آیه فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَ أَقيمُوا الشَّهادَةَ لِلهِ ذلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ مَنْ يَتَّقِ اللهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً [2]
و چون عدّهی آنها به پايان نزديك شود، يا آنها را بهطرز شايستهاى نگه داريد يا بهطرز شايستهاى از آنان جدا شويد؛ و دو مرد عادل از خودتان را گواه گيريد؛ و شهادت را براى خدا برپا داريد؛ اين چيزى است كه مؤمنان به خدا و روز قيامت به آن اندرز داده مىشوند. و هركس تقواى الهى پيشه كند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مىكند.
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- قوله فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ یَعْنِی إِذَا انْقَضَتْ عِدَّتُهَا إِمَّا أَنْ یُرَاجِعَهَا وَ إِمَّا أَنْ یُفَارِقَهَا یُطَلِّقَهَا وَ یُمَتِّعَهَا عَلَی الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَی الْمُقْتِرِ قَدَرُه.
علیّبنابراهیم (رحمة الله علیه)- فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ آن است که هرگاه عدّهی وی به اتمام رسد، یا به وی رجوع میکند و یا اینکه از وی جدا میشود. دراینصورت، باید وی را طلاق دهد و او را بهرهمند سازد؛ توانگر بهاندازهی توانش و تنگدست نیز بهاندازهی توانش این کار را انجام دهد.
الجواد (علیه السلام)- لَا طَلَاقَ إِلَّا بِخَمْسٍ شَهَادَهًِْ شَاهِدَیْنِ عَدْلَیْنِ فِی طُهْرٍ مِنْ غَیْرِ جِمَاعٍ بِإِرَادَهًِْ عَزْمٍ.
امام هادی (علیه السلام)- طلاق فقط پنج شرط را دارد: شهادت دو عادل هنگام طلاق، زن پاک باشد بدون اینکه شوهرش با او همبستر شده باشد و تصمیم و ارادهی قطعی به این کار داشته باشد (نه اینکه شوخی باشد).
الباقر (علیه السلام)- دَخَلَ الْحَکَمُبْنُعُتَیْبَهًَْ وَ سَلَمَهًُْبْنُکُهَیْلٍ عَلَی أَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام) فَسَأَلَاهُ عَنْ شَاهِدٍ وَ یَمِینٍ فَقَالَ قَضَی بِهِ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ قَضَی بِهِ عَلِیٌّ (علیه السلام) عِنْدَکُمْ بِالْکُوفَهًِْ فَقَالَا هَذَا خِلَافُ الْقُرْآنِ فَقَالَ وَ أَیْنَ وَجَدْتُمُوهُ خِلَافَ الْقُرْآنِ فَقَالَا إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَقُولُ وَ أَشْهِدُوا ذَوَیْ عَدْلٍ مِنْکُمْ فَقَالَ لَهُمَا أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام) فَقَوْلُهُ وَ أَشْهِدُوا ذَوَیْ عَدْلٍ مِنْکُمْ هُوَ أَنْ لَا تَقْبَلُوا شَهَادَهًَْ وَاحِدٍ وَ یَمِیناً ثُمَّ قَالَ إِنَّ عَلِیّاً (علیه السلام) کَانَ قَاعِداً فِی مَسْجِدِ الْکُوفَهًِْ فَمَرَّ بِهِ عَبْدُ اللَّهِبْنُقُفْلٍالتَّمِیمِیُّ وَ مَعَهُ دِرْعُ طَلْحَهًَْ فَقَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) هَذِهِ دِرْعُ طَلْحَهًَْ أُخِذَتْ غُلُولًا یَوْمَ الْبَصْرَهًِْ فَقَالَ لَهُ عَبْدُ اللَّهِبْنُقُفْلٍ فَاجْعَلْ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ قَاضِیَکَ الَّذِی رَضِیتَهُ لِلْمُسْلِمِینَ فَجَعَلَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُ شُرَیْحاً فَقَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) هَذِهِ دِرْعُ طَلْحَهًَْ أُخِذَتْ غُلُولًا یَوْمَ الْبَصْرَهًِْ فَقَالَ لَهُ شُرَیْحٌ هَاتِ عَلَی مَا تَقُولُ بَیِّنَهًًْ فَأَتَاهُ بِالْحَسَنِ (علیه السلام) فَشَهِدَ أَنَّهَا دِرْعُ طَلْحَهًَْ أُخِذَتْ غُلُولًا یَوْمَ الْبَصْرَهًِْ فَقَالَ شُرَیْحٌ هَذَا شَاهِدٌ وَاحِدٌ فَلَا أَقْضِی بِشَهَادَهًِْ شَاهِدٍ حَتَّی یَکُونَ مَعَهُ آخَرُ فَدَعَا قَنْبَراً فَشَهِدَ أَنَّهَا دِرْعُ طَلْحَهًَْ أُخِذَتْ غُلُولًا یَوْمَ الْبَصْرَهًِْ فَقَالَ شُرَیْحٌ هَذَا مَمْلُوکٌ وَ لَا أَقْضِی بِشَهَادَهًِْ مَمْلُوکٍ قَالَ فَغَضِبَ عَلِیٌّ (علیه السلام) فَقَالَ خُذُوهَا فَإِنَّ هَذَا قَضَی بِجَوْرٍ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ قَالَ فَتَحَوَّلَ شُرَیْحٌ ثُمَّ قَالَ لَا أَقْضِی بَیْنَ اثْنَیْنِ حَتَّی تُخْبِرَنِی مِنْ أَیْنَ قَضَیْتُ بِجَوْرٍ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَقَالَ لَهُ وَیْلَکَ أَوْ وَیْحَکَ إِنِّی لَمَّا أَخْبَرْتُکَ أَنَّهَا دِرْعُ طَلْحَهًَْ أُخِذَتْ غُلُولًا یَوْمَ الْبَصْرَهًِْ فَقُلْتَ هَاتِ عَلَی مَا تَقُولُ بَیِّنَهًًْ وَ قَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) حَیْثُمَا وُجِدَ غُلُولٌ أُخِذَ بِغَیْرِ بَیِّنَهًٍْ فَقُلْتُ رَجُلٌ لَمْ یَسْمَعِ الْحَدِیثَ فَهَذِهِ وَاحِدَهًٌْ ثُمَّ أَتَیْتُکَ بِالْحَسَنِ فَشَهِدَ فَقُلْتَ هَذَا وَاحِدٌ وَ لَا أَقْضِی بِشَهَادَهًِْ وَاحِدٍ حَتَّی یَکُونَ مَعَهُ آخَرُ وَ قَدْ قَضَی رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) بِشَهَادَهًِْ وَاحِدٍ وَ یَمِینٍ فَهَذِهِ ثِنْتَانِ ثُمَّ أَتَیْتُکَ بِقَنْبَرٍ فَشَهِدَ أَنَّهَا دِرْعُ طَلْحَهًَْ أُخِذَتْ غُلُولًا یَوْمَ الْبَصْرَهًِْ فَقُلْتَ هَذَا مَمْلُوکٌ وَ لَا أَقْضِی بِشَهَادَهًِْ مَمْلُوکٍ وَ مَا بَأْسٌ بِشَهَادَهًِْ الْمَمْلُوکِ إِذَا کَانَ عَدْلًا ثُمَّ قَالَ وَیْلَکَ أَوْ وَیْحَکَ إِمَامُ الْمُسْلِمِینَ یُؤْمَنُ مِنْ أُمُورِهِمْ عَلَی مَا هُوَ أَعْظَمُ مِنْ هَذَا.
امام باقر (علیه السلام)- عبدالرّحمنبنحجّاج گفت: حکمبنعتیبه و سلمهًْبنکهیل، نزد امام باقر (علیه السلام) آمدند و از ایشان دربارهی یک شاهد و سوگند پرسیدند. حضرت فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با یک شاهد و سوگند حکم داد و امیرمؤمنان علی (علیه السلام) نزد شما در کوفه بدان حکم کرد». آنها گفتند: «این برخلاف قرآن است»! حضرت فرمود: «کجا آن را خلاف قرآن یافتید»؟ آن دو گفتند: «خداوند تبارکوتعالی میفرماید: وَ أَشْهِدُوا ذَوَیْعَدْلٍ مِنْکُم». حضرت باقر (علیه السلام) به آن دو فرمود: «آیا فرمودهی خداوند این است که شهادت یک نفر و سوگند او را نپذیرید»؟! سپس فرمود: «امیرمؤمنان علی (علیه السلام) در مسجد کوفه نشسته بود که عبداللّهبنقفل تمیمی که همراهش زره طلحه بود گذر کرد. حضرت به او فرمود: «این زره طلحه است که به سرقت از غنایم جنگ بصره برداشته شده است». عبداللّه بنقفل به حضرت گفت: «میان من و خودت همان قاضیای که برای مسلمانان پسندیدهای، قرار بده». حضرت، شریح را میان خود و عبداللّهبنقفل داور قرار داد. امیرمؤمنان (علیه السلام) به شریح گفت: «این زره طلحه است که در روز جنگ بصره از غنایم به سرقت برده شده است». شریح به حضرت گفت: «برای ادّعای خود بیّنه بیاورید». حضرت، امام حسن (علیه السلام) را آورد. او شهادت داد که آن زره طلحه است که به سرقت از غنایم جنگ بصره برداشته شده است. شریح گفت: «این یک شاهد است و من با یک شاهد حکم نمیکنم تا آنکه شاهد دیگری هم همراه آن باشد». حضرت، قنبر را خواست. او هم شهادت داد که این زره طلحه است و از غنایم جنگ بصره به سرقت رفته است. شریح گفت: «این برده است و من با شهادت برده حکم نمیدهم». امیرمؤمنان (علیه السلام) خشمگین شد و فرمود: «این زره را بگیرید؛ شریح سه بار به جور (غیر حق) حکم داد». شریح از جایگاه خویش کنار رفت و گفت: «من دیگر میان دو نفر حکم نمیکنم تا به من بگویی که از کجا سه بار قضاوت از روی جور داشتم». حضرت به او فرمود: «وای برتو! چون من به تو گفتم که این زره طلحه است که از غنایم جنگ بصره به سرقت رفته است تو گفتی که بر گفتهات بیّنه (شاهد) بیاور با اینکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «هرکجا که غلولی (یعنی چیزی که از غنایم جنگی به خیانت برده شده) یافت شد، بدون بیّنه گرفته میشود». ولی من گفتم تو روایت را نشنیدهای. این یک قضاوت از روی جور (غیر حق)؛ سپس حسن (علیه السلام) را آوردم و او شهادت داد و تو گفتی این یک شاهد است و من با شهادت یک نفر حکم نمیکنم تا آنکه همراه وی دیگری هم باشد با اینکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با شهادت یکنفر و سوگند حکم میکرد. این دو قضاوت از روی جور؛ سپس قنبر را آوردم و او شهادت داد که آن زره طلحه است و به خیانت در روز جنگ بصره از غنایم سرقت شده است و تو گفتی که این برده است و من بر پایه شهادت برده حکم نمیدهم این درحالی است که شهادت برده اگر عادل باشد مشکلی ندارد». سپس حضرت فرمود: «ای شریح، وای برتو! امام مسلمانان بر بزرگتر از این امور برمسلمانان امین دانسته شده است»»!
