آیه ۶۹ - سوره ص

آیه ما كانَ لِيَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلى إِذْ يَخْتَصِمُونَ [69]

من از ملأ اعلى [و فرشتگانِ عالَم بالا] به‌ هنگامى‌كه [درباره‌ی آفرينش آدم] گفتگو مى‌كردند خبر ندارم.

۱
(ص/ ۶۹)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنِ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) قَالَ: قَالَ لِی رَبِّی أَ تَدْرِی فِیمَ یَخْتَصِمُ الْمَلَأُ الْأَعْلَی فَقُلْتُ لَا قَالَ اخْتَصَمُوا فِی الْکَفَّارَاتِ وَ الدَّرَجَاتِ فَأَمَّا الْکَفَّارَاتُ فَإِسْبَاغُ الْوُضُوءِ فِی السَّبَرَاتِ وَ نَقْلُ الْأَقْدَامِ إِلَی الْجَمَاعَاتِ وَ انْتِظَارُ الصَّلَاهًِْ بَعْدَ الصَّلَاهًِْ وَ أَمَّا الدَّرَجَاتُ فَإِفْشَاءُ السَّلَامِ وَ إِطْعَامُ الطَّعَامِ وَ الصَّلَاهًُْ بِاللَّیْلِ وَ النَّاسُ نِیَامٌ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- خدایم به من فرمود: «آیا می‌دانی ملاء اعلی در چه موردی با هم مخاصمه می‌کنند»؟ گفتم: «نه»! فرمود: «در مورد کفّارات و درجات بحث می‌کنند، کفّارات عبارتند از: در هوای سرد وضوگرفتن، آشکارا سلام‌کردن و غذادادن به دیگران و شب هنگام وقتی مردم خوابند، نماز شب خواندن».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۱۴۴
بحارالأنوار، ج۱۸، ص۳۷۵/ نورالثقلین
۲
(ص/ ۶۹)

الباقر (علیه السلام)- عَنْ إِسْمَاعِیلَ الْجُعْفِیِ قَالَ: کُنْتُ فِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ قَاعِداً وَ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام) فِی نَاحِیَهًٍْ فَرَفَعَ رَأْسَهُ فَنَظَرَ إِلَی السَّمَاءِ مَرَّهًًْ وَ إِلَی الْکَعْبَهًِْ مَرَّهًًْ ثُمَّ قَالَ: سُبْحانَ الَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی وَ کَرَّرَ ذَلِکَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَیَّ فَقَالَ: أَیَّ شَیْءٍ یَقُولُونَ أَهْلُ الْعِرَاقِ فِی هَذِهِ الْآیَهًِْ یَا عِرَاقِیُّ؟ قُلْتُ: یَقُولُونَ: أَسْرَی بِهِ مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْبَیْتِ الْمُقَدَّسِ. فَقَالَ: لَا لَیْسَ کَمَا یَقُولُونَ، وَ لَکِنَّهُ أَسْرَی بِهِ مِنْ هَذِهِ إِلَی هَذِهِ وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَی السَّمَاءِ وَ قَالَ: مَا بَیْنَهُمَا حَرَمٌ، قَالَ فَلَمَّا انْتَهَی بِهِ إِلَی سِدْرَهًِْ الْمُنْتَهَی تَخَلَّفَ عَنْهُ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): یَا جَبْرَئِیلُ فِی هَذَا الْمَوْضِعِ تَخْذُلُنِی فَقَالَ تَقَدَّمْ أَمَامَکَ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ بَلَغْتَ مَبْلَغاً لَمْ یَبْلُغْهُ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ قَبْلَکَ فَرَأَیْتُ مِنْ نُورِ رَبِّی وَ حَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ السَّبَخَهًُْ {التَّسْبِیحَهًُْ}، قُلْتُ: وَ مَا السَّبَخَهًُْ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَأَوْمَی بِوَجْهِهِ إِلَی الْأَرْضِ وَ أَوْمَی بِیَدِهِ إِلَی السَّمَاءِ وَ هُوَ یَقُولُ: جَلَالُ رَبِّی ثَلَاثَ مَرَّاتٍ، قَالَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله)! قُلْتُ: لَبَّیْکَ یَا رَبِّ. قَالَ: فِیمَ اخْتَصَمَ الْمَلَأُ الْأَعْلَی؟ قَالَ: قُلْتُ: سُبْحَانَکَ لَا عِلْمَ لِی إِلَّا مَا عَلَّمْتَنِی. قَالَ فَوَضَعَ یَدَهُ أَیْ یَدَ الْقُدْرَهًِْ بَیْنَ ثَدْیَیَّ فَوَجَدْتُ بَرْدَهَا بَیْنَ کَتِفِی قَالَ: فَلَمْ یَسْأَلْنِی عَمَّا مَضَی وَ لَا عَمَّا بَقِیَ إِلَّا عَلِمْتُهُ قَالَ: یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) فِیمَ اخْتَصَمَ الْمَلَأُ الْأَعْلَی قَالَ قُلْتُ: یَا رَبِّ فِی الدَّرَجَاتِ وَ الْکَفَّارَاتِ وَ الْحَسَنَاتِ فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) قَدِ انْقَضَتْ نُبُوَّتُکَ وَ انْقَطَعَ أَکْلُکَ فَمَنْ وَصِیُّکَ فَقُلْتُ: یَا رَبِّ قَدْ بَلَوْتُ خَلْقَکَ فَلَمْ أَرَ مِنْ خَلْقِکَ أَحَداً أَطْوَعَ لِی مِنْ عَلِیٍّ (علیه السلام). فَقَالَ: وَ لِی یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله). فَقُلْتُ: یَا رَبِّ إِنِّی قَدْ بَلَوْتُ خَلْقَکَ فَلَمْ أَرَ فِی خَلْقِکَ أَحَداً أَشَدَّ حُبّاً لِی مِنْ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) قَالَ: وَ لِی یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) فَبَشِّرْهُ بِأَنَّهُ رَایَهًُْ الْهُدَی وَ إِمَامُ أَوْلِیَائِی وَ نُورٌ لِمَنْ أَطَاعَنِی وَ الْکَلِمَهًُْ الَّتِی أَلْزَمْتُهَا الْمُتَّقِینَ، مَنْ أَحَبَّهُ فَقَدْ أَحَبَّنِی وَ مَنْ أَبْغَضَهُ فَقَدْ أَبْغَضَنِی، مَعَ مَا أَنِّی أَخُصُّهُ بِمَا لَمْ أُخُصَّ بِهِ أَحَداً، فَقُلْتُ: یَا رَبِّ أَخِی وَ صَاحِبِی وَ وَزِیرِی وَ وَارِثِی. فَقَالَ: إِنَّهُ أَمْرٌ قَدْ سَبَقَ أَنَّهُ مُبْتَلًی وَ مُبْتَلًی بِهِ مَعَ مَا أَنِّی قَدْ نَحَلْتُهُ وَ نَحَلْتُهُ وَ نَحَلْتُهُ وَ نَحَلْتُهُ أَرْبَعَهًُْ أَشْیَاءَ عَقَدَهَا بِیَدِهِ وَ لَا یُفْصِحُ بِهَا عَقْدَهَا.

