آیه كَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ [14]
چنين نيست [كه آنها ميپندارند]، بلكه اعمالشان چون زنگاري بر دلهايشان نشسته است.
الباقر (علیه السلام)- عَنْ زُرَارَهًَْ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ قَالَ: مَا مِنْ عَبْدٍ إِلَّا وَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَهًٌْ بَیْضَاءُ فَإِذَا أَذْنَبَ ذَنْباً خَرَجَ فِی النُّکْتَهًِْ نُکْتَهًٌْ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ ذَهَبَ ذَلِکَ السَّوَادُ وَ إِنْ تَمَادَی فِی الذُّنُوبِ زَادَ ذَلِکَ السَّوَادُ حَتَّی یُغَطِّیَ الْبَیَاضَ فَإِذَا غَطَّی الْبَیَاضَ لَمْ یَرْجِعْ صَاحِبُهُ إِلَی خَیْرٍ أَبَداً وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ کَلَّا بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ.
امام باقر (علیه السلام)- در دل هر بندهی مؤمن یک لمحه سپید و نورانی است، پس اگر به ارتکاب گناهی دست یازد، در آن لمحه سپید نقطهی سیاهی پدید آید که اگر توبه و بازگشت نماید زائل شود و اگر در ارتکاب گناهان اصرار ورزد سیاهی بر سیاهی میافزاید تا روی آن لمحه سفید را میپوشاند، و چون سپیدی در زیر زنگار سیاهی ناپدید شود، صاحب آن دل روی رستگاری نمیبیند. و این است کلام خدای عزّوجلّ که میگوید: کَلَّا بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- إِذَا أَذْنَبَ الْعَبْدُ کَانَ نُقْطَهًًْ سَوْدَاءَ عَلَی قَلْبِهِ فَإِنْ هُوَ تَابَ وَ أَقْلَعَ وَ اسْتَغْفَرَ صَفَا قَلْبُهُ مِنْهَا وَ إِنْ هُوَ لَمْ یَتُبْ وَ لَمْ یَسْتَغْفِرْ کَانَ الذَّنْبُ عَلَی الذَّنْبِ وَ السَّوَادُ عَلَی السَّوَادِ حَتَّی یَغْمُرَ الْقَلْبَ فَیَمُوتُ بِکَثْرَهًِْ غِطَاءِ الذُّنُوبِ عَلَیْهِ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَی بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- هنگامیکه بنده گناه کند نقطهی سیاهی بر قلب او پیدا میشود، پس اگر توبه کرد و از گناه باز ایستاد و از خدا طلب آمرزش نمود قلب او از آن نقطهی سیاه صفا پیدا میکند. و اگر توبه نکرد و استغفار ننمود گناه بر گناه واقع میگردد و سیاهی بر سیاهی مینشیند تا اینکه قلب او را میپوشاند. پس قلب او در اثر زیادی گناه میمیرد و پرده گناه آن را فرو میگیرد. و این است معنای گفته خدای متعال که میفرماید: کَلَّا بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- تَذَاکَرُوا وَ تَلَاقَوْا وَ تَحَدَّثُوا فَإِنَّ الْحَدِیثَ جِلَاءٌ لِلْقُلُوبِ إِنَّ الْقُلُوبَ لَتَرِینُ کَمَا یَرِینُ السَّیْفُ جِلَاؤُهَا الْحَدِیثُ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- به یاد هم آرید، با هم مباحثه کنید و [در مسایل گوناگون با همدیگر] سخن گویید چون که سخن گفتن دلها را صیقل میدهد، بهراستی که دلها زنگار میگیرند، چنانکه شمشیر زنگار میگیرد و جلای دلها سخن [خوب] است.