الهادی (علیه السلام)- وَ أَمَّا شَهَادَهًُْ الْمَرْأَهًِْ وَحْدَهَا الَّتِی جَازَتْ فَهِیَ الْقَابِلَهًُْ جَازَتْ شَهَادَتُهَا مَعَ الرِّضَا فَإِنْ لَمْ یَکُنْ رِضًا فَلَا أَقَلَّ مِنِ امْرَأَتَیْنِ تَقُومُ الْمَرْأَهًُْ بَدَلَ الرَّجُلِ لِلضَّرُورَهًِْ لِأَنَّ الرَّجُلَ لَا یُمْکِنُهُ أَنْ یَقُومَ مَقَامَهَا فَإِنْ کَانَتْ وَحْدَهَا قُبِلَ قَوْلُهَا مَعَ یَمِینِهَا.
امام هادی (علیه السلام)- از امام هادی (علیه السلام) روایت شده که در پاسخ سؤال یحییبناکثم فرمود: امّا شهادتدادن زن که به تنهایی جایز است، دربارهی قابله است که در صورت رضایت، پذیرفته آید و اگر رضایت نباشد، دست کم باید دو زن شهادت دهند که در اینجا به خاطر ضرورت، دو زن به جای یک مرد پذیرفته میباشد؛ زیرا مرد در این مورد خاص نمیتواند کار زن را انجام دهد، و اگر زن تنها باشد، شهادت او را با سوگندش قبول میکنند.
الصّادق (علیه السلام)- وَ جُعِلَ الطَّلَاقُ فِی النِّسَاءِ الْمُزَوَّجَاتِ غَیْرَ جَائِزٍ إِلَّا بِشَاهِدَیْنِ ذَوَیْ عَدْلٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ وَ قَالَ فِی سَائِرِ الشَّهَادَاتِ عَلَی الدِّمَاءِ وَ الْفُرُوجِ وَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَمْلَاکِ وَ اسْتَشْهِدُوا شَهِیدَیْنِ مِنْ رِجالِکُمْ فَإِنْ لَمْ یَکُونا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ وَ بَیَّنَ الطَّلَاقَ عَزَّ ذِکْرُهُ فَقَالَ یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَ أَحْصُوا الْعِدَّةَ وَ اتَّقُوا اللهَ رَبَّکُمْ وَ لَوْ کَانَتِ الْمُطَلَّقَهًُْ تَبِینُ بِثَلَاثِ تَطْلِیقَاتٍ یَجْمَعُهَا کَلِمَهًٌْ وَاحِدَهًٌْ أَوْ أَکْثَرُ أَوْ أَقَلُّ لَمَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَی ذِکْرُهُ وَ أَحْصُوا الْعِدَّةَ وَ اتَّقُوا اللهَ رَبَّکُمْ إِلَی قَوْلِهِ وَ تِلْکَ حُدُودُ اللهِ وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لا تَدْرِی لَعَلَّ اللهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذلِکَ أَمْراً فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ أَشْهِدُوا ذَوَیْ عَدْلٍ مِنْکُمْ وَ أَقِیمُوا الشَّهادَةَ لِلهِ ذلِکُمْ یُوعَظُ بِهِ مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِر.
امام صادق (علیه السلام)- خداوند طلاق را برای زنان شوهردار مجاز ندانسته مگر با دو شاهد عادل مسلمان و دربارهی سایر شهادتها در خصوص اموال و املاک و خون [قتل] و عورت فرموده: و دو نفر از مردان [عادل] خود را [بر این حقّ] شاهد بگیرید! و اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن، از کسانی که مورد رضایت و اطمینان شما هستند، انتخاب کنید!. (بقره/۲۸۲) و خداوند عزّوجلّ، شرایط طلاق را روشن ساخته و فرمود: یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَ أَحْصُوا الْعِدَّةَ وَ اتَّقُوا اللهَ رَبَّکُمْ و اگر زن مطلقه با سه طلاق مباین شود یک کلمه یا بیشتر یا کمتر آن را جمع میکند، زیرا خداوند فرمود: وَ أَحْصُوا الْعِدَّةَ وَ اتَّقُوا اللهَ رَبَّکُمْ ... وَ تِلْکَ حُدُودُ اللهِ وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لا تَدْرِی لَعَلَّ اللهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذلِکَ أَمْراً فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ أَشْهِدُوا ذَوَیْ عَدْلٍ مِنْکُمْ وَ أَقِیمُوا الشَّهادَةَ لِلهِ ذلِکُمْ یُوعَظُ بِهِ مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِر.
