آیه ۴۳ - سوره حجر

آیه وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعينَ [43]

و دوزخ، ميعادگاه همه‌ی آن‌هاست!

۱
(حجر/ ۴۳)

الباقر (علیه السلام)- وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ فَوُقُوفُهُمْ عَلَی الصِّرَاطِ.

امام باقر (علیه السلام)- وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ فرمود: «آن‌ها بر روی پل صراط [از این حقیقت که دوزخ میعادگاهشان است] آگاهی خواهند یافت».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۵۱۰
بحارالأنوار، ج۸، ص۶۶/ القمی، ج۱، ص۳۷۶/ نورالثقلین
۲
(حجر/ ۴۳)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- الدروع الواقیهًْ مِنْ کِتَابِ زُهْدِ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) عَنْ أَبِی‌جَعْفَرٍ أَحْمَدَ الْقُمِّی أَنَّهُ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ عَلَی النبی (صلی الله علیه و آله) وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ بَکَی النبی (صلی الله علیه و آله) بُکَاءً شَدِیداً وَ بَکَتْ صَحَابَتُهُ لِبُکَائِهِ وَ لَمْ یَدْرُوا مَا نَزَلَ بِهِ جبرئیل (علیه السلام) وَ لَمْ یَسْتَطِعْ أَحَدٌ مِنْ صَحَابَتِهِ أَنْ یُکَلِّمَهُ وَ کَانَ النبی (صلی الله علیه و آله) إِذَا رَأَی فَاطِمَهًَْ (سلام الله علیها) فَرِحَ بِهَا فَانْطَلَقَ بَعْضُ أَصْحَابِهِ إِلَی بَابِ بَیْتِهَا فَوَجَدَ بَیْنَ یَدَیْهَا شَعِیراً وَ هِیَ تَطْحَنُ فِیهِ وَ تَقُولُ وَ ما عِنْدَ اللهِ خَیْرٌ وَ أَبْقی فَسَلَّمَ عَلَیْهَا وَ أَخْبَرَهَا بِخَبَرِ النبی (صلی الله علیه و آله) وَ بُکَائِهِ فَنَهَضَتْ وَ الْتَفَّتْ بِشَمْلَهًٍْ لَهَا خَلَقَهًٍْ قَدْ خِیطَتْ فِی اثْنَیْ عَشَرَ مَکَاناً بِسَعَفِ النَّخْلِ فَلَمَّا خَرَجَتْ نَظَرَ سَلْمَانُ الْفَارِسِیُّ (رحمة الله علیه) إِلَی الشَّمْلَهًِْ وَ بَکَی وَ قَالَ وَا حُزْنَاهُ إِنَّ بَنَاتِ قَیْصَرَ وَ کِسْرَی لَفِی السُّنْدُسِ وَ الْحَرِیرِ وَ ابْنَهًُْ مُحَمَّد (صلی الله علیه و آله) عَلَیْهَا شَمْلَهًُْ صُوفٍ خَلَقَهًٌْ قَدْ خِیطَتْ فِی اثْنَیْ عَشَرَ مَکَاناً فَلَمَّا دَخَلَتْ فَاطِمَهًُْ (سلام الله علیها) عَلَی النبی (صلی الله علیه و آله) قَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِنَّ سَلْمَانَ (رحمة الله علیه) تَعجبَ مِنْ لِبَاسِی فَوَ الَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ مَا لِی وَ لِعَلِیٍّ مُنْذُ خَمْسِ سِنِینَ إِلَّا مَسَکُ کَبْشٍ نَعْلِفُ عَلَیْهَا بِالنَّهَارِ بَعِیرَنَا فَإِذَا کَانَ اللَّیْلُ افْتَرَشْنَاهُ وَ إِنَّ مِرْفَقَتَنَا لَمِنْ آدم (علیه السلام) حَشْوُهَا لِیفٌ فَقَالَ النبی (صلی الله علیه و آله) یَا سَلْمَانُ (رحمة الله علیه) إِنَّ ابْنَتِی لَفِی الْخَیْلِ السَّوَابِقِ ثُمَّ قَالَتْ یَا أَبَتِ فَدَیْتُکَ مَا الَّذِی أَبْکَاکَ فَذَکَرَ لَهَا مَا