آیه وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحيمٌ [102]
و گروهى ديگر [مؤمنانى هستند كه] به گناهان خود اعتراف كردهاند و كار خوب و بد را به هم آميختهاند، اميد مىرود كه خداوند توبهی آنها را بپذيرد، به يقين خداوند آمرزنده و مهربان است.
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- نَزَلَتْ فِی أَبِیلُبَابَهًَْبْنِعَبْدِالْمُنْذِرِ وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لَمَّا حَاصَرَ بَنِیقُرَیْظَهًَْ قَالُوا لَهُ ابْعَثْ إِلَیْنَا أَبَا لُبَابَهًَْ نَسْتَشِیرُهُ فِی أَمْرِنَا، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَا أَبَالُبَابَهًَْ ائْتِ حُلَفَاءَکَ وَ مَوَالِیَکَ فَأَتَاهُمْ فَقَالُوا لَهُ یَا أَبَالُبَابَهًَْ مَا تَرَی نَنْزِلُ عَلَی حُکْمِ مُحَمَّدٍ فَقَالَ انْزِلُوا وَ اعْلَمُوا أَنَّ حُکْمَهُ فِیکُمْ هُوَ الذَّبْحُ وَ أَشَارَ إِلَی حَلْقِهِ ثُمَّ نَدِمَ عَلَی ذَلِکَ، فَقَالَ خُنْتُ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ (صلی الله علیه و آله) وَ نَزَلَ مِنْ حِصْنِهِمْ وَ لَمْ یَرْجِعْ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ مَرَّ إِلَی الْمَسْجِدِ وَ شَدَّ فِی عُنُقِهِ حَبْلًا ثُمَّ شَدَّهُ إِلَی الْأُسْطُوَانَهًِْ الَّتِی تُسَمَّی أُسْطُوَانَهًَْ التَّوْبَهًِْ وَ قَالَ لَا أَحُلُّهُ حَتَّی أَمُوتَ أَوْ یَتُوبَ اللَّهُ عَلَیَّ، فَبَلَغَ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ أَمَا لَوْ أَتَانَا لَاسْتَغْفَرْنَا اللَّهَ لَهُ، فَأَمَّا إِذَا قَصَدَ إِلَی رَبِّهِ فَاللَّهُ أَوْلَی بِهِ، وَ کَانَ أَبُولُبَابَهًَْ یَصُومُ النَّهَارَ وَ یَأْکُلُ بِاللَّیْلِ مَا یُمْسِکُ بِهِ رَمَقَهُ فَکَانَتْ ابْنَتُهُ تَأْتِیهِ بِعَشَائِهِ وَ تَحُلُّهُ عِنْدَ قَضَاءِ الْحَاجَهًِْ فَلَمَّا کَانَ بَعْدَ ذَلِکَ وَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فِی بَیْتِ أُمِّسَلَمَهًَْ نَزَلَتْ تَوْبَتُهُ فَقَالَ یَا أُمَّسَلَمَهًَْ، قَدْ تَابَ اللَّهُ عَلَی أَبِیلُبَابَهًَْ، ... فَجَاءَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ یَا أَبَالُبَابَهًَْ قَدْ تَابَ اللَّهُ عَلَیْکَ تَوْبَهًًْ لَوْ وُلِدْتَ مِنْ أُمِّکَ یَوْمَکَ هَذَا لَکَفَاکَ، فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَ فَأَتَصَدَّقُ بِمَالِی کُلِّهِ قَالَ لَا قَالَ فَبِثُلُثَیْهِ قَالَ لَا قَالَ فَبِنِصْفِهِ قَالَ لَا قَالَ فَبِثُلُثِهِ قَالَ نَعَمْ فَأَنْزَلَ اللَّهُ وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً عَسَی اللهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ، خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَ اللهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ، أَ لَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللهَ هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَأْخُذُ الصَّدَقاتِ وَ أَنَّ اللهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ.