الصّادق (علیه السلام)- فَلَمَّا رَفَعَ الصَّادِقُ (علیه السلام) یَدَهُ مِنْ أَکْلِهِ قَالَ الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ اللَّهُمَّ هَذَا مِنْکَ وَ مِنْ رَسُولِکَ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ أَبُوحَنِیفَهًَْ یَا أَبَاعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) أَ جَعَلْتَ مَعَ اللَّهِ شَرِیکاً فَقَالَ (علیه السلام) لَهُ وَیْلَکَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ وَ ما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْناهُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَقُولُ عَزَّوَجَلَّ فِی مَوْضِعٍ آخَرَ وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا ما آتاهُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ قالُوا حَسْبُنَا اللهُ سَیُؤْتِینَا اللهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ فَقَالَ أَبُو حَنِیفَهًَْ وَ اللَّهِ لَکَأَنِّی مَا قَرَأْتُهُمَا قَطُّ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ وَ لَا سَمِعْتُهُمَا إِلَّا فِی هَذَا الْوَقْتِ فَقَالَ أَبُوعَبْداللَّهِ (علیه السلام) بَلَی قَدْ قَرَأْتَهُمَا وَ سَمِعْتَهُمَا وَ لَکِنَّ اللَّهَ تَعَالَی أَنْزَلَ فِیکَ وَ فِی أَشْبَاهِکَ أَمْ عَلی قُلُوبٍ أَقْفالُها وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی کَلَّا بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ.
امام صادق (علیه السلام)- ابوحنیفه با امام صادق (علیه السلام) غذا میخورد، وقتی امام (علیه السلام) دست از غذا کشید فرمود: «ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است. (فاتحه/۲). خدایا این نعمت از تو و پیامبر توست». ابوحنیفه گفت: «یا اباعبدالله! آیا با خدا شریک قرار میدهی»؟ فرمود: «وای بر تو خداوند در قرآن میفرماید: آنها فقط از این انتقام میگیرند که خداوند و رسولش، آنان را به فضل [و کرم] خود، بینیاز ساختند!. (توبه/۷۴) و در جای دیگر میفرماید: [درحالیکه] اگر به آنچه خدا و پیامبرش به آنان داده راضی باشند، و بگویند: «خداوند برای ما کافی است! و بهزودی خدا و رسولش، از فضل خود به ما میبخشند». (توبه/۵۹) ابوحنیفه گفت: «به خدا قسم گویا تاکنون در قرآن این آیات را نخوانده بودم و نه شنیده بودم». امام فرمود: «من هم خواندهام و هم شنیدهام ولی خداوند دربارهی تو و امثال تو نازل کرده است: یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!. (محمّد/۲۴) و در این آیه میفرماید: کَلَّا بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ.
الحسن (علیه السلام)- قَالَ الْحَسَنُبْنُعَلِیٍّ (علیه السلام) لِحَبِیبِبْنِمَسْلَمَهًَْ الْفِهْرِیِّ رُبَّ مَسِیرٍ لَکَ فِی غَیْرِ طَاعَهًٍْ قَالَ أَمَّا مَسِیرِی إِلَی أَبِیکَ فَلَا قَالَ بَلَی وَ لَکِنَّکَ أَطَعْتَ مُعَاوِیَهًَْ عَلَی دُنْیَا قَلِیلَهًٍْ فَلَئِنْ کَانَ قَامَ بِکَ فِی دُنْیَاکَ لَقَدْ قَعَدَ بِکَ فِی آخِرَتِکَ فَلَوْ کُنْتَ إِذَا فَعَلْتَ شَرّاً قُلْتَ خَیْراً کُنْتَ کَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً وَ لَکِنَّکَ کَمَا قَالَ بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ.
امام حسن (علیه السلام)- امام حسن (علیه السلام) به حبیببنمسلمه فهری فرمود: «تو چه مسیرهایی میروی که طاعت خدا در آن نیست»! گفت: «من مسیری را که پدر تو طی کرد نخواهم رفت». فرمود: «آری، ولی تو برای دنیای دنی مطیع معاویه شدهای، اگر معاویه برای تأمین دنیای تو قیام نموده آخرت تو از دست رفته است. اگر تو اینطور بودی که هرگاه عمل شری را انجام میدادی سخن خیری میگفتی از آن اشخاصی به شمار میرفتی که خدای علیم: کار خوب و بد را به هم آمیختند. (توبه/۱۰۲) و میفرماید: بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ.