آیه يُريدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ [32]
آنها مىخواهند نورِ خدا را با دهان خود خاموش كنند ولى خدا جز اين نمىخواهد كه نور خود را كامل كند، هرچندكافران ناخشنود باشند.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- إِنَّمَا جَعَلَ اللَّهُ تَعَالَی فِی کِتَابِهِ هَذِهِ الرُّمُوزَ الَّتِی لَا یَعْلَمُهَا غَیْرُهُ وَ غَیْرُ أَنْبِیَائِهِ (وَ حُجَجُهُ فِی أَرْضِهِ لِعِلْمِهِ بِمَا یُحْدِثُهُ فِی کِتَابِهِ الْمُبَدِّلُونَ مِنْ إِسْقَاطِ أَسْمَاءِ حُجَجِهِ مِنْهُ وَ تَلْبِیسِهِمْ ذَلِکَ عَلَی الْأُمَّهًِْ لِیُعِینُوهُمْ عَلَی بَاطِلِهِمْ فَأَثْبَتَ فِیهِ الرُّمُوزَ وَ أَعْمَی قُلُوبَهُمْ وَ أَبْصَارَهُمْ لِمَا عَلَیْهِمْ فِی تَرْکِهَا وَ تَرْکِ غَیْرِهَا مِنَ الْخِطَابِ الدَّالِّ عَلَی مَا أَحْدَثُوهُ فِیهِ وَ جَعَلَ أَهْلَ الْکِتَابِ الْقَائِمِیْنَ بِهِ وَ الْعَالِمِینَ بِظَاهِرِهِ وَ بَاطِنِهِ مِنْ شَجَرَهًٍْ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ تُؤْتِی أُکُلَها کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّها أَیْ یُظْهِرُ مِثْلَ هَذَا الْعِلْمِ لِمُحْتَمِلِیهِ فِی الْوَقْتِ بَعْدَ الْوَقْتِ وَ جَعَلَ أَعْدَاءَهَا أَهْلَ الشَّجَرَهًِْ الْمَلْعُونَهًِْ الَّذِینَ حَاوَلُواإِطْفَاءَ نُورِ اللهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَ یَأْبَی اللهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ.
امام علی (علیه السلام)- البته خداوند تبارک و تعالی این رموز را که تنها او و پیامبران و حجّتهایش در زمین میشناسند، در کتاب خود قرار داد؛ چرا که میدانست تبدیلکنندگان با حذف نامهای حجّتهای او از کتابش در آن بدعت میگذارند و این امر را مبهم میکنند تا امّت، آنان را در راه باطلشان یاری دهند. از این رو حق تعالی این رموز را در کتابش استوار ساخت و دلها و دیدههای آنان را کور کرد تا ناگزیر شوند این رمزها و دیگر آیات را رها سازند؛ همان رموز و آیاتی که بر اموری دلالتگرند که آنها آن امور را تحریف میکنند. و نیز خدای عزّوجلّ، اهل کتاب (قرآن) و برپا دارندگان کتاب و کسانی را که به ظاهر و باطن آن آگاهی کامل دارند، از شجرهای قرار دارد که ریشهاش برقرار و شاخهاش در آسمان است و به اذن پروردگارش همیشه میوه میدهد؛ یعنی همانند این علم را در هر زمانی برای در بردارندگانش پدید میآورد. دشمنان آن شجره را نیز از شجره ملعون قرار داد؛ همان کسانی که کوشیدند نور خدا را با دهانهایشان خاموش کنند، امّا خداوند تنها روا دید که نور خود را کامل کند.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- أَنَا أُصَلِّی مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) صَغِیراً لَمْ یُکْتَبْ عَلَیَّ صَلَاهًٌْ وَ هُمْ عَبَدَهًُْ الْأَوْثَانِ، وَ عُصَاهًُْ الرَّحْمَنِ، وَ بِهِمْ تُوقَدُ النِّیرَانُ فَلَمَّا قَرُبَ إِصْعَارُ الْخُدُودِ، وَ إِتْعَاسُ الْجُدُودِ، أَسْلَمُوا کَرْهاً، وَ أَبْطَنُوا غَیْرَ مَا أَظْهَرُوا، طَمَعاً فِی أَنْ یُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ وَ تَرَبَّصُوا انْقِضَاءَ أَمْرِ الرَّسُولِ (صلی الله علیه و آله) وَ فَنَاءَ مُدَّتِهِ، لِمَا أَطْمَعُوا أَنْفُسَهُمْ فِی قَتْلِهِ، وَ مَشُورَتِهِمْ فِی دَارِ نَدْوَتِهِمْ، قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللهُ وَ اللهُ خَیْرُ الْماکِرِینَ. وَ قَالَ یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَی اللهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ.
