَهُ اللَّهُ بَعْدَ إِسْرَافِیلَ بِخَمْسِمِائَهًِْ عَامٍ مِنْ رَأْسِهِإِلَی قَدَمِهِ شُعُورٌ مِنَ الزَّعْفَرَانِ وَ أَجْنِحَتُهُ مِنْ زَبَرْجَدٍ اخْضَرَّ عَلَی کُلِّ شَعْرَهًٍْ أَلْفُ أَلْفِ وَجْهٍ فِی کُلِّ وَجْهٍ أَلْفُ أَلْفِ فَمٍ وَ فِی کُلِّ فَمٍ أَلْفُ أَلْفِ لِسَانٍوَ عَلَی کُلِّ لِسَانٍ أَلْفُ أَلْفِ عَیْنٍ تَبْکِی رَحْمَهًًْ عَلَی الْمُذْنِبِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ بِکُلِّ عَیْنٍ وَ بِکُلِّ لِسَانٍ یَسْتَغْفِرُونَ فَیَقْطُرُ مِنْ کُلِّ عَیْنٍ سَبْعُونَ أَلْفَ أَلْفِ قَطْرَهًٍْ فَیَصِیرُ مَلَکاً عَلَی صُورَهًِْ مِیکَائِیلَ وَ أَسْمَائُهُمْ الْکَرُوبِیُّونَ وَ هُمْ أَعْوَانٌ لِمِیکَائِیلَ مُوَکَّلُونَ عَلَی الْقَطْرِ وَ النَّبَاتِ وَ الْأَوْرَاقِ وَ الثِّمَارِ فَمَا مِنْ قَطْرَهًٍْ فِی الْبِحَارِ وَ لَا ثَمَرَهًٍْ عَلَی الْأَشْجَارِإِلَّا وَ عَلَیْهَا مَلَکٌ مُوَکَّلٌ. وَ أَمَّا جَبْرَائِیلُ خَلَقَهُ اللَّهُ بَعْدَ مِیکَائِیلَ بِخَمْسَمِائَهًِْ عَامٍ وَ لَهُ أَلْفُ أَلْفٍ وَ سِتُّمِائَهًِْ جَنَاحٍ مِنْ رَأْسِهِإِلَی قَدَمِهِ شُعُورٌ مِنْ زَعْفَرَانٍ وَ الشَّمْسُ بَیْنَ عَیْنَیْهِ وَ کُلُّ شَعْرَهًٍْ قَمَرٌ وَ کَوَاکِبُ وَ کُلُّ یَوْمٍ یَدْخُلُ فِی بَحْرٍ مِنْ نُورٍ ثَلَاثَمِائَهًٍْ وَ سِتِّینَ مُرَّهًًْ فَإِذَا خَرَجَ سَقَطَ مِنْ أَجْنِحَتِهِ قَطْرَهًٌْ فَتَصِیرُ مَلَکاً عَلَی صُورَهًِْ جَبْرَائِیلَ یُسَبِّحُونَ اللَّهَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ وَ هُمْ الرُّوحَانِیُّونَ وَ أَمَّا صُورَهًُْ مَلَکِ الْمَوْتِ مِثْلُ صُورَهًِْ إِسْرَافِیلَ بِالْوَجْهِ وَ الْأَلْسَنِهًِْ وَ الْأَجْنِحَهًِْ.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- اسرافیل از خدا خواست که به او قدرت هفت آسمان را ببخشد. امّا خداوند قدرت و قوّت هفت زمین را به او داد. در نتیجه قدرت کوه‌ها و بادها و قدرت درندگان در اختیار او بود. از فرق سرش تا پاهایش پر از مو و دهان و زبان بود که پوشیده از پر بودند. با هریک از آن زبان‌ها، به یک میلیون زبان گوناگون خدا را تسبیح می‌گوید: از هر نفسی فرشته‌ای به وجود می‌آید که خداوند را تا روز قیامت تسبیح می‌گوید. آن‌ها مقرّبان درگاه هستند و عرش را حمل می‌کنند و نویسندگان اعمال هستند و همه مانند اسرافیل می‌باشند. اسرافیل در هر روز و در هر شب، سه‌بار به جهنّم نگاه می‌کند و ذوب می‌شود و به شکل وتر کمان درمی‌آید و می‌گرید. اگر اشکش از آسمان جاری شود، ما بین آسمان و زمین را می‌پوشاند و تمام دنیا را فرا می‌گیرد. اگر تمامی دریاها و نهرها بر سر اسرافیل ریخته شود، قطره‌ای از آن بر روی زمین نمی‌افتد. اگر خداوند جلوی گریه‌ها و اشک‌هایش را نگرفته بود، حتماً زمین از اشک‌هایش پر می‌شد و به طوفان نوح (علیه السلام) تبدیل می‌شد. از عظمت و بزرگی اسرافیل همان بس که اگر جبرئیل سیصدسال بین لب و بینی او پرواز کند، به آخر آن نمی‌رسد. و امّا میکائیل را خداوند پانصدسال پس از اسرافیل آفریده است. از فرق سرش تا نوک پایش پوشیده از موهایی از زعفران است، و بال‌های او از زبرجد سبزرنگ. بر روی هر تار مو یک‌میلیون چهره وجود دارد و در روی هر چهره یک‌میلیون دهان و در داخل هر دهانی یک‌میلیون زبان و بر هر زبانی یک میلیون چشم که برای آمرزش مؤمنان گناهکار اشک می‌ریزند. با هر چشم و زبانی طلب بخشش می‌کنند. از هر چشمی هفتاد میلیون قطره اشک می‌ریزد که هر قطره از آن تبدیل به فرشته‌ای می‌شوند به شکل میکائیل که «کروبیان» نام دارند و آنان یاران میکائیل هستند و بر باران و گیاه و برگ‌ها و میوه‌ها گمارده شده‌اند و نظارت دارند. هیچ قطره آبی در دریا و هیچ میوه‌ای بر درخت وجود ندارد مگر اینکه فرشته‌ای بر آن گمارده شده است. و امّا جبرئیل؛ خداوند او را پانصدسال پس از میکائیل آفرید و دارای یک‌میلیون‌وششصد بال است. از فرق سرش تا نوک پایش موهایی از زعفران روییده است. خورشید در میان دو چشم او قرار دارد و هر تار مویی، یک ماه و چند ستاره است. و هر روز، سیصدوشصت‌بار در دریایی از نور وارد می‌شود، و وقتی از آن خارج می‌شود، از بالش قطره‌ای می‌چکد و به فرشته‌ای تبدیل می‌شود که به شکل جبرئیل است. این فرشتگان تا روز قیامت به تسبیح خداوند مشغول هستند و آن‌ها روحانیون هستند. و امّا عزرائیل، فرشته مرگ، از نظر شکل صورت و زبان‌ها و بال‌ها همانند اسرافیل می‌باشد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۲۶۶
البرهان
۱۱
(نجم/ ۱۳)

