آیه إِذْ جَعَلَ الَّذينَ كَفَرُوا في قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللهُ سَكينَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ وَ أَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوى وَ كانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها وَ كانَ اللهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليماً [26]
[به خاطر بياوريد] هنگامى را كه كافران در دلهاى خود خشم و نخوت جاهليّت داشتند و [در مقابل]، خداوند آرامش و سكينهی خود را بر فرستادهی خويش و مؤمنان نازل فرمود و آنها را به حقيقت تقوا ملزم ساخت، و آنان از هركس شايستهتر و اهل آن بودند و خداوند به همه چيز دانا است.
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- ثُمَّ قَالَ إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجاهِلِیَّةِ یَعْنِی قُرَیْشاً وَ سُهَیْلَبْنَعَمْرٍو حِینَ قَالُوا لَا نَعْرِفُ الرَّحْمَنَ الرَّحِیمَ وَ قَوْلَهُمْ وَ لَوْ عَلِمْنَا أَنَّکَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مَا حَارَبْنَاکَ فَاکْتُبْ مُحَمَّدَبْنَعَبْدِاللَّه (صلی الله علیه و آله).
علیّبنابراهیم (رحمة الله علیه)- إِذْ جَعَل الذِینَ کَفَرُوا فِی قُلوبِهِمُ الحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الجَاهِلیَّةِ منظور از کفّار در این آیه قریش و نمایندهشان سهیلبنعمرو است که خطاب به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) گفتند: «ما رحمن و رحیم را نمیشناسیم و همچنین گفتند: اگر اعتقاد داشتیم که تو رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هستی با تو نمیجنگیدیم. بنابراین بنویس محمّدبنعبدالله».
السّجّاد (علیه السلام)- عَنِ الزُّهْرِیِّ قَالَ: سُئِلَ عَلِیُّبْنُالْحُسَیْنِ (علیه السلام) عَنِ الْعَصَبِیَّهًِْ. فَقَالَ: الْعَصَبِیَّهًُْ الَّتِی یَأْثَمُ عَلَیْهَا صَاحِبُهَا أَنْ یَرَی الرَّجُلُ شِرَارَ قَوْمِهِ خَیْراً مِنْ خِیَارِ قَوْمٍ آخَرِینَ وَ لَیْسَ مِنَ الْعَصَبِیَّهًِْ أَنْ یُحِبَّ الرَّجُلُ قَوْمَهُ وَ لَکِنَّ مِنَ الْعَصَبِیَّهًِْ أَنْ یُعِینَ قَوْمَهُ عَلَی الظُّلْمِ.
امام سجّاد (علیه السلام)- زهری گوید: از علیّبنالحسین (علیه السلام) سؤال شد عصبیّت چیست، فرمود: «عصبیّتی که موجب گناه میگردد آن است که مردی بدترین خویشاوندانش را خوب بداند و نیکان قوم دیگری را بد جلوه دهد، تعصّب آن نیست که کسی قوم خود را دوست بدارد بلکه تعصّب آن است که در ظلم قوم خود از آنها دفاع کند و یاری نماید».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- مَنْ کَانَ فِی قَلْبِهِ حَبَّهًٌْ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ عَصَبِیَّهًٍْ بَعَثَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ مَعَ أَعْرَابِ الْجَاهِلِیَّهًِْ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- اگر کسی بهاندازهی دانه خردلی [به کمترین میزانی] در دلش عصبیّت داشته باشد خداوند به روز قیامت او را با اعراب جاهلیّت بر میانگیزد.
الصّادق (علیه السلام)- مَنْ تَعَصَّبَ أَوْ تُعُصِّبَ لَهُ فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَ الْإِیمَانِ مِنْ عُنُقِهِ.
امام صادق (علیه السلام)- اگر کسی تعصّب ورزد یا برای او تعصّب ورزیده شود، در حقیقت بند ایمان را از گردنش بیرون آورده است.
الصّادق (علیه السلام)- مَنْ تَعَصَّبَ عَصَبَهُ اللَّهُ بِعِصَابَهًٍْ مِنْ نَارٍ.
