آیه وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْني أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لي في ذُرِّيَّتي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمينَ [15]
ما به انسان توصيّه كرديم كه به پدر و مادرش نيكى كند، مادرش او را با ناراحتى حمل مىكند و با ناراحتى وضع حمل مىنمايد؛ و دوران حمل و از شير بازگرفتنش سى ماه است؛ تا زمانىكه به نيرومندى و كمال خود بالغ گردد و به چهل سالگى برسد مىگويد: «پروردگارا! مرا توفيق ده تا شكر نعمتى را كه به من و پدر و مادرم دادى به جا آورم و كار شايستهاى انجام دهم كه از آن خشنود باشى، و فرزندان مرا صالح گردان؛ من بهسوى تو باز گشتم [و توبه كردم]، و من از مسلمانانم».
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ إِحْساناً قَالَ: الْإِحْسَانُ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)، قَوْلُهُ: بِوالِدَیْهِ إِنَّمَا عَنَی الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْن (علیها السلام).
علیّبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ إِحْساناً، منظور از احسان؛ حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) و منظور از والدین: امام حسن و امام حسین (علیها السلام) است.
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ أَبِیبَصِیرٍ عَنْ أَبِیعَبْدِاللهِ (علیه السلام) ... ثُمَّ قَالَ أَبُوعَبْدِاللهِ (علیه السلام): فَهَلْ رَأَیْتُمْ أَحَداً یُبَشَّرُ بِوَلَدٍ ذَکَرٍ فَتَحْمِلَهُ کُرْهاً؟ أَیْ أَنَّهَا اغْتَمَّتْ وَ کَرِهَتْ لِمَا أَخْبَرَهَا بِقَتْلِهِ وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً لِمَا عَلِمَتْ مِنْ ذَلِکَ.
امام صادق (علیه السلام)- ابوبصیر گوید: ... امام صادق (علیه السلام) فرمود: «آیا احدی را دیدید که به فرزند پسری بشارت داده شود امّا او را به ناراحتی حمل کند [درحالی که عرب جاهلی اگر میشنید فرزندش دختر است، ناراحت بود و مدّت حمل تا تولّد او را با ناراحتی طی میکرد]؟! (این آیه مربوط به زهرا (سلام الله علیها) است که وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) به ایشان فرمود، فرزندی که در شکم داری، حسین (علیه السلام) است و عاقبت او چه خواهد شد و از نحوهی شهادت امام حسین (علیه السلام) به فاطمه (سلام الله علیها) خبر داد، حضرت در دوران بارداری و تولّد او از این ماجرا ناراحت بود) هنگامیکه او را از کشتهشدن فرزندش با خبر کردند، ناراحت شد و دوست نداشت [فرزند را به دنیا آورد] و با ناراحتی وضع حمل نماید؛ به خاطر اینکه از این (کشتهشدن فرزند) آگاه شد».
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنْ عُبَادَهًَْبْنِالصَّامِتِ قَال: وَ کَانَ الْهَیْثَمُ فِی جَیْشٍ فَلَمَّا جَاءَتْ امْرَأَتُهُ بَعْدَ قُدُومِهِ بِسِتَّهًِْ أَشْهُرٍ بِوَلَدٍ فَأَنْکَرَ ذَلِکَ مِنْهَا وَ جَاءَ بِهِ عُمَرَ وَ قَصَّ عَلَیْهِ فَأَمَرَ بِرَجْمِهَا فَأَدْرَکَهَا عَلِیٌّ (علیه السلام) مِنْ قَبْلِ أَنْ تُرْجَمَ ثُمَّ قَالَ لِعُمَرَ: ارْبِعْ عَلَی نَفْسِکَ أَنَّهَا صَدَقَتْ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً وَ قَالَ وَ الْوالِداتُ یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ فَالْحَمْلُ وَ الرَّضَاعُ ثَلَاثُونَ شَهْراً. فَقَالَ عُمَرُ: لَوْ لَا عَلِیٌّ (علیه السلام) لَهَلَکَ عُمَرُ وَ خَلَّی سَبِیلَهَا وَ أَلْحَقَ الْوَلَدَ بِالرَّجُل.
امام علی (علیه السلام)- عبادهًْبنصامت گوید: هیثم در اردوگاه لشکر بود، وقتی برگشت، زنش شش ماه پس از آمدنِ او بچهای آورد، هیثم آن بچه را انکار کرد و آن را نزد عمر برد و داستان را تعریف کرد؛ عمر هم فرمان داد تا زن را سنگسار کنند. پس علی (علیه السلام) پیش از سنگسار به آن زن رسید و به عمر فرمود: «ای عمر به خود بیا! این زن راست میگوید؛ خداوند میفرماید: وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً و فرمود: مادران، فرزندان خود را دو سال تمام، شیر میدهند. (بقره/۲۳۳) پس دورهی حمل و شیردهی سی ماه است»! عمر گفت: «اگر علی نبود، عمر هلاک میشد»! پس زن را آزاد کرد و فرزند را به مرد ملحق ساخت.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- دَعَائِمُ الْإِسْلَامِ، وَ رَوَوْا أَنَّ عُمَرَ أَرَادَ أَنْ یَحُدَّ امْرَأَهًًْ أَتَتْ بِوَلَدٍ لِسِتَّهًِْ أَشْهُرٍ فَقَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) الْوَلَدُ یُلْحَقُ بِزَوْجِهَا وَ لَیْسَ عَلَیْهَا حَدٌّ قَالَ لَهُ وَ مِنْ أَیْنَ قُلْتَ ذَلِکَ یَا أَبَا الْحَسَنِ قَالَ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً وَ قَالَ وَ الْوالِداتُ یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ فَصَارَ أَقَلُّ الْحَمْلِ سِتَّهًَْ أَشْهُرٍ فَأَمَرَ عُمَرُ بِالْمَرْأَهًِْ أَنْ یُخَلَّی سَبِیلُهَا وَ أُلْحِقَ الْوَلَدُ بِأَبِیهِ وَ قَالَ لَوْ لَا عَلِیٌّ لَهَلَکَ عُمَر.
امام علی (علیه السلام)- روایت کردهاند که عمر خواست تا زنی را که فرزندی شش ماهه به دنیا آورده بود حدّ بزند. امیر مؤمنان علی (علیه السلام) به او فرمود: «فرزند به شوهرش ملحق است و بر زن حدّی نیست». عمر به حضرت گفت: «از کجا این را میگویی ای ابوالحسن»؟ حضرت فرمود: «از کتاب خداوند عزّوجلّ! که فرمود: وَحَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً و خداوند متعال فرمود: مادران، فرزندان خود را دو سال تمام، شیر میدهند. (بقره/۲۳۳) پس کمترین زمان حمل شش ماه است». عمر دستور داد که زن را آزاد سازند و فرزند را به پدرش ملحق کرد و گفت: «اگر علی نبود عمر هلاک میگردید».
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- مَا ذَکَرُهُ مُسْلِمٌ فِی صَحِیحِهِ فِی الْجُزْءِ الْخَامِسِ فِی أَوَائِلِهِ عَلَی حَدِّ کُرَّاسَیْنِ مِنَ النُّسْخَهًِْ الْمَنْقُولِ مِنْهَا فِی تَفْسِیرِ سُورَهًِْ الْأَحْقَافِ: أَنَ امْرَأَهًًْ دَخَلَتْ عَلَی زَوْجِهَا فَوَلَدَتْ مِنْهُ لِسِتَّهًِْ أَشْهُرٍ فَذُکِرَ ذَلِکَ لِعُثْمَانَبْنِعَفَّانَ فَأَمَرَ بِرَجْمِهَا فَدَخَلَ عَلِیٌّ (علیه السلام) فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً وَ قَالَ تَعَالَی وَ فِصالُهُ فِی عامَیْنِ قَالَ فَوَ اللَّهِ کُنَّا عِنْدَ عُثْمَانَ أَنْ بَعَثَ إِلَیْهَا فَرُدَّت.
امام علی (علیه السلام)- در صحیح مسلم آمده است: زنی با شوهرش همبستر شد و بعد از مدّت شش ماه، فرزندی به دنیا آورد. خبر این جریان به عثمانبنعفان [خلیفهی سوّم]، رسید. او دستور داد که زن را سنگسار کنند [و زن را برای اجرای حکم بردند] علی (علیه السلام) وارد [آن مجلس] شد و فرمود: «خداوند عزّوجلّ میفرماید: وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً و فرمود: دو سال باید شیر بخورد. (لقمان/۱۴) [یعنی بارداری و شیردهی مجموعاً حداقل سی ماه است و مدّت شیردهی بیستوچهار ماه، پس میتواند که دوران حاملگی شش ماه باشد]». به خدا سوگند! نزد عثمان بودیم که فرستادهای را سوی آن زن فرستاد و او را باز گرداند (آزاد کرد)».