علیّبنابراهیم (رحمة الله علیه)- دربارهی ابولبابهًْبنعبدالمنذر نازل شد. هنگامیکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بنیقریظه را به محاصره گرفت، به او گفتند: «ابولبابه را نزد ما بفرست تا دربارهی این قضیّه با او مشورت کنیم». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای ابولبابه! همپیمانان و پیروانت را جمع کن». آنان را گرد آورد. به او گفتند: «ای ابولبابه! چه میگویی آیا قضاوت محمّد را بپذیریم»؟ گفت: «بپذیرید، و بدانید که حکم او درمورد شما، همان کشتهشدن است». و به حلقش اشاره کرد. سپس پشیمان شد و گفت: «من به خدا و رسولش خیانت کردم». از قلعهی آنها بیرون آمد و به مسجد رفت و طنابی را به گردن خود انداخت و آن را به ستونی که به آن ستون توبه میگویند، بست و گفت: «آن را تا هنگام مرگ باز نمیکنم تا اینکه خدا توبهی مرا بپذیرد». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از این ماجرا اطّلاع یافت و فرمود: «اگر نزد ما میآمد، از خدا برای او طلب آمرزش میکردیم و حال آنکه به پروردگارش روی آورد، خدا به او شایستهتر است». ابولبابه روز را روزه میگرفت و در شب مقداری غذا میخورد که بهوسیلهی آن بتواند گرسنگی را تحمّل کند و دختر او غذایش را میآورد و در هنگام قضای حاجت او را باز میکرد. هنگامیکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در خانهی امّّسلمه بود، قبول توبهی او در قرآن نازل شد. فرمود: «ای امّسلمه! همانا خدا توبهی ابولبابه را پذیرفت». ... رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به مسجد آمد و فرمود: «ای ابولبابه! همانا خدا بهگونهای توبهی تو را پذیرفت که مانند هنگامیکه مادرت تو را به دنیا آورد، از گناهان پاک شدهای». گفت: «ای رسول خدا! آیا همهی مالم را بهعنوان صدقه بدهم»؟ فرمود: «خیر»، گفت: «دوسوّمش را»؟ فرمود: «خیر»، گفت: «نصفش را»؟ گفت: «خیر». گفت: «یکسوّمش را»؟ فرمود: «بلی». پس خدا این آیهها را نازل کرد؛ وَ آخرونَ اعْتَرَفُواْ بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُواْ عَمَلاً صَالِحاً وَ آخر سَیِّئاً عَسَی اللهُ ان یَتُوبَ عَلَیْهِمْ ان اللهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ* خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِم بِهَا وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ ان صَلاَتَکَ سَکَنٌ لهُمْ وَ اللهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ* أَلَمْ یَعْلَمُواْ ان اللهَ هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَ یَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَ ان اللهَ هُوَ التَّوَّآب الرَّحِیمُ.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- وَ سَأَلُوهُ (علیه السلام) عَنِ الْخَاصِّ وَ الْعَامِّ فِی کِتَابِ اللَّهِ تَعَالَی فَقَالَ إِنَّ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ تَعَالَی آیَاتٍ لَفْظُهَا الْخُصُوصُ وَ الْعُمُومُ وَ مِنْهُ آیَاتٌ لَفْظُهَا لَفْظُ الْخَاصِّ وَ مَعْنَاهُ عَامُّ وَ مِنْ ذَلِکَ لَفْظٌ عَامٌّ یُرِیدُ بِهِ اللَّهُ تَعَالَی الْعُمُومَ وَ کَذَلِکَ الْخَاصُّ أَیْضاً فَأَمَّا مَا ظَاهِرُهُ الْعُمُومُ وَ مَعْنَاهُ الْخُصُوص ... مثله قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً نَزَلَتْ فِی أَبِیلُبَابَهًَْ وَ إِنَّمَا هُوَ رَجُلٌ وَاحِد ... فَلَفْظُ الْآیَهًِْ عَامٌّ وَ مَعْنَاهَا خَاص.
امام علی (علیه السلام)- از ایشان دربارهی عامّ و خاصّ قرآن سؤال کردند. فرمود: «در قرآن برخی آیات خاصّ و عامّ است. گروهی از آنها لفظشان خاصّ است امّا معنایشان عامّ. از جمله آنها آیاتی است که لفظ آن عامّ است و خداوند از آن عموم را اراده کرده است و خاصّ نیز این چنین است. امّا آیاتی که ظاهرشان عامّ امّا معنایشان خاصّ است ... مانند این آیه است: وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً. که در مورد ابیلبابه است که یک شخص واحد است ... که لفظ آیه عامّ امّا معنای آن خاصّ است».
الباقر (علیه السلام)- الَّذِینَ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً فَأُولَئِکَ قَوْمٌ مُؤْمِنُونَ یُحْدِثُونَ فِی إِیمَانِهِمْ مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِی یَعِیبُهَا الْمُؤْمِنُونَ وَ یَکْرَهُونَهَا فَأُولَئِکَ عَسَی اللهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ.
امام باقر (علیه السلام)- خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً؛ آنان مردمی مؤمن بودند که در ایمانشان گناهی پدید آوردند که مؤمنین آن گناهان را بد میدانستند و ناخوش داشتند، به یقین، خداوند آمرزنده و مهربان است.
