آیه قُلْ ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَ ما أَدْري ما يُفْعَلُ بي وَ لا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى إِلَيَّ وَ ما أَنَا إِلاَّ نَذيرٌ مُبينٌ [9]
بگو: «من پيامبر نوظهورى نيستم؛ [كه با ساير پيامبران متفاوت باشم] و نمىدانم با من و شما چه خواهد شد؛ من تنها از آنچه بر من وحى مىشود پيروى مىكنم، و جز انذاركنندهی آشكارى نيستم».
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- قَولُهُ قُلْ لَهُمْ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) مَا کُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ أَیْ لَمْ أَکُنْ وَاحِداً مِنَ الرُّسُلِ فَقَدْ کَانَ قَبْلِی أَنْبِیَاء (علیهم السلام).
علیّبنابراهیم (رحمة الله علیه)- قُل مَا کُنتُ بِدْعًا مِّنْ الرُّسُل به این معناست که ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! به آنها بگو: فقط من به پیامبری برگزیده نشدهام. بلکه قبل از من پیامبران زیادی بودهاند.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- قُلْ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) مَا کُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ أَیْ لَسْتُ بِأَوَّلِ رَسُولٍ بُعِثَ.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! بگو: «من پیامبر نوظهوری نیستم؛ [که با سایر پیامبران متفاوت باشم] یعنی من اوّلین رسولی نیستم که مبعوث شده است.
الباقر (علیه السلام)- عَنْ جَابِرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام) کَیْفَ اخْتَلَفَ أَصْحَابُ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) فِی الْمَسْحِ عَلَی الْخُفَّیْنِ فَقَالَ کَانَ الرَّجُلُ مِنْهُمْ یَسْمَعُ مِنَ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) الْحَدِیثَ فَیَغِیبُ عَنِ النَّاسِخِ وَ لَا یَعْرِفُهُ فَإِذَا أَنْکَرَ مَا خَالَفَ مَا فِی یَدَیْهِ. کَبُرَ عَلَیْهِ تَرْکُهُ وَ قَدْ کَانَ الشَّیْءُ یُنْزَلُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَعَمِلَ بِهِ زَمَاناً ثُمَّ یُؤْمَرُ بِغَیْرِهِ فَیَأْمُرُ بِهِ أَصْحَابَهُ وَ أُمَّتَهُ حَتَّی قَالَ أُنَاسٌ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِنَّکَ تَأْمُرُنَا بِالشَّیْءِ حَتَّی إِذَا اعْتَدْنَاهُ وَ جَرَیْنَا عَلَیْهِ أَمَرْتَنَا بِغَیْرِهِ فَسَکَتَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) عَنْهُمْ فَأُنْزِلَ عَلَیْهِ قُلْ ما کُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ ... إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما یُوحی إِلَیَّ وَ ما أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ مُبِین.
امام باقر (علیه السلام)- جابر نقل کرده است که به امام باقر (علیه السلام) گفتم: «چطور شد که اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) دربارهی مسح بر روی کفش در وضو دچار اختلاف نظر شدند»؟ امام در پاسخ فرمود: «کسی از آنان سخنی را از پیامبر (صلی الله علیه و آله) میشنید، امّا از ناسخ آن غایب میشد و آن را نمیشناخت، و وقتی از خلافی که انجام میداد نهی میشد، ترک آن برایش گران میآمد. گاهی چیزی بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نازل میشد، مدّتی به آن عمل میشد، سپس به چیز دیگری امر میشد، اصحاب و امّت را به آن امر میکرد تا اینکه مردمانی به پیامبر (صلی الله علیه و آله) گفتند: «شما ما را به چیزی امر میکنی و هنگامی که بدان خو میگیریم و جزو رفتارهای متداول ما میشود، به جای آن به چیز دیگری دستور میدهی»! پیامبر (صلی الله علیه و آله) سکوت کرد و خداوند این آیه را بر ایشان نازل کرد: قُلْ ما کُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَ ما أَدْری ما یُفْعَلُ بی وَ لا بِکُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما یُوحی إِلَیَّ وَ ما أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ مُبِین».
