آیه لَقالُوا إِنَّما سُكِّرَتْ أَبْصارُنا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ [15]
باز مىگفتند: «ما چشمبندى شدهايم؛ بلكه ما قومى سحر شدهايم»!
العسکری (علیه السلام)- عَنْ أَبِیمُحَمَّدٍ الْحَسَنِ الْعَسْکَرِیِّ (علیه السلام) أَنَّهُ قَال قُلْتُ لِأَبِیعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد (علیه السلام) هَلْ کَانَ رَسُولُاللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یُنَاظِرُ الْیَهُودَ وَ الْمُشْرِکِینَ إِذَا عَاتَبُوهُ وَ یُحَاجُّهُمْ قَالَ بَلَی مِرَاراً کَثِیرَهًًْ مِنْهَا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) کَانَ قَاعِداً ذَاتَ یَوْمٍ بِمَکَّهًَْ بِفِنَاءِ الْکَعْبَهًِْ إِذَا اجْتَمَعَ جَمَاعَهًٌْ مِنْ رُؤَسَاءِ قُرَیْشٍ مِنْهُمُ الْوَلِیدُبْنُالْمُغِیرَهًِْالْمَخْزُومِیُّ وَ عَبْدُاللَّهِبْنُأَبِیأُمَیَّهًَْالْمَخْزُومِیُّ وَ کَانَ مَعَهُمْ جَمْعٌ مِمَّنْ یَلِیهِمْ کَثِیرٌ فَأَتَوْهُ بِأَجْمَعِهِمْ فَابْتَدَأَ عَبْدُاللَّهِبْنُأَبِیأُمَیَّهًَْالْمَخْزُومِیُّ فَقَالَ یَا مُحَمَّد (صلی الله علیه و آله) لَقَدِ ادَّعَیْتَ دَعْوَی عَظِیمَهًًْ وَ قُلْتَ مَقَالًا هَائِلًا زَعَمْتَ أَنَّکَ رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِینَ لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یَبْعَثَ إِلَیْنَا رَسُولًا لَبَعَثَ أَجَلَّ مَنْ فِیمَا بَیْنَنَا مَالًا وَ أَحْسَنَهُ حَالًا ... ثُمَّ قَالَ ... لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی یَکُونَ لَکَ بَیْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ تُعْطِینَا مِنْهُ وَ تُغْنِینَا بِهِ فَلَعَلَّنَا نَطْغَی فَإِنَّکَ قُلْتَ لَنَا کَلَّا إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغی* أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی ثُمَّ قَالَ أَوْ تَرْقی فِی السَّماءِ أَیْ تَصْعَدَ فِی السَّمَاءِ وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِیِّکَ أَیْ لِصُعُودِکَ حَتَّی تُنَزِّلَ عَلَیْنا کِتاباً نَقْرَؤُهُ مِنَ اللهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ إِلَی عَبْدِاللَّهِبْنِأَبِیأُمَیَّهًَْالْمَخْزُومِیِّ وَ مَنْ مَعَهُ بِأَنْ آمِنُوا بِمُحَمَّد (صلی الله علیه و آله) بْنِعَبْدِاللَّهِبْنِعَبْدِالْمُطَّلِبِ (صلی الله علیه و آله) فَإِنَّهُ رَسُولِی فَصَدِّقُوهُ فِی مَقَالِهِ فَإِنَّهُ مِنْ عِنْدِی ثُمَّ لَا أَدْرِی یَا مُحَمَّد (صلی الله علیه و آله) إِذَا فَعَلْتَ هَذَا کُلَّهُ أُؤْمِنُ بِکَ أَوْ لَا أُؤْمِنُ بِکَ بَلْ لَوْ رَفَعْتَنَا إِلَی السَّمَاءِ وَ فَتَحْتَ أَبْوَابَهَا وَ أَدْخَلْتَنَاهَا لَقُلْنَا إِنَّما سُکِّرَتْ أَبْصارُنا أَوْ سَحَرْتَنَا فَقَالَ رَسُولُاللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَا عَبْدَاللَّهِ (علیه السلام) أَ بَقِیَ شَیْءٌ مِنْ کَلَامِکَ فَقَالَ یَا مُحَمَّد (صلی الله علیه و آله) أَ وَ لَیْسَ فِیمَا أَوْرَدْتُهُ عَلَیْکَ کِفَایَهًٌْ وَ بَلَاغٌ مَا بَقِیَ شَیْءٌ فَقُلْ مَا بَدَا لَکَ وَ أَفْصِحْ عَنْ نَفْسِکَ إِنْ کَانَتْ لَکَ حُجَّهًٌْ وَ أْتِنَا بِمَا سَأَلْنَاکَ فَقَالَ رَسُولُاللَّهِ (صلی الله علیه و آله) اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّامِعُ لِکُلِّ صَوْتٍ وَ الْعَالِمُ بِکُلِّ شَیْءٍ تَعْلَمُ مَا قَالَهُ عِبَادُکَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ یَا مُحَمَّد (صلی الله علیه و آله) وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعامَ وَ یَمْشِی فِی الْأَسْواقِ إِلَی قَوْلِهِ رَجُلًا مَسْحُورا.
