آیه يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ [9]
در آن روز كه اسرار نهان [انسان] آشكار ميشود.
علیّبنابراهیم (رحمة الله علیه)- یَوْمَ تُبْلَی السَّرائِرُ قَالَ یَکْشِفُ عَنْهَا.
علیبنابراهیم (رحمة الله علیه)- یَوْمَ تُبْلَی السَّرَائِرُ، یعنی از آنها پرده برداشته میشود.
علیّبنابراهیم (رحمة الله علیه)- إِنَّ هَذِهِ السَّرَائِرَ مُخْتَبَرَهًٌْ فَأَسِرُّوا خَیْراً وَ أَعْلِنُوهُ.
علیبنابراهیم (رحمة الله علیه)- این اسرار نهان آزموده شوند، خیر را در دل گرفتند و آن را آشکار کردند.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ مُعَاذِبْنِجَبَلٍ قَالَ: سَأَلْتُ النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) مَا هَذِهِ السَّرَائِرُ الَّتِی تُبْلَی بِهَا الْعِبَادُ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ؟ قَالَ: سَرَائِرُکُمْ هِیَ أَعْمَالُکُمْ مِنَ الصَّلَاهًِْ وَ الزَّکَاهًِْ وَ الصِّیَامِ وَ الْوُضُوءِ وَ الْغُسْلِ مِنَ الْجَنَابَهًِْ وَ کُلِّ مَفْرُوضٍ لِأَنَّ الْأَعْمَالَ کُلَّهَا سَرَائِرُ خَفِیَّهًٌْ، فَإِنْ شَاءَ قَالَ صَلَّیْتُ وَ لَمْ یُصَلِّ وَ إِنْ شَاءَ قَالَ تَوَضَّأْتُ وَ لَمْ یَتَوَضَّأْ، فَذَلِکَ قَوْلُهُ: یَوْمَ تُبْلَی السَّرائِرُ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- معاذبنجبل گوید: از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پرسیدم: «این اسرار نهانی که بندگان در آخرت با آن آزمایش میشوند، چیست»؟ فرمود: «اسرار نهانی شما اعمال شما است که عبارتند از: نماز، روزه، زکات، وضو، غسل جنابت و هر واجبی؛ چون همهی اعمال، اسرار نهانی هستند؛ مرد اگر خواست میگوید: «نماز خواندم» درحالیکه نماز نخوانده است و اگر خواست میگوید: «وضو گرفتم» درحالیکه وضو نگرفته است و آن سخن خداوند است: یَوْمَ تُبْلَی السَّرائِرُ».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- یَا ابْنَ مَسْعُودٍ عَلَیْکَ بِالسَّرَائِرِ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ یَوْمَ تُبْلَی السَّرائِرُ* فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ای پسر مسعود! بر تو باد به رازها، زیرا که خدای تعالی میفرماید: یَوْمَ تُبْلَی السَّرائِرُ فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِر.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- خُطْبَهًٌْ لِأَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) خَطَبَ بِهَا یَوْمَ الْغَدِیرِ یَقُولُ فِیهَا: إِنَّ هَذَا یَوْمٌ عَظِیمُ الشَّأْنِ إِلَی قَوْلِهِ وَ یَوْمُ کَمَالِ الدِّینِ هَذَا یَوْمُ إِبْلَاءِ السَّرَائِرِ.
امام علی (علیه السلام)- خطبهای است برای امیرمؤمنان (علیه السلام) که آن را در روز غدیر سخنرانی کرده است و در آن فرموده است: «این [روز]، روز با عظمتی است و روز کاملشدن دین. این [روز]، روز آشکارشدن اسرار نهانی است».