امام علی (علیه السلام)- از امام علی (علیه السلام) روایت است: ای ابن عباس! وای بر کسی که به من ظلم کرد و مرا از حقّم بازداشت و منزلت والای مرا از بین برد. زمانی که در کودکی، که هنوز نماز بر من واجب نبود، با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نماز میخواندم، و مردم بتپرست و عصیانگر خداوند بودند، و آتش جنگها به آنها شعلهور میشد، آنها کجا بودند؟ و چون شکست و بداقبالی آنها نزدیک شد، به اجبار اسلام آوردند و با هدف خاموش کردن نور خدا، غیر از آنچه بر زبان گفتند، در دل پنهان داشتند و با طمع به نسبت به کشتن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و مشورت آنها در دارالندوه، برای پایان عهد و دوران پیامبر لحظه شماری میکردند. خداوند عزوجل میفرماید: و [یهود و دشمنان مسیح، برای نابودی او و آیینش]، نقشه کشیدند و خداوند [بر حفظ او و آیینش]، چارهجویی کرد و خداوند، بهترین چارهجویان است. (آل عمران/۵۴). وَ قَالَ یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَی اللهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْمشْرِکُونَ.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ عَلِیٍّ (علیه السلام) قَالَ صَعِدَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله) الْمِنْبَرَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ نَظَرَ إِلَی أَهْلِ الْأَرْضِ نَظْرَهًًْ فَاخْتَارَنِی مِنْهُمْ ثُمَّ نَظَرَ ثَانِیَهًًْ فَاخْتَارَ عَلِیّاً (علیه السلام) أَخِی وَ وَزِیرِی وَ وَارِثِی وَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی فِی أُمَّتِی وَ وَلِیَّ کُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِی مَنْ تَوَلَّاهُ تَوَلَّی اللَّهَ وَ مَنْ عَادَاهُ عَادَ اللَّهَ وَ مَنْ أَحَبَّهُ أَحَبَّ اللَّهَ وَ مَنْ أَبْغَضَهُ أبغضه {أَبْغَضَ} اللَّهَ وَ اللَّهِ لَا یُحِبُّهُ إِلَّا مُؤْمِنٌ وَ لَا یُبْغِضُهُ إِلَّا کَافِرٌ وَ هُوَ نُورُ الْأَرْضِ بَعْدِی وَ رُکْنُهَا وَ هُوَ کَلِمَهًُْ التَّقْوَی وَ الْعُرْوَهًُْ الْوُثْقَی ثُمَّ تَلَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَی اللهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُون.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- علی (علیه السلام) فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بالای منبر رفت و فرمود: «خداوند توجّهی به مردم زمین کرد و مرا از میان آنها برگزید، برای مرتبهی دوّم نگاهی نمود علی (علیه السلام) را برگزید برادر و وزیر و وارث و وصیّ و جانشین من در میان امّت و ولیّ هر مؤمنی پس از من قرار داد هرکه او را دوست بدارد خدا را دوست داشته و دشمن او دشمن خداست و هرکه با او محبّت ورزد خدا با او محبّت خواهد ورزید و هرکه با او کینه ورزد خدا با او کینه میورزد به خدا سوگند جز مؤمن او را دوست نمیدارد و جز کافر با او دشمنی نمیورزد او نور زمین و رکن و پایهی آن است پس از من او کلمهی تقوی و عروهًْ الوثقی است». بعد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) این آیه را قرائت فرمود: یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَی اللهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ عَبْدِاللَّهِبْنِالْعَبَّاسِ قَالَ دَخَلْتُ عَلَی النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) ... قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَکَمِ الْأَئِمَّهًُْ (بَعْدَکَ قَالَ بِعَدَدِ حَوَارِیِّ عِیسَی وَ أَسْبَاطِ مُوسَی (علیها السلام) وَ نُقَبَاءِ بَنِیإِسْرَائِیلَ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَکَمْ کَانُوا قَالَ کَانُوا اثْنَیْ عَشَرَ وَ الْأَئِمَّهًُْ (بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ ... یَا ابْنَعَبَّاسٍ (رحمة الله علیه) هُمُ الْأَئِمَّهًُْ بَعْدِی وَ إِنِ قُهِرُوا أُمَنَاءُ مَعْصُومُونَ نُجَبَاءُ أَخْیَارُ یَا ابْنَعَبَّاسٍ (رحمة الله علیه) مَنْ أَتَی یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ عَارِفاً بِحَقِّهِمْ أَخَذْتُ بِیَدِهِ فَأُدْخِلُهُ الْجَنَّهًَْ یَا ابْنَعَبَّاسٍ (رحمة الله علیه) مَنْ أَنْکَرَهُمْ أَوْ رَدَّ وَاحِداً مِنْهُمْ فَکَأَنَّمَا قَدْ أَنْکَرَنِی وَ رَدَّنِی وَ مَنْ أَنْکَرَنِی وَ رَدَّنِی فَکَأَنَّمَا أَنْکَرَ اللَّهَ وَ رَدَّهُ یَا ابْنَعَبَّاسٍ (رحمة الله علیه) سَوْفَ یَأْخُذُ النَّاسُ یَمِیناً وَ شِمَالًا فَإِذَا کَانَ کَذَلِکَ فَاتَّبِعْ عَلِیّاً (علیه السلام) وَ حِزْبَهُ فَإِنَّهُ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَهُ وَ لَا یَفْتَرِقَانِ حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ یَا ابْنَعَبَّاسٍ (رحمة الله علیه) وَلَایَتُهُمْ وَلَایَتِی وَ وَلَایَتِی وَلَایَهًُْ اللَّهِ وَ حَرْبُهُمْ حَرْبِی وَ حَرْبِی حَرْبُ اللَّهِ وَ سِلْمُهُمْ سِلْمِی وَ سِلْمِی سِلْمُ اللَّهِ ثُمَّ قَالَ (صلی الله علیه و آله) یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَی اللهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- عبداللهبنعبّاس گوید: به محضر پیامبر (صلی الله علیه و آله) رسیدم، ... عرض کردم: «ای رسول خدا! چند امام پس از شما خواهد بود»؟ فرمود: «به تعداد حواریون عیسی (علیه السلام) و اسباط موسی (علیه السلام) و نقباء بنیاسرائیل». عرض کردم: «آنها چند تن بودند»؟ فرمود: «دوازده؛ امامان بعد از من نیز دوازده خواهند بود... ای پسر عبّاس! اینان امامان بعد از من هستند هرچند از رسیدن به حقّشان باز داشته شوند، امیناند و معصوم، نجیب و برگزیده؛ ای ابنعبّاس (رحمة الله علیه)! هرکس درحالی به قیامت درآید که حقّ آنان را شناخته باشد، دست او را گرفته سپس وارد بهشتش میکنم؛ ای ابنعبّاس (رحمة الله علیه)! هرکس آنان را انکار کند یا یکی از ایشان را نپذیرد، گویی مرا انکار کرده است و نپذیرفته است، و هرکس مرا انکار کند و نپذیرد، گویی خدا را انکار کرده و نپذیرفته است. ای پسر عبّاس! مردم به راست یا چپ پراکنده خواهند شد و چون چنین شد، پیرو علی (علیه السلام) و حزب او باش که او پیوسته با حق است و حق هم با اوست، و این دو از هم جدا نگردند تا اینکه سر حوض بر من وارد شوند. ای پسر عبّاس! پذیرفتن ولایت ایشان پذیرفتن ولایت من است و ولایت من ولایت خدا؛ جنگ با ایشان جنگ با من است و جنگ با من، جنگ با خداست. صلح با ایشان، صلح با من است و صلح با من صلح با خداست؛ سپس فرمود: یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَی اللهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ».