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ عَلِیِّبْنِرِئَابٍ قَالَ دَخَلَ زُرَارَهًُْ عَلَی أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) فَقَالَ یَا زُرَارَهًُْ مُتَأَهِّلٌ أَنْتَ قَالَ لا ... فَتَأْمُرُنِی أَنْ أَتَزَوَّجَ ... فقال (علیه السلام) وَ لَا تَنْصِبُ قَدْ زَوَّجَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَبَا الْعَاصِبْنَالرَّبِیعِ وَ عُثْمَانَبْنَعَفَّانَ وَ تَزَوَّجَ عَائِشَهًَْ وَ حَفْصَهًَْ وَ غَیْرَهُمَا فَقَالَ لَسْتُ أَنَا بِمَنْزِلَهًِْ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) الَّذِی کَانَ یَجْرِی عَلَیْهِ حُکْمُهُ وَ مَا هُوَ إِلَّا مُؤْمِنٌ أَوْ کَافِرٌ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فَمِنْکُمْ کافِرٌ وَ مِنْکُمْ مُؤْمِنٌ فَقَالَ لَهُ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) فَأَیْنَ أَصْحابُ الْأَعْرافِ وَ أَیْنَ الْمُؤَلَّفَهًْ قُلُوبُهُمْ وَ أَیْنَ الَّذِینَ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً وَ أَیْنَ الَّذِینَ لَمْ یَدْخُلُوها وَ هُمْ یَطْمَعُونَ قَالَ زُرَارَهًُْ أَیَدْخُلُ النَّارَ مُؤْمِنٌ فَقَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) لَایَدْخُلُهَا إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ قَالَ زُرَارَهًُْ فَیَدْخُلُ الْکَافِرُ الْجَنَّهًَْ قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) لَا فَقَالَ زُرَارَهًُْ هَلْ یَخْلُو أَنْ یَکُونَ مُؤْمِناً أَوْ کَافِراً فَقَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَوْلُ اللَّهِ أَصْدَقُ مِنْ قَوْلِکَ یَا زُرَارَهًُْ بِقَوْلِ اللَّهِ أَقُولُ یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَی لَمْ یَدْخُلُوها وَ هُمْ یَطْمَعُونَ لَوْکَانُوا مُؤْمِنِینَ لَدَخَلُوا الْجَنَّهًَْ وَ لَوْ کَانُوا کَافِرِینَ لَدَخَلُوا النَّارَ قَالَ فَمَا ذَا فَقَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) أَرْجِئْهُمْ حَیْثُ أَرْجَأَهُمُ اللَّه.
امام صادق (علیه السلام)- ابنرئاب گوید: زراره خدمت امام صادق (علیه السلام) رسید، امام (علیه السلام) از او پرسید: «آیا متأهل هستی»؟ زراره گفت: «نه، متأهل نیستم»!. ... [آنگاه] گفت: «پس [یعنی] دستور میدهید با زن آزاد ازدواج کنم»؟ ... [امام (علیه السلام) فرمود]: «همانا پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز با افرادی چون پدر عاصبنربیع و عثمانبنعفان پیمان زناشویی برقرار کرده و با ایشان قرابت سببی پیدا کردند و زنانی مانند عایشه و حفصه و غیر از ایشان را به همسری برگزید». زراره گفت: «من که در جایگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیستم تا براساس شرایطی که داشت این حکم بر ایشان قابل اجرا باشد، هرکسی یا کافر است یا مؤمن که خدا نیز مردم را دو گروه قرار داده و فرموده: گروهی از شما کافرید و گروهی مؤمن. (تغابن/۲)». پس امام صادق(علیه السلام) در جواب به او فرمود: «پس جایگاه اصحاب اعراف [درمیان این دو گروهی که خداوند تقسیم کرده] کجاست؟ یا کسانی که برای جلب محبّتشان اقدام میشود. (توبه/۶۰). [کسانی که باید با محبّت و مدارا و نیز با تأمین امور مالی و... دلهایشان را بهسوی اسلام هدایت و ایمانشان را نگه داشت] کجا قرار دارند؟ گروهی که کار خوب و بد را به هم آمیختند، در کجا قرار دارند؟ و کسانی که داخل بهشت نمیشوند، درحالیکه امید آن را دارند (اعراف/۴۶) چه وضعتی دارند»؟ زراره پرسید: «آیا مؤمنان وارد آتش میشوند»؟ امام صادق (علیه السلام) فرمود: «مؤمن وارد جهنّم نمیشود، مگر خداوند بخواهد»... زراره گفت: «آیا کافر وارد بهشت میشود»؟ امام (علیه السلام) فرمود: «خیر»! زراره گفت: «آیا امکان دارد که بندهای نه کافر باشد نه مؤمن»؟ امام صادق(علیه السلام) فرمود: «ای زراره! من این حرف را بنابر گفتار پرودگار برایت گفتم، و گفتار پرودگار از عقیده و فکر تو درستتر است که میفرماید: داخل بهشت نمیشوند، درحالیکه امید آن را دارند. (اعراف/۴۶). و اگر مؤمن باشند وارد بهشت میشوند و اگر کافر باشند وارد جهنّم خواهند شد». زراره گفت: «پس حال ایشان چگونه خواهد شد»؟ امام صادق(علیه السلام) در جواب فرمود: «ایشان به وعدهی خداوند مبنی بر امیدواری به رحمتش، به لطف و رحمت او چشم دوختهاند».