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ دَاوُدَبْنِالْحُصَیْنِ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ شَهَادَهًْ النِّسَاءِ فِی النِّکَاحِ بِلَا رَجُلٍ مَعَهُنَّ إِذَا کَانَتِ الْمَرْأَهًُْ مُنْکِرَهًْ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ ثُمَّ قَالَ لِی مَا یَقُولُ فِی ذَلِکَ فُقَهَاؤُکُمْ قُلْتُ یَقُولُونَ لَا یَجُوزُ إِلَّا شَهَادَهًُْ رَجُلَیْنِ عَدْلَیْنِ فَقَالَ کَذَبُوا لَعَنَهُمُ اللَّهُ هَوَّنُوا وَ اسْتَخَفُّوا بِعَزَائِمِ اللَّهِ وَ فَرَائِضِهِ وَ شَدَّدُوا وَ عَظَّمُوا مَا هَوَّنَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَ فِی الطَّلَاقِ بِشَهَادَهًْ رَجُلَیْنِ عَدْلَیْنِ فَأَجَازُوا الطَّلَاقَ بِلَا شَاهِدٍ وَاحِدٍ وَ النِّکَاحُلَمْ یَجِئْ عَنِ اللَّهِ فِی تَحْرِیمِهِ فَسَنَّ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فِی ذَلِکَ الشَّاهِدَیْنِ تَأْدِیباً وَ نَظَراً لِئَلَّا یُنْکَرَ الْوَلَدُ وَ الْمِیرَاثُ وَ قَدْ ثَبَتَ عُقْدَهًُْ النِّکَاحِ وَ یُسْتَحَلَّ الْفَرْجُ وَ لَا أَنْ یُشْهَد.
امام صادق (علیه السلام)- داودبنحصین گوید: «از امام صادق (علیه السلام) درباره شهادت زنان در مورد ازدواج بدون این که مردی با آنان باشد؛ اگر زن ناشناخته باشد، پرسیدم، فرمود: «اشکالی ندارد». آنگاه به من فرمود: «در این مورد، فقیهان شما چه میگویند»؟ گفتم: «میگویند جز شهادت دو مرد عادل جایز نیست». فرمود: «دروغ میگویند. خداوند آنان را لعنت کند! آسان گرفته و عزائم و فرایض الهی را سبک شمرده و آنچه خداوند آسان گرفته است، سخت گرفته و بزرگ داشتهاند خداوند درباره طلاق دستور داده که با شهادت دو مرد عادل واقع شود ولی اینان طلاق را بدون حتّی یک شاهد جایز دانستهاند و در حرمت ازدواج از سوی خدا چیزی نیامده و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در این باره دو شاهد را از روی ادب استحبابی و با توجّه به این که فرزند و ارث انکار نشود، سنّت نهاد و پیوند ازدواج ثابت شده و فرج زن بدون این که شاهدی در کار باشد، حلال میشود».
الکاظم (علیه السلام)- عَنْ أَحْمَدَبْنِمُحَمَّدِبْنِأَبِینَصْرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ (علیه السلام) عَنْ رَجُلٍ طَلَّقَ امْرَأَتَهُ بَعْدَ مَا غَشِیَهَا بِشَهَادَهًْ عَدْلَیْنِ فَقَالَ لَیْسَ هَذَا بِطَلَاقٍ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ کَیْفَ طَلَاقُ السُّنَّهًْ فَقَالَ یُطَلِّقُهَا إِذَا طَهُرَتْ مِنْ حَیْضِهَا قَبْلَ أَنْ یَغْشَاهَا بِشَاهِدَیْنِ عَدْلَیْنِ کَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِی کِتَابِهِ فَإِنْ خَالَفَ ذَلِکَ رُدَّ إِلَی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَقُلْتُ لَهُ فَإِنْ طَلَّقَ عَلَی طُهْرٍ مِنْ غَیْرِ جِمَاعٍ بِشَاهِدٍ وَ امْرَأَتَیْنِ فَقَالَ لَا تَجُوزُ شَهَادَهًُْ النِّسَاءِ فِی الطَّلَاقِ وَ قَدْ تَجُوزُ شَهَادَتُهُنَّ مَعَ غَیْرِهِنَّ فِی الدَّمِ إِذَا حَضَرَتْهُ فَقُلْتُ فَإِنْ أَشْهَدَ رَجُلَیْنِ نَاصِبِیَّیْنِ عَلَی الطَّلَاقِ أَ یَکُونُ طَلَاقاً فَقَالَ مَنْ وُلِدَ عَلَی الْفِطْرَهًْ أُجِیزَتْ شَهَادَتُهُ عَلَی الطَّلَاقِ بَعْدَ أَنْ تَعْرِفَ مِنْهُ خَیْرا.
