آیه ۶ - سوره حاقه

آیه وَ أَمَّا عادٌ فَأُهْلِكُوا بِريحٍ صَرْصَرٍعاتِيَةٍ [6]

و قوم «عاد» با تندبادى طغيانگر و سرد و پرصدا به هلاكت رسيدند.

۱
(حاقه/ ۶)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- بِرِیحٍ صَرْصَرٍ أَیْ بَارِدَهًٍْ عاتِیَةٍ قَالَ خَرَجَتْ أَکْثَرَمِمَّا أُمِرَتْ بِهِ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- بِرِیحٍ صَرْصَرٍ منظور، [باد] سرد است، عَاتِیَةٍ یعنی بادی که از آنچه به آن امر شده بود، بیشتر بود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۶، ص۵۱۴
بحارالأنوار، ج۱۱، ص۳۵۵/ القمی، ج۲، ص۳۸۳؛ «عانیه» بدل «عاتیهًْ «
۲
(حاقه/ ۶)

الباقر (علیه السلام)- وَ أَمَّا الرِّیحُ الْعَقِیمُ فَإِنَّهَا رِیحُ عَذَابٍ لَا تُلْقِحُ شَیْئاً مِنَ الْأَرْحَامِ وَ لَا شَیْئاً مِنَ النَّبَاتِ وَ هِیَ رِیحٌ تَخْرُجُ مِنْ تَحْتِ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ وَ مَا خَرَجَتْ مِنْهَا رِیحٌ قَطُّ إِلَّا عَلَی قَوْمِ عَادٍ حِینَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ فَأَمَرَ الْخُزَّانَ أَنْ یُخْرِجُوا مِنْهَا عَلَی مِقْدَارِ سَعَهًْ الْخَاتَمِ قَالَ فَعَتَتْ عَلَی الْخُزَّانِ فَخَرَجَ مِنْهَا عَلَی مِقْدَارِ مَنْخِرِ الثَّوْرِ تَغَیُّظاً مِنْهَا عَلَی قَوْمِ عَادٍ قَالَ فَضَجَّ الْخُزَّانُ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مِنْ ذَلِکَ فَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّهَا قَدْ عَتَتْ عَنْ أَمْرِنَا إِنَّا نَخَافُ أَنْ تُهْلِکَ مَنْ لَمْ یَعْصِکَ مِنْ خَلْقِکَ وَ عُمَّارِ بِلَادِکَ قَالَ فَبَعَثَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَیْهَا جَبْرَئِیلَ (علیه السلام) فَاسْتَقْبَلَهَا بِجَنَاحَیْهِ فَرَدَّهَا إِلَی مَوْضِعِهَا وَ قَالَ لَهَا اخْرُجِی عَلَی مَا أُمِرْتِ بِهِ قَالَ فَخَرَجَتْ عَلَی مَا أُمِرَتْ بِهِ وَ أَهْلَکَتْ قَوْمَ عَادٍ وَ مَنْ کَانَ بِحَضْرَتِهِمْ.

امام باقر (علیه السلام)- امّا باد عقیم، همانا باد عذاب است که هیچ رَحِمی و هیچ گیاه و نباتی را بارور نمی‌کند و آن بادی است که از زیر زمین‌های هفت‌گانه خارج می‌شود. این باد به جز برای قوم عاد، آنگاه که خداوند بر آن قوم خشم گرفت، برای هیچ قومی از آنجا خارج نشد. در آن هنگام خداوند عزّوجلّ به خازنان دستور داد که از آن باد، به‌اندازه‌ی حلقه انگشتر خارج سازند؛ ولی آن باد از خازنان سرپیچی کرد و به دلیل خشم آن باد بر قوم عاد، به‌اندازه‌ی سوراخ بینی گاو نر از مکان خویش خارج شد. خازنان نزد خداوند عزّوجلّ ناله و شکایت کردند و گفتند: «خداوندا! این باد از دستور ما سرپیچی کرد و ما از این هراس داریم که آن آفریدگانت که از دستور تو سرپیچی نکردند و سرزمین‌های تو را آباد کردند را به‌طور کلی نابود سازد». بنابراین خداوند عزّوجلّ، جبرئیل را پیش آن باد فرستاد، و با دو بال خویش به استقبال آن باد شتافت و آن باد را به جایگاه خویش بازگرداند و به آن باد فرمود: «به همان اندازه که به تو دستور داده شده است، خارج شو». بنابراین به همان اندازه خارج شد و قوم عاد و هر آن‌کس که همراه آن‌ها بود را نابود ساخت.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۶، ص۵۱۴