امام صادق (علیه السلام)- هرکه تعصب کند خدا دستمال و سربندی از آتش به سر او میبندد.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- إِنَ اللَّهَ یُعَذِّبُ السِّتَّهًَْ بِالسِّتَّهًِْ الْعَرَبَ بِالْعَصَبِیَّهًِْ وَ الدَّهَاقِینَ بِالْکِبْرِ وَ الْأُمَرَاءَ بِالْجَوْرِ وَ الْفُقَهَاءَ بِالْحَسَدِ وَ التُّجَّارَ بِالْخِیَانَهًِْ وَ أَهْلَ الرَّسَاتِیقِ بِالْجَهْل.
امام علی (علیه السلام)- خداوند شش گروه را به شش چیز عذاب میکند: عرب را به تعصّب داشتن، دهقانان را به تکبّر، امیران را به ستم، فقیهان را به حسد، تاجران را به خیانت، روستائیان را به نادانی.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- فَأَطْفِئُوا مَا کَمَنَ فِی قُلُوبِکُمْ مِنْ نِیرَانِ الْعَصَبِیَّهًِْ وَ أَحْقَادِ الْجَاهِلِیَّهًِْ وَ إِنَّمَا تِلْکَ الْحَمِیَّهًُْ تَکُونُ فِی الْمُسْلِمِ مِنْ خَطَرَاتِ الشَّیْطَانِ وَ نَخَوَاتِهِ وَ نَزَغَاتِهِ وَ نَفَثَاتِهِ. وَ فِیهِ: فَاللَّهَ اللَّهَ فِی کِبْرِ الْحَمِیَّهًِْ وَ فَخْرِ الْجَاهِلِیَّهًِْ فَإِنَّهُ مَلَاقِحُ الشَّنَئَانِ وَ مَنَافِخُ الشَّیْطَانِ الَّتِی خَدَعَ بِهَا الْأُمَمَ الْمَاضِیَهًَْ وَ الْقُرُونَ الْخَالِیَهًَْ.
امام علی (علیه السلام)- پس آتش عصبیت و کینههای جاهلیّت را که در دلهایتان پنهان است خاموش کنید، چرا که این کبر و خودخواهی در فرد مسلمان از خاطره انگیزیهای شیطان و ایجاد نخوتها و فسادها و وسوسههای اوست. ... خدا را خدا را از کبر برگرفته از عصبیّت، و خودخواهی جاهلی، که زایندهی کینه و دشمنی، و مجرای دمیدن و افسون شیطان است، کبری که با آن امتهای پیشین، و ملّتهای گذشته را فریب داده است
السّجّاد (علیه السلام)- عَنْ عَلِیِّبْنِالْحُسَیْنِ (علیه السلام) قَالَ: لَمْ تُدْخِلِ الْجَنَّهًَْ حَمِیَّهًٌْ غَیْرُ حَمِیَّهًِْ حَمْزَهًَْبْنِ عَبْدِالْمُطَّلِبِ (رحمة الله علیه) وَ ذَلِکَ حِینَ أَسْلَمَ غَضَباً لِلنَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) فِی حَدِیثِ السَّلَی الَّذِی أُلْقِیَ عَلَی النَّبِی (صلی الله علیه و آله).
امام سجّاد (علیه السلام)- اهل تعصّب وارد بهشت نمیشوند مگر حمزهًْبنعبد المطلب او هنگامیکه مشاهده کرد مشرکان به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اهانت کردند و شکم شتری را روی او انداختند از روی تعصّب و حمایت از برادرزادهاش مسلمان شد و از آن جناب دفاع کرد.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَتَعَوَّذُ فِی کُلِ یَوْمٍ مِنْ سِتِ خِصَالٍ مِنَ الشَّکِ وَ الشِّرْکِ وَ الْحَمِیَّهًِْ وَ الْغَضَبِ وَ الْبَغْیِ وَ الْحَسَدِ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- امام صادق (علیه السلام) فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) چنین عادتی داشت که هر روز از شش چیز بهخدا پناه میبرد: از شک، شرک، پابندبودن به رسوم، عادات جاهلانه، خشم، ستم و رشک.
الصّادق (علیه السلام)- اعْرِفُوا الْعَقْلَ وَ جُنْدَهُ وَ الْجَهْلَ وَ جُنْدَه الی ان قال (علیه السلام) وَ الْإِنْصَافُ وَ ضِدَّهُ الْحَمِیَّهًْ.