الباقر (علیه السلام)- عَنْ زُرَارَهًَْ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام) قَال ... فَقُلْت له ُقَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ فَمِنْکُمْ کافِرٌ وَ مِنْکُمْ مُؤْمِنٌ لَا وَ اللَّهِ لَا یَکُونُ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ لَیْسَ بِمُؤْمِنٍ وَ لَا کَافِرٍ قَالَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَوْلُ اللَّهِ أَصْدَقُ مِنْ قَوْلِکَ یَا زُرَارَهًُْ أَ رَأَیْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً عَسَی اللهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ فَلَمَّا قَالَ عَسَی فَقُلْتُ مَا هُمْ إِلَّا مُؤْمِنِینَ أَوْ کَافِرِینَ قَالَ فَقَالَ مَا تَقُولُ فِی قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا إِلَی الْإِیمَانِ فَقُلْتُ مَا هُمْ إِلَّا مُؤْمِنِینَ أَوْ کَافِرِینَ فَقَالَ وَ اللهِ مَا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ وَ لَا کَافِرِینَ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیَّ فَقَالَ مَا تَقُولُ فِی أَصْحَابِ الْأَعْرَاف.
امام باقر (علیه السلام)- زراره نقل میکند: ... به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم: «خداوند عزّوجلّ میفرماید: او کسی است که شما را آفرید [و به شما آزادی و اختیار داد] گروهی از شما کافرید و گروهی مؤمن. (تغابن/۲). خیر، به خدا سوگند! امکان ندارد که کسی از میان انسانها باشد که نه مؤمن و نه کافر باشد». امام باقر (علیه السلام) فرمود: «ای زراره! سخن خداوند از سخن تو صادقتر است، مگر سخن خداوند عزّوجلّ را ملاحظه نکردهای؟ خَلَطُواْ عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَیِّئًا عَسَی اللهُ أَن یَتُوبَ عَلَیْهِمْ پس چرا فرمود: عَسَی». عرض کردم: «آنها از این دو حالت خارج نیستند؛ یا مؤمند و یا کافرند». پس ایشان فرمود: «نظرت در خصوص این سخن خداوند عزّوجلّ چیست؟ مگر آن دسته از مردان و زنان و کودکانی که بهراستی تحت فشار قرار گرفتهاند [و حقیقتاً مستضعفند] نه چارهای دارند، و نه راهی [برای نجات از آن محیط آلوده] مییابند. (نساء/۹۸)». عرض کردم: «از این دو حال خارج نیستند؛ یا مؤمنند و یا کافرند». فرمود: «درحالیکه ایمان ندارند. (بقره/۸)». سپس به من رو کرد و فرمود: «پس نظرت راجع به اصحاب اعراف چیست»؟
الباقر (علیه السلام)- عَنْ زُرَارَهًَْ قَالَ قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام) وَ أَنَا أُکَلِّمُهُ فِی الْمُسْتَضْعَفِینَ أَیْنَ أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ أَیْنَ الْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ أَیْنَ الَّذِینَ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً أَیْنَ الْمُؤَلَّفَهًِْ قُلُوبُهُمْ أَیْنَ أَهْلُ تِبْیَانِ اللَّهِ أَیْنَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا، فَأُولئِکَ عَسَی اللهُ أَنْ یَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ کانَ اللهُ عَفُوًّا غَفُوراً.
امام باقر (علیه السلام)- زراره گوید: من با امام باقر (علیه السلام) دربارهی مستضعفان گفتگو میکردم، امام (علیه السلام) فرمود: «اصحاب اعراف کجا هستند؟ آنها که به رحمت خداوند امیدوارند کجا میباشند؟ کسانیکه کار خوب و بد را به هم آمیختند، کسانیکه باید دلهای آنها را به دست آورد و از دین فراری نداد در کجا میباشند؟ آنها که خداوند موضوعات را برای آنها روشن کردهاند در کجا هستند؟ کجا هستند آن دسته از مردان و زنان و کودکانی که به راستی تحت فشار قرار گرفتهاند [و حقیقتاً مستضعفند] نه چارهای دارند، و نه راهی [برای نجات از آن محیط آلوده] مییابند. ممکن است خداوند، آنها را مورد عفو قرار دهد و خداوند، عفو کننده و آمرزنده است. (نساء/۹۹۹۸)؟».
الباقر (علیه السلام)- عَنْ زُرَارَهًَْ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ قُلْنَا لَهُ مَنْ وَافَقَنَا مِنْ عَلَوِیٍّ أَوْ غَیْرِهِ تَوَلَّیْنَاهُ وَ مَنْ خَالَفَنَا بَرِئْنَا مِنْهُ مِنْ عَلَوِیٍّ أَوْ غَیْرِهِ قَالَ یَا زُرَارَهًُْ قَوْلُ اللَّهِ أَصْدَقُ مِنْ قَوْلِکَ أَیْنَ الَّذِینَ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً.
