آیه إِنَّ الَّذينَ يَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللهِ أُولئِكَ الَّذينَ امْتَحَنَ اللهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظيمٌ [3]
به يقين كسانىكه صداى خود را نزد پيامبر خدا پايين مىآورند همان كسانى هستند كه خداوند دلهايشان را براى تقوا خالص نموده، و براى آنان آمرزش وپاداش عظيمى است.
الحسین (علیه السلام)- بَیْنَمَا أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) جُلُوسٌ فِی مَسْجِدِهِ بَعْدَ وَفَاتِهِ یَتَذَاکَرُونَ فَضْلَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِذْ دَخَلَ عَلَیْنَا حِبْرٌ مِنْ أَحْبَارِ یَهُودِ أَهْلِ الشَّامِ قَدْ قَرَأَ التَّوْرَاهًَْ وَ الْإِنْجِیلَ وَ الزَّبُورَ وَ صُحُفَ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) وَ الْأَنْبِیَاءِ وَ عَرَفَ دَلَائِلَهُمْ فَسَلَّمَ عَلَیْنَا وَ جَلَسَ ثُمَّ لَبِثَ هُنَیْئَهًًْ هُنَیْهَهًًْ ثُمَّ قَالَ یَا أُمَّهًَْ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) مَا تَرَکْتُمْ لِنَبِیٍّ (صلی الله علیه و آله) دَرَجَهًًْ وَ لَا لِمُرْسَلٍ فَضِیلَهًًْ إِلَّا وَ قَدْ تَحَمَّلْتُمُوهَا لِنَبِیِّکُمْ فَهَلْ عِنْدَکُمْ جَوَابٌ إِنْ أَنَا سَأَلْتُکُمْ فَقَالَ لَهُ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) سَلْ یَا أَخَا الْیَهُودِ مَا أَحْبَبْتَ فَإِنِّی أُجِیبُکَ عَنْ کُلِّ مَا تَسْأَلُ بِعَوْنِ اللَّهِ تَعَالَی وَ مَنِّهِ فَوَ اللَّهِ مَا أَعْطَی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ نَبِیّاً وَ لَا مُرْسَلًا دَرَجَهًًْ وَ لَا فَضِیلَهًًْ إِلَّا وَ قَدْ جَمَعَهَا لِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ زَادَهُ عَلَی الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ أَضْعَافاً مُضَاعَفَهًًْ وَ لَقَدْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِذَا ذَکَرَ لِنَفْسِهِ فَضِیلَهًًْ قَالَ وَ لَا فَخْرَ وَ أَنَا أَذْکُرُ لَکَ الْیَوْمَ مِنْ فَضْلِهِ مِنْ غَیْرِ إِزْرَاءٍ عَلَی أَحَدٍ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ (علیهم السلام) مَا یُقِرُّ اللَّهُ بِهِ أَعْیُنَ الْمُؤْمِنِینَ شُکْراً لِلَّهِ عَلَی مَا أَعْطَی مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) الْآنَ فَاعْلَمْ یَا أَخَا الْیَهُودِ إِنَّهُ کَانَ مِنْ فَضْلِهِ عِنْدَ رَبِّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ شَرَفِهِ مَا أَوْجَبَ الْمَغْفِرَهًَْ وَ الْعَفْوَ لِمَنْ خَفَضَ الصَّوْتَ عِنْدَهُ فَقَالَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ فِی کِتَابِهِ إِنَّ الَّذِینَ یَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللهِ أُولئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوی لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِیمٌ.