امام صادق (علیه السلام)- عقل و جهل را بشناسید ... انصاف و ضدّ آن تعصب است.
الرّضا (علیه السلام)- عَن العَبَّاسِ بنِ هِلَال عَنْ أَبِیالْحَسَنِ الرِّضَا (علیه السلام) قَالَ سَمِعْتُهُ وَ هُوَ یَقُولُ لِلْحَسَنِ أَیُّ شَیْءٍ السَّکِینَهًُْ عِنْدَکُمْ وَ قَرَأَ فَأَنْزَلَ اللهُ سَکِینَتَهُ عَلی رَسُولِهِ فَقَالَ لَهُ الْحَسَنُ جُعِلْتُ فِدَاکَ لَا أَدْرِی فَأَیُّ شَیْءٍ هُوَ قَالَ رِیحٌ تَخْرُجُ مِنَ الْجَنَّهًِْ طَیِّبَهًٌْ لَهَا صُورَهًٌْ کَصُورَهًِْ وَجْهِ الْإِنْسَانِ قَالَ فَیَکُونُ مَعَ الْأَنْبِیَاءِ (علیهم السلام) فَقَالَ لَهُ عَلِیُّبْنُأَسْبَاطٍ تَنْزِلُ عَلَی الْأَنْبِیَاءِ (علیهم السلام) وَ الْأَوْصِیَاءِ فَقَالَ تَنْزِلُ عَلَی الْأَنْبِیَاءِ (علیهم السلام) قَالَ وَ هِیَ الَّتِی نَزَلَتْ عَلَی إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) حَیْثُ بَنَی الْکَعْبَهًَْ فَجَعَلَتْ تَأْخُذُ کَذَا وَ کَذَا وَ یَبْنِی الْأَسَاسَ عَلَیْهَا.
امام رضا (علیه السلام)- عبّاسبنهلال گوید: از امام رضا (علیه السلام) شنیدم که آیه: فَأَنْزَلَ اللهُ سَکِینَتَهُ عَلی رَسُولِهِ را قرائت نموده و به حسن میفرمود: «به نظر شما معنای سکینه چیست»؟ حسن به آن حضرت گفت: «فدایتان شوم، نمیدانم به چه معناست». فرمود: «نسیمی خوشبو از بهشت خارج میشود که همانند صورت انسان است و این نسیم همراه همهی انبیاء (علیهم السلام) میباشد». علیّبناسباط عرض کرد: «آیا بر انبیاء (علیهم السلام) و اوصیاء نازل میشود»؟ فرمود: «فقط بر انبیاء (علیهم السلام) نازل میگردد و این سکینه همان چیزی است که هنگام بنای کعبه بر ابراهیم (علیه السلام) نازل شد و حکم را که چگونه عمل کند درک میکرد و پایههای کعبه را با کمک این حالت پایهگذاری نمود».
الرّضا (علیه السلام)- عَنْ عَبْدِاللَّهِبْنِمُحَمَّدٍ الْحَجَّالِ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِیالْحَسَنِ الثَّانِی (علیه السلام) وَ مَعِی الْحَسَنُبْنُالْجَهْمِ فَقَالَ لَهُ الْحَسَنُک إِنَّهُمْ یَحْتَجُّونَ عَلَیْنَا بِقَوْلِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ثانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُما فِی الْغارِ. قَالَ: وَ مَا لَهُمْ فِی ذَلِکَ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ قَالَ اللَّهُ فَأَنْزَلَ اللهُ سَکِینَتَهُ عَلَی رَسُولِهِ وَ مَا ذَکَرَهُ فِیهَا بِخَیْرٍ. قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَنَا: جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ هَکَذَا تَقْرَءُونَهَا. قَالَ: هَکَذَا قَرَأْتُهَا. قَالَ زُرَارَهًُْ: قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام): فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَی رَسُولِهِ أَ لَا تَرَی أَنَّ السَّکِینَهًَْ إِنَّمَا نَزَلَتْ عَلَی رَسُولِه.
