آیه وَ أَنّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِيداً وَ شُهُباً [8]
و اينكه ما آسمان را جستجو كرديم و آن را پر از محافظان قوى و تيرهاى شهاب يافتيم.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ زَیْدِبْنِعَلِیٍّ قَالَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) کُنْتُ نَائِماً فِی الْحِجْرِ إِذْ أَتَانِی جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) فَحَرَّکَنِی تَحْرِیکاً لَطِیفاً ثُمَّ قَالَ لِی عَفَا اللَّهُ عَنْکَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) قُمْ وَ ارْکَبْ فَفِدْ إِلَی رَبِّکَ فَأَتَانِی بِدَابَّهًْ فَرَکِبْت فَلَمَّا جُزْتُ الرَّجُلَ وَ انْتَهَیْتُ إِلَی بَیْتِ الْمَقْدِسِ إِذَا أَنَا بِرَجُلٍ أَحْسَنِ النَّاسِ وَجْهاً وَ أَتَمِّ النَّاسِ جِسْماً وَ أَحْسَنِ النَّاسِ بَشَرَهًًْ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیَّ قَالَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بُنَیَّ وَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَوَّلُ مِثْلَ تَسْلِیمِ الْأَوَّلِ قَالَ فَقَالَ لِی جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) رُدَّ عَلَیْهِ فَقُلْتُ وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ وَ رَحْمَهًُْ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ قَالَ فَقَالَ لِی یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) احْتَفِظْ بِالْوَصِیِّ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) الْمُقَرَّبِ مِنْ رَبِّهِ الْأَمِینِ عَلَی حَوْضِکَ صَاحِبِ شَفَاعَهًِْ الْجَنَّهًِْ قَالَ فَنَزَلْتُ عَنْ دَابَّتِی عَمْداً قَالَ فَأَخَذَ جَبْرَئِیلُ بِیَدِی فَأَدْخَلَنِی الْمَسْجِدَ فَخَرَقَ بِی الصُّفُوفَ وَ الْمَسْجِدُ غَاصٌّ بِأَهْلِهِ قَالَ فَإِذَا بِنِدَاءٍ مِنْ فَوْقِی تَقَدَّمْ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) قَالَ فَقَدَّمَنِی جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) فَصَلَّیْتُ بِهِمْ قَالَ ثُمَّ وُضِعَ لَنَا مِنْهُ سُلَّمٌ إِلَی السَّمَاءِ الدُّنْیَا مِنْ لُؤْلُؤٍ فَأَخَذَ بِیَدِی جَبْرَئِیلُ فَرَقِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِیداً وَ شُهُباً قَالَ: فَقَرَعَ جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) الْبَابَ فَقَالُوا لَهُ مَنْ هَذَا قَالَ أَنَا جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) قَالُوا مَنْ مَعَکَ قَالَ مَعِی مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) قَالُوا وَ قَدْ أُرْسِلَ قَالَ نَعَمْ. قَالَ: فَفَتَحُوا لَنَا ثُمَّ قَالُوا مَرْحَباً بِکَ مِنْ أَخٍ وَ مِنْ خَلِیفَهًٍْ فَنِعْمَ الْأَخُ وَ نِعْمَ الْخَلِیفَهًُْ وَ نِعْمَ الْمُخْتَارُ خَاتَمُ النَّبِیِّینَ لَا نَبِیَّ بَعْدَهُ ثُمَّ وُضِعَ لَنَا مِنْهَا سُلَّمٌ مِنْ یَاقُوتٍ مُوَشَّحٍ بِالزَّبَرْجَدِ الْأَخْضَرِ. قَالَ: فَصَعِدْنَا إِلَی السَّمَاءِ الثَّانِیَهًِْ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- در حجر اسماعیل (علیه السلام) خوابیده بودم که جبرئیل نزد من آمد و به آرامی مرا حرکت داد؛ سپس به من گفت: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! خداوند تو را بخشید! برخیز و سوار شو و بهسوی پروردگارت بیا»! پس مرکبی برایم آورد. و من سوار شدم و حرکت کردم که ناگهان مردی را ایستاده دیدم که موی سرش بر روی شانههایش افتاده است. وقتی به من نگاه کرد، گفت: «سلام بر تو ای اوّل! سلام بر تو ای آخر! سلام بر تو ای جمعکنندهی [مردم]»! جبرئیل به من گفت: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله) جواب او را بده»! گفتم: «سلام و رحمت و برکات خداوند بر تو باد». وقتی از نزد آن مرد عبور کردم و به بیت المقدّس رسیدم، ناگهان مردی را که دارای نیکوترین چهره، کاملترین بدن و زیباترین پوست در میان مردم بود دیدم. وقتی مرا دید، گفت: «سلام بر تو ای فرزندم! سلام بر تو ای اوّل» و مثل سلام اوّل سلام کرد. جبرئیل به من گفت: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله) جواب او را بده»! گفتم: «سلام و رحمت و برکات خداوند بر تو باد». آن مرد به من گفت: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! مراقب وصیّ [خود] باش سه مرتبه تکرار کرد علیّبنابیطالب (علیه السلام) که به پروردگارش نزدیک است، امانتدار بر حوض تو است، صاحب شفاعت برای بهشت است». با ارادهی [خودم] از مرکبم پایین آمدم. جبرئیل دست مرا گرفت و وارد مسجد [الاقصی] کرد و صفها را برایم شکافت درحالیکه مسجد پر از جمعیّت بود». ناگهان ندایی از بالای سرم آمد: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! پیش بیا». جبرئیل مرا مقدّم کرد و با آنها نماز خواندم. سپس از آنجا برای ما پلّهای از مروارید بهسوی آسمان دنیا قرار داده شد و جبرئیل دست مرا گرفت و مرا به آسمان برد فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِیداً وَ شُهُباً. جبرئیل در را کوبید. به او گفتند: «کیست»؟ گفت: «منم جبرئیل». گفتند: «چه کسی همراه توست»؟ گفت: «محمّد (صلی الله علیه و آله) همراه من است». گفتند: «[به رسالت] مبعوث شده است»؟ گفت: «بله». [در آسمان را] برای ما بازکردند. سپس گفتند: «خوش آمدی از نزد برادری و جانشینی که نیکو برادری و نیکو جانشینی است و خاتم پیامبران نیکو برگزیدهای است که پیامبری بعد از او نیست». سپس از آنجا برای ما پلّهای از یاقوت که بر روی آن زمّرد سبز آویزان شده بود قرار داده شد. سپس به آسمان دوّم رفتیم.
الصّادق (علیه السلام)- مِنْ سُؤَالِ الزِّنْدِیقِ الَّذِی سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) عَنْ مَسَائِلَ کَثِیرَهًٍْ أَنْ قَالَ ... وَ أَمَّا أَخْبَارُ السَّمَاءِ فَإِنَ الشَّیَاطِینَ کَانَتْ تَقْعُدُ مَقَاعِدَ اسْتِرَاقِ السَّمْعِ إِذْ ذَاکَ وَ هِیَ لَا تَحْجُبُ وَ لَا تُرْجَمُ بِالنُّجُومِ وَ إِنَّمَا مُنِعَتْ مِنِ اسْتِرَاقِ السَّمْعِ لِئَلَّا یَقَعَ فِی الْأَرْضِ سَبَبٌ یُشَاکِلُ الْوَحْیَ مِنْ خَبَرِ السَّمَاءِ وَ لُبِسَ عَلَی أَهْلِ الْأَرْضِ مَا جَاءَهُمْ عَنِ اللَّهِ لِإِثْبَاتِ الْحُجَّهًِْ وَ نَفْیِ الشَّبَهِ وَ کَانَ الشَّیْطَانُ یَسْتَرِقُّ الْکَلِمَهًَْ الْوَاحِدَهًَْ مِنْ خَبَرِ السَّمَاءِ بِمَا یَحْدُثُ مِنَ اللَّهِ فِی خَلْقِهِ فَیَخْتَطِفُهَا ثُمَّ یَهْبِطُ بِهَا إِلَی الْأَرْضِ فَیَقْذِفُهَا إِلَی الْکَاهِنِ فَإِذَا قَدْ زَادَ مِنْ کَلِمَاتٍ عِنْدَهُ فَیَخْتَلِطُ الْحَقُّ بِالْبَاطِلِ فَمَا أَصَابَ الْکَاهِنَ مِنْ خَبَرٍ مِمَّا کَانَ یُخْبِرُ بِهِ فَهُوَ مَا أَدَّاهُ إِلَیْهِ شَیْطَانُهُ مِمَّا سَمِعَهُ وَ مَا أَخْطَأَ فِیهِ فَهُوَ مِنْ بَاطِلِ مَا زَادَ فِیهِ فَمُذْ مُنِعَتِ الشَّیَاطِینُ عَنِ اسْتِرَاقِ السَّمْعِ انْقَطَعَتِ الْکِهَانَهًُْ وَ الْیَوْمَ إِنَّمَا تُؤَدِّی الشَّیَاطِینُ إِلَی کَهَّانِهَا أَخْبَاراً لِلنَّاسِ مِمَّا یَتَحَدَّثُونَ بِهِ وَ مَا یُحَدِّثُونَهُ وَ الشَّیَاطِینُ تُؤَدِّی إِلَی الشَّیَاطِینِ مَا یَحْدُثُ فِی الْعَبْدِ مِنَ الْحَوَادِثِ مِنْ سَارِقٍ سَرَقَ وَ قَاتِلٍ قَتَلَ وَ غَائِبٍ غَابَ وَ هُمْ بِمَنْزِلَهًِْ النَّاسِ أَیْضاً صَدُوقٌ وَ کَذُوبٌ فَقَالَ کَیْفَ صَعِدَتِ الشَّیَاطِینُ إِلَی السَّمَاءِ وَ هُمْ أَمْثَالُ النَّاسِ فِی الْخِلْقَهًِْ وَ الْکَثَافَهًِْ وَ قَدْ کَانُوا یَبْنُونَ لِسُلَیْمَانَبْنِدَاوُدَ مِنَ الْبِنَاءِ مَا یَعْجِزُ عَنْهُ وُلْدُ آدَمَ قَالَ غَلَّظُوا لِسُلَیْمَانَ کَمَا سُخِّرُوا وَ هُمْ خَلْقٌ رَقِیقٌ غِذَاؤُهُمُ التَّنَسُّمُ وَ الدَّلِیلُ عَلَی ذَلِکَ صُعُودُهُمْ إِلَی السَّمَاءِ لِاسْتِرَاقِ السَّمْعِ وَ لَا یَقْدِرُ الْجِسْمُ الْکَثِیفُ عَلَی الِارْتِقَاءِ إِلَیْهَا إِلَّا بِسُلَّمٍ أَوْ سَبَب.
امام صادق (علیه السلام)- هشامبنحکم در پرسشهای زندیق از امام صادق (علیه السلام) روایت میکند که: ... امام صادق (علیه السلام) فرمود: ... و اما اخبار آسمانی را شیاطین در آن روزگار استراق سمع میکردند و پردهای در کار نبود و با ستارهها تیرباران نمیشدند، و همانا از استراق سمع بازداشته شدند تا در زمین وسیلهای مانند وحی نباشد و بر مردم زمین اشتباهی رخ ندهد، در آنچه از طرف خدا برای اثبات حجت و نفی شبهه می آید. و شیطان یک کلمه از اخبار آسمانی، دربارهی آنچه خدا در خلقش پدید میآورد، را می دزدید و آن را میگرفت و به زمین فرو میآورد و به دل کاهن میافکند، و او هم سخنانی به آن میافزود و حق را با ناحق در میآمیخت، لذا هر پیشگوئی کاهن که درست بود، همان چیزی بود که شیطان شنیده بود و به او رسانده بود، و آنچه خطا بود خودش افزوده بود، و از آن روز که شیاطین از استراق سمع منع شدند، کهانت بر افتاد. و امروزه شیاطین به کاهنان خود از گفتگوهای مردم و از کارهای آنان گزارش میدهند، و شیاطین حوادث دور دست را به هم میرسانند که کی دزدی کرده و کی کشته و کی نهان شده و مانند مردم راستگو دارند و دروغگو». [زندیق گفت:] «چگونه شیاطین به آسمان بالا میرفتند، با اینکه با مردم در خلقت و پیکر همانند بودند و برای سلیمانبنداود بناها ساختند که بشر از آن درمانده است». فرمود: «پیکر آنها برای سلیمان کلفت و قوی شد همانطورکه مسخّر او شدند، حال آنکه آنان آفریدهای ظریف هستند و خوراکشان باد است، و دلیلش این است تا بر آسمان بر آیند و گوش گیرند، و پیکر کلفت نتواند بالا رود جز با نردبان یا وسیله».