الرّضا (علیه السلام)- إِنَّهُ لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) جَهَدَ النَّاسُ عَلَی إِطْفَاءِ نُورِ اللهِ فَأَبَی اللهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ بِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ وَقَفَ عَلَیَّ أَبُو الْحَسَنِ الثَّانِی (علیه السلام) فِی بَنِی زُرَیْقٍ فَقَالَ لِی فَلَمَّا مَاتَ أَبُوالْحَسَنِ (علیه السلام) جَهَدَ ابْنُ أَبِیحَمْزَهًَْ وَ أَصْحَابُهُ عَلَی إِطْفَاءِ نُورِ اللهِ فَأَبَی اللهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ.
امام رضا (علیه السلام)- وقتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از دنیا رفت، مردم کوشش کردند که نور خدا را خاموش کنند، ولی خداوند نور خود را به وسیله امیر المؤمنین (علیه السلام) تمام کرد. همچنین وقتی ابا الحسن موسی (علیه السلام) از دنیا رفت، ابن ابیحمزه و اصحابش کوشیدند که نور خدا را خاموش کنند، ولی خداوند نور خویش را تمام کرد.
الرّضا (علیه السلام)- عَنْ مُحَمَّدِبْنِسَنَان قَالَ ذُکِرَ عَلِیُّبْنُأَبِیحَمْزَهًَْ عِنْدَ الرِّضَا (علیه السلام) فَلَعَنَهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ عَلِیَّبْنَأَبِیحَمْزَهًَْ أَرَادَ أَنْ لَا یُعْبَدَ اللَّهُ فِی سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ فَأَبَی اللَّهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ ... وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ وَ لَوْکَرِهَ اللَّعِینُ الْمُشْرِکُ قُلْتُ الْمُشْرِکُ قَالَ نَعَمْ وَ اللَّهِ رَغِمَ أَنْفُهُ کَذَلِکَ هُوَ فِی کِتَابِ اللَّهِ یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ قَدْ جَرَتْ فِیهِ وَ فِی أَمْثَالِهِ أَنَّهُ أَرَادَ أَنْ یُطْفِئَ نُورَ اللَّهِ.
امام رضا (علیه السلام)- محمّدبنسنان گوید: در محضر امام رضا (علیه السلام) صحبت از علیبنابیحمزه به میان آمد؛ ایشان او را لعنت کرده و سپس فرمود: «علیبنابیحمزه خواست که خدا در زمین و آسمانش پرستش نشود، ولی خداوند نورش را تمام میکند، ... اگرچه مشرکان بدشان بیاید، و اگرچه آن ملعون مشرک بدش بیاید». عرض کردم: «[آیا او] مشرک [است]؟ فرمود: «آری، به خدا! دماغش به خاک مالیده میشود. او در کتاب خدا این چنین است: یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ، این سنّت در مورد او و آنها که شبیه او هستند جاری است. چراکه او خواست نور خدا را خاموش کند».
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ سُدَیْرِ الصیرفی: قَالَ: ... قَالَ (علیه السلام): إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَدَارَ فِی الْقَائِمِ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مِنَّا ثَلَاثَهًًْ أَدَارَهَا فِی ثَلَاثَهًٍْ مِنَ الرُّسُلِ (قَدَّرَ مَوْلِدَهُ تَقْدِیرَ مَوْلِدِ مُوسَی (علیه السلام) وَ قَدَّرَ غَیْبَتَهُ تَقْدِیرَ غَیْبَهًِْ عِیسَی (علیه السلام) وَ قَدَّرَ إِبْطَاءَهُ تَقْدِیرَ إِبْطَاءِ نُوحٍ (علیه السلام) وَ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ عُمُرَ الْعَبْدِ الصَّالِحِ أَعْنِی الْخَضِرَ دَلِیلًا عَلَی عُمُرِهِ فَقُلْتُ اکْشِفْ لَنَا یَا ابْنَرَسُولِ اللَّهِ (علیه السلام) عَنْ وُجُوهِ هَذِهِ الْمَعَانِی قَالَ أَمَّا مَوْلِدُ مُوسَی (علیه السلام) فَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَمَّا وَقَفَ عَلَی أَنَّ زَوَالَ مُلْکِهِ عَلَی یَدِهِ أَمَرَ بِإِحْضَارِ الْکَهَنَهًِْ فَدَلُّوهُ عَلَی نَسَبِهِ وَ أَنَّهُ یَکُونُ مِنْ بَنِیإِسْرَائِیلَ وَ لَمْ یَزَلْ یَأْمُرُ أَصْحَابَهُ بِشَقِّ بُطُونِ الْحَوَامِلِ مِنْ نِسَاءِ بَنِیإِسْرَائِیلَ حَتَّی قَتَلَ فِی طَلَبِهِ نَیِّفاً وَ عِشْرِینَ أَلْفَ مَوْلُودٍ وَ تَعَذَّرَ عَلَیْهِ الْوُصُولُ إِلَی قَتْلِ مُوسَی (علیه السلام) لِحِفْظِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِیَّاهُ کَذَلِکَ بَنُوأُمَیَّهًَْ وَ بَنُوالْعَبَّاسِ لَمَّا وَقَفُوا عَلَی أَنَّ زَوَالَ مُلْکِهِمْ وَ الْأُمَرَاءِ وَ الْجَبَابِرَهًِْ مِنْهُمْ عَلَی یَدِ الْقَائِمِ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مِنَّا نَاصَبُونَا الْعَدَاوَهًَْ وَ وَضَعُوا سُیُوفَهُمْ فِی قَتْلِ آلِ بَیْتِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ إِبَادَهًِْ نَسْلِهِ طَمَعاً مِنْهُمْ فِی الْوُصُولِ إِلَی قَتْلِ الْقَائِمِ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وَ یَأْبَی اللَّهُ أَنْ یَکْشِفَ أَمْرَهُ لِوَاحِدٍ مِنَ الظَّلَمَهًِْ إِلَی أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ ... وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ.
امام صادق (علیه السلام)- سدیر صیرفی گوید: ... امام (علیه السلام) فرمود: «خداوند متعال سه چیز را که درمورد پیغمبران (عملی ساخت، در خصوص قائم ما (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز عملی میسازد؛ ولادت او را مانند ولادت موسی (علیه السلام) و غیبتش را چون غیبت عیسی (علیه السلام) و طول عمرش را بسان طول عمر نوح (علیه السلام) مقدّر فرموده و سپس طول عمر بندهی صالح خدا، خضر پیغمبر (علیه السلام) را دلیل طول عمر آن حضرت (علیه السلام) قرار داده است». عرض کردیم: «ای فرزند رسول خدا! علّل این معانی را که فرمودی برای ما شرح بده». فرمود: «ولادت موسی (علیه السلام) بدینگونه بود که چون فرعون دانست زوال ملکش به دست او انجام میپذیرد، کاهنان را احضار کرد و آنها به وی گفتند: این مرد از تیرهی بنیاسرائیل خواهد بود، او هم به مأمورین خود دستور داد که شکم زنان آبستن را شکافته و اطفال آنها را سر ببرند. برای نیل به این منظور بیش از بیستهزار طفل را به قتل رساندند، و معالوصف خداوند موسی (علیه السلام) را حفظ کرد و آنها به وی دسترسی نیافتند. بنیامیّه و بنیعبّاس هم چون دانستند که دولت و امراء و ستمگرانشان به دست قائم ما (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نابود میشود، دشمنی ما را به دل گرفتند و با شمشیر کشیده به کشتن و قطع نسل خاندان پیغمبر پرداختند، با این امید که قائم آل محمّد (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را به قتل رسانند، ولی خداوند نگذاشت که یک نفر از ستمگران به وی دست یابد؛ و بدین گونه نور خود را کامل کرد؛ هرچند مشرکان ناخشنود باشند».
