آیه ۵۰ - سوره مدثر

آیه كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ [50]

گويي گورخراني رميده‌اند.

۱
(مدثر/ ۵۰)

الباقر (علیه السلام)- عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی‎جَعْفَرٍ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ عزّوجلّ ... کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ قَالَ: یَعْنِی کَأَنَّهُمْ حُمُرُ وَحْشٍ فَرَّتْ مِنَ الْأَسَدِ حِینَ رَأَتْهُ وَ کَذَلِکَ الْمُرْجِئَهًُْ إِذَا سَمِعَتْ بِفَضْلِ آلِ مُحَمَّدٍ (علیهم السلام) نَفَرَتْ عَنِ الْحَقِّ.

امام باقر (علیه السلام)- جابر (رحمة الله علیه) از امام باقر (علیه السلام) درباره‌ی آیه: ... کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ نقل می‌کند که فرمود: «یعنی آن‌ها مانند الاغ‌های وحشی هستند (گوره‌خر) که از دیدن شیر فرار کنند) دشمنان آل محمّد (علیهم السلام) همین‌طور هستند؛ وقتی یکی از فضایل آل محمّد (علیهم السلام) را می‌شنوند از حق فرار می‌کنند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۱۹۴
بحارالأنوار، ج۲۴، ص۳۲۵
۲
(مدثر/ ۵۰)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ (رحمة الله علیه)الْحُمُرُ الْوَحْشِیَّهًُْ إِذَا عَایَنَتِ الْأَسَدَ هَرَبَتْ مِنْهُ، کَذَلِکَ هَؤُلَاءِ الْکُفَّارُ إِذَا سَمِعُوا النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) یَقْرَأُ الْقُرْآنَ هَرَبُوا مِنْهُ.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- گورخر وحشی هنگامی‌که شیر را ببیند، از آن فرار می‌کند؛ همین‌طور این کافران وقتی‌که بشنوند، پیامبر (صلی الله علیه و آله) قرآن می‌خواند، از او فرار می‌کنند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۱۹۴
بحارالأنوار، ج۱۸، ص۱۶۹
۳
(مدثر/ ۵۰)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- وَ کَانَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) إِذَا خَرَجَ مِنْ بَیْتِهِ تَبِعَهُ أَحْدَاثُ الْمُشْرِکِینَ یَرْمُونَهُ بِالْحِجَارَهًِْ حَتَّی أَدْمَوْا کَعْبَهُ وَ عُرْقُوبَیْهِ فَکَانَ عَلِیٌّ (علیه السلام) یَحْمِلُ عَلَیْهِمْ فَیَنْهَزِمُونَ فَنَزَلَ: کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- وقتی‌که پیامبر (صلی الله علیه و آله) از خانه‌اش بیرون می‌آمد، جوانان مشرکان به او سنگ پرتاب می‌کردند تا اینکه پای او را خونی کردند و علیّ (علیه السلام) بر آن‌ها حمله می‌کرد و آن‌ها فرار می‌کردند؛ پس نازل شد: کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۱۹۴
بحارالأنوار، ج۴۱، ص۶۲/ المناقب، ج۲، ص۶۸
۴
(مدثر/ ۵۰)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ فَإِذَا أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) قَدْ أَقْبَلَ وَ سَیْفُهُ یَنْطُفُ وَ وَجْهُهُ کَشُقَّهًِْ الْقَمَرِ.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- [در جنگ صفین امیرالمؤمنین (علیه السلام) به همراه تعداد اندکی به هزاران نفر از لشگر معاویه حمله کرد. همه‌ی لشگر معاویه پا به فرار گذاشتند]. کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ و ناگهان امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمد درحالی‌که [خون] از شمشیرش چکه می‌کرد و صورتش مانند ماه پاره بود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۱۹۴
بحارالأنوار، ج۳۲، ص۶۰۱
۵
(مدثر/ ۵۰)

