آیه ۱ - سوره معارج

آیه سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ [1]

تقاضا‌كننده‌اي تقاضاي عذابي كرد كه انجام مي‌گيرد.

۱
(معارج/ ۱)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ أَبِی‌بَصِیرٍ قَال بَیْنَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) ذَاتَ یَوْمٍ جَالِساً إِذْ أَقْبَلَ أَمِیرُ‌الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِنَّ فِیکَ شَبَهاً مِنْ عِیسَی‌ابْنِ‌مَرْیَمَ (علیه السلام) وَ لَوْ لَا أَنْ تَقُولَ فِیکَ طَوَائِفُ مِنْ أُمَّتِی مَا قَالَتِ النَّصَارَی فِی عِیسَی‌ابْنِ‌مَرْیَمَ (علیه السلام) لَقُلْتُ فِیکَ قَوْلًا لَا تَمُرُّ بِمَلَإٍ مِنَ النَّاسِ إِلَّا أَخَذُوا التُّرَابَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَیْکَ یَلْتَمِسُونَ بِذَلِکَ الْبَرَکَهًَْ قَالَ فَغَضِبَ الْأَعْرَابِیَّانِ وَ الْمُغِیرَهًُْ‌بْنُ‌شُعْبَهًَْ وَ عِدَّهًٌْ مِنْ قُرَیْشٍ مَعَهُمْ فَقَالُوا مَا رَضِیَ أَنْ یَضْرِبَ لِابْنِ عَمِّهِ مَثَلًا إِلَّا عِیسَی‌ابْنَ‌مَرْیَمَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَی نَبِیِّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ وَ لَمَّا ضُرِبَ ابْنُ‌مَرْیَمَ مَثَلًا إِذا قَوْمُکَ مِنْهُ یَصِدُّونَ* وَ قالُوا أَ آلِهَتُنا خَیْرٌ أَمْ هُوَ ما ضَرَبُوهُ لَکَ إِلَّا جَدَلًا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ* إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنا عَلَیْهِ وَ جَعَلْناهُ مَثَلًا لِبَنِی إِسْرائِیلَ* وَ لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْنا مِنْکُمْ یَعْنِی مِنْ بَنِی هَاشِمٍ مَلائِکَةً فِی الْأَرْضِ یَخْلُفُونَ قَالَ فَغَضِبَ الْحَارِثُ‌بْنُ‌عَمْرٍو الْفِهْرِیُّ فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ أَنَّ بَنِی هَاشِمٍ یَتَوَارَثُونَ هِرَقْلًا بَعْدَ هِرَقْلٍ فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَهًًْ مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِیمٍ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ مَقَالَهًَْ الْحَارِثِ وَ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ وَ ما کانَ اللهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ ما کانَ اللهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ ثُمَّ قَالَ لَهُ یَا ابْنَ عَمْرٍو إِمَّا تُبْتَ وَ إِمَّا رَحَلْتَ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ بَلْ تَجْعَلُ لِسَائِرِ قُرَیْشٍ شَیْئاً مِمَّا فِی یَدَیْکَ فَقَدْ ذَهَبَتْ بَنُو هَاشِمٍ بِمَکْرُمَهًِْ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) لَیْسَ ذَلِکَ إِلَیَّ ذَلِکَ إِلَی اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) قَلْبِی مَا یُتَابِعُنِی عَلَی التَّوْبَهًِْ وَ لَکِنْ أَرْحَلُ عَنْکَ فَدَعَا بِرَاحِلَتِهِ فَرَکِبَهَا فَلَمَّا صَارَ بِظَهْرِ الْمَدِینَهًِْ أَتَتْهُ جَنْدَلَهًٌْ فَرَضَخَتْ هَامَتَهُ ثُمَّ أَتَی الْوَحْیُ إِلَی النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِع.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ابوبصیر گوید: روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نشسته بود که امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمد و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به او فرمود: «تو به عیسی‌بن‌مریم (علیه السلام) می‌مانی، و اگر نبود ترس از اینکه گروه‌هایی از امّتم درباره‌ی تو همان را گویند که ترسایان درباره‌ی عیسی (علیه السلام) می‌گفتند، درباره‌ی تو چیزهایی می‌گفتم که از میان مردم گذر نکنی مگر آنکه خاک پایت را برای تبرّک می‌بردند». آن دو تن اعرابی خشمگین شدند و به همراهی مغیرةبن‌شعبه و گروهی از قریشیان که همراه آن‌ها