امام رضا (علیه السلام)- عبداللهبنمحمّد حجّال گوید: نزد علیّبنموسی الرضا (علیه السلام) بودم و حسنبنجهم نیز همراهم بود. حسن به آن حضرت گفت: «مخالفان به آیه: درحالیکه دوّمین نفر بود [و یکنفر بیشتر همراه نداشت] در آن هنگام که آن دو در غار بودند. (توبه/۴۰) بر ما احتجاج میکنند». حضرت فرمود: «امّا به خدا قسم برای آنها در آیه: فَأَنْزَلَ اللهُ سَکِینَتَهُ عَلی رَسُولِهِ حقّی ندارند که در آن آیه از خیر سخن گفته شده است. میگوید گفتم: «من فدایتان شوم آیه را اینگونه قرائت میکنید». فرمود: «من به این شیوه قرائت مینمایم». زراره میگوید امام باقر (علیه السلام) فرمود: «خداوند سکینه و آرامش را بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) نازل فرمود آیا نمیبینی که این آرامش فقط بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نازل گردید».
الرّضا (علیه السلام)- عَنْ مَالِکِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قُلْتُ لِمَوْلَایَ الرِّضَا (علیه السلام) قَوْلُهُ تَعَالَی وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوی وَ کانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها قَالَ هِیَ وَلَایَهًُْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِین (علیه السلام)فَالْمَعْنَی أنَّ الْمَلْزُومِینَ بِهَا شِیعَتُهُ وَ کانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها.
امام رضا (علیه السلام)- مالکبنعبدالله روایت کرده است که گفت: خدمت امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: «منظور از آیه: و أَلزَمَهُمْ کَلمَةَ التَّقْوی و کَانُوا أَحَقَّ بِهَا و أَهْلهَا چیست»؟ امام (علیه السلام) فرمود: «این آیه دربارهی ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) نازل شده است به این معناست که افراد پایبند به تقوا شیعیان امیرالمؤمنین (علیه السلام) هستند وایشان سزاوار به این امر میباشند».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ أَبِیبَرْزَهًَْ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَیَ فِی عَلِیٍ عَهْداً. فَقُلْتُ: اللَّهُمَ بَیِّنْ لِی. فَقَالَ لِی اسْمَعْ فَقُلْتُ: اللَّهُمَّ قَدْ سَمِعْتُ. فَقَالَ: اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ أَخْبِرْ عَلِیّاً (علیه السلام) بِأَنَّهُ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ وَ سَیِّدُ الْمُسْلِمِینَ وَ أَوْلَی النَّاسِ بِالنَّاسِ وَ الْکَلِمَهًُْ الَّتِی أَلْزَمْتُهَا الْمُتَّقِین.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ابوبرزه گوید: شنیدم رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «خداوند دربارهی علی (علیه السلام) از من عهدی گرفته و دستوری داده است». عرض کردم: «خدایا! آنها را برایم بیان کن». خداوند فرمود: «گوش کن»! عرض کردم: «خدایا من بهطور کامل شنیدهام (سراپا گوش هستم)». پروردگار فرمود: «به علی (علیه السلام) بگو که او امیرالمؤمنین (علیه السلام) و سرور اوصیای پیامبران و سزاوارترین مردم نسبت به آنها و کلمهای است که آن را بر بندگان پرهیزگارم واجب گردانیدهام».