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- رُوِیَ عَنْ یُونُسَبْنِالْحَسَن أَنَّ عُمَرَ أُتِیَ بِامْرَأَهًٍْ قَدْ وَلَدَتْ لِسِتَّهًِْ أَشْهُرٍ فَهَمَّ بِرَجْمِهَا فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ إِنْ خَاصَمَتْکَ بِکِتَابِ اللَّهِ خَصَمَتْکَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً وَ یَقُولُ جَلَّ قَائِلًا وَ الْوالِداتُ یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ یُتِمَّ الرَّضاعَهًَْ فَإِذَا تَمَّمَتِ الْمَرْأَهًُْ الرَّضَاعَهًَْ سَنَتَیْنِ وَ کَانَ حَمْلُهُ وَ فِصَالُهُ ثَلَاثِینَ شَهْراً کَانَ الْحَمْلُ مِنْهَا سِتَّهًَْ أَشْهُرٍ فَخَلَّی عُمَرُ سَبِیلَ الْمَرْأَهًِْ وَ ثَبَتَ الْحُکْمُ بِذَلِکَ فَعَمِلَ بِهِ الصَّحَابَهًُْ وَ التَّابِعُونَ وَ مَنْ أَخَذَ عَنْهُ إِلَی یَوْمِنَا هَذَا.
امام علی (علیه السلام)- از یونسبنحسن روایت شده است: زنی را نزد عمر آوردند که شش ماهه بچّه زاییده بود، عمر خواست او را سنگسار کند امیرالمؤمنین (علیه السلام) به او فرمود: «اگر این زن بهوسیلهی کتاب خدا (قرآن) برای تو برهان بیاورد. بر تو پیروز میشود. خداوند میفرماید: وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً و [دربارهی همهی دوران شیردادن] میفرماید: مادران، فرزندان خود را دو سال تمام، شیر میدهند. (بقره/۲۳۳). پس آنگاه که زن دو سال تمام کودکش را شیر داد، [از آن سو] دوران بارداری و از شیرگرفتن سی ماه باشد [در نتیجه] زمان بارداری شش ماه خواهد بود [یعنی دو سال که بیستوچهار ماه است از سیماه که کم شد باقیمانده شش ماه است که دوران بارداری زن است]». عمر که این بیان را شنید آن زن را رها کرده و این حکم را در اسلام مقرّر ساخت و اصحاب پیغمبر (صلی الله علیه و آله) و آنان که پس از ایشان آمدند، و همچنین تا زمان ما به این حکم رفتار کردند.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنِ الْحُسَیْنِبْنِزَیْدٍ عَنْ آبَائِهِ (علیهم السلام) قَالَ: نَزَلَ جَبْرَئِیلُ عَلَی النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) إِنَّهُ یُولَدُ لَکَ مَوْلُودٌ تَقْتُلُهُ أُمَّتُکَ مِنْ بَعْدِکَ فَقَالَ یَا جَبْرَئِیلُ لَا حَاجَهًَْ لِی فِیهِ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) إِنَّ مِنْهُ الْأَئِمَّهًَْ وَ الْأَوْصِیَاءَ قَالَ وَ جَاءَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) إِلَی فَاطِمَهًَْ (سلام الله علیها) فَقَالَ لَهَا إِنَّکِ تَلِدِینَ وَلَداً تَقْتُلُهُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی فَقَالَتْ لَا حَاجَهًَْ لِی فِیهِ فَخَاطَبَهَا ثَلَاثاً ثُمَّ قَالَ لَهَا إِنَّ مِنْهُ الْأَئِمَّهًَْ وَ الْأَوْصِیَاءَ فَقَالَتْ نَعَمْ یَا أَبَهْ فَحَمَلَتْ بِالْحُسَیْنِ (علیه السلام) فَحَفِظَهَا اللَّهُ وَ مَا فِی بَطْنِهَا مِنْ إِبْلِیسَ فَوَضَعَتْهُ لِسِتَّهًِْ أَشْهُرٍ وَ لَمْ یُسْمَعْ بِمَوْلُودٍ وُلِدَ لِسِتَّهًِْ أَشْهُرٍ إِلَّا الْحُسَیْنُ (علیه السلام) وَ یَحْیَیبْنُزَکَرِیَّا (علیه السلام) فَلَمَّا وَضَعَتْهُ وَضَعَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) لِسَانَهُ فِی فِیهِ فَمَصَّهُ وَ لَمْ یَرْضَعِ الْحُسَیْنُ (علیه السلام) مِنْ أُنْثَی حَتَّی نَبَتَ لَحْمُهُ وَ دَمُهُ مِنْ رِیقِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَوَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- حسینبنزید از پدرانش نقل کرده است: جبرئیل بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نازل شده گفت: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله) فرزندی برایت متولّد خواهد شد که پس از تو امّتت او را خواهند کشت»، فرمود: «من نیاز به چنین فرزندی ندارم». گفت: «ائمه (علیهم السلام) و پیشوایان دین از نژاد او خواهند بود». پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) پیش فاطمه (سلام الله علیها) آمده، فرمود: «تو را فرزندی خواهد بود که پس از من امّت او را میکشتند». عرض کرد: «نیاز به چنین فرزندی ندارم». سه مرتبه این سخن را برایش تکرار کرد. سپس فرمود: «از نژاد او ائمه (علیهم السلام) و جانشینان من خواهند بود». فاطمه زهرا (سلام الله علیها) قبول کرد و بعد به حضرت حسین (علیه السلام) حامله شد خداوند فرزند او را از شیطان حفظ نمود و در شش ماهگی متولّد شد و فرزندی شش ماهه متولّد نشده جز حضرت حسین (علیه السلام) و یحییبنزکریا (علیه السلام). پس از زایمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) زبان خود را در دهانش گذاشت حسین (علیه السلام) مکید. و آن جناب از زنی شیر ننوشید تا وقتیکه گوشت و خونش از لعاب دهان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) رویید و این تفسیر آیه: وَوَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً است.
