آیه فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً [5]
و [ناگهان] در ميان جمع [دشمن] ظاهر شدند.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ (رحمة الله علیه) قَالَ بَیْنَمَا أَجْمَعُ مَا کُنَّا حَوْلَ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) مَا خَلَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّبْنَأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) إِذْ أَقْبَلَ أَعْرَابِیٌّ بَدَوِیٌّ فَتَخَطَّی صُفُوفَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ حَتَّی جَثَا بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِاللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ هُوَ یَقُولُ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَاللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فِدَاکَ أَبِی وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) عَلَیْکَ السَّلَامُ مَنْ أَنْتَ یَا أَعْرَابِیُّ قَالَ رَجُلٌ مِنْ بَنِی لُجَیْمٍ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) مَا وَرَاکَ بِمَا جَاءَ لُجَیْمٌ قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) خَلَّفْتُ خَثْعَمَ وَ قَدْ تَهَیَّئُوا وَ عَبَّئُوا کَتَائِبَهُمْ وَ خَلَّفْتُ الرَّایَاتِ تَخْفِقُ فَوْقَ رُءُوسِهِمْ یَقْدُمُهُمُ الْحَارِثُبْنُمَکِیدَهًَْ الْخَثْعَمِیُّ فِی خَمْسِمِائَهًٍْ مِنْ رِجَالِ خَثْعَمَ یَتَأَلَّوْنَ بِاللَّاتِ وَ الْعُزَّی أَنْ لَا یَرْجِعُوا حَتَّی یَرِدُوا الْمَدِینَهًَْ فَیَقْتُلُوکَ وَ مَنْ مَعَکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَالَ فَدَمَعَتْ عَیْنَا النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) حَتَّی أَبْکَی جَمِیعَ أَصْحَابِهِ ثُمَّ قَالَ یَا مَعْشَرَ النَّاسِ سَمِعْتُمْ مَقَالَهًَْ الْأَعْرَابِیِّ قَالُوا کُلٌّ قَدْ سَمِعْنَا یَا رَسُولَاللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَالَ فَمَنْ مِنْکُمْ یَخْرُجُ إِلَی هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ قَبْلَ أَنْ یَطَئُونَا فِی دِیَارِنَا وَ حَرِیمِنَا لَعَلَّ اللَّهَ یَفْتَحُ عَلَی یَدَیْهِ وَ أَضْمَنُ لَهُ عَلَی اللَّهِ الْجَنَّهًَْ قَالَ فَوَ اللَّهِ مَا قَالَ أَحَدٌ أَنَا یَا رَسُولَ اللَّه (صلی الله علیه و آله) ... فَبَیْنَمَا النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) وَاقِفٌ إِذْ أَقْبَلَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّبْنُأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) فَلَمَّا نَظَرَ إِلَی النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) وَاقِفاً وَ دُمُوعُهُ تَنْحَدِرُ کَأَنَّهَا جُمَانٌ انْقَطَعَ سِلْکُهُ عَلَی خَدَّیْهِ لَمْ یَتَمَالَکْ أَنْ رَمَی بِنَفْسِهِ عَنْ بَعِیرِهِ إِلَی الْأَرْضِ ثُمَّ أَقْبَلَ یَسْعَی نَحْوَ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) یَمْسَحُ بِرِدَائِهِ الدُّمُوعَ عَنْ وَجْهِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ هُوَ یَقُولُ مَا الَّذِی أَبْکَاکَ لَا أَبْکَی اللَّهُ عَیْنَیْکَ یَا حَبِیبَ اللَّهِ هَلْ نَزَلَ فِی أُمَّتِکَ شَیْءٌ مِنَ السَّمَاءِ قَالَ یَا عَلِیُّ (علیه السلام) مَا نَزَلَ فِیهِمْ إِلَّا خَیْرٌ وَ لَکِنْ هَذَا الْأَعْرَابِیُّ حَدَّثَنِی عَنْ رِجَالِ خَثْعَمَ بِأَنَّهُمْ قَدْ عَبَّئُوا کَتَائِبَهُمْ وَ خَفَقَتِ الرَّایَاتُ فَوْقَ رُءُوسِهِمْ یُکَذِّبُونَ قَوْلِی وَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ لَا یَعْرِفُونَ رَبِّی یَقْدُمُهُمُ الْحَارِثُبْنُمَکِیدَهًَْ الْخَثْعَمِیُّ فِی خَمْسِمِائَهًٍْ مِنْ رِجَالِ خَثْعَمَ یَتَأَلَّوْنَ بِاللَّاتِ وَ الْعُزَّی لَا یَرْجِعُونَ حَتَّی یَرِدُوا الْمَدِینَهًَْ فَیَقْتُلُونِی وَ مَنْ مَعِی وَ إِنِّی قُلْتُ لِأَصْحَابِی مَنْ مِنْکُمْ یَخْرُجُ إِلَی هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَطَئُونَا فِی دِیَارِنَا وَ حَرِیمِنَا لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ یَفْتَحَ عَلَی یَدَیْهِ وَ أَضْمَنُ لَهُ عَلَی اللَّهِ اثْنَیْ عَشَرَ قَصْراً فِی الْجَنَّهًِْ ... فَقَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّبْنُأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) فِدَاکَ أُمِّی وَ أَبِی یَا رَسُولَ اللَّه (صلی الله علیه و آله) أَنَا لَهُمْ فَقَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) یَا عَلِیُّ (علیه السلام) هَذَا لَکَ وَ أَنْتَ لَهُ انْجُدْ إِلَی الْقَوْمِ فَجَهَّزَهُ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فِی خَمْسِینَ وَ مِائَهًِْ رَجُلٍ مِنَ الْأَنْصَارِ وَ الْمُهَاجِرِین.. فَسَارَ عَلِیٌّ (علیه السلام) بِمَنْ مَعَهُ حَتَّی نَزَلُوا بِوَادٍ خَلْفَ الْمَدیِنَهًْ.. ثُمَّ نَادَی عَلِیٌّ (علیه السلام) هَلْ مِنْ مُبَارِزٍ فَلَمْ یَبْرُزْ إِلَیْهِ أَحَدٌ فَشَدَّ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) عَلَیْهِمْ حَتَّی تَوَسَّطَ جَمْعَهُمْ فَذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً فَقَتَلَ عَلِیٌّ (علیه السلام) مُقَاتِلِیهِمْ وَ سَبَی ذَرَارِیَّهُمْ وَ أَخَذَ أَمْوَالَهُمْ وَ أَقْبَلَ بِسَبْیِهِمْ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله).
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- از سلمان فارسی (رحمة الله علیه) نقل شده که گفت: روزی ما اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) همگی جز امیرمؤمنان علیبنابیطالب (علیه السلام) در محضر پیامبر (صلی الله علیه و آله) بودیم که ناگهان عربی بادیهنشین آمد و جمعیّتِ مهاجران و انصار را شکافت تا در نهایت، روبروی پیامبر (صلی الله علیه و آله) روی زانو نشست و عرض کرد: «سلام بر تو ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! پدر و مادرم فدایت ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)»! پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «سلام بر تو! که هستی ای اعرابی»؟ عرض کرد: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! مردی از قبیله بنی لُجیم هستم». پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «چه خبری آوردهای ای برادر لُجیمی»؟! عرض کرد: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! از کنار قبیله خَثعم عبور کردم و دیدم که [برای پیکار] آماده گشتهاند و لشکریان خویش را آماده جنگ نمودهاند، و دیدم که پرچمها بالای سرهایشان در اهتزاز است و پیشاپیش آنها حارثبنمکیده خثعمی همراه پانصد نفر از قبیله خثعم در حرکت بودند که به لات و عزّی (نام دو بت معروف در زمان جاهلیّت) سوگند خوردهاند که برنگردند مگر بعد از اینکه وارد شهر مدینه شده و شما و یارانتان را بکشند». اینجا بود که اشک از چشمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) جاری شد بهطوری که تمامی یاران حضرت به گریه افتادند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای مردم! آنچه این اعرابی گفت، شنیدید»؟ عرض کردند: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! همهی ما شنیدیم». فرمود: «کدامیک از شما قبل از اینکه این گروه بیایند و ما را در شهر و دیارمان لگدمال کنند، به مقابله با آنها برمیخیزد به این امید که خداوند این گره را به دست او بگشاید و من نیز از جانب خداوند، بهشت را برایش ضمانت خواهم کرد»؟ سلمان فارسی (رحمة الله علیه) گوید: به خدا سوگند! حتّی یکنفر هم اعلام آمادگی نکرد!... در همین حال که پیامبر (صلی الله علیه و آله) ایستاده بود امیرمؤمنان علیبنابیطالب (علیه السلام) آمد و چون پیامبر (صلی الله علیه و آله) را مشاهده نمود که ایستاده و اشکهایش همچون مرواریدی که رشتهاش از هم گسسته باشد، بر گونههایش سرازیر است اختیار خویش از دست داده و خود را از شترش به روی زمین انداخت و شتابان بهسوی پیامبر (صلی الله علیه و آله) رفت و با عبایش، اشکها را از چهره پیامبر (صلی الله علیه و آله) پاک نمود و گفت: «خداوند چشمان شما را گریان نسازد ای حبیب خدا! چه چیز باعث شده شما به گریه افتید؟! آیا در مورد امّتت آیهای نازل گشته است»؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای علی (علیه السلام)! چیزی جز خیر و نیکی در مورد آنها نازل نشده است ولی این مرد اعرابی از مردمانی با من سخن گفت که لشکریان خویش را آماده جنگ نمودهاند و پرچمها بالای سرهایشان در اهتزاز بوده و سخن مرا دروغ انگاشتهاند و گمان میکنند پروردگارِ مرا نمیشناسند، پیشاپیش آنها حارثبنمکیده خثعمی همراه پانصد نفر از قبیله خثعم در حرکت است و به لات و عزّی سوگند خوردهاند که برنگردند مگر بعد از اینکه وارد شهر مدینه شده و من و یارانم را بکشند؛ و من به یارانم گفتم: «کدامیک از شما قبل از اینکه این گروه بیایند و ما را در شهر و دیارمان لگدمال کنند، به مقابله با آنها برمیخیزد به این امید که خداوند این گره را به دست او بگشاید و من نیز از جانب خداوند، دوازده قصر در بهشت را برایش ضمانت میکنم»...امیرمؤمنان علیبنابیطالب (علیه السلام) عرض کرد: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! پدر و مادرم به فدایت! من به مقابله با آنها میپردازم». پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای علی (علیه السلام)! این پاداش برای توست و [تنها] تو سزاوار این کار هستی، با شجاعتِ تمام بهسوی آنها بشتاب». سپس پیامبر (صلی الله علیه و آله) ساز و برگ جنگی را به همراه صدوپنجاه نفر از مهاجران و انصار، برای علی (علیه السلام) فراهم نمود... علی (علیه السلام) و همراهانش رهسپار شدند تا اینکه به بیابانی بیرون از شهر مدینه رسیدند... [بعد از اینکه علی (علیه السلام) چندین نفر از آنها را به هلاکت رساند] فریاد زد: «آیا جنگاور دیگری هست که به میدان بیاید»؟ امّا یکنفر هم به جنگ با او نیامد و امیرمؤمنان (علیه السلام) به سختی بر آنها حملهور شد تا اینکه در میان لشکر دشمن قرار گرفت چنانکه خداوند میفرماید: فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً و علی (علیه السلام)، جنگاورانشان را به هلاکت رساند و فرزندانشان را اسیر کرده و داراییهایشان را مصادره نمود و اسیران را به محضر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آورد... .
علیّبنابراهیم (رحمة الله علیه)- فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً قَالَ تَوَسَّطَ الْمُشْرِکِینَ بِجَمْعِهِم.
علیبنابراهیم (رحمة الله علیه)- فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا؛ همه مشرکان را در میان گرفتند.
الصّادق (علیه السلام)- فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً جَمْعَ الْقَوْم.
امام صادق (علیه السلام)- فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً یعنی در میان دشمن [ظاهر شدند].
الباقر (علیه السلام)- عَنْ جَابِرِبْنِیَزِیدَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ ... فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً قَالَ تَوَسَّطَ عَلِیٌ (علیه السلام) وَ أَصْحَابُهُ دِیَارَهُم.
امام باقر (علیه السلام)- جابربنیزید گوید: از امام باقر (علیه السلام) درباره کلام خداوند عزّوجلّ: فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا پرسیدم. فرمود: «امام علی (علیه السلام) و یاران ایشان، سرزمینشان را در میان گرفتند».