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- وَ کَتَب إلی مُعَاوِیَهًَْ: أَیْضاً (علیه السلام) أَمَّا بَعْدُ فَطَالَ مَا دَعَوْتَ أَنْتَ وَ أَوْلِیَاؤُکَ أَوْلِیَاءُ الشَّیْطَانِ الْحَقَّ أَسَاطِیرَ وَ نَبَذْتُمُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِکُمْ وَ حَاوَلْتُمْ إِطْفَاءَهُ بِأَفْوَاهِکُمْ وَ یَأْبَی اللهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ وَ لَعَمْرِی لَیُنْفِذَنَّ الْعِلْمَ فِیکَ وَ لَیُتِمَّنَّ النُّورَ بِصِغَرِکَ وَ قَمْأَتِکَ وَ لَتُخْسَأَنَّ طَرِیداً مَدْحُوراً أَوْ قَتِیلًا مَثْبُوراً وَ لَتُجْزَیَنَّ بِعَمَلِکَ حَیْثُ لَا نَاصِرَ لَکَ وَ لَا مصرح {مُصْرِخَ} عِنْدَک.
امام علی (علیه السلام)- امام (علیه السلام) به معاویه نامه نوشت: «امّا بعد دیرهنگامی است که تو و دوستانت، دوستان شیطان واقعی اساطیر را دعوت کردهاید، و آن را پشت سر خویش انداختهاید و با زبانهایتان تلاش کردید که آن را خاموش کنید: ولی خدا جز این نمیخواهد که نور خود را کامل کند، هرچندکافران ناخشنود باشند. و به جانم سوگند! به یقین علم در تو اجرا خواهد شد و نور با حقارت تو کامل خواهد شد و مطرود راندهشده یا مقتول هلاکشده رانده خواهی شد و به خاطر عملت مجازات خواهی شد، بهگونهای که نه یاریگری برای توست و نه توضیحدهندهای نزد توست».
الباقر (علیه السلام)- وَ النُّورُ وَلَایَهًُْ عَلِیٍّ (علیه السلام) فَصَارُوا إِلَی الظُّلْمَهًِْ وَلَایَهًِْ أَعْدَائِهِ وَ قَدْ نَزَلَ فِیهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ وَ قَوْلُهُ تَعَالَی یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَی اللهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُون.
امام باقر (علیه السلام)- منظور از نور [در آیه]، ولایت علی (علیه السلام) است. اینان مردم را از نور که همانا ولایت علی (علیه السلام) است بیرون آورده و به تاریکی روی آوردند که همان پذیرش ولایت دشمنان ایشان است؛ پس کسانی که به او ایمان آوردند، و حمایت و یاریش کردند، و از نوری که با او نازل شده پیروی نمودند. (اعراف/۱۵۷)، و این کلام خداوند: یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَی اللهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُون نیز دربارهی آنان نازل شده است.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ یَعْنِی نُورَ الْإِسْلَامِ بِکُفْرِهِمْ وَ جُحُودِهِم.
امام علی (علیه السلام)- یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ؛ یعنی نور اسلام را با کفر و انکارشان خاموش کنند.
الرّضا (علیه السلام)- یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا وَلَایَهًَْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) بِأَفْواهِهِمْ وَ اللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ اللَّهُ مُتِمُّ الْإِمَامَهًِْ لِقَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنا وَ النُّورُ هُوَ الامام (علیه السلام).
امام رضا (علیه السلام)- یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا؛ یعنی میخواهند نور ولایت امیر المؤمنین (علیه السلام) را با زبانهای خود خاموش کنند و خداوند نورش را کامل میکند یعنی خداوند امامت را تکمیل میکند، به دلیل این آیه: حال که چنین است، به خدا و رسول او و نوری که نازل کردهایم ایمان بیاورید. (تغابن/۸)، که نور همان امام است.
الباقر (علیه السلام)- عَنْ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ: یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ اللَّهِ لَوْ تَرَکْتُمْ هَذَا الْأَمْرَ مَا تَرَکَهُ اللَّهُ.