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ عُمَرَبْنِعَلِیٍّ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام) عَنْ آبَائِهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَیَّ عَهْداً فَقُلْتُ: یَا رَبِّ بَیِّنْهُ لِی قَالَ: اسْمَعْ. قُلْتُ: سَمِعْتُ. قَالَ: یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله)، إِنَّ عَلِیّاً (علیه السلام) رَایَهًُْ الْهُدَی بَعْدَکَ، وَ إِمَامُ أَوْلِیَائِی، وَ نُورُ مَنْ أَطَاعَنِی، وَ هُوَ الْکَلِمَهًُْ الَّتِی أَلْزَمَهَا اللَّهُ الْمُتَّقِینَ، فَمَنْ أَحَبَّهُ فَقَدْ أَحَبَّنِی، وَ مَنْ أَبْغَضَهُ فَقَدْ أَبْغَضَنِی، فَبَشِّرْهُ بِذَلِک.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- امام باقر (علیه السلام) نقل کرده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: خداوند امری را به من اطّلاع داد. عرض کردم: «خدایا آن را برایم بیان کن». پروردگار فرمود: «گوش کن». عرض کردم: «به دقّت گوش میدهم». پروردگار فرمود: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! پس از تو، علی (علیه السلام) پرچم هدایت، امام اولیاء و نور هدایت برای کسانی است که از من اطاعت میکنند. همچنین او کلمهای است که خداوند آن را بر پرهیزگاران لازم و واجب کرده است. هرکس او را دوست داشته باشد، درحقیقت مرا دوست داشته است. هرکس از او متنفّر باشد، درحقیقت نسبت به من کینه روا داشته است. این مژده را به او بده».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ فَسَحَ اللَّهُ لِی فِی بَصَرِی غَلْوَهًًْ کَمَا یَرَی الرَّاکِبُ خَرْقَ الْإِبْرَهًِْ مِنْ مَسِیرَهًِْ یَوْمٍ فَعَهِدَ إِلَیَّ رَبِّی فِی عَلِیٍّ (علیه السلام) کَلِمَاتٍ فَقَالَ: اسْمَعْ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) أَنَّ عَلِیّاً (علیه السلام) إِمَامُ الْمُتَّقِینَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ وَ یَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمَالُ یَعْسُوبُ الظَّلَمَهًِْ وَ هُوَ الْکَلِمَهًُْ الَّتِی أَلْزَمْتُهَا الْمُتَّقِینَ وَ کانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها فَبَشِّرْهُ بِذَلِکَ. قَالَ: فَبَشَّرَهُ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) بِذَلِکَ فَأَلْقَی عَلِیٌّ (علیه السلام) سَاجِداً شُکْراً لِلَّهِ ثُمَّ قَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ إِنِّی لَأُذْکَرُ هُنَاکَ فَقَالَ: نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ لَیَعْرِفُکَ هُنَاکَ وَ إِنَّکَ لَتُذْکَرُ فِی الرَّفِیقِ الْأَعْلَی.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- امام باقر (علیه السلام) نقل میکند: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرموده است: «زمانیکه مرا به معراج بردند، پرده از مقابل دیدگانم برداشته شد و چشمانم میتوانستند بسیار بیشتر از حالت عادی اشیاء را ببینند. گویی سوارکاری سوراخ سوزنی را از فاصله یک روز راه ببیند. پروردگار دربارهی علی (علیه السلام)، اموری را به من یادآوری کرد». و فرمود: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! بدان که علی (علیه السلام)، امام و سرور پرهیزکاران، سرکرده و پیشوای افراد اصیل و شریف (قائد الغرّ المُحجّلین) و پادشاه مؤمنان است. ثروت نیز پشتیبان و حامی ستمکاران است. کلمهای است که پرهیزگاری را مشروط به پذیرش ولایت او کردهام. او از همگان به این مقام سزاوارتر است. این مژده را به او بده». رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) این امر را به امیرالمؤمنین (علیه السلام) اطّلاع داد. آن حضرت به شکرانه این نعمت به سجده افتاد». سپس فرمود: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! آیا در آنجا از من یاد میشود»؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «آری! خداوند تو را در آنجا میشناسد و در ملکوت اعلی از تو یاد میشود».