نَزَلَ بِهِ جبرئیل (علیه السلام) مِنَ الْآیَتَیْنِ الْمُتَقَدِّمَتَیْنِ قَالَ فَسَقَطَتْ فَاطِمَهًُْ (سلام الله علیها) عَلَی وَجْهِهَا وَ هِیَ تَقُولُ الْوَیْلُ ثُمَّ الْوَیْلُ لِمَنْ دَخَلَ النَّارَ فَسَمِعَ سَلْمَانُ (رحمة الله علیه) فَقَالَ یَا لَیْتَنِی کُنْتُ کَبْشاً لِأَهْلِی فَأَکَلُوا لَحْمِی وَ مَزَّقُوا جِلْدِی وَ لَمْ أَسْمَعْ بِذِکْرِ النَّارِ وَ قَالَ أَبُوذَرٍّ (رحمة الله علیه) یَا لَیْتَ أُمِّی کَانَتْ عَاقِراً وَ لَمْ تَلِدْنِی وَ لَمْ أَسْمَعْ بِذِکْرِ النَّارِ وَ قَالَ مِقْدَادٌ (رحمة الله علیه) یَا لَیْتَنِی کُنْتُ طَائِراً فِی الْقِفَارِ وَ لَمْ یَکُنْ عَلَیَّ حِسَابٌ وَ لَا عِقَابٌ وَ لَمْ أَسْمَعْ بِذِکْرِ النَّارِ وَ قَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) یَا لَیْتَ السِّبَاعَ مَزَّقَتْ لَحْمِی وَ لَیْتَ أُمِّی لَمْ تَلِدْنِی وَ لَمْ أَسْمَعْ بِذِکْرِ النَّارِ ثُمَّ وَضَعَ عَلِیٌّ (علیه السلام) یَدَهُ عَلَی رَأْسِهِ وَ جَعَلَ یَبْکِی وَ یَقُولُ وَا بُعْدَ سَفَرَاهُ وَا قِلَّهًَْ زَادَاهُ فِی سَفَرِ الْقِیَامَهًِْ یَذْهَبُونَ فِی النَّارِ وَ یُتَخَطَّفُونَ مَرْضَی لَا یُعَادُ سَقِیمُهُمْ وَ جَرْحَی لَا یُدَاوَی جَرِیحُهُمْ وَ أَسْرَی لَا یُفَکُّ أَسْرُهُمْ مِنَ النَّارِ یَأْکُلُونَ وَ مِنْهَا یَشْرَبُونَ وَ بَیْنَ أَطْبَاقِهَا یَتَقَلَّبُونَ وَ بَعْدَ لُبْسِ الْقُطْنِ مُقَطَّعَاتِ النَّارِ یَلْبَسُونَ وَ بَعْدَ مُعَانَقَهًِْ الْأَزْوَاجِ مَعَ الشَّیَاطِینِ مُقَرَّنُونَ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- هنگامی‌که آیات، هفت در دارد؛ و برای هر دری، بخشی از آن‌ها تعیین و تقسیم شده‌اند. (حجر/۴۴) نازل گردید، پیامبر (صلی الله علیه و آله) سخت گریست و اصحاب نیز با گریستن ایشان به گریه افتادند درحالی‌که نمی‌دانستند جبرئیل چه آیه‌ای را بر حضرت نازل کرده و کسی نیز نمی‌توانست با آن حضرت سخن بگوید [و علّت گریه‌ی ایشان را جویا شود] و عادت پیامبر (صلی الله علیه و آله) این‌بود که چون فاطمه (سلام الله علیها) را می‌دید از دیدن او خوشحال می‌شد؛ این بود که یکی از اصحاب به در خانه‌ی فاطمه (سلام الله علیها) رفت و او را دید که مشغول آسیاب‌کردن جو است و در آن‌حال می‌گوید: و آنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است. (قصص/۶۰) او به فاطمه (سلام الله علیها) سلام کرد و خبر گریستن پیامبر (صلی الله علیه و آله) را به ایشان داد. فاطمه (سلام الله علیها) برخاست و با چادر کهنه‌ای که داشت و دوازده جای آن با لیف‌خرما وصله شده بود، خود را پوشاند. چون از خانه بیرون آمد سلمان فارسی (رحمة الله علیه) به چادر نگاهی کرده و گریست و گفت: «وای از اندوه و غم! دختران قیصر و کسری، دیبا و حریر بر تن دارند و دختر محمّد (صلی الله علیه و آله) چادری پشمینه‌ی کهنه دارد که دوازده جای آن وصله شده است»! چون