الصّادق (علیه السلام)- عَنِ الْمُفَضَّلِبْنِعُمَرَ قَال سَأَلْتُ سَیِّدِیَ الصَّادِقَ (علیه السلام) هَلْ لِلْمَأْمُورِ الْمُنْتَظَرِ الْمَهْدِیِّ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مِنْ وَقْتٍ مُوَقَّتٍ یَعْلَمُهُ النَّاسُ فَقَالَ حَاشَ لِلَّهِ أَنْ یُوَقِّتَ ظُهُورَهُ بِوَقْتٍ یَعْلَمُهُ شِیعَتُنَا ... فَیُقْبِلُ الْمَهْدِیُّ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) عَلَی الطَّائِفَهًِْ الْمُنْحَرِفَهًِْ فَیَعِظُهُمْ وَ یَدْعُوهُمْ ثَلَاثَهًَْ أَیَّامٍ فَلَا یَزْدَادُونَ إِلَّا طُغْیَاناً وَ کُفْراً فَیَأْمُرُ بِقَتْلِهِمْ فَیُقْتَلُونَ جَمِیعاً ثُمَّ یَقُولُ لِأَصْحَابِهِ لَا تَأْخُذُوا الْمَصَاحِفَ وَ دَعُوهَا تَکُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَهًًْ کَمَا بَدَّلُوهَا وَ غَیَّرُوهَا وَ حَرَّفُوهَا وَ لَمْ یَعْمَلُوا بِمَا فِیهَا قَالَ الْمُفَضَّلُ یَا مَوْلَایَ ثُمَّ مَا ذَا یَصْنَعُ الْمَهْدِیُّ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قَالَ یَثُورُ سَرَایَا عَلَی السُّفْیَانِیِّ إِلَی دِمَشْقَ فَیَأْخُذُونَهُ وَ یَذْبَحُونَهُ عَلَی الصَّخْرَهًِْ ثُمَّ یَظْهَرُ الْحُسَیْنُ (علیه السلام) فِی اثْنَیْ عَشَرَ أَلْفَ صِدِّیقٍ وَ اثْنَیْنِ وَ سَبْعِینَ رَجُلًا أَصْحَابِهِ یَوْمَ کَرْبَلَاءَ فَیَا لَکَ عِنْدَهَا مِنْ کَرَّهًٍْ زَهْرَاءَ بَیْضَاءَ ثُمَّ یَخْرُجُ الصِّدِّیقُ الْأَکْبَرُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّبْنُأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) وَ یُنْصَبُ لَهُ الْقُبَّهًُْ بِالنَّجَفِ وَ یُقَامُ أَرْکَانُهَا رُکْنٌ بِالنَّجَفِ وَ رُکْنٌ بِهَجَرَ وَ رُکْنٌ بِصَنْعَاءَ وَ رُکْنٌ بِأَرْضِ طَیْبَهًَْ لَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی مَصَابِیحِهِ تُشْرِقُ فِی السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ کَأَضْوَاءٍ مِنَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ فَعِنْدَهَا تُبْلَی السَّرائِرُ.
امام صادق (علیه السلام)- مفضّل گوید: از آقایم امام صادق (علیه السلام) پرسیدم: «آیا مأموریّت مهدی منتظر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وقت معیّنی دارد که باید مردم بدانند کی خواهد بود»؟ فرمود: «حاشا که خداوند وقت ظهور او را طوری معیّن کند که شیعیان ما آن را بدانند... مهدی (علیه السلام) به طرف طائفه زیدیّه آمده و سه روز آنها را موعظه مینماید و دعوت به آرامش و پذیرش خودش میکند، ولی آنها بر سرکشی و کیفر خود میافزایند. مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم ناچار دستور قتل آنها را صادر نموده همه را از دم شمشیر میگذرانند. سپس مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به اصحاب خود میگوید: «قرآنهای آنها را نگیرید بگذارید تا باعث حسرت آنها گردد؛ همانطور که آن را تبدیل کرده و تغییر دادند و مطابق آنچه در آن بود عمل نکردند». مفضّل عرض کرد: «آقا! بعداً مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چه میکند»؟ فرمود: «لشکری برای دستگیری سفیانی به دمشق میفرستد؛ او را گرفته و روی سنگی سر میبرند. آنگاه حسین (علیه السلام) با دوازده هزار صدیق و هفتاد و دو نفری که در کربلا از یاران او بودند و با وی شهید شدند، آشکار میشود. ای خوش آن رجعت نوری سپس صدّیق اکبر امیرالمؤمنین علیّبنابیطالب (علیه السلام) ظهور میکند و خیمهای که بر چهار پایه استوار باشد در نجف برای وی بر سر پا میکنند. یک پایهی آن در نجف و پایهای در حجر اسماعیل (علیه السلام) و پایهای در صفا و پایهای در زمین مدینه است. گویا چراغهای آن را میبینم که مانند انوار مهر و ماه در آسمان و زمین میدرخشد. در آن موقع اسرار نهان [انسان] آشکار میشود.