بودند، گفتند: «برای عموزاده‌اش به نمونه‌ای پایین‌تر از عیسی (علیه السلام) راضی نیست». و این آیه برای پیامبر (صلی الله علیه و آله) نازل شد: و هنگامی‌که درباره‌ی فرزند مریم مثلی زده شد، ناگهان قوم تو به خاطر آن داد و فریاد راه انداختند. و گفتند: «آیا خدایان ما بهترند یا او (مسیح) ؟! [اگر معبودان ما در دوزخند، مسیح نیز در دوزخ است، چرا که معبود واقع شده]»! ولی آن‌ها این مثل را جز از طریق جدال [و لجاج] برای تو نزدند آنان گروهی کینه‌توز و پرخاشگرند! مسیح فقط بنده‌ای بود که ما نعمت به او بخشیدیم و او را نمونه و الگویی برای بنی اسرائیل قرار دادیم. و هرگاه بخواهیم به‌جای شما در زمین فرشتگانی قرار می‌دهیم که جانشین [شما] گردند!. (زخرف/۶۰۵۷) حارث‌بن‌عمرو فهری خشمگین شد و گفت: «خدایا! اگر این حکم درست می‌باشد و از نزد توست که مقرّر شده، بنی‌هاشم پیشواییِ امّت را مانند هراکلیوس پس از هراکلیوس به ارث برند (یعنی به رسم پادشاهان) پس بر سر ما از آسمان سنگ بباران یا عذاب دردناکی بر ما فرود آر». بنابراین خداوند سخن حارث را به پیامبر (صلی الله علیه و آله) وحی کرد و این آیه هم نازل شد: ولی [ای پیامبر]! تا تو در میان آن‌ها هستی، خداوند آن‌ها را مجازات نخواهد کرد و [نیز] تا استغفار می‌کنند، خدا عذابشان نمی‌کند. (انفال/۳۳) پیامبر (صلی الله علیه و آله) به او فرمود: «ای عمرو! یا توبه کن یا کوچ کن». او گفت: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! از آنچه داری برای قریشیان بهره‌ای مقرّر کن، زیرا بنی‌هاشم صاحب تمام مکارم عرب و عجم شدند». پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «من چنین نکرده‌ام این کار خداوند سبحان است». او گفت: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! دلم به توبه تمایلی ندارد از کنار شما خواهم رفت». و دستور داد شترش را بیاورند، او سوار آن شد. و چون به حومه مدینه رسید تکّه سنگی به سر او خورد و بر فرقش کوفت، و در اینجا به پیامبر (صلی الله علیه و آله) وحی آمد که: سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۸
الکافی، ج۸، ص۵۷/ بحارالأنوار، ج۳۵، ص۳۲۳/ البرهان/ شواهدالتنزیل، ج۲، ص۳۸۲
۲
(معارج/ ۱)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- أَبُوبَصِیرٍ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) لَمَّا قَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) یَا عَلِیُّ لَوْ لَا أَنَّنِی أَخَافُ أَنْ یَقُولَ فِیکَ مَا قَالَتِ النَّصَارَی فِی الْمَسِیحِ لَقُلْتُ الْیَوْمَ فِیکَ مَقَالَهًًْ لَا تَمُرُّ بِمَلَإٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ إِلَّا أَخَذُوا التُّرَابَ مِنْ تَحْتِ قَدَمِکَ الْخَبَرَ قَالَ الْحَارِثُ‌بْنُ‌عَمْرٍو الْفِهْرِیُّ لِقَوْمٍ مِنْ أَصْحَابِهِ مَا وَجَدَ مُحَمَّدٌ لِابْنِ عَمِّهِ مَثَلًا إِلَّا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ یُوشِکُ أَنْ یَجْعَلَهُ نَبِیّاً مِنْ بَعْدِهِ وَ اللَّهِ إِنَّ آلِهَتَنَا الَّتِی کُنَّا نَعْبُدُ خَیْرٌ مِنْه ... دَعَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) الْحَارِثَ فَقَالَ إِمَّا أَنْ تَتُوبَ أَوْ تَرْحَلَ عَنَّا قَالَ فَإِنَّ قَلْبِی لَا یُطَاوِعُنِی إِلَی التَّوْبَهًِْ لَکِنِّی أَرْحَلُ عَنْکَ فَرَکِبَ رَاحِلَتَهُ فَلَمَّا أَصْحَرَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ طَیْراً مِنَ السَّمَاءِ فِی مِنْقَارِهِ حَصَاهًٌْ مِثْلُ الْعَدَسَهًِْ فَأَنْزَلَهَا عَلَی هَامَتِهِ وَ خَرَجَتْ مِنْ دُبُرِهِ إِلَی الْأَرْضِ فَفَحَصَ بِرِجْلِهِ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی عَلَی رَسُولِهِ سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ لِلْکَافِرِینَ بِوَلَایَهًِْ عَلِیٍّ (علیه السلام) قَالَ هَکَذَا نَزَلَ بِهِ جَبْرَئِیلُ (علیه السلام).