امام باقر (علیه السلام)- در روایت ابوالجارود از امام باقر (علیه السلام) آمده است که فرمود: «یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ؛ به خدا سوگند! اگر شما این امر را رها کردید، خدا آن را رها نخواهد کرد».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- لَمَّا أَصبَحَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله) یَومَ بَدرٍ عَبأ أَصحَابَهُ ... نَظَرَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِلَی عُبَیْدَهًَْبْنِ الْحَارِثِبْنِعَبْدِالْمُطَّلِبً فَقَالَ لَهُ قُمْ یَا عُبَیْدَهًُْ ثُمَّ نَظَرَ إِلَی حَمْزَهًَْبْنِعَبْدِالْمُطَّلِبِ (رحمة الله علیه) فَقَالَ لَهُ قُمْ یَا عَمِّ ثُمَّ نَظَرَ إِلَی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فَقَالَ لَهُ قُمْ یَا عَلِیْ (علیه السلام) فَقَالَ فَاطْلُبُوا بِحَقِّکُمُ الَّذِی جَعَلَهُ اللَّهُ لَکُمْ فَقَدْ جَاءَتْ قُرَیْشٌ بِخُیَلَائِهَا وَ فَخْرِهَا تُرِیدُ أَنْ تُطْفِئَ نُورَ اللهِ وَ یَأْبَی اللهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- در بحارالانوار آمده است: هنگامی که صبح شد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اصحابش را آماده کرد ... سپس به عبیدهًْبنحارث بنعبدالمطلب که هفتاد سال عمر داشت نگاه کرد و به وی فرمود: «ای عبیده برخیز»! سپس به حمزهًْبنعبدالمطلب (رحمة الله علیه) نگاه کرد و فرمود: «عمو! برخیز»! و سپس به امیرمؤمنان (علیه السلام) نگاه کرد و به او فرمود: «ای علی (علیه السلام) برخیز»! و فرمود: «حقّتان را که خدا برای شما قرار داده است، بگیرید، چرا که قریش با غرور و تکبّرش آمده است و میخواهد نور خدا را خاموش نماید؛ ولی خدا جز این نمیخواهد که نور خود را کامل کند».
الرّضا (علیه السلام)- عَنْ هَرْثَمَهًَْ بْنَ أَعْیَنَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی سَیِّدِی وَ مَوْلَایَ یَعْنِی الرِّضَا (علیه السلام) فِی دَارِ الْمَأْمُونِ ... وَ کَانَ فِی بَعْضِ ثِقَاتِ خَدَمِ الْمَأْمُونِ غُلَامٌ یُقَالُ لَهُ صَبِیحٌ الدَّیْلَمِیُّ وَ کَانَ یَتَوَلَّی سَیِّدِی حَقَّ وَلَایَتِه ... فَقَالَ قُمْ یَرْحَمُکَ اللَّهُ یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُون ... وَ قَالَ لِی یَا هَرْثَمَهًُْ وَ اللَّهِ لَا یَضُرُّنَا کَیْدُهُمْ شَیْئاً حَتَّی یَبْلُغَ الْکِتَابُ أَجَلَهُ.
امام رضا (علیه السلام)- هرثمهًْبناعین گوید: خدمت آقا و مولایم علیبنموسی الرضا (علیه السلام) در خانه مأمون رسیدم ... میان غلامان مورد اعتماد مأمون شخصی بود به نام صبیح دیلمی که به واقع ارادتمند حضرت رضا (علیه السلام) بود ... صبیح گفت: امام (علیه السلام) به من فرمود: «حرکت کن! خدا تو را رحمت کند. آنان میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند؛ ولی خدا نور خود را کامل میکند هر چند کافران خوش نداشته باشند! (صف/۸) ...». امام (علیه السلام) به من فرمود: «ای هرثمه! به خدا قسم، مکر و حیلهی آنها در ما اثر ندارد تا وقتش برسد».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنِ الْعَسْکَرِیِّ (علیه السلام): ... فَقَالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله) یَا حُذَیْفَهًُْ إِذَا کَانَ اللَّهُ یُثَبِّتُ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) لَمْ یَقْدِرْ هَؤُلَاءِ وَ لَا الْخَلْقُ أَجْمَعُونَ أَنْ یُزِیلُوهُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی بَالِغٌ فِی مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) أَمْرَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- از امام عسکری (علیه السلام) روایت است: ... رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای حذیفه! اگر پروردگار، محمّد (صلی الله علیه و آله) را استوار و پابرجا گرداند، نه اینان و نه همهی خلق را یارای از میان برداشتن او نیست که خداوند متعال امر خود را درباره محمّد (صلی الله علیه و آله) به اجرا میرساند، هرچند مشرکان ناخشنود باشند».