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- قَالَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) کُنْتُ نَائِماً فِی الْحِجْرِ إِذْ أَتَانِی جَبْرَئِیلُ فَحَرَّکَنِی تَحْرِیکاً لَطِیفاً ثُمَّ قَالَ لِی عَفَا اللَّهُ عَنْکَ یا مُحَمَّد (صلی الله علیه و آله)قُمْ وَ ارْکَبْ فَفِدْ إِلَی رَبِّکَ فَأَتَانِی بِدَابَّهًٍْ دُونَ الْبَغْلِ وَ فَوْقَ الْحِمَارِ خَطْوُهَا مَدَّ الْبَصَرِ لَهُ جَنَاحَانِ مِنْ جَوْهَرٍ یُدْعَی الْبُرَاقَ قَالَ فَرَکِبْتُ حَتَّی طَعَنْتُ فِی الثَّنِیَّهًْ قَالَ ثُمَّ قَالَ لِی جَبْرَئِیلُ یا محمد (صلی الله علیه و آله) تَقَرَّبْ إِلَی رَبِّکَ فَقَدْ وَطِئْتُ الْیَوْمَ مَکَاناً بِکَرَامَتِکَ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا وَطِئْتُهُ قَطُّ وَ لَوْ لَا کَرَامَتُکَ لَأَحْرَقَنِی هَذَا النُّورُ الَّذِی بَیْنَ یَدَیَّ قَالَ فَتَقَدَّمْتُ فَکُشِفَ لِی عَنْ سَبْعِینَ حِجَاباً قَالَ فَقَالَ لِی یا محمد (صلی الله علیه و آله) فَخَرَرْتُ سَاجِداً وَ قُلْتُ لَبَّیْکَ رَبَّ الْعِزَّهًِْ لَبَّیْکَ قَالَ فَقِیلَ لِی یا محمد (صلی الله علیه و آله) ارْفَعْ رَأْسَکَ وَ سَلْ تُعْطَ وَ اشْفَعْ تُشَفَّعْ یا محمد (صلی الله علیه و آله) أَنْتَ حَبِیبِی وَ صَفِیِّی وَ رَسُولِی إِلَی خَلْقِی وَ أَمِینِی فِی عِبَادِی مَنْ خَلَّفْتَ فِی قَوْمِکَ حِینَ وَفَدْتَ إِلَیَّ قَالَ فَقُلْتُ مَنْ أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی أَخِی وَ ابْنُ عَمِّی وَ نَاصِرِی وَ وَزِیرِی وَ عَیْبَهًُْ عِلْمِی وَ مُنْجِزُ عِدَاتِی قَالَ فَقَالَ لِی رَبِّی وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ جُودِی وَ مَجْدِی وَ قُدْرَتِی عَلَی خَلْقِی لَا أَقْبَلُ الْإِیمَانَ بِی وَ لَا بِأَنَّکَ نَبِیٌّ إِلَّا بِالْوَلَایَهًِْ لَهُ یا مُحَمَّد (صلی الله علیه و آله)أَ تُحِبُّ أَنْ تَرَاهُ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاءِ قَالَ فَقُلْتُ رَبِّی وَ کَیْفَ لِی بِهِ وَ قَدْ خَلَّفْتُهُ فِی الْأَرْضِ قَالَ فَقَالَ لِی یا محمد (صلی الله علیه و آله) ارْفَعْ رَأْسَکَ قَالَ فَرَفَعْتُ رَأْسِی وَ إِذَا أَنَا بِهِ مَعَ الْمَلَائِکَهًِْ الْمُقَرَّبِینَ مِمَّا یَلِی السَّمَاءَ الْأَعْلَی قَالَ فَضَحِکْتُ حَتَّی بَدَتْ نَوَاجِذِی قَالَ فَقُلْتُ یَا رَبِّ الْیَوْمَ قَرَّتْ عَیْنِی قَالَ ثُمَّ قِیلَ لِی یا محمد (صلی الله علیه و آله) قُلْتُ لَبَّیْکَ ذَا الْعِزَّهًِْ لَبَّیْکَ قَالَ إِنِّی أَعْهَدُ إِلَیْکَ فِی عَلِیٍّ (علیه السلام) عهْداً فَاسْمَعْهُ قَالَ قُلْتُ مَا هُوَ یَا رَبِّ فَقَالَ عَلِیٌّ رَایَهًُْ الْهُدَی وَ إِمَامُ الْأَبْرَارِ وَ قَاتِلُ الْفُجَّارِ وَ إِمَامُ مَنْ أَطَاعَنِی وَ هُوَ الْکَلِمَهًُْ الَّتِی أَلْزَمْتُهَا الْمُتَّقِینَ أَوْرَثْتُهُ عِلْمِی وَ فَهْمِی فَمَنْ أَحَبَّهُ فَقَدْ أَحَبَّنِی وَ مَنْ أَبْغَضَهُ فَقَدْ أَبْغَضَنِی إِنَّهُ مُبْتَلًی وَ مُبْتَلًی بِهِ فَبَشِّرْهُ بِذَلِکَ یا مُحَمَّد (صلی الله علیه و آله) قَالَ ثُمَّ أَتَانِی جبرئیل قَالَ فَقَالَ لِی یَقُولُ اللَّهُ لَکَ یا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوی وَ کانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها وَلَایَهًَْ علیبنأبیطالب (علیه السلام).