امام کاظم (علیه السلام)- احمدبنمحمّدبن ابی نصر گوید: از امام کاظم (علیه السلام) دربارهی مردی پرسیدم: «زن خویش را بعد از آنکه با وی همبستر شده بود، طلاق داد و دو شاهد عادل نیز بر این ماجرا داشت». ایشان فرمود: «این طلاق نیست». عرض کردم: «فدایت شوم! طلاق سنّت چگونه است»؟ فرمود: «هرگاه که از حیض خویش طهارت یافت، و قبل از آنکه با وی همبستر شود، وی را طلاق دهد، و دو شاهد عادل بر آن بیاورد، آنگونه که خداوند عزّوجلّ در قرآن میفرماید، و اگر مخالف آن بود، به قرآن ارجاع داده شود». به ایشان عرض کردم: «اگر در زمان طهارت و بدون جماع طلاق دهد و یک شاهد مرد و دو شاهد زن داشته باشد، چه حکمی دارد»؟ فرمود: «شهادتدادن زن در امر طلاق جایز نیست، گاهی شهادتدادنشان به همراه دیگران در امر خون (حیض)، اگر حاضر باشند، جایز باشد». عرض کردم: «اگر دو مرد ناصبی بر طلاق شهادت دهند، طلاق صورت گرفته است»؟ فرمود: «هرکس بر فطرت به دنیا بیاید و به خیر و نیکی شناخته شده باشد (اشتهار به فسق نداشته باشد)، شهادتدادنش برای طلاق مُجاز است».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- مَنْ کَتَمَ الشَّهَادَهًَْ أَوْ شَهِدَ بِهَا لِیُهْدِرَ بِهَا دَمَ امْرِئٍ مُسْلِمٍ أَوْ لِیُتْوِیَ مَالَ امْرِئٍ مُسْلِمٍ أَتَی یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ وَ لِوَجْهِهِ ظُلْمَهًٌْ مَدَّ الْبَصَرِ وَ فِی وَجْهِهِ کُدُوحٌ تَعْرِفُهُ الْخَلَائِقُ بِاسْمِهِ وَ نَسَبِهِ وَ مَنْ شَهِدَ شَهَادَهًَْ حَقٍّ لِیُحْیِیَ بِهَا مَالَ امْرِئٍ مُسْلِمٍ أَتَی یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ وَ لِوَجْهِهِ نُورٌ مَدَّ الْبَصَرِ تَعْرِفُهُ الْخَلَائِقُ بِاسْمِهِ وَ نَسَبِهِ ثُمَّ قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام) أَلَا تَرَی أَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ وَ أَقِیمُوا الشَّهادَةَ لِلهِ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- هرکس که برای هدردادن خون یک انسان مسلمان و یا بازداشتن مسلمانی از مال خویش، شهادتی را کتمان کند و یا شهادتی دهد، در روز قیامت درحالتی خواهد آمد که ظلمتی به پهنای افق، چهرهاش را فرا گرفته است و بر چهرهاش خراشهایی است که آفریدهها وی را با اسم و نسب میشناسند. از سوی دیگر، هرکس که برای اِحیای حقّ مسلمانی، شهادت حقّی بدهد، در روز قیامت درحالتی خواهد آمد که نوری به پهنای افق چهرهی وی را فرا گرفته است، و فرشتگان وی را با اسم و نسب میشناسند. سپس امام محمّد باقر (علیه السلام) فرمود: «مگر نمیبینی که خداوند تبارکوتعالی میفرماید: وَ أَقِیمُوا الشَّهَادَةَ لِلهِ.
المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)- عَنْ صَاحِبِ الزَّمَانِ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) أَنَّهُ کَتَبَ إِلَیْهِ یَسْأَلُهُ عَنِ الرَّجُلِ یُوقِفُ ضَیْعَهًًْ أَوْ دَابَّهًًْ وَ یُشْهِدُ عَلَی نَفْسِهِ بِاسْمِ بَعْضِ وُکَلَاءِ الْوَقْفِ ثُمَّ یَمُوتُ هَذَا الْوَکِیلُ أَوْ یَتَغَیَّرُ أَمْرُهُ وَ یَتَوَلَّی غَیْرُهُ هَلْ یَجُوزُ أَنْ یَشْهَدَ الشَّاهِدُ لِهَذَا الَّذِی أُقِیمَ مَقَامَهُ إِذَا کَانَ أَصْلُ الْوَقْفِ لِرَجُلٍ وَاحِدٍ أَمْ لَا یَجُوزُ فَأَجَابَ (علیه السلام) لَا یَجُوزُ غَیْرُ ذَلِکَ لِأَنَّ الشَّهَادَهًَْ لَمْ تَقُمْ لِلْوَکِیلِ وَ إِنَّمَا قَامَتْ لِلْمَالِکِ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ أَقِیمُوا الشَّهادَةَ.
امام مهدی ( محمدبنعبداللّه حمیری دربارهی مردی میپرسد که زمین یا حیوانی را وقف میکند و بر خویش به نام بعضی از وکیلان وقف، شاهد میگیرد. سپس این وکیل میمیرد یا کارش تغییر میکند و دیگری متولّی میشود. آیا برای شاهد جایز است که برای متولّی جدید شهادت دهد، اگر اصل وقف برای یک نفر ثابت باشد، یا جایز نیست؟ حضرت پاسخ داد: «غیر آن جایز نیست؛ چرا که شهادت برای وکیل نبوده و تنها برای مالک بوده و خداوند فرموده است: وَ أَقِیمُوا الشَّهادَةَ لِلهِ».