الکافی، ج۸، ص۹۲/ نورالثقلین/ البرهان
۳
(حاقه/ ۶)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- مَا خَرَجَتْ رِیحٌ قَطُّ إِلَّا بِمِکْیَالٍ إِلَّا زَمَنَ عَادٍ فَإِنَّهَا عَتَتْ عَلَی خُزَّانِهَا فَخَرَجَتْ فِی مِثْلِ خَرْقِ الْإِبْرَهًْ فَأَهْلَکَتْ قَوْمَ عَادٍ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- باد هرگز بی‌پیمانه بیرون نشده است، جز درباره‌ی قوم عاد که بر دربانانش سرکشی کرد و در اندازه‌ای مانند سوراخ‌های سوزن بیرون شد و قوم عاد را نابود کرد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۶، ص۵۱۴
نورالثقلین
۴
(حاقه/ ۶)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- نُصِرْتُ بِالصَّبَا وَ أُهْلِکَتْ عَادٌ بِالدَّبُورِ وَ قَالَ مَا أُمِرَ الْخُزَّانُ أَنْ یُرْسِلُوا عَلَی عَادٍ إِلَّا مِثْلَ مَوْضِعِ الْخَاتَمِ مِنَ الرِّیحِ فَعَتَتْ عَلَی الْخُزَّانِ فَخَرَجَتْ مِنْ نَوَاحِی الْأَبْوَابِ فَذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عاتِیَةٍ قَالَ عُتُوُّهَا عَتَتْ عَلَی الْخُزَّانِ فَبَدَأَتْ بِأَهْلِ الْبَادِیَهًِْ مِنْهُمْ فَحَمَلَتْهُمْ بِمَوَاشِیهِمْ وَ بُیُوتِهِمْ فَأَقْبَلَتْ بِهِمْ إِلَی الْحَاضِرَهًِْ فَلَمَّا رَأَوْهَا قالُوا هذا عارِضٌ مُمْطِرُنا فَلَمَّا دَنَتِ الرِّیحُ أَظِلَّتَهُمْ اسْتَبَقُوا النَّاسُ وَ الْمَوَاشِی فِیهَا فَأَلْقَتِ الْبَادِیَهًَْ عَلَی أَهْلِ الْحَاضِرَهًِْ فَقَصَفَتْهُمْ فَهَلَکُوا جَمِیعاً.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- از پیغمبر (صلی الله علیه و آله) روایت شده است که فرمود: «من به صبا یاری شدم و قوم عاد به دبور نابود شدند». و فرمود: «به دربانان اجازه نرسید که جز به اندازه‌ی جای انگشتر بر عاد باد فرستند و بر دربانان سرکشی کرد که از هر سوی درها بر آمد. و این کلام خداست که فرمود: بِریحٍ صَرْصَرٍعاتِیَةٍ و در ابتدا شروع به نابودی بیابان‌نشینان آن‌ها کرد و آن‌ها را با همه رمه‌ها و چادرها به شهر آورد و چون آن را دیدند، گفتند: «این باد که بر ما وزیده است، بارنده می‌باشد». هنگامی که سایه آن‌ها را فراگرفت، مردم و رمه‌ها پیش تاختند و خود را به درون مردم شهر کشیدند و آن‌ها را در هم کوبیده و همه نابود شدند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۶، ص۵۱۴
بحارالأنوار، ج۵۷، ص۲۰
۵
(حاقه/ ۶)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- مَا أَرْسَلَ اللَّهُ شَیْئاً مِنْ رِیحٍ أَوْ مَاءٍ إِلَّا بِمِکْیَالٍ إِلَّا یَوْمَ نُوحٍ (علیه السلام) وَ یَوْمَ عَادٍ فَأَمَّا یَوْمُ نُوحٍ (علیه السلام) فَإِنَّ الْمَاءَ طَغَی عَلَی خُزَّانِهِ فَلَمْ یَکُنْ لَهُمْ عَلَیْهِ سَبِیلٌ ثُمَّ قَرَأَ إِنَّا لَمَّا طَغَی الْماءُ وَ أَمَّا یَوْمُ عَادٍ فَإِنَّ الرِّیحَ عَتَتْ عَلَی خُزَّانِهَا فَلَمْ یَکُنْ لَهُمْ عَلَیْهَا سَبِیلٌ ثُمَّ قَرَأَ بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عاتِیَةٍ.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- خدا هیچ باد و آبی را مگر به پیمانه جز در طوفان نوح (علیه السلام) و هلاک قوم عاد، نفرستاده است. امّا در طوفان؛ آب بر نگهبانش سرکشی کرد و نتوانستند جلوی آن را بگیرند. سپس خواند: إِنَّا لَمَّا طَغَی الْماءُ و امّا در روز عاد؛ به‌راستی‌که باد از دست نگهبانانش به در رفت و راهی به آن نداشتند، سپس خواند: بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عاتِیَةٍ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۶، ص۵۱۶