امام عسکری (علیه السلام)- از امام عسکری (علیه السلام) نقل شده که فرمود: از پدرم امام هادی (علیه السلام) پرسیدم: «آیا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با یهودیان و مشرکان هنگامیکه حضرت را ملامت و سرزنش میکردند بحث و گفتگو و احتجاج مینمود»؟ پدرم فرمود: «آری! این اتّفاق بسیار میافتاد ... روزی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در کنار کعبه نشسته بود که گروهی از سران قریش گردهم آمدند ... جملگی نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمدند و عبداللهبن ابیامیّهمخزومی شروع به سخن کرد و گفت: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! تو ادّعایی بس بزرگ کردهای و سخن هولناکی بر زبان جاری ساختهای! تو گمان کردهای فرستادهی پروردگار جهانیان هستی ... اگر خداوند میخواست فرستادهای بهسوی ما مبعوث کند حتماً از میان ما کسی که دارایی او بیشتر از دیگران و وضعیّتش بهتر است را معبوث میکرد ... به تو ایمان نمیآوریم مگر اینکه انباری از جواهر و طلا و نقره داشته باشی و به ما بدهی تا بینیاز و ثروتمند شویم. شاید چنانچه خود میگویی سر به طغیان و سرکشی برداریم زیرا در قرآن خود میگویی: چنین نیست (که شما میپندارید) به یقین انسان طغیان میکند، از اینکه خود را بینیاز ببیند. (علق/۷۶) یا به آسمان بالا روی حتی اگر به آسمان روی، ایمان نمیآوریم مگر آنکه نامهای بر ما فرود آوری که آن را بخوانیم! (اسراء/۹۳) که مضمونش این باشد: ای عبد اللهبنامیه مخزومی، با همراهان خود به محمد بن عبد الله بن عبد المطلب ایمان بیاورید. او پیامبر من است، گفتارش را بپذیرید که من او را فرستادهام. تازه بعد از تمام این کارها که انجام دهی، اطمینان ندارم که به تو ایمان خواهم آورد یا خیر. اگر ما را به آسمان بالا ببری و تمام دربهای آسمانها را به روی ما بگشایی و ما را وارد آنها بنمایی، ما میگوییم چشمبندی کردهای و این یک نوع سحر است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای عبدالله! آیا از سخنت چیزی باقیمانده»؟ گفت: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! آیا این سخنانی که برایت گفتم کافی و رسا نبود؟ دیگر چیزی باقی نمانده است؛ حال تو هرچه میتوانی بگو و اگر دلیل و برهانی داری بیپرده بیان کن و آنچه از تو خواستیم را برایمان بیاور»! رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عرضه داشت: «خدایا! تو شنوندهی هر صدایی و به هر چیزی دانایی؛ آنچه بندگانت میگویند را میدانی». در آنهنگام خداوند بر او نازل فرمود: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! و گفتند: «چرا این پیامبر غذا میخورد و در بازارها راه میرود؟! [نه سنّت فرشتگان را دارد و نه روش شاهان را]! چرا فرشتهای بر او نازل نشده که همراه وی مردم را انذار کند [و گواه صدق دعوی او باشد]؟! یا گنجی [از آسمان] برای او فرستاده شود، یا باغی داشته باشد که از [میوه] آن بخورد [و امرار معاش کند]؟!» و ستمگران گفتند: «شما تنها از مردی مجنون پیروی میکنید»! (فرقان/۸۷).