الائمّهًْ (علیهم السلام)- إِنَّ حَمْزَهًَْ سَأَلَ النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله): أَرِنِی جَبْرَائِیلَ؟ فَقَالَ: اسْکُتْ. فَأَلَحَّ عَلَیْهِ. وَ إِذَا بِجَبْرَائِیلَ قَدْ نَزَلَ إِلَی النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) فِی تِلْکَ السَّاعَهًِْ. فَقَالَ: اللَّهُمَّ اکْشِفْ عَنْ بَصَرِ حَمْزَهًَْ. فَقَالَ: انْظُرْ. فَنَظَرَ وَ إِذَا قَدَمَاهُ کَالزَّبَرْجَدِ فَخَرَّ حَمْزَهًُْ مَغْشِیّاً عَلَیْهِ. فَعَرَجَ جَبْرَائِیلُ بَعْدَ أَنْ بَلَّغَ. فَقَالَ: یَا حَمْزَهًُْ وَ مَا رَایْتَ؟ فَقَالَ: هَیْهَاتَ یَا سَیِّدِی أَنْأَتَعَاهَدَ هَذَا الْفِعْلَ.

ائمه (علیهم السلام)- حمزه (رحمة الله علیه) از پیامبر (صلی الله علیه و آله) درخواست کرد: جبرئیل را به من نشان بده؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) گفت: «ساکت باش». حمزه (رحمة الله علیه) اصرار کرد. در همان ساعت جبرئیل بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) نازل شد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گفت: «بار خدایا به چشمان حمزه (رحمة الله علیه) بصیرت بده». و گفت: «نگاه کن». نگاه کرد و دید که پاهایش مانند زبرجد است. غش کرد و بر زمین افتاد. و جبرئیل پس از آنکه وحی را ابلاغ کرد، عروج کرد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای حمزه (رحمة الله علیه) چه دیدی»؟ حمزه (رحمة الله علیه) گفت: «ای سرورم! دیگر هرگز چنین خواهشی را تکرار نمی‌کنم».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۲۶۸
البرهان
۱۲
(نجم/ ۱۳)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- إِنَّ جَبْرَائِیلَ نَزَلَ عَلَی مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) تُرِیدُ أَنْ أُرِیَکَ بَعْضَ حَظِّکَ وَ مَنْزِلَتِکَ مِنَ الْجَنَّهًِْ؟ فَقَالَ: بَلَی. یَعْنِی نَعَمْ. فَکَشَفَ لَهُ عَنْ جَنَاحٍ بَیْنَ أَجْنِحَتِهِ وَ إِذَا هُوَ اخْضَرَّ عَلَیْهِ نَهَرٌ عَلَیْهِ أَلْفُ قَصْرٍ مِنْ ذَهَبٍ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- جبرئیل بر محمّد (صلی الله علیه و آله) نازل شد و گفت: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! آیا می‌خواهی جایگاه تو را در بهشت و بعضی از چیزهایی را که از آن بهره‌مند خواهی شد به تو نشان بدهم»؟ گفت: «آری. آنگاه در میان بال‌های خود، بالی را به او نشان داد که سبزرنگ بود و نهری در آن جریان داشت و هزار کاخ طلا بر روی آن بود».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۲۶۸
البرهان
۱۳
(نجم/ ۱۳)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- قَالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله): رَأَیْتُ جَبْرَائِیلَ عِنْدَ سِدْرَهًِْ الْمُنْتَهَی لَهُ سِتُّمِائَهًِْ جَنَاحٍ یَتَنَاثَرُ مِنْ رِیشِهِ أَکابِرُ الدُّرِّ وَ الْیَاقُوتِ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- از پیامبر (صلی الله علیه و آله) درباره‌ی آیه: و لقَدْ رَآهُ نَزْلةً أُخْرَی سؤال شد؛ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «جبرئیل را نزدیک سدرهًْ المنتهی دیدم، ششصد بال داشت. از پرهایش، بزرگ‌ترین مرواریدها و یاقوت‌ها پراکنده می‌شد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۲۷۰
البرهان
۱۴
(نجم/ ۱۳)