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ابوبصیر از امام صادق (علیه السلام) روایت می‌کند که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای علی! اگر بیم آن نداشتم که مردم همان چیزهایی را که درباره عیسی (علیه السلام) مسیح گفتند درباره تو بگویند، امروز سخنی درباره‌ی تو میگفتم که از هرجا بگذری مسلمانان خاک پای تو را به عنوان تبرّک بردارند. حارث بن عمرو فهریّ به جمعی از دوستانش گفت: محمّد (صلی الله علیه و آله) مشابهی برای پسر عموی خود جز عیسی‌بن‌مریم نیافت و کم مانده او را پس از خود پیامبر کند، به خدا سوگند إلهه‌ای که من می‌پرستیدیم بهتر از اوست ... پس پیامبر (صلی الله علیه و آله) به حارث فرمود: «یا توبه میکنی یا از نزد ما می‌روی»؟ حارث گفت: «دلم برای توبه کردن مرا همراهی نمیکند لیکن شما را ترک خواهم کرد». سوار شتر خود شد و رفت و چون به صحرا رسید، خداوند پرندهای را به‌سویش فرستاد که سنگی به اندازه‌ی عدس با منقار خود حمل میکرد و آن را چنان بر فرق سرش رها ساخت که از نشمینگاه او در آمد. حارث با این سنگریزه به جان دادن افتاد و به شدت پاهای خود را تکان میداد تا مُرد و خداوند آیه: سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ لِلْکَافِرِینَ را برای کافران به ولایت علی (علیه السلام) فرستاد و جبرئیل اینگونه نازل کرد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۱۰
بحارالأنوار، ج۳۵، ص۳۲۰/ المناقب، ج۲، ص۳۴۲؛ «للکافرین ... به جبرییل»
۳
(معارج/ ۱)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنِ الْحُسَیْنِ‌بْنِ‌مُحَمَّدٍ‌الْخَارِقِیِّ قَالَ لَمَّا کَانَ یَوْمُ غَدِیرِ خُمٍّ قَامَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) خَطِیباً فَأَوْجَزَ فِی خُطْبَتِهِ ثُمَّ دَعَا أَمِیرَ‌الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ‌بْنَ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) فَأَخَذَ بِضَبْعِهِ ثُمَّ رَفَعَ بِیَدِهِ حَتَّی رُئِیَ بَیَاضُ إِبْطَیْهِمَا فَقَالَ أَ لَمْ أُبَلِّغْکُمُ الرِّسَالَهًَْ أَ لَمْ أَنْصَحْ لَکُمْ قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ فَقَالَ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ فَفَشَتْ هَذِهِ فِی النَّاسِ فَبَلَغَ الْحَارِثَ‌بْنَ‌النُّعْمَانِ الْفِهْرِیَّ فَرَحَلَ رَاحِلَتَهُ ثُمَّ اسْتَوَی عَلَیْهَا وَ رَسُولُ اللَّهِ إِذْ ذَاکَ بِمَکَّهًَْ حَتَّی انْتَهَی إِلَی الْأَبْطَحِ فَأَنَاخَ نَاقَتَهُ ثُمَّ عَقَلَهَا ثُمَّ جَاءَ إِلَی النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) فَسَلَّمَ فَرَدَّ عَلَیْهِ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّکَ دَعَوْتَنَا أَنْ نَقُولَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ فَقُلْنَا ثُمَّ دَعَوْتَنَا أَنْ نَقُولَ إِنَّکَ رَسُولُ اللَّهِ فَقُلْنَا وَ فِی الْقَلْبِ مَا فِیهِ ثُمَّ قُلْتَ فَصَلُّوا فَصَلَّیْنَا ثُمَّ قُلْتَ فَصُومُوا فَصُمْنَا ثُمَّ قُلْتَ فَحُجُّوا فَحَجَجْنَا ثُمَّ قُلْتَ إِذَا رُزِقَ أَحَدُکُمْ مِائَتَیْ دِرْهَمٍ فَلْیَتَصَدَّقْ بِخُمُسِهِ کُلَّ سَنَهًٍْ فَفَعَلْنَا ثُمَّ إِنَّکَ أَقَمْتَ ابْنَ‌عَمِّکَ فَجَعَلْتَهُ عَلَماً وَ قُلْتَ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ أَ فَعَنْکَ أَمْ عَنِ اللَّهِ قَالَ بَلْ عَنِ اللَّهِ قَالَ فَقَالَهَا ثَلَاثاً قَالَ فَنَهَضَ وَ إِنَّهُ لَمُغْضَبُ وَ إِنَّهُ لَیَقُولُ اللَّهُمَّ إِنْ کَانَ مَا قَالَ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) حَقّاً فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَهًًْ مِنَ السَّماءِ تَکُونُ نَقِمَهًًْ فِی أَوَّلِنَا وَ آیَهًًْ فِی آخِرِنَا وَ إِنْ کَانَ مَا قَالَ مُحَمَّدٌ کَذِباً فَأَنْزِلْ بِهِ نَقِمَتَکَ ثُمَّ أَثَارَ نَاقَتَهُ فَحَلَّ عِقَالَهَا ثُمَّ اسْتَوَی عَلَیْهَا فَلَمَّا خَرَجَ مِنَ الْأَبْطَحِ رَمَاهُ اللَّهُ تَعَالَی بِحَجَرٍ مِنَ السَّمَاءِ فَسَقَطَ عَنْ رَأْسِهِ وَ خَرَجَ مِنْ دُبُرِهِ وَ سَقَطَ مَیِّتاً فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِیهِ سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- حسین‌بن‌محمّد خارقی گوید: در روز غدیر خم، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سخنرانی کرد و علیّ‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) را فرا خواند و دو دست ایشان را گرفت و سپس دست علی (علیه السلام) را تا جایی بالا برد که سفیدی زیر بغل آن‌ها نمایان شد و فرمود: «مگر رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ نکردم؟ مگر شما را نصیحت نکردم»؟ گفتند: «به خدا سوگند! آری، این چنین بود. فرمود: هرکس من مولای اویم، علی مولای اوست. خداوندا! دوستداران او را دوست بدار و دشمنان او را دشمن بدار. این خبر بین مردم منتشر شد، و به گوش حارث‌بن‌نعمان فهری رسید و سوار بر مرکب خویش شد و نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمد». و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در آن هنگام در مکّه بود و حرکت کرد تا اینکه به ابطح رسید و شتر خود را خواباند و زانوی آن را بست، سپس نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمده، سلام کرد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) پاسخ سلام وی را داد. سپس گفت: «محمّد (صلی الله علیه و آله)، از ما خواستی بگوییم: لا إله إلّا الله و گفتیم؛ سپس از ما خواستی بگوییم: شما فرستاده‌ی خدا هستی، که علیرغم میلمان گفتیم؛ سپس گفتی، حج بگزارید، گزاردیم، سپس گفتی، هرکس دویست درهم روزی داده شود، سالیانه یک پنجم آن را صدقه دهد، چنین کردیم. سپس عموزادهات را به پیشوایی گمارده و گفتی: «هر کس من مولای اویم، اینک علی مولای اوست. خداوندا، دوستدارش را دوست بدار و دشمن دشمنش باش و یاری رسان وی را نصرت ده و فرو گذارنده او را خوار و ذلیل کن! آیا این سخن از خودتان است یا از خدا»؟ فرمود: «از جانب خداست»! سه بار آن را تکرار فرمود: پس حارث با خشم برخاست و از آنجا خارج شد درحالی‌که میگفت: «خدایا، اگر گفته محمّد (صلی الله علیه و آله) راست است، از آسمان سنگی بر ما ببار تا بلایی برای اوّلین و نشان و عبرتی برای آخرین ما باشد. و اگر سخنان محمّد (صلی الله علیه و آله) دروغ بوده باشد، بلای خود را بر وی نازل کن! سپس شتر خویش راهی کرده، زانویش را باز کرد و بر آن سوار گشت و چون از ابطح خارج شد، خداوند سنگی از آسمان به‌سوی وی پرتاب نمود که به سرش اصابت نموده و از نشیمنگاهش خارج گشت، بر زمین افتاد و مُرد، و خداوند متعال این آیه را نازل کرد: سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۱۲
بحارالأنوار، ج۳۷، ص۱۷۵/ بحارالأنوار، ج۳۷، ص۱۷۳؛ «بتفاوت» / البرهان؛ «بتفاوت»/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۶۹۷؛ «بتفاوت یسیر»/ جامع الأخبار، ص۱۱/ شواهدالتنزیل، ج۲، ص۳۸۱/ البرهان
۴
(معارج/ ۱)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- أَبِی وَقَّاصٍ قَالَ صَلَّی بِنَا النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) صَلَاهًَْ الْفَجْرِ یَوْمَ الْجُمُعَهًِْ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیْنَا بِوَجْهِهِ الْکَرِیمِ الْحَسَنِ وَ أَثْنَی عَلَی اللَّهِ تَعَالَی فَقَالَ أَخْرُجُ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ وَ عَلِیُّ‌بْنُ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) أَمَامِی وَ بِیَدِهِ لِوَاءُ الْحَمْدِ وَ هُوَ یَوْمَئِذٍ شِقَّتَانِ شِقَّهًٌْ مِنَ السُّنْدُسِ وَ شِقَّهًٌْ مِنَ الْإِسْتَبْرَقِ فَوَثَبَ إِلَیْهِ رَجُلٌ أَعْرَابِیٌّ مِنْ أَهْلِ نَجْدٍ مِنْ وُلْدِ جَعْفَرِ‌بْنِ‌کِلَابِ‌بْنِ‌رَبِیعَهًَْ فَقَالَ قَدْ أَرْسَلُونِی إِلَیْکَ لِأَسْأَلَکَ فَقَالَ قُلْ یَا أَخَا الْبَادِیَهًِْ قَالَ مَا تَقُولُ فِی عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ فَقَدْ کَثُرَ الِاخْتِلَافُ فِیهِ فَتَبَسَّمَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) ضَاحِکاً فَقَالَ یَا أَعْرَابِیُّ وَ لِمَ کَثُرَتِ الِاخْتِلَافُ فِیهِ عَلِیٌّ مِنِّی کَرَأْسِی مِنْ بَدَنِی وَ زِرِّی مِنْ قَمِیصِی فَوَثَبَ الْأَعْرَابِیُّ مُغْضَباً ثُمَّ قَالَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) إِنِّی أَشَدُّ مِنْ عَلِیٍّ بَطْشاً فَهَلْ یَسْتَطِیعُ عَلِیٌّ أَنْ یَحْمِلَ لِوَاءَ الْحَمْدِ فَقَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) مَهْلًا یَا أَعْرَابِیُّ فَقَدْ أَعْطَاهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ خِصَالًا شَتَّی حُسْنَ یُوسُفَ وَ زُهْدَ یَحْیَی وَ صَبْرَ أَیُّوبَ وَ طُولَ آدَمَ وَ قُوَّهًَْ جَبْرَئِیلَ (علیه السلام) عَلَیْهِمُ الصَّلَاهًُْ وَ السَّلَامُ وَ بِیَدِهِ لِوَاءُ الْحَمْدِ وَ کُلُّ الْخَلَائِقِ تَحْتَ اللِّوَاءِ وَ تَحُفُّ بِهِ الْأَئِمَّهًُْ وَ الْمُؤَذِّنُونَ بِتِلَاوَهًِْ الْقُرْآنِ وَ الْأَذَانِ وَ هُمُ الَّذِینَ لَا یتدودون {یَتَبَدَّدُونَ} فِی قُبُورِهِمْ فَوَثَبَ الْأَعْرَابِیُّ مُغْضَباً وَ قَالَ اللَّهُمَّ إِنْ یَکُنْ مَا قَالَ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) حَقّاً فَأَنْزِلْ عَلَیَّ حَجَراً فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِیهِ سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِع.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ابو وقّاص گفت: پیامبر (صلی الله علیه و آله) روز جمعه نماز صبح را با ما خواند سپس با چهره‌ی کریم و زیبایش رو به ما کرد و خدای تعالی را ستایش نمود و فرمود: «روز قیامت ظاهر می‌شوم درحالی‌که علیّ‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) روبروی من است و پرچم حمد در دست اوست و آن [پرچم] در آن روز دو قسمت دارد؛ قسمتی از حریر نازک و قسمتی از حریر ضخیم است». مردی بادیه‌نشین از اهل [قبیله] نجد از فرزندان جعفربن‌کلاب‌بن‌ربیعه برخاست و به‌سویش رفت و گفت: «مرا فرستاده‌اند تا از تو بپرسم». فرمود: «ای برادر بادیه‌نشین بپرس»! گفت: «درباره‌ی علیّ‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) چه می‌گویی؟ اختلاف در مورد او زیاد شده است». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تبسّمی کرد و خندید و فرمود: «ای بادیه‌نشین! چرا اختلاف درباره‌ی او زیاد است؛ علی (علیه السلام) نسبت به من مانند سر من نسبت به بدنم است و دگمه من است نسبت به پیراهنم». با عصبانیّت برخاست. سپس گفت: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! من از علی (علیه السلام) نیرومندترم. آیا علی (علیه السلام) می‌تواند پرچم حمد را حمل کند»؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای بادیه‌نشین آهسته! خداوند روز قیامت به او ویژگی‌های گوناگونی داده است، [مانند] زیبایی یوسف، زهد یحیی، صبر ایّوب، بلندی قدّ آدم (علیهم السلام) و قدرت جبرئیل. و در دست او پرچم حمد است و همه‌ی خلایق زیر پرچم او هستند و امامان و مؤذّنان با تلاوت قرآن و اذان او را احاطه می‌کنند و آن‌ها کسانی هستند که [بدنشان] در قبرهایشان فاسد و پراکنده نمی‌شود». بادیه‌نشین با عصبانیّت برخاست و گفت: «خدایا! اگر آنچه محمّد (صلی الله علیه و آله) گفت حقّ است، سنگی بر من فرو فرست». خداوند درباره‌ی او فرمود: سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِع.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۱۲
بحارالأنوار، ج۳۹، ص۲۱۶/ بحارالأنوار، ج۸، ص۶؛ «اعطی» بدل «اعطاه الله»/ فرات الکوفی، ص۵۰۶؛ بتفاوت لفظی/ بحارالأنوار، ج۳۹، ص۲۱۶
۵
(معارج/ ۱)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنِ ابْنِ‌عَبَّاسٍ (رحمة الله علیه) یَقُولُ کُنْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِذْ دَخَلَ عَلَیْنَا عَمْرُوبْنُ‌الْحَارِثِ الْفِهْرِیُّ قَالَ یَا أَحْمَدُ (صلی الله علیه و آله) أَمَرْتَنَا بِالصَّلَاهًِْ وَ الزَّکَاهًِْ أَ فَمِنْکَ کَانَ هَذَا أَمْ مِنْ رَبِّکَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) قَالَ الْفَرِیضَهًُْ مِنْ رَبِّی وَ أَدَاءُ الرِّسَالَهًِْ مِنِّی حَتَّی أَقُولَ مَا أَدَّیْتُ إِلَیْکُمْ إِلَّا مَا أَمَرَنِی رَبِّی قَالَ فَأَمَرْتَنَا