الکاظم (علیه السلام)- عَنْ عَلِیِّبْنِسُوَیْدٍ السَّائِیِّ عَنْ أَبِیالْحَسَنِ (علیه السلام) قَالَ: کَتَبَ أَبِی فِی رِسَالَتِهِ إِلَیَّ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الشَّهَادَهًْ لَهُمْ فَأَقِمِ الشَّهَادَهًَْ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلَی نَفْسِکَ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُمْ فَإِنْ خِفْتَ عَلَی أَخِیکَ ضَیْماً فَلَا.
امام کاظم (علیه السلام)- شهادت بده برای خدا گرچه به ضرر خود یا پدر و مادر یا خویشاوندانت بین خود و آنها باشد. امّا اگر احتمال زیانی برای برادر دینی خود دادی شهادت نده.
الصّادق (علیه السلام)- فِی قَوْلِهِ عَزَّ ذِکْرُهُ وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ قَالَ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ مِنْ شِیعَتِنَا ضُعَفَاءُ لَیْسَ عِنْدَهُمْ مَا یَتَحَمَّلُونَ بِهِ إِلَیْنَا فَیَسْمَعُونَ حَدِیثَنَا وَ یَقْتَبِسُونَ مِنْ عِلْمِنَا فَیَرْحَلُ قَوْمٌ فَوْقَهُمْ وَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ وَ یُتْعِبُونَ أَبْدَانَهُمْ حَتَّی یَدْخُلُوا عَلَیْنَا فَیَسْمَعُوا حَدِیثَنَا فَیَنْقُلُونَهُ إِلَیْهِمْ فَیَعِیهِ هَؤُلَاءِ وَ تُضَیِّعُهُ هَؤُلَاءِ فَأُولَئِکَ الَّذِینَ یَجْعَلُ اللَّهُ عَزَّ ذِکْرُهُ لَهُمْ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقُهُمْ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُون.
امام صادق (علیه السلام)- وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ اینها گروهی از شیعیان ضعیف مایند که قدرت مالی ندارند سفر بهسوی ما میکنند و روایت ما را میشنوند و از انوار علم ما بهره میگیرند امّا گروهی که توانایی دارند این سفر را طی میکنند و مخارجی را متحمّل میشوند احادیث ما را میشنوند و برمیگردند برای آنها نقل میکنند این دوستان احادیث ما را حفظ میکنند امّا آنها ضایع مینمایند اینها کسانی هستند که خداوند برای آنها راهی قرار داده و از جایی که گمان ندارند روزی داده میشوند».
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- مَنْ أَتَاهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِرِزْقٍ لَمْ یَخْطُ إِلَیْهِ بِرِجْلِهِ وَ لَمْ یَمُدَّ إِلَیْهِ یَدَهُ وَ لَمْ یَتَکَلَّمْ فِیهِ بِلِسَانِهِ وَ لَمْ یَشُدَّ إِلَیْهِ ثِیَابَهُ وَ لَمْ یَتَعَرَّضْ لَهُ کَانَ مِمَّنْ ذَکَرَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِی کِتَابِهِ وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ.
امام علی (علیه السلام)- هرکس را که خداوند نصیبی به او رسانید که او با پای خود قدم بهسوی آن بر نداشته و دستی بهجانب آن دراز ننموده، و سخنی دربارهی آن بر زبان نیاورده و مکری برای آن نبسته و به هیچگونه متعرّض آن نشده باشد، این از آن مواردی است که خداوند در کتاب خود چنین یاد کرده است: وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ.
الصّادق (علیه السلام)- قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) مَا فَعَلَ عُمَرُبْنُمُسْلِمٍ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَقْبَلَ عَلَی الْعِبَادَهًِْ وَ تَرَکَ التِّجَارَهًَْ فَقَالَ وَیْحَهُ أَمَا عَلِمَ أَنَّ تَارِکَ الطَّلَبِ لَا یُسْتَجَابُ لَهُ إِنَّ قَوْماً مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لَمَّا نَزَلَتْ وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ غَلَّقُوا الْأَبْوَابَ وَ أَقْبَلُوا عَلَی الْعِبَادَهًِْ وَ قَالُوا قَدْ کُفِینَا فَبَلَغَ ذَلِکَ النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) فَأَرْسَلَ إِلَیْهِمْ فَقَالَ مَا حَمَلَکُمْ عَلَی مَا صَنَعْتُمْ فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) تُکُفِّلَ لَنَا بِأَرْزَاقِنَا فَأَقْبَلْنَا عَلَی الْعِبَادَهًِْ فَقَالَ إِنَّهُ مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ لَمْ یُسْتَجَبْ لَهُ عَلَیْکُمْ بِالطَّلَبِ.
امام صادق (علیه السلام)- علیبنعبد العزیز گوید: امام صادق (علیه السلام) به من فرمود: «عمربنمسلم چه میکند»؟ گفتم: «فدایت شوم! به عبادت رو آورده و تجارت را ترک کرده». فرمود: «وای بر او آیا نمیداند کسی که طلب [روزی] را ترک کند دعایش پذیرفته نمیشود. همانا گروهی از اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) وقتی این آیه نازل شد: وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ. درها را بستند و به عبادت رو آوردند و گفتند: ما را کفایت میکند. این مطلب به پیامبر (صلی الله علیه و آله) رسید، و به ایشان رساند و فرمود: «چه چیز شما را بر این کار واداشت»؟ گفتند: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روزی ما ضمانت شد لذا به عبادت رو آوردیم». فرمود: «هرکس چنین کند دعایش مستجاب نمیگردد، بر شما باد طلب [روزی]».
