آیه ۳۹ - سوره حجر

آیه قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَني لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ [39]

گفت: «پروردگارا! به سبب آنكه مرا گمراه ساختى، من [نعمت‌هاى مادّى را] در زمين در نظر آن‌ها جلوه‌ مى‌دهم، و به‌يقين همگى را گمراه خواهم‌ ساخت».

۱
(حجر/ ۳۹)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- فَاحْذَرُوا عِبَادَ اللَّهِ عَدُوَّ اللَّهِ أَنْ یُعْدِیَکُمْ بِدَائِهِ وَ أَن یَسْتَفِزَّکُمْ بِنِدَائِهِ وَ أَنْ یُجْلِبَ عَلَیْکُمْ بِخَیْلِهِ وَ رَجِلِه فَلَعَمْرِی لَقَدْ فَوَّقَ لَکُمْ سَهْمَ الْوَعِیدِ وَ أَغْرَقَ لَکُمْ بِالنَّزْعِ الشَّدِیدِ وَ رَمَاکُمْ مِنْ مَکَانٍ قَرِیبٍ فَقَالَ رَبِّ بِما أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ قَذْفاً بِغَیْبٍ بَعِیدٍ وَ رَجْماً بِظَنٍّ مُصِیبٍ فَصَدَّقَهُ بِهِ أَبْنَاءُ الْحَمِیَّهًِْ وَ إِخْوَانُ الْعَصَبِیَّهًِْ وَ فُرْسَانُ الْکِبْرِ وَ الْجَاهِلِیَّهًْ.

امام علی (علیه السلام)- ای بندگان خدا! از دشمن خدا پرهیز کنید! مبادا شما را به بیماری خود مبتلا سازد و با ندای خود شما را به حرکت در آورد و با لشکرهای پیاده و سواره‌ی خود بر شما بتازد. به جان خودم سوگند! شیطان تیر خطرناکی برای شکار شما بر چلّه‌ی کمان گذارده و تا حدّ توان کشیده و از نزدیک‌ترین مکان، شما را هدف قرار داده است و [خطاب به خدا] گفته است: رَبِّ بِما أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ. اما تیری در تاریکیها و سنگی بدون نشانه‌روی رها ساخت، گرچه فرزندان خودپسندی و برادران تعصب و خودخواهی و سواران مرکب جهالت و خودپرستی او را تصدیق کردند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۵۰۲
بحارالأنوار، ج۶۰، ص۲۱۴/ البرهان
۲
(حجر/ ۳۹)

الرّضا (علیه السلام)- عَنْ یُونُسَ‌بْنِ‌عَبْدِ الرَّحْمَنِ قَالَ: قَالَ لِی أَبُوالْحَسَنِ الرِّضَا (علیه السلام) یَا یُونُسُ لَا تَقُلْ بِقَوْلِ الْقَدَرِیَّهًِْ فَإِنَّ الْقَدَرِیَّهًَْ لَمْ یَقُولُوا بِقَوْلِ أَهْلِ الْجَنَّهًِْ وَ لَا بِقَوْلِ أَهْلِ النَّارِ وَ لَا بِقَوْلِ إِبْلِیسَ فَإِنَّ أَهْلَ الْجَنَّهًِْ قَالُوا الْحَمْدُ للهِ الَّذِی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللهُ وَ قَالَ أَهْلُ النَّارِ رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَیْنا شِقْوَتُنا وَ کُنَّا قَوْماً ضالِّینَ وَ قَالَ إِبْلِیسُ رَبِّ بِما أَغْوَیْتَنِی فَقُلْتُ وَ اللَّهِ مَا أَقُولُ بِقَوْلِهِمْ وَ لَکِنِّی أَقُولُ لَا یَکُونُ إِلَّا بِمَا شَاءَ اللَّهُ وَ أَرَادَ وَ قَدَّرَ وَ قَضَی فَقَالَ یَا یُونُسُ (علیه السلام) لَیْسَ هَکَذَا لَا یَکُونُ إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَ أَرَادَ وَ قَدَّرَ وَ قَضَی یَا یُونُسُ (علیه السلام) تَعْلَمُ مَا الْمَشِیئَهًُْ قُلْتُ لَا قَالَ هِیَ الذِّکْرُ الْأَوَّلُ فَتَعْلَمُ مَا الْإِرَادَهًُْ قُلْتُ لَا قَالَ هِیَ الْعَزِیمَهًُْ عَلَی مَا یَشَاءُ فَتَعْلَمُ مَا الْقَدَرُ قُلْتُ لَا قَالَ هِیَ الْهَنْدَسَهًُْ وَ وَضْعُ الْحُدُودِ مِنَ الْبَقَاءِ وَ الْفَنَاءِ قَالَ ثُمَّ قَالَ وَ الْقَضَاءُ هُوَ الْإِبْرَامُ وَ إِقَامَهًُْ الْعَیْنِ قَالَ فَاسْتَأْذَنْتُهُ أَنْ أُقَبِّلَ رَأْسَهُ وَ قُلْتُ فَتَحْتَ لِی شَیْئاً کُنْتُ عَنْهُ فِی غَفْلَهًٍْ.