امام حسین (علیه السلام)- در آن میان که بعد از وفات رسول خدا (صلی الله علیه و آله) یارانش در مسجد آن حضرت (علیه السلام) نشسته بودند سخن از فضل و برتری آن حضرت (علیه السلام) میگفتند ناگاه یکی از علمای یهود از اهالی شام بر ما وارد شد. او تورات و انجیل و زبور و صُحُف ابراهیم و پیامبران را خواند بود و نشانههای آنان را میشناخت. بر ما سلام کرد و نشست. کمی درنگ کرد و سپس گفت: «ای امت محمّد! شما هیچ مقامی از هیچ پیامبری را و هیچ فضیلتی از هیچ رسولی را وانگذاشتهاید و همه را به پیامبر خود نسبت دادهاید، اگر من از شما سوال کنم پاسخی دارید»؟ امیرمومنان (علیه السلام) به او فرمود: «ای برادر یهودی! هر چه دوست داری بپرس، من به یاری و منّت خداوند متعال از هر چیزی بپرسی پاسخت را میدهم، به خدا سوگند خداوند عزّوجل هر مقام و فضیلتی به هر پیامبر و رسولی عطا کرد همه را برای محمّد (صلی الله علیه و آله) جمع آورد و چندین برابر پیامبران و رسولان بر محمّد (صلی الله علیه و آله) افزود، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) وقتی برای خود از فضیلتی یاد میکرد میفرمود: از روی فخرفروشی نمیگویم، امروز من بدون آنکه از مقام هیچ یک از پیامبران بکاهم، درباره حضرت برایت از فضایلی سخن میگویم که خداوند با آنها چشم مؤمنان را روشن میکند، تا این سخنان شُکری باشد به درگاه خداوند به خاطر همه آنچه که به محمّد (صلی الله علیه و آله) عطا فرمود، ای برادر یهودی! اکنون بدان فضیلت و شرافت محمّد (صلی الله علیه و آله) نزد پروردگارش چنان بود که هرکه صدایش را در حضور حضرت پایین میآورد مستوجب آمرزش و بخشش میشد، خداوند والامقام در کتاب خود فرمود: إِنَّ الَّذِینَ یَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللهِ أُولئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوی لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِیم».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ رِبْعِیِّبْنِخِرَاشٍ قَالَ: خَطَبَنَا عَلِیٌّ (علیه السلام) فِی الرَّحْبَهًِْ ثُمَ قَالَ: إِنَّهُ لَمَّا کَانَ فِی زَمَانِ الْحُدَیْبِیَهًِْ خَرَجَ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أُنَاسٌ مِنْ قُرَیْشٍ مِنْ أَشْرَافِ أَهْلِ مَکَّهًَْ فِیهِمْ سُهَیْلُبْنُعَمْرٍو فَقَالُوا: یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) أَنْتَ جَارُنَا وَ حَلِیفُنَا وَ ابْنُ عَمِّنَا وَ لَقَدْ لَحِقَ بِکَ أُنَاسٌ مِنْ آبَائِنَا وَ إِخْوَانِنَا وَ أَقَارِبِنَا لَیْسَ بِهِمُ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ وَ لَا رَغْبَهًٌْ فِیمَا عِنْدَکَ وَ لَکِنْ إِنَّمَا خَرَجُوا فِرَاراً مِنْ ضِیَاعِنَا وَ أَعْمَالِنَا وَ أَمْوَالِنَا فَارْدُدْهُمْ عَلَیْنَا. فَدَعَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَبَا بَکْرٍ فَقَالَ لَهُ: انْظُرْ فِیمَا یَقُولُونَ. فَقَالَ: صَدَقُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ أَنْتَ جَارُهُمْ فَارْدُدْهُمْ عَلَیْهِمْ. قَالَ: ثُمَّ دَعَا عُمَرَ فَقَالَ مِثْلَ قَوْلِ أَبِی بَکْرٍ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) عِنْدَ ذَلِکَ لَا تَنْتَهُونَ یَا مَعْشَرَ قُرَیْشٍ حَتَّی یَبْعَثَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ رَجُلًا امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلتَّقْوَی یَضْرِبُ رِقَابَکُمْ عَلَی الدِّینِ فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ: أَنَا هُوَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَالَ: لَا فَقَامَ عُمَرُ فَقَالَ: أَنَا هُوَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)؟ قَالَ: لَا وَ لَکِنَّهُ خَاصِفُ النَّعْلِ وَ أَنَا کُنْتُ أَخْصِفُ نَعْلَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَالَ: ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَیْنَا عَلِیٌّ (علیه السلام) فَقَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَقُولُ: مَنْ کَذَبَ عَلَیَّ مُتَعَمِّداً فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّار.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ربعیبنخِراش گوید: امیرالمؤمنین (علیه السلام) در «رحبه» برای ما خطبهای خواند و فرمود: «در صلح حدیبیّه، گروهی از قریش و اشراف مکّه که سهیلبنعمرو نیز جزو آنها بود نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمدند و گفتند: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! تو همسایه، هم پیمان و عموزادهی ما هستی؛ گروهی از فرزندان، برادران و خویشاوندان ما به تو پیوستهاند، آنها هیچ شناختی از دین نداشته و تمایلی نسبت به آنچه نزد توست ندارند، بلکه بهخاطر فرار از [کارکردن در] کشتزارهای ما و همکاری با ما و [نگهداری از] داراییهای ما بهسوی تو آمدهاند؛ بنابراین آنها را به ما بازگردان». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ابوبکر را خواسته و بهاو فرمود: «نظرت در مورد سخنان اینها چیست»؟ ابوبکر عرضکرد: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! اینها راست میگویند؛ تو همسایه ایشان هستی؛ پس این افراد را به آنها باز گردان»! آنگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله) عمر را فرا خواند. او نیز سخن ابوبکر را تکرار کرد. در این هنگام پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای قریش! شما دست از دشمنی بر نخواهید داشت، مگر زمانیکه خداوند فردی که خدا دلش را برای تقوا خالص نموده بر ضدّ شما برانگیزد و او گردنهای شما را بر اساس [دستور] دین بزند»! ابوبکر گفت: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! آیا آن شخص من هستم»؟ آن حضرت پاسخ منفی داد. عمر گفت: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! آیا آن شخص من هستم»؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «خیر! بلکه او کسی است که اکنون در حال وصلهزدن کفش است»؛ [در آن هنگام] من مشغول وصلهزدن کفش رسولخدا (صلی الله علیه و آله) بودم». [در ادامه] ربعیبنخِراش گوید: سپس علی (علیه السلام) رو به ما کرده و فرمود: از رسولخدا (صلی الله علیه و آله) شنیدم که میفرمود: «هرکس عمداً به من دروغی نسبت دهد، برای خود جایگاهی در دوزخ مهیّا کند».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- مِنَ الصِّحَاحِ السِّتَّهًِْ لِرَزِینٍ الْعَبْدَرِیِّ مِنَ الْجُزْءِ الثَّالِثِ فِی ذِکْرِ غَزْوَهًِْ الْحُدَیْبِیَهًِْ مِنْ سُنَنِ أَبِیدَاوُدَ وَ صَحِیحِ التِّرْمِذِیِّ بِالْإِسْنَادِ الْأَوَّلِ قَالَ: لَمَّا کَانَ یَوْمُ الْحُدَیْبِیَهًِْ خَرَجَ إِلَیْنَا أُنَاسٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ مِنْ رُؤَسَائِهِمْ فَقَالُوا: قَدْ خَرَجَ إِلَیْکُمْ مِنْ أَبْنَائِنَا وَ أَرِقَّائِنَا وَ إِنَّمَا خَرَجُوا فِرَاراً مِنْ خِدْمَتِنَا فَارْدُدْهُمْ إِلَیْنَا. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): یَا مَعْشَرَ قُرَیْشٍ لَتَنْتَهُنَّ عَنْ مُخَالَفَهًِْ أَمْرِ اللَّهِ أَوْ لَیَبْعَثَنَّ اللَّهُ عَلَیْکُمْ مَنْ یَضْرِبُ رِقَابَکُمْ بِالسَّیْفِ الَّذِینَ قَدْ امْتَحَنَ اللهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوی. قَالَ بَعْضُ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): مَنْ أُولَئِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)؟ قَالَ: مِنْهُمْ خَاصِفُ النَّعْلِ وَ کَانَ قَدْ أَعْطَی عَلِیّاً (علیه السلام) نَعْلَهُ یَخْصِفُهَا.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- در روز صلح حدیبیّه گروهی از سران مشرکین نزد ما آمدند و گفتند: «عدّهای از فرزندان و بردگان ما از بیم کار برای ما فرارکرده و به شما پناهنده شدهاند؛ آنها را به ما باز گردانید». رسولخدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای قوم قریش! از مخالفت با فرمان پروردگار دست بردارید؛ در غیر این صورت خداوند کسانی را بر ضدّ شما برانگیزد که گردنهایتان را با شمشیر بزنند، همان کسانیکه امْتَحَنَ اللهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوی». برخی از یاران رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عرض کردند: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! آنها چه کسانیاند»؟ آن حضرت فرمود: «یکی از آنان کسی است که کفش را وصله میزند». پیامبر (صلی الله علیه و آله) در حالی این جمله را فرمود که [قبل از آن] کفشخویش را به علی (علیه السلام) داده بود تا آن را وصله بزند.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- صَحِیحُ التِّرْمِذِیِ: أَنَّ النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) قَالَ یَوْمَ الْحُدَیْبِیَهًِْ لِسُهَیْلِبْنِعَمْرٍو وَ قَدْ سَأَلَهُ رَدَّ جَمَاعَهًٍْ فَرُوِیَ أَنَّ النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) قَالَ: یَا مَعْشَرَ قُرَیْشٍ لِتَنْتَهُنَ أَوْ لَیَبْعَثَنَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ مَنْ یَضْرِبُ رِقَابَکُمْ عَلَی الدِّینِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ بِالْإِیمَانِ. قَالُوا: مَنْ هُوَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)؟ قَالَ: هُوَ خَاصِفُ النَّعْلِ وَ کَانَ أَعْطَی عَلِیّاً (صلی الله علیه و آله) نَعْلَهُ یَخْصِفُهَا.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ابنشهر آشوب در کتاب مناقب از کتاب صحیح ترمذی نقلکرده: پیامبر (صلی الله علیه و آله) در روز صلح حدیبیّه به سهیلبنعمرو که از حضرت خواسته بود گروهی را [به مشرکانمکّه] بازگرداند فرمود: «ای قوم قریش! [از این درخواست] دست بردارید؛ در غیر اینصورت، خداوند کسی را بر ضدّ شما برانگیزد که گردنهایتان را بر اساس [دستور] دین بزند؛ همان کسیکه خداوند دلش را با ایمان، خالص نمودهاست». اصحاب عرضکردند: «ای رسولخدا (صلی الله علیه و آله)! آن شخص کیست»؟ آنحضرت فرمود: «او همان کسی است که کفش را وصله میزند». پیامبر (صلی الله علیه و آله) در حالی این جمله را فرمود که [قبل از آن] کفشخویش را به علی (علیه السلام) داده بود تا آن را وصله بزند.