الرّضا (علیه السلام)- عَنْ أَحْمَدَبْنِمُحَمَّدِبْنِإِسْحَاقَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: لَمَّا بُویِعَ الرِّضَا (علیه السلام) بِالْعَهْدِ اجْتَمَعَ النَّاسُ إِلَیْهِ یُهَنِّئُونَهُ فَأَوْمَأَ إِلَیْهِمْ فَأَنْصَتُوا ثُمَّ قَالَ بَعْدَ أَنِ اسْتَمَعَ کَلَامَهُمْ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الْفَعَّالِ لِمَا یَشَاءُ لا مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ وَ لَا رَادَّ لِقَضَائِهِ یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ فِی الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ عَلَی آلِهِ الطَّیِّبِینَ أَقُولُ وَ أَنَا عَلِیُّبْنُمُوسَیبْنِجَعْفَر (علیه السلام) إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) عَضَّدَهُ اللَّهُ بِالسَّدَادِ وَ وَفَّقَهُ لِلرَّشَادِ عَرَفَ مِنْ حَقَّنَا مَا جَهِلَهُ غَیْرُهُ فَوَصَلَ أَرْحَاماً قُطِعَتْ وَ آمَنَ أَنْفُساً فُزِعَتْ بَلْ أَحْیَاهَا وَ قَدْ تَلِفَتْ وَ أَغْنَاهَا إِذَا افْتَقَرَتْ مُبْتَغِیاً رِضَا رَبِّ الْعَالَمِینَ لَا یُرِیدُ جَزَاءً مِنْ غَیْرِهِ وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ وَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ وَ إِنَّهُ جَعَلَ إِلَیَّ عَهْدَهُ وَ الْإِمْرَهًَْ الْکُبْرَی إِنْ بَقِیتُ بَعْدَهُ فَمَنْ حَلَّ عُقْدَهًًْ أَمَرَ اللَّهُ تَعَالَی بِشَدِّهَا وَ فَصَمَ عُرْوَهًًْ أَحَبَّ اللَّهُ إِیثَاقَهَا فَقَدْ أَبَاحَ حَرِیمَهُ وَ أَحَلَّ حُرَمَهُ إِذْ کَانَ بِذَلِکَ زَارِیاً عَلَی الْإِمَامِ مُنْهَتِکاً حُرْمَهًَْ الْإِسْلَامِ بِذَلِکَ جَرَی السَّالِفُ فَصَبَرَ مِنْهُ عَلَی الْفَلَتَاتِ وَ لَمْ یَتَعَرَّضْ بَعْدَهَا عَلَی الْعَزْمَاتِ خَوْفاً مِنْ شَتَاتِ الدِّینِ وَ اضْطِرَابِ حَمْلِ الْمُسْلِمِینَ وَ لِقُرْبِ أَمْرِ الْجَاهِلِیَّهًِْ وَ رَصَدِ الْمُنَافِقِینَ فُرْصَهًًْ تَنْتَهِزُ وَ بَائِقَهًًْ تَبْتَدِرُ وَ ما أَدْرِی ما یُفْعَلُ بِی وَ لا بِکُم.
امام رضا (علیه السلام)- از محمّدبناسحاق نقل شده است: وقتی با حضرت رضا (علیه السلام) به ولایتعهدی بیعت شد اطرافش را گرفته تهنیت گفتند آن جناب اشاره کرد ساکت شوند، سکوت کردند سپس فرمود: بسم اللهِ الرحمن الرحیم سپاس خدایی را که آنچه را بخواهد انجام میدهد. هیچکس را یارای جلوگیری یا ردّ احکام او نیست. (رعد/۴۱) و هیچکس مانع قضای او نخواهد شد، او چشمهایی را که به خیانت میگردد و آنچه را سینهها پنهان میدارند، میداند. (غافر/۱۹) و صلی اللهُ علی محمّد فی الأولین و الآخرین و علی آله الطیبین. میگویم من علی پسر موسیبنجعفر (علیه السلام) که خدا او را ثابت قدم بدارد و در راه ارشاد و هدایت موفّقش فرماید حقّ ما را که مردم رعایت نمیکردند متوجّه آن شد و خویشاوندی قطع شده را وصل کرد و دلهای وحشتزده را ایمن گردانید و آنها که مشرف به مرگ بودند زندگی بخشید در هنگام تنگدستی ایشان را کمک کرد و درحالیکه منظورش خدا بود از کسی اجر و پاداش نخواست خداوند پاداش سپاسگزاران را میدهد هرگز پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکند. مأمون مرا ولیعهد خویش گردانید و خلافت را پس از خود به من سپرد اگر زنده بمانم بعد از او هرکس گرهی که خداوند دستور داد باز کند و دستاویزی را که خدا محکم کرده بگشاید خون خانوادهی خود را ریخته و ناموس خود را از دست داده زیرا با این کار به امام توهین نموده و احترام اسلام را از میان برداشته سرور ما امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز در چنین موقعیّتی قرار داشت؛ صبر کرد بر کارهای بیفکری آنها و متعرّض تصمیمهای ناپسند ایشان نشد تا رخنه در دین پیدا نشود و اختلاف بین مسلمانان نیفتد. زیرا مسلمانان، تازه دوران جاهلیّت را پشتسر گذاشتهاند و منافقین انتظار فرصتی را میکشیدند تا اسلام را دچار خطر نمایند. سپس این آیه را قرائت فرمود: وَ ما أَدْرِی ما یُفْعَلُ بِی وَ لا بِکُم.
