آیه فَذُوقُوا فَلَنْ نَزيدَكُمْ إِلاَّ عَذاباً [30]
پس [به آنان گفته ميشود]: بچشيد كه چيزي جز عذاب بر شما نميافزاييم!
الباقر (علیه السلام)- إِذَا أَرَادَ اللَّهُ قَبْضَ الْکَافِرِ قَالَ یَا مَلَکَ الْمَوْتِ انْطَلِقْ أَنْتَ وَ أَعْوَانُکَ إِلَی عَدُوِّی فَإِنِّی قَدْ أَبْلَیْتُهُ فَأَحْسَنْتُ الْبَلَاءَ وَ دَعَوْتُهُ إِلَی دَارِ السَّلَامِ فَأَبَی إِلَّا أَنْ یَشْتِمَنِی وَ کَفَرَ بِی وَ بِنِعْمَتِی وَ شَتَمَنِی عَلَی عَرْشِی فَاقْبِضْ رُوحَهُ حَتَّی تَکُبَّهُ فِی النَّارِ قَالَ فَیَجِیئُهُ مَلَکُ الْمَوْتِ بِوَجْهٍ کَرِیهٍ کَالِح ... وَ یَغْضَبُ الْحَیُّ الْقَیُّومُ فَیَقُولُ یَا مَالِکُ قُلْ لَهُمْ ذُوقُوا فَلَنْ نَزِیدَکُمْ إِلَّا عَذاباً یَا مَالِکُ سَعِّرْ سَعِّرْ فَقَدِ اشْتَدَّ غَضَبِی عَلَی مَنْ شَتَمَنِی عَلَی عَرْشِی وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّی وَ أَنَا الْمَلِکُ الْجَبَّارُ فَیُنَادِی مَالِکٌ یَا أَهْلَ الضَّلَالِ وَ الِاسْتِکْبَارِ وَ النِّعْمَهًِْ فِی دَارِ الدُّنْیَا کَیْفَ تَجِدُونَ مَسَّ سَقَرَ قَالَ فَیَقُولُونَ قَدْ أَنْضَجَتْ قُلُوبَنَا وَ أَکَلَتْ لُحُومَنَا وَ حَطَمَتْ عِظَامَنَا فَلَیْسَ لَنَا مُسْتَغِیثٌ وَ لَا لَنَا مُعِینٌ قَالَ فَیَقُولُ مَالِکٌ وَ عِزَّهًِْ رَبِّی لَا أَزِیدُکُمْ إِلَّا عَذَاباً.
امام باقر (علیه السلام)- وقتی خداوند بخواهد کافر را قبض روح کند، میفرماید: «ای فرشتهی مرگ! تو و یارانت بهسوی دشمن من بروید، چون من او را آزمودم و آزمایش را نیکو انجام دادم و او را به سرای صلح و سلامت (بهشت) دعوت کردم ولی او ابا کرد جز اینکه به من ناسزا بگوید و به من و به نعمتم کافر شد و به من در بالای عرشم ناسزا گفت، پس روح او را بگیر تا او را به رو در آتش بیندازی». فرشتهی مرگ با چهرهای زشت و عبوس نزد او میآید ... و [خداوند] زنده، که قائم به ذات خویش است و موجودات دیگر، قائم به او هستند غضب میکند و میفرماید: ای مالک (نگهبان آتش جهنّم)! به آنها بگو: بچشید، که چیزی جز عذاب بر شما نمیافزاییم، ای مالک! [آتش را] برافروز، برافروز که غضبم سخت شد بر کسی که بالای عرشم به من ناسزا گفت و حقّم را سبک شمرد درحالیکه من پادشاه و بر همهچیز غالبم». مالک فریاد می زند: «ای اهل گمراهی و تکبّر و ثروتمندان در دار دنیا! درد محسوس دوزخ را چگونه مییابید»؟ میگویند: «قلبهای ما را بریان کرده و گوشتهای ما را خورده و استخوانهای ما را شکسته است و ما فریادرسی نداریم و یاوری نداریم». مالک میگوید: «سوگند به عزّت پروردگارم! جز عذاب برای شما نمیافزایم».