آیه إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كانَ ميقاتاً [17]
[آري]! روز جدايي [حق از باطل]، ميعاد همگان است!
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنِ ابْنِعَبَّاسٍ (رحمة الله علیه) أَنَّ عُمَرَبْنَالْخَطَّابِ قَالَ لَهُ یَا أَبَاالْحَسَنِ (علیه السلام) إِنَّکَ لَتَعْجَلُ فِی الْحُکْمِ وَ الْفَصْلِ لِلشَّیْءِ إِذَا سُئِلْتَ عَنْهُ قَالَ فَأَبْرَزَ عَلِیٌّ (علیه السلام) کَفَّهُ وَ قَالَ لَهُ کَمْ هَذَا فَقَالَ عُمَرُ خَمْسَهًٌْ فَقَالَ عَجَّلْتَ أَبَاحَفْصٍ قَالَ لَمْ یَخْفَ عَلَیَّ فَقَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) وَ أَنَا أَسْرَعُ فِیمَا لَا یَخْفَی عَلَیَّ وَ اسْتَعْجَمَ عَلَیْهِ شَیْءٌ وَ نَازَعَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ وَ کَتَبَ إِلَیْهِ أَنْ یَتَجَشَّمَ بِالْحُضُورِ فَکَتَبَ إِلَیْهِمَا الْعِلْمُ یُؤْتَی وَ لَا یَأْتِی فَقَالَ عُمَرُ هُنَاکَ شَیْخٌ مِنْ بَنِیهَاشِمٍ وَ أَثَارَهًٌْ مِنْ عِلْمٍ یُؤْتَی إِلَیْهِ وَ لَا یَأْتِی فَصَارَ إِلَیْهِ فَوَجَدَهُ مُتَّکِئاً عَلَی مِسْحَاهًٍْ فَسَأَلَهُ عَمَّا أَرَادَ فَأَعْطَاهُ الْجَوَابَ فَقَالَ عُمَرُ لَقَدْ عَدَلَ عَنْکَ قَوْمُکَ وَ إِنَّکَ لَأَحَقُّ بِهِ فَقَالَ (علیه السلام) إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ کانَ مِیقاتاً.
علیبنابراهیم (رحمة الله علیه)- عمربنخطّاب گفت: «ای ابا الحسن (علیه السلام)! در داوری و فصل خصومت که از تو سؤال میشود عجله میکنی». حضرت (علیه السلام) دست خود را ظاهر کرد و پرسید: «چند انگشت است»؟ جواب داد: «پنج»، فرمود: «ای اباحفص! عجله کردی»!؟ گفت: «بر من پوشیده نبود». علی (علیه السلام) فرمود: «و من نیز در چیزی عجله میکنم که برایم مخفی نیست». مسئلهای برای عمر پیش آمد و از فهم آن عاجز ماند. با عبدالرحمن بر سر آن دچار اختلاف شدند. برای علی (علیه السلام) پیغامی فرستاد تا به خود زحمت دهد و نزد آنها بیاید. علی (علیه السلام) در جواب آنها نوشت: «علم نزد کسی نمیرود بلکه نزد او میروند». عمر گفت: «علی (علیه السلام) از بنیهاشم و میراث علم است. او نزد کسی نمیرود بلکه این مردم هستند که به او احتیاج دارند و نزدش میروند». عمر برای دیدن علی (علیه السلام) رفت. به حضور وی رسید درحالیکه بر بیلش تکیه زده بود. سؤالش را مطرح کرد و علی (علیه السلام) جوابش را داد و مشکل حل شد. در آن هنگام عمر گفت: قومت از تو روی گرداندند. به راستی که تو سزاورترین شخص به آن هستی، علی (علیه السلام) فرمود: إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ کانَ مِیقاتاً.