الرّسول (صلی الله علیه و آله) عَنْ مُحَمَّدِبْنِعَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) یَقُولُ: أَتَی جَبْرَئِیلُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ لَهُ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) أَ لَا أُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ تَقْتُلُهُ أُمَّتُکَ مِنْ بَعْدِکَ فَقَالَ لَا حَاجَهًَْ لِی فِیهِ قَالَ فَانْقَضَّ إِلَی السَّمَاءِ ثُمَّ عَادَ إِلَیْهِ الثَّانِیَهًَْ فَقَالَ مِثْلَ ذَلِکَ فَقَالَ لَا حَاجَهًَْ لِی فِیهِ فَانْعَرَجَ إِلَی السَّمَاءِ ثُمَّ انْقَضَّ عَلَیْهِ الثَّالِثَهًَْ فَقَالَ لَهُ مِثْلَ ذَلِکَ فَقَالَ لَا حَاجَهًَْ لِی فِیهِ فَقَالَ إِنَّ رَبَّکَ جَاعِلُ الْوَصِیَّهًِْ فِی عَقِبِهِ فَقَالَ نَعَمْ ثُمَّ قَامَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَدَخَلَ عَلَی فَاطِمَهًَْ فَقَالَ لَهَا إِنَّ جَبْرَئِیلَ أَتَانِی فَبَشَّرَنِی بِغُلَامٍ تَقْتُلُهُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی فَقَالَتْ لَا حَاجَهًَْ لِی فِیهِ فَقَالَ لَهَا إِنَّ رَبِّی جَاعِلُ الْوَصِیَّهًِْ فِی عَقِبِهِ فَقَالَتْ نَعَمْ إِذَنْ قَالَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عِنْدَ ذَلِکَ هَذِهِ الْآیَهًَْ فِیهِحَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً لِمَوْضِعِ إِعْلَامِ جَبْرَئِیلَ إِیَّاهَا بِقَتْلِهِ فَحَمَلَتْهُ کُرْهاً بِأَنَّهُ مَقْتُولٌ وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً لِأَنَّهُ مَقْتُولٌ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- از عبدالله نقل شده است: شنیدم که امام صادق (علیه السلام) فرمود: «جبرئیل بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرود آمد و گفت: «سلام بر تو ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! من به تو مژده به دنیا آمدن فرزندی برایت را میدهم که امّتت پس از وفات تو، او را به قتل خواهند رساند». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «من به آن نیازی ندارم». جبرئیل به آسمان عروج کرد و دوباره بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرود آمد و بار دیگر همان مطلب را تکرار کرد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) باز هم فرمود: «من بدان نیازی ندارم». جبرئیل بار دیگر به آسمان بازگشت و پس از مدّتی برای سوّمین بار بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرود آمد و خبر فوق را تکرار کرد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز پاسخ خودش را تکرار کرد. جبرئیل گفت: «خداوند وصایت را در نسل او قرار داده است». پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «دراینصورت میپذیرم». سپس پیامبر (صلی الله علیه و آله) برخاست و بر فاطمه (سلام الله علیها) وارد شد و به او فرمود: «جبرئیل نزد من آمد و به من مژده داد که خداوند به من نوهای خواهد داد که امّتم پس از وفاتم او را به قتل خواهند رساند». حضرت فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: «من به چنین فرزندی نیازی ندارم». رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «خداوند وصایت را در نسل او قرار داده است». حضرت فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: «دراینصورت میپذیرم». دراینهنگام خداوند آیهی زیر را نازل کرد: حَمَلتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا و وضَعَتْهُ کُرْهًا زیرا جبرئیل این امر را به اطّلاع حضرت فاطمه (سلام الله علیها) رسانده بود. او نیز به علّت اینکه میدانست فرزندش کشته خواهد شد از بارداری و وضع حمل ناراضی بود.
