آیه وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّباتِكُمْ في حَياتِكُمُ الدُّنْيا وَ اسْتَمْتَعْتُمْ بِها فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِما كُنْتُمْ تَفْسُقُونَ [20]
آن روز كه كافران را بر آتش عرضه مىكنند [به آنها گفته مىشود]: از نعمتهاى پاكيزه در زندگى دنياى خود استفاده كرديد و از آن بهره گرفتيد؛ امّا امروز عذاب ذلّتبار به خاطر استكبارى كه در زمين به ناحق داشتيد و به خاطر گناهانى كه انجام مىداديد، جزاى شما خواهد بود.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِیهِ (علیه السلام) أَنَّ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّبْنَأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) أُتِیَ بِخَبِیصٍ فَأَبَی أَنْ یَأْکُلَهُ فَقَالُوا لَهُ أَ تُحَرِّمُ قَالَ لَا وَ لَکِنِّی أَخْشَی أَنْ تَتُوقَ إِلَیْهِ نَفْسِی فَأَطْلُبَهُ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَهًَْ أَذْهَبْتُمْ طَیِّباتِکُمْ فِی حَیاتِکُمُ الدُّنْیا وَ اسْتَمْتَعْتُمْ بِها.
امام علی (علیه السلام)- امام صادق (علیه السلام) از پدرش روایت فرموده است: برای امیرالمؤمنین (علیه السلام) حلوای خرما آوردند. امام از خوردن آن خودداری کرد. خدمت ایشان عرض کردند: «آیا آن را حرام میدانی»؟ امام فرمود: «خیر! بلکه بیم آن دارم که نفسم بدان عادت کند و آن را بخواهد. سپس این آیه را خواند: أَذْهَبْتُمْ طَیِّبَاتِکُمْ فِی حَیَاتِکُمُ الدُّنْیَا و اسْتَمْتَعْتُم بِهَا».
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- وَ اللَّهِ لَقَدْ رَقَّعْتُ مِدْرَعَتِی هَذِهِ حَتَّی اسْتَحْیَیْتُ مِنْ رَاقِعِهَا وَ لَقَدْ قَالَ لِی قَائِلٌ أَ لَا تَنْبِذُهَا عَنْکَ فَقُلْتُ اعْزُبْ عَنِّی فَعِنْدَ الصَّبَاحِ یَحْمَدُ الْقَوْمُ السُّرَی.
امام علی (علیه السلام)- امیرالمؤمنین (علیه السلام) در یکی از خطبههایش فرمود: «به خدا قسم! لباسم را به پینهدوز دادم تا آن را وصله بزند. کسی به من گفت: نمیخواهی آن را دور بیندازی؟ پاسخ دادم: از مقابل چشمان من دور شو! هنگام صبح است که مردمان، سیرکنندگان در شب را میستایند».
الباقر (علیه السلام)- وَ اللَّهِ إِنْ کَانَ عَلِیٌّ (علیه السلام) لَیَأْکُلُ أَکْلَ الْعَبْدِ وَ یَجْلِسُ جِلْسَهًَْ الْعَبْدِ وَ إِنْ کَانَ لَیَشْتَرِی الْقَمِیصَیْنِ السُّنْبُلَانِیَّیْنِ فَیُخَیِّرُ غُلَامَهُ خَیْرَهُمَا ثُمَّ یَلْبَسُ الْآخَرَ فَإِذَا جَازَ أَصَابِعَهُ قَطَعَهُ وَ إِذَا جَازَ کَعْبَهُ حَذَفَهُ وَ لَقَدْ وَلِیَ خَمْسَ سِنِینَ مَا وَضَعَ آجُرَّهًًْ عَلَی آجُرَّهًٍْ وَ لَا لَبِنَهًًْ عَلَی لَبِنَهًٍْ وَ لَا أَقْطَعَ قَطِیعاً وَ لَا أَوْرَثَ بَیْضَاءَ وَ لَا حَمْرَاءَ وَ إِنْ کَانَ لَیُطْعِمُ النَّاسَ خُبْزَ الْبُرِّ وَ اللَّحْمَ وَ یَنْصَرِفُ إِلَی مَنْزِلِهِ وَ یَأْکُلُ خُبْزَ الشَّعِیرِ وَ الزَّیْتَ وَ الْخَلَ وَ مَا وَرَدَ عَلَیْهِ أَمْرَانِ کِلَاهُمَا لِلَّهِ رِضًا إِلَّا أَخَذَ بِأَشَدِّهِمَا عَلَی بَدَنِهِ وَ لَقَدْ أَعْتَقَ أَلْفَ مَمْلُوکٍ مِنْ کَدِّ یَدِهِ وَ تَرِبَتْ فِیهِ یَدَاهُ وَ عَرِقَ فِیهِ وَجْهُهُ وَ مَا أَطَاقَ عَمَلَهُ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ وَ إِنْ کَانَ لَیُصَلِّی فِی الْیَوْمِ وَ اللَّیْلَهًِْ أَلْفَ رَکْعَهًٍْ وَ إِنْ کَانَ أَقْرَبُ النَّاسِ شَبَهاً بِهِ عَلِیَّبْنَالْحُسَیْنِ (علیه السلام) وَ مَا أَطَاقَ عَمَلَهُ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ بَعْدَه.
امام باقر (علیه السلام)- به خدا قسم! غذا و پوشاک امیرالمؤمنین (علیه السلام) کاملاً شبیه غلامان بود. گاهی دو پیراهن میخرید. به خادمش میفرمود تا از میان آنها یکی را انتخاب کند، سپس خودش دیگری را میپوشید. هرگاه لباس او از انگشتان دستش و قوزک پایش فراتر میرفت آن را قطع میکرد در مدّت پنج سال خلافت، برای خودش آجری را روی آجر نگذاشت. از خود هیچ چیزی بر جای نگذاشت. به مردم گوشت و نان گندم میداد، ولی خودش به خانه میرفت و نان جو، سرکه و روغن میخورد. هرگاه میخواست میان دو امر از اوامر الهی انتخاب کند، امری را که تحمّل آن برای بدنش دشوارتر بود، برمیگزید. هزار غلام را با درآمد حاصل از دسترنج خویش آزاد کرد که دستش از آن خاکی میشد و چهرهاش عرقآلود و کسی از مردم توان کار او را نداشت. گاهی در شبانهروز هزار رکعت نماز میخواند. نزدیکترین افراد به او امام سجاد (علیه السلام) بود. بعد از او هیچکس قدرت نداشت همانند او رفتار کند و کارهای او را انجام بدهد.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- قَالَ الْأَحْنَفُبْنُقَیْسٍ: دَخَلْتُ عَلَی مُعَاوِیَهًَْ، فَقَدَّمَ إِلَیَّ مِنَ الْحُلْوِ وَ الْحَامِضِ مَا کَثُرَ تَعَجُّبِی مِنْهُ، ثُمَّ قَدَّمَ لَوْناً مَا أَدْرِی مَا هُوَ، فَقُلْتُ: مَا هَذَا؟ فَقَالَ: مَصَارِینُ الْبَطِّ مَحْشُوَّهًًْ بِالْمُخِّ قَدْ قُلِیَ بِدُهْنِ الفُسْتُقِ وَ دُرَّ عَلَیْهِ الطَّبَرْزَدُ. فَبَکَیْتُ، فَقَالَ: مَا یُبْکِیکَ؟ فَقُلْتُ: ذَکَرْتُ عَلِیّاً (علیه السلام) بَیْنَا أَنَا عِنْدَهُ فَحَضَرَ وَقْتُ إِفْطَارِهِ، فَسَأَلَنِی الْمُقَامَ، إِذْ دَعَا بِجِرَابٍ مَخْتُومٍ، فَقُلْتُ: مَا هَذَا الْجِرَابُ؟ قَالَ: سَوِیقُ الشَّعِیرِ. فَقُلْتُ: خِفْتَ عَلَیْهِ أَنْ یُؤْخَذَ أَوْ بَخِلْتَ بِهِ؟ قَالَ: لَا وَ لَا أَحَدُهُمَا؛ لَکِنِّی خِفْتُ أَنْ یُلَیِّنَهُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ بِسَمْنٍ أَوْ زَیْتٍ. قُلْتُ: مُحَرَّمٌ هُوَ؟ قَالَ: لَا؛ وَ لَکِنْ یَجِبُ عَلَی أَئِمَّهًِْ الْحَقِّ أَنْ یَقْتَدُوا بِالْقِسْمِ مِنْ ضَعَفَهًِْ النَّاسِ کَیْ لَا یُطْغِیَ الْفَقِیرَ فَقْرُهُ. فَقَالَ مُعَاوِیَهًُْ: ذَکَرْتَ مَنْ لَا یُنْکَرُ فَضْلُهُ.
