آیه يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإيمانِ وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ [11]
اى كسانىكه ايمان آوردهايد! [هرگز] گروهى از مردان شما گروه ديگرى را مسخره نكنند، شايد آنها ازاينها بهتر باشند؛ و نه زنانى زنان ديگر را، شايد آنان بهتر از اينان باشند؛ و يكديگر را مورد طعن و عيبجويى قرارندهيد و با القاب زشت و ناپسند يكديگر را ياد نكنيد، بسيار بد است كه بركسى پس از ايمان نام كفرآميز بگذاريد؛ و آنها كه توبه نكنند، ستمكارند.
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ جَمِیلِبْنِدَرَّاجٍ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَال ... فَدَخَلَ عَلَیْهِ الطَّیَّار فَسَأَلَهُ وَ أَنَا عِنْدَهُ فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ رَأَیْتَ قَوْلَهُ عَزَّوَجَلَّ: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا فِی غَیْرِ مَکَانٍ مِنْ مُخَاطَبَهًِْ الْمُؤْمِنِینَ أَ یَدْخُلُ فِی هَذَا الْمُنَافِقُونَ. قَالَ: نَعَمْ یَدْخُلُ فِی هَذَا الْمُنَافِقُونَ وَ الضُّلَّالُ وَ کُلُّ مَنْ أَقَرَّ بِالدَّعْوَهًِْ الظَّاهِرَهًْ.
امام صادق (علیه السلام)- جمیلبندرّاج گوید، عرض کردم: «قربانت گردم! اینکه خدای عزّوجلّ در بسیاری آیات قرآنی مؤمنان را مورد خطاب قرار داده و میفرماید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا؛ آیا منافقان هم در این خطاب داخل هستند»؟ فرمود: «آری! منافقان هم در آن وارد هستند، چنان که گمراهان و هرکسی داخل در آن است که به دعوت ظاهر اسلام، اعتراف دارد».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی أَنْ یَکُنَّ خَیْراً مِنْهُنَّ فَإِنَّهَا نَزَلَتْ فِی صَفِیَّهًَْ بِنْتِ حُیَیِّبْنِأَخْطَبَ وَ کَانَتْ زَوْجَهًَْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ ذَلِکَ أَنَّ عَائِشَهًَْ وَ حَفْصَهًَْ کَانَتَا تُؤْذِیَانِهَا وَ تَشْتِمَانِهَا وَ تَقُولَانِ لَهَا یَا بِنْتَ الْیَهُودِیَّهًِْ فَشَکَتْ ذَلِکَ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ لَهَا أَ لَا تُجِیبِنَّهُمَا فَقَالَتْ بِمَا ذَا یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَالَ قُولِی إِنَّ أَبِی هَارُونُ نَبِیُّ اللَّهِ وَ عَمِّی مُوسَی (علیه السلام) کَلِیمُ اللَّهِ وَ زَوْجِی مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَمَا تُنْکِرَانِ مِنِّی فَقَالَتْ لَهُمَا فَقَالَتَا هَذَا عَلَّمَکِ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِی ذَلِکَ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ ... وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمانِ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- این آیه دربارهی صفیه دختر حیّیبناخطب همسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نازل شده است که عایشه و حفصه او را اذیّت میکردند و دشنام میدادند و او را یهودیزاده خطاب میکردند. صفیه نیز از این رفتار آنها نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گلایه کرد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «آیا تو به آنها پاسخ نمیدهی»؟ صفیه پرسید: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! چه پاسخی به آنها بدهم»؟ آن حضرت فرمود: «بگو: جدّم حضرت هارون نبی الله و عمویم حضرت موسی کلیم الله (علیه السلام) و همسرم حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) است. آیا باز هم مرا مسخره میکنید»؟ صفیه به آنها چنین پاسخ داد. آن دو گفتند: «این پاسخ را رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به تو یاد داده است». آن گاه خداوند در این باره آیه را نازلفرمود: یَا أَیُّهَا الذِینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَومٍ عَسَی أَن یَکُونُوا خَیْرًا مِّنْهُمْ ... ولا تَلمِزُوا أَنفُسَکُمْ ولا تَنَابَزُوا بِالأَلقَابِ بِئْسَ الاِسْمُ الفُسُوقُ بَعْدَ الإِیمَانِ.
ابنعباس (رحمة الله علیه)- نَزَلَ قَوْلُهُ لَا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ فِی ثَابِتِبْنِقَیْسِبْنِشَمَّاسٍ وَ کَانَ فِی أُذُنِهِ وَقْرٌ وَ کَانَ إِذَا دَخَلَ الْمَسْجِدَ تَفَسَّحُوا لَهُ حَتَّی یَقْعُدَ عِنْدَ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) فَیَسْمَعُ مَا یَقُولُ. فَدَخَلَ الْمَسْجِدَ یَوْماً وَ النَّاسُ قَدْ فَرَغُوا مِنَ الصَّلَاهًِْ وَ أَخَذُوا مَکَانَهُمْ؛ فَجَعَلَ یَتَخَطَّی رِقَابَ النَّاسِ وَ یَقُولُ: تَفَسَّحُوا تَفَسَّحُوا. حَتَّی انْتَهَی إِلَی رَجُلٍ، فَقَالَ لَهُ: أَصَبْتَ مَجْلِساً فَاجْلِسْ. فَجَلَسَ خَلْفَهُ مُغْضِباً، فَلَمَّا انْجَلَتِ الظُّلْمَهًُْ قَالَ: مَنْ هَذَا؟ قَالَ الرَّجُلُ: أَنَا فُلَانٌ. فَقَالَ ثَابِتٌ: ابْنُ فُلَانَهًَْ؟ ذَکَرَ أُمّاً لَهُ کَانَ یُعَیَّرَ بِهَا فِی الْجَاهِلِیَّهًِْ. فَنَکَسَ الرَّجُلُ رَأْسَهُ حَیَاءً، فَنَزَلَتِ الْآیَهًُْ.
ابنعباس (رحمة الله علیه)- لا یَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَومٍ، این آیه در مورد ثابتبنقیسبنشماس نازل شد. ثابت گوشش سنگین شده بود و درست نمیشنید. هرگاه وارد مسجد میشد، راه را برای او باز میکردند تا کنار رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بنشیند و سخنانش را بشنود. یک روز وارد مسجد شد و مردم از نماز خود فارغ شده بودند و هرکس در جای خود نشسته بود. ثابت نیز جمعیّت را میشکافت و شروع به رد شدن از سر و گردن مردم کرد و میگفت: «جا بدهید، جا بدهید». سرانجام به مردی رسید و او گفت: «مگر بیش از یکجا میخواهی؟ پس همین جا بنشین». ثابت نیز پشت سر او با ناراحتی نشست. پس از ساعتی وقتی هوا روشن شد ثابت گفت: «شما که باشید»؟ مرد گفت: «من فلانی هستم». ثابت گفت: «فرزند فلان زن»؟ و نام مادر را با لقب زشت و ناپسندی که در جاهلیّت به او داده بودند برد و آن مرد شرمنده شد و از خجالت سر به زیر افکند. سپس این آیه نازل شد.
الباقر (علیه السلام)- أَقْرَبُ مَا یَکُونُ الْعَبْدُ إِلَی الْکُفْرِ أَنْ یُوَاخِیَ الرَّجُلَ عَلَی الدِّینِ فَیُحْصِیَ عَلَیْهِ عَثَرَاتِهِ وَ زَلَّاتِهِ لِیُعَنِّفَهُ بِهَا یَوْماً مَا.
امام باقر (علیه السلام)- نزدیکترین اوقات بنده به کفر آن وقت است که با کسی برادری و دوستی کند ولی پیوسته لغزشها و خطاهای او را نزد خود به شمار آورد تا روزی به رخ او بکشد و بدان سبب از وی عیبجویی به عمل آورد.