بِحُبِّ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) زَعَمْتَ أَنَّهُ مِنْکَ کَهَارُونَ مِنْ مُوسَی (علیها السلام) وَ شِیعَتُهُ عَلَی نُوقٍ غُرٍّ مُحَجَّلَهًٍْ یَرْفُلُونَ فِی عَرْصَهًِْ الْقِیَامَهًِْ حَتَّی یَأْتُوا الْکَوْثَرَ فَیَشْرَبُوا وَ جَمِیعُ هَذِهِ الْأُمَّهًِْ یَکُونُونَ زُمْرَهًًْ فِی عَرْصَهًِْ الْقِیَامَهًِْ أَ هَذَا سَبَقَ مِنَ السَّمَاءِ أَمْ کَانَ مِنْکَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) قَالَ بَلَی سَبَقَ مِنَ السَّمَاءِ ثُمَّ کَانَ مِنِّی لَقَدْ خَلَقَنَا اللَّهُ نُوراً تَحْتَ الْعَرْشِ فَقَالَ عَمْرُوبْنُ‌الْحَارِثِ الْآنَ عَلِمْتُ أَنَّکَ سَاحِرٌ کَذَّابٌ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) أَ لَسْتُمَا مِنْ وُلْدِ آدَمَ (علیه السلام) قَالَ بَلَی وَ لَکِنْ خَلَقَنِی اللَّهُ نُوراً تَحْتَ الْعَرْشِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ اللَّهُ آدَمَ فَجَعَلَ ذَلِکَ النُّورَ فِی صُلْبِ آدَمَ (علیه السلام) فَأَقْبَلَ یَنْتَقِلُ ذَلِکَ النُّورُ مِنْ صُلْبٍ إِلَی صُلْبٍ حَتَّی تَفَرَّقْنَا فِی صُلْبِ عَبْدِ‌اللَّهِ‌بْنِ‌عَبْدِ الْمُطَّلِبِ (علیه السلام) وَ أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) فَخَلَقَنِی رَبِّی مِنْ ذَلِکَ النُّورِ لَکِنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی قَالَ فَوَثَبَ عَمْرُوبْنُ‌الْحَارِثِ الْفِهْرِیُّ مَعَ اثْنَیْ عَشَرَ رَجُلًا مِنَ الْکُفَّارِ وَ هُمْ یَنْفُضُونَ أَرْدِیَتَهُمْ فَیَقُولُونَ اللَّهُمَّ إِنْ کَانَ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) صَادِقاً فِی مَقَالَتِهِ فَارْمِ عَمْراً وَ أَصْحَابَهُ بِشُوَاظٍ مِنْ نَارٍ قَالَ فَرُمِیَ عَمْرٌو وَ أَصْحَابُهُ بِصَاعِقَهًٍْ مِنَ السَّمَاءِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ هَذِهِ الْآیَهًَْ سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ مِنَ اللهِ ذِی الْمَعارِجِ فَالسَّائِلُ عَمْرٌو وَ أَصْحَابُهُ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- از ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) [نقل شده است] که می‌گفت: با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بودم که عمروبن‌حارث فهری نزد ما آمد و گفت: «ای احمد! به ما دستور نماز و زکات دادی. آیا این [دستورات] از طرف تو بود یا از طرف پروردگارت»! فرمود: «واجب، از طرف پروردگام است و رساندن [پیام] رسالت از طرف من است. تا [این حدّ به شما] بگویم که جز آنچه پروردگارم به من دستور داده به شما نرسانم». عمرو گفت: «به ما دستور دادی علیّ‌بن‌ابی‌طالب را دوست داشته باشیم و گمان کردی که او نسبت به تو مانند هارون نسبت به موسی (علیه السلام) است و شیعیان او بر شترانی پیشانی سفید که چهارپایشان سفید است [سوار می‌شوند] و در عرصه‌ی قیامت با ناز راه می‌روند تا کنار [حوض] کوثر بیایند و [از آن] بخورند و همه‌ی این امّت در عرصه‌ی قیامت یک جماعت هستند. آیا این از قبل، از طرف آسمان صادر شده بود یا از طرف تو بود ای محمّد (صلی الله علیه و آله)»! فرمود: «بله از قبل، از طرف آسمان صادر شده بود سپس از طرف من بود. خداوند ما را نوری زیر عرش آفرید». عمروبن‌حارث گفت: «الآن فهمیدم که تو ساحر دروغگو هستی ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! آیا شما دو نفر از فرزندان آدم نیستید»؟ فرمود: «بله ولکن قبل از اینکه خداوند آدم (علیه السلام) را بیافریند مرا نوری زیر عرش آفرید و آن نور را در صلب آدم (علیه السلام) قرار داد. سپس آن نور از صلبی به صلب دیگر منتقل می‌شد تا اینکه در صلب عبدالله‌بن‌عبدالمطلب و ابوطالب از هم جدا شدیم؛ پس خداوند مرا از آن نور آفرید لکن پیامبری بعد از من نیست». عمروبن‌حارث به همراه دوازده نفر از کافران برخاستند درحالی‌که آن‌ها لباسشان را تکان می‌دادند و می‌گفتند: «خداوندا! اگر محمّد (صلی الله علیه و آله) در سخنانش راستگوست، عمرو و یارانش را با شعله‌هایی از آتش [بر روی زمین] بینداز». گفت: در نتیجه عمرو و یارانش به‌وسیله‌ی صاعقه‌ای از آسمان [بر زمین] افکنده شدند و خداوند این آیه را نازل فرمود: سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ* لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ* مِنَ اللهِ ذِی المَعارِجِ؛ پس تقاضاکننده‌ی عمرو و یاران او هستند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۱۴