الصّادق (علیه السلام)- إِنَّ جَبْرَئِیلَ (علیه السلام) نَزَلَ عَلَی مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ لَهُ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِمَوْلُودٍ یُولَدُ مِنْ فَاطِمَهًَْ (سلام الله علیها) تَقْتُلُهُ أُمَّتُکَ مِنْ بَعْدِکَ فَقَالَ یَا جَبْرَئِیلُ وَ عَلَی رَبِّیَ السَّلَامُ لَا حَاجَهًَْ لِی فِی مَوْلُودٍ یُولَدُ مِنْ فَاطِمَهًَْ (سلام الله علیها) تَقْتُلُهُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی فَعَرَجَ ثُمَّ هَبَطَ (علیه السلام) فَقَالَ لَهُ مِثْلَ ذَلِکَ فَقَالَ یَا جَبْرَئِیلُ وَ عَلَی رَبِّیَ السَّلَامُ لَا حَاجَهًَْ لِی فِی مَوْلُودٍ تَقْتُلُهُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی فَعَرَجَ جَبْرَئِیلُ إِلَی السَّمَاءِ ثُمَّ هَبَطَ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) إِنَّ رَبَّکَ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یُبَشِّرُکَ بِأَنَّهُ جَاعِلٌ فِی ذُرِّیَّتِهِ الْإِمَامَهًَْ وَ الْوَلَایَهًَْ وَ الْوَصِیَّهًَْ فَقَالَ قَدْ رَضِیتُ ثُمَّ أَرْسَلَ إِلَی فَاطِمَهًَْ (سلام الله علیها) أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُنِی بِمَوْلُودٍ یُولَدُ لَکِ تَقْتُلُهُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی فَأَرْسَلَتْ إِلَیْهِ لَا حَاجَهًَْ لِی فِی مَوْلُودٍ مِنِّی تَقْتُلُهُ أُمَّتُکَ مِنْ بَعْدِکَ فَأَرْسَلَ إِلَیْهَا أَنَّ اللَّهَ قَدْ جَعَلَ فِی ذُرِّیَّتِهِ الْإِمَامَهًَْ وَ الْوَلَایَهًَْ وَ الْوَصِیَّهًَْ فَأَرْسَلَتْ إِلَیْهِ أَنِّی قَدْ رَضِیتُ {فَ} حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّی إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَهًًْ قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلی والِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی فَلَوْ لَا أَنَّهُ قَالَ أَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی لَکَانَتْ ذُرِّیَّتُهُ کُلُّهُمْ أَئِمَّهًًْ وَ لَمْ یَرْضَعِ الْحُسَیْنُ (علیه السلام) مِنْ فَاطِمَهًَْ (سلام الله علیها) وَ لَا مِنْ أُنْثَی کَانَ یُؤْتَی بِهِ النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) فَیَضَعُ إِبْهَامَهُ فِی فِیهِ فَیَمُصُّ مِنْهَا مَا یَکْفِیهَا الْیَوْمَیْنِ وَ الثَّلَاثَ فَنَبَتَ لَحْمُ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) مِنْ لَحْمِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ دَمِهِ وَ لَمْ یُولَدْ لِسِتَّهًِْ أَشْهُرٍ إِلَّا عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ (علیه السلام) وَ الْحُسَیْنُبْنُعَلِیٍّ (علیه السلام).
امام صادق (علیه السلام)- جبرئیل بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرود آمد و گفت: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! خداوند به تو مژده به دنیا آمدن فرزندی را میدهد که از فاطمه (سلام الله علیها) به دنیا خواهد آمد و پس از وفات تو، امّتت او را به قتل خواهند رساند». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای جبرئیل! سلام مرا به پروردگارم برسان. من به فرزندی که از فاطمه (سلام الله علیها) به دنیا بیاید و پس از وفات من، امّتم او را به قتل برسانند، نیازی ندارم». جبرئیل به آسمان عروج کرد. سپس دوباره فرود آمد و گفت: «خداوند بر تو درود فرستاد و به تو مژده داد که در نسل او امامت و وصایت قرار خواهد داد». در این هنگام رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «من راضی شدم». پیامبر (صلی الله علیه و آله) شخصی را نزد حضرت فاطمه (سلام الله علیها) فرستاد و به او پیغام داد که خداوند به من مژده به دنیا آمدن فرزندی از تو را داده است که امّتم پس از من او را به قتل خواهند رساند. حضرت فاطمه (سلام الله علیها) برای پیامبر (صلی الله علیه و آله) پیغام فرستاد: «من به چنین فرزندی، نیازی ندارم». رسول خدا دوباره برای دخترش پیام فرستاد: «خداوند امامت، ولایت و وصایت را در نسل او قرار خواهد داد». حضرت فاطمه (سلام الله علیها) برای پیامبر (سلام الله علیها) پیام مجدّد فرستاد که دراینصورت راضی خواهم بود. حَمَلتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا و وضَعَتْهُ کُرْهًا و حَمْلهُ و فِصَالهُ ثَلاثُونَ شَهْرًا حَتَّی إِذَا بَلغَ أَشُدَّهُ و بَلغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قَال رَبِّ أَوزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ التِی أَنْعَمْتَ عَلیَّ و عَلی والدَیَّ و أَنْ أَعْمَل صَالحًا تَرْضَاهُ و أَصْلحْ لی فِی ذُرِّیَّتِی دراینصورت همهی نسل او امام میبودند. امام حسین (علیه السلام) شیر حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و هیچ زن دیگری را نخورد بلکه او را نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) میآوردند، آن حضرت انگشت ابهامش را در دهان او میگذاشت، امام حسین (علیه السلام) نیز آن را میمکید، این امر به مدّت دو یا سه روز او را سیر نگه میداشت. به همین دلیل گوشت و خون امام حسین (علیه السلام) از گوشت و خون پیامبر (صلی الله علیه و آله) روییده است. هیچ کودکی جز حضرت عیسی (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) شش ماهه به دنیا نیامده است».
