سوره حاقه - مقدمه

ثواب قرائت

۱
(حاقه/ مقدمه)

الصّادق (علیه السلام)- أَکْثِرُوا مِنْ قِرَاءَهًْ الْحَاقَّةِ فَإِنَّ قِرَاءَتَهَا فِی الْفَرَائِضِ وَ النَّوَافِلِ مِنَ الْإِیمَانِ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِأَنَّهَا إِنَّمَا نَزَلَتْ فِی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ مُعَاوِیَهًَْ وَ لَمْ یُسْلَبْ قَارِیهَا دِینَهُ حَتَّی یَلْقَی اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ.

امام صادق (علیه السلام)- سوره‌ی حاقّه را زیاد تلاوت کنید؛ زیرا تلاوت‌کردن آن در نمازهای واجب و مستحب از نشانه‌های ایمان به خدا و رسول اوست. چراکه این سوره درباره‌ی امیرالمؤمنین (علیه السلام) و معاویه نازل شده است و کسی که این سوره را تلاوت می‌کند دین خود را از دست نمی‌دهد تا روزی که به دیدار خدا می‌شتابد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۶، ص۵۱۲
ثواب الأعمال، ص۱۱۹/ نورالثقلین/ البرهان
۲
(حاقه/ مقدمه)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- مَنْ قَرَأَ هَذِهِ السُّورَهًَْ حَاسَبَهُ اللَّهُ حِسَاباً یَسِیراً، وَ مَنْ کَتَبَهَا وَ عَلَّقَهَا عَلَی امْرَأَهًْ حَامِلٍ حُفِظَ مَا فِی بَطْنِهَا بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی وَ إِنْ کُتِبَتْ وَ غُسِلَتْ وَ سُقِیَ مَاؤُهَا طِفْلًا یَرْضَعُ اللَّبَنَ قَبْلَ کَمَالِ فِطَامِهِ، خَرَجَ زَکِیّاً حَافِظاً لِکُلِّ مَا یَسْمَعُهُ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- هرکس این سوره را تلاوت کند، خداوند از او حسابی آسان خواهد کشید و هرکس آن را بنویسد و بر زن بارداری آویزان کند، آنچه در شکم دارد به خواست خداوند متعال در امان خواهد بود، و اگر نوشته شده و با آب شسته شود و آب آن به طفل شیرخواره‌ای نوشانده شود، آن طفل باهوش و زیرک خواهد بود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۶، ص۵۱۲
البرهان/ نورالثقلین؛ «و من کتبها ... ما یسمعه» محذوف
۳
(حاقه/ مقدمه)

الباقر (علیه السلام)- أَکْثِرُوا مِنْ قِرَاءَهًْ الْحَاقَّةِ فَإِنَ قِرَاءَتَهَا فِی الْفَرَائِضِ وَ النَّوَافِلِ مِنَ الْإِیمَانِ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ لَمْ یُسْلَبْ قَارِیهَا دِینَهُ حَتَّی یَلْقَی اللَّهَ.

امام باقر (علیه السلام)- سوره‌ی حاقّه را بسیار بخوانید، زیرا تلاوت آن در نمازهای واجب و مستحب از نشانه‌های ایمان به خدا و رسول خداست. و کسی که این سوره را تلاوت می‌کند دین خود را از دست نمی‌دهد تا روزی که به دیدار خدا می‌شتابد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۶، ص۵۱۲
نورالثقلین

آیه [0]

من يقين داشتم كه [قيامتى در كار است و] به حساب اعمالم مى‌رسم.

۱
(حاقه/ مقدمه)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- أَنَّ رَجُلًا أَتَی أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ‌بْنَ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) فَقَالَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) إِنِّی قَدْ شَکَکْتُ فِی کِتَابِ اللَّهِ الْمُنْزَلِ قَالَ لَهُ عَلِیٌّ (علیه السلام) هَاتِ مَا شَکَکْتَ فِیهِ قَالَ لَهُ الرَّجُلُ إِنِّی وَجَدْتُ اللَّهَ یَقُولُ وَ رَأَی الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُم مُواقِعُوها ... فَقَالَ (علیه السلام) وَ أَمَّا قَوْلُهُ وَ رَأَی الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُمْ مُواقِعُوها یَعْنِی أَیْقَنُوا أَنَّهُمْ دَاخِلُوهَا وَ أَمَّا قَوْلُهُ إِنِّی ظَنَنْتُ أَنِّی مُلاقٍ حِسابِیَهْ وَ قَوْلُهُ یَوْمَئِذٍ یُوَفِّیهِمُ اللهُ دِینَهُمُ الْحَقَّ وَ یَعْلَمُونَ أَنَّ اللهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ وَ قَوْلُهُ لِلْمُنَافِقِینَ وَ تَظُنُّونَ بِاللهِ الظُّنُونَا فَإِنَّ قَوْلَهُ إِنِّی ظَنَنْتُ أَنِّی مُلاقٍ حِسابِیَهْ یَقُولُ إِنِّی ظَنَنْتُ أَنِّی أُبْعَثُ فَأُحَاسَبُ لِقَوْلِهِ مُلاقٍ حِسابِیَهْ وَ قَوْلِهِ لِلْمُنَافِقِینَ تَظُنُّونَ بِاللهِ الظُّنُونَا فَهَذَا الظَّنُّ ظَنُّ شَکٍّ فَلَیْسَ الظَّنُّ ظَنَّ یَقِینٍ وَ الظَّنُّ ظَنَّانِ ظَنُّ شَکَّ وَ ظَنُّ یَقِینٍ فَمَا کَانَ مِنْ أَمْرِ مَعَادٍ مِنَ الظَّنِّ فَهُوَ ظَنُّ یَقِینٍ وَ مَا کَانَ مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا فَهُوَ ظَنُّ شَکٍّ.

امیرالمؤمنین (علیه السلام)- مردی به خدمت امیرالمؤمنین علیّ‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) آمد و عرض کرد: «یا امیرالمؤمنین (علیه السلام) من در کتاب منزل خدا شک کرده‌ام». علی (علیه السلام) به آن مرد فرمود: «پس آنچه را که در آن شک کرده‌ای از کتاب خدای عزّوجلّ بیاور و بگو تا ببینم». آن مرد به حضرت عرض کرد: «من در کتاب خدا یافتم که می‌فرماید: و گنهکاران، آتش [دوزخ] را می‌بینند و یقین می‌کنند که با آن درمی‌آمیزند. (کهف/۵۳) ... فرمود: «یعنی یقین کردند که ایشان در آن داخل‌شوندگانند. و امّا سخن آن جناب بر سبیل حکایت: إِنِّی ظَنَنْتُ أَنِّی مُلاقٍ حِسابِیَهْ و سخن آن جناب: آن روز، خداوند جزای واقعی آنان را بی‌کم و کاست می‌دهد و می‌دانند که خداوند حق آشکار است!. (نور/۲۵) و سخن آن جناب در حقّ منافقان و گمان‌های گوناگون بدی به خدا می‌بردید. (احزاب/۱۰) این، ظنّ شک است و ظنّ یقین نیست. ظن بر دو گونه است: ظنّ شک و ظنّ یقین. آنچه که از ظن درباره‌ی امر معاد است، ظنّ یقین است و آنچه که از ظن درباره امر دنیاست، ظنّ شک است

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۶، ص۵۳۶
بحارالأنوار، ج۹۰، ص۱۰۳/ الاحتجاج، ج۱، ص۲۴۴/ نورالثقلین؛ «بتفاوت»/ نورالثقلین؛ «أن رجلا ... داخلوها» محذوف
بیشتر