بحارالأنوار، ج۳۷، ص۱۷۴/ فرات الکوفی، ص۵۰۴؛ «بتفاوت یسیر»
۶
(معارج/ ۱)

الکاظم (علیه السلام)- عَنْ عَبْدِ‌الرَّحْمَنِ‌بْنِ‌کَثِیرٍ عَنْ أَبِی‌الْحَسَنِ (علیه السلام) سَأَلَ رَجُلٌ عَنِ الْأَوْصِیَاءِ وَ عَنْ شَأْنِ لَیْلَهًِْ الْقَدْرِ وَ مَا یُلْهَمُونَ فِیهَا فَقَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) سَأَلَ عَنْ عَذَابٍ وَاقِعٍ ثُمَّ کَفَرَ بِأَنَّ ذَلِکَ لَا یَکُونُ فَإِذَا وَقَعَ {فَ} لَیْسَ لَهُ دَافِع.

امام کاظم (علیه السلام)- عبدالرّحمن‌بن‌کثیر از امام کاظم (علیه السلام) درباره‌ی این آیه: سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ روایت کرده است که: «مردی درباره‌ی اوصیاء و شأن و منزلت شب قدر و آن الهاماتی که در این شب به آن‌ها می‌شود، پرسید». پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «درباره‌ی عذابی محقّق سؤال کردی؛ سپس کفر ورزیدی و گفتی که این امر تحقّق‌پذیر نیست، اگر رخ دهد، هیچ کس نمی‌تواند آن را دفع کن».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۱۴
بحارالأنوار، ج۹۴، ص۱۳/ نورالثقلین/ البرهان/ القمی، ج۲، ص۳۸۵؛ «فاذا وقع ... دافع» محذوف
۷
(معارج/ ۱)

الباقر (علیه السلام)- سُئِلَ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام) عَنْ مَعْنَی هَذَا فَقَالَ نَارٌ تَخْرُجُ مِنَ الْمَغْرِبِ وَ مَلَکٌ یَسُوقُهَا مِنْ خَلْفِهَا حَتَّی یَأْتِیَ مِنْ جِهَهًِْ دَارِ بَنِی سَعْدِ‌بْنِ‌هَمَّامٍ عِنْدَ مَسْجِدِهِمْ فَلَا تَدَعُ دَاراً لِبَنِی أُمَیَّهًَْ إِلَّا أَحْرَقَتْهَا وَ أَهْلَهَا وَ لَا تَدَعُ دَاراً فِیهَا وَتْرٌ لِآلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) إِلَّا أَحْرَقَتْهَا وَ ذَلِکَ الْمَهْدِیّ (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

امام باقر (علیه السلام)- درباره‌ی معنی این آیه پرسیده شد، ایشان فرمود: «آتشی از جانب مغرب خارج می‌شود که فرشته‌ای از پشت‌سر آن را هدایت می‌کند تا اینکه به دیار بنی‌سعدبن‌همّام و کنار مسجدشان می‌رسد و در آن هنگام، همه‌ی خانه‌های بنی‌امیّه را به همراه ساکنانش می‌سوزاند و هر خانه‌ای را که خاندان محمّد (علیهم السلام) در آن خانه، طالب خونخواهی باشند، می‌سوزاند و این شخص همان مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۱۶
بحارالأنوار، ج۵۲، ص۱۸۸/ البرهان/ القمی، ج۲، ص۳۸۵/ نورالثقلین
۸
(معارج/ ۱)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- لَمَّا اصْطَفَّتِ الْخَیْلَانِ یَوْمَ بَدْرٍ رَفَعَ أَبُو جَهْلٍ یَدَیْهِ فَقَالَ اللَّهُمَّ أَقْطَعَنَا لِلرَّحِمِ وَ آتَانَا بِمَا لَا نَعْرِفُ فَأَحِنْهُ الْعَذَابَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- هنگامی‌که دو سپاه در روز بدر، در مقابل هم صف‌آرایی کردند، ابوجهل دست خود را بلند کرد و گفت: «خداوندا! این شخص، روابط خویشاوندی ما را قطع کرد، و آنچه که نسبت به آن آشنایی نداریم، برای ما آورد، پس عذاب را بر وی نازل کن». و خداوند عزّوجلّ نازل کرد: سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۱۶
بحارالأنوار، ج۱۹، ص۳۰۹/ البرهان/ نورالثقلین
۹