امام باقر (علیه السلام)- اسماعیل جعفی گوید: در مسجدالحرام نشسته بودم و امام باقر (علیه السلام) نیز در گوشهای نشسته بود، ایشان سر بلند کرد و نگاهی به آسمان و نگاهی به کعبه کرد و فرمود: پاک و منزّه است خدایی که بنده‌اش را در یک شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصی که گرداگردش را پربرکت ساخته‌ایم برد. (اسراء/۱) و این آیه را سه‌بار تکرار کرد، سپس رو سوی من کرد و فرمود: «ای عراقی! عراقیان درباره‌ی این آیه چه می‌گویند»؟ عرض کردم: «می‌گویند ایشان را شبانگاهی از مسجدالحرام به‌سوی بیت المقدّس سیر داد». حضرت (علیه السلام) فرمود: «چنین که می‌گویند نیست! بلکه ایشان را شبانگاه از اینجا به اینجا سیر داد». و با دست خود به آسمان اشاره کرد، سپس فرمود: «بین این دو جا حرم است. چون ایشان به سدرهًْ المنتهی رسید، جبرئیل از همراهیاش بازماند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: ای جبرئیل! آیا در چنین جایی مرا تنها میگذاری؟ جبرئیل عرض کرد: تو پیش رو که به خدا سوگند! به‌جایی رسیدهای که هیچ‌کس از آفریدگان خدا، پیش از تو به آن نرسیده است. اینجا بود که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: نور پروردگارم را دیدم و سبحه بین من و او فاصله انداخته بود». عرض کردم: «فدایت شوم! سُبحه چیست»؟ حضرت با چهره‌ی خود اشاره به زمین و با دست خود اشاره به آسمان کرد و سه‌بار فرمود: «بزرگی پروردگارم! بزرگی پروردگارم»! سپس امام (علیه السلام) فرمود: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: خطاب آمد؛ ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! عرض کردم: «پروردگارا! گوش به فرمانم». فرمود: «آسمانیان بر سر چه‌چیز مشاجره میکنند»؟ عرض کردم: «خداوندا! پاک و منزّهی، من دانشی جز آنچه تو به من آموختهای ندارم». پس خداوند متعال دستش یعنی دست قدرت را میان سینههایم گذاشت و من خنکی آن را میان شانههایم احساس کردم. از آن پس هرآنچه درباره‌ی گذشته و آینده از من پرسید، پاسخش را میدانستم. فرمود: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! آسمانیان بر سر چه‌چیز مشاجره میکنند»؟ عرض کردم: «پروردگارا! بر سر درجات و کفّارات و حسنات». فرمود: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! پیامبری‌ات به پایان رسید و هنگام مرگت فرا رسید، جانشینت کیست»؟ عرض کردم: «پروردگارا! همه‌ی آفریدگانت را آزمودم، در میان آن‌ها هیچ‌کس را ندیدم که بیش از علی (علیه السلام) فرمان‌پذیر من باشد». فرمود: «و نیز فرمان‌پذیر من ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! پس او را نوید ده که او بیرق هدایت و امام دوستداران من است و نوری است از برای آنان که از من فرمان میبرند و کلمهای است که پرهیزکاران را به آن ملزم کردهام. هرکه او را دوست بدارد، مرا دوست داشته است و هرکه او را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است. همچنین من ویژگی‌هایی را به او اختصاص دادهام که به هیچ‌کس دیگر ندادهام». عرض کردم: «پروردگارا! او برادر و همدم و وزیر و وارث من است». فرمود: «این امری است که از پیش رقم خورده است. او آزموده شده و مردم به‌وسیله‌ی او آزموده میشوند و همچنین من به او عطا کرده‌ام و عطا کردهام و عطا کردهام. من چهار چیز به او عطا کردهام که گره‌ی آن‌ها به‌دست اوست و او هرگز آن‌ها را فاش نمیکند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۱۴۴
القمی، ج۲، ص۲۴۳/ نورالثقلین/ البرهان
بیشتر