الصّادق (علیه السلام)- أَبْعَدُ مَا یَکُونُ الْعَبْدُ مِنَ اللَّهِ أَنْ یَکُونَ الرَّجُلُ یُؤَاخِی الرَّجُلَ وَ هُوَ یَحْفَظُ زَلَّاتِهِ فَیُعَیِّرُهُ بِهَا یَوْماً مَا.
امام صادق (علیه السلام)- دورترین حال بنده به خدا این است که با کسی برادری کند و لغزشهای او را حفظ کند تا روزی او را بهوسیلهی آنها سرزنش کند.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- لَا تَطْلُبُوا عَثَرَاتِ الْمُؤْمِنِینَ فَإِنَّ مَنْ تَتَبَّعَ عَثَرَاتِ أَخِیهِ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثْرَتَهُ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثْرَتَهُ فَضَحَهُ وَ لَوْ فِی جَوْفِ بَیْتِه.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- لغزشهای مؤمنین را جستجو نکنید، زیرا هرکه لغزشهای برادرش را جستجو کند، خداوند لغزشهایش را دنبال میکند، و هرکه را خداوند لغزشهایش را دنبال کند رسوایش میسازد؛ گرچه در درون خانهاش باشد.
الصّادق (علیه السلام)- لَا خَیْرَ فِی اللَّقَبِ إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمانِ.
امام صادق (علیه السلام)- در لقب گذاشتن خیری نیست که خدای تبارکوتعالی در قرآنش میفرماید: وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمانِ.
الرّضا (علیه السلام)- مُحَمَّدِبْنِیَحْیَیبْنِ أَبِی عَبَّادٍ عَنْ عَمِّه عَنِ الرِّضَا (علیه السلام) أَنَّهُ أَنْشَدَ ثَلَاثَ أَبْیَاتٍ مِنَ الشِّعْرِ وَ ذَکَرَهَا قَالَ وَ قَلِیلًا مَا کَانَ یُنْشِدُ الشِّعْرَ فَقُلْتُ لِمَنْ هَذَا قَالَ لِعِرَاقِیٍّ لَکُمْ قُلْتُ أَنْشَدَنِیهِ أَبُوالْعَتَاهِیَهًِْ لِنَفْسِهِ فَقَالَ هَاتِ اسْمَهُ وَ دَعْ عَنْکَ هَذَا إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ وَ لَعَلَّ الرَّجُلَ یَکْرَهُ هَذَا.
امام رضا (علیه السلام)- محمّدبنیحییبن ابی عبّاد از عمویش از امام رضا (علیه السلام) نقل کرده است: روزی از امام رضا (علیه السلام) شنیدم که سه بیت از اشعار را میخواند با اینکه آن جناب کم شعر میخواند. عرض کردم: «آقا این اشعار از کیست»؟ فرمود: «متعلّق به شخصی از عراق شما است» عرض کردم: «ابوالعتاهیه این شعر را برای ما خواند و گفت از من است». فرمود: «اسم او را بگو از ذکر این لقبهای ناپسند پرهیز کن! خداوند میفرماید: وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ شاید آن مرد از این لقب (ابو العتاهیه یعنی احمق) خوشش نیاید».
الصّادق (علیه السلام)- أَبَانِبْنِتَغْلِبَ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْیَمَنِ فَسَلَّمَ عَلَیْهِ فَرَدَّ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) فَقَالَ لَهُ مَرْحَباً یَا سَعْدُ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ بِهَذَا الِاسْمِ سَمَّتْنِی أُمِّی وَ مَا أَقَلَّ مَنْ یَعْرِفُنِی بِهِ فَقَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) صَدَقْتَ یَا سَعْدُ الْمَوْلَی فَقَالَ الرَّجُلُ جُعِلْتُ فِدَاکَ بِهَذَا کُنْتُ أُلَقَّبُ فَقَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) لَا خَیْرَ فِی اللَّقَبِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَقُولُ فِی کِتَابِهِ وَلا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمانِ.