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- در حجر خوابیده بودم که جبرئیل نازل شده و به آرامی مرا حرکت داده و فرمود: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله) خداوند تو را ببخشد از جای برخیز و سوار شو به محضر پروردگارت مشرّف شو». سپس برایم مرکبی را آورد که کوچکتر از استر و بزرگتر از الاغ بود و قدمهای بهاندازهی وسعت دید چشم و بالهایش از جوهر بود و به آن براق گفته میشد. فرمود: «برآن سوار شده و پاهایم را دو طرف وی قرار دادم. سپس جبرئیل به من گفت: «به پروردگار تقرّب بجوی که من در این روز بهواسطهی گرامت و بزرگواری تو به مکانی قدم نهادم که قبل از این هرگز به این مقام داخل نشده بودم و اگر کرامت تو نبود این نوری که در مقابل ماست مرا میسوزانید». پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «من جلوتر رفتم تا اینکه هفتاد حجاب برایم برطرف شد خداوند مرا صدا زده و فرمود: «یا محمّد (صلی الله علیه و آله)». پس من به سجده افتادم و عرض کردم: «لبیک ای پروردگار صاحب عزّت لبیک»! به من گفته شد: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله) سرت را بالا بگیر و از خداوند درخواست کن تا به تو عنایت کند و شفاعت بخواه تا پذیرفت شود. ای محمّد تو حبیب و برگزیده و رسول من بهسوی بندگانم هستی و امین من در بین مخلوقات میباشی. هنگامیکه نزد من آمدی چه کسی را در بین امّتت جانشین قرار دادی»؟ گفتم: «کسی را که تو به او از من آگاهتری او پسر عمویم و یاریگر و وزیر و حامل علمم و محقّقکننده وعدههایم میباشد. خداوند فرمود: «به عزّت و جلال و بخشش و مجد و قدرتم بر خلایق، ایمان به خودم و ایمان به نبوّت تو را جز با ولایت علی (علیه السلام) نمیپذیرم. ای محمّد (صلی الله علیه و آله) آیا دوست داری علی (علیه السلام) را در ملکوت آسمانها ببینی». عرض کردم بله لکن من او را در زمین جانشین خویش قرار دادهام امّا چگونه میشود او را در آسمانها ببیینم»؟ خداوند فرمود: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله) سرت را بالا بگیر». پس سر خویش را بالا گرفتم درحالیکه با ملائکه مقرّبین که از آسمان اعلی پشتسر یکدیگر قرار داشتند همراه بودم پس خنده بر لبانم نشست بهگونهای که دندانهایم ظاهر شد». عرض کردم: «خدایا امروز دیدهام روشن شد». سپس به من گفته شد: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)». گفتم: «لبیک ای خداوند صاحب عزّت لبیک». فرمود: «من در مورد علی (علیه السلام) از تو عهدی میگیرم پس آن را بشنو». عرض کردم: «خدایا آن عهد چیست»؟ فرمود: «علی (علیه السلام) نشانه هدایت و امام ابرار و قاتل فاجران و پیشوای کسانی است که از ما اطاعت مینمایند و او کلمهای است که بر متّقین لازم نمودهام و علم و فهم خویش را به وی ارث دادهام. پس هرکس علی (علیه السلام) را دوست بدارد مرا دوست داشته و هرکس نسبت به وی بغض داشته باشد با من دشمنی نموده است او در معرض امتحان است و دیگران بهوسیلهی وی امتحان میگردند. پس علی (علیه السلام) را به این امر بشارت بده». جبرئیل نزد من آمده و گفت خداوند میفرماید: ای محمّد (صلی الله علیه و آله) مراد از وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوی وَ کانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها ولایت علیّبنابیطالب (علیه السلام) میباشد».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- نَحْنُ کَلِمَهًُْ التَّقْوَی وَ سَبِیلُ الْهُدَی.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ما کلمهی تقوی و راه رستگاری هستیم.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- أَنَا عُرْوَهًُْ اللَّهِ الْوُثْقَی وَ کَلِمَهًُْ التَّقْوَی.
امام علی (علیه السلام)- من عروهًْ الوثقی و کلمهی تقوی هستم.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنْ عَلِیٍّ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوی قَالَ هِیَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ آیَهًُْ النَّصْرِ.
امام علی (علیه السلام)- وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوی؛ مراد لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَ اللهُ أَکْبَرُ است که نشانهی نصرت و پیروزی است».