امام باقر (علیه السلام)- زراره گوید: به امام باقر (علیه السلام) گفتیم: «هرکه با ما موافق باشد چه علوی و چه دیگران، او را تأیید میکنیم و هرکه با ما مخالفت کند از او برائت میجوییم، چه علوی باشد یا غیر علوی». فرمود: «ای زراره! گفتهی خدا از گفته تو درستتر است؛ الَّذِینَ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً».
الباقر (علیه السلام)- عَن سَعدٍ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام) أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ هَذِهِ الْآیَهًِْ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللهِ وَ رِضْواناً فَقَالَ مَثَلٌ إجراء {أَجْرَاهُ} اللَّهُ فِی شِیعَتِنَا کَمَا یُجْرِی لَهُمْ فِی الْأَصْلَابِ ثُمَّ یَزْرَعُهُمْ فِی الْأَرْحَامِ وَ یُخْرِجُهُمْ لِلْغَایَهًِْ الَّتِی أَخَذَ عَلَیْهَا مِیثَاقَهُمْ فِی الْخَلْقِ مِنْهُمْ أَتْقِیَاءُ وَ شُهَدَاءُ وَ مِنْهُمُ الْمُمْتَحَنَهًُْ قُلُوبُهُمْ وَ مِنْهُمُ الْعُلَمَاءُ وَ مِنْهُمُ النُّجَبَاءُ وَ مِنْهُمُ النُّجَدَاءُ وَ مِنْهُمْ أَهْلُ التُّقَی وَ مِنْهُمْ أَهْلُ التَّقْوَی وَ مِنْهُمْ أَهْلُ التَّسْلِیمِ فَازُوا بِهَذِهِ الْأَشْیَاءِ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ وَ فَضَلُوا النَّاسَ بِمَا فَضَلُوا وَ جَرَتْ لِلنَّاسِ بَعْدَهُمْ فِی الْمَوَاثِیقِ حَالُهُمْ أَسْمَاؤُهُمْ حَدُّ الْمُسْتَضْعَفِینَ وَ حَدُّ الْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا أَنَّ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ وَ حَدُّ عَسَی أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ.
امام باقر (علیه السلام)- سعد از امام باقر (علیه السلام) روایت میکند که از آن جناب پرسیدند: تفسیر آیهی شریفه: محمّد فرستاده خداست و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند پیوسته آنها را درحال رکوع و سجود میبینی درحالیکه همواره فضل خدا و رضای او را میطلبند. (فتح/۲۹). چیست؟ امام (علیه السلام) فرمود: «این مثلی است که در شیعیان ما جاری میگردد همانگونه که برای آنها در اصلاب جریان پیدا میکند و بعد در ارحام کشت میشود و سپس ایشان را برای هدف و انجام عهدی که پرودگار به هنگام خلقت از آنها پیمان گرفته است، خارج میکند گروهی از آنها از متّقین و شهداء هستند و گروهی، کسانی هستند که خداوند دلهایشان را مورد آزمایش قرار میدهد، دستهای از آنها از علماء بوده و جماعتی از بزرگان به شمار میروند و پارهای از آنان از شجاعان و روشنگران [راه هدایت] بشمار میآیند بعضی پرهیزگار هستند و دستهای اهل تقوی و فضیلت میباشند، گروهی اهل تسلیم و رضا به شمار میروند، با این چیزها بهسوی پرودگارشان سبقت گرفتند و با فضیلتهایی که به دست آوردند بر مردم برتری یافتند و مردم پس از ایشان متناسب با حالتهایشان در پیمانی و عهدی که [با پرودگارشان] دارند، جایگاههایی یافتند و هرکدام در گروهی اسمی دارند گروهی حد و مرز مُسْتَضْعَفین و گروهی دیگر، به فرمان خدا واگذار شدهاند [یا آنها را مجازات میکند، و] یا توبه آنان را میپذیرد. مرزی دیگر کسانی که امید میرود که خداوند توبه آنها را بپذیرد».
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- فَأَمَّا الْمُؤْمِنُونَ فَیُنْجَوْنَ وَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّهًَْ ... بِغَیْرِ حِسابٍ وَ إِنَّمَا الْحِسَابُ عَلَی أَهْلِ هَذِهِ الصِّفَاتِ بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُشْرِکِینَ وَ الْمُؤَلَّفَهًِْ قُلُوبُهُمْ وَ الْمُقْتَرِفَهًِْ وَ الَّذِینَ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ الَّذِینَ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَهًًْ وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا لَا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَهًَْ الْکُفْرِ وَ الشِّرْکِ وَ لَا یُحْسِنُونَ أَنْ یَنْصِبُوا وَ لَا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا إِلَی أَنْ یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ عَارِفِینَ فَهُمْ أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ وَ هَؤُلَاءِ کُلُّهُمْ لِلَّهِ فِیهِمُ الْمَشِیَّهًُْ إِنْ أَدْخَلَ أَحَدَهُمُ النَّارَ فَبِذَنْبِهِ وَ إِنْ تَجَاوَزَ عَنْهُ فَبِرَحْمَتِه.