أمیرالمومنین (علیه السلام)- رُوِِیَ أنّ الأسْوَدَبْنَالْحَارِِثِ عَنْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) یَذْکُرُ فِیهِ مَنَاقِبَ الرَّسُولِ (صلی الله علیه و آله) وَ فِیهِ: وَ لَقَدْ رُئِیَتِ الْمَلَائِکَهًُْ لَیْلَهًَْ وُلِدَ تَصْعَدُ وَ تَنْزِلُ وَ تُسَبِّحُ وَ تُقَدِّسُ وَ تَضْطَرِبُ النُّجُومُ وَ تَتَسَاقَطُ عَلَامَهًًْ لِمِیلَادِهِ وَ لَقَدْ هَمَّ إِبْلِیسُ بِالظَّعْنِ فِی السَّمَاءِ لِمَا رَأَی مِنَ الْأَعَاجِیبِ فِی تِلْکَ اللَّیْلَهًِْ وَ کَانَ لَهُ مَقْعَدٌ فِی السَّمَاءِ الثَّالِثَهًِْ وَ الشَّیَاطِینُ یَسْتَرِقُونَ السَّمْعَ فَلَمَّا رَأَوُا الْعَجَائِبَ أَرَادُوا أَنْ یَسْتَرِقُوا السَّمْعَ فَإِذَا هُمْ قَدْ حُجِبُوا مِنَ السَّمَاوَاتِ کُلِّهَا، وَ رُمُوا بِالشُّهُبِ جَلَالَهًًْ لِنُبُوَّهًِْ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله).
امام علی (علیه السلام)- امیرالمومنین (علیه السلام) دربارهی مناقب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: «در شب تولّد پیامبر (صلی الله علیه و آله) بسیار نورانی شد؛ بهطوریکه جن و انس و شیاطین ترسیدند و گفتند در جهان پیش آمدی شده است. ملائکه را دیدند که در رفت و آمد و تسبیح و تقدیس خدایند و ستارگان در اضطرابند و به علامت میلاد آن جناب سقوط میکنند، ابلیس تصمیم گرفت بهطرف آسمان برود به واسطهی عجایبی که آن شب مشاهده کرده بود، در آسمان سوّم جایگاهی داشت. و شیاطین گوش میدادند در آنجا وقتی این عجایب را مشاهده کردند خواستند گوش بدهند همین که چنین تصمیمی میگرفتند بهواسطهی علامت پیامبری آن جنابحجابی از آسمانها در برابر آنها قرار گرفت و بهوسیلهی شهابها تیرباران شدند».
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- کَانَتِ الْجِنُّ قَبْلَ أَنْ یُبْعَثَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) یَسْتَمِعُونَ مِنَ السَّمَاءِ فَلَمَّا بُعِثَ حُرِسَتْ فَلَمْ یَسْتَطِیعُوا أَنْ یَسْتَمِعُوا فَجَاءُوا إِلَی قَوْمِهِمْ یَقُولُ لِلَّذِینَ لَمْ یَسْتَمِعُوا فَقَالُوا أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِیداً وَ هُمُ الْمَلَائِکَهًُْ وَ شُهُباً وَ هِیَ الْکَوَاکِبُ وَ أَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ یَسْتَمِعِ الْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً یَقُولُ: نَجْماً قَدْ أُرْصِدَ لَهُ یُرْمَی بِهِ. قَالَ: فَلَمَّا رُمُوا بِالنُّجُومِ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ أَنَّا لا نَدْرِی أَ شَرٌّ أُرِیدَ بِمَنْ فِی الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- ابنعباس (رحمة الله علیه) روایت میکند که: «جن پیش از بعثت پیغمبر (صلی الله علیه و آله) اخبار را از آسمان میشنیدند، امّا زمانیکه پیامبر (صلی الله علیه و آله) مبعوث شد، دیگر نمیتوانستند که بشنوند و به دیگر جنّیان که دیگر اخبار را نمیشنیدند، گفتند: «و اینکه ما آسمان را جستجو کردیم و آن را پر از محافظان قوی و تیرهای شهاب یافتیم». از جمله فرشتگان و شهابها که همان ستارههایند، و اینکه ما پیش از این به استراق سمع در آسمانها مینشستیم؛ امّا اکنون هرکس بخواهد استراق سمع کند، شهابی را در کمین خود مییابد. میگوید: ستارهای را در کمین خود مییابد که با آن تیر خورد، خداوند میفرماید: چون با شهابها مورد هدف قرار گرفتند به قوم خود گفتند: وَ أَنَّا لا نَدْری أَ شَرٌّ أُریدَ بِمَنْ فِی الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً.