آیه ۲ - سوره بلد

آیه وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ [2]

شهري كه تو در آن ساكني،

۱
(بلد/ ۲)

الصّادق (علیه السلام)- عَنْ مَسْعَدَهًَْ‌بْنِ‌صَدَقَهًَْ قَالَ قَالَ أَبُوعَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ قَالَ کَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِیَّهًِْ یَحْلِفُونَ بِهَا فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ قَالَ عَظُمَ أَمْرُ مَنْ یَحْلِفُ بِهَا قَالَ وَ کَانَتِ الْجَاهِلِیَّهًُْ یُعَظِّمُونَ الْمُحَرَّمَ وَ لَا یُقْسِمُونَ بِهِ وَ لَا بِشَهْرِ رَجَبٍ وَ لَا یَعْرِضُونَ فِیهِمَا لِمَنْ کَانَ فِیهِمَا ذَاهِباً أَوْ جَائِیاً وَ إِنْ کَانَ قَدْ قَتَلَ أَبَاهُ وَ لَا لِشَیْءٍ یَخْرُجُ مِنَ الْحَرَمِ دَابَّهًًْ أَوْ شَاهًًْ أَوْ بَعِیراً أَوْ غَیْرَ ذَلِکَ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ لِنَبِیِّهِ (صلی الله علیه و آله) لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ* وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ قَالَ فَبَلَغَ مِنْ جَهْلِهِمْ أَنَّهُمُ اسْتَحَلُّوا قَتْلَ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) وَ عَظَّمُوا أَیَّامَ الشَّهْرِ حَیْثُ یُقْسِمُونَ بِهِ فَیَفُونَ.

امام صادق (علیه السلام)- مسعده‌بن‌صدقه گوید: امام صادق (علیه السلام) درباره‌ی کلام خداوند عزّوجلّ: سوگند به جایگاه ستارگان [و محل طلوع و غروب آن‌ها]! (واقعه/۷۵) فرمود: «اهل جاهلیّت به جایگاههای ستارگان سوگند یاد میکردند، از این‌رو خداوند عزّوجلّ فرمود: فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ و این‌گونه امر کسی را که چنین سوگندی یاد کند، بزرگ شمرد و بالا برد. اهل جاهلیّت ماه محرّم و ماه رجب را بزرگ میداشتند و به آن دو سوگند یاد نمیکردند و در این دو ماه به کسی که در میان آن‌ها رفت و آمد میکرد حتّی اگر پدر یکی از آنان را کشته بود متعرّض نمیشدند و هیچ جنبندهای را از گوسفند و بز گرفته تا هر حیوان دیگری از حرم بیرون نمیکردند، به‌همین‌خاطر خداوند عزّوجلّ به پیامبرش (صلی الله علیه و آله) فرمود: لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ * وَ أَنتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ، نادانی آنان به جایی رسیده بود که خون پیامبر (صلی الله علیه و آله) را حلال میپنداشتند، امّا روزهای ماه را بزرگ میداشتند و به آن‌ها سوگند یاد میکردند و به سوگند خود وفا میکردند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۱۱۴
الکافی، ج۷، ص۴۵۰/ وسایل الشیعهًْ، ج۲۳، ص۲۶۴/ مستدرک الوسایل، ج۱۶، ص۶۷؛ بتفاوت/ بحارالأنوار، ج۱۰۱، ص۲۸۵؛ بتفاوت/ نورالثقلین؛ بتفاوت یسیر
۲
(بلد/ ۲)

الصّادق (علیه السلام)- إِنَّ قُرَیْشاً کَانُوا یُحَرِّمُونَ الْبَلَدَ وَ یَتَقَلَّدُوَن لِحَاءَ الشَّجَرِ وَ قَالَ حَمَّادٌ أَغْصَانَهَا إِذَا خَرَجُوا مِنَ الْحَرَمِ فَاسْتَحَلُّوا مِنْ نَبِیِّ اللَّهِ الشَّتْمَ وَ التَّکَذُّبَ فَقَالَ لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ* وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ إِنَّهُمْ عَظَّمُوا الْبَلَدَ وَ اسْتَحَلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّهُ تَعَالَی.