(معارج/ ۱)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَبْدُ اللَّهِ‌بْنُ‌عَبَّاسٍ قَالَ حَدَّثَنَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَالَ: لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ رَأَیْتُ عَلَی بَابِ الْجَنَّهًِْ مَکْتُوباً لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِیٌّ وَلِیُّ اللَّهِ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ سِبْطَا رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ فَاطِمَهًُْ الزَّهْرَاءُ صَفْوَهًُْ اللَّهِ وَ عَلَی نَاکِرِهِمْ وَ بَاغِضِهِمْ لَعْنَهًُْ اللَّهِ تَعَالَی.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) گوید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به من فرمود: «وقتی که در شب معراج به آسمان‌ها برده شدم، دیدم بر در بهشت نوشته شده بود: لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ عَلِیٌّ وَلِیُّ اللهِ وَ الحَسَنُ وَ الحُسَیْنُ سِبْطَا رَسُولِ اللهِ وَ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ صَفْوَةُ اللهِ وَ عَلَی نَاکِرِهِمْ وَ بَاغِضِهِمْ لَعْنَةُ اللهِ تَعَالَی.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۱۶
الفضایل، ص۸۳
۱۰
(معارج/ ۱)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَبْدُ اللَّهِ‌بْنُ‌عَبَّاسٍ قَالَ: ... إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)کَانَ جَالِساً ذَاتَ یَوْمٍ وَ عِنْدَهُ الْإِمَامُ عَلِیُّ‌بْنُ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) إِذْ دَخَلَ الْحُسَیْنُ‌بْنُ‌عَلِیٍّ فَأَخَذَهُ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) وَ أَجْلَسَهُ فِی حَجْرِهِ وَ قَبَّلَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ وَ قَبَّلَ شَفَتَیْهِ وَ کَانَ لِلْحُسَیْنِ (علیه السلام) سِتُّ سِنِینَ فَقَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ تُحِبُّ وَلَدِیَ الْحُسَیْنَ قَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) وَ کَیْفَ لَا أُحِبُّهُ وَ هُوَ عُضْوٌ مِنْ أَعْضَائِی فَقَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) یَا رَسُولَ اللَّهِ أَیُّمَا أَحَبُّ إِلَیْکَ أَنَا أَمِ الْحُسَیْنُ فَقَالَ الْحُسَیْنُ یَا أَبَتَا مَنْ کَانَ أَعْلَی شَرَفاً کَانَ أَحَبَّ إِلَی النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) وَ أَقْرَبَ إِلَیْهِ مَنْزِلَهًًْ قَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) لِوَلَدِهِ أَ تُفَاخِرُنِی یَا حُسَیْنُ قَالَ نَعَمْ یَا أَبَتَاهْ إِنْ شِئْتَ فَقَالَ لَهُ الْإِمَامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) یَا حُسَیْنُ أَنَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِین ... أَنَا الَّذِی نَزَلَ عَلَی أَعْدَائِی سَأَلَ سائِلٌ بعَذابٍ واقِعٍ لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ بِمَعْنَی مَنْ أَنْکَرَ وَلَایَتِی وَ هُوَ النُّعْمَانُ‌بْنُ‌الْحَارِثِ الْیَهُودِیُّ لَعَنَهُ اللَّهُ تَعَالَی.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) گوید: «... روزی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نشسته بود و امام علی (علیه السلام) نزد او بود که حسین‌بن‌علی (علیه السلام) وارد شد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) او را گرفت و در دامنش نشاند و پیشانی و لب‌هایش را بوسید؛ حسین (علیه السلام) شش سال داشت. علی (علیه السلام) عرض کرد: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! آیا فرزندم حسین (علیه السلام) را دوست داری»؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «چگونه او را دوست نداشته باشم درحالی‌که عضوی از اعضای من است»؟! علی (علیه السلام) گفت: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! کدام‌یک نزد تو محبوب‌تریم من یا حسین (علیه السلام)»؟ حسین (علیه السلام) فرمود: «پدر جان! نسب هرکس شریف‌تر باشد، نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) محبوب‌تر و پیش او جایگاه بلندتری دارد». علی (علیه السلام) به فرزندش فرمود: «آیا به من مباهات می‌کنی»؟ گفت: «بله پدر جان! اگر بخواهی»! امام علی (علیه السلام) به او فرمود: «ای حسین (علیه السلام)! من امیرالمؤمنین هستم. ... من کسی هستم که در مورد دشمنانم آیه: سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ نازل شد؛ یعنی هرکس ولایت مرا انکار کند، [عذاب بر او واقع می‌شود] و او نعمان‌بن‌حارث یهودی است که لعنت خدای تعالی بر او باد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۱۶
الفضایل، ص۸۳
بیشتر