بحارالأنوار، ج۵۶، ص۳۸۷
۶
(حاقه/ ۶)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- إِنَّ عَاداً کَانَتْ بِلَادُهُمْ فِی الْبَادِیَهًِْ مِنَ الشُّقُوقِ إِلَی الْأَجْفَرِ أَرْبَعَهًَْ مَنَازِلَ وَ کَانَ لَهُمْ زَرْعٌ وَ نَخْلٌ کَثِیرٌ وَ لَهُمْ أَعْمَارٌ طَوِیلَهًٌْ وَ أَجْسَامٌ طَوِیلَهًٌْ فَعَبَدُوا الْأَصْنَامَ وَ بَعَثَ اللَّهُ إِلَیْهِمْ هُوداً (علیه السلام) یَدْعُوهُمْ إِلَی الْإِسْلَامِ وَ خَلْعِ الْأَنْدَادِ فَأَبَوْا وَ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهُودٍ وَ آذَوْهُ فَکَفَّ السَّمَاءُ عَنْهُمْ سَبْعَ سِنِینَ حَتَّی قُحِطُوا وَ کَانَ هُودٌ زَرَّاعاً وَ کَانَ یَسْقِی الزَّرْعَ فَجَاءَ قَوْمٌ إِلَی بَابِهِ یُرِیدُونَهُ فَخَرَجَتْ عَلَیْهِمُ امْرَأَتُهُ شَمْطَاءَ عَوْرَاءَ فَقَالَتْ مَنْ أَنْتُمْ فَقَالُوا نَحْنُ مِنْ بِلَادِ کَذَا وَ کَذَا أَجْدَبَتْ بِلَادُنَا فَجِئْنَا إِلَی هُودٍ نَسْأَلُهُ أَنْ یَدْعُوَ اللَّهَ لَنَا حَتَّی تُمْطَرَ وَ تُخْصِبَ بِلَادُنَا فَقَالَتْ لَوِ اسْتُجِیبَ لِهُودٍ لَدَعَا لِنَفْسِهِ فَقَدِ احْتَرَقَ زَرْعُهُ لِقِلَّهًِْ الْمَاءِ قَالُوا فَأَیْنَ هُوَ قَالَتْ هُوَ فِی مَوْضِعِ کَذَا وَ کَذَا فَجَاءُوا إِلَیْهِ فَقَالُوا یَا نَبِیَّ اللَّهِ (علیه السلام) قَدْ أَجْدَبَتْ بِلَادُنَا وَ لَمْ نُمْطَرْ فَاسْأَلِ اللَّهَ أَنْ تُخْصِبَ بِلَادُنَا وَ نُمْطَرَ فَتَهَیَّأَ لِلصَّلَاهًِْ وَ صَلَّی وَ دَعَا لَهُمْ فَقَالَ لَهُمُ ارْجِعُوا فَقَدْ أُمْطِرْتُمْ فَأَخْصَبَتْ بِلَادُکُمْ فَقَالُوا یَا نَبِیَّ اللَّهِ (علیه السلام) إِنَّا رَأَیْنَا عَجَباً قَالَ وَ مَا رَأَیْتُمْ قَالُوا رَأَیْنَا فِی مَنْزِلِکَ امْرَأَهًًْ شَمْطَاءَ عَوْرَاءَ قَالَتْ لَنَا مَنْ أَنْتُمْ وَ مَنْ تُرِیدُونَ قُلْنَا جِئْنَا إِلَی نَبِیِّ اللَّهِ هُودٍ (علیه السلام) لِیَدْعُوَ اللَّهَ لَنَا فَنُمْطَرَ فَقَالَتْ لَوْ کَانَ هُودٌ (علیه السلام) دَاعِیاً لَدَعَا لِنَفْسِهِ فَإِنَّ زَرْعَهُ قَدِ احْتَرَقَ فَقَالَ هُودٌ ذَاکَ امْرَأَتِی وَ أَنَا أَدْعُو اللَّهَ لَهَا بِطُولِ الْبَقَاءِ فَقَالُوا فَکَیْفَ ذَلِکَ قَالَ لِأَنَّهُ مَا خَلَقَ اللَّهُ مُؤْمِناً إِلَّا وَ لَهُ عَدُوٌّ یُؤْذِیهِ وَ هِیَ عَدُوَّتِی فَلَأَنْ یَکُونَ عَدُوِّی مِمَّنْ أَمْلِکُهُ خَیْرٌ مِنْ أَنْ یَکُونَ عَدُوِّی مِمَّنْ یَمْلِکُنِی فَبَقِیَ هُودٌ (علیه السلام) فِی قَوْمِهِ یَدْعُوهُمْ إِلَی اللَّهِ وَ یَنْهَاهُمْ عَنْ عِبَادَهًِْ الْأَصْنَامِ حَتَّی تُخْصِبَ بِلَادُهُمْ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِمُ الْمَطَرَ ... فَلَمَّا لَمْ یُؤْمِنُوا أَرْسَلَ اللَّهُ عَلَیْهِمُ الرِّیحَ الصَّرْصَرَ یَعْنِی الْبَارِدَهًَْ وَ هُوَ قَوْلُهُ فِی سُورَهًِْ الْقَمَرِ کَذَّبَتْ عادٌ فَکَیْفَ کانَ عَذابِی وَ نُذُرِ إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ وَ حَکَی فِی سُورَهًِْ الْحَاقَّهًِْ فَقَالَ وَ أَمَّا عادٌ فَأُهْلِکُوا بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عاتِیَةٍ سَخَّرَها عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیالٍ وَ ثَمانِیَةَ أَیَّامٍ حُسُوماً قَالَ کَانَ الْقَمَرُ مَنْحُوساً بِزُحَلَ سَبْعَ لَیالٍ وَ ثَمانِیَهًَْ أَیَّامٍ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- سرزمین قوم عاد در بیابان بود و آن‌ها دارای کشت و زرع و درختان خرمای فراوانی بودند و عمری طولانی و قامت‌هایی بلند داشتند و بت‌ها را می‌پرستیدند تا اینکه خداوند هود (علیه السلام) را بر آن‌ها مبعوث کرد و او ایشان را به‌سوی توحید و دین حقّ دعوت نمود، لیکن آن‌ها امتناع ورزیده و ایمان نیاوردند و او را اذیّت و آزار کردند، آن وقت آسمان تا هفت‌سال بر آن‌ها نبارید تا اینکه دچار قحطی شدند و هود (علیه السلام) کشاورز بود و کشت خود را آبیاری می‌کرد، آنگاه قوم به نزد خانه‌ی او رفتند تا او را ملاقات کنند، همسرش که زنی سپید موی و نابینا بود بیرون آمد و گفت: «شما کیستید»؟ گفتند: «ما مردم فلان شهر هستیم، ما آمده‌ایم تا از هود بخواهیم دعا کند باران ببارد»، همسر هود (علیه السلام) گفت: «اگر دعای هود مستجاب بود، دعا می‌کرد تا زراعتش از کمی آب نسوزد». آن‌ها گفتند: «اینک او کجاست»؟ همسرش گفت: «او در فلان مکان است». و آن‌ها به نزد هود (علیه السلام) رفتند و گفتند: «ای پیامبر خدا! شهرهای ما دچار قحطی شده، تو از خداوند بخواه که باران بر ما ببارد». او نماز خواند و برای آن‌ها دعا کرد و فرمود: «برگردید که به تحقیق باران بر شما خواهد بارید، در این‌موقع آن‌ها گفتند: «ای پیامبر خدا ما چیز عجیبی در خانه‌ی تو دیدیم، زنی سپید موی و یک چشم که درباره‌ی تو فلان سخن را گفت». هود (علیه السلام) فرمود: «او همسر من است و من از خداوند طول عمر او را می‌خواهم». آن‌ها گفتند: «چگونه چنین چیزی ممکن است»؟ هود (علیه السلام) فرمود: «خداوند برای هر مؤمنی دشمنی آفریده که وی را آزار می‌دهد و این زن دشمن من است و مسلّما دشمنی که در اختیار انسان باشد، بهتر است از دشمنی که انسان در اختیار او باشد»! سپس هود (علیه السلام) به دعوت آن‌ها ادامه داد و برایشان دعا کرد و آن‌ها را از پرستش بت‌ها باز داشت تا دوباره سرزمین‌هایشان سبز و خرّم شد و باران بارید ... و زمانی‌که ایمان نیاوردند خداوند بادی شدید و سرد به‌سوی آن‌ها فرستاد که آن را در سوره‌ی قمر چنین توصیف می‌کند: قوم عاد [نیز پیامبر خود را] تکذیب کردند پس [ببینید] عذاب و انذارهای من چگونه بود! ما تندباد وحشتناک و سردی را در یک روز شوم مستمر بر آنان فرستادیم. (قمر/۱۹۱۸) و در سوره‌ی حاقّه می‌فرماید: وَ أَمَّا عادٌ فَأُهْلِکُوا بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عاتِیَةٍ سَخَّرَها عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیالٍ وَ ثَمانِیَةَ أَیَّامٍ حُسُوماً گفته شده که در آن هشت‌روز و هفت‌شب قمر در برج زحل بود و این نشانه‌ی نحوست است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۶، ص۵۱۶
بحارالأنوار، ج۱۱، ص۳۵۰
بیشتر