آیه ۴ - سوره بلد

آیه لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في كَبَدٍ [4]

كه ما انسان را در رنج آفريديم (و زندگي او پر از رنج‌هاست)!

۱
(بلد/ ۴)

الصّادق (علیه السلام)- قَالَ مُحَمَّدُ‌بْنُ‌مُسْلِمٍ فَقُلْتُ لَهُ (علیه السلام) جُعِلْتُ فِدَاکَ سَأَلْتَهُ عَنْ أَمْرٍ أُحِبُّ أَنْ أَعْلَمَهُ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَقُولُ فِی کِتَابِهِ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی کَبَدٍ یَعْنِی مُنْتَصِباً فِی بَطْنِ أُمِّهِ مَقَادِیمُهُ إِلَی مَقَادِیمِ أُمِّهِ وَ مَآخِیرُهُ إِلَی مَآخِیرِ أُمِّهِ غِذَاؤُهُ مِمَّا تَأْکُلُ أُمُّهُ وَ یَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُ أُمُّهُ وَ تُنَسِّمُهُ تَنْسِیماً وَ مِیثَاقُهُ الَّذِی أَخَذَ اللَّهُ عَلَیْهِ بَیْنَ عَیْنَیْهِ فَإِذَا دَنَا وِلَادَتُهُ أَتَاهُ مَلَکٌ یُسَمَّی الزَّاجِرَ فَیَزْجُرُهُ فَیَنْقَلِبُ فَتَصِیرُ مَقَادِیمُهُ إِلَی مَآخِرِ أُمِّهِ وَ مَآخِیرُهُ إِلَی مُقَدَّمِ أُمِّهِ لِیُسَهِّلَ اللَّهُ عَلَی الْمَرْأَهًِْ وَ الْوَلَدِ أَمْرَهُ وَ یُصِیبُ ذَلِکَ جَمِیعَ النَّاسِ إِلَّا إِذَا کَانَ عَامِیاً فَإِذَا زَجَرَهُ فَزَعَ وَ انْقَلَبَ وَ وَقَعَ إِلَی الْأَرْضِ بَاکِیاً مِنْ زَجْرَهًِْ الزَّاجِرِ وَ نَسِیَ الْمِیثَاقَ وَ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ جَمِیعَ الْبَهَائِمِ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِهَا مَنْکُوسَهًًْ مُقَدَّمُهَا إِلَی مُؤَخَّرِ أُمِّهَا وَ مُؤَخَّرُهَا إِلَی مُقَدَّمِ أُمِّهَا وَ هِیَ تَتَرَبَّصُ فِی الْأَرْحَامِ مَنْکُوسَهًًْ قَدْ أُدْخِلَ رَأْسُهَا بَیْنَ یَدَیْهَا وَ رِجْلَیْهَا تَأْخُذُ الْغِذَاءَ مِنْ أُمِّهَا فَإِذَا دَنَا وِلَادَتُهَا انْسَلَّتْ انْسِلَالًا وَ امْتَرَقَتْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِهَا وَ هَاتَانِ الَّتِی بَیْنَ أَیْدِیهَا کُلُّهَا مَوْضِعُ أَعْیُنِهَا فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِهَا وَ مَا فِی عَرَاقِیبِهَا مَوْضِعُ مَنَاخِیرِهَا لَا یَنْبُتُ عَلَیْهِ الشَّعْرُ وَ هُوَ لِلدَّوَابِّ کُلِّهَا مَا خَلَا الْبَعِیرَ فَإِنَّ عُنُقَهُ طَالَ فَنَفَذَ رَأْسُهُ بَیْنَ قَوَائِمِهِ فِی بَطْنِ أُمِّهِ.

امام صادق (علیه السلام)- محمّدبن‌مسلم گفت: من به امام صادق (علیه السلام) گفتم: «فدایت شوم! از او چیزی پرسیدی که می‌خواهم آن را بدانم». فرمود: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! خدای تبارک و تعالی در کتابش می‌فرماید: لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی کَبَدٍ یعنی در شکم مادرش سر پا ایستاده و جلوی او به جلوی مادر چسبیده و پسش در طرف پائین تنه‌ی مادر است، خوراکش از خوراک مادر است و نوشابه‌اش از نوشابه‌ای که مادرش نوشد و او را مادرش به‌طوری نفس می‌دهد و پیمانی که خدا از او گرفته میان دو چشم اوست و چون زایشش نزدیک شود یک فرشته آید به نام زاجر (راننده) و او را براند و برگردد و بالا تنه‌اش به‌سوی پائین تنه‌ی مادرش آید و پائین تنه‌اش به‌سوی بالا تنه‌ی مادر برآیند تا خدا کار را بر زن و زاینده آسان کند و همه‌ی مردم را این رسد، مگر نوزادی کور و سرکش و نافرمان باشد که چونش نهیب زند برگردد و یکباره گریه‌کنان به زمین افتد از نهیب فرشته‌ی زاجر و پیمان را فراموش کند و راستش خدا همه‌ی بهائم را در درون مادرشان وارونه آفریده بالا تنه‌ی آن‌ها به پائین مادر است و پائین تنه‌ی آن‌ها به بالای مادر و این‌ها در زهدان وارونه بمانند و سرشان میان دو دست و دو پای آن‌ها است و خوراک از مادر گیرند و چون زایش آن‌ها رسد یک‌باره کنده شوند و از شکم مادرشان بیرون جهند و این دو داغی که میان دست‌های آن‌ها است، همه جای دو چشم آن‌ها در شکم مادرشان است و آنچه در پاشنه‌ی آن‌ها است جای سوراخ‌های بینی آن‌ها است که مو در آن‌ها نروئیده و در همه‌ی جانوران هست جز در شتر که گردنش دراز است و سرش از میان دست و پایش در شکم مادر بیرون کشد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۱۱۶
بحارالأنوار، ج۶۱، ص۱۲۷/ بحارالأنوار، ج۵۷، ص۳۴۲/ بحارالأنوار، ج۱۰، ص۲۱۴/ المحاسن، ج۲، ص۳۰۴
۲
(بلد/ ۴)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی کَبَدٍ أَیْ مُنْتَصِباً وَ لَمْ یَخْلُقْ مِثْلَهُ شَیْء.

علی‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی کَبَد؛ ٍ انسان را متعادل آفریدیم و درست چیزی را مانند او نیافریدیم.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۱۱۸
بحارالأنوار، ج۹، ص۲۵۱/ القمی، ج۲، ص۴۲۲/ بحارالأنوار، ج۵۷، / نورالثقلین
۳
(بلد/ ۴)

الرّضا (علیه السلام)- وَ هُوَ قَائِمٌ لَیْسَ عَلَی مَعْنَی انْتِصَابٍ وَ قِیَامٍ عَلَی سَاقٍ فِی کَبَدٍ کَمَا قَامَتِ الْأَشْیَاءُ وَ لَکِنْ قَائِمٌ یُخْبِرُ أَنَّهُ حَافِظٌ کَقَوْلِ الرَّجُلِ الْقَائِمُ بِأَمْرِنَا فُلَانٌ.

امام رضا (علیه السلام)- او قائم است امّا نه به معنی ایستادن روی پا با زحمت و سختی و خستگی مثل ایستادن سایر اشیاء. ولی وقتی می‌فرماید: خدا قائم است معنایش این است که حافظ و قیّم اشیاء است مثل اینکه گفته می‌شود: فلانی قائم به امر فلانی است یعنی کارهای او به‌دست فلانی است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۱۱۸
الکافی، ج۱، ص۱۲۱/ نورالثقلین
بیشتر