امام رضا (علیه السلام)- یونس‌بن‌عبدالرّحمن گوید: امام رضا (علیه السلام) به من فرمود: «ای یونس! هم‌عقیده با قدریّه (اهل تفویض که معتقدند انسان به صورت کاملاً مستقل می‌تواند هرکاری را انجام داده یا ترک کند و اراده‌ی خدا در کردار او هیچ تأثیری ندارد) مباش؛ زیرا آن‌ها نه قائل به گفتار اهل بهشتند، نه اهل‌دوزخ و نه ابلیس؛ زیرا اهل بهشت گویند: سپاس مخصوص خداوندی است که ما را به این [همه نعمت] رهنمون شد و اگر او ما را هدایت نکرده بود ما [به این‌ها] راه نمی‌یافتیم. (اعراف/۴۳)؛ و اهل‌دوزخ گویند: پروردگارا! بدبختی ما بر ما چیره شد و ما قوم گمراهی بودیم. (مؤمنون/۱۰۶)؛ و ابلیس گفت: رَبِّ بِما أَغْوَیْتَنِی». عرض کردم: «سوگند به خدا! من عقیده‌ی آن‌ها را ندارم؛ بلکه معتقدم اتّفاقی نمی‌افتد مگر به‌وسیله‌ی آنچه خدا خواهد و اراده کند و تقدیر نماید و حکم فرماید». حضرت فرمود: «ای‌یونس! عقیده‌ی صحیح این نیست؛ [بلکه صحیح این است که بگویی]: اتّفاقی نمی‌افتد جز آنچه خدا خواهد و اراده کند و تقدیر نماید و حکم فرماید. ای یونس! آیا می‌دانی مشیّت (خواست خدا) چیست»؟ عرض کردم: «نه»! فرمود: «یادآوری نخستین [آنچه در لوح محفوظ آمده]؛ آیا می‌دانی اراده چیست»؟ عرض کردم: «نه»! فرمود: «عزم و آهنگ بر [انجام] چیزی است که او خواهد. آیا می‌دانی قدَر چیست»؟ عرض کردم: «نه»! فرمود: «اندازه‌گیری و مرزبندی برای [مقدار] بقاء و [زمان] فناء». سپس فرمود: «و قضاء (حکم) همان محکم‌ساختن و وجود خارجی دادن است». یونس گوید: از امام (علیه السلام) اجازه خواستم تا سر مبارکش را ببوسم و عرض کردم: «گِرهی را برایم گشودی که از آن بی‌خبر بودم».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۵۰۲
الکافی، ج۱، ص۱۵۷/ بحارالأنوار، ج۵، ص۱۲۲/ المحاسن، ج۱، ص۲۴۴
بیشتر