الأئمّهًْ (علیهم السلام)- لَمَّا نَزَلَ قَوْلُهُ تَعَالَی وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ انْقَطَعَ رِجَالٌ مِنَ الصَّحَابَهًِْ فِی بُیُوتِهِمْ وَ اشْتَغَلُوا بِالْعِبَادَهًِْ وُثُوقاً بِمَا ضُمِنَ لَهُمْ فَعَلِمَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) ذَلِکَ فَعَابَ مَا فَعَلُوهُ وَ قَالَ إِنِّی لَأُبْغِضُ الرَّجُلَ فَاغِراً فَاهُ إِلَی رَبِّهِ یَقُولُ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی وَ یَتْرُکُ الطَّلَبَ.
ائمه (علیهم السلام)- هنگامیکه این قول خداوند: وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ نازل شد، گروهی از یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله) در خانههایشان ماندند و هر تلاشی را رها کردند و به گمان اینکه روزیشان ضمانت شده است، به عبادت پروردگارشان مشغول شدند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) وقتی از ماجرا آگاه شد، آنان را سرزنش کرد و فرمود: «به یقین من دشمن دارم کسی را که دهانش را به سوی پروردگارش بگشاید و بگوید: به من روزی بده ولی با کار و تلاش آن را نجوید».
الصّادق (علیه السلام)- إِنَّ مِنَ الْعِبَادَهًِْ شِدَّهًَْ الْخَوْفِ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ اللَّهُ إِنَّما یَخْشَی اللهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ وَ قَالَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ فَلا تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ وَ قَالَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً قَالَ وَ قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) إِنَّ حُبَّ الشَّرَفِ وَ الذِّکْرِ لَا یَکُونَانِ فِی قَلْبِ الْخَائِفِ الرَّاهِبِ.
امام صادق (علیه السلام)- همانا قسمتی از عبادت ترس از خدای عزّوجلّ است، خدا میفرماید: از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او میترسند. (فاطر/۲۸) و نیز خداوند متعال میفرماید: فَلا تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ و باز خدای تبارکوتعالی میفرماید: وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً و امام صادق (علیه السلام) فرمود: «حب جاه و شهرت در دل ترسان و بیمناک نباشد [پس کسی که از خدا ترسد، حب ریاست و شهرت ندارد]».
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- مَنْ تَعَذَّرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ وَ تَغَلَّقَتْ عَلَیْهِ مَذَاهِبُ الْمَطَالِبِ فِی مَعَاشِهِ ثُمَّ کَتَبَ لَهُ هَذَا الْکَلَامَ فِی رَقِّ ظَبْیٍ أَوْ قِطْعَهًٍْ مِنْ أَدَمٍ (علیه السلام) وَ عَلَّقَهُ عَلَیْهِ أَوْ جَعَلَهُ فِی بَعْضِ ثِیَابِهِ الَّتِی یَلْبَسُهَا فَلَمْ یُفَارِقْهُ وَسَّعَ اللَّهُ رِزْقَهُ وَ فَتَحَ عَلَیْهِ أَبْوَابَ الْمَطَالِبِ فِی مُعَاشِهِ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ اللَّهُمَّ لَا طَاقَهًَْ لِفُلَانِبْنِفُلَانٍ بِالْجُهْدِ وَ لَا صَبْرَ لَهُ عَلَی الْبَلَاءِ وَ لَا قُوَّهًَْ لَهُ عَلَی الْفَقْرِ وَ الْفَاقَهًِْ اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (علیهم السلام) وَ لَا تَحْظُرْ عَلَی فُلَانِبْنِفُلَانٍ رِزْقَکَ وَ لَا تَقْتُرْ عَلَیْهِ سَعَهًَْ مَا عِنْدَکَ وَ لَا تَحْرِمْهُ فَضْلَکَ وَ لَا تَحْرِمْهُ مِنْ جَزِیلِ قِسْمِکَ وَ لَا تَکِلْهُ إِلَی خَلْقِکَ وَ لَا إِلَی نَفْسِهِ فَیَعْجِزَ عَنْهَا وَ یَضْعُفَ عَنِ الْقِیَامِ فِیمَا یُصْلِحُهُ وَ یُصْلِحُ مَا قِبَلَهُ بَلْ تَفَرَّدْ بِلَمِّ شَعْثِهِ وَ تَوَلَّ کِفَایَتَهُ وَ انْظُرْ إِلَیْهِ فِی جَمِیعِ أُمُورِهِ فَإِنَّکَ إِنْ وَکَلْتَهُ إِلَی خَلْقِکَ لَمْ یَنْفَعُوهُ وَ إِنْ أَلْجَأْتَهُ إِلَی أَقْرِبَائِهِ حَرَمُوهُ وَ إِنْ أَعْطَوْهُ أَعْطَوْا قَلِیلًا نَکِداً وَ إِنْ مَنَعُوهُ مَنَعُوا کَثِیراً وَ إِنْ بَخِلُوا فَهُمْ لِلْبُخْلِ أَهْلٌ اللَّهُمَّ أَغْنِ فُلَانَبْنَفُلَانٍ مِنْ فَضْلِکَ وَ لَا تُخْلِهِ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُضْطَرٌّ إِلَیْکَ فَقِیرٌ إِلَی مَا فِی یَدَیْکَ وَ أَنْتَ غَنِیٌّ عَنْهُ وَ أَنْتَ بِهِ خَبِیرُ عَلِیمٌ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ.