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ أَبِیخَدِیجَهًَْ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: لَمَّا حَمَلَتْ فَاطِمَهًُْ (سلام الله علیها) بِالْحُسَیْنِ (علیه السلام) جَاءَ جَبْرَئِیلُ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ إِنَّ فَاطِمَهًَْ (سلام الله علیها) سَتَلِدُ مَوْلُوداً تَقْتُلُهُ أُمَّتُکَ مِنْ بَعْدِکَ فَلَمَّا حَمَلَتْ فَاطِمَهًُْ (سلام الله علیها) بِالْحُسَیْنِ (علیه السلام) کَرِهَتْ حَمْلَهُ وَ حِینَ وَضَعَتْهُ کَرِهَتْ وَضْعَهُ ثُمَّ قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) لَمْ تُرَ فِی الدُّنْیَا أُمٌّ تَلِدُ غُلَاماً تَکْرَهُهُ وَ لَکِنَّهَا کَرِهَتْهُ لِمَا عَلِمَتْ أَنَّهُ سَیُقْتَلُ وَ فِیهِ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حُسْنا.
امام صادق (علیه السلام)- ابوخدیجه از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده که فرمود: هنگامی که فاطمه (سلام الله علیها)، حسین (علیه السلام) را باردار بود، جبرئیل بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نازل شد و عرض کرد: «فاطمه (سلام الله علیها) پسری به دنیا میآورد که پس از تو، امّتت او را میکشند» و هنگامی که فاطمه (سلام الله علیها) حسین (علیه السلام) را باردار شد، از حمل او کراهت داشت و وقتی وضع حمل کرد، از این وضع حمل کراهت داشت. سپس امام صادق (علیه السلام) فرمود: «در دنیا دیده نشده است که مادری از متولّدکردن پسر خود کراهت داشته باشد. امّا او از این امر کراهت داشت زیرا میدانست که او کشته میشود. این آیه در حق او نازل شده است. وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّی إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعینَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْنی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلی والِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لی فی ذُرِّیَّتی إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَ إِنِّی مِنَ الْمسْلِمینَ.
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ عَبْدِاللَّهِبْنِسِنَان عَنْ أَبِیعَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ سَأَلَهُ أَبِی وَ أَنَا حَاضِرٌ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ حَتَّی إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ قَالَ الِاحْتِلَامُ قَالَ فَقَالَ یَحْتَلِمُ فِی سِتَّ عَشْرَهًَْ وَ سَبْعَهًَْ عَشَرَ وَ نَحْوِهَا فَقَالَ إِذَا أَتَتْ عَلَیْهِ ثَلَاثَ عَشْرَهًَْ سَنَهًًْ وَ نَحْوُهَا فَقَالَ لَا إِذَا أَتَتْ عَلَیْهِ ثَلَاثَ عَشْرَهًَْ سَنَهًًْ کُتِبَتْ لَهُ الْحَسَنَاتُ وَ کُتِبَتْ عَلَیْهِ السَّیِّئَاتُ وَ جَازَ أَمْرُهُ إِلَّا أَنْ یَکُونَ سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً فَقَالَ وَ مَا السَّفِیهُ فَقَالَ الَّذِی یَشْتَرِی الدِّرْهَمَ بِأَضْعَافِهِ قَالَ وَ مَا الضَّعِیفُ قَالَ الْأَبْلَهُ.