امام علی (علیه السلام)- امّا مؤمنین، اینان نجات مییابند و بدون حساب وارد بهشت میشوند، ... حساب برای اهل این صفات است که بین مؤمنین و مشرکین هستند و برای آنان که قلبشان با اسلام انس داده شده و گناهکارند؛ الَّذِینَ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً و مستضعفینی که؛ نه چارهای دارند، و نه راهی [برای نجات از آن محیط آلوده] مییابند، و ناگزیر از کفر و شرک بودهاند و نمیتوانستند عبادت کنند و به راهی هدایت نشدهاند که مؤمن و اهل معرفت شوند. اینان هستند که اصحاب أعراف هستند و همه آنها مشمول خواست خداوند هستند و اگر خداوند یکی از آنها را وارد آتش کند، به جهت گناه اوست و اگر از او درگذرد، به جهت رحمتش میباشد.
الصّادق (علیه السلام)- عَنِ الحَارِثِ عَن أَبِیعَبدِاللهِ (علیه السلام) قَالَ: سَأَلْتُهُ بَیْنَ الْإِیمَانِ وَ الْکُفْرِ مَنْزِلَهًٌْ فَقَالَ نَعَمْ وَ مَنَازِلُ لَوْ یَجْحَدُ شَیْئاً مِنْهَا أَکَبَّهُ اللَّهُ فِی النَّارِ بَیْنَهُمَا آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ بَیْنَهُمَا الْمُسْتَضْعَفُونَ وَ بَیْنَهُمَا آخَرُونَ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً وَ بَیْنَهُمَا قَوْلُهُ وَ عَلَی الْأَعْرافِ رِجالٌ.
امام صادق (علیه السلام)- حارث گوید: «از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم بین کفر و ایمان فاصلهای هست»؟ فرمود: «آری! فاصلههایی وجود دارد، اگر یکی از آن اعمال را انجام دهد خداوند او را به رو در آتش خواهد افکند ولی بین ایمان و کفر کسانی هستند که امیدوار رحمت خداوند میباشند. در آن میان مستضعفان هستند که خود حکم خاصّی دارند و در آنجا کسانی که کار خوب و بد را به هم آمیختند در آنجا اهل اعراف هستند که خداوند از آنها در قرآن نام برده است. وَ عَلَی الْأَعْرافِ رِجالٌ».
الصّادق (علیه السلام)- عَن حَمزَهًْبنِالطَّیَّارِ قَالَ قَالَ لِی أَبُوعَبدِالله (علیه السلام) النَّاسُ عَلَی سِتَّهًِْ أَصْنَافٍ قَالَ قُلْتُ أَتَأْذَنُ لِی أَنْ أَکْتُبَهَا قَالَ نَعَمْ قُلْتُ مَا أَکْتُبُ قَالَ اکْتُبْ أَهْلَ الْوَعِیدِ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّهًِْ وَ أَهْلِ النَّارِ وَ اکْتُبْ وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً قَالَ قُلْتُ مَنْ هَؤُلَاءِ قَالَ وَحْشِیٌّ مِنْهُم.
امام صادق (علیه السلام)- حمزهًْبنطیّار گوید؛ امام (علیه السلام) به من فرمود: «مردم بر شش صنف باشند». گفتم: «به من اجازه میدهید که بنویسم»؟ فرمود: «آری»! گفتم: «چه بنویسم»؟ فرمود: «بنویس اهل وعید [یعنی مکلّفان مسئول] از اهل بهشت و دوزخ، بنویس؛ وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً». گفتم: «اینها چه کسانیهستند»؟ فرمود: «وحشی از اینهاست».
الصّادق (علیه السلام)- النَّاسُ عَلَی سِتِّ فِرَقٍ یُؤْتَوْنَ إِلَی ثَلَاثِ فِرَقٍ الْإِیمَانِ وَ الْکُفْرِ وَ الضَّلَالِ وَ هُمْ أَهْلُ الْوَعْدِ مِنَ الَّذِینَ وَعَدَ اللَّهُ الْجَنَّهًَْ وَ النَّارَ وَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْکَافِرُونَ وَ الْمُسْتَضْعَفُونَ وَ الْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا یُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَ الْمُعْتَرِفُونَ بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً وَ أَهْلُ الْأَعْرَافِ.
امام صادق (علیه السلام)- مردم بر شش دسته هستند که به سهگونه ظاهر میگردند؛ ایمان، کفر و ضلالت، اینها اهل وعده میباشند و خداوند به آنها وعدهی بهشت و دوزخ را داده است و آنها مؤمنان و کافران و مستضعفان هستند. کسانی که امیدوار رحمت خداوند میباشند و انتظار دارند خداوند آنها را مورد رحمت خود قرار دهد یا مورد رحمت خداوند قرار میگیرند و یا معذّب میگردند و به گناهان خود اعتراف کرده و کار خوب و بد را به هم آمیختند و اهل اعراف».