امیرالمؤمنین (علیه السلام)- هرکس بر او روزی او تنگ شده باشد و راههای طلب معاش او بسته شده باشد پس این دعا را در ورق از پوست آهو یا در قطعهای از پوست حیوانی دیگر بنویسد و آن را بر خود بیاویزد یا آنکه آن را در جامهای بگرداند که آن را میپوشد، پس همیشه همراه خود نگاه داشته آن را از خود جدا ننماید، خدای تعالی روزی او را وسیع میگرداند و بر او درهای مطلبهای او را میگشاید از جایی که آن را گمان نداشته باشد و دعا این است: خداوندا نیست تحمّلی از برای فلان شخص پسر فلان در مشقّت و نیست صبری برای او بر بلا و نه توانایی از برای او بر درویشی و احتیاج، خداوندا پس رحمت فرست بر محمّد و بر آل محمّد (علیهم السلام) و منع مکن از فلان پسر فلان روزی خود را و تنگ مگردان بر او گشودگی آنچه را که در نزد تو است از عطاها و محروم مکن او را از زیادتی بخشش خود و قطع مکن از او بزرگ نعمتهای خود را و وامگذار او را بهسوی خلق خود و نه بهسوی نفس او تا آنکه عاجز گردد از رسیدن به آن نعمتها و ضعیف شود از ایستادن و متوجّهشدن در آنچه به اصلاح آورده او را و اصلاح کند آنچه را که در نزد اوست بلکه خود به تنهایی توجّه نمای به جمعنمودن پراکندگی احوال او و به متولّیگشتن کارگذاری او و نظر رحمت نمای بهسوی او در همهی کارهای او بهدرستی که تو اگر واگذاری او را بهسوی آفریدگانت نفع نمیدهند او را و اگر حواله نمایی او را بهسوی خویشان او محروم میکنند او را و اگر چنانچه ببخشند به او چیزی میبخشند به او چیز بسیار کمی و اگر منع کنند او را منع میکنند منع بسیار شدیدی و اگر خسّت کنند خسّت میورزند و حال آنکه ایشان برای بخیلی سزاوارند خداوندا توانگر گردان فلان پسر فلان را از زیادتی بخشش خود و خالی مگردان او را از فضل خود پس بهدرستی که او التجاء آورنده است بهسوی تو محتاج است به آنچه در نزد توست و تو بینیازی از او و تو به حال او بینا و دانایی و کسی که اعتماد نماید بر خدا پس او کافی و بس است او را بهدرستی که خدا رساننده است فرمان خود را [به هرکس که میخواهد] بتحقیق که گردانیده است خدا از برای هر چیزی اندازهای «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً؛ به یقین با [هر] سختی آسانی است!. [آری] مسلّماً با [هر] سختی آسانی است. (شرح/۶۵)». وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- یَا أَبَاذَرٍّ (رحمة الله علیه) لَوْ أَنَّ النَّاسَ کُلَّهُمْ أَخَذُوا بِهَذِهِ الْآیَهًِْ لَکَفَتْهُمْ وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ای اباذر (رحمة الله علیه)! اگر تمام مردم همین آیه را بگیرند آنان را بس خواهد بود: وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- إِنِّی لَأَعْرِفُ آیَهًْ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ لَوْ أَخَذَ بِهَا جَمِیعُ النَّاسِ کَفَتْهُمْ قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا هِیَ قَالَ وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- بهدرستی که من آیهای از قرآن میشناسم که اگر تمام مردم پیرو آن باشند آنها را کافی است. عرض کردند: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) کدام است»؟ فرمود: «وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- خَصْلَهًٌْ مَنْ لَزِمَهَا أَطَاعَتْهُ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهًُْ وَ رَبِحَ الْفَوْزَ فِی الْجَنَّهًِْ قِیلَ وَ مَا هِیَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَالَ التَّقْوَی مَنْ أَرَادَ أَنْ یَکُونَ أَعَزَّ النَّاسِ فَلْیَتَّقِ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ ثُمَّ تَلَا وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- صفتی است که هرکس دارا باشد دنیا و آخرت در اختیارش قرار گیرد و سود برد پیروزی در بهشت را، گفته شد: آن صفت چیست؟ ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «پرهیزکاری کسی که اراده دارد عزیزترین مردم باشد پس باید بپرهیزد خدای عزّوجلّ را، بعد تلاوت کرد: وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ.
الکاظم (علیه السلام)- فِی تَفْسِیرِ هَذِهِ الْآیَهًْ وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ قَالَ یَجْعَلُ لَهُ مَخْرَجاً فِی دِینِهِ وَ یَرْزُقُهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ فِی دُنْیَاهُ.
امام کاظم (علیه السلام)- معنی آیه: وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ آن است که برای خروج در مسائل دینی راهی باز میکند.