الرضّا (علیه السلام)- بِالْإِسْنَادِ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا (علیه السلام) یَقُولُ یَزْعُمُ ابْنُ أَبِیحَمْزَهًَْ أَنَّ جَعْفَراً زَعَمَ أَنَّ أَبِیالْقَائِمُ وَ مَا عَلِمَ جَعْفَرٌ بِمَا یَحْدُثُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَحْکِی لِرَسُولِهِ (صلی الله علیه و آله) ما أَدْرِی ما یُفْعَلُ بِی وَ لا بِکُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما یُوحی إِلَیَّ وَ کَانَ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام) یَقُولُ أَرْبَعَهًُْ أَحْدَاثٍ تَکُونُ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ تَدُلُّ عَلَی خُرُوجِهِ مِنْهَا أَحْدَاثٌ قَدْ مَضَی مِنْهَا ثَلَاثَهًٌْ وَ بَقِیَ وَاحِدٌ قُلْنَا جُعِلْنَا فِدَاکَ وَ مَا مَضَی مِنْهَا قَالَ رَجَبٌ خُلِعَ فِیهِ صَاحِبُ خُرَاسَانَ وَ رَجَبٌ وَثَبَ فِیهِ عَلَی ابْنِ زُبَیْدَهًَْ وَ رَجَبٌ یَخْرُجُ فِیهِ مُحَمَّدُبْنُإِبْرَاهِیمَ بِالْکُوفَهًِْ قُلْنَا لَهُ فَالرَّجَبُ الرَّابِعُ مُتَّصِلٌ بِهِ قَالَ هَکَذَا قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ.
امام رضا (علیه السلام)- در قرب الاسناد از امام رضا (علیه السلام) روایت شده است: فرمود: «ابن ابیحمزه گمان میکرد که جعفر خیال میکند، پدرم قائم آل محمّد (علیهم السلام) است، ولی جعفر از آنچه میباید پیش از ظهور قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پدید آید، اطّلاع نداشت به خدا قسم، خداوند از زبان پیغمبرش اینطور حکایت میکند: ما أَدْرِی ما یُفْعَلُ بِی وَ لا بِکُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما یُوحی إِلَیَّ یعنی: من نمیدانم بر من و شما چه خواهد گذشت. من فقط از آنچه از راه وحی به من فرمود: پیروی میکنم. جدّم امام باقر (علیه السلام) میفرمود: «چهار حادثه پیش از قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواهد بود که علامت ظهور اوست». آنگاه امام رضا (علیه السلام) فرمود: «سه حادثه به وقوع پیوسته و یک حادثهی دیگر باقی مانده است». عرض کردیم: «فدایت شویم حوادثی که گذشته کدام است»؟ فرمود: «اوّل ماه رجب بود که صاحب خراسان در آن ماه خلع شد. دوّم ماه رجبی بود که بر پسر زبیده شوریدند، سوّم ماه رجبی است که محمّدبنابراهیم در آن ماه از کوفه قیام کرد». عرض کردیم: «آیا رجب چهارم هم به این سه ماه میپیوندد»؟ فرمود: «جدّم امام باقر (علیه السلام) اینطور فرموده است».
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- فِی الإحْتِجَاجِ: عَنْ أمِیرِالمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) حَدِیثٌ طَوِیلٌ وَ فِیهِ یَقُولُ (علیه السلام) مُجِیباً لِبَعضِ الزَّنَادِقَهًْ وَ قَدْ قَالَ: ثُمَّ خَاطَبَهُ فِی أَضْعَافِ مَا أَثْنَی عَلَیْهِ فِی الْکِتَابِ مِنَ الْإِزْرَاءِ عَلَیْهِ وَ انْتِقَاصِ مَحَلِّهِ وَ غَیْرِ ذَلِکَ مِنْ تَهْجِینِهِ وَ تَأْنِیبِهِ مَا لَمْ یُخَاطِبْ أَحَداً مِنَ الْأَنْبِیَاءِ مِثْلُ قَوْلِهِ ... وَ ما أَدْرِی ما یُفْعَلُ بِی وَ لا بِکُمْ وَ قَالَ ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْءٍ. وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ فَإِذَا کَانَتِ الْأَشْیَاءُ تُحْصَی فِی الْإِمَامِ وَ هُوَ وَصِیُّ النَّبِیِّ فَالنَّبِیُّ أَوْلَی أَنْ یَکُونَ بَعِیداً مِنَ الصِّفَهًِْ الَّتِی قَالَ فِیهَا ما أَدْرِی ما یُفْعَلُ بِی وَ لا بِکُم.
امام علی (علیه السلام)- ولی بیشتر از آن تعاریف او را مخاطب به آزار و جفا و بدی ساخته و از سر سرزنش و ملامت به نوعی خطاب نموده که هیچ پیامبری را اینگونه نگفته، مانند آیات: ما هیچچیز را در این کتاب، فرو گذار نکردیم. (انعام/۳۸) و همه چیز را در کتاب آشکار کنندهای برشمردهایم!. (یس/۱۲) اگر همه چیز در امام معدود و محسوب است، که او همان وصیّ پیامبر (صلی الله علیه و آله) است، و آن حضرت سزاوارتر است که از صفت ما أَدْرِی ما یُفْعَلُ بِی وَ لا بِکُمْ دور باشد.