امام صادق (علیه السلام)- ابانبنتغلب گوید: من نزد امام صادق (علیه السلام) بودم که مردی از اهالی یمن بر آن حضرت (علیه السلام) وارد شده و سلام کرد، آن حضرت (علیه السلام) جواب سلام وی را داده و فرمود: «مرحبا ای سعد»، آن مرد گفت: «مادر مرا به این اسم نامیده، و کمتر کسی آن را میداند»! امام (علیه السلام) فرمود: «راست گفتی ای سعد المولی»، مرد گفت: «قربانت گردم! این لقب من است». امام (علیه السلام) فرمود: «هیچ خیری در لقب نیست، خداوند تبارکوتعالی در قرآن فرموده: وَلا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمانِ.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- لَا تَفَاخَرُوا بِالْآبَاءِ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمانِ وَ لَا تَمَازَحُوا وَ لَا تَغَاضَبُوا وَ لَا تَبَاذَخُوا.
امام علی (علیه السلام)- به نیاکان نبالید و ... وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمانِ؛ یکدیگر را به لقبهای بد نخوانید. پس از ایمان، پرداختن به فسق، بد رسمی است. با یکدیگر شوخی نکنید و به هم خشم نورزید و فخر نفروشید.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- لَا تَفَاخَرُوا بِالْآبَاءِ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ وَ لَا تَحَاسَدُوا وَ لَا تَبَاغَضُوا.
امام علی (علیه السلام)- مبادا به اکابر و اجداد خود افتخار کنید، وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ، حسد را رها کنید، کینهتوزی نکنید.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- إِنَّ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) خَطَبَ ذَاتَ یَوْمٍ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَی عَلَیْهِ وَ صَلَّی عَلَی النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) قَالَ أَیُّهَا النَّاسُ اسْمَعُوا مَقَالَتِی وَ عُوا کَلَامِی إِنَّ الْخُیَلَاءَ مِنَ التَّجَبُّرِ وَ النَّخْوَهًَْ مِنَ التَّکَبُّرِ وَ إِنَّ الشَّیْطَانَ عَدُوٌّ حَاضِرٌ یَعِدُکُمُ الْبَاطِلَ أَلَا إِنَّ الْمُسْلِمَ أَخُو الْمُسْلِمِ فَلا تَنابَزُوا وَ لَا تَخَاذَلُوا.
امام علی (علیه السلام)- روزی امیرالمؤمنین (علیه السلام) سخنرانی کرد، پس حمد و ثنای الهی به جای آورد و بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) درود فرستاد سپس فرمود: ای مردم سخنم را بشنوید، و کلامم را خوب فرا گیرید! همانا تکبّر و خودفروشی از نشانههای گردنکشی و زورنمایی است، و نخوت و بزرگمنشی از تکبّر است. شیطان دشمنی حاضر و آماده است که شما را به باطل دلخوشی میدهد، هان که هر مسلمانی برادر مسلمان دیگر است، و پس القاب زشت بر هم ننهید، و دست از یاری هم نشویید.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- رُوِیَ عَنْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْفِطْرَهًِْ فَقَالَ صَاعٌ مِنْ طَعَامٍ فَقِیلَ أَوْ نِصْفُ صَاعٍ فَقَالَ: بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمان.
امام علی (علیه السلام)- از امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مورد [مقدار] زکات فطره پرسیدند. حضرت فرمود: «یک صاع (معادل سهکیلوگرم) از غذا». کسی گفت: «نصف صاع هم اشکالی ندارد». حضرت فرمود: «بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمان» (یعنی چون دستور دین این است که یکصاع داده شود و همهی مسلمانان به این دستور ایمان آورده و عمل کردهاند دیگر شایسته نیست با عمل به بدعت معاویه که میگفت به نظر من نصفصاع از گندم کفایت میکند عملی بر خلاف دین انجام دهید.)