امام صادق (علیه السلام)- عبداللهبنسنان از امام صادق (علیه السلام) روایت میکند و میگوید: پدرم درحالیکه من نیز حاضر بودم، از ایشان دربارهی آیه: حَتَّی إِذَا بَلغَ أَشُدَّهُ سؤالی پرسید. امام فرمود: «به سن بلوغ رسیدن». و فرمود: «مابین شانزده و هفده سالگی و نزدیک به آن، به سن بلوغ میرسد». گفت: «چنانچه حدوداً سیزده ساله شود»؟ فرمود: «نه، اگر سیزده ساله شود برایش حسنات و سیئات نوشته میشود و به سنّ قانونی میرسد، مگر این که جاهل و یا نادان باشد». بنابراین گفت: «جاهل کیست»؟ فرمود: «کسی که درهم را چندین برابر بخرد». گفت: «چه کسی را ضعیف مینامند»؟ فرمود: «کسی که ابله است».
الصّادق (علیه السلام)- إِذَا بَلَغَ الْعَبْدُ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِینَ سَنَهًًْ فَقَدْ بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ إِذَا بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَهًًْ فَقَدْ بَلَغَ مُنْتَهَاهُ فَإِذَا ظَعَنَ فِی إِحْدَی وَ أَرْبَعِینَ فَهُوَ فِی النُّقْصَانِ وَ یَنْبَغِی لِصَاحِبِ الْخَمْسِینَ أَنْ یَکُونَ کَمَنْ کَانَ فِی النَّزْع.
امام صادق (علیه السلام)- هرگاه بندهای به سیوسه سالگی برسد به رشد کامل رسیده است، و هرگاه به چهل برسد به انتها میرسد، و هنگامیکه به چهلویک سالگی برسد به نقصان قدم میگذارد، و کسانی که پنجاه سال دارند باید خود را درحال جان دادن بدانند.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- حَتَّی إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ هُوَ ثَلَاثٌ وَ ثَلَاثُونَ سَنَهًًْ.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- حَتَّی إِذَا بَلغَ أَشُدَّهُ که آن أَشُدَّ سیوسه سالگی است.
الباقر (علیه السلام)- عَنْ عَلِیِّبْنِأَسْبَاطٍ قَالَ رَأَیْتُ أَبَاجَعْفَرٍ (علیه السلام) وَ قَدْ خَرَجَ عَلَیَّ فَأَخَذْتُ النَّظَرَ إِلَیْهِ وَ جَعَلْتُ أَنْظُرُ إِلَی رَأْسِهِ وَ رِجْلَیْهِ لِأَصِفَ قَامَتَهُ لِأَصْحَابِنَا بِمِصْرَ فَبَیْنَا أَنَا کَذَلِکَ حَتَّی قَعَدَ فَقَالَ یَا عَلِیُّ إِنَّ اللَّهَ احْتَجَّ فِی الْإِمَامَهًِْ بِمِثْلِ مَا احْتَجَّ بِهِ فِی النُّبُوَّهًِْ فَقَالَ وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَهًًْ فَقَدْ یَجُوزُ أَنْ یُؤْتَی الْحِکْمَهًَْ وَ هُوَ صَبِیٌّ وَ یَجُوزُ أَنْ یُؤْتَاهَا وَ هُوَ ابْنُ أَرْبَعِینَ سَنَهًًْ.
امام باقر (علیه السلام)- علیبناسباط گوید: امام باقر (علیه السلام) را دیدم که بهطرف من میآمد، من نگاهم را به او تیز کردم (با دقّت به او نگریستم، شروع به نگریستنش کردم) و به سر و پایش نگاه میکردم تا اندازهی قامتش را برای اصحاب اهل مصر خود (شیعیان) وصف کنم، در آن میان که من ورانداز میکردم، حضرت نشست و فرمود: «ای علی، خدا حجّت دربارهی امامت را به مانند حجّت دربارهی نبوّت آورده و فرموده است: و ما فرمان نبوّت [و عقل کافی] در کودکی به او دادیم!. (مریم/۱۲) وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ، پس رواست که به شخصی در کودکی حکمت داده شود [چنانچه به یحیی (علیه السلام) داده شد] و رواست که در چهل سالگی داده شود [چنانچه به یوسف (علیه السلام) داده شد]».