الصّادقین (علیها السلام)- الْمُعْتَرِفُ بِذَنْبِهِ قَوْمٌ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً.
امام باقر (علیه السلام)- کسانی که گناه خود را پذیرفتند، گروهی هستند که: به گناهان خود اعتراف کردند و کار خوب و بد را به هم آمیختند.
الباقر (علیه السلام)- عَن خَیثَمَهًِْ الجُعفِی قَالَ: دَخَلتُ عَلَی أَبِیجَعفَرٍ (علیه السلام) فَقَالَ لِی: یَاخَیْثَمَهًُْ أَبْلِغْ مَوَالِیَنَا مِنَّا السَّلَامَ وَ أَعْلِمْهُمْ أَنَّهُمْ لَمْ یَنَالُوا مَا عِنْدَ اللَّهِ إِلَّا بِالْعَمَلِ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ إِنَّمَا عَنَی بِمَعْرِفَتِنَا وَ إِقْرَارِهِ بِوَلَایَتِنَا وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَی خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً عَسَی اللهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ وَ عَسَی مِنَ اللَّهِ وَاجِبٌ وَ إِنَّمَا نَزَلَتْ فِی شِیعَتِنَا الْمُذْنِبِینَ.
امام باقر (علیه السلام)- خیثمهی جُعفی گوید: به محضر امام (علیه السلام) وارد شدم. حضرت (علیه السلام) به من فرمود: «ای خیثمه! به دوستان ما از طرف ما سلام برسان و بگو به مقام قرب خداوند نخواهید رسید مگر با عمل، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: سلمان (رحمة الله علیه) از ما اهل بیت (میباشد مقصودش این بود که او ما را میشناخت و به ولایت ما معتقد بود. خداوند متعال دراینباره میفرماید؛ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً عَسَی اللهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ، عَسَی یعنی خداوند حتماً این کار را خواهد کرد، و این آیه دربارهی شیعیان ما نازل شده است که خداوند گناهکاران آنها را میآمرزد».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَن سَمرَهًِْبنِجُندَبٍ قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مِمَّا یُکْثِرُ أَنْ یَقُولَ لِأَصْحَابِهِ هَلْ رَأَی مِنْکُمْ أَحَدٌ رُؤْیَا فَیَقُصُّ عَلَیْهِ مَنْ شَاءَ اللَّهُ أَنْ یَقُصَّ وَ إِنَّهُ قَالَ لَنَا ذَاتَ غَدَاهًٍْ إِنَّهُ أَتَانِی اللَّیْلَهًَْ آتِیَانِ فَقَالَا لِیَ انْطَلِقْ فَانْطَلَقْتُ مَعَهُمْ فَأَخْرَجَانِی إِلَی الْأَرْضِ الْمُقَدَّسَهًْ ... فَانْتَهَیْنَا إِلَی مَدِینَهًٍْ مَبْنِیَّهًٍْ بِلَبِنِ ذَهَبٍ وَ لَبِنِ فِضَّهًٍْ فَأَتَیْنَا بَابَ الْمَدِینَهًِْ فَاسْتَفْتَحْنَا فَفُتِحَ لَنَا فَدَخَلْنَاهَا فَتَلَقَّانَا فِیهَا رِجَالٌ شَطْرٌ مِنْ خَلْقِهِمْ کَأَحْسَنِ مَا أَنْتَ رَاءٍ وَ شَطْرٌ کَأَقْبَحِ مَا أَنْتَ رَاءٍ قَالَا لَهُمُ اذْهَبُوا فَقَعُوا فِی ذَلِکَ النَّهَرِ فَإِذَا نَهَرٌ مُعْتَرِضٌ یَجْرِی کَانَ مَاءُهُ الْمَحْضَ فِی الْبَیَاضِ فَذَهَبُوا فَوَقَعُوا فِیهِ ثُمَّ رَجَعُوا إِلَیْنَا فَذَهَبَ السُّوءُ عَنْهُمْ فَصَارُوا فِی أَحْسَنِ صُورَهًٍْ قَالا ... وَ أَمَّا الْقَوْمُ الَّذِینَ کَانُوا شَطْرٌ مِنْهُمْ حَسَنٌ وَ شَطْرٌ مِنْهُمْ قَبِیحٌ فَإِنَّهُمْ قَوْمٌ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً تَجَاوَزَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ أَنَا جَبْرَئِیلُ وَ هَذَا مِیکَائِیلُ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- سمرهًْبنجندب گوید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به یارانش بسیار میفرمود: «آیا کسی از شما خوابی دیده»؟ و هرکه خدا میخواست به ایشان خوابی را میگفت. و خودش بامدادی به ما فرمود: «امشب در خواب دو نفر آمدند و گفتند: با ما بیا، با آنها رفتم، و مرا به سرزمین مقدّس بردند. رفتیم ... تا رسیدیم به شهری که با خشتی از طلا و خشتی از نقره ساخته بود، و به در شهر آمدیم و در زدیم و به روی ما گشوده شد و در آن وارد شدیم و به مردانی برخوردیم که نیمی زیباتر از آنچه دیدی بودند و نیمی زشتتر از آنچه دیدی! به آنها که زشت بودند گفتند: بروید و در این نهر بیافتید، ناگهان نهر پهناوری بود و آبی بسیار سفید داشت، رفتند در آن تن خودرا شستند و آمدند و زشتی آنها رفت و زیباروی شدند، به من گفتند: ... آن مردمی که نیمی زیبا و نیمی زشت بودند گروهی هستند که کار خوب و بد را به هم آمیختند. و خداوند از آن ها درگذشته است و من جبرئیلم و این میکائیل است».