امام علی (علیه السلام)- احنفبنقیس گوید: بر معاویه وارد شدم. به حدّی از غذاهای شیرین و ترش برایم آورد که مایهی تعجّب فراوان من شد. سپس نوعی غذا برایم آورد که برایم ناآشنا بود. از او پرسیدم: «این چیست»؟ پاسخ داد: «رودهی مرغابی است که آن را با مغز حیوان پر کردهاند و با روغن پستهی سرخ شده و شکر سفید بر روی آن ریخته شده است». دراینهنگام من شروع به گریه کردم. معاویه پرسید: «چرا گریه میکنی»؟ گفتم: «به یاد علیّبنابیطالب (علیه السلام) افتادم. روزی نزد او بودم که وقت افطار فرا رسید. از من خواست تا نزد ایشان بمانم. سپس کیسهای مهر شده آورد. گفتم: «این چیست»؟ پاسخ داد: «قاووت جو»! گفتم: «آیا بیم آن داشتی از آن استفاده کنند یا بخل ورزیدی»؟ امام فرمود: «نه! بلکه ترسیدم که حسن و حسین (علیها السلام) آن را با روغن بیامیزند. پرسیدم:»آیا این کار حرام است»؟ پاسخ داد: «خیر! بلکه باید ائمّهی حق (علیهم السلام)، مانند مردم فقیر زندگی کنند تا فقر بر نیازمندان چیره نشود». دراینهنگام معاویه گفت: «از کسی یاد کردی که فضایلش غیر قابل انکار است».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- فِی جَوَامِعِ الْجَامِعِِِ: وَ رُوِیَ عَنِ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) دَخَلَ عَلَی أَهْلِ الصُّفَّهًِْ وَ هُمْ یَرْقَعُونَ ثِیَابَهُمْ بِالْأَدَمِ مَا یَجِدُونَ لَهَا رِقَاعاً. فَقَالَ: أَنْتُمُ الْیَوْمَ خَیْرٌ أَمْ یَوْمَ یَغْدُو أَحَدُکُمْ فِی حُلَّهًٍْ وَ یَرُوحُ فِی أُخْرَی؟ وَ یُغْدَی عَلَیْهِ بِجَفْنَهًٍْ وَ یُرَاحُ عَلَیْهِ بِأُخْرَی وَ یُسْتَرُ بَیْتُهُ کَمَا تُسْتَرُ الْکَعْبَهًُْ. قَالُوا: نَحْنُ یَوْمَئِذٍ خَیْرٌ. قَالَ: بَلْ أَنْتُمُ الْیَوْمَ خَیْرٌ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- روایت شده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر اصحاب صُفّه [گروهی از مسلمانان که از شدّت فقر خانهای نداشتند و روی سکویی کنار مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله) میخوابیدند و به آن سکو صفّه و به آنها نیز اصحاب صفّه میگفتند] وارد شد درحالیکه لباسهایش را با پوست [حیوانات] وصله زده بودند و برای آن [لباسها] وصلهای [غیر از پوست] نیافته بودند. [پیامبر (صلی الله علیه و آله)] فرمود: «آیا امروز بهتر هستید یا روزی که [درگذشته] هریک از شما صبحگاهان در لباسی زیبا بود و شب هنگام در لباسی دیگر و صبحگاهان [هریک از شما] در ظرفی غذا میخورد و شب هنگام در ظرف دیگری و در میان آن (لباسها) پنهان میشد همانگونه که کعبه [درمیان پردههای زیبا] پنهان است». گفتند: «امروز بهتر هستیم». فرمود: «آری؛ امروز شما بهترین هستید».
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنِ الْعُرَنِی: وُضِعَ خِوَانٌ مِنْ فَالُوذَجٍ بَیْنَ یَدَیْهِ فَوَجَأَ بِإِصْبَعِهِ حَتَّی بَلَغَ أَسْفَلَهُ ثُمَّ سَلَّهَا وَ لَمْ یَأْخُذْ مِنْهُ شَیْئاً وَ تَلَمَّظَ بِإِصْبَعِهِ وَ قَالَ طَیِّبٌ طَیِّبٌ وَ مَا هُوَ بِحَرَامٍ وَ لَکِنْ أَکْرَهُ أَنْ أُعَوِّدَ نَفْسِی بِمَا لَمْ أُعَوِّدْهَا.
امام علی (علیه السلام)- عُرنی میگوید: کاسهای فالوده برای امیرالمؤمنین (علیه السلام) آورده شد. امام (علیه السلام) انگشتش را در آن فرو برد تا اینکه به ته آن رسید. سپس بدون اینکه از آن بردارد، انگشتش را لیسید و فرمود: «بسیار خوب است. حرام نیست. امّا دوست ندارم نفسم را به چیزی را که تا امروز بدان عادت نکرده است، عادت دهم».
الصّادق (علیه السلام)- أَنَّهُ (علیه السلام) مَدَّ یَدَهُ إِلَیْهِ {فَالُوذَجٍ} ثُمَّ قَبَضَهَا فَقِیلَ لَهُ فِی ذَلِکَ فَقَالَ ذَکَرْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَنَّهُ (صلی الله علیه و آله) لَمْ یَأْکُلْهُ قَطُّ فَکَرِهْتُ أَنْ آکُلَه.
امام صادق (علیه السلام)- در خبری از امام صادق (علیه السلام) آمده است که: «دست را بهسوی آن (فالوده) دراز کرد و سپس آن را پس کشید. و چون دراینباره با او سخن گفتند، گفت: به یاد پیامبر (صلی الله علیه و آله) افتادم که هرگز از آن نخورد، دوست نداشتم که از آن بخورم».
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- وَ یَوْمَ یُعْرَضُ الَّذِینَ کَفَرُوا عَلَی النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَیِّباتِکُمْ فِی حَیاتِکُمُ الدُّنْیا وَ اسْتَمْتَعْتُمْ بِهَا قَالَ: أَکَلْتُمْ وَ شَرِبْتُمْ وَ لَبِسْتُمْ وَ رَکِبْتُمْ وَ هِیَ فِی بَنِی فُلَانٍ.
علیّبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- وَ یَوْمَ یُعْرَضُ الَّذِینَ کَفَرُوا عَلَی النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَیِّباتِکُمْ فِی حَیاتِکُمُ الدُّنْیا فرمود: منظور از واسْتَمْتَعْتُم بِهَا آن است که شما در دنیا خوردید و نوشیدید و پوشیدید و سوار شدید و این آیه در مورد بنی فلان است».