امام صادق (علیه السلام)- قریش هر نوع آزار و اذیّتی را در مکّه حرام می‌دانستند؛ اگر کسی یک شاخ از درخت داخل مکّه را بر خود می‌آویخت به او کاری نداشتند. حماد گفت: «وقتی از حرم خارج می‌شدند با این روشی که داشتند ناسزا گفتن و تکذیب پیامبر (صلی الله علیه و آله) را حلال می‌شمردند. خداوند متعال فرمود: لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ* وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ آن‌ها مکّه را احترام می‌گذاشتند و آنچه خدا حرام کرده بود حلال می‌دانستند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۱۱۴
بحارالأنوار، ج۲۴، ص۲۸۴/ فرات الکوفی، ص۵۵۷
۳
(بلد/ ۲)

الصّادق (علیه السلام)- کَانَتْ قُرَیْشٌ تُعَظِّمُ الْبَلَدَ وَ تَسْتَحِلُّ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) فِیهِ فَقَالَ لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ* وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ یُرِیدُ أَنَّهُمْ اسْتَحَلُّوکَ فِیهِ فَکَذَّبُوکَ وَ شَتَمُوکَ وَ کَانُوا لَا یَأْخُذُ الرَّجُلُ مِنْهُمْ فِیهِ قَاتِلَ أَبِیهِ وَ یَتَقَلَّدُونَ لِحَاءَ شَجَرِ الْحَرَمِ فَیَأْمَنُونَ بِتَقْلِیدِهِمْ إِیَّاُه فَاسْتَحَلُّوا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مَا لَمْ یَسْتَحِلُّوا مِنْ غَیْرِهِ فَعَابَ اللَّهُ ذَلِکَ عَلَیْهِمْ.

امام صادق (علیه السلام)- قریش شهر را محترم می‌دانستند و خون و آبروی محمّد (صلی الله علیه و آله) را در آن حلال می‌دانستند و خدا فرمود: لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ* وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ یعنی تو را در آن بی‌آبرو شمردند و تکذیب کردند و دشنام دادند با اینکه کسی در آن متعرّض کشنده‌ی پدر خود نمی‌شد و از پوست درخت حرم به گردن می‌آویختند و در امن بودند ولی از رسول خدا حلال شمردند آنچه را از دیگری حلال ندانستند و خدا بدین وسیله آن‌ها را نکوهش کرد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۱۱۴
بحارالأنوار، ج۲۴، ص۲۸۴/ بحارالأنوار، ج۵۷، ص۲۰۳/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۷۷۳؛ فیه: «کانوا لا یأخذ ... من غیره» محذوف/ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۲۷۰/ نورالثقلین
۴
(بلد/ ۲)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- کَانَتْ قُرَیْشٌ لَا یَسْتَحِلُّونَ أَنْ یَظْلِمُوا أَحَداً فِی هَذَا الْبَلَدِ وَ یَسْتَحِلُّونَ ظُلْمَکَ فِیهِ.

علی‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- قریش حلال نمی‌دانستند که ستم‌کردن به کسی را در مکّه امّا ستم به تو را حلال شمردند، ای پیامبر (صلی الله علیه و آله)!

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۱۱۴
بحارالأنوار، ج۹، ص۲۵۱/ القمی، ج۲، ص۴۲۲
۵
(بلد/ ۲)

الصّادق (علیه السلام)- وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ قَالَ یَعْنِی رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله).

امام صادق (علیه السلام)- وَ أَنتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ یعنی رسول خدا (صلی الله علیه و آله).

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۱۱۴
بحارالأنوار، ج۲۳، ص۲۶۹/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۷۷۲
۶
(بلد/ ۲)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ الْمُرَادُ: وَ أَنْتَ حَلَالٌ لَکَ قَتْلَ مَنْ رَأَیْتَ بِهِ مِنَ الْکُفَّارِ وَ ذَلِکَ حِینَ أَمَرَهُ بِالْقِتَالِ یَوْمَ فَتْحِ مَکَّهًَْ فَأَحَلَّهَا اللَّهُ لَهُ حَتَّی قَاتَلَ وَ قَتَلَ وَ قَدْ قَالَ (علیه السلام): لَمْ یَحِلَّ لِأَحَدٍ قَبْلِی وَ لَا یَحِلُّ لِأَحَدٍ بَعْدِی وَ لَا یَحِلُّ لِی إِلَّا سَاعَهًًْ مِنْ نَهَارٍ.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- وَ أَنتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ؛ مقصود این است که بر تو کشتن هرکس از کفّار را که ببینی، حلال است و آن (حلال بودن) در زمانی بود که [خدا] او را به پیکار در روز فتح مکّه، فرمان داد و خداوند مکّه را برای او حلال کرد تا اینکه پیکار کند و بکشد و حضرت (صلی الله علیه و آله) فرموده است: «نه بر احدی قبل از من حلال بود و نه بر احدی بعد از من حلال است و بر من هم جز یک ساعت از روز [پیکار و کشتن در مکّه] حلال نیست».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۱۱۶
بحرالعرفان، ج۱۷، ص۴۰
بیشتر