الرّضا (علیه السلام)- عَنْ صَفْوَانَ‌بْنِ‌یَحْیَی قَالَ: ... قَالَ أَبُو قُرَّهًَْ فَإِنَّهُ یَقُولُ وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْری فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ (علیه السلام) إِنَّ بَعْدَ هَذِهِ الْآیَهًِْ مَا یَدُلُّ عَلَی مَا رَأَی حَیْثُ قَالَ ما کَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأی یَقُولُ مَا کَذَبَ فُؤَادُ مُحَمَّدٍ مَا رَأَتْ عَیْنَاهُ ثُمَ أَخْبَرَ بِمَا رَأَی فَقَالَ لَقَدْ رَأی مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْری فَآیَاتُ اللَّهِ غَیْرُ اللَّهِ.

امام رضا (علیه السلام)- ابوقرّه گفت: «او خودش می‌گوید: و لقَدْ رَآهُ نَزْلةً أُخْرَی یعنی قطعاً بار دیگری هم او را دیده است»؟ امام رضا (علیه السلام) فرمود: «پس از این آیه، آیه دیگری است که دلالت می‌کند که چه دیده است؛ آنجا که می‌گوید: قلب [پاک او] در آنچه دید هرگز دروغ نگفت. (نجم/۱۱) و سپس به ما خبر می‌دهد که چه چیزی را دیده است و می‌گوید: او پاره‌ای از آیات و نشانه‌های بزرگ پروردگارش را دید!. (نجم/۱۸) پس آیات خداوند غیر از خداوند است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۲۷۰
الکافی، ج۱، ص۹۶
۱۵
(نجم/ ۱۳)

الرّضا (علیه السلام)- عَنْ أَحْمَدَ‌بْنِ‌مُحَمَّدِ‌بْنِ‌أَبِی نَصْرٍ عَنْ عَلِیِّ‌بْنِ‌مُوسَی الرِّضَا (علیه السلام) قَالَ قَالَ یَا أَحْمَدُ مَا الْخِلَافُ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ أَصْحَابِ هِشَامِ‌بْنِ‌الْحَکَمِ فِی التَّوْحِیدِفَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قُلْنَا نَحْنُ بِالصُّورَهًْ لِلْحَدِیثِ الَّذِی رُوِیَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) رَأَی رَبَّهُ فِی صُورَهًِْ شَابٍوَ قَالَ هِشَامُ‌بْنُ‌الْحَکَمِ بِالنَّفْیِ لِلْجِسْمِفَقَالَ یَا أَحْمَدُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لَمَّا أُسْرِیَ بِهِ إِلَی السَّمَاءِوَ بَلَغَ عِنْدَ سِدْرَهًِْ الْمُنْتَهَی خُرِقَ لَهُ فِی الْحُجُبِ مِثْلُ سَمٍّ لِإِبْرَهًٍْ‌فَرَأَی مِنْ نُورِ الْعَظَمَهًِْ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ یَرَیوَ أَرَدْتُمْ أَنْتُمُ التَّشْبِیهَ دَعْ هَذَا یَا أَحْمَدُ لَا یَنْفَتِحُ عَلَیْکَ هَذَا أَمْرٌ عَظِیم.

امام رضا (علیه السلام)- احمد بزنطی گوید: امام رضا (علیه السلام) به من فرمود: «ای احمد! اختلاف بین شما و بین اصحاب هشام‌بن‌حکم در توحید چیست»؟ گفتم: «جانم به فدایت! ما قائل به صورتیم به خاطر حدیثی که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت شده است، مبنی بر اینکه پروردگارش را به صورت یک جوان دید؛ ولی هشام‌بن‌حکم، قائل به نفی جسم از خدا است». حضرت فرمود: «ای احمد! زمانی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به معراج رفت و به سدرهًْ المنتهی رسید، حجاب‌ها به اندازه سوراخ سوزنی برای او شکافته شد و او پس از نور عظمت الهی، آن چه را که خداوند می‌خواست ببیند، دید ولی شما از آن تشبیه برداشت کردید. ای احمد! این موضوع را رها کن که باعث نشود باب عظیمی [از کفر] بر تو گشوده شود».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۲۷۰
القمی ج۱، ص۲۰/ نورالثقلین
بیشتر