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- مُحَمَّدُبْنُجَعْفَرِبْنِمُحَمَّدِبْنِعَلِیِّبْنِالْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِه (علیهم السلام) عَنْ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) قَالَ لَقَدْ هَمَمْتُ بِتَزْوِیجِ فَاطِمَهًَْ الزَّهْرَاءِ (سلام الله علیها) {بِنْتِرَسُولِ الله (صلی الله علیه و آله)} حِیناً وَ إِنَّ ذَلِکَ مُتَخَلْخِلٌ فِی قَلْبِی لَیْلِی وَ نَهَارِی وَ لَمْ أَجْتَرِئْ أَنْ أَذْکُرَ ذَلِکَ لِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) حَتَّی دَخَلْتُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) ذَاتَ یَوْم ... لَقَدْ أَخْبَرَنِی جَبْرَئِیلُ إِنَ الْجَنَّهًَْ وَ أَهْلَهَا لَمُشْتَاقَهًٌْ إِلَیْکُمَا وَ لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ قَدَّرَ أَنْ یُخْرِجَ مِنْکُمَا مَا یَتَّخِذُ بِهِ عَلَی الْخَلْقِ حُجَّهًًْ لَأَجَابَ فِیکُمَا الْجَنَّهًُْ وَ أَهْلُهَا فَنِعْمَ الْأَخُ أَنْتَ وَ نِعْمَ الْخَلَفُ {الْخَتَنُ} أَنْتَ وَ نِعْمَ الصَّاحِبُ أَنْتَ وَ کَفَاکَ بِرِضَا {ک} اللَّهِ رِضًی فَقَالَ عَلِیُّبْنُأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) بَلَغَ مِنْ قَدْرِی حَتَّی إِنِّی ذُکِرْتُ فِی الْجَنَّهًِْ فَزَوَّجَنِی اللَّهُ فِی مَلَائِکَتِهِ فَقَالَ یَا عَلِیُّ (علیه السلام) إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی إِذَا أَکْرَمَ وَلِیَّهُ أَکْرَمَهُ بِمَا لَا عَیْنٌ رَأَتْ وَ لَا أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ إِنَّمَا حَبَاکَ اللَّهُ فِی الْجَنَّهًِْ بِمَا لَا عَیْنٌ رَأَتْ وَ لَا أُذُنٌ سَمِعَتْ فَقَالَ عَلِیُّبْنُأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) یَا رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلی والِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ {النَّبِیُ} (صلی الله علیه و آله) آمِینَ آمِینَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ وَ یَا خَیْرَ النَّاصِرِین.
امام علی (علیه السلام)- از علیّبنابیطالب (علیه السلام) نقل است که فرمود: «زمانی، قصد کردم که با فاطمه زهرا (سلام الله علیها) دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ازدواج کنم و آن قصد، شبانه روز در دلم جَوَلان میداد و جرأت نمیکردم که آن را به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بگویم تا اینکه یک روز محضر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رسیدم ... [پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود:] «جبرئیل به من خبر داد که بهشت و اهل آن، مشتاق شما دو نفر هستند و اگر خداوند اینگونه مقدّر نکرده بود که از شما دو نفر، کسانی را بهعنوان حجّت بر مخلوقان متولّد سازد، به بهشت و اهل آن دربارهی شما دو نفر، جواب مثبت میداد (شما را به سرعت به بهشت میبُرد). تو چه خوب برادری هستی و چه خوب جانشینی هستی و چه خوب همراهی هستی و در راضیشدن تو همین بس که خداوند از تو راضی شد». گفتم: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! قدر و منزلت من به جایی رسیده است که من در بهشت یاد شدم و خداوند در میان فرشتگانش، ازدواج مرا برگزار کرد»! [پیامبر (صلی الله علیه و آله)] فرمود: «ای علی (علیه السلام)! هنگامیکه خداوند دوستش را اکرام کند (بزرگ بدارد)؛ به چیزی اکرام میکند که نه چشمی دیده است و نه گوشی شنیده است». علیّبنابیطالب (علیه السلام) عرض کرد: «یا رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلی والِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گفت: «مستجاب کن مستجاب کن ای پروردگار جهانیان و ای بهترین یاریکنندگان»!
الباقر (علیه السلام)- عَن جَابِرِبنِعَبدُاللهِ، قَالِ: ... فَقَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام): یَا جَابِرُ وَ اللَّهِ لَوْ سَبَقَتِ الدَّعْوَهًُْ مِنَ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) وَ أَصْلِحْ لِی ذُرِّیَّتِی لَکَانَ ذُرِّیَّتُهُ کُلُّهُمْ أَئِمَّهًًْ وَ لَکِنْ سَبَقَتِ الدَّعْوَهًُْ أَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی فَمِنْهُمُ الْأَئِمَّهًُْ (علیهم السلام) وَاحِدٌ فَوَاحِدٌ فَثَبَّتَ اللَّهُ بِهِمْ حُجَّتَهُ.
امام باقر (علیه السلام)- جابربنعبدالله گوید: امام باقر (علیه السلام) فرمود: ای جابر! به خدا قسم! اگر امام حسین (علیه السلام) دعا میکرد و خطاب به پروردگار میفرمود: «وأَصْلحْ لی ذُرِّیَّتِی» خداوند همه افراد نسل او را به امامان معصوم تبدیل میکرد. امّا امام دعا فرمود: «وأَصْلحْ لی فِی ذُرِّیَّتِی» بنابراین فرزندانش یکی پس از دیگری به امامت رسیدهاند که خداوند به وسیلهی آنها حجّت خویش را ثابت نموده است».