الصّادق (علیه السلام)- عَنْ ابْنِ‌ظَبْیَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَال إِنَّ أُولِی الْأَلْبَابِ الَّذِینَ عَمِلُوا بِالْفِکْرَهًِْ حَتَّی وَرِثُوا مِنْهُ حُبَّ اللَّهِ فَإِنَّ حُبَّ اللَّهِ إِذَا وَرِثَهُ الْقَلْبُ وَ اسْتَضَاءَ بِهِ أَسْرَعَ إِلَیْهِ اللُّطْفُ فَإِذَا نَزَلَ اللُّطْفُ صَارَ مِنْ أَهْلِ الْفَوَائِدِ فَإِذَا صَارَ مِنْ أَهْلِ الْفَوَائِدِ تَکَلَّمَ بِالْحِکْمَهًِْ وَ إِذَا تَکَلَّمَ بِالْحِکْمَهًِْ صَارَ صَاحِبَ فِطْنَهًٍْ فَإِذَا نَزَلَ مَنْزِلَهًَْ الْفِطْنَهًِْ عَمِلَ فِی الْقُدْرَهًِْ فَإِذَا عَمِلَ فِی الْقُدْرَهًِْ عَرَفَ الْأَطْبَاقَ السَّبْعَهًَْ فَإِذَا بَلَغَ هَذِهِ الْمَنْزِلَهًَْ صَارَ یَتَقَلَّبُ فِی فِکْرٍ بِلُطْفٍ وَ حِکْمَهًٍْ وَ بَیَانٍ فَإِذَا بَلَغَ هَذِهِ الْمَنْزِلَهًَْ جَعَلَ شَهْوَتَهُ وَ مَحَبَّتَهُ فِی خَالِقِهِ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِکَ نَزَلَ الْمَنْزِلَهًَْ الْکُبْرَی فَعَایَنَ رَبَّهُ فِی قَلْبِهِ وَ وَرِثَ الْحِکْمَهًَْ بِغَیْرِ مَا وَرِثَهُ الْحُکَمَاءُ وَ وَرِثَ الْعِلْمَ بِغَیْرِ مَا وَرِثَهُ الْعُلَمَاءُ وَ وَرِثَ الصِّدْقَ بِغَیْرِ مَا وَرِثَهُ الصِّدِّیقُونَ إِنَّ الْحُکَمَاءَ وَرِثُوا الْحِکْمَهًَْ بِالصَّمْتِ وَ إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرِثُوا الْعِلْمَ بِالطَّلَبِ وَ إِنَّ الصِّدِّیقِینَ وَرِثُوا الصِّدْقَ بِالْخُشُوعِ وَ طُولِ الْعِبَادَهًِْ فَمَنْ أَخَذَهُ بِهَذِهِ الْمَسِیرَهًِْ إِمَّا أَنْ یَسْفُلَ وَ إِمَّا أَنْ یُرْفَعَ وَ أَکْثَرُهُمُ الَّذِی یَسْفُلُ وَ لَا یُرْفَعُ إِذَا لَمْ یَرْعَ حَقَّ اللَّهِ وَ لَمْ یَعْمَلْ بِمَا أُمِرَ بِهِ فَهَذِهِ صِفَهًُْ مَنْ لَمْ یَعْرِفِ اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ وَ لَمْ یُحِبَّهُ حَقَّ مَحَبَّتِهِ فَلَا یَغُرَّنَّکَ صَلَاتُهُمْ وَ صِیَامُهُمْ وَ رِوَایَاتُهُمْ وَ عُلُومُهُمْ فَإِنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ.