الصّادق (علیه السلام)- عَن أَبِیبَکرِ الحَضرَمِی قَالَ: قَالَ مُحَمَّدُبْنُسَعِیدٍ سَلْ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) فَاعْرِضْ عَلَیْهِ کَلَامِی وَ قُلْ لَهُ إِنِّی أَتَوَلَّاکُمْ وَ أَبْرَأُ مِنْ عَدُوِّکُمْ وَ أَقُولُ بِالْقَدَرِ أَقَوْلِی فِیهِ قَوْلُکَ قَالَ فَعَرَضْتُ کَلَامَهُ عَلَی أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) فَحَرَّکَ یَدَهُ ثُمَّ قَالَ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً عَسَی اللهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ قَالَ ثُمَّ قَالَ مَا أَعْرِفُهُ مِنْ مَوَالِی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام).
امام صادق (علیه السلام)- ابوبکر حضرمی گوید: محمّدبنسعید گفت: «از امام صادق (علیه السلام) بپرس و سخنم را بر او عرضه کن و به او بگو: همانا من از شما اطاعت میکنم و شما را بهعنوان ولیّ میشناسم و از دشمنتان برائت میجویم و به قدَر قائل هستم و سخن من در زمینهی قدَر، همان گفتهی توست». سخن او را بر امام صادق (علیه السلام) عرضه کردم، ایشان دستش را تکان داد و سپس فرمود: «خَلَطُواْ عَمَلاً صَالِحاً وَ آخر سَیِّئاً عَسَی اللهُ ان یَتُوبَ عَلَیْهِمْ. او را از پیروان امیرمؤمنان (علیه السلام) نمیدانم».
الحسن (علیه السلام)- قَالَ الْحَسَنُبْنُعَلِیٍّ (علیه السلام) لِحَبِیبِبْنِمَسْلَمَهًَْ الْفِهْرِیِّ رُبَّ مَسِیرٍ لَکَ فِی غَیْرِ طَاعَهًٍْ قَالَ أَمَّا مَسِیرِی إِلَی أَبِیکَ فَلَا قَالَ بَلَی وَ لَکِنَّکَ أَطَعْتَ مُعَاوِیَهًَْ عَلَی دُنْیَا قَلِیلَهًٍْ فَلَئِنْ کَانَ قَامَ بِکَ فِی دُنْیَاکَ لَقَدْ قَعَدَ بِکَ فِی آخِرَتِکَ فَلَوْ کُنْتَ إِذَا فَعَلْتَ شَرّاً قُلْتَ خَیْراً کُنْتَ کَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً وَ لَکِنَّکَ کَمَا قَالَ بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ.
امام حسن (علیه السلام)- امام حسن (علیه السلام) به حبیببنمسلمه فرمود: «تو به راههای زیادی میروی که اطاعت خدا در آن نیست»! گفت: «من مسیری را که پدر تو طی کرد نخواهم رفت»؟. فرمود: «آری، ولی تو برای دنیای پست و اندک مطیع معاویه شدهای، اگر معاویه برای تأمین دنیای تو قیام نموده، آخرت تو از دست رفته است. اگر تو آن گونه بودی که هرگاه عمل بدی را انجام میدادی سخن خیری میگفتی، از آن اشخاصی به شمار میرفتی که خداوند عزّوجلّ میفرماید: خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً ولی تو از آن افرادی هستی که خدای سبحان در این آیه میفرماید: چنین نیست که آنها میپندارند، بلکه اعمالشان چون زنگاری بر دلهایشان نشسته است!. (مطفقین/۱۴)».
الصّادق (علیه السلام)- عَن أَبَانِبنِعُثمَان، وَ هُشَامِبنِسَالِمٍ، وَ مُحَمَّدِبنِحُمرَان عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ: عَسَی مُوجِِبَهًٌْ.
امام صادق (علیه السلام)- کلمه «عسی» در آیه به معنای اثبات و تحقّق است.