فاطمه (سلام الله علیها) بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) وارد شد عرض کرد: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! سلمان (رحمة الله علیه) از پوشش من در شگفت شد؛ قسم به آنکه تو را به حقّ مبعوث کرد، پنج سال است که من و علی (علیه السلام) جز یک پوست گوسفند نداریم که روزها شترمان بر روی آن علف می‌خورد و چون شب شود آن را به‌عنوان فرش می‌گسترانیم؛ و بالش ما از پوستی است که درون آن از لیف خرما پُر شده است». پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای سلمان (رحمة الله علیه)! دختر من [در ترک دنیا و توجّه به خدا] جزو پیشتازان است». سپس فاطمه (سلام الله علیها) عرض کرد: «پدرجان! جانم به فدایت! چه چیزی شما را وادار به گریه کرده است»؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) آن دو آیه‌ای که جبرئیل نازل کرده بود را برایش بیان فرمود. فاطمه (سلام الله علیها) [با شنیدن آن‌ها] با صورت به زمین افتاد درحالی‌که می‌گفت: «وای! وای بر کسی که داخل دوزخ شود»! سلمان (رحمة الله علیه) با شنیدن آن‌ها گفت: «ای‌کاش من گوسفندی برای خانواده‌ام بودم و آن‌ها گوشت مرا خورده و پوستم را پاره‌پاره می‌کردند و یاد دوزخ را نمی‌شنیدم». ابوذر (رحمة الله علیه) گفت: «ای کاش مادرم نازا بود و مرا نمی‌زایید و من یاد دوزخ را نمی‌شنیدم». عمّار (رحمة الله علیه) گفت: «ای کاش من پرنده‌ای در بیابانی بی‌آب و علف بودم و حساب و عذابی در انتظارم نبود و یاد دوزخ را نمی‌شنیدم». و علی (علیه السلام) فرمود: «ای کاش درندگان گوشت مرا پاره‌پاره می‌کردند و ای کاش مادرم مرا نزاییده بود و یاد دوزخ را نمی‌شنیدم». سپس دستش را بر سر خویش نهاده و شروع به گریه نمود و می‌فرمود: «آه از دوری سفر آخرت! آه از کمی توشه‌ی راه در سفر قیامت! دوزخیان می‌روند و در دوزخ سردرگم گشته و به‌وسیله‌ی سگان دوزخ ربوده می‌شوند؛ بیمارانی هستند که از آن‌ها عیادتی به عمل نمی‌آید و مجروحینی هستند که زخم‌های آن‌ها مداوا نمی‌شود و اسیرانی هستند که دوران اسارتشان پایان نمی‌پذیرد؛ از آتش می‌خورند و از آن می‌نوشند و در میان طبقات جهنّم رفت و آمد می‌کنند؛ درحالی‌که در دنیا [لباس‌هایی از] پنبه و کتان می‌پوشیدند [در دوزخ] لباس‌هایی بریده‌شده از آتش خواهند پوشید؛ و در دنیا همنشین همسران خویش بودند و [در دوزخ] همنشین شیاطین خواهند بود».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۵۱۲
بحارالأنوار، ج۴۳، ص۸۷/ مستدرک الوسایل، ج۳، ص۲۷۳
۳
(حجر/ ۴۳)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- یُرِیدُ إِبْلِیسَ وَ أَشْیَاعَهُ وَ مَنِ اتَّبَعَهُ مِنِ الْغَاوِینَ.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- مقصود خداوند، ابلیس و پیروانش و گمراهانی است که از او دنباله‌روی کنند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۵۱۲
بحارالأنوار، ج۶۰، ص۱۷۲
بیشتر