امام صادق (علیه السلام)- اولوالالباب کسانی هستند که با تفکّر و اندیشه کار کردند تا آنجا که محبّت خداوند را ارث بردند، هرگاه محبّت خداوند به قلب برسد و از آن روشنایی بگیرد لطف خداوند زودتر به آن می‌رسد. هنگامی‌که لطف در قلب فرود آمد مرکز فواید خواهد شد، و هنگامی‌که محلّ فوائد گردید قلب از حکمت سخن می‌گوید، و هرگاه از روی حکمت سخن گفت دارای هوش و ذکاوت می‌گردد، هنگامی‌که هوش و فراست پیدا کرد با قدرت عمل می‌کند و هرگاه با قدرت کار کرد آسمان‌ها را می‌شناسد. هنگامی‌که به این مقام رسید در فکر و اندیشه و حکمت و بیان فرو می‌رود، وقتی‌که این چنین شد خواهش‌ها و دوستی‌های او به خدا ارتباط پیدا می‌کند، و هرگاه چنین مقامی پیدا کرد به جایگاه بزرگ می‌رسد و خداوند را در قلب خود می‌نگرد. در اینجا حکمت را به ارث می‌برد ولی نه آن‌طور که حکیمان آن را به ارث می‌برند، و علم را وارث می‌شوند امّا به آن‌گونه که عالمان وارث می‌گردند، و صدق را ارث می‌برد نه آن‌طور که صدیقان ارث می‌برند. حکماء حکمت را به سکوت ارث بردند و علماء علم را به دست آوردند، صدیقان با خشوع صدق را فراگرفتند و با عبادت آن را به‌دست آوردند هرکس آن‌ها را به این وسیله فرا گیرد یا پایین می‌رود و یا بالا قرار می‌گیرد ولی بیشتر آن‌ها پایین قرار می‌گیرند و بالا نمی‌روند. زیرا آن‌ها حق خداوند را مراعات نکردند و اوامر او را انجام ندادند، این‌ها صفت کسانی است که خداوند را به خوبی نشناختند و او را آن‌طور که شایسته است دوست نداشتند، اکنون از نماز و روزه آن‌ها گول نخورید و از روایات و علوم آن‌ها مغرور نگردید فإنهم حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۱۹۴
بحارالأنوار، ج۶۷، ص۲۵
۶
(مدثر/ ۵۰)

أمیرالمومنین (علیه السلام)- وَ مِنْ کَلَامِهِ (علیه السلام) یَجْرِی مَجْرَی الِاحْتِجَاجِ، مُشْتَمِلًا عَلَی التَّوْبِیخِ لِأَصْحَابِهِ عَلَی تَثَاقُلِهِمْ لِقِتَالِ مُعَاوِیَهًَْ، وَ التَّفْنِیدِ، مُتَضَمِّناً لِلَّوْمٍ وَ الْوَعِیدِ أَیُّهَا النَّاس ... وَأَعِظُکُمْ بِالْمَوْعِظَهًِْ الْبَالِغَهًِْ فَتَنْفِرُونَ عَنْهَا، کَأَنَّکُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ وَ أَحُثُّکُمْ عَلَی جِهَادِ أَهْلِ الْجَوْرِ فَمَا آتِی عَلَی آخِرِ قَوْلِی.

امام علی (علیه السلام)- از سخنان امام (علیه السلام) که در جایگاه احتجاج بوده و مشتمل بر توبیخ و سرزنش یارانش به خاطر سرباز زدن از جنگ با معاویه، و نیز در بردارنده سرزنش و تهدید آنان است: ای مردم... من کلمات حکمت آمیز را برای شما گفتم از آنها دوری کردید و موعظه‌های سودمند برای شما بیان کردم از آنها روگردان شدید و مانند درازگوشانی که از شیر درنده میگریزند همچنان از بیانات الهی من گریزان شدید. شما را به پیکار با ستمگران خواندم هنوز سخن خود را به پایان نرسانیده همه شما مانند ایادی سبا (کنایه از فرزندان سبا بوده که در سیل عرم فرزندان او یکی بعد از دیگری ناپیدا شدند و این ضرب المثلی شد برای بیان تفرقه) متفرّق شدید و به مجلسهای خود برگشتید.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۱۹۶
بحارالأنوار، ج۳۴، ص۱۳۵/ الاحتجاج، ج۱، ص۱۷۳؛ «و التفنید ... ایها الناس» محذوف/ نورالثقلین؛ «و من کلامه علیه السلام یجری مجری ... ایها الناس» محذوف
بیشتر